Telegram Web Link
Track 2
Unknown artist
🎼 قطعه‌ای بر اساس تصنیف "جان من" ساخته امیرجاهد

از آلبوم "نوبانگ کهن"

همنوازی,کاری از حسین علیزاده و خسروسلطانی

@iranboom_ir
اینجا که ایستاده‌ایم... جای ما نیست
 @iranboom_ir

مصاحبه با استاد دکتر اصغر دادبه

برای بسیاری از ایرانیانی که شناخت خاصی از سعدی و حافظ ندارند، این پرسش مطرح است که سعدی پاسخ به کدام نیاز ماست؟ شما چه پاسخی به این پرسش دارید؟

پیشتر چنین پرسشی از من شده بود: «حافظ، پاسخ به کدام نیاز ماست؟» و اکنون شما می‌پرسید: «سعدی، پاسخ به کدام نیاز ماست؟». این پرسش را در باب تمام بزرگان فرهنگ و ادب می‌توان مطرح کرد: فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی، حافظ و ... پاسخ به کدام، نیاز امروز ما هستند. از آنجا که این بزرگان، از جمله بزرگان فرهنگ و ادب ایران‌زمین هستند، پاسخ‌هایی که به این پرسش می‌توان داد اختلاف چندانی با هم نخواهد داشت، اما در این میان حکایت فردوسی و سعدی، البته قدری و ظاهرا بیش از قدری متفاوت است. من در پاسخ دادن به پرسش شما سخنانم را به سه بخش تقسیم می‌کنم، «نیاز» یعنی چه؟ واقعیت این است که نه انسان موجودی است صرفا مادی، نه نیازهای انسانی محدود به نیازهای مادی است. حقیقت آن است که انسان، از این دیدگاه، موجودی است سه‌بعدی و لاجرم دارای سه‌گونه نیاز: بعد جسمانی- مادی، بعد عقلانی و بعد عاطفی. نیازهای بعد جسمانی مادی انسان را علم، علم تجربی یا علوم تجربی برمی‌آورند، رفع نیازهای عقلانی بر عهده علوم عقلی یا فلسفه است و سرانجام برآورنده نیازهای عاطفی انسان، هنر خواهد بود. شناخت‌ها یا معرفت‌های سه‌گانه بشری: شناخت علمی، شناخت فلسفی و شناخت هنری نیز برآمده از نیازهای سه‌گانه اوست. پیداست که شناخت نیاز مادی و ضرورت بر آوردن آن، امری است بدیهی در نظر عارف و عامی، اما وقتی کار به فهم و معرفی نیازهایی می‌رسد که ورای نیاز مادی است، کار دشوار می‌شود، در حالی‌که اگر نیک بنگریم نقش آن نیازها و سهم آن نیازها در زندگی اگر بیش از سهم نیازهای مادی نباشد، کم از آن نیست. به این نکته بسیار مهم هم توجه کنیم که اولا انسان یک بعدی قابل تحمل نیست و آنگاه آدمی متعادل خواهد بود و متعادل خواهد شد که ابعاد سه‌گانه وجود او مورد توجه قرار گیرد و از سه جهت پرورده شود؛ ثانیا نقش نیازهای معنوی – نیازهای عاطفی و عقلانی- و سهم این نیازها در شکل‌گیری شخصیت انسان نقشی و سهمی است انکارناپذیر، یعنی اگر این نیازها برآورده نشود، آنچه به بار می‌آید انسانی است سطحی و دقیقا غیرقابل تحمل که بعید است بتواند به زندگی خویش همچنان‌که باید سامان بخشد. به یاد می‌آورم سخنی از شاعر فرانسوی، شارل پیر بودلر (1867-1821) که گفته است: «روزها (سه روز) می‌توان بی‌نان به سر برد، اما بی‌شعر، هرگز...» و من در مقام یک معلم کوچک فلسفه و فرهنگ و ادب ایران زمین و دلباخته و شیفته شعر فارسی می‌افزایم: «... و بی‌فلسفه هم هرگز...» یعنی نیازهای معنوی؛ نیازهای عاطفی و عقلی اگر جدی‌تر از نیازهای مادی نباشند کم‌اهمیت‌تر و کم‌تاثیرتر از آنها نیستند و وقتی در میراث گران‌سنگ و بی‌مانند شعر فارسی تامل می‌کنم به نتایجی می‌رسم، شکوهمند، غرورآفرین

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5664-inja-istadeim-jaye-ma-nist.html

@iranboom_ir
مرزهای ایرانشهر با یاد ایرج افشار - سرودهٔ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

خط‌های روی نقشه به دیوار؟

و آن سیم خاردار؟

ـ نه هرگز!

معنای من کجاست، پس اکنون؟

در تنگ این حصار؟

ـ نه هرگز!

*

از سیم خاردار گذر کن

بگذر ز خار و صخره‌ خارا

آن سوی بادکوبه و گنجه

وآن سوی مرو و بلخ و بخارا

آن سوی عهدنامه‌ شاهان

از سُغد تا هرات و نشابور

هر جا بیات ترک و همایون

هر جا نوای پرده ماهور.

*

آفاق همدلی و همیشه

هر جا من و شماست، همان‌جا

هر جا که نام حافظ و خیام

در خاطر آشناست، همان‌جا.

http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/17511-marzhaye-iranshahr-shafiei-kadkani.html
____

 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
حقوق تاریخی ایران در دریای مازندران (کاسپیان) حقوقی است مسلم و غیرقابل انصراف

دکتر هوشنگ طالع

نماینده‌ی ویژه‌ی ایران در امور دریای ‌مازندران( کاسپیان ) درپایان سی‌و‌سومین نشست گروه‌کاری دریای ‌مازندران (کاسپیان) درمصاحبه‌ی اختصاصی با خبرنگار واحد مرکزی‌ خبردر شهر بادکوبه اعلام کرد : « از نظر ما مبنای حقوقی هرگونه فعالیت در دریای خزر [ مازندران / کاسپیان ] تا زمان تعیین رژیم حقوقی [ تازه‌ ] این دریا ، معاهدات 1921 و 1940 ایران و شوروی است و این معاهدات تا زمان تعیین رژیم حقوقی [تازه] معتبر هستند ».

آقای محمد مهدی آخوند‌زاده در این گفت‌وگو با خبرنگار واحد مرکزی خبر افزود : « بر اساس حقوق بین‌المللی و هم‌چنین معاهدات مذکور هرگونه توافق دو جانبه‌ی کشورهای ساحلی فاقد اعتبار حقوقی می‌باشند ».

برپایه‌ی دو قرارداد 1921( مودت ) و 1940( تجارت و بحر پیمایی) میان دولت شاهنشاهی ‌ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، نیمی (50 درصد ) از دریای ‌مازندران ( کاسپیان ) در مالکیت ملت و دولت ایران قرار دارد.

از آن‌جا که هیچ‌گونه تحدید حدود میان ایران و اتحاد شوروی در دریای ‌مازندران( کاسپیان ) به عمل نیامده است ، مالکیت مساوی دو طرف در این دریا به‌ گونه‌ی مشاع می‌باشد.

بر پایه‌ی اصول شناخته شده‌ی بین‌المللی ، مالکیت بر یک پهنه ( خاکی یا آبی ) درحکم مالکیت برفضای بالا و ژرفای آن پهنه نیز می‌باشد.

در دو قرارداد مزبور، جز درمورد آب‌های ساحلی دو طرف ( بند 4 ماده 12 قرارداد 1940 ) استثنا یا محدودیت دیگری  به‌ چشم نمی‌خورد. از این رو ، مالکیت ملت و دولت ایران بر نیمی از این دریا ، ‌فضای بالا و بستر و زیر بستر را نیز در بر می‌گیرد.

با فروپاشی اتحاد شوروی درسال 1370 خورشیدی (1990 میلادی ) 15 واحد سیاسی برپهنه‌ی آن سر برآوردند که 4 واحد حاصل از تجزیه یعنی جمهوری‌‌های فدراسیون روسیه ، قزاقستان ، ترکمنستان و آذربایجان ( اران ) دارای مرز آبی با دریای مازندران ( کاسپیان ) می‌باشند.

همه‌ی واحدهای‌سیاسی ایجاد شده در فراگشت فروپاشی اتحاد شوروی و از جمله 4 جمهوری‌های یاد شده برپایه‌ی  قرادادهای‌های مینسک ( پایتخت‌ روسیه‌سفید/ بلاروس) و آلمآتی ( پایتخت وقت قزاقستان ) اعلام کردند که به‌عنوان میراث‌خواران اتحاد شوروی ، همه‌ی معاهدات و تعهدات اتحاد مزبور را به رسـمیت شناخته و محترم می‌دارند‌ ( این قراردادها به ثبت سازمان‌ملل‌متحد نیز رسیده است ).

بدین‌سان 4 کشور مزبور تنها مالک میراث اتحاد شوروی یا نیمی از دریاي مازندران ( کاسپیان ) می‌باشند و نیمی از آن برپایه‌ی دو قرارداد 1921 و 1940 متعلق به ملت و دولت ایران است.

از آن جا که نماینده‌ی ایران در این دور از گفت‌وگو‌ها با روشنی به این حقیقت اشاره کرده است ، جای امیدواری است که در احقاق حقوق تاریخ ملت ایران در دریای مازندران ( کاسپیان ) کوشش پی‌گیر به‌عمل آید.

به خاطر داشته باشیم که پذیرش سهم کم‌تر از 50 درصد در دریای مازندران ( کاسپیان ) در حکم تجزیه‌ی ایران است.

   هوشنگ طالع

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/10252-hoghogh-tarikhi-iran-dar-darya-maaz.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
در سوگ سقوط هرات
@iranboom_ir

هرات، مساله‌ی هرات

دکتر هوشنگ طالع

پس از تحمیل قرارداد پاریس (1857 میلادی / 1236 خورشیدی) از سوی دولت بریتانیا به دولت ایران که باعث جدایی امارت‌های هرات، قندهار و کابل (افغانستان) از ایران گردید، انگلیس‌ها با وجود کوشش‌های بسیار و چندین لشگرکشی نافرجام، به فکر این افتادند که این واحد تازه بنیاد یا حاصل تجزیه را دوباره تجزیه کنند.

با از دست رفتن هرات، پدافند از سرزمین‌های خوارزم و فرارود، برای دولت ایران، بسیار سخت شده بود. زیرا راه آسان دست‌یابی به مرو، از هرات می‌گذشت و راه دست‌یابی مستقیم از مشهد به مرو، بیابانی بود بی‌آب و علف و در نتیجه بسیار دشوار. از این رو، در صورت حرکت روس‌ها به سوی آسیای میانه، ایران توان پدافند از سرزمین‌های شمال خاوری خود را نداشت.

از سوی دیگر، با توجه به این‌که امپراتوری هند در گذشته بارها کوشیده بود که قندهار را از ایران جدا سازد و به حکومت دهلی ببندد، حکومت انگلیسی هند نیز، اشتیاق به این کار را هنوز احساس می‌کرد و اکنون که قدرت دولت ایران را درهم شکسته بودند، این امر، آنان را وسوسه می‌کرد.

البته آن‌ها به این مساله نیز توجه داشتند که در صورتی که ایران بتواند در شرق اندکی کمر راست کند، می‌تواند خواهان بازگشت امارت‌های کابل، قندهار و سرزمین‌های مکران و بلوچستان گردد.

اما با این وجود، دولت انگلستان، به این جمع‌بندی رسید که هرات را به دولت ایران بازگرداند، امارت قندهار را به حکومت هند بپیوندد و برای امارت کابل، مرد شایسته و گوش‌ به فرمانی را بیابد.

از این رو، انگلیس‌ها در دوران کابینه‌ی لردبیکانزفیلد، گفت‌وگوهایی را درباره‌ی بازگرداندن هرات به ایران آغاز کردند که از مهرماه 1258 (شوال 1296/ اکتبر 1879) تا فروردین ماه 1259 (ربیع‌الاول 1297/ مارس 1880)، به درازا کشید. انگلیس‌ها با وجودی که بهترین گزینه را در این زمینه، بازگرداندن امارت هرات به ایران می‌دانستند؛ در این‌باره، سخت دودل بودند. آن‌ها برای جداسازی هرات، دو بار به ایران اعلام جنگ داده بودند و یک بار نیز لشگرکشی گسترده‌ای را به درون ایران انجام داده بودند. اما احساس می‌کردند که برای پدافند از آسیای میانه و جلوگیری از اشغال‌ آن منطقه به دست روس‌ها، لازم است که ایران راه دسترسی آسان و مطمئن به مرو، یعنی هرات را در دست داشته باشد و از سوی دیگر، از گام‌های بعدی ایران برای بازگرداندن دیگر سرزمین‌های تجزیه‌ شده در خاور، هراسناک بودند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikh-tajzie/14622-harat.html

____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
به مناسبت سالگرد سقوط هرات

در سوگ #سقوط_هرات ۲ / هرات: سقوط، درد، غم و آه

غزلی از طائری زیارتگاهی (شاعر روزگار فرمانروایی سلطان حسین بایقرا) در وصف شهر هرات که به استقبال از غزل حافظ (با مطلع خوشا شهر شیراز و وضع بی مثالش ...) سروده شده است.

#هرات

@iranboom_ir
علی حاتمی؛ ماندگار در سینمای ایران

زنده‌یاد علی حاتمی «۲۳ امرداد ۱۳۲۳ ـ پانزدهم آذر ۱۳۷۵» یکی از چهره‌های شاخص هنر ایران بود که تأثیری ماندگار بر سینمای ایران گذاشت و همواره آثاری خاص با مولفه‌های سینمای ملی خلق کرد.

۲۳ امرداد ماه مصادف با سالگرد تولد علی حاتمی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون است که مولفه‌های ایرانی و ملی در آثارش عامل ماندگاری آنها در تاریخ سینمای ایران است. حاتمی سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور، کوچه اردیبهشت متولد می‌شود. اینجا همان محله‌ای است که رضا خوشنویس "هزاردستان" از آن به عنوان نشانی محل سکونتش به مستنطق شش‌انگشتی یاد می‌کند.

http://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/6952-ali-hatami.html

کانال تلگرامی ایران‌بوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
چراغ عمر نثرنویس خوش قریحه و پیشگام سینمای ایران خاموش نخواهد شد - ۱
 
هم‌اکنون‌‌ برخی گفتگو (دیالوگ)‌های مشهور از فیلم‌های علی حاتمی را ـ تقدیمتان می‌‌شود.

چراغ عمر علی حاتمی نثرنویس خوش قریحه و پیشگام در چنین روزی برافروخته شد تا او در ‌عمر 69 ساله‌اش، متفاوت‌ترین و ایرانی‌ترین فیلم‌های تاریخ را خلق کند و در چنین روزی سپاسگزار خداوندگار برای خلق اویی باشیم که یادگارش نیز در سینمای ایران، چون پدرش متفاوت ظاهر شده و درصدد برآمده به ماندگاری پدرش نزدیک شود.

«۲۳ مرداد ۱۳۲۳ ـ پانزدهم آذر ۱۳۷۵» در حدفاصل این دو تاریخ، روحی در یک قالب خاکی دمیده شده بود و در این عالم نفس می‌کشید که منشأ آثار ارزشمندی برای سینمای ایران بود. علی حاتمی در تهران‌ زاده شد تا از معدود هنرمندانی باشد که شیفته فرهنگ حاکم بر این انارستان بزرگ باشد؛ رویکردی که به نادرست قاجاردوستی تعبیر می‌شد، حال آن که حاتمی تعلق خاطر به آن دوران و نه حاکمانش بود.

او که نثری متفاوت را با ادغام اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های فارسی و حتی تکه‌کلام‌های کوچه بازاری را در یک ظرف شکل داده بود و نوشتارهای بعیدی را خلق می‌کرد و با این کار جان شنوندگان را نوازش می‌داد، در حوزه فیلم‌سازی حقیقتاً یک مینیاتوریست توانا بود و به خوبی قدر فریم به فریم فیلم‌هایش را به عنوان یک رشته نقاشی می‌دانست و با حساسیت در انتخاب رنگ، موسیقی و کاراکتر‌هایش، نشان داد که می‌‌شود در چینش سکانس‌ها آنچنان گزیده کار بود که ده‌ها فیلم‌ساز درصدد کپی از اثر او برآیند و تلاش برای ساخت اثری تأثیرگذار‌تر و البته شبیه به «مادر» همچنان ادامه داشته باشد.


خالق ستارخان، مثنوی مولوی، سلطان صاحبقران، سوته‌دلان، هزاردستان، حاجی‌واشنگتن، کمال‌الملک، جعفر‌خان از فرنگ برگشته، مادر، دلشدگان، کمیته مجازات و طهران، روزگار نو و... در حالی مرگ را در آغوش گرفت و با درد جان سپرد که بر خلاف بسیاری، دنیایی از خاطرات را برای مردم باقی گذاشت و خالق سبکی تازه در دیالوگ نویسی و فیلم سازی شد؛ رویکردی که در سال‌های پس از او، هیچ فیلم‌سازی موفق به تکرارش نشده و او همچنان در این امر یگانه مانده است.

از او اما به جز فیلم‌هایش، شهرک سینمایی نیز به یادگار مانده که در نوع خود یک اثر بدیع است. شهرکی که به بهانه سریال هزاردستان ساخته شد، ولی بعدها محل فیلمبرداری فیلم‌ها و سریال‌هایی نظیر امام علی ع، هزاردستان، شیخ مفید، سربداران، هشت بهشت، کارآگاه علوی، کفش‌های میرزا نوروز و ... شد و جای تأسف دارد که این ظرفیت بالقوه در عوض توسعه و جایگزینی برخی دکورها با ساختمان‌های طبیعی به جهت ماندگاری، تبدیل به مخروبه‌‌ شده است.



سوته دلان

مجيد (بهروز وثوقي): خوش به سعادتتون كه مي‌رين روضه، جاتون وسط بهشته، ما كه دنيامون شده آخرت يزيد. كيه ما رو ببره روضه؟ آقا مجيد تو رو چه به روضه، روضه خودتي، گريه كن نداري، وگرنه خودت مصيبتي، دلت كربلاس!


حاجي واشنگتن
 
حاجي السلام اي رئيس الروسا، راس رياست، نظري كن ز وفا سوي شه شرق، اعليحضرت سلطان قدر قدرت خاقان، خسرو اسلام پناه، قبله عالم شاه پدر شاه، شهنشاه، برون شاه، درون شاه، قطب اقطاب صفا، مرشد كامل، شيخ واصل، صفتش حضرت ظل اللهي، ناصر دين خدا، روحي ارواح فدا، شاه آلمان شكن و روس برا باد ده، و لندن و پاريس بر انگشت مبارك به جولان، تخت بر تخت به ايوان، مطبق فزون گشته ز كيوان، شاه ما كرده ميل شاهانه، كه سفيري به آمريكا برود چون صبا، فرح افزا، كه ببند به صفا عقد مودت، بگشايد زفا باب تجارت، رسم گردد سفر و سير سياحت، بده بستان عيان بين دو دولت، قرعه فال از قضا اوفتاد بر من كمترين، حسينقلي، فرخنده باد، فرخنده باد عهد مود ميان ما، گسترده باد، گسترده باد كسب و تجارت ميان ما، پارسال رياستت چهل باشد، دشمن از روي تو خجل باشد، پطر و ناپلئون و خود بيسمارك، همه شرمنده اند بدين درگاه، اقبال قبله عالم و پلتيك مستر پرزيدنت همره شود بي حرف پيش اگر به هم، گيتي به زير بيرق خويش در آورند ايران و آمريك، چشم حسود بتركد، چو سپندي كه در افتد به تشت عرش، الحق رئيس بهشتي مستر پرزيدنت، كيليولند شهريار، دست به دست هم مي دهند دو شهنشاه به اذن الله، حق مبارك كند انشا الله، از خدا مي كنم طلب، الي الابد، موضع دولتين نگه دار، والسلام، اي رئيس خوش ديدار، شد تمام، گل سخن گفتن وزير مختار، والسلام.


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9982-ali-hatami-sp-1296425492.html


کانال تلگرامی ایران‌بوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
چراغ عمر نثرنویس خوش قریحه و پیشگام سینمای ایران خاموش نخواهد شد - ۲


هزار دستان

شعبان قبوله، آسوده كسي كه خر نداره، از كاه و جويش خبر نداره. خوب جفتتون داريد از دست هم خلاص مي‌شيد. آخم نگفت زبون بسته، بسلامتي خرت سقط شد، مصيبت آدميزاد و نداره، روز جزا، حساب و كتاب پس نمي ده. آ بارك الله حالا شدي خر خودتو خرك خودت، توبره و سفره‌ت شد يكي. جونشو خودت مي‌كني، نونشم خودت مي‌ خوري. حالا ديگه بسته به خواست خودته كه تو طويله جاگير شي يا زير طاقي، دو خرجه نيستي با اين خرج سنگين. ديگه دست خودته كه خر باشي يا خرك چي.


مادر
 
مادر (رقيه چهره آزاد)

مادر: سر شام گریه نکنین، غذا رو به مردم زهر نکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم، راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف. آبرو داری کنین بچه‌ها، نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می‌شه نه از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمد ابراهیم، [گوشت قیمه را] خیلی ریزش نکن مادر، انوقت می‌گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ.

محمد ابراهیم (محمدعلی کشاورز): لغز بخونن طعنه رو پهنه می‌کنم می‌کوبم تو ملاجشون. دکی اینو.

مادر: میمونه یه حلوا، هدیه صاحبان عزا به اهل قبور. این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده‌ها به مرده‌هاشون می‌ذارن. اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله ست. فقط دلواپس آردم. خاطر جمع نیستم. می‌ترسم مونده باشه.

محمد ابراهیم: آرد هش‌تر خان می‌خرم برات، فرد اعلا، حلوا می‌پزم،‌ تر حلوا.

 

كمال الملك

عضدالملك (هوشنگ بهشتي): ان شاالله كه سال آينده اين باغبان پير خدمتگزار، توفيق تقديم نهال برومندي ديگري داشته باشد.

ناصرالدين شاه (عزت الله انتظامي): اميدوار نباش، مدرسه‌ هنر مزرعه‌ بلال نيست آقا، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد. در كواكب آسمان هم يكي مي‌شود ستاره‌ي رخشان، الباقي سوسو مي‌زنند.


مادر

محمدابراهيم(محمدعلي كشاورز): خورشيد دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمي‌شه، مهتابيش اضطراريه، دوساعته باتريش سه‌ست، بذارين حال كنه اين دماي آخر، حال و وضع ترنجبين بانو عينهو وقت اضافيه بازيه فيناله، آجيل مشگل گشاشم پنالتيه، گيرم اينجور وجودا، موتورشون رولز رويسه، تخته گازم نرفتن سربالايي زندگي رو، دينامشون هم وصله به برق توكل، اينه كه حكمتش پنالتيه، يه شوت سنگين گله، گلشم تاج گله!

دلشدگان

با همه بلند بالایی؛ دستم به شاخسار آرزو نرسید!

هزاردستان
 
رضا  خوشنويس (جمشيد مشايخي): ولایت زندان، ما را طلبید عاقبت این عشاق‌خانه. هنوز زنجیر در گوشت است، زنجیرک! موریانه گوشت! کی به استخوان می‌رسی آخر. زنجیرک! تسبیح عارفان، صدای پای من حالا شنیدنی ست، از این دست ساز، کوه کوچک!‌

حاجی واشنگتن

‌حاجي (عزت‌الله انتظامي): آیین چراغ خاموشی نیست، قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کمتر چریده بودی بیشتر می‌ماندی، چه پاکیزه است کفنت، این پوستین سفید حنابسته، قربانی، عید قربان مبارک، دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد می‌کنم هم‌صحبت. چون مجلس، مجلس قربانی است و پایان سخن وقت ذبح تو، چه شبیه‌هه چشم‌های تو به چشم‌های دخترم، مهرالنساء، ذبح تو سخته برای من.

 

کمال‌الملک

کار جهان به اعتدال راست می‌شود، همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. اتابک بدش نیاید، ما که صدراعظم مثل بیسمارک نداریم که نقاش‌باشی آن طوری داشته باشیم. بیله دیگ بیله چغندر.

سوته دلان

دكتر (جهانگير فروهر): دلمون برات تنگ می‌شه، بهت عادت کرده بودیم. به اخم و تخمات، اولدرم بلدرمات، سگ صلحیات. ولی گور پدر دل ما! دل تو شاد! ( - ۱۳۵۶)

سلطان صاحبقران

مقدر است امروز لباس نو بپوشم، اگر می‌توانی درد و غم را هم از تن من بشوی.

دلشدگان

احمدشاه قاجار: کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود، همه صدا‌ها آهنگ بود، همه حرف‌ها ترانه

دلشدگان

تاريخ هنر ما، خون سهراب است و طاهر

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9982-ali-hatami-sp-1296425492.html


کانال تلگرامی ایران‌بوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سالروز درگذشت #دکتر_غلامعلی_بسکی ( #پدر_طبیعت_ایران ) / بر مزارم سنگ نگذارید تا از روییدن سبزه محروم نشوم

غلامعلی بِسکی معروف به بابا بسکی (۸ بهمن ۱۳۱۰ در سبزوار - ۲۳ امرداد ۱۳۹۸ در تهران) پزشک و هوادار محیط زیست بود. وی در سال ۱۳۴۵ بیمارستانی را در شهر گنبد کاووس تأسیس کرد و در ۱۳۴۹ زندگی شهری را رها کرد و زندگیِ خود را وقفِ دفاع از محیط زیست کرد.
غلامعلی بسکی ۲۳ امرداد ۱۳۹۸ در بیمارستان دکتر بسکی درگذشت. مراسم خاکسپاری جمعه ۲۵ امرداد ۱۳۹۸ برگزار و در روستای تنگ‌راه به خاک سپرده شد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سالروز درگذشت #دکتر_غلامعلی_بسکی ( #پدر_طبیعت_ایران ) / بر مزارم سنگ نگذارید تا از روییدن سبزه محروم نشوم

غلامعلی بِسکی معروف به بابا بسکی (۸ بهمن ۱۳۱۰ در سبزوار - ۲۳ امرداد ۱۳۹۸ در تهران) پزشک و هوادار محیط زیست بود. وی در سال ۱۳۴۵ بیمارستانی را در شهر گنبد کاووس تأسیس کرد و در ۱۳۴۹ زندگی شهری را رها کرد و زندگیِ خود را وقفِ دفاع از محیط زیست کرد.
غلامعلی بسکی ۲۳ امرداد ۱۳۹۸ در بیمارستان دکتر بسکی درگذشت. مراسم خاکسپاری جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ برگزار و در روستای تنگ‌راه به خاک سپرده شد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41495

بزرگترین مشكل محیط زیستی كشور در گفتگو با شادروا ن #غلامعلی_بسکی ( #بابا_بسکی )

زندگی بسكی ( #بابابسکی ) كاملا با طبیعت گره خورده است حتی اینجا، وسط دود و دم تهران كه خیلی از ما فكر می‌كنیم جایی برای طبیعت وجود ندارد. اما پای صحبتش كه می‌نشینی سراسر تاسف است و نگرانی. تاسف برای ناآگاهی مسوولان و مردم و نگرانی برای نسل فعلی و آتی ایران كه به دست خود طبیعت و محل زندگیشان را نابود كرده‌اند. بسكی در گفت وگو می‌گوید: «وجود همه موجودات روی كره زمین حتما حكمتی دارد و نه تنها مضرنیست بلكه فایده هم دارد و فقط بشر است كه خودش با دست خودش كره زمین را نابود می‌كند.»

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/3060-bozorgtarin-moshkel-zist-mohiti-keshvar.html
گناه نابخشودني جدايي بحرين از ايران- شادروان استاد احمد اقتداری

 بحرين كه در طول تاريخ چند هزار ساله «ايالت ميش هيگ» ساسانى و سرزمينى ايرانى بوده و مردم آن ايرانى‏تبار و از مردمان دشتستان و خوزستان و لارستان و بوشهر و هرمزگان‏اند و هشتاد درصد آنها شيعه اثنى عشرى و با زبان فارسى صحبت مى‏كنند و دل به ايران بسته‏اند و چشم به سرزمين مادربوم كهن خود ايران دارند و تا سال‏هاى پيش استان چهاردهم كشور ناميده مى‏شد و آمد و رفت بدان ديار و از آن ديار به ايران به رواديد و گذرنامه احتياج نداشت و تمبر پست بدان ناحيه و از آن ناحيه به داخله كشور ايران همان بهاء تمبر داخله ايران داشت. اكنون بر اثر اين گناه نابخشودنى كشور مستقل عضو سازمان ملل متحد و گشاينده پاى امريكاييان و انگليسيان در كمينگاه استراتژيكى عليه ايران مظلوم شده است. بهتر است چند سطرى از كتب چاپ شده در اين باب بخوانيم و سپس به شرح اختصارى كتاب: گناه نابخشودنى، جدائى بحرين از ايران بپردازيم.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikh-tajzie/153-tajzie-bahrein3.html

@iranboom_ir
بشکند دست (زخم خزر)
زخم خزر

شاعر و خوانش: اکبر پدرام

تنظیم آهنگ: رضا بیگی

@iranboom_ir
ایران دورت بگردم - فهرست ٤٥ قله یا کوه مرتفع ایران به ترتیب ارتفاع


قله                    ارتفاع(متر)       رشته کوه
دماوند             5671        البرز مرکزی
علم کوه            4848        البرز مرکزی
سبلان              4811        زاگرس شمالی
تخت سلیمان    4643       البرز مرکزی
لنگری               4510       البرز مرکزی
خرسان             4500       البرز مرکزی
هزار                 4465   کوههای مرکزی
گرده کوه         4450         البرز مرکزی
قاش مستان     4409       زاگرس مرکزی
سردشت          4378     البرز مرکزی
خلنو                4375       البرز مرکزی
آزاد کوه          4355       البرز مرکزی
شاه                 4351   کوههای مرکزی
چپکرو            4318         البرز مرکزی
پالون گردن    4250       البرز مرکزی
شکرلقاس      4250     البرز مرکزی
پلوار               4233  کوههای مرکزی ایران
زرد کوه          4221    زاگرس مرکزی
خرسرک        4220       البرز مرکزی
آبند               4187       البرز مرکزی
سه يالان (سیا    4150    زاگرس مرکزی
خرتوئک        4150    البرز مرکزی
شاه شهیدان   4150 البرز مرکزی
لوکوره           4150   زاگرس مرکزی
جوپار             4135  کوههای مرکزی ایران
نارچو             4130    البرز مرکزی
سه سنگ       4115    البرز مرکزی
گدارکج اندرکج 4110  کوههای مرکزی ایران
کهاربزرگ       4108   البرز مرکزی
گلچین            4093  کوههای مرکزی ایران
کازینستان      4082   زاگرس مرکزی
قره داغ          4076   البرز مرکزی
طالقان            4056   البرز مرکزی
شیرکوه          4055    کوههای مرکزی ایران
تفتان             4050    کوههای مرکزی ایران
حصارچال       4050     البرز مرکزی
کائون             4050          البرز مرکزی
سرمشک        4048    کوههای مرکزی ایران
شاهانکوه        4040    زاگرس مرکزی
میشینه مرگ   4022    البرز مرکزی
دهلا (وروشت)  4008   البرز مرکزی
پیت غار           4000       البرز مرکزی
جانستون         4000       البرز مرکزی
توچال            3962    البرز مرکزی
کرکس            3895   کوههای مرکزی ایران

@iranboom_ir
کتاب واژه‌های سغدی در متون کهن فارسی منتشر شد

کتاب واژه‌های سغدی در متون کهن فارسی، تألیف علی رواقی در انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شد.

زبان سغدی یکی از زبان‌های شاخۀ ایرانی میانۀ شرقی است که از نگاه گستردگی ادبیات و تنوع موضوع می‌توان آن را یکی از زبان‌های مهم ایرانی دانست.

انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی کتاب واژه‌های سغدی در متون کهن فارسی، تألیف علی رواقی، را اردیبهشت ۱۴۰۳ و در ۶۲۹ صفحه منتشر کرده است.

علاقه‌مندان می‌توانند برای خرید این کتاب با کتاب‌فروشی فرهنگستان (شمارۀ ۸۸۶۴۲۴۹۷ / آقای عفیفی ۰۹۱۲۶۹۴۷۱۴۴) تماس بگیرند.

@iranboom_ir
قراباغ [ کوراباغ ] کوهستانی / ناگورا قره‌باغ

دکتر هوشنگ طالع

بر اثر نبردهای 13 ساله‌ی امپراتوری روسیه علیه ایران 1803 – 1813  و 1828 – 1825 میلادی ،  سرتاسر سرزمین قفقاز از ایران تجزیه شد . در این نبرد روسیان تنها نبودند ؛ بلکه از « تزویر » و « خیانت »‌ انگلیسیان و نیز بدعهدی و خباثت فرانسویان و هم‌چنین « بزدلی » و « خیانت »‌ عثمانی‌ها ، بر خوردار بودند .
ناپلئون در فینکن‌اشتاین با ایران قرارداد  بست و کمابیش سه ماه پس از آن با روسیه متحد شد . عثمانی دو بار با ایران علیه روسیان متحد شد و هر دو بار به آسانی نبرد را فرو گذارد و به روسیان پیشنهاد صلح کرد .
بر اثر این نبرد‌ها ، دو قرارداد به ملت و مردم ایران تحمیل شد . بر اثر قرارداد گلستان ( 2 آبان 1192 / 24 اکتبر 1813 ) ولایت‌های قره‌باغ و گنجه و خان‌نشین‌های شکی و شیروان و قبه و در بند و بادکوبه و بخش‌هایی از ولایت تالش که در تصرف روسیان بود و تمامی داغستان و گرجستان و محال شوره‌گل و آچوق‌باشی و گروزیه و منگریل و آبخاز و ... از ایران تجزیه شد .
بر اثر ننگ‌نامه‌ی ترکمان‌چای ( یکم اسفندماه 1206 / 21 فوریه 1828 ) « خانات ایروان که در دو طرف رود ارس واقع است و نیز خانات نخجوان ، به ملکیت مطلقه به دولت روس واگذار » گردید . افزون بر آن بخش دیگر ولایت تالش نیز به روسیان واگذار شد .
در سال 1915 میلادی و در جریان نبرد یکم جهانی ، عثمانی‌ها دست به قتل‌عام ارمنی‌ها زدند . در این قتل عام کمابیش یک و نیم میلیون ارمنی سرراست یا ناسرراست ( مستقیم یا غیر مستقیم ) به قتل رسیدند که از قتل‌عام‌های بزرگ تاریخ است . پای‌تخت تاریخی ارمنستان شهر « وان » بود . در اثر قتل عام سال 1915 ، ارمنی‌ها از ارمنستان رانده شدند و به   « خانات ایروان » که در اشغال امپراتوری روس بود ، پناه بردند . در اثر رانده شدن ارمنی‌ها به سوی خانات ایروان ، ترکیب جمعیت این خان‌نشین که عبارت بود از اکثریت مسلمان و اقلیت ارمنی ، به هم خورد .
البته نباید از یاد نبریم که در درازای تاریخ ، کلیسیای ایچمیادزین ( سه‌کلیسا ) در خان نشین ایروان مهم‌ترین مرکز دینی ارمنیان در قفقاز ، از احترام ویژه‌ی شاهنشاهان ایران بر خوردار بود . گفته شده است که در آیین تاج گذاری نادرشاه در دشت‌مغان ، شمشیر شاهنشاهی را اسقف کلیسای ایچمیادزین به کمر نادرشاه افشار بسته است و فتح‌علی‌شاه در پی آگاهی‌های اسقف کلیسای ایچمیادزین ( سه‌کلیسا ) یک تن از هم‌میهنان ارمنی را برای ایجاد زمینه‌ی گفت‌وگو با ناپلئون به اروپا گسیل داشت  و ...
با فروپاشی امپراتوری تزاری در سال 1917 میلادی ، سه واحد سیاسی بر پهنه‌ی قفقاز سر برآوردند . در این میان گرجستان دارای مرزهای مشخصی بود و جمهوری ارمنستان و آران ( با نام جعلی آذربایجان ) مرزهای خود را بر پایه‌ی باورهای دینی یعنی مسلمان و ارمنی مشخص کردند . در این میان :
اهالی خانات نخجوان ، با برگزاری اجتماع‌ها و گسیل هیات به تهران و نیز اعلان خواست خود به دولت‌های بریتانیا و فرانسه به عنوان پیروزمندان جنگ اعلام کردند که  «  92سال است که به زور از خاک ایران جدا شده‌اند » و خواستار پیوستن به ایران شدند .
مرتضی‌خان ممتازالملک از پایوران دولت ایران که از راه قفقاز روانه‌ی اروپا بود ، چند روز در شهر گنجه ‌ماند . مردم گنجه ، با برگزاری اجتماع‌های بزرگ و فرستادن تلگرام به تهران و نمایندگان سیاسی ایران در قفقاز و نیز انجمن آشتی ورسای ، خواهان بازگشت به آغوش میهن ( ایران ) شدند و « خواستار شدند تا ممتازالملک از سوی دولت ایران ، به فرمان‌روایی قفقاز و از جمله گنجه برگزیده شود » .
نمایندگان جمهوری خود خوانده‌ی آذربایجان قفقاز در هامش برگزاری کنفرانس آشتی در کاخ ورسای ( حومه‌ی پاریس ) خواستار ایجاد فدراسیون با ایران شدند ، به گونه‌ای که « روابط خارجی این دو کشور مشترک خواهد بود » .  
بانگ وحدت خواهی که از قفقاز بلند شده بود و نیز خواست مردم « سرخس » برای پیوستن به ایران و نیز گسیل نمایندگان از سوی مردم امارت بخارا به انجمن آشتی ورسای برای پیوند دوباره با سرزمین مادر ( ایران ) ، دولت بریتانیا را سخت وحشت‌زده کرد . زیرا در صورت « پیوندِ » هر بخشِ جداشده ، می‌توانست مردم افغانستان ، مردمان بخش‌های تجزیه شده‌ی بلوچستان و سیستان را نیز به فکر وحدت دوباره بیاندازد و در نتیجه دیوار کشیده شده به دور هندوستان از قفقاز گرفته تا افغانستان ،‌ بلوچستان و سیستان فرو بپاشد .
با مخالفت و دسیسه‌های بریتانیا به عنوان قدرت نخست جهان و فاتح جنگ جهانی و ناتوانی دولت ایران و سپس توان گرفتن حکومت بلشویکی در روسیه ، همه‌ی این تلاش‌ها ، ناکام ماند .

@iranboom_ir

Www.iranboom.ir
توطئه برای جدایی بحرین از ایران

پژوهشگر این کتاب، دکتر حمید غروی عضو کانون وکلای پاریس و نیویورک است. او دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس ۲ و دانش‌آموختۀ رشتۀ حقوق تجاری آمریکای شمالی و انگلستان از دانشگاه پاریس - سوربن و دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک است. همچنین بنیانگذار دفتر وکالت دورنس و غروی در پاریس و استاد مدعو دانشگاه پاریس ۲ در داوری سرمایه گذاری است.
وی به عنوان داور و وکیل داوری‌های بین‌المللی، در سال ۲۰۱۷ میلادی در دعوائی که تحت نظارت دیوان دائمی داوری ( لاهه) علیه بحرین مطرح شد، وکالت بانک ملّی ایران و بانک صادرات ایران را بر عهده داشت. در آن دعوا، دولت بحرین به دلیل مصادرۀ اموال بانک‌های ایرانی به دلایل سیاسی، ناقض مفادّ موافقت‌نامۀ سرمایه گذاری دوجانبه میان ایران و بحرین شناخته شده و محکوم به پرداخت غرامت گردید. کتاب حاضر تحلیلی است حقوقی و تاریخی براساس اسناد سرّی و محرمانۀ وزارت خارجۀ انگلستان که چگونه آن دولت ضمن طرح توطئه‌ای، با همراهی محمدرضا پهلوی شاه ایران، سرزمین بحرین را از ایران جدا کرد.

@iranboom_ir
دکتر فرانک اشتاین در افغانستان

برگرفته از ماهنامه گزارش شماره 79

دکتر هوشنگ طالع

اگر داستان «فرانک اشتاین»، حاصل تخیل بود و مربوط به نزدیک یک سده‌ی پیش «طالبان» واقعیتی است عریان، در برابر چشمان جهانیان.
دکتر «فرانک اشتاین»، در قصری قدیمی بر فراز یکی از کوههای کارپات، در شرق اروپا، دست اندر کار ایجاد موجودی شد که «امربر» و «فرمانبردار» وی باشد. او با خلق این موجود در پی آن بود تا به قدرتی ما فوق دیگران دست یافته و همه را منکوب و مقهور خویش سازد.
پس از کوشش‌های بسیار،‌ مخلوق دکتر فرانک اشتاین، در قالب هیولایی نیرومند از روی تخت آزمایشگاه بر می‌خیزد و حیات سراسر جنایت خود را آغاز می‌کند.
این هیولا که از هیچ جنایتی روی گردان نبود، قدرت ویژه‌ای به دکتر فرانک‌اشتاین بخشید. به طوری که او را قادر ساخت تا هرکه را که می‌خواهد از سر راه بردارد و نیروی  خود را بر دیگران تحمیل کند.
اما دیری نپایید که مخلوق بر ضد خالق قیام کرد. مخلوق فرانک‌اشتاین که به فرمان وی، زندگی دیگران را می‌گرفت، و چنان که می‌دانیم، سرانجام دکتر فرانک‌اشتاین توانست با نیرنگ و ترفند، مخلوق خود را نابود کرد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/15034-dr-eshtain-dar-afghanestan.html

@iranboom_ir
کاریکلماتور - مجله خواندنی شماره 85

مهندس محمدتقی حرآبادی

با آنکه بالانشین ها هم بالاخانه‌هایشان را اجاره دادند، هنوز نرخ اجاره بالاست!

http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zabanzad/14919-karikalamator-khandani-85.html

@iranboom_ir
2024/09/27 11:27:33
Back to Top
HTML Embed Code: