جشن خردادگان فرخنده و خجسته باد.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
@iranboom_ir
گل سوسن نماد جشن خردادگان
دکتر شاهین سپنتا
«خرداد» در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گاتها (سرودهای زرتشت) یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خرداد، امشاسپندبانویی است که همراه با «اسپندارمذ» و «امرداد» گروه سهگانه امشاسپندبانوان را تشکیل میدهند. نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری «خرداد» است و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند؛ از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در گاهشماری ایرانی، ششمین روز هر ماه و سومین ماه هر سال نیز «خرداد» نام دارد. به فرخندگی همنامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان، روز ششم خردادماه «جشن خردادگان» برگزار میشود.
در کتاب بندهش درباره خرداد آمده است : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «...خرداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...».
در بندهش همچنین از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپندبانو «خُرداد» نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ...» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر شاهین سپنتا
«خرداد» در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گاتها (سرودهای زرتشت) یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خرداد، امشاسپندبانویی است که همراه با «اسپندارمذ» و «امرداد» گروه سهگانه امشاسپندبانوان را تشکیل میدهند. نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری «خرداد» است و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند؛ از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در گاهشماری ایرانی، ششمین روز هر ماه و سومین ماه هر سال نیز «خرداد» نام دارد. به فرخندگی همنامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان، روز ششم خردادماه «جشن خردادگان» برگزار میشود.
در کتاب بندهش درباره خرداد آمده است : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «...خرداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...».
در بندهش همچنین از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپندبانو «خُرداد» نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ...» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
گل سوسن نماد جشن خردادگان
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
@iranboom_ir
جشن خُردادگان در یک نگاه
دکتر شاهین سپنتا
نام جشن : خُردادگان. زمان برگزاری : روز خرداد ( ششمین روز ماه ) از ماه خرداد ( سومین ماه سال ). انگیزه برگزاری : فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان. مفهوم امشاسپند خرداد: « خرداد » در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می شود. در گات ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می دهند. در یسنا، هات 47، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
امشاسپند خرداد در متن های کهن : چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می شود که « ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.
در بندهش نیز درباره خرداد آمده است : « ... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، « ... خرداد سرور سال ها و ماه ها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»
گل ویژه جشن خردادگان : در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو « خُرداد » نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، .. » که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف ترین نمونه های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum ) ) یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می شود، همچنین یکی دیگر از گونه های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ ( Lilium lederbourii ) نام گرفته است. در متن پهلوی « خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون « بوی دوستی » توصیف شده است.
آیین های جشن خردادگان : یکی از مهم ترین آیین های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می شود، رفتن به سرچشمه ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.
نمونه ای از سنت های رایج در این روز را می توان از سروده « دستور داراب پالن » موبد بزرگ پارسی در منظومه « فرضیات نامه » برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به « تن شویی » و « کندن چاه » و « نو کردن کاریز» اشاره می کند و در همین مورد در متن پهلوی « اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که « در خرداد روز جوی کن».
بر این پایه، در این روز توجه ای ویژه می شده به نگهداری و نوسازی جای هایی که آب از آن ها سرچشمه می گیرد و در آنجا جاری می شود چون چشمه ها ، چاه ها ، جوی ها ، کاریز ها و رود ها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می کنند.
سخن پایانی : اکنون که سخن از جشن خردادگان در میان است اندوه شایسته نیست؛ اما برای من که در کنار زاینده رود زندگی می کنم جای بسی دریغ و افسوس است که هر روز شاهد مرگ تدریجی زنده رود هستم. زنده رودی که به خاطر مدیریت نادرست به مرده رود تبدیلش کرده اند و هیچ کس نیز پاسخگوی این سرنوشت شومی که برای منابع آبی ایران رقم زده اند، نیست.
به راستی اگر ما ایرانیان دست کم مفهوم مادی جشن هایی همچون خردادگان را درست درک می کردیم شاید امروز رودها و تالاب ها و دریاچه ها و کاریزها و دریاهای ما به خاطر بی آبی و آلودگی و تخریب روز افزون نفس های آخر را نمی کشیدند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر شاهین سپنتا
نام جشن : خُردادگان. زمان برگزاری : روز خرداد ( ششمین روز ماه ) از ماه خرداد ( سومین ماه سال ). انگیزه برگزاری : فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان. مفهوم امشاسپند خرداد: « خرداد » در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می شود. در گات ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می دهند. در یسنا، هات 47، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
امشاسپند خرداد در متن های کهن : چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می شود که « ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.
در بندهش نیز درباره خرداد آمده است : « ... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، « ... خرداد سرور سال ها و ماه ها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»
گل ویژه جشن خردادگان : در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو « خُرداد » نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، .. » که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف ترین نمونه های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum ) ) یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می شود، همچنین یکی دیگر از گونه های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ ( Lilium lederbourii ) نام گرفته است. در متن پهلوی « خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون « بوی دوستی » توصیف شده است.
آیین های جشن خردادگان : یکی از مهم ترین آیین های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می شود، رفتن به سرچشمه ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.
نمونه ای از سنت های رایج در این روز را می توان از سروده « دستور داراب پالن » موبد بزرگ پارسی در منظومه « فرضیات نامه » برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به « تن شویی » و « کندن چاه » و « نو کردن کاریز» اشاره می کند و در همین مورد در متن پهلوی « اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که « در خرداد روز جوی کن».
بر این پایه، در این روز توجه ای ویژه می شده به نگهداری و نوسازی جای هایی که آب از آن ها سرچشمه می گیرد و در آنجا جاری می شود چون چشمه ها ، چاه ها ، جوی ها ، کاریز ها و رود ها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می کنند.
سخن پایانی : اکنون که سخن از جشن خردادگان در میان است اندوه شایسته نیست؛ اما برای من که در کنار زاینده رود زندگی می کنم جای بسی دریغ و افسوس است که هر روز شاهد مرگ تدریجی زنده رود هستم. زنده رودی که به خاطر مدیریت نادرست به مرده رود تبدیلش کرده اند و هیچ کس نیز پاسخگوی این سرنوشت شومی که برای منابع آبی ایران رقم زده اند، نیست.
به راستی اگر ما ایرانیان دست کم مفهوم مادی جشن هایی همچون خردادگان را درست درک می کردیم شاید امروز رودها و تالاب ها و دریاچه ها و کاریزها و دریاهای ما به خاطر بی آبی و آلودگی و تخریب روز افزون نفس های آخر را نمی کشیدند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
جشن خردادگان - ابوالقاسم آخته
برگرفته از کتاب جشنها و آیینهای شادمانی در ایران (از دوران باستان تا امروز )، نویسنده ابوالقاسم آخته، صفحه 70
نام خرداد : فرشته ی موکل آبها و نماینده ی اورمزد، در صفاتی چون کمال، بی مرگی، جاودانگی، شادی و خرمی تجلی یافته است. گل سوسن خود را عضو خانواده این امشاسپند می داند. در اوستا ((هئورهوه تات))مامور حفظ آبهاست. از جنبه بی مرگی، هئوره وتات= خرداد - در کنار امرداد= امرتات - قرار میگیرد. از این رو به جشنهای این دو ماه ((جشنهای دوام و کمال ))نیز گفته اند. زیرا امرتات نیز معنای نمیرانی و جاودانگی میدهد.
در متون کهن ایران از جمله بندهشن، و گزیده های زادسپرم، خرداد از آب حفاظت میکند. وقتی بقای همه جانداران وابسته به آب است، خرداد در زیر مجموعه ((ناهید)) سرور همه آبهای جهان قرار میگیرد و به اعتبار نامش و وظیفه ای که به عهده دارد، نقطه ی عطف رویدادهای تعیین کننده و مهم بوده است. زین الاخبار و آثار الباقیه تنها با تلاقی نام خرداد با ماه خرداد – روز ششم خرداد –که جشن گرفته میشده، اشاره مینماید، و در منابع دیگر به آگاهی بیشتر در مورد خرداد برخورد نمیکنیم. بعید نیست که فقدان نوشتارها و اطلاعات در مورد خرداد و امرداد به این علت باشد که چون ایران به دلیل شرایط جغرافیایی سرزمینی است که با مشکل کم آبی مواجه است نسبت به این دو امشاسپند بزرگ کم توجهی شده باشد.
جشن خردادگان : این جشن در روز ششم – خرداد روز- برگزار می شود.
در آثارالباقیه می خوانیم: عید خردادگان و عید اشتاد روز ... روز ششم خرداد است به معنای ثبات خلق و خرداد پادشاه خلق، اشجار، نبات و اذاله ی پلیدی از آبهاست. روز 26 خرداد اشتاد روز است یعنی ایاثرم گاه خداوند اشجار و نبات را در آن روز آفرید.
مردم در این روز به نشانه ی این که خرداد به آب تعلق داشته، به کنار چشمه ساران، جویبار و رودخانه می رفتند و روز را به شادی سپری می کردند و سعی بر آن بود که صفات برجسته ی خرداد را سر لوحه ی زندگی خود قرار دهند وجه مشترک این جشن با تیر و مرداد این است که با عنایت به فصل خرداد و اهمیت یافتن آب و بارندگی و با توجه به اینکه ایران به لحاظ جغرافیای طبیعی و تاریخی همواره در منطقه ای واقع شده که با کم آبی و خشکسالی مواجه بوده، این جشن بیشتر در میان طبقه کشاورز جا باز کرده و ریشه دوانده است.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10912-jashn-khordadgan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/13938
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
برگرفته از کتاب جشنها و آیینهای شادمانی در ایران (از دوران باستان تا امروز )، نویسنده ابوالقاسم آخته، صفحه 70
نام خرداد : فرشته ی موکل آبها و نماینده ی اورمزد، در صفاتی چون کمال، بی مرگی، جاودانگی، شادی و خرمی تجلی یافته است. گل سوسن خود را عضو خانواده این امشاسپند می داند. در اوستا ((هئورهوه تات))مامور حفظ آبهاست. از جنبه بی مرگی، هئوره وتات= خرداد - در کنار امرداد= امرتات - قرار میگیرد. از این رو به جشنهای این دو ماه ((جشنهای دوام و کمال ))نیز گفته اند. زیرا امرتات نیز معنای نمیرانی و جاودانگی میدهد.
در متون کهن ایران از جمله بندهشن، و گزیده های زادسپرم، خرداد از آب حفاظت میکند. وقتی بقای همه جانداران وابسته به آب است، خرداد در زیر مجموعه ((ناهید)) سرور همه آبهای جهان قرار میگیرد و به اعتبار نامش و وظیفه ای که به عهده دارد، نقطه ی عطف رویدادهای تعیین کننده و مهم بوده است. زین الاخبار و آثار الباقیه تنها با تلاقی نام خرداد با ماه خرداد – روز ششم خرداد –که جشن گرفته میشده، اشاره مینماید، و در منابع دیگر به آگاهی بیشتر در مورد خرداد برخورد نمیکنیم. بعید نیست که فقدان نوشتارها و اطلاعات در مورد خرداد و امرداد به این علت باشد که چون ایران به دلیل شرایط جغرافیایی سرزمینی است که با مشکل کم آبی مواجه است نسبت به این دو امشاسپند بزرگ کم توجهی شده باشد.
جشن خردادگان : این جشن در روز ششم – خرداد روز- برگزار می شود.
در آثارالباقیه می خوانیم: عید خردادگان و عید اشتاد روز ... روز ششم خرداد است به معنای ثبات خلق و خرداد پادشاه خلق، اشجار، نبات و اذاله ی پلیدی از آبهاست. روز 26 خرداد اشتاد روز است یعنی ایاثرم گاه خداوند اشجار و نبات را در آن روز آفرید.
مردم در این روز به نشانه ی این که خرداد به آب تعلق داشته، به کنار چشمه ساران، جویبار و رودخانه می رفتند و روز را به شادی سپری می کردند و سعی بر آن بود که صفات برجسته ی خرداد را سر لوحه ی زندگی خود قرار دهند وجه مشترک این جشن با تیر و مرداد این است که با عنایت به فصل خرداد و اهمیت یافتن آب و بارندگی و با توجه به اینکه ایران به لحاظ جغرافیای طبیعی و تاریخی همواره در منطقه ای واقع شده که با کم آبی و خشکسالی مواجه بوده، این جشن بیشتر در میان طبقه کشاورز جا باز کرده و ریشه دوانده است.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10912-jashn-khordadgan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/13938
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۹۸ سال پیش در ۶ خرداد ۱۳۰۵، استاد عبدالجواد ادیب نیشابوری ـ ادیب اول ـ درگذشت.
ادیب افزون بر فنون ادبی، در حکمت الهی و طبیعی، نجوم، حساب، جبر، هندسه و دانشهای دیگر، مهارت داشت.
@iranboom_ir
ادیب افزون بر فنون ادبی، در حکمت الهی و طبیعی، نجوم، حساب، جبر، هندسه و دانشهای دیگر، مهارت داشت.
@iranboom_ir
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار بهزودی منتشر میکند:
عجایب و غرایب
عجایب و غرایب، عجایبنامهای منظوم در ۵۴۰۰ بیت از آذری اسفراینی، سخنور قرن هشتم و نهم، است. در این کتاب پس از مقدّمهای در باب عجایبنامهنگاری و ویژگیها و منابع عجایب و غرایب آذری، متن مصحّح آن بر اساس هشت نسخۀ خطی عرضه شده است.
این منظومه بیش از جنبۀ ادبی به لحاظ شناخت فرهنگ عامه و تصورات و توهمات مردم روزگار آذری و پیش از او اهمیت دارد و در آن گاه به مباحث فلسفی و کلامی و عرفانی نیز پرداخته شده است.
[عجایب و غرایب: غرایب الدنیا و عجایب الاعلا، آذری اسفراینی، دکتر وحید رویانی و دکتر یوسفعلی یوسفنژاد، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار]
@iranboom_ir
عجایب و غرایب
عجایب و غرایب، عجایبنامهای منظوم در ۵۴۰۰ بیت از آذری اسفراینی، سخنور قرن هشتم و نهم، است. در این کتاب پس از مقدّمهای در باب عجایبنامهنگاری و ویژگیها و منابع عجایب و غرایب آذری، متن مصحّح آن بر اساس هشت نسخۀ خطی عرضه شده است.
این منظومه بیش از جنبۀ ادبی به لحاظ شناخت فرهنگ عامه و تصورات و توهمات مردم روزگار آذری و پیش از او اهمیت دارد و در آن گاه به مباحث فلسفی و کلامی و عرفانی نیز پرداخته شده است.
[عجایب و غرایب: غرایب الدنیا و عجایب الاعلا، آذری اسفراینی، دکتر وحید رویانی و دکتر یوسفعلی یوسفنژاد، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار]
@iranboom_ir
وصیّتنامهٔ علامه محمد قزوینی
نسترنملایی
اینجانب محمد قزوینی دارای شناسنامهٔ شمارهٔ 1276 صادره از قونسولگری ایران در پاریس ساکن طهران، خیابان فروردین، کوچهٔ دانش از جانب خود جناب آقای سید تقیزاده را وصیّ شرعی و نایب مناب مطلق خود نمودم که بعد از واقعهٔ اجل محتوم من که آخر کار هر کسی است جزئی ترکهٔ مرا که صورت آن در ذیل مذکور خواهد شد کمافرضالله و آنطور که خودشان به غبطهٔ ورثهٔ من مصلحت میدانند در مواردی که من ذیلاً معین میکنم برسانند.
ترکهٔ من فعلاً عبارت است:اولاً از یک آپارتمان ملکی من در پاریس،کوچهٔ گازان(آرّندیسمان چهاردهم پاریس) که در همین ماه جاری مشتری برای آن پیدا شد به مبلغ چهارصد هزار فرانک که نفروختم،و قریب پنجاه هزار فرانک هم مبل و اثاثیه آنجا دارم.
ثانیاً 75000 (هفتاد و پنج هزار)فرانک هم سهام موسوم به Rente francaise31/2 1942, amort. دارم که در بانک موسوم به Comptoir National d'Escompte de Paris. Administration Central, 14 Rue Bergér, Paris 9e امانت است و نمره و نشان حساب من در بانک مزبور این است: Relations Etrangéres, D.E. 22.648.
ثالثاً مبلغ بیست و نه هزار و چهارصد و نه (29409) فرانک در همان بانک مزبور پول نقد دارم.
رابعاً هر ساله مبلغ 2625 فرانک منفعت ثابت سهام مزبوره در پاراگراف «ثانیاً» است که هر ساله 31 دسامبر بر این مبلغ نقد اضافه میشود.
خامساً در طهران یک خانه دارم که در همین سال جاری 1326 شمسی در ماه خرداد خریدهام. به مبلغ سی و شش هزار تومان خریدهام و تا به حال قریب دو هزار تومان بل بطور قطع بیشتر در اصلاحات و تعمیرات و آسفالت کوچه در آن خرج کردهام و اگر برق را هم که به توسط اقدامات وزارت فرهنگ مجاناً در آن برقرار شده ولی معمولاً دو هزار تومان با منّت خرید و فروش میشود بر آن بیفزائیم این میشود درست سی و نه هزار تومان قیمت فعلی آن.
سادساً بعضی اثاثیهٔ خانه و قالی و صندلی و غیرها اینجا خریدم که فعلاً هیچ نمیدانم قیمت مجموع آنها چقدر است و حوصلهٔ تفتیش در کاغذجاتم برای تعیین قیمت خرید آن را نداشتم.
سابعاً قریب سه هزار جلد کتاب نیز دارم از هر نوع چاپی و خطی و بزرگ و کوچک که به هیچ وجه منالوجوه فعلاً نمیتوانم قیمت آنها را که در عرض چهل سال تمام متدرجاً خریدهام تعیین کنم و قیمت خرید غالب آنها در پشت آنها نوشته شده است. ولی آن قیمتها از سی چهل سال قبل تاکنون واضح است که اغلب تا ده مقابل هم ترقی کرده است و به همان نسبت هم پولهایی از فرانک و قران که در آن زمانها با آن پولها آن کتب خریداری شده پائین آمده است. تعیین قیمت تقریبی آن کتب جز به تقویم چند نفر آدم مطلع کتابشناس اهل خبره ممکن نیست.
اما ورثهٔ من منحصر است به یک زن معقودهٔ شرعی موسومه سابقاً به رزا شیاوی و پس از ازدواج با من رزا قزوینی و یک دختر موسومه به ناهید سوزان قزوینی. چون این زن که فعلاً قریب بیست و هفت سال است که در حبالهٔ نکاح من است و در این مدت تمام زحمات مرا و دخترم را از هر قبیل متحمل شده و از پرتو زحمات و خدمات و دلسوزی اوست که من توانستهام به کارهای طبع و نشر و تصحیح بعضی کتبی که نتیجهٔ عمر من است نایل گردم قصد من و اراده و عزم و تصمیم قطعی من این است که نصف تمام مایملک من از منقول و غیرمنقول بعد از مرگ من متعلق به او و ملک خاصّ خالص او باشد و نصف دیگر به دخترم سوزان مذکور در فوق، و میدانم که به نحو وصیّت انجام این امر در مذهب اسلام(شیعه) ممکن نیست. چه انسان در شرع اسلام و فقه مذهب جعفری یعنی شیعهٔ اثنیعشری به بیش از ثلث مال خود نمیتواند برای کسی وصیت نماید ولی آقای تقیزاده مدّ ظلهالعالی باید انشاءالله مخرجی برای این کار انشاءالله پیدا کنند،یا به این نحو که من در حیات خودم نصف مایملکم را به او هبه نمایم، یا به نحوی دیگر که فعلاً به نظرم نمیآید چه نحو.
یک خواهر بیوه نیز دارم موسومه به مریم عبدالوهّابی که میل دارم وصیّ من قریب یک عشر ترکهٔ مرا یعنی یک عشر قیمت ترکهٔ مرا کمابیش نه عین آنها را به آن زن بدهند که بکلی فقیر است و هیچ ندارد،ولی این مبلغ را یعنی عشر ترکهٔ مرا یا قدری کمتر را یک مرتبه به او ندهند زیرا که چون او عقل معاش ندارد و یک دختر آپارتی طمّاع موسوم به نصرت دارد که فوراً تمام آن مبلغ را از چنگ او بیرون آورده خرج لباس خودش و دختر کوچکش عزّت خواهد کرد. علی هذا جناب آقای آقا سیدحسن تقیزاده آن مبلغ قریب عشر ترکهٔ مرا یا خودشان یا به توسط یک کاسبی یا تاجری از قرار ماهی فلان قدر مثلاً پنجاه تومان یا چهل تومان یا سی تومان به او به اقساط بپردازد که از گرسنگی تلف نشود و تا چند سالی بتواند با آنچه برادر من میرزا احمدخان وهّابی به آن خواهر میدهد به یک نوعی امرار حیات بسیار قانعانهای بنماید
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8597-
@iranboom_ir
نسترنملایی
اینجانب محمد قزوینی دارای شناسنامهٔ شمارهٔ 1276 صادره از قونسولگری ایران در پاریس ساکن طهران، خیابان فروردین، کوچهٔ دانش از جانب خود جناب آقای سید تقیزاده را وصیّ شرعی و نایب مناب مطلق خود نمودم که بعد از واقعهٔ اجل محتوم من که آخر کار هر کسی است جزئی ترکهٔ مرا که صورت آن در ذیل مذکور خواهد شد کمافرضالله و آنطور که خودشان به غبطهٔ ورثهٔ من مصلحت میدانند در مواردی که من ذیلاً معین میکنم برسانند.
ترکهٔ من فعلاً عبارت است:اولاً از یک آپارتمان ملکی من در پاریس،کوچهٔ گازان(آرّندیسمان چهاردهم پاریس) که در همین ماه جاری مشتری برای آن پیدا شد به مبلغ چهارصد هزار فرانک که نفروختم،و قریب پنجاه هزار فرانک هم مبل و اثاثیه آنجا دارم.
ثانیاً 75000 (هفتاد و پنج هزار)فرانک هم سهام موسوم به Rente francaise31/2 1942, amort. دارم که در بانک موسوم به Comptoir National d'Escompte de Paris. Administration Central, 14 Rue Bergér, Paris 9e امانت است و نمره و نشان حساب من در بانک مزبور این است: Relations Etrangéres, D.E. 22.648.
ثالثاً مبلغ بیست و نه هزار و چهارصد و نه (29409) فرانک در همان بانک مزبور پول نقد دارم.
رابعاً هر ساله مبلغ 2625 فرانک منفعت ثابت سهام مزبوره در پاراگراف «ثانیاً» است که هر ساله 31 دسامبر بر این مبلغ نقد اضافه میشود.
خامساً در طهران یک خانه دارم که در همین سال جاری 1326 شمسی در ماه خرداد خریدهام. به مبلغ سی و شش هزار تومان خریدهام و تا به حال قریب دو هزار تومان بل بطور قطع بیشتر در اصلاحات و تعمیرات و آسفالت کوچه در آن خرج کردهام و اگر برق را هم که به توسط اقدامات وزارت فرهنگ مجاناً در آن برقرار شده ولی معمولاً دو هزار تومان با منّت خرید و فروش میشود بر آن بیفزائیم این میشود درست سی و نه هزار تومان قیمت فعلی آن.
سادساً بعضی اثاثیهٔ خانه و قالی و صندلی و غیرها اینجا خریدم که فعلاً هیچ نمیدانم قیمت مجموع آنها چقدر است و حوصلهٔ تفتیش در کاغذجاتم برای تعیین قیمت خرید آن را نداشتم.
سابعاً قریب سه هزار جلد کتاب نیز دارم از هر نوع چاپی و خطی و بزرگ و کوچک که به هیچ وجه منالوجوه فعلاً نمیتوانم قیمت آنها را که در عرض چهل سال تمام متدرجاً خریدهام تعیین کنم و قیمت خرید غالب آنها در پشت آنها نوشته شده است. ولی آن قیمتها از سی چهل سال قبل تاکنون واضح است که اغلب تا ده مقابل هم ترقی کرده است و به همان نسبت هم پولهایی از فرانک و قران که در آن زمانها با آن پولها آن کتب خریداری شده پائین آمده است. تعیین قیمت تقریبی آن کتب جز به تقویم چند نفر آدم مطلع کتابشناس اهل خبره ممکن نیست.
اما ورثهٔ من منحصر است به یک زن معقودهٔ شرعی موسومه سابقاً به رزا شیاوی و پس از ازدواج با من رزا قزوینی و یک دختر موسومه به ناهید سوزان قزوینی. چون این زن که فعلاً قریب بیست و هفت سال است که در حبالهٔ نکاح من است و در این مدت تمام زحمات مرا و دخترم را از هر قبیل متحمل شده و از پرتو زحمات و خدمات و دلسوزی اوست که من توانستهام به کارهای طبع و نشر و تصحیح بعضی کتبی که نتیجهٔ عمر من است نایل گردم قصد من و اراده و عزم و تصمیم قطعی من این است که نصف تمام مایملک من از منقول و غیرمنقول بعد از مرگ من متعلق به او و ملک خاصّ خالص او باشد و نصف دیگر به دخترم سوزان مذکور در فوق، و میدانم که به نحو وصیّت انجام این امر در مذهب اسلام(شیعه) ممکن نیست. چه انسان در شرع اسلام و فقه مذهب جعفری یعنی شیعهٔ اثنیعشری به بیش از ثلث مال خود نمیتواند برای کسی وصیت نماید ولی آقای تقیزاده مدّ ظلهالعالی باید انشاءالله مخرجی برای این کار انشاءالله پیدا کنند،یا به این نحو که من در حیات خودم نصف مایملکم را به او هبه نمایم، یا به نحوی دیگر که فعلاً به نظرم نمیآید چه نحو.
یک خواهر بیوه نیز دارم موسومه به مریم عبدالوهّابی که میل دارم وصیّ من قریب یک عشر ترکهٔ مرا یعنی یک عشر قیمت ترکهٔ مرا کمابیش نه عین آنها را به آن زن بدهند که بکلی فقیر است و هیچ ندارد،ولی این مبلغ را یعنی عشر ترکهٔ مرا یا قدری کمتر را یک مرتبه به او ندهند زیرا که چون او عقل معاش ندارد و یک دختر آپارتی طمّاع موسوم به نصرت دارد که فوراً تمام آن مبلغ را از چنگ او بیرون آورده خرج لباس خودش و دختر کوچکش عزّت خواهد کرد. علی هذا جناب آقای آقا سیدحسن تقیزاده آن مبلغ قریب عشر ترکهٔ مرا یا خودشان یا به توسط یک کاسبی یا تاجری از قرار ماهی فلان قدر مثلاً پنجاه تومان یا چهل تومان یا سی تومان به او به اقساط بپردازد که از گرسنگی تلف نشود و تا چند سالی بتواند با آنچه برادر من میرزا احمدخان وهّابی به آن خواهر میدهد به یک نوعی امرار حیات بسیار قانعانهای بنماید
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8597-
@iranboom_ir
هشتم خرداد ، سالگرد شهادت علیرضا رییس ، نخستین شهید راه مبارزه با اشغالگران شوروی ، انگلیسی و آمریکایی گرامی باد !
دکتر هوشنگ طالع در یادداشتی ، از چگونگی شکل گیری هسته های مسلح ملی گرا در نخستین روزهای اشغال ایران در شهریور 1320 و شهادت علیرضا رییس سخن گفته است
.
دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=8839
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع در یادداشتی ، از چگونگی شکل گیری هسته های مسلح ملی گرا در نخستین روزهای اشغال ایران در شهریور 1320 و شهادت علیرضا رییس سخن گفته است
.
دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=8839
@iranboom_ir
متن فرمان تاریخی رئیس
در سال 1325، یک ایرانی میهن پرست که در آزمایشگاه کوچک خود سرگرم ساخت سلاح انفجاری برای مبارزه با اشغالگران متفق (شوروی ، انگلستان و آمریکا ) بود، به سبب انفجار کشته شد.
چند روز پس از آن که دوستان و همراهان او در نشستی برای گرامیداشت یاد او گرد آمدند ، متنی در آن نشست خوانده شد که پس از آن « فرمان رئیس» نام گرفت .
برای خواندن متن «فرمان رئیس» روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=10114
@iranboom_ir
در سال 1325، یک ایرانی میهن پرست که در آزمایشگاه کوچک خود سرگرم ساخت سلاح انفجاری برای مبارزه با اشغالگران متفق (شوروی ، انگلستان و آمریکا ) بود، به سبب انفجار کشته شد.
چند روز پس از آن که دوستان و همراهان او در نشستی برای گرامیداشت یاد او گرد آمدند ، متنی در آن نشست خوانده شد که پس از آن « فرمان رئیس» نام گرفت .
برای خواندن متن «فرمان رئیس» روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=10114
@iranboom_ir
ایرانچهر
متن «فرمان رئیس»
ما بنیانگذاران انجمن، که نخستین پایه ایران پرستی را به روی شانه های خود برپا کردیم، امروز، در این ساعت به خاطر آنکه انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییرناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوی…
وضعیت نقشبرجستههای ساسانی نگرانکننده است
https://www.isna.ir/news/1403030402013/
آرامگاه خشایارشا در تهدید است
https://www.isna.ir/news/1403022920810
ویدیو/ بانکی برای حیوانات در حال انقراض؛ از «پیروز» تا خرس ایرانی
https://www.isna.ir/news/1403022921497
پیشکسوت هنر شیشه گری در تهران درگذشت
https://www.mehrnews.com/news/6113303/
بارانی که بلای جان نقش رستم شد/ احتمال پرتاب سنگهای بزرگتر
https://www.mehrnews.com/news/6109414/
سرانه مرمت بناهای تاریخی یزد یک میلیون تومان در سال است
https://www.mehrnews.com/news/6107808/
مرمت های غیراصولی در آرامگاه سعدی
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894
@iranboom_ir
https://www.isna.ir/news/1403030402013/
آرامگاه خشایارشا در تهدید است
https://www.isna.ir/news/1403022920810
ویدیو/ بانکی برای حیوانات در حال انقراض؛ از «پیروز» تا خرس ایرانی
https://www.isna.ir/news/1403022921497
پیشکسوت هنر شیشه گری در تهران درگذشت
https://www.mehrnews.com/news/6113303/
بارانی که بلای جان نقش رستم شد/ احتمال پرتاب سنگهای بزرگتر
https://www.mehrnews.com/news/6109414/
سرانه مرمت بناهای تاریخی یزد یک میلیون تومان در سال است
https://www.mehrnews.com/news/6107808/
مرمت های غیراصولی در آرامگاه سعدی
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894
@iranboom_ir
آواز: دولتمند خال اف
آهنگ: شاهنامه وطن است
ترانه سرا: گلرخسار صفی
شاهنامه
شاهنامه سخن است،
سخن بیمرگی.
شاهنامه روح است،
به تن بیمرگی.
شاهنامه وطن است،
وطن بیمرگی.
آری، آری، شاهنامه وطن است!
وطنی کز من و تو،
نتوانند به شمشیر و به تزویر،
ربودن.
شاهنامه خرد است،
خردی که به جهان آموزد،
هنر از اجل جهل نمردن.
شاهنامه ادب است،
ادبی کز ثمر سبز درختش،
جاودان بهره بگیریم.
شاهنامه نفس است،
نفسی کز من و تو گر بربایند،
بمیریم!
بمیریم!
بمیریم!
@iranboom_ir
آهنگ: شاهنامه وطن است
ترانه سرا: گلرخسار صفی
شاهنامه
شاهنامه سخن است،
سخن بیمرگی.
شاهنامه روح است،
به تن بیمرگی.
شاهنامه وطن است،
وطن بیمرگی.
آری، آری، شاهنامه وطن است!
وطنی کز من و تو،
نتوانند به شمشیر و به تزویر،
ربودن.
شاهنامه خرد است،
خردی که به جهان آموزد،
هنر از اجل جهل نمردن.
شاهنامه ادب است،
ادبی کز ثمر سبز درختش،
جاودان بهره بگیریم.
شاهنامه نفس است،
نفسی کز من و تو گر بربایند،
بمیریم!
بمیریم!
بمیریم!
@iranboom_ir
درستی و نادرستی در علم
دکتر محمدرضا توکلى صابرى
دوستان، علم از اشتباهات درست شده است، ولی اشتباهاتی که ارتکاب آنها مفید است، زیرا کمکم ما را به واقعیت هدایت میکند.
ژول ورن نویسنده فرانسوی
تدریجی بودن انباشت معرفت
چطور میشود که زمانی یک نظریه، یک پدیده، یک محصول فناوری، یک ابداع رواج مییابد و در بارهٔ آن تبلیغ میشود و زمانی دیگر مصرف آنها ممنوع شده و از رواج میافتد و حتی از مصرف آن نهی میشود. یعنی معیار صدق و کذب در علم چیست؟ و چگونه یک نظریه یا یک فناوری درست از نادرست باز شناخته میشود.
انباشت علم و معرفت انسانی تدریجی و زمانبر است. هرچه زمان میگذرد دانش ما در مورد جهان بیشتر میشود و آن را بهتر میشناسیم و بیشتر کنترل میکنیم. تاثیر ابداعات و اختراعات بر زندگی مردمان را در صد سال پیش از این در نظر بگیرید و با زمان حال مقایسه کنید. نه تلفن بود و نه خودرو، نه تلویزیون بود و نه سینما، نه ماهواره بود، نه هواپیما، نه کامپیوتر بود و نه اینترنت. اگر به صد سال پیش تر از آن بازگردید می بینید بسیاری ابداعات و اختراعاتی که در صد سال پیش از این بود در دویست سال پیشتر نبود، مانند کشتی بخار و قطار. صد سال پیش در مورد نظریه نسبیت و یا نانوتکنولوژی چیزی دانسته نبود. نظریه های علمی که حقیقت آنها ثابت شده است، تغییر ناپذیرند. کرویت و چرخش زمین، مسیر مستقیم نور، میدان جاذبه از این گروه حقایق علمی هستند. اما گاهی در مرزهای جدید و ناشناخته دانش نظریات مختلفی ابراز می شود و هر از چندی یکی بیشتر از دیگری محبوبیت و قبول عام می گیرد تا اینکه مدارک و شواهد کافی انباشته شود و به صورت یک حقیقت علمی درآید.
پس از کشف عنصر رادیوم و پرتوهای آن توسط ماری کوری و همسرش پیر کوری در سال ١٨٩٨ این عنصر به سرعت برای رادیوگرافی به کار رفت. کشف این عنصر و خواص آن چنان هیجانی به پا کرد که به آن همچون یک عنصر سحرآمیز نگریسته میشد. از این عنصر برای ساختن محلول برای حمام کردن در آن، تزریق آن و نوشیدن و استنشاق مایعات اشعه دیده استفاده میشد. سالها بعد با انباشت تجربیات و مطالعات زیاد خطرات تماس با این عنصر شناخته شد. ماری کوری و پیر کوری هردو به علت تماس زیاد با تشعشعات این عنصر دچار عوارض مختلف حاصل از سرطان شدند و درگذشتند. این یک نمونه از انباشت اطلاعات در طی زمان و برعکس شدن جهت مصرف یک عنصر رادیواکتیو است. تنها راه رسیدن به این نتیجه فرآیند انباشت اطلاعات در طی زمان بوده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17450-dorosti-nadorosti-dar-elm.html
@iranboom_ir
دکتر محمدرضا توکلى صابرى
دوستان، علم از اشتباهات درست شده است، ولی اشتباهاتی که ارتکاب آنها مفید است، زیرا کمکم ما را به واقعیت هدایت میکند.
ژول ورن نویسنده فرانسوی
تدریجی بودن انباشت معرفت
چطور میشود که زمانی یک نظریه، یک پدیده، یک محصول فناوری، یک ابداع رواج مییابد و در بارهٔ آن تبلیغ میشود و زمانی دیگر مصرف آنها ممنوع شده و از رواج میافتد و حتی از مصرف آن نهی میشود. یعنی معیار صدق و کذب در علم چیست؟ و چگونه یک نظریه یا یک فناوری درست از نادرست باز شناخته میشود.
انباشت علم و معرفت انسانی تدریجی و زمانبر است. هرچه زمان میگذرد دانش ما در مورد جهان بیشتر میشود و آن را بهتر میشناسیم و بیشتر کنترل میکنیم. تاثیر ابداعات و اختراعات بر زندگی مردمان را در صد سال پیش از این در نظر بگیرید و با زمان حال مقایسه کنید. نه تلفن بود و نه خودرو، نه تلویزیون بود و نه سینما، نه ماهواره بود، نه هواپیما، نه کامپیوتر بود و نه اینترنت. اگر به صد سال پیش تر از آن بازگردید می بینید بسیاری ابداعات و اختراعاتی که در صد سال پیش از این بود در دویست سال پیشتر نبود، مانند کشتی بخار و قطار. صد سال پیش در مورد نظریه نسبیت و یا نانوتکنولوژی چیزی دانسته نبود. نظریه های علمی که حقیقت آنها ثابت شده است، تغییر ناپذیرند. کرویت و چرخش زمین، مسیر مستقیم نور، میدان جاذبه از این گروه حقایق علمی هستند. اما گاهی در مرزهای جدید و ناشناخته دانش نظریات مختلفی ابراز می شود و هر از چندی یکی بیشتر از دیگری محبوبیت و قبول عام می گیرد تا اینکه مدارک و شواهد کافی انباشته شود و به صورت یک حقیقت علمی درآید.
پس از کشف عنصر رادیوم و پرتوهای آن توسط ماری کوری و همسرش پیر کوری در سال ١٨٩٨ این عنصر به سرعت برای رادیوگرافی به کار رفت. کشف این عنصر و خواص آن چنان هیجانی به پا کرد که به آن همچون یک عنصر سحرآمیز نگریسته میشد. از این عنصر برای ساختن محلول برای حمام کردن در آن، تزریق آن و نوشیدن و استنشاق مایعات اشعه دیده استفاده میشد. سالها بعد با انباشت تجربیات و مطالعات زیاد خطرات تماس با این عنصر شناخته شد. ماری کوری و پیر کوری هردو به علت تماس زیاد با تشعشعات این عنصر دچار عوارض مختلف حاصل از سرطان شدند و درگذشتند. این یک نمونه از انباشت اطلاعات در طی زمان و برعکس شدن جهت مصرف یک عنصر رادیواکتیو است. تنها راه رسیدن به این نتیجه فرآیند انباشت اطلاعات در طی زمان بوده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17450-dorosti-nadorosti-dar-elm.html
@iranboom_ir
فلات ایران
دکتر هوشنگ طالع
در درازای تـاریخ این سرزمین، یعنی از چند هـزار سال پیش تـا کمابیش دو سدهی اخیر، قلمرو فرمانروایی « دولت ایـران»، پهنهی « فلات ایـران » بود.
فلات یا پشته (نجد) ایـران، یک واحد شناخته شدهی جغرافیایی در سطح جهانی است. مرزهای فلات ایـران، در شمال عبارتند از آن سوی کوههای قفقاز و رودخانهی سیردریا(سیحون) و از خاوران، فلات پامیرو رود سند. از جنوب اقیانوس هند و آنسوی خلیج فارس و از باختر، رودخانهی فرات.
چنان که گفته شد، این سرزمین پهناور که بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، در درازای چند هـزار سال، قلمرو دولت ایـران بود. البته در زمانهای بسیار، این قلمرو از پهنهی فلات ایـران فراتر رفته است و در زمانهایی نیز، چندین دولت ایرانی (در آرامش و یا جنگ و ستیز) در کنار هم در این پهنه فرمانروایی داشتهاند.
بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، دولت ایـران مورد یورش سازمان یافتهی استعمار گران اروپایی، یعنی امپراتوریهای روس و انگلیس قرار گرفت. در دورهای کمتر از هفتاد سال، دولت ایـران وسیلهی دو امپراتوری مزبور، به طور کامل تجزیه شد و بخشهای پهناوری از آن، تحت سلطهی روسها و پارهای نیز زیر چنگِ بریتانیا قرار گرفت. در این میان بـا دخالتهای آشکار و نظامی بریتانیا و بـا تحمیل قرارداد پاریس، بخش مستقل باقی مانده از حاصل تجزیه نیز دوباره، پاره شد.
بـا ظهور دولت عثمانی در این بخش از جهان، هجوم دولت مزبور به سرزمینهای دولت ایـران، چندین سده به درازا کشید و به دنبال فراز و فرودهای بسیار در جنگهای میان دو دولت، بخشهایی از سرزمینهای ایـران در غرب از دست رفت که مرزهای کنونی در غرب ایـران زمین، حاصل آن است.
چنان که گفته شد، بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، فراگشت تجزیهی کامل دولت ایـران در اثر یورش نظامی روسها و انگلیسها،آغاز شد و در فاصلهی زمانی میان1192 تـا 260 خورشیدی (1813 تا 1881 میلادی)، یعنی تنها عرض 68 سال، به کلی فرو پاشید. قراردادهای منجر به تجزیهی « ایـران »، عبارتند از:
قرارداد گلستان (1813 م / 1192 خ): برپایهی این قرارداد، بخش بزرگی از سرزمینهای قفقاز به اشغال روسها در آمد.
قرارداد ترکمانچای (1828 م/ 1206 خ ) یا قرارداد تجزیهی سرتاسری قفقاز
قرارداد پاریس ( 1857 م/ 1235 خ ): برپایهی این قرارداد، دیوار جدایی میان مردم ایـران و افغانستان کشیده شد.
تجزیه مکران و بلوچستان ( 1871 م/ 1250 خ )
قرارداد آخال ( 1881 م/ 1260 خ ): تجزیهی سرتاسری سرزمینهای خوارزم و فرارود و الحاق آن سرزمینها به امپراتوری روسیه تزاری.
اما از آن جایی که در فراگشت تجزیهی « دولت ایـران » در سدهی نوزدهم میلادی، پایتخت دولت ایـران در شهر تهـران قرار داشت، بـا هر تجزیه و جدایی، نـام « ایـران» برای باقی ماندهی آن بخش که در برگیرندهی پایتخت یعنی « تهـران » بود، باقی ماند.
از این رو، در سالهای اخیر به دلیل عدم روشنگری لازم، دو مفهوم « دولت ایـران » از گاه کهن تـا تجزیهی این واحد در قرن نوزدهم و دولت حاصل از تجزیه ( به دلایلی که در بالا گفته شد )، در یکدیگر تداخل کرده و در نتیجه سبب ایجاد بدفهمیها و گژفهمیهای بسیاری شده است.
از این رو، برای « میراثداران » دولت ایـران از گاهکهن تـا همین سالهای اخیر، این توهم ایجاد شده است که منظور از واژهی ایـران، سرزمین و دولت کنونی ایـران است. در حالی که اگر پایتخت دولت ایـران در دوران تجزیههای اخیر فلات ایـران، در شهر کابل یا بخارا و یا...، قرار داشت، امروز بخشهایی که شهر کابل یا بخارا و یا...، در آن قرار دارند، به نام « ایـران » خوانده میشد. در آن صورت، « ایـران » امروزی بدون تردید، نام دیگری میداشت و...
از این رو، باید که میان دو نامهمسان اما بـا مفهوم نامهمسان، فرق گذارد. شاید راه این است که از دولت ایـران، از عهد کهن تـا سدهی نوزدهم میلادی، به نام « ایـران بزرگ » یا « ایـران واحد (یگانه)»، یا به اصطلاح هم خانمان افغانستانی « آریانا » و به گفتهی درستتر « ایرانا »، نام ببریم. اما باید دانست برگزیدن هر یک از این نامها و یا هر نام دیگری که بتواند فرق میان این دو مفهوم ( بـا نام همسان ولی درون مایهی ناهمسان، به گونهای که یکی، جزیی از دیگری است و نه همهی آن) را آشکار کند، متضمن اجماع همهی فرزندان این پدر است.
این چیزی است که امروز، اهمیت آن برای تـاریخنگاری و بررسی پیشینهی کهنِ مردمانی که امروز از هم جدا افتادهاند و در واحدهای سیاسی گوناگون زندگی میکنند، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/2978-falat-iran.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
در درازای تـاریخ این سرزمین، یعنی از چند هـزار سال پیش تـا کمابیش دو سدهی اخیر، قلمرو فرمانروایی « دولت ایـران»، پهنهی « فلات ایـران » بود.
فلات یا پشته (نجد) ایـران، یک واحد شناخته شدهی جغرافیایی در سطح جهانی است. مرزهای فلات ایـران، در شمال عبارتند از آن سوی کوههای قفقاز و رودخانهی سیردریا(سیحون) و از خاوران، فلات پامیرو رود سند. از جنوب اقیانوس هند و آنسوی خلیج فارس و از باختر، رودخانهی فرات.
چنان که گفته شد، این سرزمین پهناور که بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، در درازای چند هـزار سال، قلمرو دولت ایـران بود. البته در زمانهای بسیار، این قلمرو از پهنهی فلات ایـران فراتر رفته است و در زمانهایی نیز، چندین دولت ایرانی (در آرامش و یا جنگ و ستیز) در کنار هم در این پهنه فرمانروایی داشتهاند.
بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، دولت ایـران مورد یورش سازمان یافتهی استعمار گران اروپایی، یعنی امپراتوریهای روس و انگلیس قرار گرفت. در دورهای کمتر از هفتاد سال، دولت ایـران وسیلهی دو امپراتوری مزبور، به طور کامل تجزیه شد و بخشهای پهناوری از آن، تحت سلطهی روسها و پارهای نیز زیر چنگِ بریتانیا قرار گرفت. در این میان بـا دخالتهای آشکار و نظامی بریتانیا و بـا تحمیل قرارداد پاریس، بخش مستقل باقی مانده از حاصل تجزیه نیز دوباره، پاره شد.
بـا ظهور دولت عثمانی در این بخش از جهان، هجوم دولت مزبور به سرزمینهای دولت ایـران، چندین سده به درازا کشید و به دنبال فراز و فرودهای بسیار در جنگهای میان دو دولت، بخشهایی از سرزمینهای ایـران در غرب از دست رفت که مرزهای کنونی در غرب ایـران زمین، حاصل آن است.
چنان که گفته شد، بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، فراگشت تجزیهی کامل دولت ایـران در اثر یورش نظامی روسها و انگلیسها،آغاز شد و در فاصلهی زمانی میان1192 تـا 260 خورشیدی (1813 تا 1881 میلادی)، یعنی تنها عرض 68 سال، به کلی فرو پاشید. قراردادهای منجر به تجزیهی « ایـران »، عبارتند از:
قرارداد گلستان (1813 م / 1192 خ): برپایهی این قرارداد، بخش بزرگی از سرزمینهای قفقاز به اشغال روسها در آمد.
قرارداد ترکمانچای (1828 م/ 1206 خ ) یا قرارداد تجزیهی سرتاسری قفقاز
قرارداد پاریس ( 1857 م/ 1235 خ ): برپایهی این قرارداد، دیوار جدایی میان مردم ایـران و افغانستان کشیده شد.
تجزیه مکران و بلوچستان ( 1871 م/ 1250 خ )
قرارداد آخال ( 1881 م/ 1260 خ ): تجزیهی سرتاسری سرزمینهای خوارزم و فرارود و الحاق آن سرزمینها به امپراتوری روسیه تزاری.
اما از آن جایی که در فراگشت تجزیهی « دولت ایـران » در سدهی نوزدهم میلادی، پایتخت دولت ایـران در شهر تهـران قرار داشت، بـا هر تجزیه و جدایی، نـام « ایـران» برای باقی ماندهی آن بخش که در برگیرندهی پایتخت یعنی « تهـران » بود، باقی ماند.
از این رو، در سالهای اخیر به دلیل عدم روشنگری لازم، دو مفهوم « دولت ایـران » از گاه کهن تـا تجزیهی این واحد در قرن نوزدهم و دولت حاصل از تجزیه ( به دلایلی که در بالا گفته شد )، در یکدیگر تداخل کرده و در نتیجه سبب ایجاد بدفهمیها و گژفهمیهای بسیاری شده است.
از این رو، برای « میراثداران » دولت ایـران از گاهکهن تـا همین سالهای اخیر، این توهم ایجاد شده است که منظور از واژهی ایـران، سرزمین و دولت کنونی ایـران است. در حالی که اگر پایتخت دولت ایـران در دوران تجزیههای اخیر فلات ایـران، در شهر کابل یا بخارا و یا...، قرار داشت، امروز بخشهایی که شهر کابل یا بخارا و یا...، در آن قرار دارند، به نام « ایـران » خوانده میشد. در آن صورت، « ایـران » امروزی بدون تردید، نام دیگری میداشت و...
از این رو، باید که میان دو نامهمسان اما بـا مفهوم نامهمسان، فرق گذارد. شاید راه این است که از دولت ایـران، از عهد کهن تـا سدهی نوزدهم میلادی، به نام « ایـران بزرگ » یا « ایـران واحد (یگانه)»، یا به اصطلاح هم خانمان افغانستانی « آریانا » و به گفتهی درستتر « ایرانا »، نام ببریم. اما باید دانست برگزیدن هر یک از این نامها و یا هر نام دیگری که بتواند فرق میان این دو مفهوم ( بـا نام همسان ولی درون مایهی ناهمسان، به گونهای که یکی، جزیی از دیگری است و نه همهی آن) را آشکار کند، متضمن اجماع همهی فرزندان این پدر است.
این چیزی است که امروز، اهمیت آن برای تـاریخنگاری و بررسی پیشینهی کهنِ مردمانی که امروز از هم جدا افتادهاند و در واحدهای سیاسی گوناگون زندگی میکنند، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/2978-falat-iran.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
واژههای مصوّب حوزهٔ موسیقی
واژههای زیر بخشی از مجموعهٔ واژگان موسیقی است که در جلسههای 25/11/90 و 2/12/90 به تصویب شورای واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسیده است.
معادل فارسی واژهٔ بیگانه
درنگ fermata
سازگزینی in strumentation
اشاره cue
اشارهنما numbers cue
کلید valve
کلید پیستونی piston valve
کلید چرخشی votary valve
آوایه vocalise
آوایهخوانی vocalization
پسضرب off-beat
آکوارد شکسته broken chord
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4369-vaje-mosavab-hoze-mosighi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
واژههای زیر بخشی از مجموعهٔ واژگان موسیقی است که در جلسههای 25/11/90 و 2/12/90 به تصویب شورای واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسیده است.
معادل فارسی واژهٔ بیگانه
درنگ fermata
سازگزینی in strumentation
اشاره cue
اشارهنما numbers cue
کلید valve
کلید پیستونی piston valve
کلید چرخشی votary valve
آوایه vocalise
آوایهخوانی vocalization
پسضرب off-beat
آکوارد شکسته broken chord
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4369-vaje-mosavab-hoze-mosighi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
واژههای مصوّب حوزهٔ موسیقی
پاپیروسهای پارسی میانه از دوران حکومت ساسانیان در مصر
پس از این که کسرا (خسرو دوم ) برای 14 سال حکمرانی کرد، بیزانسیها موریس امپراتور خود را برکنار کرده و کشتند و مردی به نام فروکاس رابه جای او به تخت سلطنت نشاندند. همه جانشینانش را نیز از میان بردند و تنها پسرش، به نزد خسرو پناهنده شد.
هنگامی که خسرو خبر بیزانسیها را شنید از این که رومیها پیروی از موریس را سرباز زدهاند و او را کشتهاند بسیار برانگیخته شد. او در حمایت از پسر موریس به متصرفات بیزانس حمله برد و مصر و اسکندریه را تا سرزمین نوبیا به تصرف درآورد و در سال بیست و هشتم از دوران فرمانروایی خود، کلید شهر اسکندریه را به پسر موریس داد. (سال 617 میلادی )(1)
برای دومین بار در تاریخ، ایرانیان شمال آفریقا را گشودند که به مدت بیش از یک دهه به طول انجامید. آنها نه تنها مصر را گرفتند، که لیبی شمالی تا جنوب و تایباد یعنی مرز سلطنت نوبیان را نیز گشودند.(2) گرفتن خاور نزدیک و آفریقای شمالی در زمان فرمانروایی خسرو دوم (590 تا 628 میلادی) که به نام پرویز (پیروزمند) نامدار بود، روی داد.
این آخرین پیروزی دوران میانی پیش از آمدن تازیان بود.
برای نمونه از وامده ی پارسیان به مصر میتوان از جشن سال نو به نام نوروز نام برد. نوروز جشن آیین سال نو و یکی از بزرگترین جشنهای مردم ایران است.
پس از یورش تازیان، نوروز همچنان به وسیلهی مصریان جشن گرفته میشد.
آنان با پوشاک نو و در بهترین آرایشها به دید و بازدید و بزم تا شب میپرداختند.
این جشن در سدهی چهاردهم و زمان سلطنت سلسله مملوک محدود شد ولی تا زمان کلیسا ادامه یافت.(3)
آیین دیگری که به وسیلهی ایرانیان ساسانی به مصر راه یافت، آیین روز صلیب مقدس بود. این آیین سال روز یافتن صلیبی را که مسیح بر آن مصلوب شده بود زنده نگه میداشت.
رخنهی ساسانیان در هنر قبطی نیز شایان نگرش است، تا جایی که نساجی «آتینو» و صنایع دستی از عاج نیز از آنان به وام گرفته شدهاند.(4)
بیشتر پاپیروسها در فایوم مربوط به دوران سلطنت خسرو دوم یافت شدند،(7) و هم اکنون از مهمترین منبعهای نخستین این دوران هستند.(8) این پاپیروسها دارای فهرستهای تجهیزات، نامهای افراد، درجهها و سازمان نظامی آنهاست. پاپیروسهای پارسی میانه آگاهیهایی دربارهی وزن و اندازه، را در بر دارند.(9) این پاپیروسها در شناختن شیوهای که حروف نوشته میشدند، فرماندهان خوانده میشدند و دربارهی این که نام و نشان و درجهشان چگونه گفته میشد بسیار سودمندند.
هانسن و دیگران همچون J. de Menasce(10) و از مهمترین اساتید در این مورد D.Weber بسیاری از آنها را چاپ کردهاند.(11)
در نوشتارهای پارسی میانه زرتشتی، مصر با نام: «آجیپتوس» است و جایگاه آن به گونهی زیر در بندهش آمده است: «آجیپتوس بوم» که مصر نیز خوانند (سرزمین آجیپتوس که مصر نیز خوانده میشود) رودی که در این سرزمین جاری است رود نیل نام دارد.
پاپیروسها، تعدادی از شهرهای مصر مثل بابل، توفیس و کاینون و چندی دیگر را نام بردهاند که مرکز اشغال سرزمین به وسیلهی پارسیان بود.
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/3357-papiros-sasani-dar-mesr.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پس از این که کسرا (خسرو دوم ) برای 14 سال حکمرانی کرد، بیزانسیها موریس امپراتور خود را برکنار کرده و کشتند و مردی به نام فروکاس رابه جای او به تخت سلطنت نشاندند. همه جانشینانش را نیز از میان بردند و تنها پسرش، به نزد خسرو پناهنده شد.
هنگامی که خسرو خبر بیزانسیها را شنید از این که رومیها پیروی از موریس را سرباز زدهاند و او را کشتهاند بسیار برانگیخته شد. او در حمایت از پسر موریس به متصرفات بیزانس حمله برد و مصر و اسکندریه را تا سرزمین نوبیا به تصرف درآورد و در سال بیست و هشتم از دوران فرمانروایی خود، کلید شهر اسکندریه را به پسر موریس داد. (سال 617 میلادی )(1)
برای دومین بار در تاریخ، ایرانیان شمال آفریقا را گشودند که به مدت بیش از یک دهه به طول انجامید. آنها نه تنها مصر را گرفتند، که لیبی شمالی تا جنوب و تایباد یعنی مرز سلطنت نوبیان را نیز گشودند.(2) گرفتن خاور نزدیک و آفریقای شمالی در زمان فرمانروایی خسرو دوم (590 تا 628 میلادی) که به نام پرویز (پیروزمند) نامدار بود، روی داد.
این آخرین پیروزی دوران میانی پیش از آمدن تازیان بود.
برای نمونه از وامده ی پارسیان به مصر میتوان از جشن سال نو به نام نوروز نام برد. نوروز جشن آیین سال نو و یکی از بزرگترین جشنهای مردم ایران است.
پس از یورش تازیان، نوروز همچنان به وسیلهی مصریان جشن گرفته میشد.
آنان با پوشاک نو و در بهترین آرایشها به دید و بازدید و بزم تا شب میپرداختند.
این جشن در سدهی چهاردهم و زمان سلطنت سلسله مملوک محدود شد ولی تا زمان کلیسا ادامه یافت.(3)
آیین دیگری که به وسیلهی ایرانیان ساسانی به مصر راه یافت، آیین روز صلیب مقدس بود. این آیین سال روز یافتن صلیبی را که مسیح بر آن مصلوب شده بود زنده نگه میداشت.
رخنهی ساسانیان در هنر قبطی نیز شایان نگرش است، تا جایی که نساجی «آتینو» و صنایع دستی از عاج نیز از آنان به وام گرفته شدهاند.(4)
بیشتر پاپیروسها در فایوم مربوط به دوران سلطنت خسرو دوم یافت شدند،(7) و هم اکنون از مهمترین منبعهای نخستین این دوران هستند.(8) این پاپیروسها دارای فهرستهای تجهیزات، نامهای افراد، درجهها و سازمان نظامی آنهاست. پاپیروسهای پارسی میانه آگاهیهایی دربارهی وزن و اندازه، را در بر دارند.(9) این پاپیروسها در شناختن شیوهای که حروف نوشته میشدند، فرماندهان خوانده میشدند و دربارهی این که نام و نشان و درجهشان چگونه گفته میشد بسیار سودمندند.
هانسن و دیگران همچون J. de Menasce(10) و از مهمترین اساتید در این مورد D.Weber بسیاری از آنها را چاپ کردهاند.(11)
در نوشتارهای پارسی میانه زرتشتی، مصر با نام: «آجیپتوس» است و جایگاه آن به گونهی زیر در بندهش آمده است: «آجیپتوس بوم» که مصر نیز خوانند (سرزمین آجیپتوس که مصر نیز خوانده میشود) رودی که در این سرزمین جاری است رود نیل نام دارد.
پاپیروسها، تعدادی از شهرهای مصر مثل بابل، توفیس و کاینون و چندی دیگر را نام بردهاند که مرکز اشغال سرزمین به وسیلهی پارسیان بود.
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/3357-papiros-sasani-dar-mesr.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتاب ايران و جهان از نگاه شاهنامه نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
خلاصه:
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نيک پی همرهان
«فردوسی»
شاهنامه كتابی است كه هر ايرانی بايد به نوعی آن را بشناسد، زيرا كتاب سرنوشت ايران است. «ايران و جهان از نگاه شاهنامه» به قصد آن تدوين شده است كه جوانان و نيز همه كسانی كه هنوز توفيق آشنایی با اصل آن را پيدا نكردهاند، دست آنها را در دست اين كتاب بگذارد.
سؤال اين است كه جهان بينی شاهنامه، كه از جهتی همان جهان بينی ايران باستان است، بر چه قرار بوده است.
بخش آغازين كتاب به تشريح اين موارد میپردازد:
خدا و تقدير - جهان - خرد - آز - ايران - مهر - زن - نام - آزادی - فرهنگ - مرگ - نخبگان - ادب - رفتار با دشمن - طيف عرفانی - طيف خيامی - نيرنگ در جنگ؛ و آنگاه به اين سؤال ختم میشود: از شاهنامه چه میآموزيم؟
بدنه اصلی كتاب داستانهای برجسته شاهنامه را به تأمل میگذارد، چون داستان ضحاک و كاوه و فريدون و زال و رودابه و هفت خان رستم و رستم و سهراب و داستان سياوش و جنگ ايران و توران و داستان فرود و بيژن و منيژه و داستان رستم و اسفنديار و پايان كار رستم، كه هر يک مفهوم عميق انسانیای در خود دارند.
در ديباچه كتاب آمده است:
«شاهنامه فردوسی بيش از هر كتاب ديگر در زبان فارسی سرگذشت و روح مردم باستانی ايران را در خود بازتاب داده است. بنابراين میتوانيم از او گواهی هایی بگيريم كه ايرانی چگونه كسی بوده است و از زندگی چه میخواسته.»
«مردم به كتابی چون شاهنامه از دو جهت نگاه میكردند: يكی سياسی، يعنی وسيله بازيافت شخصیت ملّی خود، و ديگری انسانی، يعنی كتاب حكمت و عبرت و دستور نامه زندگی.»
«ركنهای اصلی انديشه مردم اين سرزمين، چون عرفان و عشق و جوانمردی و آزادمنشی از او مايه گرفتهاند، هرچند بعد از اسلام برحسب اوضاع و احوال متفاوت، تغيير رنگ يافته باشند.»
«شاهنامه كتاب واقع بينی است. انسان را از موضع خاكی خود بر نمیكَند. آسمان جای خود دارد و زمين جای خود. هر چه هست و نيست بايد در همين زمين عايد آدمی گردد.»
«جهان بينی شاهنامه، حاصل يک دوران دراز تجربه قوم ايرانی است، در يک سرزمين پر ماجرا و پر كشاكش و به ما میگويد كه چگونه بايد زندگی كرد. شاهنامه، با آنكه از زمان های دور حرف می زند، آموزههايش هنوز راهگشا هستند، و میتوان گفت كه با همه قدمت، تازهترين كتاب زبان فارسی است.»
اين تأليف جلد دومی نيز خواهد داشت، تحت عنوان «ساسانيان از نگاه شاهنامه» كه نيمه تاريخی شاهنامه را در بر می گيرد.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5516-
@iranboom_ir
خلاصه:
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نيک پی همرهان
«فردوسی»
شاهنامه كتابی است كه هر ايرانی بايد به نوعی آن را بشناسد، زيرا كتاب سرنوشت ايران است. «ايران و جهان از نگاه شاهنامه» به قصد آن تدوين شده است كه جوانان و نيز همه كسانی كه هنوز توفيق آشنایی با اصل آن را پيدا نكردهاند، دست آنها را در دست اين كتاب بگذارد.
سؤال اين است كه جهان بينی شاهنامه، كه از جهتی همان جهان بينی ايران باستان است، بر چه قرار بوده است.
بخش آغازين كتاب به تشريح اين موارد میپردازد:
خدا و تقدير - جهان - خرد - آز - ايران - مهر - زن - نام - آزادی - فرهنگ - مرگ - نخبگان - ادب - رفتار با دشمن - طيف عرفانی - طيف خيامی - نيرنگ در جنگ؛ و آنگاه به اين سؤال ختم میشود: از شاهنامه چه میآموزيم؟
بدنه اصلی كتاب داستانهای برجسته شاهنامه را به تأمل میگذارد، چون داستان ضحاک و كاوه و فريدون و زال و رودابه و هفت خان رستم و رستم و سهراب و داستان سياوش و جنگ ايران و توران و داستان فرود و بيژن و منيژه و داستان رستم و اسفنديار و پايان كار رستم، كه هر يک مفهوم عميق انسانیای در خود دارند.
در ديباچه كتاب آمده است:
«شاهنامه فردوسی بيش از هر كتاب ديگر در زبان فارسی سرگذشت و روح مردم باستانی ايران را در خود بازتاب داده است. بنابراين میتوانيم از او گواهی هایی بگيريم كه ايرانی چگونه كسی بوده است و از زندگی چه میخواسته.»
«مردم به كتابی چون شاهنامه از دو جهت نگاه میكردند: يكی سياسی، يعنی وسيله بازيافت شخصیت ملّی خود، و ديگری انسانی، يعنی كتاب حكمت و عبرت و دستور نامه زندگی.»
«ركنهای اصلی انديشه مردم اين سرزمين، چون عرفان و عشق و جوانمردی و آزادمنشی از او مايه گرفتهاند، هرچند بعد از اسلام برحسب اوضاع و احوال متفاوت، تغيير رنگ يافته باشند.»
«شاهنامه كتاب واقع بينی است. انسان را از موضع خاكی خود بر نمیكَند. آسمان جای خود دارد و زمين جای خود. هر چه هست و نيست بايد در همين زمين عايد آدمی گردد.»
«جهان بينی شاهنامه، حاصل يک دوران دراز تجربه قوم ايرانی است، در يک سرزمين پر ماجرا و پر كشاكش و به ما میگويد كه چگونه بايد زندگی كرد. شاهنامه، با آنكه از زمان های دور حرف می زند، آموزههايش هنوز راهگشا هستند، و میتوان گفت كه با همه قدمت، تازهترين كتاب زبان فارسی است.»
اين تأليف جلد دومی نيز خواهد داشت، تحت عنوان «ساسانيان از نگاه شاهنامه» كه نيمه تاريخی شاهنامه را در بر می گيرد.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5516-
@iranboom_ir