Telegram Web Link
۱۹ فروردین ماه، جشن فروردین‌گان خجسته و فرخنده باد.

@iranboom_ir
روز نوزدهم فروردین ماه :
جشن فروردگان ، جشن گرامی‌داشت درگذشتگان

... دیگر تا به راه نیاکان باشیم و به راه نیاکان ؛ تا چون به فروردگان به فراز آیند و بر ما نگرند ، نگران نشوند . بدانند که برخوی ایشانیم و به سوی ایشان  . به نیکی یادشان کنیم و به کوشش ، یادشان در جهان برجای داریم .
( شادروان دکتر محمدرضا عاملی تهرانی )

@iranboom_ir
🍀جشن فروردينگان🍀

روز نوزدهم فروردين ماه است كه آن را براي اتفاق هر دو نام "فْرَوَرْدْگان" گويند، بدين جهت كه نام آن و نام ماهي كه در آن است يكي است و در هر ماه آنچه جاري مجراي اين باشد مثل آن است.

🍃ابوريحان بيروني، آثارالباقيه🍃

@iranboom_ir
بُستان افروز، گل ویژه فروردین و جشن فروردین‌گان

دکتر شاهین سپنتا

فروردین، جمع واژه «فَرورد» است. این واژه در زبان پارسی باستان «فَروَرتی» برابر واژه «فَرَوَشی» اوستایی و «فَرَوَهر» پهلوی است و جمع آن «فَروَرتین» بوده است. «فروشی» نام پنجمین نیروی مینُوی آفریدگان و به معنای «پشتیبانی کردن و پناه دادن» است. نخستین ماه سال و نوزدهمین روز ماه در سال خورشیدی نیز «فروردین» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی، جشن فروردین‌گان (فروردین روز در فروردین‌ماه یا 19 فروردین ماه) یا جشن فروردگان برگزار می‌شود. در کتاب پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان می‌آید، از میان گل‌ها، «بُستان ‌افروز» یا «بوستان افروز» یا «بوی‌ستان ‌ابروز» گل ویژه فروردین معرفی شده و آمده است: «... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... بُستان ‌افروز فروردین را ... خویش است...». اما پرسش اینجاست که بر اساس دانش گیاه‌شناسی امروز منظور از گل بُستان ‌افروز نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گل است؟

‌‌برای آشنایی بیشتر با بُستان‌افروز به متون کهن ادب فارسی نگاهی می‌اندازیم. سعدی، منوچهری دامغانی، حکیم سنایی، کلیم کاشانی، سیدای نسفی (شاعر تاجیک)، واعظ قزوینی، علی‌شیر نوایی، غضایری رازی در سروده‌های خود از بُستان‌افروز یاد کرده‌اند و گاه رنگ باده و رخسار را به آن تشبیه کرده اند. وحشی بافقی در قصیده‌ای از بُستان افروز چنین یاد می‌کند:

ای خوشا خلعت نوروزی بُستان افروز / جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل

در منظومه «رمز الریاحین» که توسط  «محمد هادی کاشانی»  مشهور به «رمزی کاشانی» از شاعران دوره صفوی و هم‌دوره شاه عباس دوم ، در وصف اصفهان و مناظره گل‌های «باغ هزار جریب‌ نو» در اصفهان سروده شده است از این گل با نام «زلف عروسان» نام برده می‌شود و در بخشی زیر عنوان «گفتگوی زلف عروسان در تعریف خویش» آمده است:

چو بشنید این سخن زلف عروسان/ فروزان گشت چون تاج خروسان

بگفتا کی به رنگ من گُلی هست/ که من در کشور حُسنم زبردست...

مرا باشد نشاط از حُسن دلبر/ که دارم چهره چون یاقوت احمر

فروزان خوشه های لعل و مرجان / به کف دارم عیان از بهر احسان

همین خواهم نثار یار سازم / از او هر گوشه صد گلزار سازم

ز بس گشتم ز رنگینی گران‌بار/ سر افکندم به‌سان شاخ پربار

منم زلف عروس باغ و بُستان / بُود زلف عروسان رشته جان

عروس باغ را زلف رسایم / به هر جانب که افتم خوش نمایم

به رنگم در جهان رنگی نباشد / کسی را حد نیرنگی نباشد

ز حُسن خود فزون از این چه گویم / که دل‌ها گشته خون در تار مویم

ابیات بالا نشان می‌دهد که در ایران از دیرباز تاکنون گل بُستان افروز را می شناختند و اگرچه برخی از انواع آن خواص دارویی نیز دارد و بیشتر انواعش بوی چندانی ندارد اما به خاطر زیبایی‌اش در باغ‌ها و بوستان‌ها کاشته‌ می‌شود و از روی شکل ظاهری‌اش، برخی گونه‌ها به «تاج خروس» معروف شده است و برخی گونه‌های دیگر بستان افروز رشته‌ای را که به شکل رشته‌های آویخته است، «زلف عروسان» نامیده‌اند.

در فرهنگ‌نامه‌های گوناگون آمده است که «بُستان افروز» گلی است سرخ رنگ مایل به بنفش و بی‌بو با دانه‌های گِرد، ریز و براق و سیاه که آن را با نام‌های دیگر همچون تاج‌خروس، تاج‌خروسک، تاج‌افشان، گل‌یوسف،  زلف‌عروسان، گیس‌عروس، گل حلوا، باروتک، حور اسفند، بارونَک (در منظریّه در شمال تهران ) و سُرخ مَغز (در بَردسیرِ کرمان )، بُستانْ گولی (در آذربایجان) و آشکِنی و تولْکی اوتی (در اردبیل) و چاووش تَرِه (در خلخال) گویند و به گفته ابوریحان بیرونی در  کتاب «صیدنه» در شهر دیار بکر «زینة الریاحین» نیز گفته می‌شده است.

بُستان‌افروز یا تاج‌خروس از تیره تاج‌خروسان است و گیاه‌شناسان، یازده نوع از آن و یک دورگه آمیخته از جنس آمارانتوس و یک نوع کلزیا را در حوزه جغرافیایی فلورِ ایران (شامل ایران به معنای اخصّ، افغانستان، بخشی از باختر پاکستان، شمالِ عراق، جمهوری آذربایجان، و ترکمنستان ) بازشناخته و توصیف کرده‌اند.

http://www.iranboom.ir/jashnha/69-farvardin/10908-bostan-afroz.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۱۹ فروردین ماه، روز جشن فروردین گان بر شما فرخنده باد. بستان افروز، گل ویژه جشن فروردینگان است.

http://www.iranboom.ir/jashnha/69-farvardin/10908-bostan-afroz.html

@iranboom_ir
نشانه‌های میهن‌پرستی در نوشته‌های صادق هدایت

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره ۸۶، سال سیزدهم، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۴

مهیار دیباور

پیش گفتار: صادق هدایت یکی از پیشگامان داستان نویسی نوین پارسی و یکی از نویسندگان اندک شمارِ سایاک دار (صاحب سبک) ایرانی است که بیشتر آوازه اش وامدار داستان بلند «بوف کور» می‌باشد. زندگی و نوشته‌های این نویسنده نامدارِ هم‌روزگار، باره (موضوع) نَسکها و جستارهای بسیاری بوده و تواند بود. در این نوشتار به سویه‌های میهن پرستی و ایران خواهی نوشته‌ها و اندیشه‌های هدایت خواهیم پرداخت. خوانندگان ارجمند میتوانند برای پی بردن به دیگر سویه‌های منش وی، افزون بر خواندن نوزندهایش (آثارش)، به بُن مایه‌های پایان این نوشتار نیز بنگرند.


دکتر پرویز ناتل خانلری، یکی از دوستان نزدیک هدایت، گفته: «جز در یک مورد، به هیجان نمی‌آمد و آن، وقتی بود که گفت و گو از زبان فارسی و تاریخ ایران به میان می‌آمد.» (اتحاد، ر37). سید ابوالقاسم انجوی شیرازی نیز گفته: «نظر مخالف را در همه جا می‌پذیرفت، مگر در مورد تازیان و زیانی که به ایران رسانده بودند.» (اتحاد، ر42).

«درباره ایران و زبان فارسی» نام یک رشته یادداشت ها از هدایت است در پاسخ به سخنرانی «سید حسن تقی زاده» در «دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی» که جانمایه آنها دلبستگی ژرف هدایت به ایران و زبان پارسی است. سخنرانی تقی زاده نخستین بار در پنجم اسفند 1326 با نام «لزوم حفظ فارسی فصیح» برگزار شد و در آن، از پُرباری زبان تازی، داد سخن داده و پیشینه سرشار فرهنگی ایران پیش از اسلام را کم مایه و اندک انگاشته بود. وی که از کارکرد واژه پردازی فرهنگستان زبان پارسی، دلی پُرخون داشت، در بخشی از این سخنرانی چنین پیشنهاد می‌دهد: «برای معانی دیگری که نه فارسی و نه عربی معروف دارد، کلماتی وضع کنیم. ولی باز در این وضع هم، لغات عربی مأنوس‌تر و سهل تر را که در مصر و سوریه معمول است یا در کُتب قدیمه فارسی وجود دارد، بر لغات اختراعی یا بر لغات غیر مأنوس فارسی قبل از اسلام ترجیح بدهیم، مگر در بعضی موارد نادره.» و هدایت در پاسخ این پیشنهاد شگفت‌انگیز تقی زاده می‌نویسد: «علت این وحی مُنزل بر ما مجهول است. مثلاً اعراب مصر، از لغت ایتالیایی Giornale، جُرنال را که جمع آن جَرانیل یا جُرنالات می‌شود، ساخته‌اند. ایرانی هم... ژورنال فرانسه را روزنامه ترجمه کرده است و امروزه هر فرد ایرانی کاملاً مفهوم روزنامه را می‌داند و لغت جُرنال او را به خنده می‌اندازد. حالا چه لزومی دارد که ما باید برویم و پس مانده لغات ساختگی عربی را غرغره کنیم؟» (اتحاد، رر259 تا 263).

همچنین تقی زاده در بخشی از آن سخنرانی می‌گوید: «اصلاً زبان قدیم ایرانی، حتی پهلوی یا پارسیک هم که کُتبی از آن در دست است، وسیع و باثروت نبوده است و به غالب احتمال، خیلی محدود بوده و ظاهراً نوشتجات و کُتب زیادی نداشته ورنه این قدر کم به ما نمی‌رسید.» و هدایــت در پاسخ به این بخش از سخنان تقی زاده مینویسد: «خود نویسنده (= تقی زاده) در مقاله ای که راجع به شاهنامه فردوسی نوشته‌اند اظهار میدارند در این که در زمان ساسانیان و خصوصاً در اواخر آن، کُتب متعددی در زبان پهلوی، چه راجع به تاریخ و چه راجع به داستان یا قصه‌ها و یا کُتب روایات و قصص مذهبی، موجود بود شکی نیست. حالا باید دید به چه علت تغییر عقیده داده اند و یک باره اسناد و شواهد تاریخی سابق را انکار می‌کنند. شاید همان طور که ایشان در بیست سال قبل، طرفدار الفبای لاتینی برای فارسی بوده اند و کتابی به اسم «مقدمه تعلیم عمومی» در آن باب نوشته‌اند و امروزه از آن عقیده عدول کرده طلب استغفار می‌کنند علتی نیز موجب شده که بیرحمانه علم و ادب و فرهنگ ایران را انکار نمایند.»

هدایت، به وارونه بی مهری هایی که بر وی روا میداشتند، هرگز از پاسداشت زبان پارسی و پیکار با دشمنان و بدخواهان میهن از پای نمی‌نشست. جهانگیر تفضلی در نوشتاری با نام «شادروان صادق هدایت» که کمابیش ده روز پس از مرگ هدایت در روزنامه «ایران ما» به چاپ رسید، می‌نویسد: «هنگامیکه در عصیان پیشه وری، فرقه دموکرات آذربایجان برای تدریس زبان ترکی به جای پارسی کوشش می‌کرد، صادق به قدری خشمگین بود که من هرگز او را آن قدر عصبانی ندیده بودم و ...
همین دلبستگی هدایت به میهن و بیزاری اش از نمودهای تازش فرهنگی، انگیزه نوشتن نمایشنامه‌های «مازیار»،«پروین، دختر ساسانی»،داستان «سایه مغول» و دیگر نوشتارها بوده است. او در شناســاندن «حکیم عمر خیام نیشابوری» در نســک کوچک ولی گرانمایه «ترانه‌های خیام» مینویسد:«خیام نماینده ذوق خفه شده، روح شکنجه دیده و ترجمان ناله ها و شورش یک ایران بزرگ،باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکر زمخت سامی و استیلای عرب، کم کم مسموم و ویران میشده.»


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15133-

@iranboom_ir
▪️شرحی بر پروژه مسجد پارک قیطریه

با انتشار نقشه های این پروژه فرهنگی - معنوی می توانیم مستندا به نقد معمارانه ش بپردازیم.

با منطق معماری زمینه گرا، که با معماری سنتی ما همراستایی دارد، هر بنا و عنصر معماری باید در تعامل فضایی با زمینه طرح و مکان پروژه باشد. برای نمونه، یکی از ایرادهای طرح توسعه حرم امام رضا در زمان شاه همین بود که با تخریب بافت های مسکونی پیرامون بارگاه، حرم به یک پدیده مستقل شهری تبدیل شد و با گسست از بافت شهری، کارکرد آیینی اش تَرک برداشت. این چیزی بود که حتی فرح پهلوی، همسر معمار پادشاه پیشین هم متوجه شده و‌ در مصاحبه ای ذکر کرده بود.

مکان یابی مساجد نمایشی شیخ نشین های جنوب خلیج فارس که تبلور ثروت و تفاخر هستند با کارکرد و تلقی مردم ایران از مسجد متفاوت بوده است. ایرانیان مسجد را جزء کانونی محله می پنداشتند و در دل برزن و بازار و کنار مدرسه و دارالحکومه می کاشتند. نه یک بنای نمادین و مجسمه ای وسط یک میدان برای فخر فروشی و دین فروشی. به همین دلیل کارکرد و شخصیت سنتی مسجد در پارک و بوستان بدور از بافت مسکونی تامین نمی شود. مردم برای هواخوری و آسودگی به پارک می روند نه انجام فرایض مذهبی. برای تامین نیاز به اقامه نماز در پارک، یک نمازخانه متواضع بسیار مطلوب و کار راه انداز است. نه مسجد با گنبد و بارگاه.

مسجد با مردم محله تعریف می شود. در بافت محله، محلیت شانیت پیدا می کنند. مثل هیئات مذهبی هر محله. مسجد با احساس هویت محلی و احساس نیاز به مکان معنوی و احساس تعلق به فضا معنا پیدا می کند. معنویت مسجد متناسب با توان پاسخ گویی به همین نیاز معنوی ظهور می یابد. اینها، در یک مکان پر دار و درخت با شانیت گردشگری تحصیل نگردد. در سنت معماری و مسجد سازی ما مسجد در محلات پذیرفته شده. حافظه تاریخی و زیبایی شناسی و‌ کارکردی مردم با بخشنامه های مومنانه شهرداری جمع شدنی نیست.

مردم شهرداری را به خاطر انجام وظایفی همچون آبیاری گل و گیاه و جمع آوری زباله و پسماند و ساخت آرامستان و رنگ آمیزی جدول خیابان و صدور پروانه ساخت و پایان کار می شناسند که هیچ کدام از اینها در هاله معنویت نیست. وقتی می شنوند همان شهرداری با آن ماموریت‌ها و تجارب ذهنی و اداری با همان قلمی که پایان کار صادر می کند، اکنون مجوز ساخت مسجد هم امضا می کند، حس معنوی و خالصانه ای پیدا نمی کنند. مردم بخاطر تجربه زیسته شان باور نمی کنند شهرداری با اهداف مومنانه دست به ساخت عبادتگاه بزند.
شما برای تجلی سیمای نورانی در نزد و نگاه مردم راه بسیار طولانی در پیش دارید. تا آن زمان بگذارید خانه خدا برای مردم بماند و آلوده اعمال شهرداری نشود. شهرداری آخرین نهادی است که مجاز است نگران معنویت مردم باشد.

نکته بعد این است که شما وقتی مکانی برای تجمع درست می کنید که از هر طرف با خیابان احاطه شده، نمازگزاران را در معرض خطر تصادف قرار می دهید. مخصوصا اینکه بیشتر نمازگزاران در سن و سالی هستند که نمی توانند در میان ماشین ها و ترافیک سنگین آن خیابان ها خود را نجات دهند. با این اعمال مومنانه با جان مومنان بازی نکنید.

با توجه به اینکه در طبقه منفی دو شبستان، سالن اجتماعات طراحی شده، طبیعتاً آن سالن یا شبستان اصلی محل برگزاری آیین سوگ و ماتم درگذشتگان خواهد شد. بیشتر شرکت کنندگان در آن آیین با خودرو شخصی به آنجا می آیند. تکلیف پارک دهها ماشینی که برای شرکت در مراسم به آنجا روان خواهند شد چه می شود؟ همین الان هم چیزی به نام جای پارک نداریم.

نکته بعد در اینجاست این بنا تا ساخته شود بر اساس سنت ساخت و ساز در ایران، با رفت و آمد کارگران و سپردن کارها به پیمان کار با خالی کردن مصالح سنگین در معرض فرسایش و همه جور آلودگی منظر و سیما و صدا و آسیب به کف سازی و گرد و غبار و ناامنی خواهد بود و محیط آرام پارک که زیست بوم مناسب و به هم پیوسته ای برای زیست گیاهی و جانوری و انسانی فراهم کرده به هم می ریزد.
بعد از پایان پروژه هم این تاثیرات ماندگار خواهد بود.

دنباله نوشتار:
https://www.tg-me.com/nrenani/254
بازدید از بناهای تاریخی ۳۰ فروردین رایگان است

مدیرکل حفظ و احیای بناها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی:
🔹۳۰ فروردین‌ماه بازدید از بناها و اماکن تاریخی رایگان خواهد بود.
🔹 قصد بر این است مکان‌هایی که در روزهای عادی بازدید ندارند، در این روز با تور بازدید داشته باشند.

@iranboom_ir
سعدی شیرازی

محمدکاظم بدرالدین

سعدی، اندیشمندی صاحب‌نظر در میدان جامعه‌شناسی و روان‌شناسی است که روحی وسیع، ذهنی باریک‌بین و روشی آسان‌گیر دارد. گفتار او نکته‌آموز، پر تأثیر و دعوتگرِ راست‌خویی است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14823-bozorgdasht-sadi-shirazi.html

@iranboom_ir
سفارش شادروان استاد منوچهر ستوده

استاد منوچهر ستوده از مفاخر ملی ایران، پس از یک دوره بیماری ناشی از عفونت ریه، در سن ۱۰۳ سالگی (۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۵) درگذشت.

دکتر منوچهر ستوده ایران شناس، جغرافیدان و استاد بازنشسته دانشگاه تهران و پژوهشگر برجسته كشور در دهه های اخیر بود.

وی در ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در عودلاجان از محله‌های قدیم تهران به دنیا آمد با این حال همواره به سرزمین پدری و مادری خود یعنی مازندران، عشق می‌ورزید.

فهرست کتاب‌های دکتر ستوده ۵۲ جلد است. تعداد مقالات دکتر ستوده تا به امروز به ۲۸۶ رسید. کتاب‌ها و مقالات استاد ستوده نشانهٔ دل‌بستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینهٔ فرهنگ ایرانی است. برخی از کتاب‌های ستوده: فرهنگ گیلکی، با مقدمهٔ ابراهیم پورداود- فرهنگ کرمانی- فرهنگ بهدینان، با مقدمهٔ ابراهیم پورداود-حدود العالم من المشرق الی المغرب- دیوان امیر پازواری، با همکاری محمد داودی- مهمان نامه بخارا -جغرافیای اصفهان- فرهنگ سمنانی، سرخه‌ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی- عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات - قلاع اسماعیلیه در رشته‌کوه‌های البرز،   تاریخ گیلان و دیلمستان- از آستارا تا استرآباد در ده جلد، شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان که هرکدام قریب به ۸۰۰ صفحه است- فرهنگ نائینی- تاریخ بدخشان-تاریخ بنادر و جزایر خلیج‌فارس- سفرنامهٔ گیلان ناصرالدین‌شاه قاجار-جغرافیای تاریخی شمیران- اسناد خاندان خلعتبری با مقدمه مجتبی رضوانی گیل کلایی است.

ستوده در مراسم بزرگداشت خود توصیه‌ای مهم نه به دانشجویان که به همه آدم‌های امروز کرد: غنیمت فرصت و قدردان وقت بودن. او در سخنانی کوتاه گفت: سعدی می‌گوید «صاحبا عمر عزیز است غنیمت‌ دانش/ گوی خیری که توانی ببر از میدانش...» و من در اینجا به چند کلام درباره گذر عمر و ضرورت غنیمت‌دانستن آن بسنده می‌کنم. خداوند ما را صاحب این ساعات قرار داده و ما باید جوابگو باشیم و از این دقایق خوب استفاده کنیم. ‌ ما باید تمام دقایق و ساعات را صرف کار مفید و مثبت برای خود و دیگران کنیم و بدانیم که با تلف کردن عمر به هیچ جا نخواهیم رسید. ساعات دقیق و حساسی در اختیار ماست و باید از آنها حفظ و حراست کنیم. مقدسی صاحب «احسن‌التقاسیم» با آنکه می‌توانست ساعات خود را با عیش و عشرت و به بطالت بگذراند، اما این اثر عظیم را در زمان خودش به وجود آورد. صبح تا غروب پای رادیو، تلویزیون و ماهواره نشستن باعث حرام شدن و به بطالت رفتن سرمایه خداداد عمر است و امیدوارم دانشجویان و پژوهشگران قدر دقایق عمر خود را بدانند و روش بنده را پی‌ بگیرند

@iranboom_ir
يادى از استاد منوچهر ستوده در سالگرد در گذشتشان - درباره دکتر منوچهر ستوده

 ستوده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در تهران متولد شد. پدرش خلیل نام داشت و در بازارچه سرچشمه، کوچ صدیق‌الدوله از بخش عودلاجان از محله‌های قدیم تهران زندگی می‌کردند. خانواده‌اش اصالتا اهل مازندران بودند. پدربزرگ او آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقه‌ای ییلاقی و کوهستانی است با پسرعموهایش به تهران آمد. مادرش اهل تفرش است. پدرش بیست و پنج ساله بود که پدربزرگ او فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن او افتاد. وی برای گذران زندگی مدتی در یک دکان قنادی شاگرد بود و پس از مدتی در زمان تأسیس مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران ریاست این مدرسه را به عهده گرفت.

ستوده تا سن چهارسالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند. وی در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانه دبیرستان هم بود. سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند. نخستین مقاله خود را در ۱۳۱۵ درباره «مطالعات تاریخی و جغرافیایی- مسافرت به قلعه الموت» نوشت.

در سال ۱۳۱۷ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همین دوره در اداره فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس می‌کرد. در سال ۱۳۲۴ با فاطمه (شکوه اقدس) شمشیرگران ازدواج کرد.[۳] در سال ۱۳۲۹ از رساله دکتری خود زیر نظر استاد بدیع‌الزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعیلیه در رشته‌کوه‌های البرز» دفاع کرد.

در سال ۱۳۳۰ بنا به دعوت انجمن فولبرایت برای سفر مطالعاتی به آمریکا رفت. در سال ۱۳۳۱ به عضویت جامعه ملی جغرافیای آمریکا درآمد؛ و در سال بعد به عضویت انجمن ایران‌شناسی به ریاست ابراهیم پورداود درآمد. در سال‌های بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر ابراهامیان آغاز کرد. همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان فرهنگ گیلکی در سلسله انتشارات انجمن ایران‌شناسی در سال ۱۳۳۲ انتشار داد.

در طی سال‌های بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشت و ارتقاء به درجه استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجه استادی در سال ۱۳۵۴ از جمله اتفاقات زندگی او در این سال‌ها بوده‌است. ستوده در طی همین سال‌ها تا سال ۱۳۸۱ در کنگره‌های مهم ایران‌شناسی همچون کنگره بین‌المللی تاریخ و هنر و باستان‌شناسی ایران در دانشگاه آکسفورد و کنگره بین‌المللی ابوریحان در پاکستان سخنرانی کرد. سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیت‌های سال‌های اوایل دهه ۱۳۶۰ استاد بود.

ستوده ساکن کوی نارنج (سی سرا) سلمان شهر بود. وی تابستان‌ها در روستای کوشکک لورا در جاده چالوس و زمستان در خانه دیگری که بسیار ساده بود در سی‌سرا (نزدیک چالوس) زندگی می‌کرد. خانه‌اش بسیار ساده بود و اتاقش در خانه ییلاقی کوشکک جز یک زیلو و یک دست رخت خواب چیزی نداشت. او با رادیو و تلویزیون میانه‌ای نداشت.

منوچهر ستوده (ایران‌شناس، جغرافی‌دان تاریخ شناس، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی) در 20 فروردین ماه 1395 در سن 103 سالگی درگذشت.

Www.iranboom.ir

@iranboom_ir
قلم باید با قدم توأم شود - شادروان منوچهر ستوده،

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-

@iranboom_ir
۲۰ فروردین ۱۳۱۸ ، زادروز《استاد فریدون جنیدی》

استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبان‌های باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامه‌پژوهی است.

@iranboom_ir
۲۰ فروردین ۱۳۱۸ ، زادروز《استاد فریدون جنیدی》

سمیرا ستاری

استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبان‌های باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامه‌پژوهی است.

فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی، در ۲۰ فروردین سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کوهستانِ ریوندِ نیشابور زاده‌شد.

در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است. همچنین او سال‌ها استاد دانشگاه‌ های صنعتی شریف، تهران و کرمان بوده‌است و به آموزش زبان‌های باستان و شاهنامه می‌پرداخته‌است و اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبان‌های پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمن‌های شاهنامه‌خوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.

وی بیش از ۳۰ سال از عمر خود را برای ویرایش شاهنامه صرف کرده‌است تا بنا به نظر خود بیت‌های افزوده شاهنامه را از آن‌ها جدا کند و نسخه ویراستهٔ او از شاهنامه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است.

استاد فریدون جنيدی معتقدست، دور نگه داشتن متن شاهنامه از كتاب‌های درسی، در حكم خيانت به كودكان و جامعه است. می‌گويد؛ جايگزين كردن آثار فاخر با آثار چند نوقلم؛ كار اشتباهی‌ست و روزی اين اقدامات باعث سقوط بنای ادبيات در ايران خواهد شد.

@iranboom_ir
استاد منوچهر ستوده -ایران شناس و پژوهشگر برجسته- ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۵، در سن ۱۰۳ سالگی در بیمارستان طالقانی چالوس درگذشت. یادش گرامی راهش پر رهرو و ایرانش جاودان.

دکتر منوچهر ستوده متولد ۲۸ تیر 1292 در تهران است. او ایران‌شناس، جغرافی‌دان، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر ایرانی است. از تالیف دکتر ستوده به 52 جلد کتاب و 286 مقاله ‌می‌توان اشاره کرد. کتاب‌ها و مقاله‌های استاد نشانهٔ دلبستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینهٔ فرهنگ ایرانی است. برخی از کتاب‌های استاد ستوده عبارتند از: جغرافیای تاریخی شمیران، سفرنامهٔ گیلان ناصرالدین شاه قاجار، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، تاریخ بدخشان، فرهنگ نائینی، فرهنگ گیلکی با مقدمهٔ استاد ابراهیم پورداود، فرهنگ کرمانی، فرهنگ بهدینان با مقدمهٔ ابراهیم پورداود، حدود العالم من المشرق الی المغرب، مهمان نامه بخارا، جغرافیای اصفهان، فرهنگ سمنانی سرخه‌ای لاسگردی سنگسری شه‌میرزادی، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، قلاع اسماعیلیه در رشته‌کوه‌های البرز، تاریخ گیلان و دیلمستان، از آستارا تا استارباد در ده جلد شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان که هر کدام قریب به هشتصد صفحه‌ است.
 

آشنایی با ایران‌شناسان؛ ستودۀ ایران‌شناسی - نگاهی به زندگی و آثار دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13646-negahi-be-zendegi-manochehr-sotodeh.html

قلم باید با قدم توأم شود
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-ba-ghadam-toam-bashad.html


استاد منوچهر ستوده - عبدالحسین آذرنگ
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16418-ostad-sotude-karang.html


دکتر منوچهر ستوده - علی دهباشی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16420-dr-sotodeh-ali-dehbashi.html


بزرگداشت ایران شناسی که نشناختیمش - دكتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2827-bozorgdash-iranshenas-sotode.html

نکوداشت مقام علمی استاد 100 ساله‌ی جغرافیای تاریخی - منوچهر ستوده: به جای تماشای ماهواره از زمان استفاده کنید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11275-----100-------------.html


اقتداری در مراسم گرامیداشت یک‌صدمین سال تولد استاد منوچهر ستوده: پیوستگی، اصالت و قدمت فرهنگ ایرانی وجه مشترک آثار ستوده است
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9729-1392-04-14-08-02-28.html


زندگی نامه خودنوشت شادروان دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16325-zendegi-khodnevesht-shadravan-dr-sotode.html



جشن صد سالگی منوچهر ستوده برگزار می شود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/9653-1392-03-25-12-28-08.html


سردیس دکتر منوچهر ستوده در باغ نگارستان رونمایی شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9836-sardis-manochehr-sotode-bagh-negarestan.html


مراسم بزرگداشت دکتر منوچهر ستوده و رونمائی از کتاب «سرو کهنسال» در رشت برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9807-ketab-manochehr-sotode-rasht.html
 

کتاب «از آستارا تا استارباد» نوشتهٔ دکتر منوچهر ستوده منتشر می‌شود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/13389-az-astara-astarabad.html


رونمایی کتاب «سرو کهنسال (شرح یکصد سال تلاش دکتر منوچهر ستوده)»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9691-ketab-sarv-kohansal.html

برگزاری مراسم نکوداشت استاد منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11081-ostad-manochehr-sotode.html


دکتر منوچهر ستوده پژوهشگر و ایران‌شناسِ برجسته در 103سالگی درگذشت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16322-dr-manochehr-iranshenas-dargozasht.html


پیکر دکتر منوچهر ستوده به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16336-khabar-950123-011.html


مرور کارنامه «منوچهر ستوده» در رادیو ایران
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16339-khabar-950123-018.html


«نکوداشت دکتر منوچهر ستوده»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/16650-hama-bozorgdasht-sotode-950428.html


https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بیستم فروردین زادروز استاد فریدون جنیدی (۲۰ فروردین ۱۳۱۸ - کوهستان ریوند نیشابور) از پژوهندگان فرهنگ و زبان‌های باستانی است. زمینهٔ تخصصی فعالیت او شاهنامه‌پژوهی است.

