Telegram Web Link
نسخه خطی المشارع و ال‍م‍طارح‍ات‌ ‌ش‍ه‍اب‌ ال‍دی‍ن‌ ی‍ح‍ی‍ی‌ ب‍ن ‌ح‍ب‍ش‌ بن امیرک ابوالفتح س‍ه‍روردی‌ به سال ۱۰۶۲-۱۰۶۳

۸ امرداد،‌ روز بزرگداشت شیخ اشراق،‌ شهاب الدین سهروردی گرامی باد‌.

منبع #سازمان_اسناد_و_کتابخانه_ملی_ایران

@iranboom_ir
نگاهی به زندگی و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی - ۱

@iranboom_ir

هشتم امرداد در تقویم روز سهروردی نام گرفته است. به همین مناسبت نگاهی کوتاه به زندگی و آراء فلسفی این حکیم ایرانی خواهیم داشت.

 شیخ شهاب الدین سهروردی چهره‌ برجسته ا‌ی در حکمت ، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایران است. او در سال 549 هجری قمری در قریه‌ سهرورد زنجان دیده به جهان گشود. اولین آموخته های او در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی بود . سهروردی نزد جیلی،فقیه مشهور آن زمان،فقه را آموخت و در همانجا و نزد همین استاد با فخر رازی،منتقد بزرگ فلسفه مشاء،همدرس بود.

سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی،علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا روبرو شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد.

سهروردی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد. شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد .

هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رسید. در همان شهر با ملک ظاهر ،پسر صلاح الدین ایوبی ، دیدار کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند. سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.

شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی باک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمی پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد. اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند.

بدین ترتیب شیخ را زندانی کرده و در سن 36 یا 38 سالگی به قتل رسید. مشهور است که او را به دار آویختند یا خفه کردند. جنازه‌ شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال 587 هـ.ق از زندان بیرون آوردند. جرم او معاندت با شرایع دینی بود.

از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود پنجاه کتاب و رساله به یادگار مانده است. آثار او نه تنها حاوی مهمترین آثار وی است بلکه به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.

آثار سهروردی را می توان به چهار بخش تقسیم کرد :

1- کتاب های صرفا فلسفی وی که به زبان عربی است. تلویحات ، المقاومات و مطارحات و معروف ترین کتاب فلسفی وی، حکمت الاشراق، از این جمله اند.

2- رساله های عرفانی وی که به زبان پارسی و برخی به عربی است. از این جمله عقل سرخ ، آواز پر جبرئیل ، صفیر سیمرغ و لغت موران به پارسی و هیاکل النور و کلمة التصوف به عربی است

3- ترجمه ها و شروحی که او بر کتب پیشینیان ، قرآن و احادیث نوشته است. مانند ترجمه‌ فارسی رسالة الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم .

4- دعاها و مناجات نامه هایی که به زبان عربی است و آنها را الواردات و التقدیسات نامیده است. برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاده و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات به آن اشاره کرده است. اما با تمام این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بینانگذار فلسفه اشراق باشد یا نباشد، این سهروردی است که حکمت اشراق را به حد اعلا و تکامل رسانده است. سهروردی در این کتاب به نوعی از بحث وجود رسیده که تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمی کند ، بلکه شیوه استدلالی محض را با سیر و سلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگفت انگیز ایشان در کنار هم فلسفه ی نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند:

5. حکمت الهی یونان ، سهروردی بر خلاف فیلسوفان پیشین که تنها به ارسطو توجه ویژه ای داشتند شیفته فیثاغورث و امپدکلوس  و به ویژه افلاطون بود ، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق می داند.

6. حکمت مشاء، بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمه‌ی اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست اینگونه از آرا مشاء را در حکمت اشراق استفاده کند.
نگاهی به زندگی و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی - ۲

7. حکمت ایران باستان ، از نکات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقه‌ی خاص او به حکمت پارسی باستان است به خصوص شخص زردشت است. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است . او در کتاب حکمت الاشراق ، زردشت را حکیم فاضل نمیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است. جالب آنکه شیخ مانی و مزدک را مصلحین زردشتی گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است.

سهروردی حقیقت را امری واحد می دانست و آن را منسوب به خداوندی واحد دانسته و اصطلاح « الحق من ربک » را از قرآن وام گرفته است. سهروردی می گوید : « حقیقت ، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی یابد. شهر واحدی است که باب های کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است ».

سهروردی عقیده داشت در ایران باستان ملتی می زیست که مردم را به حق رهبری می کرد و آنان را پرستنده حق واحد می دانست. سهروردی افراد این ملت را پهلوانان و جوان مردانی یگانه پرست می دانست و ایشان را با این کلام معرفی می کند : « خداوند ولی کسانی است که ایمان آورند و ایشان را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند » او حکمای ایرانیان باستان را کسانی می داند که با شیوه‌ اشراقی به مقام عرفانی والایی رسیده اند.

سهروردی پهلوانان فرزانه ‌ای چون کیومرث و تهمورث و حکیمانی چون زردشت و جاماسپ را برای اولین بار در فلسفه معرفی می کند. وی  واقعیت اشیاء را به نور تمثیل می کند و آنچه را که تفاوت میان آنهاست در شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد عامل آشکار شدن اشیاء است و هستی مطلق و نور محض را « نورالانوار » خداوند می داند .

منبع : خبر گزاری مهر

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
حکیم فردوسی و سهروردی

دکتر کریم مجتهدی

فردوسی ۸۲ سال عمر کرده است و شهاب الدین سهروردی حدود ۲۳۸ سال بعد از وفات او متولد شده و مسلما شرایط زندگانی آنها به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عملا تفاوت‌های زیادی داشته است؛با این حال سهروردی با علاقه و سلیقه خاص خود، چند تن از قهرمان‌های معروف شاهنامه را نام برده و ابعاد روحی و ماورایی آنها را به لحاظ اشراقی تفسیر و تأویل کرده است. همچنین میان سهروردی و فردوسی سنخیت‌هایی دیده می‌شود، هیچ‌کس نمی‌تواند توجه ویژه آن دو را نسبت به ایران باستان انکار کند. واقعا بیهوده نیست که گفته اند حماسه های پهلوانی ایران عملا به نحوی به حماسه های عرفانی و اشراقی منجر می شوند.
تحلیل‌ها و تأویل‌ها که شهاب الدین سهروردی به نحو ابتکاری از تولد زال و کشته شدن اسفندیار به دست رستم، در حکایت تمثیلی عقل سرخ به دست داده است، خواننده علاقه مند به ادبیات حماسه فارسی را به این تأمل وامی دارد که آیا کلا روش این متفکر در مورد موضوع ها و سرگذشت‌های دیگر اسطوره ای و حماسی فردوسی قابل تعمیم است یا نه؟!
در هر صورت رابطه تنگاتنگ این نوع نوشته‌های سهروردی را با ادبیات عرفانی ایران نمی‌توان انکار کرد، ولی آنچه در ضمن کار او بدیع و ممتاز می‌نماید این است که او میان عرفان و حماسه پهلوانی نوعی رابطه نزدیک برقرار می‌کند. هانری کربن در آثار خود نشان داده است که از طریق نظرگاه شهاب الدین سهروردی، حماسه های پهلوانی ایران به سوی حماسه های روحی و عرفانی سوق می‌یابند و سلحشوران و جوانمردان، اعم از اسطوره ای یا حتی واقعی، خواه ناخواه به صورت سالکان و راهیان حقایق عرفانی درمی‌آیند.

@iranboom_ir
دكتر ابراهيمى دینانی؛عضو شوراى عالى علمى مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى: «سهروردی فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داد» / ایرنا.

@iranboom_ir
سردیس شیخ شهاب الدین سهروردی

اجرا: جلال رحمتی

@iranboom_ir
در بيكران پاكی و پايايی؛ بازتاب انديشه امشاسپندان در شاهنامه فردوسی و آثار سهروردی
نوشته:دكتر مرتضی دررودی جوان
چاپ نخست ۱۳۹۶، انتشارات فروهر
قطع وزيری، ۲۰۲ صفحه،
جلد شوميز، ۱۵۰۰۰ تومان

@iranboom_ir
🍀۸ امرداد روز جنگل گرامی باد🍀

جنگل "رمز حیات"
🍀
@iranboom_ir

🌳به بهانه ٨ امرداد، #روز_جنگل با مهمترین عوامل جنگل زدایی آشنا شوید:

١- پایین بودن سطح آگاهی عمومی
٢- پسماند ها
٣- آتش سوزی
٤- توسعه کشاورزی و دامپروری
٥- گردشگری ناپایدار
٦- بهره برداری بی رویه
٧- زمین خواری
٨- معدن کاوی
٩- راه سازی
١٠-چرای بی رویه دام
١١-مطامع اقتصادی
١٢-سدسازی
#جنگل_رمز_حیات

@iranboom_ir
سهروردی در دادگاه جهل مقدس

 باید تصدیق نمود که متقابلاً موارد تأسفباری نیز وجود دارد که مورخان گزارشگر آنند. تلخی ماجرا به خاطر آن است که رأی صادره قضایی به هلاک چهره‌ای از قبیله دانش و علم منجر گشته و جهان را در غم آنان برای همیشه سوگوار ساخته است. تلخ‌ترین واقعه که می‌توان آن‌ را فاجعه نامید، وقتی است که اتهام صبغه دینی دارد؛ یعنی شخص، متهم به جرم علیه دین است و به همین عنوان به مرگ محکوم می‌گردد. این بلیة عظمی و داحیة دحیاء در تاریخ بشریت سابقه دیرینه دارد. 399 سال قبل از میلاد، سقراط دانای یونان در دادگاه آتن در حضور هیأت منصفه‌ای که مرکب از 501 عضو است، محاکمه می‌شود. سقراط در آنجا به جرم منحرف کردن جوانان و کفر حاضر شده و متهم است که با فلسفه ویرانگرش، سنتها را زیر سوال برده و خدایانی تازه معرفی کرده است. هیأت منصفه متهم را با اکثریت 280 در برابر 221، به مرگ محکوم می‌کند. سقراط جام شوکران را به خاطر اطاعت از قانون می‌نوشد و تاریخ را برای همیشه به سوگ دانایی می‌نشاند که می‌توانست با افکار سازنده خویش جامعه بشری را تربیت کند.‏

یکی از نمونه‌های اسفبار دادگاه حکیم شیخ شهاب‌الدین سهروردی است که نامش چنان با حکمت اشراقی عجین شده که گویی او چیزی جز حکمت نمی‌دانسته است. حال آنکه کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» یکی از آثار وی که برای نخستین بار در سال 1418هـ‌ . ق در دانشگاه ریاض توسط دکتر عیاض بن نامی السلمی عضو هیأت علمی آن دانشگاه تحقیق وانتشار یافته، شاهد گویایی است بر تبحر وتسلطش برفلسفه فقه که در اصطلاح سنتی اصول الفقه عنوان داشته و دارد.‏

ابن ابی اصیبعه گفته است:‏ «کان اوحد فی العلوم الحکمیه جامعا للفنون الفلسفیه، بارعا فی الاصول الفلکیه، مفرط الذکاء، جید الفطره، لم یناظر احدا الا بزَّهف9 ولم یباحث محصلا الا اربی علیه»:10 ‏او (سهروردی) در علوم حکمی بی‌نظیر و در فنون فلسفی جامع و در اصول دانش نجوم متخصص و فردی بی‌اندازه با هوش و دارای فطرتی سالم بود. هیچ کس با او مناظره نمی‌کرد مگر آنکه مغلوب می‌شد و هیچ محصلی با او مباحثه نمی‌کرد مگر آنکه بر وی چیره می‌شد.‏

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11416-sohrevardi-dar-dadgah-jahl.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
رساله صفير سيمرغ‏ از رساله‌های فارسیِ شیخ شهاب الدین سهروردی

(1) سپاس باد واهب حيوة را و مبدع موجودات را و درود بر خواجگان رسالت و ائمّه نبوت سيّما بر صاحب شريعت كبرى و هادى طريقت عليا محمّد مصطفى صلى اللّه عليه و سلّم .

 (2) امّا بعد. اين كلمه‏اى چند است در احوال اخوان تجريد تحرير افتاد، و سخن در آن محصور است در دو قسم: قسم اول در بدايا، و قسم دوّم در مقاصد. و اين رساله موسومست بصفير سيمرغ، و زيان ندارد كه در پيش مقدمه ياد كنم از احوال اين مرغ بزرگوار و مستقر او. روشن‏روانان چنين نموده‏اند كه هر آن [هدهدى كه در فصل بهار بترك آشيان خود بگويد و بمنقار خود پر و بال خود بركند و قصد كوه قاف كند]، سايه كوه قاف بر او افتد بمقدار هزار سال اين زمان كه «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»، و اين هزار سال در تقويم اهل حقيقت يك صبح دم است از مشرق لاهوت اعظم. درين مدت سيمرغى شود كه صفير او خفتگان را بيدار كند و نشيمن او در كوه قاف است. صفير او بهمه كس برسد و لكن مستمع كمتر دارد، همه باويند و بيشتر بى‏ويند.

با مائى و با ما نئى
  جانى از آن پيدا نئى‏

 [و بيمارانى كه در ورطه علت استسقا ودق گرفتارند] سايه او علاج ايشانست و مرض را سود دارد. [و رنگهاى مختلف را زايل كند و اين سيمرغ پرواز كند بى‏جنبش و بپرد بى‏پر]، و نزديك شود بى‏قطع اما كن. و همه نقشها از اوست، و او خود رنگ ندارد، و در  مشرق است آشيان او و مغرب از او خالى نيست. همه بدو مشغولند و او از همه فارغ، همه ازو پر و او از همه تهى. و همه علوم از صفير اين سيمرغ است و ازو استخراج كرده‏اند و سازهاى عجيب مثل ارغنون و غير آن از صدا و رنّات او بيرون آورده‏ اند.‏

چون نديدى همى سليمان را
  تو چه دانى زبان مرغان را

 و غذاى او آتش است و هر كه پرى از آن او بر پهلوى راست بندد و برآتش گذرد، از حرق ايمن باشد. و نسيم صبا از نفس اوست، از بهر آن عاشقان راز دل و اسرار ضماير با او گويند. اين كلمات كه متحرّر مى‏شود، اينجا نفثه مصدور است، و چيزى مختصر است از آن و از نداى او.

قسم اول در مبادى
 (3) و آن سه فصلست: فصل اوّل در تفضيل اين علم، فصل دوم در آنچه اهل بدايا را ظاهر شود، فصل سوم در سكينه. قسم دوم  در مقاصد و آن سه فصلست: فصل اوّل در فنا، فصل دوّم در آنكه هر كه عالم‏تر عارف‏تر بود، فصل سوّم در اثبات لذّت بنده مر حقّ را.
فصل اول از قسم اول: در تفضيل اين علم بر جمله علوم‏
 (4) بر رأى روشن دلان نپوشد كه ترجيح علمى بر ديگرى از چند وجه باشد: اوّل آنست كه معلوم شريف‏تر بود چنانكه ترجيح زرگريست بر پالانگرى كه تصرّف اين علم در زر است و تصرف اين ديگر در چوب و پشم.
وجه دوّم از بهر آنكه [علمى را ادلّه قوى‏تر بود از علمى ديگر]. وجه سوّم آنكه مهم‏تر باشد اشتغال در آن و فايده او بيشتر باشد، و جمله امارات ترجيح درين علم موجود است بنسبت با ديگر علوم. امّا از جهت نظر بمقصود و معلوم ظاهر است كه درين علم مقصود و مطلوب و معلوم حقّ است- تعالى شأنه - و ديگر موجودات را با عظمت او نسبت كردن ممكن نيست. و امّا از جهت يافت دليل و تاكّد برهان مبيّن است كه مشاهده قوى‏تر از استدلال باشد، و محقّقان صناعت كلام جايز ميدارند كه حقّ تعالى بنده را علم ضرورى دهد بوجود او و صفاتش و غير آن. [پس چون اين جايز است كه بعضى را حاصل شود] شك نيست كه راجح باشد بر آنچه تحمّل كلفت و نظر و مشقّت استدلال و اقتحام مشكوك و محلّ شبهت بايد كرد. بعضى را از متصوّفه پرسيدند كه «ما الدليل على وجود الصانع؟» فقال «قد اغنى الصباح عن المصباح»، يكى ديگر گويد هم از ايشان كه مثال كسى كه حقّ را طلب كند بدليل، هم چنان باشد  كه كسى بچراغ آفتابرا جويد. و محقّقان اصول مسلّم داشته‏اند و اتفاق كرده كه در آخرت شايد حقّ تعالى بندگان را ادراكى آفريند در حاسه بصر، حقّ را ببينند بى‏واسطه دليل و برهان، و تنبيه شرط نيست پيش اهل حقّ، شايد كه بدين قواعد مثال اين ادراك در دل ايجاد كند تا در دنيا او را ببيند بى‏واسطه و حجّتى. و ازينست كه عمر- رضى اللّه عنه - گفت «رأى قلبى ربّى»، و علىّ- كرمّ اللّه وجهه- گفت «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا». و در اينجا سرّها پوشيده است كه لايق اين موضوع نيست. و امّا از جهت اهميّت شكى نيست كه انسان را مهمتر از سعادت كبرى چيزى نيست، بلكه جمله مطالب بنسبت با اين مختصر باشد، و اعظم وسائل معرفت است، پس از جمله وجود ثابت گشت كه معرفت شريفتر است از جمله علوم. و جنيد- رحمة اللّه عليه- گفت «اگر دانستمى كه زير آسمان علميست  شريفتر از آنكه محقّقان معرفت در آن خوض ميكنند بجز بدان مشغول نبودمى و بأبلغ الطرق در تحصيل آن سعى نمودمى تا بدست آوردمى.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/8287-safir-simorgh.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
رساله صفير سيمرغ‏ از رساله‌های فارسیِ شیخ شهاب الدین سهروردی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/8287-safir-simorgh.html

@iranboom_ir
این کتاب دستاورد پژوهشی است در روابط ایرانیان و ترکان باستان که کوشش های ایرانیان در گسترش دین ، فلسفه و دانش سیاسی در شرق آسیا را نشان می دهد .
مولف برای تالیف این کتاب در متن های تاریخی ایران و اسلامی و لاتینی جستجوی بسیار کرده و پژوهشی ارجمند را سامان داده است .

فروش در کتابفروشی های معتبر
فروش تلفنی :  ۰۹۱۲۷۳۳۴۲۶۶

@iranboom_ir
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در بزرگداشت شیخ الاشراق، سهروردی

شاید بتوان گفت مهجورترین فیلسوف در تاریخ ما سهروردی باشد متأسفانه یکی از ایرادهای ما ایرانی ها این است که تاریخ نمی دانیم وقتی که او را در حلب در سن ۳۶ یا ۳۸ سالگی شهید کردند فقهای خشک حلب به وی صفت مقتول را دادند و وی را شهید ننامیدند.
تا اینگونه جلوه دهند که از او گناهی بر می آید.
سهرودی می گوید من احیاء کننده حکمت خسروانی ام یعنی "حکمت کیخسرو المبارک" . پادشاه ایران باستان با دیکتاتور فرق دارد چرا که حکمت اصلیش در ایران است.

غربیها لحظه به لحظه و قدم به قدم با تاریخ خود جلو می روند اما ما تاریخ خود را رها کرده ایم . هگل در یک سخنرانی رسمی گفته است معنویت در جهان نخستین بار با طرح مسئله نور از طریق ایران مطرح شد. سهروردی فیلسوف نور است اما وی با اینکه احیاء کننده حکمت ایرانی است به جرأت می توان گفت در بین همه فیلسوفان اسلامی هیچ فیلسوفی در تاریخ فلسفه اسلامی به اندازه او با قرآن آشنا نیست .
منظور سهروردی از کلمه نور، نور حسی نیست. به نظر من مقصود وی از نور، ظهور است و وی نور را عقل می داند اما نه تنها عقل نور است بلکه خداوند نیز نور است. نور یعنی ظهور و حضور که در مقابل آن غیبت، ظلمت، پراکندگی و تکثر را می توان قرار داد.
همانطور که وجود را نمی توان تعریف کرد نور نیز قابل تعریف نیست.
نور در عین ظهور، باطن است. نور در خلأ دیده نمی شود. شما هر چیزی را می بینید توسط نور روشن می شود اما سئوال این است که خود نور چی؟ مثلا شما با چشم خودتان همه چیز را می بینید اما آیا دیدن خودتان را هم می توانید ببینید؟ بنابراین نور ظاهر کننده است اما خودش را نمی توان دید. حرکت و حرارت دو ویژگی نور است که هر دو معلول آن هستند. اوج حرکت و حرارت در آتش آشکار می شود. این گونه است که سهروردی در آثار خود می گوید آتش خلیفه صغرای خداوند است. با اینکه سهروردی احیاگر حکمت خسروانی بوده اما هرگز منکر حکمت یونانی نیست. وی از سوی دیگر می گوید من حکمت اشراق را از آنجا شروع کردم که ابن سینا کارش را تمام کرد. بنابراین باید توجه داشت که سهروردی اصالت ماهوی نیست بلکه اصالت نوری است.

@iranboom_ir
هشتم امرداد روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق (۵۴۹ - ۵۸۷ ق)، حکیم ایرانی و مفسر حکمت ایران باستان گرامی باد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43890


#سهروردی ؛ احیاگر #حکمت_خسروانی - غلامرضا اعوانی
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/6571-sohrevardi-ehyagar-hekmat-khosravani.html


عقل سرخ‏ - رساله‌ای از #شیخ_اشراق
#عقل_سرخ نام یک داستان فلسفی نوشته شیخ اشراق است که در آن مطالب فلسفی و عرفانی با قلم داستانی و رمزگونه بیان شده است. سهروردی به پيروی از ابوعلی سینا دست به نوشتن این گونه از داستان‌های تمثیلی زده است در واقع رساله‌های عرفانی سهروردی دنباله و مکمل حکایت‌های فلسفی - عرفانی ابوعلی سینا است
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/4750-aghl-sorkh.html

#رساله_لغت_موران - فصل ششم - شهاب‌الدّین سهروردی
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/4434-loghat-moran-fasl-6.html

#رساله_صفير_سيمرغ‏ از رساله‌های فارسیِ شیخ شهاب الدین سهروردی
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/8287-safir-simorgh.html

#استاد_دینانی : سهروردی، مظلوم ترین حکیم تاریخ است
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7117-sohrevardi-hakim-mazlom.html

#سهروردی در دادگاه جهل مقدس - دکتر سید مصطفی محقق داماد‏
https://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11416-sohrevardi-dar-dadgah-jahl.html

جایگاه آموزه «علم حضوری» شیخ اشراق در فلسفه و کلام
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/9791-jayegah-amoze-elm-hozori.html

بهره سهروردی از فردوسی
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/8366-bahre-sohrevardi-az-ferdosi.html


طبیعت، کتاب رمز الهی - دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/7663-tabiat-ketab-ramz-elahi.html

هر که به دنبال تحصیل حکمت است «حکمت ‌الاشراق» را بخواند - اسماعیل منصوری لاریجانی
https://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/9844-hekmat-eshragh.html

دزدان خانه شیخ اشراق را غارت کردند
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/2700-dozdan-khane-shekh-eshragh.html

حکیم فردوسی و سهروردی - دکتر کریم مجتهدی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/29294


https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سهروردی؛ احیاگر حکمت خسروانی

غلامرضا اعوانی

سهروردی راهی را که ابن سینا رفته بود، کامل کرده و تعریف دیگری از فلسفه ارائه می‌دهد. تعریف او ارسطویی یا یونانی نیست و مراتب بسیار بالاتری برای حکمت قائل است. او حکمت را به حکمت بحثی (یونانی) و حکمت ذوقی (کشفی و تالهی) بخش کرده است. این ابتکار اوست و حکمت تالهی بسیار بالا‌تر از حکمت بحثی یونانی است. از نظر او بیشتر حکمای بزرگ و بلکه عرفا نیز از این حکمت برخوردار بودند.

سهروردی افزون بر این بر این باور است که حکمت کاملا ایرانی است. می‌دانیم که از نظر ارسطو حکمت امری یونانی است. از نظر او دیگر ملل و اقوام حکمت نداشتند، زیرا به تعبیر او این ملل «بربر و وحشی» بوده‌اند. اما با تقسیماتی که سهروردی از حکمت دارد، حکمت خاصه در ایران باستان وجود داشته و حکمای بزرگی در ایران می‌زیسته‌اند. او این حکمت را خسروانی یا حکمت عتیق یا خمیره ازلی می‌نامد. از نظر سهروردی این حکمت که او آن را حکمت اشراق می‌خواند، مخصوص اقوام شرق است.

او بر این باور است که حکمت در غرب، دچار رکود و افول و انحطاط شده و در ارسطو از حکمت ذوقی به حکمت بحثی تنزل پیدا کرده است. این حکمت به معنای اصیل در شرق متافیزیکی و ایران وجود داشته و بزرگ‌ترین و نمایندگان آن بزرگان و خسروان ایرانی بوده‌اند.

او معتقد بوده کنفوسیوس نیز مربوط به این حکمت بوده است. می‌دانیم کنفوسیوس چنین نظریه‌ای داشته و بر این باور بوده که حکمای بزرگ چین، خسروان قدیم چین بوده‌اند و او می‌کوشید حکمت آن‌ها را از نو ابداع کند و خودش را مجدد حکمت خسروان باستان می‌دانسته است.

سهروردی نیز چنین می‌اندیشیده و معتقد بوده در گذشته ایران، شخصیت‌های اسطوره‌‌ای و نمادین و رمزی، حکیمان علی‌الاطلاق بوده‌اند و در آنها حکمت از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و به دوره اسلامی رسیده است. او معتقد است که حکمت از ادریس نبی آغاز و به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش به مصر رفته و بخش دیگر به ایران آمده و در اسلام متحول شده است و او خود را وارث این بخش از حکمت می‌داند.

از سوی دیگر، اساس تفکر سهروردی، ایرانی و قرآنی هست؛ به این معنا که کلیدی‌ترین معنا و مفهوم در تفکر سهروردی نور است. نور امری بسیار بدیهی است که ما هر روز آن را می‌بینیم و با آن همه چیز دیده می‌شود و حقیقت همه چیز آشکار می‌شود. اما این نور حقیقی نیست، بلکه نور مجازی است. اینکه برخی ستارگان نور ندارند، روشن می‌دارد که نور برای خورشید، امری عرضی است و نه ذاتی، زیرا اگر ذاتی بود، آنگاه همه ستارگان خورشید بودند. نور از نظر سهروردی امری مجرد است، اصل نور از نگاه او خداوند است که او آن را نورالانوار می‌خواند. این جهان بینی مبتنی بر نور و ظلمت و درجات نور، برگرفته از جهان بینی قرآنی است. نور در قرآن بسیار اهمیت دارد و خداوند نورالسموات و الارض است؛ افزون بر آنکه کلماتی چون نور و ضیا در قرآن از حیث متافیزیکی بسیار اهمیت دارد.

همچنین مسأله نور در ایران باستان بسیار اهمیت دارد و جهان‌بینی ایرانیان باستان هم مبتنی بر نور و ظلمت بوده است. تفکر زردشت و دین زردشت بر مبنای دو قاعده نور و ظلمت و مراتب گوناگون آن قرار دارد؛ بنابراین، سهروردی از این موضوع استفاده کرده و یک جهان‌بینی طرح افکنده است که در کتاب «حکمت الاشراق» به روشنی به چشم می‌خورد. این هم از دیگر ابتکارات سهروردی است. افزون بر این، سهروردی حکمت را رمزی کرده و حکمت رمزی از ابتکارات اوست: یعنی او در چهارده رساله به زبان فارسی و نزدیک بیست رساله به زبان عربی، حکمت را به زبان داستان بیان کرده است.

تفسیر سهروردی از حکمت ایرانی و حکمای پیش از سقراط نیز کاملا ابتکاری است. شایان توجه است ارسطو به فیلسوفان پیش از سقراط به عنوان فیلسوفان ابتدایی نگاه می‌کرده، ولی سهروردی بر این باور است که ارسطو کلام آن‌ها را نفهمیده، زیرا کلام آن‌ها کاملا رمزی و تمثیلی بوده است. حکمت بحثی ارسطویی چون توان فهم کلام رمزی را نداشته، از فهم ایشان عاجز بوده و کلمات حکمی آن‌ها را به ظاهر تفسیر کرده است. پس از دید او، این حکما، سفیران الهی بوده‌اند؛ یعنی پیام الهی برای نوع بشر داشته‌اند. او کلمات آن‌ها را در پرتوی حکمت اشراقی خودش تفسیر می‌کند.

به طور کلی سهروردی تحول بزرگی در فهم و سیر فلسفه و تقسیمات آن، به ویژه در حکمت مشرقی ایجاد می‌کند. او در زمره یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان نه تنها جهان اسلام که جهان است. بد نیست اشاره شود که هانری کُربن که خودش فیلسوف برجسته فرانسوی بود، بیش از چهل سال از عمرش را در فهم و تفسیر حکمت اشراق صرف کرد تا اندیشه او را احیا کند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/6571-sohrevardi-ehyagar-hekmat-khosravani.html
___
 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواندن ای ایران در مراسم بزرگداشت بهروز وثوقی
شنبه ۹ امرداد ماه ۱۳۸۹
تالار گیبسون، لس آنجلس

@iranboom_ir
رساله لغت موران - فصل ششم - شهاب‌الدّین سهروردی

لغت موران

فصل ششم

وقتی خفاشی چند را با حربا، خصومت افتاد و مکاوحت میان ایشان سخت گشت. مشاجره از حدّ به در رفت. خفافیش اتفاق کردند ایشان جمع شوند و قصد حربا کنند و بر سبیل حِراب، حربا را اسیر گردانند، به مرادِ دلْ سیاستی بر وی برانند و بر حسب مشیّتْ انتقامی بکشند. چون وقت فرصت به آخر رسید، به درآمدند و حربای مسکین را به تعاون و تعاضد یکدیگر در کاشانه ادبار خود کشیدند و آن شب، محبوس بداشتند. بامداد گفتند:«این حربا را طریق تعذیب چیست؟» همه اتفاق کردند بر قتل او. پس تدبیر کردند با یکدیگر بر کیفیّت قتل. رأیشان برآن قرار گرفت که هیچ تعذیب بتر از مشاهدات آفتاب نیست. البته هیچ عذابی بتر از مجاوره خورشید ندانستند؛ قیاس بر حالِ خویش کردند و او را به مطالعت آفتاب تهدید مىکردند. حربا از خدا خود این مىخواست، مسکین حربا، خود آرزوی این نوع قتل مىکرد.
چون آفتاب برآمد، او را از خانه نحوست خود به در انداختند تا به شعاع آفتاب معذّب شود و آن تعذیب، احیاء او بود. ولا تَحْسَبنَّ الّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ‌اللهِ اَمواتاً بَلْ احیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزَقونَ . اگر خفافیش بدانستندی که در حقّ حربا بدان تعذیب چه احسان کرده‌اند و چه نقصان است در ایشان به فوات لذّت او، از غصه بمردندی.


فصل هفتم

وقتی هد هد در میان بومان افتاد بر سبیل رهگذر به نشیمن ایشان نزول کرد. و هدهد به غایت حدّثِ بَصَر مشهور است و بومان روزْ کور باشند. چنانکه قصه ایشان نزدیک اهل عرب معروف است.
آن شب هدهد در آشیان با ایشان بساخت و ایشان هرگونه احوال اوی، اِستَخبار مى‌کردند. بامداد هدهد رخت بربست و عزم رحیل کرد. بومان گفتند:«ای مسکین! این چه بدعت است که توآورده‌ای؟ به روز کسی حرکت کند؟» هدهد گفت:«این عجب قصه‌ای است همه حرکات به روز واقع شود.» بومان گفتند: «مگر دیوانه‌ای؛ در روزظلمانی که آفتاب بر ظلمت برآید، کسی چیزی چون بیند؟» گفت:«به عکس افتاده است شما را. همه انوار این جهان، طفیل نور خورشید است، و همه روشنان، اکتساب نور و اقتباس ضوءِ خود از او کردند، و عین‌الشّمس از آن گویند او را، که ینبوع نور است. ایشان او را الزام کردند که چرا به روز کسی هیچ نبیند؟» گفت:«همه را در طریق قیاس، به ذات خود الحاق مکنید که همه کی به روز بیند و اینک من مى‌بینم.» بومان چون این حدیث بشنیدند، حالی فریادی برآؤردند و حشری کردند و یکدیگر را گفتند:« این مرغ در روز مظّنه عَمی است، دمِ بینایی مىزند.» حالی به منقار و مِخْلَب دست به چشم هدهد فرو مى‌داشتند و دشنام مى‌دادند و مىگفتند که:«ای روز بین!» زیرا که روز کوری نزد ایشان هنر بود. و گفتند :«اگر باز نگردی، بیم قتل است.» هدهد اندیشه کرد که اگر خود را کور نگردانم، مر اهلاک خواهند کنند زیرا که بیشتر زخم بر چشم زنند؛ قتل و عَمی به یکبارگی واقع شود. الهام«کَلّموا النّاس عَلی قدر عُقولِهم» بدو رسید. حالی چشم بر هم نهاد و گفت:«اینک من نیز به درجه شما رسیدم و کور گشتم.» چون حال بدین نمط دیدند، از ضرب و ایلام ممتنع گشتند.

 

* شیخ شهاب‌الدّین یحیی سهروردی معروف به «شیخ اشراق» در سال 549 هـ.ق. در قریه سهرورد(نزدیک زنجان) چشم به جهان گشود و تحصیلات اولیه خود را در مراغه و مراتب عالی‌‌تر علمی را در اصفهان به پایان رسانید و در این دوره با یکی دیگر از بزرگان تفکّر آن عصر، امام فخر رازی، هم مکتب بود. سپس به سیر وسلوک معنوی پرداخت و مانند بسیاری دیگر از بزرگان تصوّف، سیر درونی را با سفر در بلاد گوناگون اسلامی توأم ساخت. وی در سال578 به نحوی که هنوز کاملاً روشن نیست، به شهادت رسید و در شهر حلب مدفون گردید. تألیف و تصنیف 45 اثر را به وی نسبت داده‌اند که یکی از آنها رساله لغت موران است که در اینجا دو فصل از این رساله را به اختصار مى‌خوانیم.

http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/4434-loghat-moran-fasl-6.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
داده نگاری/  اهمیت، مزایا و وضعیت اهدای خون در ایران

@iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆🎼 آهنگ جاودانه‌ی «ای ایران ایران» آواز دلنشین استاد محمد نوری
@IRANBoom_IR
به مناسبت سالگرد درگذشت استاد هنر «محمد نوری»

زادروز: یکم دیماه ۱۳۰۸
درگذشت: نهم امرداد ۱۳۸۹

محمد نوری در اول دی ماه 1308 به دنیا آمد. او آواز را نزد خانم"اولین باغچه ‏بانو" و تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فراگرفت. وی شیوه آواز خود را متأثر از بافت و غنای زخمه‌ایِ اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر می‌داند. دهه بیست، دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، به‏ویژه نسل جوان بود که بخشی را می‌توان متأثر از نشر و پخش وسیع‏تر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای مختلف جهان ازطریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. «محمد نوری» در همین سال‏ها - سنین نوجوانی - با خواندن اشعار نوینی که روی نغمه‌های روز مغرب‏زمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده‏بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سال‏های بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتیدی که قبلاً ذکر آنان رفت، فضای متفکرانه‌ای به گونهٓ آوازیِ خویش دهد. آوازهای این استاد، طی پنج دهه، درمیان سه نسل، شأن و اعتبار ویژه‌ای کسب کرده‌است. این هنرمند در حاشیه سال‏های پرتلاش، با اجرای بیش از سیصد قطعه آوازی، تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری از ترانه‌های ماندگار، بیش از پیش خود را در دل مردم این مرزوبوم جا داد. او اخیراً چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. صدای او برای نسل گذشته یادآور لحظه‌های خوب و مهربانی‏های سرشار، و برای نسل امروز، آفریننده شیرین‏ترین خاطرات است. وی ترانه‌های میهنی زیادی اجرا کرده‌است. یکی از مهمترین , زیبا ترین و معروف ترین ترانه های وی, جان مریم نام دارد.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/anjoman-ha/1151-mohammad-nori-dargozasht.html

محمد نوری؛ روزگاری تلخ با یک دنیا تنهایی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/959-mohammad-nori.html

در روح و جان محمد نوری مهر میهن موج می‌زد
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1153-mehr-mihan-mohammad-nori.html

به مناسبت سالگرد درگذشت استاد هنر «محمد نوری»
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/6660-be-yad-mohammad-nori.html

نوشته‌ای از صدیق‌ تعریف در سوگ زنده‌یاد محمد نوری - آه،‌ ای وطن، نام تو، همیشه، برلبم
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13808-mohammad-nori-sp-1246966776.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2024/09/22 15:39:39
Back to Top
HTML Embed Code: