یک پژوهشگر تاریخ ایران باستان: مورخان اسلامی، پیشینه محکمی از تاریخ ایران دارند
یک پژوهشگر تاریخ ایران باستان گفت: در کتابهایی که مورخان ایرانی پس از اسلام نوشتهاند اشارههای فراوانی میتوان یافت که از وجود بایگانیهای دولتی و شیوه تاریخنویسی ایرانیان آگاهیهای ارزشمندی به ما میدهد. مورخانی مانند دینوری، ثعالبی، حمزه اصفهانی، مسعودی و گردیزی از کسانی بودهاند که به آن تواریخ اشاره کردهاند.
دکتر علی علی بابایی درمنی پژوهشگر و محقق تاریخ ایران با بیان این مطلب گفت: پس از اسلام مورخان ایرانی اطلاعات ارزشمندی از بخش تاریخ بایگانیهای دولتی و شیوه تاریخنویسی ایرانیان ارایه دادهاند که میتواند منبع و مرجع بسیار مهمی برای تاریخپژوهان محسوب شود.
وی به گریزی اشاره کرد و گفت: «عبدالحیبن ضحاکبن محمود گردیزی» از مورخان قرن پنجم هجری است. عمده شهرت وی به دلیل تالیف کتاب زین الاخبار یا تاریخ گردیزی است. وقایع دوران محمود غزنوی، اشارهای مختصر به پادشاهان اساطیری، تاریخی و خلفای اسلامی و توضیحاتی درباره آداب و رسوم ملل مختلف از مباحث و مطالب این کتاب است. علاوه بر اهمیت تاریخی، این اثر از نظر ادبی نیز دارای اهمیت است.
وی خاطرنشان کرد: همه اینها دلیل بر آن است که ایرانیان باستان به نگارش تاریخ روزگار خود دلبستگی و علاقه داشتهاند. مشخصه دیگری که در شرق به موازات تاریخنویسی سابقه داشته است، وجود بایگانیهای دولتی است. در این بایگانیها، تواریخ دولتی نگهداری میشدند. چون در یونان هرگز حکومتی متمرکز وجود نداشت، طبیعی است که به چنین بایگانیهایی هم برخورد نمیکنیم.
بابایی به کتاب مقدس اشاره کرد و گفت: علاوه بر آن منابع، در کتاب مقدس نیز به تواریخ ایرانی اشاره شده است. در کتاب «استر»؛ یکی از بخشهای عهد عتیق، مشخصه دیگری که در شرق به موازات تاریخنویسی سابقه داشته است، وجود بایگانیهای دولتی است. در این بایگانیها، تواریخ دولتی نگهداری میشدند. چون در یونان هرگز حکومتی متمرکز وجود نداشت، طبیعی است که به چنین بایگانیهایی هم برخورد نمیکنیم (باب 2– آیه 22) از سالنامههای ایرانی به نام تاریخ پادشاهان و تاریخ پادشاهان ماد و پارس یاد شده است.
وی افزود: در «سفر عذرا» اشاره میشود که هنگامی که یهودیان میخواهند بدانند که پیش از ویران شدن معابدشان بدست «نبونئید» مکان دقیق آن معابد کجا بوده است، به اردشیر اول مراجعه میکنند و از او میخواهند که تاریخ نیاکانش را بنگرد و پاسخ پرسش آنها را بدهد.
این تاریخپژوه و محقق ایران باستان به کتابخانه اکباتان اشاره کرد و گفت: یهودیان از اردشیر میخواهند که اجازه بدهد از کتابخانه اکباتان دیدن کنند. این اشارهها در منابع مستقل شکی برای ما باقی نمیگذارد که در ایران باستان بایگانیهای سلطنتی بوده است، هر چند این سنت تاریخنویسی و سالنامهنگاری همانند آن چیزی نبوده است که در دولت شهرهای یونانی پدید میآمد.
وی افزود: از سویی دیگر باید دانست که سخن مورخان ایرانی پس از اسلام بسیار معتبرتر و قابل پذیرشتر از نقل قول منابع یونانی، بیزانسی و ارمنی است چرا که آن مورخان به منابع پهلوی و ایرانی دسترسی نداشتهاند.
بابایی به تاریخ مسعودی اشاره کرد و گفت: مسعودی در تاریخ خود از 12 نسک اوستا نام میبرد و از آن به نام «چیتردات» یاد میکند و مینویسد که این 12 نسک بخش تاریخی اوستا بوده است که در حمله اسکندر مقدونی از بین میرود.
وی با اشاره به تاریخنویسی ابوریحان بیرونی یادآور شد: ابوریحان بیرونی تاریخ باستانی ایران را به 3 بخش تقسیم میکند و مینویسد که بخش اول آن از آغاز آفرینش تا روزگار اسکندر بوده است که ایرانیان آن را به کتابت درآورده بودند و در آتشکده پارس نگهداری میکردند. اما بر اثر حمله اسکندر از بین رفت. البته بیرونی و مورخان دیگر نمیگویند که همه اوستا از بین رفت، بلکه مینویسند که بخشی از آن از دست رفت.
وی با تأکید بر زینالخبار گریزی گفت: گردیزی در «زین الاخبار» باید دانست که سخن مورخان ایرانی پس از اسلام بسیار معتبرتر و قابل پذیرشتر از نقل قول منابع یونانی، بیزانسی و ارمنی است چرا که آن مورخان به منابع پهلوی و ایرانی دسترسی نداشتهاند اطلاعات و آگاهیهای افزونتری به ما میدهد. او مینویسد که اسکندر پادشاهی ایران را گرفت و کتابهای مغان را سوزاند و برخی از آنها را به یونان انتقال داد تا در آنجا ترجمه شوند. این کتابها شامل نجوم، طب و حساب بودهاند.
بابایی در ادامه صحبتهایش گفت: باز گردیزی میآورد که ایرانیان برخی از این کتابها را در «دژنبشت» نگهداری میکردند. گردیزی دژنبشت را به دارالکتب ترجمه میکند و مینویسد که در آنجا کتابهای بسیاری نگهداری میشد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/7856-movarekhan-eslami-pishine-ghab-az-eslam.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یک پژوهشگر تاریخ ایران باستان گفت: در کتابهایی که مورخان ایرانی پس از اسلام نوشتهاند اشارههای فراوانی میتوان یافت که از وجود بایگانیهای دولتی و شیوه تاریخنویسی ایرانیان آگاهیهای ارزشمندی به ما میدهد. مورخانی مانند دینوری، ثعالبی، حمزه اصفهانی، مسعودی و گردیزی از کسانی بودهاند که به آن تواریخ اشاره کردهاند.
دکتر علی علی بابایی درمنی پژوهشگر و محقق تاریخ ایران با بیان این مطلب گفت: پس از اسلام مورخان ایرانی اطلاعات ارزشمندی از بخش تاریخ بایگانیهای دولتی و شیوه تاریخنویسی ایرانیان ارایه دادهاند که میتواند منبع و مرجع بسیار مهمی برای تاریخپژوهان محسوب شود.
وی به گریزی اشاره کرد و گفت: «عبدالحیبن ضحاکبن محمود گردیزی» از مورخان قرن پنجم هجری است. عمده شهرت وی به دلیل تالیف کتاب زین الاخبار یا تاریخ گردیزی است. وقایع دوران محمود غزنوی، اشارهای مختصر به پادشاهان اساطیری، تاریخی و خلفای اسلامی و توضیحاتی درباره آداب و رسوم ملل مختلف از مباحث و مطالب این کتاب است. علاوه بر اهمیت تاریخی، این اثر از نظر ادبی نیز دارای اهمیت است.
وی خاطرنشان کرد: همه اینها دلیل بر آن است که ایرانیان باستان به نگارش تاریخ روزگار خود دلبستگی و علاقه داشتهاند. مشخصه دیگری که در شرق به موازات تاریخنویسی سابقه داشته است، وجود بایگانیهای دولتی است. در این بایگانیها، تواریخ دولتی نگهداری میشدند. چون در یونان هرگز حکومتی متمرکز وجود نداشت، طبیعی است که به چنین بایگانیهایی هم برخورد نمیکنیم.
بابایی به کتاب مقدس اشاره کرد و گفت: علاوه بر آن منابع، در کتاب مقدس نیز به تواریخ ایرانی اشاره شده است. در کتاب «استر»؛ یکی از بخشهای عهد عتیق، مشخصه دیگری که در شرق به موازات تاریخنویسی سابقه داشته است، وجود بایگانیهای دولتی است. در این بایگانیها، تواریخ دولتی نگهداری میشدند. چون در یونان هرگز حکومتی متمرکز وجود نداشت، طبیعی است که به چنین بایگانیهایی هم برخورد نمیکنیم (باب 2– آیه 22) از سالنامههای ایرانی به نام تاریخ پادشاهان و تاریخ پادشاهان ماد و پارس یاد شده است.
وی افزود: در «سفر عذرا» اشاره میشود که هنگامی که یهودیان میخواهند بدانند که پیش از ویران شدن معابدشان بدست «نبونئید» مکان دقیق آن معابد کجا بوده است، به اردشیر اول مراجعه میکنند و از او میخواهند که تاریخ نیاکانش را بنگرد و پاسخ پرسش آنها را بدهد.
این تاریخپژوه و محقق ایران باستان به کتابخانه اکباتان اشاره کرد و گفت: یهودیان از اردشیر میخواهند که اجازه بدهد از کتابخانه اکباتان دیدن کنند. این اشارهها در منابع مستقل شکی برای ما باقی نمیگذارد که در ایران باستان بایگانیهای سلطنتی بوده است، هر چند این سنت تاریخنویسی و سالنامهنگاری همانند آن چیزی نبوده است که در دولت شهرهای یونانی پدید میآمد.
وی افزود: از سویی دیگر باید دانست که سخن مورخان ایرانی پس از اسلام بسیار معتبرتر و قابل پذیرشتر از نقل قول منابع یونانی، بیزانسی و ارمنی است چرا که آن مورخان به منابع پهلوی و ایرانی دسترسی نداشتهاند.
بابایی به تاریخ مسعودی اشاره کرد و گفت: مسعودی در تاریخ خود از 12 نسک اوستا نام میبرد و از آن به نام «چیتردات» یاد میکند و مینویسد که این 12 نسک بخش تاریخی اوستا بوده است که در حمله اسکندر مقدونی از بین میرود.
وی با اشاره به تاریخنویسی ابوریحان بیرونی یادآور شد: ابوریحان بیرونی تاریخ باستانی ایران را به 3 بخش تقسیم میکند و مینویسد که بخش اول آن از آغاز آفرینش تا روزگار اسکندر بوده است که ایرانیان آن را به کتابت درآورده بودند و در آتشکده پارس نگهداری میکردند. اما بر اثر حمله اسکندر از بین رفت. البته بیرونی و مورخان دیگر نمیگویند که همه اوستا از بین رفت، بلکه مینویسند که بخشی از آن از دست رفت.
وی با تأکید بر زینالخبار گریزی گفت: گردیزی در «زین الاخبار» باید دانست که سخن مورخان ایرانی پس از اسلام بسیار معتبرتر و قابل پذیرشتر از نقل قول منابع یونانی، بیزانسی و ارمنی است چرا که آن مورخان به منابع پهلوی و ایرانی دسترسی نداشتهاند اطلاعات و آگاهیهای افزونتری به ما میدهد. او مینویسد که اسکندر پادشاهی ایران را گرفت و کتابهای مغان را سوزاند و برخی از آنها را به یونان انتقال داد تا در آنجا ترجمه شوند. این کتابها شامل نجوم، طب و حساب بودهاند.
بابایی در ادامه صحبتهایش گفت: باز گردیزی میآورد که ایرانیان برخی از این کتابها را در «دژنبشت» نگهداری میکردند. گردیزی دژنبشت را به دارالکتب ترجمه میکند و مینویسد که در آنجا کتابهای بسیاری نگهداری میشد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/7856-movarekhan-eslami-pishine-ghab-az-eslam.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۳۲ سال پیش در ۲۷ امرداد ۱۳۷۱، استاد محمدِ محیطِ طباطبایی ـ پژوهشگر، مورخ و ادیب ـ درگذشت.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
برای سالروز درگذشت کمالالملک
۲۷ امرداد ماه مصادف با درگذشت محمد غفاری معروف به کمال الملک بزرگترین نقاش معاصر ایران است.
محمد غفاری مشهور به کمال الملک در سال 1227 در کاشان متولد شد و تحصیلات اولیه را در «مکتب مکاتب» گذراند.
کمال الملک به دلیل حضور در یک خانواده هنری از همان اوایل به هنر نقاشی گرایش پیدا کرد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به تهران آمد و در «دارالفنون» رشته نقاشی را ادامه داد.
سه سال پس از حضور وی در دارالفنون،ناصرالدین شاه در جریان بازدید از آثار نقاشان به تابلوی «اعتضاد السلطنه» رئیس وقت دارالفنون برخورد و «کمالالملک» را به عنوان نقاش به دربار آورد. شاه قاجاری در طول مدت کمال الملک به شاگردی وی اشتغال داشت.
در طول مدت حضور کمال الملک در دربار قاجاری حدود 170 تابلو او وی به جا مانده است که از آن جمله میتوان به «تالار آینه» ، «دودخترگدا»، «حوضخانه عمارت گلستان» و «فالگیر بغدادی» اشاره کرد.
کمال الملک پس از مرگ ناصرالدین شاه در سال 1276 به اروپا رفت و در مدت حضور سه ساله خود در کشورهای ایتالیا، فرانسه و اتریش از آثار نقاشان برجستهای چون رامبراند، روبنس و تیسین حدود دوازده تابلو کشید.
وی در جریان انقلاب مشروطه با انتشار و ترجمه برخی مقالات در کنار مردم در این حرکت آزادی خواهانه همراه شد.
کمال الملک در طول سالهای بین 1280 تا 1283 به دلیل کنار نیامدن با خواستههای مظفرالدین شاه در عراق زندگی کردو فعالیتهای هنری خود را در آنجا پیگیری نمود.
سالها بعد نیز و در 80 سالگی به نیشابور رفت و سالهای پایانی خود را در آن جا سپری کرد.
کمال الملک علی رغم اینکه در سالهای پایانی عمر خود یکی از چشمانان خود را از دست داده بود، همچنان در عرصه نقاشی فعالیت کرد و سرانجام در بیست و هفتمین روز از مرداد ماه 1319 در شهر نیشابور درگذشت ودر کنار عطار نیشابوری آرام گرفت.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7146-1391-05-28-08-19-18.html
@iranboom_ir
۲۷ امرداد ماه مصادف با درگذشت محمد غفاری معروف به کمال الملک بزرگترین نقاش معاصر ایران است.
محمد غفاری مشهور به کمال الملک در سال 1227 در کاشان متولد شد و تحصیلات اولیه را در «مکتب مکاتب» گذراند.
کمال الملک به دلیل حضور در یک خانواده هنری از همان اوایل به هنر نقاشی گرایش پیدا کرد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به تهران آمد و در «دارالفنون» رشته نقاشی را ادامه داد.
سه سال پس از حضور وی در دارالفنون،ناصرالدین شاه در جریان بازدید از آثار نقاشان به تابلوی «اعتضاد السلطنه» رئیس وقت دارالفنون برخورد و «کمالالملک» را به عنوان نقاش به دربار آورد. شاه قاجاری در طول مدت کمال الملک به شاگردی وی اشتغال داشت.
در طول مدت حضور کمال الملک در دربار قاجاری حدود 170 تابلو او وی به جا مانده است که از آن جمله میتوان به «تالار آینه» ، «دودخترگدا»، «حوضخانه عمارت گلستان» و «فالگیر بغدادی» اشاره کرد.
کمال الملک پس از مرگ ناصرالدین شاه در سال 1276 به اروپا رفت و در مدت حضور سه ساله خود در کشورهای ایتالیا، فرانسه و اتریش از آثار نقاشان برجستهای چون رامبراند، روبنس و تیسین حدود دوازده تابلو کشید.
وی در جریان انقلاب مشروطه با انتشار و ترجمه برخی مقالات در کنار مردم در این حرکت آزادی خواهانه همراه شد.
کمال الملک در طول سالهای بین 1280 تا 1283 به دلیل کنار نیامدن با خواستههای مظفرالدین شاه در عراق زندگی کردو فعالیتهای هنری خود را در آنجا پیگیری نمود.
سالها بعد نیز و در 80 سالگی به نیشابور رفت و سالهای پایانی خود را در آن جا سپری کرد.
کمال الملک علی رغم اینکه در سالهای پایانی عمر خود یکی از چشمانان خود را از دست داده بود، همچنان در عرصه نقاشی فعالیت کرد و سرانجام در بیست و هفتمین روز از مرداد ماه 1319 در شهر نیشابور درگذشت ودر کنار عطار نیشابوری آرام گرفت.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7146-1391-05-28-08-19-18.html
@iranboom_ir
روز ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ سهراه بوذرجمهوری
برگرفته از کتاب «روز ۲۸ امرداد سهراه بوذرجمهوری» نوشتۀ دکتر هوشنگ طالع، امردادماه ۱۳۹۲
دکتر هوشنگ طالع
روز بیست و هشتم امرداد که افراد حزب پان ایرانیست، برای شرکت در تظاهرات گسترده در پشتیبانی از دولت ملی آماده میشدند، خبر رسید که خانهی دکتر مصدق در خیابان کاخ (شماره ۱۰۹) مورد تهاجم مسلحانه قرار گرفته است و با پدآفند سرسختانهی نگاهبان نخستوزیری به فرماندهی سرهنگ ممتاز روبهرو گردیده است. در این روز، مرحلهی دوم کودتا که عبارت بود از عملیات همآهنگ نظامیان و اوباش، به مورد اجرا درآمد. رهبری شاخهی نظامی کودتا را سرلشکر فضلالله زاهدی به عهده داشت. اوباش را طیب و شعبان بیمخ رهبری میکردند و پری آژدانقزی نیز رهبری روسپیان را عهدهدار بود.
یکی دو تن از اعضای کمیتهی عالی رهبری که در حزب بودند، نیروداران حاضر در باشگاه حزب را به یک نشست اضطراری فراخواندند. در نشست تصمیم گرفته شد که به سرعت به پایگاههای نزدیک و دور آگاهی داده شود که افراد بیشتری برای رویارویی با هرگونه رخداد احتمالی، در دفتر حزب گرد آیند. از سوی دیگر، در حالی که کمابیش دویست تن از افراد در باشگاه حزب گرد آمده بودند، خبر فرو افتادن خانهی نخستوزیر و غارت آن از سوی اوباش و نظامیان را آوردند.
هنوز افراد از حالت بهت از شنیدن این خبر به خود نیامده بودند که فریادهایی از دور به گوش رسید. یکی دو تن برای خبرگیری بیرون رفتند و گزارش کردند که یک گروه کمابیش دویست، سیصد نفری در حالی که شعبان بیمخ سوار بر جیپ در پیشاپیش آنها در حرکت است، به سوی دفتر حزب میآیند.
خانهی شعبان بیمخ در خیابان شاپور و در نزدیکی باشگاه حزب قرار داشت. دو بار اوباش و چاقوکشان وی بعد از حادثهی ۲۹ اسفند ۱۳۳۱ از سوی افراد حزب ادب شده بودند و در نتیجه، جرات آفتابی شدن در آن دوروبر را نداشتند.
شعبان بیمخ با پول دربار و عوامل انگلیس، خود را به صحنهی حوادث روز رسانیده بود. اوباش و چاقوکشان همراه شعبان بیمخ، شعار میدادند:
حالا که بشکن بشکنه، شاه، مصدق شکنه
حالا که بشکن بشکنه، شعبون مصدق میشکنه
شعبونخان، تاج میبخشه. شعبونخان، تاج میبخشه...
با رسیدن اوباش و چاقوکشان برابر دفتر حزب، سه ردیف پنجرههای رو به خیابان باشگاه حزب گشوده شد و با یک سنگباران سخت و پرتاب چند بطری آتشزا، صف عربدهکشان از هم پاشید. افراد گارد و دیگر افراد حزب نیز از این موقعیت بهره جستند و خودروی حامل شعبان را که یک عکس بزرگ شاه را حمل میکرد، مورد حمله قرار دادند. حمله چنان برقآسا بود که صف اوباش و چماقداران و چاقوکشان از هم پاشید و رانندهی شعبان بیمخ با فرار به سوی عقب وی را از معرکه به در برد. گرچه چند نفر در جریان حرکت به عقب جیپ شعبان بیمخ، در اثر برخورد خودرو، زخمی شدند.
با این آگاهیها، آقای محمودامین صالحی دستور برچیدن تظاهرات و تخلیهی محل حزب را صادر کرد. بدین سان، تنها تشکیلاتی که در روز 29 امرداد (تا نزدیکیهای ظهر) هنوز تظاهرات را به طرفداری از دولت ملی دکتر مصدق ادامه داد تشکیلات حزب پان ایرانیست در شهر ساوه بود.
بدینسان ، این ناانسانان و تبهکاران، کاری کردند تا برای قسمخوردهترین دشمنان ایران «خواب خوش» فراهم کنند. انتونی ایدن استعمار مرد انگلیسی در خاطرات خود مینویسد:2
خبر سقوط دکتر مصدق از اریکهی قدرت، زمانی به من رسید که با همسر و پسرم در کشتی میان جزایر یونان در دریای مدیترانه سرگرم استراحت بودیم. پس از مدتها آن شب خواب بسیار خوشی کردم.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10087-roz-28-amordad-se-rah-bozar-jomhori.html
کانال ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
برگرفته از کتاب «روز ۲۸ امرداد سهراه بوذرجمهوری» نوشتۀ دکتر هوشنگ طالع، امردادماه ۱۳۹۲
دکتر هوشنگ طالع
روز بیست و هشتم امرداد که افراد حزب پان ایرانیست، برای شرکت در تظاهرات گسترده در پشتیبانی از دولت ملی آماده میشدند، خبر رسید که خانهی دکتر مصدق در خیابان کاخ (شماره ۱۰۹) مورد تهاجم مسلحانه قرار گرفته است و با پدآفند سرسختانهی نگاهبان نخستوزیری به فرماندهی سرهنگ ممتاز روبهرو گردیده است. در این روز، مرحلهی دوم کودتا که عبارت بود از عملیات همآهنگ نظامیان و اوباش، به مورد اجرا درآمد. رهبری شاخهی نظامی کودتا را سرلشکر فضلالله زاهدی به عهده داشت. اوباش را طیب و شعبان بیمخ رهبری میکردند و پری آژدانقزی نیز رهبری روسپیان را عهدهدار بود.
یکی دو تن از اعضای کمیتهی عالی رهبری که در حزب بودند، نیروداران حاضر در باشگاه حزب را به یک نشست اضطراری فراخواندند. در نشست تصمیم گرفته شد که به سرعت به پایگاههای نزدیک و دور آگاهی داده شود که افراد بیشتری برای رویارویی با هرگونه رخداد احتمالی، در دفتر حزب گرد آیند. از سوی دیگر، در حالی که کمابیش دویست تن از افراد در باشگاه حزب گرد آمده بودند، خبر فرو افتادن خانهی نخستوزیر و غارت آن از سوی اوباش و نظامیان را آوردند.
هنوز افراد از حالت بهت از شنیدن این خبر به خود نیامده بودند که فریادهایی از دور به گوش رسید. یکی دو تن برای خبرگیری بیرون رفتند و گزارش کردند که یک گروه کمابیش دویست، سیصد نفری در حالی که شعبان بیمخ سوار بر جیپ در پیشاپیش آنها در حرکت است، به سوی دفتر حزب میآیند.
خانهی شعبان بیمخ در خیابان شاپور و در نزدیکی باشگاه حزب قرار داشت. دو بار اوباش و چاقوکشان وی بعد از حادثهی ۲۹ اسفند ۱۳۳۱ از سوی افراد حزب ادب شده بودند و در نتیجه، جرات آفتابی شدن در آن دوروبر را نداشتند.
شعبان بیمخ با پول دربار و عوامل انگلیس، خود را به صحنهی حوادث روز رسانیده بود. اوباش و چاقوکشان همراه شعبان بیمخ، شعار میدادند:
حالا که بشکن بشکنه، شاه، مصدق شکنه
حالا که بشکن بشکنه، شعبون مصدق میشکنه
شعبونخان، تاج میبخشه. شعبونخان، تاج میبخشه...
با رسیدن اوباش و چاقوکشان برابر دفتر حزب، سه ردیف پنجرههای رو به خیابان باشگاه حزب گشوده شد و با یک سنگباران سخت و پرتاب چند بطری آتشزا، صف عربدهکشان از هم پاشید. افراد گارد و دیگر افراد حزب نیز از این موقعیت بهره جستند و خودروی حامل شعبان را که یک عکس بزرگ شاه را حمل میکرد، مورد حمله قرار دادند. حمله چنان برقآسا بود که صف اوباش و چماقداران و چاقوکشان از هم پاشید و رانندهی شعبان بیمخ با فرار به سوی عقب وی را از معرکه به در برد. گرچه چند نفر در جریان حرکت به عقب جیپ شعبان بیمخ، در اثر برخورد خودرو، زخمی شدند.
با این آگاهیها، آقای محمودامین صالحی دستور برچیدن تظاهرات و تخلیهی محل حزب را صادر کرد. بدین سان، تنها تشکیلاتی که در روز 29 امرداد (تا نزدیکیهای ظهر) هنوز تظاهرات را به طرفداری از دولت ملی دکتر مصدق ادامه داد تشکیلات حزب پان ایرانیست در شهر ساوه بود.
بدینسان ، این ناانسانان و تبهکاران، کاری کردند تا برای قسمخوردهترین دشمنان ایران «خواب خوش» فراهم کنند. انتونی ایدن استعمار مرد انگلیسی در خاطرات خود مینویسد:2
خبر سقوط دکتر مصدق از اریکهی قدرت، زمانی به من رسید که با همسر و پسرم در کشتی میان جزایر یونان در دریای مدیترانه سرگرم استراحت بودیم. پس از مدتها آن شب خواب بسیار خوشی کردم.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10087-roz-28-amordad-se-rah-bozar-jomhori.html
کانال ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
روز 28 امرداد 1332 سهراه بوذرجمهوری
کودتا تا کودتا؛ روز اول: ۲۵ مرداد ۳۲ روزی که قرار بود مصدق، فاطمی و ریاحی اعدام شوند
امید ایرانمهر
خبر توطئه باید به اطلاع بیخبران میرسید، همین بود که از آغاز برنامه صبح رادیو تهران هر چند دقیقه یکبار گوینده رادیو نوید میداد که «هموطنان عزیز توجه فرمایید، توجه فرمایید! در ساعت هفت صبح اعلامیه دولت به اطلاع عموم خواهد رسید» و سپس برنامه عادی ادامه مییافت. این اخطار تا ساعت موعود چند بار تکرار شد و هر کس به رادیو گوش میداد با بیتابی منتظر فرا رسیدن ساعت ۷ بود. شهر هر روز در آغاز روز شلوغ بود و پر از جنب و جوش اما آن روز خاص هشدارهای چند دقیقه یکبار رادیو، ولولهای در میان مردم به راه انداخته بود. بازار حدس و گمانها درباره اعلامیه دولت داغ بود. برخی علاقهمندان به بحثهای سیاسی تلفنی از دوستان صاحب نفوذشان ماجرا را میپرسیدند. کمتر کسی مطلع بود که بامداد آن روز چه اتفاقی افتاده است. همه مشغول تبادل نظر درباره مضمون احتمالی اعلامیه دولت بودند. این اوضاع بود تا ساعت هفت. برنامه موسیقی صبحگاهی که تمام شد سیگنال آغاز برنامه رادیو تهران پخش شد. برخلاف معمول که چند لحظه بیشتر طول نمیکشید، این بار چند دقیقه به طول انجامید. انتظار مردم را کلافه کرده بود. لحظاتی بعد انتظار به سر آمد و صدای بشیر فرهمند، سرپرست اداره کل تبلیغات شروع به پخش کرد. فرهمند هم بیمقدمه اعلامیه دولت را به این شرح قرائت کرد: «ساعت یازده و نیم دیشب یک کودتای نظامی به وسیله افسران و افراد گارد شاهنشاهی به مرحله اجرا گذارده شد. بدین ترتیب که ابتدا از ساعت مذکور نفرات نظامی مسلح به شصتتیر و اسلحه دستی [دکتر حسین فاطمی] وزیر امور خارجه و [مهندس جهانگیر حقشناس] وزیر راه و [مهندس احمد زیرکزاده] از موسسین جبهه ملی و عضو ارشد حزب ایران را در شمیران توقیف نمودند و برای توقیف رییس ستاد ارتش نیز به منزلشان مراجعه نمودند ولی چون تیمسار ریاحی در ستاد ارتش مشغول به کار بود دستگیری ایشان موفق نشد.
در ساعت یک بعد از نیمه شب نیز سرهنگ نصیری رییس گارد شاهنشاهی با چهار کامیون نظامی مسلح و دو جیپ ارتشی و یک زرهپوش به منزل آقای نخستوزیر آمده به عنوان اینکه میخواهد نامهای بدهد قصد اشغال خانه را داشته است ولی چون محافظین منزل آقای نخستوزیر مراقب کار خود بودند بلافاصله سرهنگ مزبور را توقیف کردند. توطئهکنندگان قبل از توقیف اشخاص تلفنهای منازل آنان را قطع کردند. همچنین ارتباط تلفنی ستاد ارتش را با پادگان گارد شاهنشاهی باغشاه قطع و تلفنخانه بازار را به وسیله سرهنگ آزموده و همراهان مسلحش اشغال کرده بودند و معاون ستاد ارتش را که برای سرکشی به باغشاه رفته بود در همان جا توقیف نمودند.
وزیر خارجه و وزیر راه و مهندس زیرکزاده را از توقیفگاه سعدآباد به وسیله چهار کامیون مسلح به شهر آورده و به ستاد ارتش - به تصور اینکه همکارانش قبلا آنجا را اشغال کردهاند - بردند ولی چون در آنجا وضع را مساعد ندیدند آنان را مجددا به سعدآباد بردند و در توقیفگاه گارد شاهنشاهی تا ساعت پنج صبح نگاه داشتند. در این ساعت که نقشه کودتا بلااثر شده بود تیمسار سرتیپ کیانی معاون ستاد ارتش که از توقیف باغشاه رهایی یافته بود به سعدآباد رفته آنان را به منازلشان برگردانید. مامورین انتظامی از این ساعت ابتکار عملیات را به دست گرفتند و تاکنون چند تن از توطئهکنندگان را دستگیر کردهاند. جریان این واقعه به طور تفصیل بعدا به استحضار ملت ایران خواهد رسید.
این خبر که گروهی شبانه قصد داشتند دولت مصدق را ساقط کنند، به سرعت در شهر پخش شد و اعلامیه دولت نیز چندین بار از رادیو پخش شد و خبر آمد که علاوه بر نصیری و مامورانش گروه دیگری از افسران هم بازداشت شدهاند. سرهنگ دوم آزموده هنگام شب در حال قطع تلفنهای ناحیه بازار دستگیر شده بود. علاوه بر این آقایان امینی کفیل دربار، سرگرد مقدم افسر شهربانی و معاون اداره اماکن و بهبودی کاخدار سلطنتی، ارنست پرون یکی از وابستگان دربار، سرهنگ نوذری فرمانده تیپ ۲ زرهی، سرهنگ پرورش رییس باشگاه افسران، سرهنگ زندکریمی رییس ستاد تیپ کوهستانی، سرگرد پولاددژ افسر شهربانی، ستوان یکم ریاحی افسر ارتش هم از جمله افرادی بودند که به اتهام شرکت در توطئه علیه دولت به بازداشتگاه موقت اعزام شدند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/2981-kodeta-25-mordad-fatemi-mosadegh-edam.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
امید ایرانمهر
خبر توطئه باید به اطلاع بیخبران میرسید، همین بود که از آغاز برنامه صبح رادیو تهران هر چند دقیقه یکبار گوینده رادیو نوید میداد که «هموطنان عزیز توجه فرمایید، توجه فرمایید! در ساعت هفت صبح اعلامیه دولت به اطلاع عموم خواهد رسید» و سپس برنامه عادی ادامه مییافت. این اخطار تا ساعت موعود چند بار تکرار شد و هر کس به رادیو گوش میداد با بیتابی منتظر فرا رسیدن ساعت ۷ بود. شهر هر روز در آغاز روز شلوغ بود و پر از جنب و جوش اما آن روز خاص هشدارهای چند دقیقه یکبار رادیو، ولولهای در میان مردم به راه انداخته بود. بازار حدس و گمانها درباره اعلامیه دولت داغ بود. برخی علاقهمندان به بحثهای سیاسی تلفنی از دوستان صاحب نفوذشان ماجرا را میپرسیدند. کمتر کسی مطلع بود که بامداد آن روز چه اتفاقی افتاده است. همه مشغول تبادل نظر درباره مضمون احتمالی اعلامیه دولت بودند. این اوضاع بود تا ساعت هفت. برنامه موسیقی صبحگاهی که تمام شد سیگنال آغاز برنامه رادیو تهران پخش شد. برخلاف معمول که چند لحظه بیشتر طول نمیکشید، این بار چند دقیقه به طول انجامید. انتظار مردم را کلافه کرده بود. لحظاتی بعد انتظار به سر آمد و صدای بشیر فرهمند، سرپرست اداره کل تبلیغات شروع به پخش کرد. فرهمند هم بیمقدمه اعلامیه دولت را به این شرح قرائت کرد: «ساعت یازده و نیم دیشب یک کودتای نظامی به وسیله افسران و افراد گارد شاهنشاهی به مرحله اجرا گذارده شد. بدین ترتیب که ابتدا از ساعت مذکور نفرات نظامی مسلح به شصتتیر و اسلحه دستی [دکتر حسین فاطمی] وزیر امور خارجه و [مهندس جهانگیر حقشناس] وزیر راه و [مهندس احمد زیرکزاده] از موسسین جبهه ملی و عضو ارشد حزب ایران را در شمیران توقیف نمودند و برای توقیف رییس ستاد ارتش نیز به منزلشان مراجعه نمودند ولی چون تیمسار ریاحی در ستاد ارتش مشغول به کار بود دستگیری ایشان موفق نشد.
در ساعت یک بعد از نیمه شب نیز سرهنگ نصیری رییس گارد شاهنشاهی با چهار کامیون نظامی مسلح و دو جیپ ارتشی و یک زرهپوش به منزل آقای نخستوزیر آمده به عنوان اینکه میخواهد نامهای بدهد قصد اشغال خانه را داشته است ولی چون محافظین منزل آقای نخستوزیر مراقب کار خود بودند بلافاصله سرهنگ مزبور را توقیف کردند. توطئهکنندگان قبل از توقیف اشخاص تلفنهای منازل آنان را قطع کردند. همچنین ارتباط تلفنی ستاد ارتش را با پادگان گارد شاهنشاهی باغشاه قطع و تلفنخانه بازار را به وسیله سرهنگ آزموده و همراهان مسلحش اشغال کرده بودند و معاون ستاد ارتش را که برای سرکشی به باغشاه رفته بود در همان جا توقیف نمودند.
وزیر خارجه و وزیر راه و مهندس زیرکزاده را از توقیفگاه سعدآباد به وسیله چهار کامیون مسلح به شهر آورده و به ستاد ارتش - به تصور اینکه همکارانش قبلا آنجا را اشغال کردهاند - بردند ولی چون در آنجا وضع را مساعد ندیدند آنان را مجددا به سعدآباد بردند و در توقیفگاه گارد شاهنشاهی تا ساعت پنج صبح نگاه داشتند. در این ساعت که نقشه کودتا بلااثر شده بود تیمسار سرتیپ کیانی معاون ستاد ارتش که از توقیف باغشاه رهایی یافته بود به سعدآباد رفته آنان را به منازلشان برگردانید. مامورین انتظامی از این ساعت ابتکار عملیات را به دست گرفتند و تاکنون چند تن از توطئهکنندگان را دستگیر کردهاند. جریان این واقعه به طور تفصیل بعدا به استحضار ملت ایران خواهد رسید.
این خبر که گروهی شبانه قصد داشتند دولت مصدق را ساقط کنند، به سرعت در شهر پخش شد و اعلامیه دولت نیز چندین بار از رادیو پخش شد و خبر آمد که علاوه بر نصیری و مامورانش گروه دیگری از افسران هم بازداشت شدهاند. سرهنگ دوم آزموده هنگام شب در حال قطع تلفنهای ناحیه بازار دستگیر شده بود. علاوه بر این آقایان امینی کفیل دربار، سرگرد مقدم افسر شهربانی و معاون اداره اماکن و بهبودی کاخدار سلطنتی، ارنست پرون یکی از وابستگان دربار، سرهنگ نوذری فرمانده تیپ ۲ زرهی، سرهنگ پرورش رییس باشگاه افسران، سرهنگ زندکریمی رییس ستاد تیپ کوهستانی، سرگرد پولاددژ افسر شهربانی، ستوان یکم ریاحی افسر ارتش هم از جمله افرادی بودند که به اتهام شرکت در توطئه علیه دولت به بازداشتگاه موقت اعزام شدند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/2981-kodeta-25-mordad-fatemi-mosadegh-edam.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
ننگ و نفرین بر کودتاگران امریکایی – انگلیسی 28 امرداد ماه 1332و عوامل داخلی آن .
به بیست هشتم ماه امرداد
درفش دولت ایران آزاد
به دست اهرمن خویان بیداد
زبام افتاد و تا از جنبش ایستاد
پس از آن دولتی بگرفته بنیاد
که سر در آخور بیگانه بنهاد
و ازهرسوی به غارت دست بگشاد
خراج و باج بربیگانه ها داد
کند تا دشمن ایران زخود شاد
همه ایرانیت را داده برباد
نماند تا کسی را از وفا یاد
پراکند پس به هرجا تخم افساد
دوصدلعنت براین نامردمان باد
و هر مزدور بیگانه و شیاد
تو ای ایرانی آزاده و راد
که از پشت فریدونی وفرهاد
بدان ایران نگردد هرگز آباد
مگر بنیاد بگردد دولت داد
بباید تا که با طرد ستبداد
برافرازیم درفش کاوه ی راد
28/5/93
بیگی ( سینا ) لنگرودی
از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند
@iranboom_ir
به بیست هشتم ماه امرداد
درفش دولت ایران آزاد
به دست اهرمن خویان بیداد
زبام افتاد و تا از جنبش ایستاد
پس از آن دولتی بگرفته بنیاد
که سر در آخور بیگانه بنهاد
و ازهرسوی به غارت دست بگشاد
خراج و باج بربیگانه ها داد
کند تا دشمن ایران زخود شاد
همه ایرانیت را داده برباد
نماند تا کسی را از وفا یاد
پراکند پس به هرجا تخم افساد
دوصدلعنت براین نامردمان باد
و هر مزدور بیگانه و شیاد
تو ای ایرانی آزاده و راد
که از پشت فریدونی وفرهاد
بدان ایران نگردد هرگز آباد
مگر بنیاد بگردد دولت داد
بباید تا که با طرد ستبداد
برافرازیم درفش کاوه ی راد
28/5/93
بیگی ( سینا ) لنگرودی
از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند
@iranboom_ir
این تصویر روی جلد کتاب «روز ۲۸ امرداد، سه راه بوذرجمهری» نوشته دکتر هوشنگ طالع است.
این کتاب در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ به چاپ رسیده است. نویسنده کتاب را به دکتر محمد مصدق پیشکش کرده است. متن آن چنین است:
پیشکش به دکتر محمد مصدق پیشوای ملت بزرگ ایران در مبارزه برای ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور و نیز همۀ مردمی که جانانه و بدون چشمداشت در این مبارزۀ عظیم ملی شرکت کردند و به ویژه، شهیدان و جانبازان. ۲۸ امرداد ۱۳۹۲.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
این کتاب در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ به چاپ رسیده است. نویسنده کتاب را به دکتر محمد مصدق پیشکش کرده است. متن آن چنین است:
پیشکش به دکتر محمد مصدق پیشوای ملت بزرگ ایران در مبارزه برای ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور و نیز همۀ مردمی که جانانه و بدون چشمداشت در این مبارزۀ عظیم ملی شرکت کردند و به ویژه، شهیدان و جانبازان. ۲۸ امرداد ۱۳۹۲.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سالروز درگذشت پدر علم کویرشناسی ایران
پرویز کَردُوانی (زاده ۱۰ اسفند ۱۳۱۰ در گرمسار – درگذشته ۲۷ امرداد ۱۴۰۰ در تهران) جغرافیدان ایرانی، پدر کویرشناسی ایران و دارندهٔ مدال ملی و نشان دانش در ایران بود. او در پنجمین همایش چهرههای ماندگار (سال ۱۳۸۴) به عنوان چهرهٔ ماندگار در زمینه جغرافیا معرفی شد. مجسمهٔ یادبود پرویز کردوانی در میدان انقلاب گرمسار قرار گرفتهاست. مراسم تکریم ایشان در سال ۱۳۹۵ با حضور جمعی از چهرههای علمی و فرهنگی کشور، شاگردان ایشان و استعدادهای برتر برگزار شد.
در سال ۱۳۴۵ موفق به اخذ مدرک دکترا با بالاترین امتیاز شد و پس از بازگشت از آلمان در دانشکده کشاورزی ارومیه به فعالیت پرداخت. او سپس به دانشگاه تهران رفت و از سال ۱۳۴۸ در این دانشگاه مشغول تدریس شد.
وی مدیرکل دفتر مطالعات آموزشی دانشگاه تهران را در بین سالهای ۱۳۴۸تا ۱۳۵۴ برعهده داشت و بنیانگذار و رییس مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران (۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸) بود.
زنده یاد پرویز کردوانی مطالعات میدانی فراوانی در مناطق کویری و بیابانی ایران از خود به جای گذاشت و خدمات او نقش مهمی در پیشبرد علم کویر شناسی و مقابله با خشکسالی داشت. وی استاد نمونه دانشگاه تهران بود و جایزه مهرگان علم به خاطر تالیف بهترین کتاب سال در زمینه محیط زیست را کسب نمود.
عضویت در بنیاد مطالعات آسیای شبکه آب خاورمیانه، عضو هیات امنای صلح سبز، رئیس کمیته بیابانزدایی انجمن متخصصان محیط زیست ایران و بیش از ۲۰ کتاب دانشگاهی و دهها مقاله علمی به زبان های فارسی، انگلیسی و آلمانی ثمرات عمر گرانبهای ایشان بود. علاوه بر سخنرانی های متعدد در جوامع علمی بین المللی، بارها از تلاشهای این چهره ماندگار در ایران و دیگر کشورها تجلیل به عمل آمد.
فقدان این چهره ارزشمند علمی که در تمام دوران زندگی پر ثمرش، قلبش برای آبادانی ایران و پیشرفت های علمی می تپید ضایعه ای جبران ناپذیر است.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/36245
پرویز کَردُوانی (زاده ۱۰ اسفند ۱۳۱۰ در گرمسار – درگذشته ۲۷ امرداد ۱۴۰۰ در تهران) جغرافیدان ایرانی، پدر کویرشناسی ایران و دارندهٔ مدال ملی و نشان دانش در ایران بود. او در پنجمین همایش چهرههای ماندگار (سال ۱۳۸۴) به عنوان چهرهٔ ماندگار در زمینه جغرافیا معرفی شد. مجسمهٔ یادبود پرویز کردوانی در میدان انقلاب گرمسار قرار گرفتهاست. مراسم تکریم ایشان در سال ۱۳۹۵ با حضور جمعی از چهرههای علمی و فرهنگی کشور، شاگردان ایشان و استعدادهای برتر برگزار شد.
در سال ۱۳۴۵ موفق به اخذ مدرک دکترا با بالاترین امتیاز شد و پس از بازگشت از آلمان در دانشکده کشاورزی ارومیه به فعالیت پرداخت. او سپس به دانشگاه تهران رفت و از سال ۱۳۴۸ در این دانشگاه مشغول تدریس شد.
وی مدیرکل دفتر مطالعات آموزشی دانشگاه تهران را در بین سالهای ۱۳۴۸تا ۱۳۵۴ برعهده داشت و بنیانگذار و رییس مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران (۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸) بود.
زنده یاد پرویز کردوانی مطالعات میدانی فراوانی در مناطق کویری و بیابانی ایران از خود به جای گذاشت و خدمات او نقش مهمی در پیشبرد علم کویر شناسی و مقابله با خشکسالی داشت. وی استاد نمونه دانشگاه تهران بود و جایزه مهرگان علم به خاطر تالیف بهترین کتاب سال در زمینه محیط زیست را کسب نمود.
عضویت در بنیاد مطالعات آسیای شبکه آب خاورمیانه، عضو هیات امنای صلح سبز، رئیس کمیته بیابانزدایی انجمن متخصصان محیط زیست ایران و بیش از ۲۰ کتاب دانشگاهی و دهها مقاله علمی به زبان های فارسی، انگلیسی و آلمانی ثمرات عمر گرانبهای ایشان بود. علاوه بر سخنرانی های متعدد در جوامع علمی بین المللی، بارها از تلاشهای این چهره ماندگار در ایران و دیگر کشورها تجلیل به عمل آمد.
فقدان این چهره ارزشمند علمی که در تمام دوران زندگی پر ثمرش، قلبش برای آبادانی ایران و پیشرفت های علمی می تپید ضایعه ای جبران ناپذیر است.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/36245
Telegram
ایران بوم
استاد کردوانی درگذشت
استاد دکتر پرویز کردوانی پدر علم کویرشناسی ایران و دارنده مدال ملی و نشان دانش، پس از سالها تحقیق و پژوهش در حوزههای جغرافیا و کویر، امروز در سن ۹۰ سالگی چشم از جهان فروبست
@iranboom_ir
استاد دکتر پرویز کردوانی پدر علم کویرشناسی ایران و دارنده مدال ملی و نشان دانش، پس از سالها تحقیق و پژوهش در حوزههای جغرافیا و کویر، امروز در سن ۹۰ سالگی چشم از جهان فروبست
@iranboom_ir
فرمان عزل
دکتر هوشنگ طالع
اصل چهل و ششم متمم قانون اساسي مشروطيت ايران، ميگويد : 1
عزل و نصب وزرا به موجب فرمان همايون پادشاه است.
اختيارات شاه در صدور فرمان عزل و نصب وزيران، با اختيارات رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، قابل مقايسه است. درست است که تحقق هر ازدواج يا طلاق، به فرمان رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق است؛ اما پايه و شرط اصلي صدور هر فرمان ازدواج يا طلاق، رضايت دو طرف به اين امر و درخواست صدور فرمان براي قانوني شدن آن است. از اينرو، بدون رضايت دو طرف، رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، نميتواند با جاري کردن صيغه ي عقد و يا طلاق، فرمان ازدواج و يا طلاق، صادر نمايد.
اين بدان معناست که رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، نميتواند دو تن را که تمايل به ازدواج با هم ندارند و به گونه ي رسمي از وي براي صدور فرمان درخواست نکرده ا ند، به عقد هم درآورد و يا فرمان طلاق زوجي را که قصد جدايي از هم ندارند (يا محکمهاي حکم بر جدايي صادر نکرده است) صادر کند. چنين است اختيارات شاه، در صدور فرمان عزل و نصب وزرا، برپايهي اصل چهل و ششم متمم قانون اساسي مشروطيت ايران. در اصل شصت و هفتم متمم قانون اساسي که متاخر بر اصل چهل و ششم است، آمده است :2
در صورتي که مجلس شوراي ملي يا مجلس سنا، به اکثريت تامه، عدم رضايت خود را از هيات وزرا يا وزيري اظهار نمايد، آن هيات يا آن وزير، از مقام وزارت منعزل ميشود.
بدينسان، اشکارا ديده ميشود که عزل هيات وزيران يا هر يک از وزيران، از اختيارات مجلس ميباشد.
شاه در مشروطيت ايران، مقامي است غيرمسئول. از اين رو نميتواند در امور کشور که توام با مسئوليت است، دخالت نمايد. اصل چهل و چهارم متمم قانون اساسي مشروطيت، به روشني به اين امر اشاره دارد :3
شخص پادشاه، از مسئوليت بري است و وزراي دولت در هر گونه امور، مسئول مجلسين هستند.
از اينرو، شاه تنها در صورت اظهار تمايل مجلس (مجلسين) به شخصي به عنوان نخست وزير و درخواست رييس مجلس (مجلسين) براي صدور فرمان به نام وي، ميتواند فرمان نخست وزيري را صادر کند (بر پايهي اصل رضايت دو طرف در اينجا شخص موردنظر و اکثريت مجلس يا مجلسين است).
فرمان عزل نخستوزير نيز از همين رويه پيروي ميکند. بدين معنا پس از آن مجلس (يا مجلسين) راي عدم اعتماد به نخستو زير دادند، رييس مجلس (يا مجلسين) از شاه درخواست صدور فرمان عزل ميکند و او نيز فرمان عزل را صادر ميکند. به گفته ي دکتر مصدق در جريان محاکمه :4
چون شاه مسئول نيست، مختار هم نيست. چنانکه به کسي اختيار داده شد، قهرا بايد مسئول هم باشد... نميتوان گفت کسي مسئول نباشد ولي مختار باشد که هر کاري ميخواهد بکند...
اصل چهل و پنجم متمم قانون اساسي، تصريح بيشتري بر نقش تشريفاتي پادشاه مشروطه دارد : 5
کليه ي قوانين و دستخط هاي پادشاه در امور مملکتي وقتي اجرا ميشود که به امضاي وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان يا دستخط همان وزير است.
همچنين اصل چهل و نهم متمم قانون اساسي مشروطيت که متاخر بر اصل چهل و ششم است، ميگويد : 6
صدور فرامين و احکام براي اجرا، از حقوق پادشاه است، بدون اينکه هرگز اجراي آن قوانين را تعويق يا توقيف نمايد...
اما دربارهي صدور فرمان عزل دکتر محمد مصدق نخستوزير در بيست و دوم امردادماه 1332. صدور اين فرمان در حکم قيام بر عليه مشروطيت ايران و دولت قانوني بود. پارهاي اينگونه استدلال ميکنند که در نبود مجلس (انحلال، فترت و...)، پادشاه حق عزل و نصب وزرا را دارد.
در اين باره بايد گفته شود که اين استدلال نادرست، متکي بر هيچ يک از اصول قانون و متمم قانون اساسي مشروطيت ايران نيست. در مشروطيت ايران، پس از اعلام راي عدم اعتماد مجلس (يا مجلسين) نسبت به دولت و صدور فرمان براي نخست وزير جديد، دولت پيشين خودبه خود معزول شده ميباشد.
پس از پيروزي مردم در جريان خيزش و قيام 30 تير 1331، مجلس شوراي ملي و مجلس سنا با اکثريت نزديک به همه، نسبت به نخستوزيري آقاي دکتر محمد مصدق اظهار تمايل کردند. به دنبال آن، بنا به درخواست رييسان دو مجلس فرمان نخستوزيري به نام ايشان صادر شد. دکتر مصدق روز چهاردهم امردادماه 1331 دولت خود را به شاه و روز پنجم به مجلس شوراي ملي و فرداي آن به مجلس سنا معرفي کرد و از دو مجلس راي اعتماد گرفت.
روز دوازدهم امردادماه در تهران و روز نوزدهم امردادماه در شهرستانها مردم ايران در همه پرسي (رفراندوم) براي تعيين تکليف مجلس هفدهم شرکت کردند. اکثريت نزديک به همه ي شرکت کنندگان در همه پرسي، به انحلال مجلس هفدهم راي دادند. نخستوزير براي آنکه فترت در کار مجلس پيش نيايد، روز 25 امردادماه از شاه درخواست کرد که با توجه به نتيجهي همهپرسي، انحلال مجلس هفدهم را اعلام دارد و راه را براي انتخابات دورهي هژدهم قانونگذاري، بگشايد : 7
پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاهي
دکتر هوشنگ طالع
اصل چهل و ششم متمم قانون اساسي مشروطيت ايران، ميگويد : 1
عزل و نصب وزرا به موجب فرمان همايون پادشاه است.
اختيارات شاه در صدور فرمان عزل و نصب وزيران، با اختيارات رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، قابل مقايسه است. درست است که تحقق هر ازدواج يا طلاق، به فرمان رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق است؛ اما پايه و شرط اصلي صدور هر فرمان ازدواج يا طلاق، رضايت دو طرف به اين امر و درخواست صدور فرمان براي قانوني شدن آن است. از اينرو، بدون رضايت دو طرف، رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، نميتواند با جاري کردن صيغه ي عقد و يا طلاق، فرمان ازدواج و يا طلاق، صادر نمايد.
اين بدان معناست که رييس دفتر رسمي ازدواج و طلاق، نميتواند دو تن را که تمايل به ازدواج با هم ندارند و به گونه ي رسمي از وي براي صدور فرمان درخواست نکرده ا ند، به عقد هم درآورد و يا فرمان طلاق زوجي را که قصد جدايي از هم ندارند (يا محکمهاي حکم بر جدايي صادر نکرده است) صادر کند. چنين است اختيارات شاه، در صدور فرمان عزل و نصب وزرا، برپايهي اصل چهل و ششم متمم قانون اساسي مشروطيت ايران. در اصل شصت و هفتم متمم قانون اساسي که متاخر بر اصل چهل و ششم است، آمده است :2
در صورتي که مجلس شوراي ملي يا مجلس سنا، به اکثريت تامه، عدم رضايت خود را از هيات وزرا يا وزيري اظهار نمايد، آن هيات يا آن وزير، از مقام وزارت منعزل ميشود.
بدينسان، اشکارا ديده ميشود که عزل هيات وزيران يا هر يک از وزيران، از اختيارات مجلس ميباشد.
شاه در مشروطيت ايران، مقامي است غيرمسئول. از اين رو نميتواند در امور کشور که توام با مسئوليت است، دخالت نمايد. اصل چهل و چهارم متمم قانون اساسي مشروطيت، به روشني به اين امر اشاره دارد :3
شخص پادشاه، از مسئوليت بري است و وزراي دولت در هر گونه امور، مسئول مجلسين هستند.
از اينرو، شاه تنها در صورت اظهار تمايل مجلس (مجلسين) به شخصي به عنوان نخست وزير و درخواست رييس مجلس (مجلسين) براي صدور فرمان به نام وي، ميتواند فرمان نخست وزيري را صادر کند (بر پايهي اصل رضايت دو طرف در اينجا شخص موردنظر و اکثريت مجلس يا مجلسين است).
فرمان عزل نخستوزير نيز از همين رويه پيروي ميکند. بدين معنا پس از آن مجلس (يا مجلسين) راي عدم اعتماد به نخستو زير دادند، رييس مجلس (يا مجلسين) از شاه درخواست صدور فرمان عزل ميکند و او نيز فرمان عزل را صادر ميکند. به گفته ي دکتر مصدق در جريان محاکمه :4
چون شاه مسئول نيست، مختار هم نيست. چنانکه به کسي اختيار داده شد، قهرا بايد مسئول هم باشد... نميتوان گفت کسي مسئول نباشد ولي مختار باشد که هر کاري ميخواهد بکند...
اصل چهل و پنجم متمم قانون اساسي، تصريح بيشتري بر نقش تشريفاتي پادشاه مشروطه دارد : 5
کليه ي قوانين و دستخط هاي پادشاه در امور مملکتي وقتي اجرا ميشود که به امضاي وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان يا دستخط همان وزير است.
همچنين اصل چهل و نهم متمم قانون اساسي مشروطيت که متاخر بر اصل چهل و ششم است، ميگويد : 6
صدور فرامين و احکام براي اجرا، از حقوق پادشاه است، بدون اينکه هرگز اجراي آن قوانين را تعويق يا توقيف نمايد...
اما دربارهي صدور فرمان عزل دکتر محمد مصدق نخستوزير در بيست و دوم امردادماه 1332. صدور اين فرمان در حکم قيام بر عليه مشروطيت ايران و دولت قانوني بود. پارهاي اينگونه استدلال ميکنند که در نبود مجلس (انحلال، فترت و...)، پادشاه حق عزل و نصب وزرا را دارد.
در اين باره بايد گفته شود که اين استدلال نادرست، متکي بر هيچ يک از اصول قانون و متمم قانون اساسي مشروطيت ايران نيست. در مشروطيت ايران، پس از اعلام راي عدم اعتماد مجلس (يا مجلسين) نسبت به دولت و صدور فرمان براي نخست وزير جديد، دولت پيشين خودبه خود معزول شده ميباشد.
پس از پيروزي مردم در جريان خيزش و قيام 30 تير 1331، مجلس شوراي ملي و مجلس سنا با اکثريت نزديک به همه، نسبت به نخستوزيري آقاي دکتر محمد مصدق اظهار تمايل کردند. به دنبال آن، بنا به درخواست رييسان دو مجلس فرمان نخستوزيري به نام ايشان صادر شد. دکتر مصدق روز چهاردهم امردادماه 1331 دولت خود را به شاه و روز پنجم به مجلس شوراي ملي و فرداي آن به مجلس سنا معرفي کرد و از دو مجلس راي اعتماد گرفت.
روز دوازدهم امردادماه در تهران و روز نوزدهم امردادماه در شهرستانها مردم ايران در همه پرسي (رفراندوم) براي تعيين تکليف مجلس هفدهم شرکت کردند. اکثريت نزديک به همه ي شرکت کنندگان در همه پرسي، به انحلال مجلس هفدهم راي دادند. نخستوزير براي آنکه فترت در کار مجلس پيش نيايد، روز 25 امردادماه از شاه درخواست کرد که با توجه به نتيجهي همهپرسي، انحلال مجلس هفدهم را اعلام دارد و راه را براي انتخابات دورهي هژدهم قانونگذاري، بگشايد : 7
پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاهي
چون در نتيجهي مراجعه به آراي عمومي در تاريخ دوازدهم و نوزدهم مرداد ماه 1332 ملت ايران به انحلال دورهي هفدهم مجلس شوراي ملي راي داده است، از پيشگاه مبارک شاهنشاهي استدعا ميشود امر مقرر فرمايند فرمان انتخابات دورهي هيجدهم صادر شود تا دولت، مقدمات انتخابات را فراهم نمايد...
با توجه به آنچه گفته شد، عمل محمدرضاشاه در صدور فرمان عزل دکتر محمد مصدق نخستوزير و گسيل فرمان ساعت يک بامداد روز بيست و پنجم امردادماه وسيلهي فرماندهي گارد شاهنشاهي همراه با نيروي نظامي، در حکم قيام عليه مشروطيت و اقدام به کودتا عليه دولت قانوني بوده است.
از ياد نبريم که محمدرضا شاه، فرمان انحلال مجلس هفدهم را روز بيست و هشتم آبان ماه 1332 صادر کرد. يعني از نظر وي، مجلس هفدهم تا روز بيست و هفتم آبانماه 1332 برقرار بود !
دکتر مصدق در دفاعيات خود در اين باره، روشنگري بيشتري ميکند :8
اما راجع به عزل نخستوزير... نخستوزير يا دولت، به دو طريق از کار برکنار ميشود، يکي بر طبق اصل 67 متمم قانون اساسي [در صورتي که مجلس شوراي ملي يا مجلس سنا به اکثريت تامه، عدم رضايت خود را از هيات وزرا يا وزيري اظهار نمايند، آن هيات يا آن وزير از مقام وزارت منعزل ميشود]... و ديگري در نتيجهي استعفاي نخستوزير و لازم به تذکر نيست که اگر تمام وزراي دولت استعفا دهند و نخستوزير استعفا ندهد، دولت از بين نميرود... اعليحضرت، دستخطشان 22 [امرداد] صادر شد و انحلال مجلس عصر 25 [امرداد] بوده است...
رابعا در اصالت اين دستخط به دليل بيانات و فرمايشات خود اعليحضرت شک و ترديد کامل داشتم و يقين داشتم که اين دستخط به استحضار اعليحضرت، صادر نشده است....
... در ساعت 6 بعد از ظهر روز چهارشنبه 24مرداد که آقاي کفيل وزارت دربار با اينجانب ملاقات نمود، از اين دستخط به هيچوجه صحبتي به ميان نيامد. آيا عزل نخستوزير آن قدر بياهميت بود که هيچکس حتي کفيل وزارت دربار هم از آنکه دو روز قبل صادر شده بود، مطلع نشود؟
به اتکاي اصول... مسلم است که شاه... نه در موقع وجود مجلس و نه در دوران انحلال آن، شخصا حق عزل وزرا را ندارند...
خارج از بحث قانوني بايد دانست امضاي شاه، در فرمان به اصطلاح عزل، اصالت نداشته است :9
امضاي شاه در فرمان عزل [دکتر] مصدق، اصالت ندارد و از سوي «ويلبر» متخصص اصلي سيا در امور ايران که جاعل و ناشر خاطرات لاهوتي شاعر هم او بود، جعل شده است .
از سوي ديگر، لازم است که دانسته شود : 10
هيچ سابقه ندارد که شاه به نخستوزير معزول دستخط عزل بدهد...
[در] مشروطيت ايران هيچ سابقه نيست که شاه يک دستخط براي نخستوزير معزول بفرستد و يکي براي نخستوزير منصوب بفرستد. ابلاغ دستخط نخستوزير جديد کافي بود. نخستوزير جديد مشغول کار ميشد و نخستوزير سابق هم خود را منفصل ميدانست.
همچنين در درازاي مشروطيت ايران تا آن زمان : 11
بر طبق سوابق عديده، هيچ نخستوزيري با حضور مجلس، بدون استيضاح وراي عدم اعتماد مجلس، از کار برکنار نشده [بود]
دکتر مصدق در اين زمينه گفته است : 12
اگر بنا بود که پادشاه هر وقت خواست وزيري را عزل و نصب نمايد، مشروطيت معنا و مفهومي پيدا نميکرد و اين همان کاري است که قبل از مشروطيت هم سلاطين استبداد ميکردند.
چنانکه گفته شد فرمانها غيرقانوني و نامعتبر، تقلبي و جعلي بودند. داستان را از زبان سرگرد دکتر علميه مسئول رسيدگي به پروندهي سرهنگ نصيري در دادرسي ارتش بشنويم : 13
پس از ارجاع پرونده به اينجانب، سرکاران سرگرد جمزاد ـ سروان دکتر مؤدب ميرفخرايي و سروان بهزادي به سمت معاونان اينجانب تعيين گرديدند که به سرعت به پرونده رسيدگي نماييم. در ابتداي امر که از سرکار سرهنگ نصيري بازجويي به عمل آمد معلوم گرديد که ايشان روز پنجشنبه صبح از رامسر يا (کلاردشت) به قول خودش با دو فرمان و يک پيام به مرکز حرکت نموده به اين ترتيب که دو کاغذ مارکدار سفيد که ذيل آنها را اعليحضرت همايوني توشيح فرموده بودند در دست داشته، نزد هيراد رييس دفتر مخصوص آمده اظهار ميدارد که در اين دو کاغذ سفيد مهر، متن اين دو مينوت را که خط خوردگي داشته يکي به خط خود در مورد عزل دکتر مصدق و ديگري به خط کسي که معلوم نشد، در مورد نخستوزيري کسي که اسم آن هم در آن مينوت نوشته نشده بود، بنويسد و اسم نخستوزير جديد را سرلشکر زاهدي قيد نمايد. بعدا که فرمان با نظر اينجانب صبح آنروز منتشر شد، حتي با مينوت اصلي هم عبارات و مفادش فرق داشت، زيرا در مينوت اسم زاهدي در وسط ميبايست قيد شود، در صورتي که در فرمان منتشر شده در بالاي فرمان اسم ايشان قيد شده و در متن فرمان ذکر کلمه شما، شده و مينوت آن هم فرق داشت.
با توجه به آنچه گفته شد، عمل محمدرضاشاه در صدور فرمان عزل دکتر محمد مصدق نخستوزير و گسيل فرمان ساعت يک بامداد روز بيست و پنجم امردادماه وسيلهي فرماندهي گارد شاهنشاهي همراه با نيروي نظامي، در حکم قيام عليه مشروطيت و اقدام به کودتا عليه دولت قانوني بوده است.
از ياد نبريم که محمدرضا شاه، فرمان انحلال مجلس هفدهم را روز بيست و هشتم آبان ماه 1332 صادر کرد. يعني از نظر وي، مجلس هفدهم تا روز بيست و هفتم آبانماه 1332 برقرار بود !
دکتر مصدق در دفاعيات خود در اين باره، روشنگري بيشتري ميکند :8
اما راجع به عزل نخستوزير... نخستوزير يا دولت، به دو طريق از کار برکنار ميشود، يکي بر طبق اصل 67 متمم قانون اساسي [در صورتي که مجلس شوراي ملي يا مجلس سنا به اکثريت تامه، عدم رضايت خود را از هيات وزرا يا وزيري اظهار نمايند، آن هيات يا آن وزير از مقام وزارت منعزل ميشود]... و ديگري در نتيجهي استعفاي نخستوزير و لازم به تذکر نيست که اگر تمام وزراي دولت استعفا دهند و نخستوزير استعفا ندهد، دولت از بين نميرود... اعليحضرت، دستخطشان 22 [امرداد] صادر شد و انحلال مجلس عصر 25 [امرداد] بوده است...
رابعا در اصالت اين دستخط به دليل بيانات و فرمايشات خود اعليحضرت شک و ترديد کامل داشتم و يقين داشتم که اين دستخط به استحضار اعليحضرت، صادر نشده است....
... در ساعت 6 بعد از ظهر روز چهارشنبه 24مرداد که آقاي کفيل وزارت دربار با اينجانب ملاقات نمود، از اين دستخط به هيچوجه صحبتي به ميان نيامد. آيا عزل نخستوزير آن قدر بياهميت بود که هيچکس حتي کفيل وزارت دربار هم از آنکه دو روز قبل صادر شده بود، مطلع نشود؟
به اتکاي اصول... مسلم است که شاه... نه در موقع وجود مجلس و نه در دوران انحلال آن، شخصا حق عزل وزرا را ندارند...
خارج از بحث قانوني بايد دانست امضاي شاه، در فرمان به اصطلاح عزل، اصالت نداشته است :9
امضاي شاه در فرمان عزل [دکتر] مصدق، اصالت ندارد و از سوي «ويلبر» متخصص اصلي سيا در امور ايران که جاعل و ناشر خاطرات لاهوتي شاعر هم او بود، جعل شده است .
از سوي ديگر، لازم است که دانسته شود : 10
هيچ سابقه ندارد که شاه به نخستوزير معزول دستخط عزل بدهد...
[در] مشروطيت ايران هيچ سابقه نيست که شاه يک دستخط براي نخستوزير معزول بفرستد و يکي براي نخستوزير منصوب بفرستد. ابلاغ دستخط نخستوزير جديد کافي بود. نخستوزير جديد مشغول کار ميشد و نخستوزير سابق هم خود را منفصل ميدانست.
همچنين در درازاي مشروطيت ايران تا آن زمان : 11
بر طبق سوابق عديده، هيچ نخستوزيري با حضور مجلس، بدون استيضاح وراي عدم اعتماد مجلس، از کار برکنار نشده [بود]
دکتر مصدق در اين زمينه گفته است : 12
اگر بنا بود که پادشاه هر وقت خواست وزيري را عزل و نصب نمايد، مشروطيت معنا و مفهومي پيدا نميکرد و اين همان کاري است که قبل از مشروطيت هم سلاطين استبداد ميکردند.
چنانکه گفته شد فرمانها غيرقانوني و نامعتبر، تقلبي و جعلي بودند. داستان را از زبان سرگرد دکتر علميه مسئول رسيدگي به پروندهي سرهنگ نصيري در دادرسي ارتش بشنويم : 13
پس از ارجاع پرونده به اينجانب، سرکاران سرگرد جمزاد ـ سروان دکتر مؤدب ميرفخرايي و سروان بهزادي به سمت معاونان اينجانب تعيين گرديدند که به سرعت به پرونده رسيدگي نماييم. در ابتداي امر که از سرکار سرهنگ نصيري بازجويي به عمل آمد معلوم گرديد که ايشان روز پنجشنبه صبح از رامسر يا (کلاردشت) به قول خودش با دو فرمان و يک پيام به مرکز حرکت نموده به اين ترتيب که دو کاغذ مارکدار سفيد که ذيل آنها را اعليحضرت همايوني توشيح فرموده بودند در دست داشته، نزد هيراد رييس دفتر مخصوص آمده اظهار ميدارد که در اين دو کاغذ سفيد مهر، متن اين دو مينوت را که خط خوردگي داشته يکي به خط خود در مورد عزل دکتر مصدق و ديگري به خط کسي که معلوم نشد، در مورد نخستوزيري کسي که اسم آن هم در آن مينوت نوشته نشده بود، بنويسد و اسم نخستوزير جديد را سرلشکر زاهدي قيد نمايد. بعدا که فرمان با نظر اينجانب صبح آنروز منتشر شد، حتي با مينوت اصلي هم عبارات و مفادش فرق داشت، زيرا در مينوت اسم زاهدي در وسط ميبايست قيد شود، در صورتي که در فرمان منتشر شده در بالاي فرمان اسم ايشان قيد شده و در متن فرمان ذکر کلمه شما، شده و مينوت آن هم فرق داشت.
سرهنگ نصيري دلايل قانعکننده مبني بر اينکه به چه استنادي ميگويي اين مينوتها به دستور اعليحضرت همايوني نوشته شده و چهطور پاراف نگرديده است، نداشت. ميگفت دليلش بردن سفيدمهرها ميباشد. وقتي اظهار ميشد ممکن بود اعليحضرت همايوني سفيدمهر را به منظور ديگري توشيح نمودهاند [و] شما بدينمنظور استفاده کردهايد، جواب قانعکننده ديگري نداشت و دو موضوع ديگر اينجانب را بيشتر به شک ميانداخت که فرامين جعلي باشد، يکي اينکه طبق اظهار خودش فرمان عزل نخستوزيري جناب آقاي دکتر مصدق تاريخ نداشت که زاهدي دستور داده بود که بروند آقاي هيراد تاريخ 24/5/32 قيد نمايد.
از سوي ديگر، بايد دانست که فرمان نخستوزيري زاهدي که بعد منتشر شد، به تاريخ 22/5/1332 بود. يعني در عرض دو روز، ميبايست کشور دو نخستوزير ميداشت. دکتر مصدق دربارهي مخدوش بودن فرمان غيرقانوني عزل مي گويد : 14
دستخط را که آوردند، گرفتم و رسيد دادم. اولا تاريخ دستخط بيست و دوم مرداد بود و معلوم نبود از بيست و دوم تا يک ساعت بعداز نصفشب روز يک شنبه بيست و پنجم مرداد اين دستخط در کجا مانده و به من ابلاغ نشده. ثانيا طرز نوشتن دستخط و امضاي اعليحضرت کاملا ميرساند که اول امضايي شده و بعد اين دستخط در تهران به خط «هيراد» [رييس دفتر شاه] نوشته شده...
14- قانون اساسي و متمم آن ـ قسمت قوانين مجلس شوراي ملي مهرماه 1346 شمسي ـ چاپخانهي مجلس شوراي ملي ـ ر 46
2- همان ـ ر 50
3- همان ـ ر 45
4- از سخنان دکتر مصدق در محکمهي نظامي
5- قانون اساسي و متمم آن ـ قسمت قوانين مجلس شوراي ملي ـ مهرماه 1346 شمسي ـ چاپخانهي مجلس شوراي ملي ـ رر 46-45
6- همان ـ رر 47-46
7- درخواست صدور فرمان انتخابات دورهي هژدهم از شاه
8- از گفته هاي دکتر مصدق در جلسههاي بازپرسي/ فولاد قلب ـ رر 377-353
9- چشمانداز ايران (مجله) ـ ترجمهي نوشتهي آقاي يرواند ابراهيميان ـ شماره 25- ر 96
10- از گفته هاي دکتر مصدق در جلسهي سوم بازپرسي/ فولاد قلب ـ ر 368
11- از گفته هاي دکتر مصدق در محکمهي نظامي / همان ـ ر 449
12- همان/ همان ـ ر 385
13- يادداشت و وصيت نامه سرگرد دکتر علميه/ جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و کودتاي 28 مرداد 1332 ـ ر 471-470
14 – از سخنان دکتر مصدق در جریان بازجویی / فولادقلب ـ ر 364
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
از سوي ديگر، بايد دانست که فرمان نخستوزيري زاهدي که بعد منتشر شد، به تاريخ 22/5/1332 بود. يعني در عرض دو روز، ميبايست کشور دو نخستوزير ميداشت. دکتر مصدق دربارهي مخدوش بودن فرمان غيرقانوني عزل مي گويد : 14
دستخط را که آوردند، گرفتم و رسيد دادم. اولا تاريخ دستخط بيست و دوم مرداد بود و معلوم نبود از بيست و دوم تا يک ساعت بعداز نصفشب روز يک شنبه بيست و پنجم مرداد اين دستخط در کجا مانده و به من ابلاغ نشده. ثانيا طرز نوشتن دستخط و امضاي اعليحضرت کاملا ميرساند که اول امضايي شده و بعد اين دستخط در تهران به خط «هيراد» [رييس دفتر شاه] نوشته شده...
14- قانون اساسي و متمم آن ـ قسمت قوانين مجلس شوراي ملي مهرماه 1346 شمسي ـ چاپخانهي مجلس شوراي ملي ـ ر 46
2- همان ـ ر 50
3- همان ـ ر 45
4- از سخنان دکتر مصدق در محکمهي نظامي
5- قانون اساسي و متمم آن ـ قسمت قوانين مجلس شوراي ملي ـ مهرماه 1346 شمسي ـ چاپخانهي مجلس شوراي ملي ـ رر 46-45
6- همان ـ رر 47-46
7- درخواست صدور فرمان انتخابات دورهي هژدهم از شاه
8- از گفته هاي دکتر مصدق در جلسههاي بازپرسي/ فولاد قلب ـ رر 377-353
9- چشمانداز ايران (مجله) ـ ترجمهي نوشتهي آقاي يرواند ابراهيميان ـ شماره 25- ر 96
10- از گفته هاي دکتر مصدق در جلسهي سوم بازپرسي/ فولاد قلب ـ ر 368
11- از گفته هاي دکتر مصدق در محکمهي نظامي / همان ـ ر 449
12- همان/ همان ـ ر 385
13- يادداشت و وصيت نامه سرگرد دکتر علميه/ جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و کودتاي 28 مرداد 1332 ـ ر 471-470
14 – از سخنان دکتر مصدق در جریان بازجویی / فولادقلب ـ ر 364
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
کودتای ۲۸ مرداد برای من حادثه مهمی بود. این کودتا برای من صرفا رفتن یک نخست وزیر مردمی و آمدن یک نخست وزیر نظامی نبود. ۲۸ مرداد همواره برای من مسئله بوده است و آن را در فرار شاه به بغداد و بازگشت او از رم به تهران خلاصه نمی کنم. زیرا این حادثه گشتی در کل تاریخ توسعه نیافتگی است. ۲۸ مرداد حادثه ای در تاریخ معاصر ما بود که دشوار بودن و تیره شدن راه توسعه نیافتگی با آن اعلام شد. به عبارت دیگر، ۲۸ مرداد به مثابه گردنه ای در تاریخ معاصر بود که تیرگی راه جهان توسعه نیافته را نشان داد..... بعد از جنگ جهانی دوم نوعی خوشبینی و امید در جهان پدید آمده بود. ۲۸ مرداد این امید را پایان داد و به یأس مبدل کرد....
برگرفته از کتاب «آفاق فلسفه در سپهر فرهنگ»؛ گفتگوی حامد زارع با دکتر رضا داوری اردکانی
@iranboom_ir
برگرفته از کتاب «آفاق فلسفه در سپهر فرهنگ»؛ گفتگوی حامد زارع با دکتر رضا داوری اردکانی
@iranboom_ir
قریه « فیروزه » دستمزد شوروی
عبدالله مرادعلی بیگی
برای همآوایی در کودتای 28 امرداد
اشغالگران ایران در جریان جنگ دوم جهانی، برای هزینههای خود در این نبرد، نیاز به ریال داشتند. دولت ایران از روی ناچاری و با آگاهی به پیآمدهای فروش ریال به اشغالگران که منجر به تورم بسیار بالایی در کشورمی شد، در برابر دریافت دلار و پوند، ریال در اختیار آمریکاییها و انگلیسها گذارد. اما دولت ایران از پذیرش « روبل » ( پول دولت شوروی ) خودداری کرد و قرار شد که روسها در برابر ریالهای دریافتی، پس از پایان جنگ، زر و دلار به ایران بپردازند.
اما پس از پایان جنگ، روسها از پرداخت بدهیهای خود ، خودداری کردند. احمد قوام ( قوامالسلطنه ) در سفر به مسکو در زمستان سال 1324، افزون بر هیات سیاسی، یک هیات اقتصادی نیز برای گفتو گو و دریافت طلبهای ایران از روسها, به همراه داشت. گفتو گوهای بسیاری با روسها به عمل آمد که به نتیجه نرسید. افزون بر آن، دولت شوروی بابت خرید خواروبار، برنج و نیز خرید جنگافزار از ایران،به ایرانیان بدهکار بود.
همچنین نمایندگی اقتصادی شوروی پس از اشغال ایران، استقلال گمرکی ایران را نقض کرد و برای مدت هشت ماه تمام, از پرداخت همهی حقوق گمرکی خودداری نمود و بعد هم وزارت دارایی را تا پایان جنگ، ناچار به امضاء و اجرای پروتکلی کرد که کالاهای وارداتی شوروی در انبارهای خودشان، دور از دسترس ماموران ایرانی قرار گیرد.
همچنین « در تمام مدت جنگ، نمایندگی تجاری شوروی کلیهی واردات خود را به حد اعلای قیمت بازار سیاه به فروش رسانده و از کمک به دولت ایران برای تنزل قیمتها از راه فروش اجناس انحصاری از قبیل قند و شکر و قماش و سایر کالاها، خودداری نموده ... نمایندگی تجاری شوروی، قند و شکر را تا کیلویی صد و چهل ریال و قماش تا متری هفتاد الی هشتاد ریال به فروش میرسانید و از این رو، اقدامات دولت ایران برای جلوگیری از باراز سیاه و اجرای تثبیت قیمتها، همیشه بینتیجه میگردید».
( از گزارش احمد قوام نخست وزیر به مجلس شورای ملی 29 مهر ماه 1326 )
نخست وزیر در گزارش خود به مجلس شورای ملی میافزاید: « احتیاج به ذکر نیست که این گونه مطالبات از بابت حداقل وجوهی بود که در دفاتر ما ضبط و ثبت شده بود و ما میداینم که این خسارات کسری از کسور زیانٍهای بیکران که از حیث نقل مواد خواروبار و اغنام واحشام ومیوه و ماهی و محصولات دیگر و اثرات تخریبات و استعمال خطوط راه آهن و سایر وسایل نقلیه و بریدن جنگل و استفاده از کارخانهها و انواع زیانهای دیگر در تمام نواحی اشغال شده که از کنترل دولت کاملا خارج شده بود، عاید کشور ما گردید » ( همان )
اما روسها، تن به خواستههای به حق ایران در زمینهی مسایل مالی ندادند.در دولت دکتر مصدق، به ویژه، پس از ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور و جلوگیری دولت بریتانیا به پشتیبانی دولت آمریکا از فروش نفت، وضع مالی کشور بحرانی شده بود. از این رو، دولت خواستار بازپرداخت بدهی مالی از سوی شوروی شد. اما روسٍها که به دروغ ادعای مبارزه با امپریالیسم و استعمار را داشتند، برای همکاری با غرب در به زانو درآوردن ایران، از پرداخت بدهیهای خود به ایران، خودداری کردند. اما آنها حاضر شدند که بدهیهای خود را در برابر به دست ِآوردن قصبهی فیروزه به دولت کودتا، بپردازند که در حقیقت باید گفت که قصبهی فیروزه، دست مزد شورویها بود در همکاری با غرب برای به زانو درآودن دولت ملی.
بر پایهی موافقتنامهی 11/ 9 / 1333 میان دولت ایران و دولت شوروی که بدون هیچ مخالفتی به تصویب مجلس کودتا رسید، قصبهٍی فیروزه به روسها واگذار شد و آنها نیز طلب ایران را پرداختند. برپایهی ماده یک این موافقتنامه:
« ... قریه فیروزه و زمینهای اطراف آن، درخاک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باقی میماند ... »
بر پایهی مادهٍی 4 بند الف :
« بانک دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مدت دو هفته در دو قسمت از روزی که این موافقتنامه دارای اعتبار رسمی میگردد، در ایستگاه راهآهن مرزی جلفای ایران, معادل 11169073 ( یازده میلیون و یک صد ونود شش هزار و هفتاد و سه دهم) طلا برای استهلاک دعاوی طرف ایران ناشیه از موافقتنامهی مورخ 18 مارس 1943 [ 27 اسفند 1322 ] مذکور در این ماده، به بانک ملی ایران تحویل میدهد».
بر پایهی بند ب همان ماده :
« طرف شوروی از آغاز اعتبار قانونی این موافقتنامه در مدت یک سال، معادل 07/8648619 ( هشت میلیون و شش صد و چهل و هشت هزار و شش صد ونوزده و هفت صدم ) دلار آمریکایی ...
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/1238-gharie-firoze-dastmozd-shoravi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
عبدالله مرادعلی بیگی
برای همآوایی در کودتای 28 امرداد
اشغالگران ایران در جریان جنگ دوم جهانی، برای هزینههای خود در این نبرد، نیاز به ریال داشتند. دولت ایران از روی ناچاری و با آگاهی به پیآمدهای فروش ریال به اشغالگران که منجر به تورم بسیار بالایی در کشورمی شد، در برابر دریافت دلار و پوند، ریال در اختیار آمریکاییها و انگلیسها گذارد. اما دولت ایران از پذیرش « روبل » ( پول دولت شوروی ) خودداری کرد و قرار شد که روسها در برابر ریالهای دریافتی، پس از پایان جنگ، زر و دلار به ایران بپردازند.
اما پس از پایان جنگ، روسها از پرداخت بدهیهای خود ، خودداری کردند. احمد قوام ( قوامالسلطنه ) در سفر به مسکو در زمستان سال 1324، افزون بر هیات سیاسی، یک هیات اقتصادی نیز برای گفتو گو و دریافت طلبهای ایران از روسها, به همراه داشت. گفتو گوهای بسیاری با روسها به عمل آمد که به نتیجه نرسید. افزون بر آن، دولت شوروی بابت خرید خواروبار، برنج و نیز خرید جنگافزار از ایران،به ایرانیان بدهکار بود.
همچنین نمایندگی اقتصادی شوروی پس از اشغال ایران، استقلال گمرکی ایران را نقض کرد و برای مدت هشت ماه تمام, از پرداخت همهی حقوق گمرکی خودداری نمود و بعد هم وزارت دارایی را تا پایان جنگ، ناچار به امضاء و اجرای پروتکلی کرد که کالاهای وارداتی شوروی در انبارهای خودشان، دور از دسترس ماموران ایرانی قرار گیرد.
همچنین « در تمام مدت جنگ، نمایندگی تجاری شوروی کلیهی واردات خود را به حد اعلای قیمت بازار سیاه به فروش رسانده و از کمک به دولت ایران برای تنزل قیمتها از راه فروش اجناس انحصاری از قبیل قند و شکر و قماش و سایر کالاها، خودداری نموده ... نمایندگی تجاری شوروی، قند و شکر را تا کیلویی صد و چهل ریال و قماش تا متری هفتاد الی هشتاد ریال به فروش میرسانید و از این رو، اقدامات دولت ایران برای جلوگیری از باراز سیاه و اجرای تثبیت قیمتها، همیشه بینتیجه میگردید».
( از گزارش احمد قوام نخست وزیر به مجلس شورای ملی 29 مهر ماه 1326 )
نخست وزیر در گزارش خود به مجلس شورای ملی میافزاید: « احتیاج به ذکر نیست که این گونه مطالبات از بابت حداقل وجوهی بود که در دفاتر ما ضبط و ثبت شده بود و ما میداینم که این خسارات کسری از کسور زیانٍهای بیکران که از حیث نقل مواد خواروبار و اغنام واحشام ومیوه و ماهی و محصولات دیگر و اثرات تخریبات و استعمال خطوط راه آهن و سایر وسایل نقلیه و بریدن جنگل و استفاده از کارخانهها و انواع زیانهای دیگر در تمام نواحی اشغال شده که از کنترل دولت کاملا خارج شده بود، عاید کشور ما گردید » ( همان )
اما روسها، تن به خواستههای به حق ایران در زمینهی مسایل مالی ندادند.در دولت دکتر مصدق، به ویژه، پس از ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور و جلوگیری دولت بریتانیا به پشتیبانی دولت آمریکا از فروش نفت، وضع مالی کشور بحرانی شده بود. از این رو، دولت خواستار بازپرداخت بدهی مالی از سوی شوروی شد. اما روسٍها که به دروغ ادعای مبارزه با امپریالیسم و استعمار را داشتند، برای همکاری با غرب در به زانو درآوردن ایران، از پرداخت بدهیهای خود به ایران، خودداری کردند. اما آنها حاضر شدند که بدهیهای خود را در برابر به دست ِآوردن قصبهی فیروزه به دولت کودتا، بپردازند که در حقیقت باید گفت که قصبهی فیروزه، دست مزد شورویها بود در همکاری با غرب برای به زانو درآودن دولت ملی.
بر پایهی موافقتنامهی 11/ 9 / 1333 میان دولت ایران و دولت شوروی که بدون هیچ مخالفتی به تصویب مجلس کودتا رسید، قصبهٍی فیروزه به روسها واگذار شد و آنها نیز طلب ایران را پرداختند. برپایهی ماده یک این موافقتنامه:
« ... قریه فیروزه و زمینهای اطراف آن، درخاک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باقی میماند ... »
بر پایهی مادهٍی 4 بند الف :
« بانک دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مدت دو هفته در دو قسمت از روزی که این موافقتنامه دارای اعتبار رسمی میگردد، در ایستگاه راهآهن مرزی جلفای ایران, معادل 11169073 ( یازده میلیون و یک صد ونود شش هزار و هفتاد و سه دهم) طلا برای استهلاک دعاوی طرف ایران ناشیه از موافقتنامهی مورخ 18 مارس 1943 [ 27 اسفند 1322 ] مذکور در این ماده، به بانک ملی ایران تحویل میدهد».
بر پایهی بند ب همان ماده :
« طرف شوروی از آغاز اعتبار قانونی این موافقتنامه در مدت یک سال، معادل 07/8648619 ( هشت میلیون و شش صد و چهل و هشت هزار و شش صد ونوزده و هفت صدم ) دلار آمریکایی ...
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/1238-gharie-firoze-dastmozd-shoravi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
آسیابهای آبی دشتستان بوشهر
فاطمه زیرراهی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39189
اختراع آسیاب آبی و انواع آسیاب ها نشانگر دانش و بینش ژرف هزاره ها در همه گستره علوم از جمله آبشناسی است.
آسیابهای آبی و در نظر داشتن راه کار اقتصادی آن:
در مناطق خشک ایران این نوع آسیاب روی قنات ساخته می شود. ایجاد آسیابها بر روی قنات این امکان یا موقعیت را بوجود میآورد که بخش یا تمامی مخارج قناتها مانند نگهداری، تعمیر، لایروبی تامین گردد، و این یکی از دلایل ایجاد آسیاب بر روی قنات بوده است. در گذشته بسیاری از کسانی که قنات را حفر می کردند به جای دستمزد خود حواله آرد دریافت می کردند و زمانی که به پول نقد احتیاج داشتند این حواله ها را بفروش می رساندند. حفر آسیاب گاهی برای آبرسانی جنبه تکنیکی داشته و حفر آن اجباری بوده است که بدین ترتیب می خواستند آب را به زمین های پایین دست برسانند . برای آن کار بهترین راه این بود که آسیابی ایجاد کنند تا آب را به تنوره آسیاب برسانند و از تنوره تا محل جدید، دالان های زیرزمینی حفر کنند. که در ادامه در مورده ساخت آسیاب بیشتر صحبت خواهم کرد.
جا دارد هم اکنون که به علل مختلف قنات ها خشک شده اند یا در حال خشک شدن می باشند برخی از سازمان ها مانند میراث فرهنگی و گردشگری که خود را میراث دار آثار فرهنگی و باستانی می داند و همچنین متولیان امور آب استان به عنوان حافظ و نگهبان آب از این آثار برجامانده که خود نمونه بارز هنر معماری ایرانی در روزگاران گذشته می باشد، نگهداری و با این تنوع منطقه را گردشگر پذیر نمایند.
چگونگی ساخت آسیاب آبی
نخست از هر چیز باید برای ساخت و راه اندازی آسیاب آبی جای آن را به گونه ای برگزینند که تشکیلات مزبور پایین دست آب باشد و سطح آب هر چه بالاتر می بود، کار ها آسان تر می شد. در آغاز به کار ساختن آسیاب، یک استوانه که با سنگ و ساروج به ارتفاع ٦ تا ١٠ متر و قطر ٢تا ٣ سانتی متر که دهانه آن همواره باز می بود به کار گرفته می شد تا آب از راه دهانه وارد استوانه شود. ته استوانه دارای سوراخی به قطر ٣تا ٤اینچ بود که آب به شدت از آن خارج و این استوانه را تنیره می نامیدند. دو سنگ دایره گون با شعاع های مساوی که هر یک ٧٠ تا ٨٠سانتی متر هستند و هر دو هم وزن با یکدیگرند را با چکش درست کرده، از وسط سنگ ها یک دایره کوچکی به شعاع ٥ تا ١٠ سانتی متر ایجاد نموده و یکی از سنگها را تقریبا به ارتفاع دو متر و با فاصله ٥/٢متر درست روبروی دهانه ایجاد شده در ته استوانه بطور ثابت قرار می دادند. اطراف آن را با سنگ و ساروج با دقت زیاد پر کرده که سنگ با سطح ساخته شده هیچگونه پستی و بلندی نداشته باشد . سنگ دوم نیز که هم اندازه سنگ نخست می باشد به طور آزاد بر روی هم ثابت قرار می گیرند . در سوراخ یا همان دایره کوچک که در سنگها ایجاد شده حلقه آهنی محکمی بکار گرفته شده و یک میله چوبی از حلقه ها ی آهنی گذشته و رو به روی سوراخ استوانه ( تنیره) قرار می گیرد. چندین پره چوبی محکم در میله جاسازی می شد که هنگام خروج آب از سوراخ استوانه ( تنیره) به پره های جاسازی شده به شدت برخورد می کرد و باعث حرکت سنگ بالائی می شد . یک میله افقی در نقطه پایین میله عمودی قرار داشت که به این میله افقی پای آب گفته می شود. با بالا و پایین کردن این میله ( پا)، میله عمودی و پره مربوطه و همچنین سنگ بالائی به مقدار خیلی خیلی کم بالا و پایین شده که این کار جهت نرم کردن آرد یا زبر کردن آن و زیاد و کم کردن سرعت آسیاب یا همان سنگ بالائی می گشت.
در مجاور سنگ بالائی یک حوضچه تقریبا ٢*٢ ساخته می شد که سوراخی نیز در گوشه آن قرار داشت و به آن کته گفته می شود. گندم یا جو ابتدا در کته ریخته می شود و در زیر سوراخ کته یک قیف از جنس برگ درخت خرما تهیه و به گونه ویژه ای به سنگ بالائی وصل است. گردش و ساخت آن به این گونه است که مقدارگندمی که از سوراخ کته به داخل قیف ریخته می شود با تکان خوردن و گردش سنگ بالائی به داخل حلقه آهنی ریخته می شود. دانه های گندم وجو در بین سنگها قرار می گیرند که با خرد شدن گندم و جو و گردش سنگ بالائی، آرد می شود. پس از آن که آرد در اطراف سنگ زیرین جمع شد آسیابان آن را در کیسه ریخته و تحویل می دهد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16764-asiab-abi-dashtestan-boshehr-9512.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
فاطمه زیرراهی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39189
اختراع آسیاب آبی و انواع آسیاب ها نشانگر دانش و بینش ژرف هزاره ها در همه گستره علوم از جمله آبشناسی است.
آسیابهای آبی و در نظر داشتن راه کار اقتصادی آن:
در مناطق خشک ایران این نوع آسیاب روی قنات ساخته می شود. ایجاد آسیابها بر روی قنات این امکان یا موقعیت را بوجود میآورد که بخش یا تمامی مخارج قناتها مانند نگهداری، تعمیر، لایروبی تامین گردد، و این یکی از دلایل ایجاد آسیاب بر روی قنات بوده است. در گذشته بسیاری از کسانی که قنات را حفر می کردند به جای دستمزد خود حواله آرد دریافت می کردند و زمانی که به پول نقد احتیاج داشتند این حواله ها را بفروش می رساندند. حفر آسیاب گاهی برای آبرسانی جنبه تکنیکی داشته و حفر آن اجباری بوده است که بدین ترتیب می خواستند آب را به زمین های پایین دست برسانند . برای آن کار بهترین راه این بود که آسیابی ایجاد کنند تا آب را به تنوره آسیاب برسانند و از تنوره تا محل جدید، دالان های زیرزمینی حفر کنند. که در ادامه در مورده ساخت آسیاب بیشتر صحبت خواهم کرد.
جا دارد هم اکنون که به علل مختلف قنات ها خشک شده اند یا در حال خشک شدن می باشند برخی از سازمان ها مانند میراث فرهنگی و گردشگری که خود را میراث دار آثار فرهنگی و باستانی می داند و همچنین متولیان امور آب استان به عنوان حافظ و نگهبان آب از این آثار برجامانده که خود نمونه بارز هنر معماری ایرانی در روزگاران گذشته می باشد، نگهداری و با این تنوع منطقه را گردشگر پذیر نمایند.
چگونگی ساخت آسیاب آبی
نخست از هر چیز باید برای ساخت و راه اندازی آسیاب آبی جای آن را به گونه ای برگزینند که تشکیلات مزبور پایین دست آب باشد و سطح آب هر چه بالاتر می بود، کار ها آسان تر می شد. در آغاز به کار ساختن آسیاب، یک استوانه که با سنگ و ساروج به ارتفاع ٦ تا ١٠ متر و قطر ٢تا ٣ سانتی متر که دهانه آن همواره باز می بود به کار گرفته می شد تا آب از راه دهانه وارد استوانه شود. ته استوانه دارای سوراخی به قطر ٣تا ٤اینچ بود که آب به شدت از آن خارج و این استوانه را تنیره می نامیدند. دو سنگ دایره گون با شعاع های مساوی که هر یک ٧٠ تا ٨٠سانتی متر هستند و هر دو هم وزن با یکدیگرند را با چکش درست کرده، از وسط سنگ ها یک دایره کوچکی به شعاع ٥ تا ١٠ سانتی متر ایجاد نموده و یکی از سنگها را تقریبا به ارتفاع دو متر و با فاصله ٥/٢متر درست روبروی دهانه ایجاد شده در ته استوانه بطور ثابت قرار می دادند. اطراف آن را با سنگ و ساروج با دقت زیاد پر کرده که سنگ با سطح ساخته شده هیچگونه پستی و بلندی نداشته باشد . سنگ دوم نیز که هم اندازه سنگ نخست می باشد به طور آزاد بر روی هم ثابت قرار می گیرند . در سوراخ یا همان دایره کوچک که در سنگها ایجاد شده حلقه آهنی محکمی بکار گرفته شده و یک میله چوبی از حلقه ها ی آهنی گذشته و رو به روی سوراخ استوانه ( تنیره) قرار می گیرد. چندین پره چوبی محکم در میله جاسازی می شد که هنگام خروج آب از سوراخ استوانه ( تنیره) به پره های جاسازی شده به شدت برخورد می کرد و باعث حرکت سنگ بالائی می شد . یک میله افقی در نقطه پایین میله عمودی قرار داشت که به این میله افقی پای آب گفته می شود. با بالا و پایین کردن این میله ( پا)، میله عمودی و پره مربوطه و همچنین سنگ بالائی به مقدار خیلی خیلی کم بالا و پایین شده که این کار جهت نرم کردن آرد یا زبر کردن آن و زیاد و کم کردن سرعت آسیاب یا همان سنگ بالائی می گشت.
در مجاور سنگ بالائی یک حوضچه تقریبا ٢*٢ ساخته می شد که سوراخی نیز در گوشه آن قرار داشت و به آن کته گفته می شود. گندم یا جو ابتدا در کته ریخته می شود و در زیر سوراخ کته یک قیف از جنس برگ درخت خرما تهیه و به گونه ویژه ای به سنگ بالائی وصل است. گردش و ساخت آن به این گونه است که مقدارگندمی که از سوراخ کته به داخل قیف ریخته می شود با تکان خوردن و گردش سنگ بالائی به داخل حلقه آهنی ریخته می شود. دانه های گندم وجو در بین سنگها قرار می گیرند که با خرد شدن گندم و جو و گردش سنگ بالائی، آرد می شود. پس از آن که آرد در اطراف سنگ زیرین جمع شد آسیابان آن را در کیسه ریخته و تحویل می دهد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16764-asiab-abi-dashtestan-boshehr-9512.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
آسیابهای آبی دشتستان بوشهر
فاطمه زیرراهی
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16764-asiab-abi-dashtestan-boshehr-9512.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
فاطمه زیرراهی
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16764-asiab-abi-dashtestan-boshehr-9512.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر محمدمحمدی ملایری از استادان بنام دانشکدۀ الهیات بود. خدمات او به زبان فارسی و عربی، هویت ملی ایرانی و فرهنگ اسلامی برکسی پوشیده نیست. او عمده پژوهشهای ایرانشناسی خود را در لبنان انجام داد و نقش ایرانیان را در توسعه علوم با استناد به منابع کهن در قالب کتابها و نشریاتی چون الدراساتالادبیه در بیروت منشر کرد.
به گفتۀ زندهیاد آذرنوش آذرتاش مؤلف کتاب "راههای نفوذ فارسی در عربی" دکتر محمدی ملایری عربیشناسی ایراندوست بود که تمام عمر خود را وقف این موضوع کلی کرد و آن "بازیابی فرهنگ و تمدن ایرانِ ساسانی در آثار و متون عربی سدههای نخست".
دکتر آذرنوش میافزاید: "بدون تردید این حق تردیدناپذیر ما ایرانیان است که در پی بازیابی هویت ملی و اسلامی خود برآییم و آن قرنها سکوت را به سخن در آوریم..."
به مناسبت سالگرد این رادمرد فرهنگ ایران، دو تن از استادان برجسته دکتر فتحالله مجتبایی و دکتر حسن انوری دربارۀ این شخصیت تأثیرگذار سخنرانی خواهند کرد.
به دلیل محدودیت مکان فقط از برخی اساتید برای حضور در نشست، دعوت به عمل آمده و علاقهمندان و فرهنگدوستان، میتوانند از طریق سکوی گوگلمیت مندرج در پوستر نشست از سخنرانی اساتید گرامی بهرهمند شوند.
https://meet.google.com/jsw-mbuk-zbt
به گفتۀ زندهیاد آذرنوش آذرتاش مؤلف کتاب "راههای نفوذ فارسی در عربی" دکتر محمدی ملایری عربیشناسی ایراندوست بود که تمام عمر خود را وقف این موضوع کلی کرد و آن "بازیابی فرهنگ و تمدن ایرانِ ساسانی در آثار و متون عربی سدههای نخست".
دکتر آذرنوش میافزاید: "بدون تردید این حق تردیدناپذیر ما ایرانیان است که در پی بازیابی هویت ملی و اسلامی خود برآییم و آن قرنها سکوت را به سخن در آوریم..."
به مناسبت سالگرد این رادمرد فرهنگ ایران، دو تن از استادان برجسته دکتر فتحالله مجتبایی و دکتر حسن انوری دربارۀ این شخصیت تأثیرگذار سخنرانی خواهند کرد.
به دلیل محدودیت مکان فقط از برخی اساتید برای حضور در نشست، دعوت به عمل آمده و علاقهمندان و فرهنگدوستان، میتوانند از طریق سکوی گوگلمیت مندرج در پوستر نشست از سخنرانی اساتید گرامی بهرهمند شوند.
https://meet.google.com/jsw-mbuk-zbt
Google
Real-time meetings by Google. Using your browser, share your video, desktop, and presentations with teammates and customers.
کتابی دربار ه تاریخ " جبهه ی ملی ایران " و نیروهای تشکیل دهنده ی آن
فروش در کتابفروشی های معتبر سراسر کشور
فروش تلفنی : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
@iranboom_ir
فروش در کتابفروشی های معتبر سراسر کشور
فروش تلفنی : ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶
@iranboom_ir