برخی از پژوهشهای استاد جنیدی

داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی
داستانهای رستم پهلوان(دوره ۱۱ جلدی)
زندگی و مهاجرت آریائیان بر پایه گفتارهای ایرانی
نقش جانوران در سخن سعدی
نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پیش از اسلام
زمینه شناخت موسیقی ایران
زروان، سنجش زمان در ایران باستان
کارنامه ابن سینا
نبرد اندیشه ها در ایران پس از اسلام
فرهنگ هزوارش‌های دبیره پهلوی
کاپیتولاسیون و ایران سال ۱۲۹۰ شمسی، نوشته دکتر محمد مصدق، با مقدمه و حواشی و تعلیقات فریدون جنیدی
ویرایش شاهنامه فردوسی (دوره شش جلدی)

سرپرستی‌ها و همکاری های پژوهشی :

فرهنگ واژه های اوستا (اوستایی- پهلوی – فارسی – انگلیسی) - احسان بهرامی/ فریدن جنیدی
فرهنگ بیذوی،برادران مزرعتی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء رومانو، شیرعلی تهرانی زادهء قوچانی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء راجی (گویش دلیجان)، حسین صفری، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
نامه فرهنگ ایران(3 دفتر)،‌گردآوری:فریدون جنیدی
@IRANBOOM_IR

واژۀ زن در فرهنگ (ادب) و اندیشۀ ایرانی - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/10977-

زبان فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/711-

دربارۀ نوروز
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12047-darbare-noroz-joneidi.html

زبان پهلوی
http://www.iranboom.ir/khabarnameh/48-khabarnameh/12208-zaban-pahlavi.html


نوروز جشن بزرگداشت دانش بشری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12046-

شاهنامه و تاریخ و دانش و فرهنگ ایران‌زمین
http://iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/11439-

کتاب «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10270-

دکتر محمد مصدق - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/9164-

چامه استاد جنیدی دربارۀ دکتر مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/2961-

استاد فریدون جنیدی: بوموسا - بومِ سبز و دگرگونی نام‌های جغرافیایی ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/5606-

آموزش و فرهنگ در ایران پیش از اسلام
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/forozesh/forozesh1/2800-

دفاع استاد فریدون جنیدی از خط فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dabireh/8951-

به دانشگاه نرفتم چون سقفش برایم کوتاه بود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14652-

استاد فریدون جنیدی ادامه داستان ایران را می‌نویسد - فرزند ایران نشانی خانه‌ پدر را از غریبه می‌گیرد
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11689-

گفت‌وگو با فریدون جنیدی: ما مقصریم، نه زبان فارسی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13506-

استاد فریدون جنیدی: فرزندان رودکی از خواندن فارسی محرومند
http://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12027-

گفتاری درباره بلوچ و بلوچستان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/8335-

فرالاوی (سراینده ای ناشناخته) - پژوهشی از استاد فریدون جنیدی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7691-

فردوسی برای محمود تنگ چشم کار نکرد
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/2224-

د‌رد‌ بزرگ من این است که ایرانیان شاهنامه نمی‌خوانند
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/10177-

انتقاد از تاریخ‌نگاری ایرانی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/10178-

استاد جنیدی: ایرانیان در هزاره‌های گذشته انتقال‌دهنده دانش به جهانیان بودند
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9577-

نگرشی بر نامه‌ی پهلوانی
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3239-

آقای احمد شاملو، ترا با نبرد دلیران چکار؟
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/1116-

نیروی یگانگی بخش زبان فارسی ( بررسی کتاب «تاریخ و زبان در افغانستان»)
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/8604-

معرفی کتاب داستان رستم پهلوان
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/137-

نگارش «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9218-----

خجسته باد نوروزی
۱۳۹۱
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4370-

۱۳۹۲
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9292-

۱۳۹۰
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2017-

۱۳۸۹
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/299-

کتاب «کاپیتولاسیون و ایران» نوشتۀ «دکتر محمد مصدق» به صورت الکترونیکی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/9983-


https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
جغرافیای تاریخی - به یاد روانشاد دکتر منوچهر ستوده

 @iranboom_ir

رضا آقازاده

روانشاد دکتر ستوده از معدود دانایان به امور جغرافیای تاریخی ایران بودند. به پاس کوشش های ایشان در بزرگداشت این بخش از فرهنگ ایران، مختصری برای آشنایی درباره «جغرافیای تاریخی شهرهای ایران» و اهمیت آن نزد مردمان میانه جهان (ایرانیان) بیان می کنیم:

آگاهی از جغرافیای شهرها در گذشته های دور، شناخت مساحت و فواصل میان شهرها با یکدیگر، دانستن بناهای شهرها، کوه ها و رودهایی که درون یک شهر جاری بوده، و...، بخش هایی است که دانش «جغرافیای تاریخی» به ما می نمایاند.

جغرافیای تاریخی را دانشی جداگانه می نامیم که با وجود ارتباطات تنگاتنگ با تاریخ و جغرافیا، به عنوان دانشی جداگانه خود را نمایانده است، و این موضوع تازه ای نیست. یعنی این استقلال را نمی توانیم به دوره معاصر و یا چند سده پیش نسبت دهیم، بلکه دانش «جغرافیای تاریخی» این استقلال را از هزاره ها پیش به دست آورده است. نخستین مردمانی که در این باره اندیشیده و درباره اش کتاب ها نوشته اند و این موضوعیت را بدان داده اند همانا مردمان میانه جهان(ایرانیان) بوده اند. پس این دانش از آن جهت که مردمان میانه جهان درباره اش اندیشیده وکتاب ها نگاشته اند، و در دوره های تاریخی تا به امروز این دانش را پاس داشته اند و به ما رسانده اند، برای ما اهمیت دارد. کم کم باید در این باره بیاندیشیم و چرایی این انتقال مهم را بدانیم.

نخستین آگاهی ها درباره این دانش را «وندیداد اوستا» به ما می دهد آنگاه که از شهرهای ایران نام می برد:

«ایران ویچ، سغد، مرو، بلخ، نساء، هرات، وکرت، اوروای، خنن(گرگان)، هرحیتی، هتومنت، ری، چخرم، گیلان، هفت رود در هندوستان.»(وندیداد، داعی الاسلام، سیدمحمدعلی: 1391)»
دوره هخامنشیان سپری شده، سلوکیان با مردانگی پارتیان از میهن بیرون شده اند، خط میخی جای خود را به خط پهلوی داده، انبوه کتاب های ما را اسکندر به یونان فرستاده،... کوشش های مردمان میانه جهان اما؛ آغاز می شود و دوباره این آگاهی به جغرافیای تاریخی را متون پسین دنبال کرده و از فراموشی اش می رهانند. «بن دهش» متنی پارسی میانه(پهلوی) است که این دانش را در خود محفوظ داشته است:
«ایران ویچ، دشت سوری، مرو، بلخ، نسای میان مرو و بلخ، هرا، کابل، مهنه(بهار: 134)، خنَن اقامت¬گاه گرگانیان، ارمن، هیت¬اومند(بهار: 134: هیرمند)، ری سه تخمه، چخر، ور چهارگوش که همان دماوند است.»(شهرهای نامبردار از ایران¬شهر، نشست کیان TD1: 175).

متن دیگر پارسی میانه کتاب معروف «شهرستان های ایران» می باشد که به وضع شهرها و نخستین بناکنندگان آن می پردازد.

1. شهرهایی که اندر زمینِ ایرانشهر کرده است، جدا جدا، این که کدام سَرخُوَتای کرد، به تفصیل برین یادگار نوشته است.

پس از این دوران جغرافی دانان و تاریخ دانان ایرانی در دوران پس از حمله اعراب به ایران، از جمله نخستین کارهای علمی شان پرداختن به همین موضوع «جغرافیای تاریخی ایران» بوده است. انبوه کتاب های نگاشته شده در این حوزه مهم دوباره باید توجه ما را به خود جلب کند. «ابن خرداد» از نخستین کسانی است که با نوشتن کتاب «المسالک و الممالک» به تعیین مختصات شهرهای ایران و دیگر مطالب وابسته به این دانش، می پردازد.

پس از آن در این حوزه مهم کتاب های فراوانی نوشته می شود که به اختصار می توان به کتاب «یعقوبی» و یا کتاب «مسالک و ممالک» استخری اشاره کرد.

اما این دانش گرانبها از جهات سیاسی در زمانه پرآشوب ما دارای اهمیت فراوانی است. منابع و اسناد مهمی که می توانند دست هر متجاوز و مدعی مرزهای ایرانی را کوتاه کند.

http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16417-joghrafiaye-tarikhi-9502.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سـعدی، آنـقدر بزرگی که نگنجی به سخن - سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
@iranboom_ir
 

سعدی، آنقدر بزرگی که نگُنجی به سخن 
جان دمیدی ز دمِ خویش سخن را در تن

هرگلی پیش‌ِ گلستانِ تو بی‌مقدار است 
بوستانِ تو فزود آب رخِ سرو و سمن

گفتهٔ نغز و خوشِ چون شِکرت، شهدآمیز 
شعرِ شیرین و گهربار و تَرَت، شور افکن

قلم از قدرت اندیشهٔ تو گوهر زای 
مریم بکر غزل، از دم تو آبستن

به فَراسویِ1 زمان روزنه‌ای بگشودی 
تافت از جان تو نوری به جهان، زان روزن

سخنان را همه سنجیده به میزان خرد 
واژگان را همه پالوده‌ای2 از پَرویزَن3

کاخِ ظلم از اثر رشحه کلکت لرزان 
شعرت اندیشه برانگیز به هر دور و زمن

چامه‌ات دُرّ نسفته است و دَمَت آتشِ گرم 
سخنت روح‌نواز و قلمت خاره‌شِکن

نظم و نثرت به روانی است چنان آبِ زلال 
وز گرانسنگی چون کوه و به سختی آهن

گاه نرم است کلامت چو حریر شُشْتَر 
گاه برّنده‌تر و تیزتر از تیغِ یَمَن

اهل دل شیفتهِ شیوهِ گفتارِ تواَند
گفته‌های تو ز خاطر ببَرد زنگِ مِحن

هم زند موج به گفتار تو اندیشهِٔ نو
هم از اشعار روانت شِکُفَد طرزِ کهن

پیشِ کلکِ تو عُطارِد4 قلمش را بشکست 
شرمگین گشت ز عطرِ سخنت مشک ختن

از چه جام و می و میخانه بود شعر ترت؟
که چنین نشئه‌فزایست و چنان نشئه‌فکن

هر زمان خوانْد هَزاری غزلت را به سَحر 
غنچه از شوق به تن چاک بزد پیراهن

داستان‌ها و حکایاتِ تو هر یک شیرین 
سلحن‌ِ گیرا و روان‌ِ سخنت عطرآکن

دیگران گر گلی افزوده به گلزارِ ادب 
گل پدیدار شد از طبعِ تو، خرمن خرمن

هشت‌ بابی که بیاراست گلستان‌ِ تو را 
هشت باب است ز فردوس به دنیای سخن5

نیمی از عمر در اقصای6 جهان زیسته‌ای 
گرم آموختن و گُل ز گلستان چیدن

بهره و توشهٔ بسیار گرفتی ز سفر 
آنچنانی که شود خون به رگ مام لَبَن7

در نظامیهٔ بغداد رسیدی به کمال 
واژگان رامِ تو شد چون برِ راکب8 توسن9

گاه از شعر تو مردم همه در شور و سرور 
گه دَمَت وِلوِله افکنده به کوی و برزن

گه چنان بادِ صبا بودی در گشت و سفر 
گه به بند خم زلفِ صنمی10 سیمین تن

گاه در بند اسارت، به کف قومِ فرنگ11
گه به کار گِل با دست گل آلود و شَخَن12

سره شد رأی تو در کورهٔ ایام چو زر 
هر که شد پخته، شود طرزِ کلامش مُتْقَن13

گرچه بسیار سفر کردی، باز آخر کار 
در کهن خِطِّهٔ14 شیراز گرفتی مسکن

روزگارانِ تو دورانِ غم‌افزایی بود 
تیره و تار و غم‌انگیز، چو چاهِ بیژن

همه جا لشکرِ خونریز مغول حاکم بود 
هر طرف ناله و فریاد و فغان و شیون

نه در آن دوره کسی داشت، ز بیداد امان
نه در آن حال کسی بود، به جانش ایمن

لیک در پارس به تدبیرِ بزرگانِ زمان
رَست شیراز ز تیغ ستمِ اهریمن

در چنان شهر و محیطی تو شدی شیخ اجل15
در چنان دورهٔ تاری تو بُدی صاحب فَن16
دانشی مرد و جهاندیده و شیرین گفتار 
در مصافِ17 همه گُردانِ سخن، رویین تن

یار و اغیار18 به درگاهِ تو روی آوردند 
آفرین گویِ19 تو هم دوست شد و هم دشمن

کِلکِ اعجازگَر و سِحر کلامت افکند 
سخت بر پایِ دل اهل نظر بند و رَسَن

«بـوستـان»ات همه ایّام بُوَد صبحِ بهار 
چو «گلستان»ِ تو در دَهر نباشد گلشن

گفته‌هایت همه عشق است و جهان‌بینی و پند 
پیش غم‌ها سپر و پیش ستم‌ها جوشن
شعر‌ِ شیرینِ تو را چون ورق زر بردند
تا سمرقند و بخارا، حَلَب و چین و ختن

هر خردمند تو را از دل و از جان بِسُتود 
هر خداوندِ سخن پیش‌ِ تو بربست دهن

سخنِ پارسی و تازی تو نغز و فصیح20
اوستادانِ سخن، پیش‌ِ تو گشتند اَلْکَن21

زان چراغی که بیفروختی از آتشِ عشق 
چشم جان و دل صاحبنظران شد روشن
گرچه بگذشت ز هشتاد فزون بر تو زمان 
هشتصد سال شد و چون تو نیاورد زَمَن22

شهر شیراز به این نادره فرزند بناز 
که به شیخ اجلت فخر کند مام وطن

پی‌نوشت‌ها:

1ـ فراسوی: فراتر ـ بالاتر
2ـ پالودن: پاک کردن، صاف کردن، صاف و بی‌غل و غش بودن.
3ـ پرویزن، غربال ـ‌ صافی که در آن چیزی را بپالایند.
4ـ عطارد: یا تیر یکی از سیارات که به نویسنده و دبیر فلک مشهور است.
5ـ در روایات آمده است که بهشت هشت در دارد و چون گلستان سعدی هم هشت باب دارد این تشبیه و قیاس را به کار برده‌ام.
6ـ اقصای جهان، نقاط دور جهان.
7ـ لبن: شیر
8ـ اسب‌سوار
9ـ اسب سرکش
10ـ بت و به معنای زن زیباروی
11ـ اشاره به اسارت سعدی بدست فرنگیان در جنگ‌های صلیبی و گماردن او به کار گل در خندق طرابلس
12ـ شخن: خراش‌دار و ریش‌ و زخم‌دار و ترک خورده
13ـ مُتقن: محکم، استوار
14ـ خطّه: کشور، شهر، زمین وسیع
15ـ اجل: مهلت، زمان، جلیل‌تر، بزرگتر و شیخ اجل یعنی شیخ بزرگوارتر و جلیل‌تر که به سعدی می‌گویند.
16ـ هنر
17ـ رزم‌ رویارویی و پیکار ـ صف بستن ـ صف آراستن
18ـ اغیار: بیگانگان و جمع غیر است.
20ـ شیرین و شیوا
21ـ الکن: گُنگ و لال
22ـ زَمَن: مخفف زمان و به معنی زمانه و روزگار

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14985-sadi-anghadr-b

@iranboom_ir
فرمانروایان علوی در صفحات شمال ایران

دکتر سید صادق سجادی،
تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲

حکومت‌های علوی یا سادات بیش از هفت قرن به تفاریق بر پهنه‌ای بزرگ از سرزمین‌های شمالی ایران فرمان راندند و در سیاست، مذهب، روابط اجتماعی و فرهنگ عامه تأثیرات عمیقی از خود بر جای نهادند.
این کتاب مشتمل است بر تبیین اسباب استیلای علویان بر صفحات شمالی ایران و موقعیت خاندان‌های محلی در برابر آنها و بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی آن قسمت از ایران و البته نقش‌های فرهنگی علویان زیدی که سپس به شیعیان اثنی‌عشری تبدیل شدند و تا عصر شاه عباس اول صفوی دوام یافتند.


علاقه‌مندان می‌توانند ، این کتاب را با از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

قیمت با تخفیف: ۲۰۳۰۰۰ تومان
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

@iranboom_ir
نگاهی به کاوش‌های باستان‌شناسی گورستان باباجیلان

محوطه گورستانی باباجیلان در موقعیت 339/59/33 عرض جغرافیائی، 158/40/47 طول جغرافیائی و ارتفاع 2060 از سطح دریا در راس ارتفاعات کوه سرکشتی (منطقه ای به نام اَشکِنی) قرار گرفته است.

فاصله این محوطه تا شهر نور آباد 45 کیلومتر و تا روستای باباجیلان در جنوب غربی 3 کیلومتر است. از نظر تقسیمات کشوری روستای باباجیلان جزو بخش کاکاوند غربی و دهستان ایتیوند جنوبی از توابع شهرستان دلفان با مرکزیت نور آباد است .

منطقه سرکشتی یکی از سردسیرترین نقاط استان لرستان و از مناطق صعب العبور و کوهستانی است. ارتفاع این کوه از سطح دریا در حدود 3 متر است و اهالی منطقه معتقدند که محل فرود آمدن کشتی حضرت نوح بوده است.

برای دسترسی به محوطه باباجیلان ابتدا باید حدود 45 کیلومتر جاده پرپیچ و خم و کوهستانی را با وسیله نقلیه کمک دار طی کرده و سپس 4 کیلومتر به صورت پیاده کوه پیمایی کرد.

http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/444-kavosh-baba-jilan.html

@iranboom_ir
2024/11/15 09:26:45
Back to Top
HTML Embed Code: