Telegram Web Link
Persian Gulf (Khalij e Fars)
Rozbeh Nematollahi
خلیج فارس
روزبه نعمت الهی

@iranboom_ir
نام‌ها، نخست با خون نوشته شد بر جای‌ها « نام خلیج فارس»
@iranboom_ir

عبدالله مرادعلی بیگی

ايرانيان چون در فلات ايران مستقر گشتند، جاي‌ جاي اين پهن‌ دشت فراز آمده (فلات بزرگ ايران)، كوه‌ها،‌دشت‌ها ، رودها ، دره‌ها و درياهاي آن، در همه‌جا ، نام دوده‌ها و تيره‌هاي قوم بزرگ ايراني را بر خود گرفت و قلمروي جغرافيايي زيست ‌بوم هر دودماني از اين قوم ، با نام‌ ورجاوند همان دودمان شناخته گشت .
از همان هنگام نيز تاريخ، گستره‌ي بزرگ قلمروي جغرافيايي زيست بوم مشترك همه‌ي اين دوده‌ها و تيره‌ها را يك ‌جا «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ايران» نام كرد. اين نام‌ گذاري ممكن نشد، مگر با ايثار خون‌هاي بسيار از سوي همه‌ي دوده‌ها و تيره‌هاي قوم بزرگ ايراني .
بعدها ، به دوران جهان‌ سالاري دودمان هخامنشي، ‌يعني در دوران وحدت و يگانگي جامعه‌ي بزرگ دودمان‌هاي ايراني، آن نام‌هاي بايسته ، بر سنگ ‌نوشته ‌ها جاودانه گرديد. تا پهنه ی قلمروي نياخاك ايرانيان از ديگران شناخته گردد و مرزهاي آن از هر سو، مرز « ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايران » باشد با « ‌‌‌‌‌‌‌‌‌انيران».
آن نام‌ هاي بر سنگ ‌نبشته كه ثبت دفتر تاريخ است ، سند مالكيت ملت ايران است بر گوشه‌ گوشه‌ي نياخاكي كه نام دوده‌هاي ايراني , از؛ اراني، آذري، كرد، فارس، پشتون، تاجيك، كوچ، بلوچ، … را بر خود دارد .
از جمله‌ي آن نام‌هاي ورجاوند كه بر سنگ‌ نوشته‌ها، جاودانه گشته تا هر زمان سند زنده‌ي تاريخ باشد بر حقانيت حضور تاريخي و حاكميت کهن ملي ايرانيان، نام پرشكوه‌ي «‌‌‌‌‌ درياي پارس » و «‌‌‌‌‌‌‌ خليج فارس » است.
داريوش بزرگ، شاهنشاه هخامنشي، پس از كندن آبراهه‌ (ترعه) ای كه درياي سرخ را از طريق رود نيل به درياي مديترانه متصل مي‌ساخت، در سنگ نبشته‌اي كه به فرمان او در كنار اين آبراه نصب گرديده بود (1)، در بند سوم اين سنگ‌ نبشته، از درياي پارس اين‌ گونه ياد مي‌كند: «‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ داريوش شاه مي‌گويد؛‌ من پارسي هستم ، از پارس ، مصر را گرفتم. فرمان كندن اين ترعه را دادم، از رودخانه‌اي به نام نيل كه در مصر جاري است تا دريايي كه از پارس مي‌آيد ( درايه : تيه : هچا : پارسا : آيي‌تي ). پس اين ترعه كنده شد. چنان‌كه فرمان دادم و كشتي‌ها از مصر، از وسط اين ترعه به سوي پارس روانه شدند، چنان‌كه ميل من بود.»(2)
به‌جز شاهنشاه هخامنشي،‌ تمام مورخان، جغرافي‌دانان و نقشه‌ نگاران باستان، از يوناني و رومي (انيراني)، ‌هنگام نام بردن از درياي جنوبي ايران، آن را با نام درياي پارس ياد كرده‌اند .
از جمله ؛ « ‌‌‌هكاتوس ميلتي» (/ 473-549 پ‌م) ، اراتوستن (Eratosthenes / 195-347 پ‌م) ،« استرابون »(
(Strabon
/ نيمه نخست قرن اول ميلادي)، معروف به پدر جغرافيا، « كلوديوس پتوله مااوس» (Claudius Ptole Maeus/ قرن دوم ميلادي)، معروف به« بطلميوس» معروف‌ترين جغرافي‌دان عصر باستان و ديگر جغرافي‌دانان آن دوران، همه در نقشه‌هاي جهان‌نماي خود، اين دريا را با نام « ‌‌‌‌سينوس پرسيكوس» (Sinus Persicus) مشخص ساخته‌اند.(3)
در زبان لاتين «‌‌‌‌ سينوس پرسيكوس» يعني « ‌‌‌‌خليج فارس ». باز در زبان لاتين گاه نام درياي جنوبي ايران را «‌‌‌‌ ماره پرسيكوم» (Mare Persicum) ثبت كرده‌اند كه به معناي «‌‌‌‌ درياي پارس » مي‌باشد.(4)
در عصر شاهنشاهان اشكاني و سپس ساساني ، سراسر سرزمين‌هاي ساحلي دوسوی کرانه ی خليج‌فارس و جزاير آن، از سوي دولت مركزي در قلمروي فرماندهي و اداري فرمانداران پارس قرار داشته است . از اين‌رو گاه مورخان رومي و يوناني درياي جنوبي ايران را يك درياچه داخلي پارسي قلمداد مي‌كرده اند.
چنان‌كه: «‌‌‌‌كوين توس كورسيوس روفوس» مورخ رومي كه در قرن اول ميلادي مي‌زيست،‌اين دريا را به زبان لاتين « اكواروم پرسيكو»؛ يعني « ‌‌‌آبگير پارس » خوانده است.(5)
« ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فلاويوس آريانوس» معروف به « آريان» مورخ يوناني كه در قرن دوم ميلادي مي‌زيست در كتاب تاريخ خود « ‌‌‌آنابازيس» نام درياي جنوبي ايران را «‌‌‌‌ّپرسيكون كااي تاس» نوشته است كه به معني «‌‌‌‌خليج فارس»‌ است.
در دوران اسلامي، تمام مورخان و جغرافي‌نگاران مسلمان، چه ايراني و چه عرب و عرب زبان ، در آثار تاريخي و جغرافيايي خود، نام درياي جنوبي ايران را « ‌‌‌‌‌بحر فارس» ‌و « ‌‌‌‌‌خليج فارس» نوشته‌اند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/1108-namha-khon-khalijfars.html


@iranboom_ir
🔴 نقش دکتر مصدق در حفظ مالکیت جزایر ابوموسی و لاوان

در صفحه ۱۶۲ کتاب «خاطرات و تألمات»، فصل بیست و چهارم کتاب، با عنوان «انتصاب من به وزارت خارجه»، درباره جزایر، مصدق چنین نوشته است:

«اولین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، رئیس اداره انگلیس، نامه ای به من ارائه نمود که «سرپرسی لورن»، وزیر مختار استعمار انگلیس به مستوفی الممالک، نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که جزایر «ابوموسی» و «شیخ شعیب»، واقع در خلیج فارس، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در آنها دخالت می کنند! رئیس الوزراء هم به خط خود در حاشیه نامه نوشته بود ضبط شود و منتخب الملک از من سئوال نمود به این نامه باید جوابی داده شود یا آن را بلا جواب گذاریم؟

گفتم: قبل از ملاحظه پرونده نمی توانم در این باب نظری اظهار کنم و بعد که پرونده را دیدم، معلوم شد جزائر مزبور ملک غیر قابل تردید ایران است، موضوع را در هیأت وزیران مطرح کردم که در صورت جلسات نوشته شد. سپس به نامه وزیر مختار جواب دادم و چند بارهم با او مذاکرات شفاهی نمودم.

در زیر صفحه توضیح داده است: در همان جلسه اول با سرپرسی لورن وارد مذاکره شدم. از این که منتخب الملک از ضبط نامه جلوگیری کرده و موضوع را مطرح کرده بود، عصبانی بود و برای او یک خط و نشانی هم کشید.»

 متنی که از کتاب «خاطرات و تألمات» نوشته مصدق نقل شد، واجد اطلاعات بس مهم و شفافی است:

1 – در آن تاریخ، جزایر در مالکیت ایران بوده و ارتش ایران در جزایر ابوموسی و شیخ شعیب(لاوان) حضور داشته اند.

2 – وزیرمختار انگلیس نامه نوشته است، به قصد این که این جزایر را از ایران جدا و تجزیه کند. بایگانی کردن نامه سابقه ای ایجاد می کرد و سندی می شد که بعدها، به استناد آن، ادعا شود جزایر متعلق به ایران نیستند. منتخب الملک نامه را بایگانی نمی کند و آن را نزد مصدق می برد. مصدق با مراجعه به اسناد، دو جزیره را «ملک غیر قابل تردید» ایران می یابد. به وزیر مختار نامه می نویسد و با او گفتگو می کند و او از این که منتخب الملک نامه را بایگانی نکرده است، عصبانی می شود و برای او خط و نشان می کشد. بدین سان می پذیرد که این جزایر متعلق به ایران هستند و به نامه مصدق، وزیر خارجه ایران، او پاسخ نمی نویسد. چراکه اگر می نوشت مصدق سکوت نمی کرد و اثری از نامه او در وزارت خارجه ایران می ماند. بعدها نیز، در گفتگو با علم، سفیر انگلیس تصدیق می کند این جزایر متعلق به ایران هستند.

@iranboom_ir
بازخوانی سفارش های بزرگ نگاهبان خلیج فارس به فرزندان ایران

در تاریخ معاصر خلیج فارس ، دریاسالار بایندر یکی از نام های بیادماندنی است . او فرمانده ی نیروی دریایی نوین ایران در دوران نوسازی است. دریاسالار بایندر در دوران کوتاه فرماندهی خود ، بارها ، کوشید تا دست استعمارگران انگلیسی را از پهنه ی خلیج فارس کوتاه کند ؛ و سرانجام نیز جان خود را در راه دفاع از حاکمیت ملی ایران بر خلیج فارس از دست داد . او در نیمه شب سوم شهریور 1320 در شبیخون نیروهای ارتش انگلستان در کرانه های خلیج فارس به شهادت رسید و خون خود را به پای درخت استقلال ایران ریخت .
برای خواندن وصیت نامه دریاسالار بایندر روی تصویر زیر کلیک کنید :


http://iranchehr.com/?p=6402

@iranboom_ir
خلیج فارس
نوشته:غلامعلی بایندر
با یادداشت کاوه بیات
انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۶

تو ای ایرانی که در سرزمین خوش‌آب‌و‌هوای داخلۀ کشور و نواحی شمالی آن در سایۀ درختان و باغ‌های مصفا تماشای طبیعت قشنگ و روان‌آسای‌ ایران را می‌نمایی، باید بدانی که هرگاه روزی مرز دریایی را ایران از دست بدهد و یا با نیروی لازمه نتواند در آب‌های آن حکم‌فرمایی کند، همۀ شیرینی‌هایی که امروزه در زندگانی‌ داری به کامت تلخ گشته دسترنج سالیانه‌ات از دست تو گرفته شده ناچار هستی آنچه داری به ارزش کم‌ از دست بدهی و آنچه به آن احتیاج داری به بهای جان به دست آوری.
پس هروقت از این مرز که به چشمت آذرخیز و آبش همه تلخ و شور می‌باشد، می‌گذری و یا از آن سخنی می‌شنوی،  بدان که این آذر مایۀ زندگی ایران و آن تلخی و شوری برای فروبردن به کام دشمنان آن بوده. آنکه خواهان ایران است، نخست باید این مایۀ زندگانی آن را نگاه دارد تا ایران بزرگ مانده و تو بچۀ ایران به خود ببالی و سزاوار نام ایران‌ باشی.

[خلیج فارس، غلامعلی بایندر با یادداشت کاوه بیات، تهران انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۶، ص ۱۴۸]

@iranboom_ir


غلامعلی بایندر (۲۳ آذر ۱۲۷۷ - ۳ شهریور ۱۳۲۰) فرمانده «نیروی دریایی ایران»، در جریان درگیری‌های میان قوای ایران و انگلستان در جنگ جهانی دوم شهید شد.
به مناسبت ۱۰ اردیبهشت، روز ملی خلیج فارس

خلیج‌فارس نشانه‌ای است از تمدن کهن، اقتدار، شوکت و امید ایران و ایرانی و میراثی گران بها که ایرانیان آزاد اندیش روزگار کهن، برای ما به یادگار گذاشته‌اند تا همواره مایه فخر و مباهات ما و نسل‌های آینده باشد. 10 اردیبهشت ماه به عنوان روزی تاریخی و ملی در تاریخ ایرانیان ثبت شده است. این روز افتخار‌آمیز به عنوان روز ملی «خلیج فارس» نامگذاری شده است. روزی که یادآور ازخودگذشتگی‌های ملت سرافراز ایران و فرار اشغال‌گران متجاوز پرتقالی بعد از 117 سال تسلط جابرانه‌برسواحل جنوبی کشور (21 آوریل 1622 میلادی) در پی رشادت‌های سپاه ایران به رهبری امیرالامرای فارس «امام قلی‌خان» است. دفاع همه جانبه ایرانیان و واکنش‌های مختلف دولت ایران در به رسمیت نشناختن هر واژه دیگری به جز خلیج‌فارس را طی سال‌های اخیر، می‌توان به سمبلی از روحیه حق طلبی ملت ایران تشبیه کرد که در گرامیداشت خلیج‌فارس متبلور شده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/9464-10ordibehesht-roz-khalijfars.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
🔸تقسیم دوباره استان تهران اشتباه است. همان طور که تاسیس استان البرز با فروکاستن تهران اشتباه بود. دانسته نیست چه کسانی با چه هدف و چه معیارهایی در دفتر تقسیمات کشوری روی این طرح کار کرده‌اند.

🔹اگر هدف از تقسیم‌بندی‌های استانی بهبود عملکرد مدیریتی و اداری است که این مهم نه تنها با تکه پاره کردن تهران تامین نمی‌شود که دردسرهای جدیدی هم تولید خواهد کرد. تنها سود این کار ارضای اشتهای مدیر شدن برخی تازه از راه رسیده‌ها و بارگزاری بودجه غیر ضروری برای ساخت ادارات کل، بر خزانه خسته کشور خواهد بود، آن هم از سوی تصمیم‌گیرانی که قسم جلاله خورده‌اند همه مکان‌هایشان را زشت و غیر مهندسی بسازند.

🔹در دهه‌های پیش استان تهران شامل استان‌های مرکزی، قم و البرز کنونی بود. یکی یکی آنها را جدا کردند و الان از تهران آبکش شده و زوار در رفته فقط 13 هزار کیلومتر مربع زمین بر جای مانده که با دارا بودن بیشترین جمعیت به سومین استان کوچک ایران تبدیل شده و به زودی با جداسازی زمین‌های شرقیش، به مقام کوچکترین استان نائل می‌شود و بغض و کینه برخی‌ها از بچه‌های تهران با خوار‌سازی پایتخت مملکت تحقق پیدا خواهد کرد.

🔹با توجه به طرح‌های مشکوک ضد حاکمیت ملی، مانند استانی کردن منابع آب، همین مقدار آبی هم که در استان تهران تولید می‌شود در محدوده استان تازه تاسیس تهران شرقی خواهد افتاد و تهران می‌ماند و چند رود فصلی و کاریزهای ویران و بی آب. آنگاه برای تامین آب این شیر بی یال و اشکم باید روی دست و پای مهاجران ضد تهرانیِ داخلی و ضد ایرانیِ خارجی، که در مقام جدید منصوب شوند، بیفتید.

🔹و نیز با توجه به طرح جامع همسایگان در ایرانی‌زدایی از ایران، که با کوچ دادن مهاجران از کشور همسایه شرقی به نواحی جنوبی و شرقی تهران دنبال می‌شود، اکثریت ساکنان استان جدید از همان قومی خواهند شد که آب هیرمند را بر سیستان بسته‌اند و این بار تجربه موفق بستن آب بر ایرانیان، بر روی تهرانی‌ها هم تکرار می‌شود. می‌توان گمان داشت که با برنامه‌ریزی دقیق بیگربیگ اعظم آناتولی، از درون این استان، امارت افغانستان دومی تولید می‌شود و مدیران آن هم از نواحی مورد نظر تامین خواهد شد.

🔹مفهوم شهر و مفهوم مرکزیت شهری و استانی با ارتباطات شهری معنا پیدا می‌کند. مردم شهرهای فیروزکوه، دماوند، ورامین، قرچک، گرمسار، پردیس و رودهن برای کارهایشان به تهران رفت و آمد دارند. با این تقسیم‌بندی جدید آنها کماکان از نظر اقتصادی در ارتباط با تهران خواهند بود اما از نظر اداری و حرف‌شنوی تابع دماوند با مدیران دیگر خواهند شد.

🔹تعدادی از کارخانه‌ها و تاسیسات و نیروگاه‌ها و سدهای تهران در استان جدید جای خواهد گرفت و هدف ایران‌گریزان در کاهش قدرت و هژمونی تهران تحقق پیدا خواهد کرد. مالیات کارخانجات آن نواحی هم به استان جدید تعلق خواهد گرفت. از نظر محیط زیست و ساخت و ساز شهری با توجه به علاقه مدیران به اظهار وجود با کارهای سازه‌ای، ابنیه جدید بدون دغدغه معیارهای مهندسی ساخته می‌شود.

🔹دشت زرخیر دماوند، که یکی از خوش آب و هواترین دشت‌های تهران است و مرغوب‌ترین میوه‌ها را تولید میکند به خاطر مرکزیت یافتن این شهر به عرصه تاخت و تاز بساز بفروشان تبدیل می‌شود. محدوده و عرصه شهری گسترش پیدا می کند و زمین‌های کشاورزی نابود خواهد شد.
طرح از اعتبار انداختن تهران به زیان منافع ملی و اهالی استان جدید و مهاجران داخلی و خارجی هم هست.

🔸هیچ توضیحی از حاکمیت برای این مدل تصمیمات منتشر نمی شود. هیچ مشورتی در کار نیست. با توجه به روحیات و اندازه‌ها و توان سخنوری عوامل دست‌اندر‌کار، هیچ نشانه‌ای از درایت و خردمندی و دلسوزی در این طرح زیان‌بار مشاهده نمی شود.

برسانید به دست تصمیم گیرندگان....

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

برگرفته از تاربرگ نقد رنانی
خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

دکتر اصغر دادبه

درآمد
امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، حسن قریبی، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان  گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور  جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#دریای_پارس #ابوموسی #خلیج_فارس #بوم_سوز #بوموسو #ایران #حسن_قریبی

@iranboom_ir
طرح شادباش روز ملی خلیج‌فارس (مهدی رستمی - ایرانبوم) - ۳۳

http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars.html

@iranboom_ir
ویژه‌نامهٔ روز ملی خلیج‌فارس در ایران‌بوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40673

دهم اردیبهشت ماه روز ملی خلیج فارس خجسته و فرخنده باد.


ویژه‌نامهٔ روز ملی خلیج‌فارس با آثاری از دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، استاد احمد اقتداری، استاد فریدون جنیدی، عبدالله مرادعلی بیگی، دکتر علی علی‌بابایی درمنی، دکتر رضا داورى اردكانی، دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، دکتر میر مهرداد میرسنجری، مهرداد ایران‌مهر، روزبه پارساپور، شادروان لیلا صمدی، محمد عجم، رضا نیکپور، محمد بهمنی قاجار، نیما صفا درگیری، سیدعلیرضا میرعلی نقی، دکتر حمدالله آصفی، فرامرز بیگدلو،  مهدی باروح، صادق جوکار، علی قنبری، محمود امیرعبداللهیان، شادروان ادیب برومند، نادره بدیعی، هما ارژنگی، عادل حسنی، پژمان اکبرزاده، دکتر نقی طبرسا، کامران شرفشاهی، ارسلان مرشدی، دکتر فریبرز درجزی و ... در ایرانبوم منتشر شد.

ویژه‌نامه خلیج‌فارس را در پیوند زیر ملاحظه کنید:
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/17019-vijename-khalijfars-roz-melli-10-ordibehesht.html

___
 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
️خلیج زیبای فارس

۱۰ اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده که سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.

به کوشش: بهادر حاجی زاده

@iranboom_ir
⭕️ زخم عمیق صید و صیادی بر پهنه آبی خلیج فارس

داوود میرشکار،مدیرکل دفتر حفاظت از زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست:
🔹خلیج فارس دریایی نیمه بسته‌ است و این موضوع سبب می‌شود که جریان آب در آن کم باشد و دمای آب افزایش پیدا کند. 
🔹بسیاری از زیستگاه‌های خلیج فارس به‌ دلیل فعالیت‌های صید و صیادی از بین رفته‌اند.
 🔹۹۵ درصد از آبسنگ‌های مرجانی را تا عمق ۱۰ متر در خلیج فارس از دست داده‌ایم.
🔹وضعیت تنوع زیستی در خلیج فارس بحرانی است./ ایسنا

@iranboom_ir
🔴 نمایی از مرزهای آبی در خلیج فارس

ایران با دارا بودن ۱۲۰۰ کیلومتر طول ساحل در خلیج فارس و ۶۰۰ کیلومتر در دریای مکران(عمان)، بزرگترین مالک آبهای منطقه است

@iranboom_ir
دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس

"در تدوین این کتاب منظور اصلی که تعقیب گردیده آن بوده است که هر ایرانی مخصوصا افسران و کارمندان دولت بدون آنکه به خود زحمت بررسی اسناد متعدده که به زبان‌های مختلفه نوشته شده‌است بدهند، بتوانند در یک کتاب کوچکی خلاصه مجموعه اطلاعاتی که از ناحیه خلیج فارس مورد احتیاج است، پیدا کنند."

[خلیج فارس، غلامعلی بایندر، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمد افشار، ص ۱].

@iranboom_ir
روز ملی خلیج فارس، روزی حیثیتی ‌برای ایرانیان

http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16353-khabar-950125-019.html

@iranboom_ir
یادی از رهی معیری در زادروزش

محمد معیری با تخلص «رهی» دهم اردیبهشت‌ماه سال 1288 خورشیدی در تهران متولد شد. پس از پایان تحصیلات، به کارهای دولتی وارد شد. از آغاز جوانی به سرودن شعر پرداخت. علاوه بر غزل و دیگر انواع شعر، یکی از ترانه‌سرایان معروف معاصر است که در نقاشی و موسیقی نیز دستی داشت.

از آثار او به «سایه‌ی عمر»، «آزاده» و «گل‌های جاویدان» می‌توان اشاره کرد.

آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی رهی با نام‌های مستعار «شاه پریون»، «زاغچه»، «حقگو» و «گوشه‌گیر» در روزنامه‌ی «باباشمل» و مجله‌ی «تهران مصور» چاپ می‌شدند.

رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. خزان عشق، نوای نی، به کنارم بنشین، کاروان و شب جدایی از ترانه‌های مشهور او هستند.

این شاعر در سال‌های آخر عمر در برنامه گل‌های رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی، آن برنامه را سرپرستی می‌کرد.

رهی بیست‌وچهارم آبان‌ماه سال 1347 در اثر بیماری سرطان درگذشت.

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4758-yadi-az-rahi-moayeri.html

https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
شعر دربارۀ ایران زمین ۲۴ - عشق ایران زمین - رهی معیری

پی دانش و علم کوشش کنیم
جهان روشن از نور دانش کنیم

نکو سیرت و مهربانیم ما
هواخواه درماندگانیم ما

به بیچاره ‌مردم، نکویی کنیم
ستمدیده را چاره‌جویی کنیم

به پاکی ز گلها رباییم گوی
که پاکیزه‌روییم و پاکیزه‌خوی

به آموزگاران خود بنده‌ایم
که آموزگاران آینده‌ایم

ز دانش چراغی است ما را به دست
فضیلت‌شناسیم و دانش‌پرست

به نیکی که پیرانةگنج ماست
غم و رنج مردم، غم و رنج ماست

چو خورشید و مه تابناکیم ما
که فرزند این آب و خاکیم ما

الا ای فروزنده خورشید من
بهار من و صبح امید من

دلم روشن از آتش چهر توست
مرا گرمی از آتش مهر توست

شب از روی، تابنده‌روز منی
که خورشید گیتی‌فروز منی

مرا پیش از این، جان و دل سرد بود
ز بی دردی‌ام، سینه پر درد بود

گلستان طبع من افسرده بود
که دل در برم طایری مرده بود

به چشمم جهان رنگ و آبی نداشت
شب عمر من آفتابی نداشت

تو افروختی شمع جان مرا
چو گل تازه کردی خزان مرا

بهار مرا کاروان گل است
چمن در چمن لاله و سنبل است

نسیمی که آید از این بوستان
بوَد چون هوای دل دوستان

دوای دل بی‌قرار آورد
که بوی دلاویز یار آورد

بهشتم تویی، نوبهارم تویی
خوشا نوبهارم ،که یارم تویی

کم از آفتاب و ثریا نه‌ای
نه شمع سرایی، که پیدا نه‌ای

وگر درد افسرده‌جانی تو راست
خموشی ز بی همزبانی تو راست،

من آن بلبل نغمه‌خوان توام
که با صد زبان، همزبان توام

برآر از دل خسته، آهنگ خویش
که من در نوا آورم چنگ خویش

به چنگ سخن، دست‌یازی کنم
به هر نغمه‌ات، نغمه‌سازی کنم

در این پرده جز بانگ امّید نیست
در این حلقه جز عشق جاوید نیست

وطن‌خواه و ایران پرستنده‌ایم
که با عشق ایران‌زمین زنده‌ایم

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/4813-eshgh-ran-zamin.html

https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
2024/09/25 01:29:18
Back to Top
HTML Embed Code: