۱۲ سال پیش در ۷ امرداد ۱۳۹۱، بهروز ثروتیان ـ پژوهشگر، شارح و مصحح آثار نظامی گنجوی ـ درگذشت.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
سالروز درگذشت دکتر بدرالزمان قریب
هفتم مردادماه، برابر است با چهارمین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود و مدرک دکتری زبانهای باستانی خود را از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا دریافت کرده بود.
برخی از آثار دکتر بدرالزمان قریب عبارتاند از: تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی؛ زبانهای خاموش، یوهان فریدریش (ترجمه، با همکاری یداللّٰه ثمره)؛ وسنتره جاتکه، داستان تولد بودا به روایت سُغدی؛ فرهنگ سُغدی (سُغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)؛ تاریخچۀ گویششناسی در ایران؛ مطالعات سُغدی؛ پژوهشهای ایرانی باستان و میانه.
@iranboom_ir
هفتم مردادماه، برابر است با چهارمین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود و مدرک دکتری زبانهای باستانی خود را از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا دریافت کرده بود.
برخی از آثار دکتر بدرالزمان قریب عبارتاند از: تحلیل ساختاری فعل در زبان سُغدی؛ زبانهای خاموش، یوهان فریدریش (ترجمه، با همکاری یداللّٰه ثمره)؛ وسنتره جاتکه، داستان تولد بودا به روایت سُغدی؛ فرهنگ سُغدی (سُغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)؛ تاریخچۀ گویششناسی در ایران؛ مطالعات سُغدی؛ پژوهشهای ایرانی باستان و میانه.
@iranboom_ir
سومین سالروز درگذشت دکتر بدرالزمان قریب
هفتم مردادماه، برابر است با سومین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود و مدرک دکتری زبانهای باستانی خود را از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا دریافت کرده بود.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43881
آشنایی با دکتر بدرالزمان قریب - استاد زبان سُغدی / زهره رزشناس
فرهیختگان را باید بزرگ داشت که جامعه علمی و فرهنگی مدیون خدمات آنان است و خدمات علمی آنان را باید شناخت که عمر گرانمایه را به پای کتاب و دفتر نثار کردهاند. سرکار خانم دکتر بدرالزمان قریب، استاد بازنشسته گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و عضو پیوسته و نیرومند فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرزانهای است که زندگی خود را در خدمت به فرهنگ و زبانهای ایران باستان، به ویژه زبان سغدی، و گسترش زبان فارسی گذرانیده و آثار پژوهشی متعدد و یگانهای تالیف کرده است1؛ دانشجویان بسیاری پرورده و اکنون نیز پژوهش را استوار و پرتوان ادامه میدهد.شادکامی و دیرزیوی از آنِ ایشان باد.
آثار دکتر قریب به شرح زیر است:
1ـ «کتیبهای به خط پهلوی در چین»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشـــگاه تهران، س14، ش1،
2ـ «کتیبة جدید خشایارشا»، نشریة انجمن فرهنگ ایران باستان، س5، ش1، (1346)، ص 31-14.
3ـ «کتیبة تازه یافتة خط میخی منسوب به خشایارشا»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س16، ش2-1، (1347)، ص28-1.
4ـ «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریة انجمن فرهنگ ایران باستان، س7، ش1، (1348)،
5ـ «قانون هموزنی مصوتها در زبان سغدی»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س23، ش4، (1355)،
6ـ «رستم در روایات سغدی»، شاهنامهشناسی(1)، تهران، (1357)،
7ـ زبانهای خاموش، یوهانس فریدریش، ترجمة دکتر بدرالزمان قریب ـ دکتر یدالله شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
8ـ «ماهیار نوابی و سنگ نبشتة بغستان (بیستون)»، پژوهشهای ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات، به کوشش محمد شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
فهرست سخنرانیهای دکتر بدرالزمان قریب که بعد از 1990 ارائه شده چنین است:
1ـ سیوسومین کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، 1990، با مقاله، «آیا واژة فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica (1994) و ترجمة فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامة فرهنگستان 16 (1377) منتشر شد.
2ـ سومین کنفرانس بینالمللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، 1995، با مقالة «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)».
3ـ کنگره بینالمللی نقش فرهنگ ایرانی در جادة ابریشم، اصفهان (ایران)، 1996/1375، با مقالة «سغدیها و جادة ابریشم»، منتشر شده در ایران شناخت 5 (1376).
4ـ چهارمین کنگرة بینالمللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، 1997، با مقالة پرتوی
نو بر دو واژه در نسخة سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبانهای ایرانی1(1384).
5ـ کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، 1997، با مقالة «پژوهشی دربارة واژههای دخیل سغدی در زبان فارسی».
6ـ چهارمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، 1999، با مقالة «هفتة سیارهای در متون ایرانی».
7ـ سی و پنجمین کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، 2000، با مقالة «اهمیت اعداد در اسطورة مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامة ایران باستان 2/1 (1380).
8ـ کنفرانس بینالمللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، 2002، با مقالة «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
9ـ پنجمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، 2003، با مقالة «گذشته نقلی و بعید متعددی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو» ترجمة فارسی به قلم میترا فریدی در گویششناسی 1/2 (1383).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2571-ashenaei-dr-badrozaman-gharib.html
انتشار کتاب زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب
http://mail.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/15381-enteshar-ketab-zendeginame-dr-badrzaman-gharib.html
کتیبهای به خط پهلوی در چین
نوشته: استاد دکتر بدرالزمان قریب
مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال چهاردهم، مهر ۱۳۴۵ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32760
@iranboom_ir
هفتم مردادماه، برابر است با سومین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود و مدرک دکتری زبانهای باستانی خود را از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا دریافت کرده بود.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43881
آشنایی با دکتر بدرالزمان قریب - استاد زبان سُغدی / زهره رزشناس
فرهیختگان را باید بزرگ داشت که جامعه علمی و فرهنگی مدیون خدمات آنان است و خدمات علمی آنان را باید شناخت که عمر گرانمایه را به پای کتاب و دفتر نثار کردهاند. سرکار خانم دکتر بدرالزمان قریب، استاد بازنشسته گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و عضو پیوسته و نیرومند فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرزانهای است که زندگی خود را در خدمت به فرهنگ و زبانهای ایران باستان، به ویژه زبان سغدی، و گسترش زبان فارسی گذرانیده و آثار پژوهشی متعدد و یگانهای تالیف کرده است1؛ دانشجویان بسیاری پرورده و اکنون نیز پژوهش را استوار و پرتوان ادامه میدهد.شادکامی و دیرزیوی از آنِ ایشان باد.
آثار دکتر قریب به شرح زیر است:
1ـ «کتیبهای به خط پهلوی در چین»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشـــگاه تهران، س14، ش1،
2ـ «کتیبة جدید خشایارشا»، نشریة انجمن فرهنگ ایران باستان، س5، ش1، (1346)، ص 31-14.
3ـ «کتیبة تازه یافتة خط میخی منسوب به خشایارشا»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س16، ش2-1، (1347)، ص28-1.
4ـ «طلسم باران از یک متن سغدی»، نشریة انجمن فرهنگ ایران باستان، س7، ش1، (1348)،
5ـ «قانون هموزنی مصوتها در زبان سغدی»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س23، ش4، (1355)،
6ـ «رستم در روایات سغدی»، شاهنامهشناسی(1)، تهران، (1357)،
7ـ زبانهای خاموش، یوهانس فریدریش، ترجمة دکتر بدرالزمان قریب ـ دکتر یدالله شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
8ـ «ماهیار نوابی و سنگ نبشتة بغستان (بیستون)»، پژوهشهای ایرانی باستان و میانه، مجموعه مقالات، به کوشش محمد شکری فومشی، (1386)، تهران، انتشارات طهوری.
فهرست سخنرانیهای دکتر بدرالزمان قریب که بعد از 1990 ارائه شده چنین است:
1ـ سیوسومین کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا (ICANAS)، تورنتو (کانادا)، 1990، با مقاله، «آیا واژة فارسی کشاورز دخیل از سغدی است؟» که به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی studia Iranica (1994) و ترجمة فارسی آن به قلم دکتر زهره زرشناس در نامة فرهنگستان 16 (1377) منتشر شد.
2ـ سومین کنفرانس بینالمللی مطالعات ایرانی اروپا، کمبریج (انگلستان)، 1995، با مقالة «معرفی فرهنگ سغدی (سغدی ـ فارسی ـ انگلیسی)».
3ـ کنگره بینالمللی نقش فرهنگ ایرانی در جادة ابریشم، اصفهان (ایران)، 1996/1375، با مقالة «سغدیها و جادة ابریشم»، منتشر شده در ایران شناخت 5 (1376).
4ـ چهارمین کنگرة بینالمللی مطالعات مانوی، برلین (آلمان)، 1997، با مقالة پرتوی
نو بر دو واژه در نسخة سغدی «بهشت روشنایی یا اقلیم روشنایی»، ترجمه فارسی به قلم ابوالحسن تهامی در زبانهای ایرانی1(1384).
5ـ کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، بوداپست (مجارستان)، 1997، با مقالة «پژوهشی دربارة واژههای دخیل سغدی در زبان فارسی».
6ـ چهارمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپایی، پاریس (فرانسه)، 1999، با مقالة «هفتة سیارهای در متون ایرانی».
7ـ سی و پنجمین کنگرة بینالمللی مطالعات آسیایی و شمال آفریقا، مونترال (کانادا)، 2000، با مقالة «اهمیت اعداد در اسطورة مانوی»، به انگلیسی منتشر شده در نامة ایران باستان 2/1 (1380).
8ـ کنفرانس بینالمللی «بازدید از تورفان»، برلین (آلمان)، 2002، با مقالة «خرد در دین زرتشتی و مانوی».
9ـ پنجمین کنفرانس بینالمللی انجمن ایرانشناسان اروپا، راونا (ایتالیا)، 2003، با مقالة «گذشته نقلی و بعید متعددی در سغدی و شباهت آنها با برخی از گویشهای ایرانی نو» ترجمة فارسی به قلم میترا فریدی در گویششناسی 1/2 (1383).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2571-ashenaei-dr-badrozaman-gharib.html
انتشار کتاب زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی دانشمند دکتر بدرالزمان قریب
http://mail.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/15381-enteshar-ketab-zendeginame-dr-badrzaman-gharib.html
کتیبهای به خط پهلوی در چین
نوشته: استاد دکتر بدرالزمان قریب
مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال چهاردهم، مهر ۱۳۴۵ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32760
@iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
سالروز درگذشت دکتر بدرالزمان قریب
هفتم مردادماه، برابر است با چهارمین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود…
هفتم مردادماه، برابر است با چهارمین سالگرد درگذشت دکتر بدرالزمان قریب، عضو پیوستۀ فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زبانشناس و استاد دانشگاه.
روانش شاد و یادش گرامی.
زندهیاد دکتر بدرالزمان قریب، زادۀ ۱۳۰۸ در تهران بود…
روزی برای «ببر»
نمیدانم باور میکنید یا نه، ولی ما آدمهای عجیبی هستیم؛ اول تعداد زیادی از ببرها را شکار میکنیم و میکُشیم، بعد عرصه را برای بقیه چنان تنگ میکنیم که تعداد زیادی دیگر از ببرها خودشان از بیآبی و غذایی بمیرند و بعد ناگهان نگران تعداد اندک باقیمانده از ببرهای فلکزده میشویم و روزی را به نام «روز جهانی ببر» تعیین میکنیم.
امروز یعنی ۲۹ جولای همین روزی است که به نام ببر مزین است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک بتوانند زنده بمانند؛ زیرا با وضعیتی که این ببرها دارند، به شدت در معرض انقراض هستند و باید زیستگاههای آنها توسعه پیدا کند و آگاهی درباره این مخلوقات در حال انقراض بیشتر شود تا تعداشان از این چیزی که هست کمتر نشود. این روز از سال ۲۰۱۰ و در سنت پترزبورگ روسیه برای حفاظت از ببرها تعیین شده است.
ببر چگونه حیوانی است؟
ببر بزرگترین نوع از گربهسانان است که قد انواع آن تا ۳.۳ متر و وزنشان تا ۳۰۶ کیلوگرم میرسد؛ این حیوان، بومی آسیا و در برخی کشورهای آسیایی نماد و سمبل آنها به حساب میآید. مشخصه اصلی ببر، خطهای عمودی تیره و خز یا موی قرمز-نارنجی است. ببر حیوانی عضلانی و قوی با دندانها و فکی بسیار قوی است؛ دندان نیش ببر به جز کوسه، از همه حیوانات بلندتر است و طول دندانش گاه تا ۹۰ میلیمتر میرسد.
چند ببر در دنیا هست؟
در سال ۱۹۱۳ تعداد ببرها در جهان ۱۰۰ هزار بوده، اما در سال۲۰۱۳ ، تنها ۳۲۷۴ ببر در جهان بوده و در سال ۲۰۱۴ این تعداد به تنها ۳۰۰۰ قلاده رسید است؛ در واقع ما ۹۷ درصد ببرهای جهان را در ۱۰۰ سال اخیر از دست دادهایم. بیشترین تعداد ببرهای زنده دنیا در هند زندگی میکنند و تخمین زده میشود که ۱۷۰۶ ببر در هند، ۴۴۰ ببر در بنگلادش، ۷۵ ببر در بوتان، ۲۰ ببر در کامبوج، ۴۵ ببر در چین، ۳۲۵ ببر در اندونزی، ۱۷ ببر در لائوس، ۵۰۰ بر در مالزی، ۸۵ ببر در میانمار، ۱۵۵ ببر در میانمار، ۱۵۵ ببر در نپال، ۳۶۰ ببر در روسیه، ۲۰۰ ببر در تایلند و ۲۰ ببر در ویتنام زندگی میکنند. / ایسنا
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32758
نمیدانم باور میکنید یا نه، ولی ما آدمهای عجیبی هستیم؛ اول تعداد زیادی از ببرها را شکار میکنیم و میکُشیم، بعد عرصه را برای بقیه چنان تنگ میکنیم که تعداد زیادی دیگر از ببرها خودشان از بیآبی و غذایی بمیرند و بعد ناگهان نگران تعداد اندک باقیمانده از ببرهای فلکزده میشویم و روزی را به نام «روز جهانی ببر» تعیین میکنیم.
امروز یعنی ۲۹ جولای همین روزی است که به نام ببر مزین است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک بتوانند زنده بمانند؛ زیرا با وضعیتی که این ببرها دارند، به شدت در معرض انقراض هستند و باید زیستگاههای آنها توسعه پیدا کند و آگاهی درباره این مخلوقات در حال انقراض بیشتر شود تا تعداشان از این چیزی که هست کمتر نشود. این روز از سال ۲۰۱۰ و در سنت پترزبورگ روسیه برای حفاظت از ببرها تعیین شده است.
ببر چگونه حیوانی است؟
ببر بزرگترین نوع از گربهسانان است که قد انواع آن تا ۳.۳ متر و وزنشان تا ۳۰۶ کیلوگرم میرسد؛ این حیوان، بومی آسیا و در برخی کشورهای آسیایی نماد و سمبل آنها به حساب میآید. مشخصه اصلی ببر، خطهای عمودی تیره و خز یا موی قرمز-نارنجی است. ببر حیوانی عضلانی و قوی با دندانها و فکی بسیار قوی است؛ دندان نیش ببر به جز کوسه، از همه حیوانات بلندتر است و طول دندانش گاه تا ۹۰ میلیمتر میرسد.
چند ببر در دنیا هست؟
در سال ۱۹۱۳ تعداد ببرها در جهان ۱۰۰ هزار بوده، اما در سال۲۰۱۳ ، تنها ۳۲۷۴ ببر در جهان بوده و در سال ۲۰۱۴ این تعداد به تنها ۳۰۰۰ قلاده رسید است؛ در واقع ما ۹۷ درصد ببرهای جهان را در ۱۰۰ سال اخیر از دست دادهایم. بیشترین تعداد ببرهای زنده دنیا در هند زندگی میکنند و تخمین زده میشود که ۱۷۰۶ ببر در هند، ۴۴۰ ببر در بنگلادش، ۷۵ ببر در بوتان، ۲۰ ببر در کامبوج، ۴۵ ببر در چین، ۳۲۵ ببر در اندونزی، ۱۷ ببر در لائوس، ۵۰۰ بر در مالزی، ۸۵ ببر در میانمار، ۱۵۵ ببر در میانمار، ۱۵۵ ببر در نپال، ۳۶۰ ببر در روسیه، ۲۰۰ ببر در تایلند و ۲۰ ببر در ویتنام زندگی میکنند. / ایسنا
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/32758
Telegram
ایران بوم
روزی برای «ببر»
@iranboom_ir
@iranboom_ir
روزی برای ببرها
۲۹ جولای روزی است که به نام ببر است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک زنده بمانند
isna.ir/news/95050104783
@iranboom_ir
۲۹ جولای روزی است که به نام ببر است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک زنده بمانند
isna.ir/news/95050104783
@iranboom_ir
هفتم امرداد روز جهانی ببر!
آخرین ببر هیرکانی شکار شده در ایران
#انقراض_حیوانات
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
@iranboom_ir
آخرین ببر هیرکانی شکار شده در ایران
#انقراض_حیوانات
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
@iranboom_ir
به مناسبت روز جهانی ببر؛ نابودی بیش از ۹۷ درصد جمعیت ببر در دنیا - آخرین عکس یادگاری با ببر مازندران
۲۹ جولای به عنوان روز جهانی ببر نامگذاری شده است چرا که در حال حاضر بیش از هر زمانی ببرها در سراسر جهان به انقراض نزدیک شده اند، بیش از ۹۷ درصد جمعیت ببر در دنیا از بین رفته و بسیاری از زیرگونه های ببر منقرض شده است. به همین دلیل این روز هم به عنوان یک جشن جهانی و هم به منظور افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حفظ این گربه سان زیبا تعیین شده است.
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
سایه ای از یک رویا در افسانه های روستایی؛ ببر مازندران موهبتی که به خاطره ها پیوست
امروز تنها نشانی که از ببر مازندران در یادها باقی مانده سایه هایی است از یک رویا در افسانه های روستایی مازندران.
https://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/8279-1391-08-19-10-25-52.html
احیای نسل ببر مازندران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/252-ehya-babr.html
روزی برای #ببر
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/29263
روزی برای ببرها
۲۹ جولای روزی است که به نام ببر است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک زنده بمانند
isna.ir/news/95050104783
حکم قطعی
https://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/7749-khabar-mohit-zist-910713.html
@iranboom_ir
۲۹ جولای به عنوان روز جهانی ببر نامگذاری شده است چرا که در حال حاضر بیش از هر زمانی ببرها در سراسر جهان به انقراض نزدیک شده اند، بیش از ۹۷ درصد جمعیت ببر در دنیا از بین رفته و بسیاری از زیرگونه های ببر منقرض شده است. به همین دلیل این روز هم به عنوان یک جشن جهانی و هم به منظور افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حفظ این گربه سان زیبا تعیین شده است.
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
سایه ای از یک رویا در افسانه های روستایی؛ ببر مازندران موهبتی که به خاطره ها پیوست
امروز تنها نشانی که از ببر مازندران در یادها باقی مانده سایه هایی است از یک رویا در افسانه های روستایی مازندران.
https://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/8279-1391-08-19-10-25-52.html
احیای نسل ببر مازندران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/252-ehya-babr.html
روزی برای #ببر
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/29263
روزی برای ببرها
۲۹ جولای روزی است که به نام ببر است و هدف از نامگذاریاش جلب توجه جهان به تعداد اندک ببرهای باقیمانده است تا دست کم همین تعداد اندک زنده بمانند
isna.ir/news/95050104783
حکم قطعی
https://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/7749-khabar-mohit-zist-910713.html
@iranboom_ir
از آخرین تصاویر بهجامانده از ببر مازندران
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/9880-aks-yadegari-ba-akharin-babr-mazandaran.html
@iranboom_ir
هشتم امرداد روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق)، حکیم ایرانی و مفسر حکمت ایران باستان گرامی باد.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
نسخه خطی المشارع و المطارحات شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتح سهروردی به سال ۱۰۶۲-۱۰۶۳
۸ امرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی گرامی باد.
منبع #سازمان_اسناد_و_کتابخانه_ملی_ایران
@iranboom_ir
۸ امرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی گرامی باد.
منبع #سازمان_اسناد_و_کتابخانه_ملی_ایران
@iranboom_ir
نگاهی به زندگی و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی - ۱
@iranboom_ir
هشتم امرداد در تقویم روز سهروردی نام گرفته است. به همین مناسبت نگاهی کوتاه به زندگی و آراء فلسفی این حکیم ایرانی خواهیم داشت.
شیخ شهاب الدین سهروردی چهره برجسته ای در حکمت ، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایران است. او در سال 549 هجری قمری در قریه سهرورد زنجان دیده به جهان گشود. اولین آموخته های او در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی بود . سهروردی نزد جیلی،فقیه مشهور آن زمان،فقه را آموخت و در همانجا و نزد همین استاد با فخر رازی،منتقد بزرگ فلسفه مشاء،همدرس بود.
سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی،علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا روبرو شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد.
سهروردی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد. شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد .
هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رسید. در همان شهر با ملک ظاهر ،پسر صلاح الدین ایوبی ، دیدار کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند. سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.
شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی باک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمی پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد. اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند.
بدین ترتیب شیخ را زندانی کرده و در سن 36 یا 38 سالگی به قتل رسید. مشهور است که او را به دار آویختند یا خفه کردند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال 587 هـ.ق از زندان بیرون آوردند. جرم او معاندت با شرایع دینی بود.
از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود پنجاه کتاب و رساله به یادگار مانده است. آثار او نه تنها حاوی مهمترین آثار وی است بلکه به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.
آثار سهروردی را می توان به چهار بخش تقسیم کرد :
1- کتاب های صرفا فلسفی وی که به زبان عربی است. تلویحات ، المقاومات و مطارحات و معروف ترین کتاب فلسفی وی، حکمت الاشراق، از این جمله اند.
2- رساله های عرفانی وی که به زبان پارسی و برخی به عربی است. از این جمله عقل سرخ ، آواز پر جبرئیل ، صفیر سیمرغ و لغت موران به پارسی و هیاکل النور و کلمة التصوف به عربی است
3- ترجمه ها و شروحی که او بر کتب پیشینیان ، قرآن و احادیث نوشته است. مانند ترجمه فارسی رسالة الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم .
4- دعاها و مناجات نامه هایی که به زبان عربی است و آنها را الواردات و التقدیسات نامیده است. برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاده و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات به آن اشاره کرده است. اما با تمام این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بینانگذار فلسفه اشراق باشد یا نباشد، این سهروردی است که حکمت اشراق را به حد اعلا و تکامل رسانده است. سهروردی در این کتاب به نوعی از بحث وجود رسیده که تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمی کند ، بلکه شیوه استدلالی محض را با سیر و سلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگفت انگیز ایشان در کنار هم فلسفه ی نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند:
5. حکمت الهی یونان ، سهروردی بر خلاف فیلسوفان پیشین که تنها به ارسطو توجه ویژه ای داشتند شیفته فیثاغورث و امپدکلوس و به ویژه افلاطون بود ، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق می داند.
6. حکمت مشاء، بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمهی اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست اینگونه از آرا مشاء را در حکمت اشراق استفاده کند.
@iranboom_ir
هشتم امرداد در تقویم روز سهروردی نام گرفته است. به همین مناسبت نگاهی کوتاه به زندگی و آراء فلسفی این حکیم ایرانی خواهیم داشت.
شیخ شهاب الدین سهروردی چهره برجسته ای در حکمت ، فلسفه و عرفان در فرهنگ ایران است. او در سال 549 هجری قمری در قریه سهرورد زنجان دیده به جهان گشود. اولین آموخته های او در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی بود . سهروردی نزد جیلی،فقیه مشهور آن زمان،فقه را آموخت و در همانجا و نزد همین استاد با فخر رازی،منتقد بزرگ فلسفه مشاء،همدرس بود.
سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی،علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا روبرو شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد.
سهروردی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد. شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد .
هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رسید. در همان شهر با ملک ظاهر ،پسر صلاح الدین ایوبی ، دیدار کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند. سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.
شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی باک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمی پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد. اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند.
بدین ترتیب شیخ را زندانی کرده و در سن 36 یا 38 سالگی به قتل رسید. مشهور است که او را به دار آویختند یا خفه کردند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال 587 هـ.ق از زندان بیرون آوردند. جرم او معاندت با شرایع دینی بود.
از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود پنجاه کتاب و رساله به یادگار مانده است. آثار او نه تنها حاوی مهمترین آثار وی است بلکه به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.
آثار سهروردی را می توان به چهار بخش تقسیم کرد :
1- کتاب های صرفا فلسفی وی که به زبان عربی است. تلویحات ، المقاومات و مطارحات و معروف ترین کتاب فلسفی وی، حکمت الاشراق، از این جمله اند.
2- رساله های عرفانی وی که به زبان پارسی و برخی به عربی است. از این جمله عقل سرخ ، آواز پر جبرئیل ، صفیر سیمرغ و لغت موران به پارسی و هیاکل النور و کلمة التصوف به عربی است
3- ترجمه ها و شروحی که او بر کتب پیشینیان ، قرآن و احادیث نوشته است. مانند ترجمه فارسی رسالة الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم .
4- دعاها و مناجات نامه هایی که به زبان عربی است و آنها را الواردات و التقدیسات نامیده است. برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاده و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات به آن اشاره کرده است. اما با تمام این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بینانگذار فلسفه اشراق باشد یا نباشد، این سهروردی است که حکمت اشراق را به حد اعلا و تکامل رسانده است. سهروردی در این کتاب به نوعی از بحث وجود رسیده که تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمی کند ، بلکه شیوه استدلالی محض را با سیر و سلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگفت انگیز ایشان در کنار هم فلسفه ی نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند:
5. حکمت الهی یونان ، سهروردی بر خلاف فیلسوفان پیشین که تنها به ارسطو توجه ویژه ای داشتند شیفته فیثاغورث و امپدکلوس و به ویژه افلاطون بود ، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق می داند.
6. حکمت مشاء، بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمهی اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست اینگونه از آرا مشاء را در حکمت اشراق استفاده کند.
نگاهی به زندگی و آثار شیخ شهاب الدین سهروردی - ۲
7. حکمت ایران باستان ، از نکات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقهی خاص او به حکمت پارسی باستان است به خصوص شخص زردشت است. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است . او در کتاب حکمت الاشراق ، زردشت را حکیم فاضل نمیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است. جالب آنکه شیخ مانی و مزدک را مصلحین زردشتی گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است.
سهروردی حقیقت را امری واحد می دانست و آن را منسوب به خداوندی واحد دانسته و اصطلاح « الحق من ربک » را از قرآن وام گرفته است. سهروردی می گوید : « حقیقت ، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی یابد. شهر واحدی است که باب های کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است ».
سهروردی عقیده داشت در ایران باستان ملتی می زیست که مردم را به حق رهبری می کرد و آنان را پرستنده حق واحد می دانست. سهروردی افراد این ملت را پهلوانان و جوان مردانی یگانه پرست می دانست و ایشان را با این کلام معرفی می کند : « خداوند ولی کسانی است که ایمان آورند و ایشان را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند » او حکمای ایرانیان باستان را کسانی می داند که با شیوه اشراقی به مقام عرفانی والایی رسیده اند.
سهروردی پهلوانان فرزانه ای چون کیومرث و تهمورث و حکیمانی چون زردشت و جاماسپ را برای اولین بار در فلسفه معرفی می کند. وی واقعیت اشیاء را به نور تمثیل می کند و آنچه را که تفاوت میان آنهاست در شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد عامل آشکار شدن اشیاء است و هستی مطلق و نور محض را « نورالانوار » خداوند می داند .
منبع : خبر گزاری مهر
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
7. حکمت ایران باستان ، از نکات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقهی خاص او به حکمت پارسی باستان است به خصوص شخص زردشت است. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است . او در کتاب حکمت الاشراق ، زردشت را حکیم فاضل نمیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است. جالب آنکه شیخ مانی و مزدک را مصلحین زردشتی گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است.
سهروردی حقیقت را امری واحد می دانست و آن را منسوب به خداوندی واحد دانسته و اصطلاح « الحق من ربک » را از قرآن وام گرفته است. سهروردی می گوید : « حقیقت ، خورشید واحدی است که به جهت کثرت مظاهرش تکثر نمی یابد. شهر واحدی است که باب های کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است ».
سهروردی عقیده داشت در ایران باستان ملتی می زیست که مردم را به حق رهبری می کرد و آنان را پرستنده حق واحد می دانست. سهروردی افراد این ملت را پهلوانان و جوان مردانی یگانه پرست می دانست و ایشان را با این کلام معرفی می کند : « خداوند ولی کسانی است که ایمان آورند و ایشان را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند » او حکمای ایرانیان باستان را کسانی می داند که با شیوه اشراقی به مقام عرفانی والایی رسیده اند.
سهروردی پهلوانان فرزانه ای چون کیومرث و تهمورث و حکیمانی چون زردشت و جاماسپ را برای اولین بار در فلسفه معرفی می کند. وی واقعیت اشیاء را به نور تمثیل می کند و آنچه را که تفاوت میان آنهاست در شدت و ضعف نورانیت آنها می داند. او معتقد است که نوری واحد عامل آشکار شدن اشیاء است و هستی مطلق و نور محض را « نورالانوار » خداوند می داند .
منبع : خبر گزاری مهر
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
حکیم فردوسی و سهروردی
دکتر کریم مجتهدی
فردوسی ۸۲ سال عمر کرده است و شهاب الدین سهروردی حدود ۲۳۸ سال بعد از وفات او متولد شده و مسلما شرایط زندگانی آنها به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عملا تفاوتهای زیادی داشته است؛با این حال سهروردی با علاقه و سلیقه خاص خود، چند تن از قهرمانهای معروف شاهنامه را نام برده و ابعاد روحی و ماورایی آنها را به لحاظ اشراقی تفسیر و تأویل کرده است. همچنین میان سهروردی و فردوسی سنخیتهایی دیده میشود، هیچکس نمیتواند توجه ویژه آن دو را نسبت به ایران باستان انکار کند. واقعا بیهوده نیست که گفته اند حماسه های پهلوانی ایران عملا به نحوی به حماسه های عرفانی و اشراقی منجر می شوند.
تحلیلها و تأویلها که شهاب الدین سهروردی به نحو ابتکاری از تولد زال و کشته شدن اسفندیار به دست رستم، در حکایت تمثیلی عقل سرخ به دست داده است، خواننده علاقه مند به ادبیات حماسه فارسی را به این تأمل وامی دارد که آیا کلا روش این متفکر در مورد موضوع ها و سرگذشتهای دیگر اسطوره ای و حماسی فردوسی قابل تعمیم است یا نه؟!
در هر صورت رابطه تنگاتنگ این نوع نوشتههای سهروردی را با ادبیات عرفانی ایران نمیتوان انکار کرد، ولی آنچه در ضمن کار او بدیع و ممتاز مینماید این است که او میان عرفان و حماسه پهلوانی نوعی رابطه نزدیک برقرار میکند. هانری کربن در آثار خود نشان داده است که از طریق نظرگاه شهاب الدین سهروردی، حماسه های پهلوانی ایران به سوی حماسه های روحی و عرفانی سوق مییابند و سلحشوران و جوانمردان، اعم از اسطوره ای یا حتی واقعی، خواه ناخواه به صورت سالکان و راهیان حقایق عرفانی درمیآیند.
@iranboom_ir
دکتر کریم مجتهدی
فردوسی ۸۲ سال عمر کرده است و شهاب الدین سهروردی حدود ۲۳۸ سال بعد از وفات او متولد شده و مسلما شرایط زندگانی آنها به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عملا تفاوتهای زیادی داشته است؛با این حال سهروردی با علاقه و سلیقه خاص خود، چند تن از قهرمانهای معروف شاهنامه را نام برده و ابعاد روحی و ماورایی آنها را به لحاظ اشراقی تفسیر و تأویل کرده است. همچنین میان سهروردی و فردوسی سنخیتهایی دیده میشود، هیچکس نمیتواند توجه ویژه آن دو را نسبت به ایران باستان انکار کند. واقعا بیهوده نیست که گفته اند حماسه های پهلوانی ایران عملا به نحوی به حماسه های عرفانی و اشراقی منجر می شوند.
تحلیلها و تأویلها که شهاب الدین سهروردی به نحو ابتکاری از تولد زال و کشته شدن اسفندیار به دست رستم، در حکایت تمثیلی عقل سرخ به دست داده است، خواننده علاقه مند به ادبیات حماسه فارسی را به این تأمل وامی دارد که آیا کلا روش این متفکر در مورد موضوع ها و سرگذشتهای دیگر اسطوره ای و حماسی فردوسی قابل تعمیم است یا نه؟!
در هر صورت رابطه تنگاتنگ این نوع نوشتههای سهروردی را با ادبیات عرفانی ایران نمیتوان انکار کرد، ولی آنچه در ضمن کار او بدیع و ممتاز مینماید این است که او میان عرفان و حماسه پهلوانی نوعی رابطه نزدیک برقرار میکند. هانری کربن در آثار خود نشان داده است که از طریق نظرگاه شهاب الدین سهروردی، حماسه های پهلوانی ایران به سوی حماسه های روحی و عرفانی سوق مییابند و سلحشوران و جوانمردان، اعم از اسطوره ای یا حتی واقعی، خواه ناخواه به صورت سالکان و راهیان حقایق عرفانی درمیآیند.
@iranboom_ir
دكتر ابراهيمى دینانی؛عضو شوراى عالى علمى مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى: «سهروردی فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داد» / ایرنا.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
در بيكران پاكی و پايايی؛ بازتاب انديشه امشاسپندان در شاهنامه فردوسی و آثار سهروردی
نوشته:دكتر مرتضی دررودی جوان
چاپ نخست ۱۳۹۶، انتشارات فروهر
قطع وزيری، ۲۰۲ صفحه،
جلد شوميز، ۱۵۰۰۰ تومان
@iranboom_ir
نوشته:دكتر مرتضی دررودی جوان
چاپ نخست ۱۳۹۶، انتشارات فروهر
قطع وزيری، ۲۰۲ صفحه،
جلد شوميز، ۱۵۰۰۰ تومان
@iranboom_ir
🍀۸ امرداد روز جنگل گرامی باد🍀
جنگل "رمز حیات"
🍀
@iranboom_ir
🌳به بهانه ٨ امرداد، #روز_جنگل با مهمترین عوامل جنگل زدایی آشنا شوید:
١- پایین بودن سطح آگاهی عمومی
٢- پسماند ها
٣- آتش سوزی
٤- توسعه کشاورزی و دامپروری
٥- گردشگری ناپایدار
٦- بهره برداری بی رویه
٧- زمین خواری
٨- معدن کاوی
٩- راه سازی
١٠-چرای بی رویه دام
١١-مطامع اقتصادی
١٢-سدسازی
#جنگل_رمز_حیات
@iranboom_ir
جنگل "رمز حیات"
🍀
@iranboom_ir
🌳به بهانه ٨ امرداد، #روز_جنگل با مهمترین عوامل جنگل زدایی آشنا شوید:
١- پایین بودن سطح آگاهی عمومی
٢- پسماند ها
٣- آتش سوزی
٤- توسعه کشاورزی و دامپروری
٥- گردشگری ناپایدار
٦- بهره برداری بی رویه
٧- زمین خواری
٨- معدن کاوی
٩- راه سازی
١٠-چرای بی رویه دام
١١-مطامع اقتصادی
١٢-سدسازی
#جنگل_رمز_حیات
@iranboom_ir
سهروردی در دادگاه جهل مقدس
باید تصدیق نمود که متقابلاً موارد تأسفباری نیز وجود دارد که مورخان گزارشگر آنند. تلخی ماجرا به خاطر آن است که رأی صادره قضایی به هلاک چهرهای از قبیله دانش و علم منجر گشته و جهان را در غم آنان برای همیشه سوگوار ساخته است. تلخترین واقعه که میتوان آن را فاجعه نامید، وقتی است که اتهام صبغه دینی دارد؛ یعنی شخص، متهم به جرم علیه دین است و به همین عنوان به مرگ محکوم میگردد. این بلیة عظمی و داحیة دحیاء در تاریخ بشریت سابقه دیرینه دارد. 399 سال قبل از میلاد، سقراط دانای یونان در دادگاه آتن در حضور هیأت منصفهای که مرکب از 501 عضو است، محاکمه میشود. سقراط در آنجا به جرم منحرف کردن جوانان و کفر حاضر شده و متهم است که با فلسفه ویرانگرش، سنتها را زیر سوال برده و خدایانی تازه معرفی کرده است. هیأت منصفه متهم را با اکثریت 280 در برابر 221، به مرگ محکوم میکند. سقراط جام شوکران را به خاطر اطاعت از قانون مینوشد و تاریخ را برای همیشه به سوگ دانایی مینشاند که میتوانست با افکار سازنده خویش جامعه بشری را تربیت کند.
یکی از نمونههای اسفبار دادگاه حکیم شیخ شهابالدین سهروردی است که نامش چنان با حکمت اشراقی عجین شده که گویی او چیزی جز حکمت نمیدانسته است. حال آنکه کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» یکی از آثار وی که برای نخستین بار در سال 1418هـ . ق در دانشگاه ریاض توسط دکتر عیاض بن نامی السلمی عضو هیأت علمی آن دانشگاه تحقیق وانتشار یافته، شاهد گویایی است بر تبحر وتسلطش برفلسفه فقه که در اصطلاح سنتی اصول الفقه عنوان داشته و دارد.
ابن ابی اصیبعه گفته است: «کان اوحد فی العلوم الحکمیه جامعا للفنون الفلسفیه، بارعا فی الاصول الفلکیه، مفرط الذکاء، جید الفطره، لم یناظر احدا الا بزَّهف9 ولم یباحث محصلا الا اربی علیه»:10 او (سهروردی) در علوم حکمی بینظیر و در فنون فلسفی جامع و در اصول دانش نجوم متخصص و فردی بیاندازه با هوش و دارای فطرتی سالم بود. هیچ کس با او مناظره نمیکرد مگر آنکه مغلوب میشد و هیچ محصلی با او مباحثه نمیکرد مگر آنکه بر وی چیره میشد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11416-sohrevardi-dar-dadgah-jahl.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
باید تصدیق نمود که متقابلاً موارد تأسفباری نیز وجود دارد که مورخان گزارشگر آنند. تلخی ماجرا به خاطر آن است که رأی صادره قضایی به هلاک چهرهای از قبیله دانش و علم منجر گشته و جهان را در غم آنان برای همیشه سوگوار ساخته است. تلخترین واقعه که میتوان آن را فاجعه نامید، وقتی است که اتهام صبغه دینی دارد؛ یعنی شخص، متهم به جرم علیه دین است و به همین عنوان به مرگ محکوم میگردد. این بلیة عظمی و داحیة دحیاء در تاریخ بشریت سابقه دیرینه دارد. 399 سال قبل از میلاد، سقراط دانای یونان در دادگاه آتن در حضور هیأت منصفهای که مرکب از 501 عضو است، محاکمه میشود. سقراط در آنجا به جرم منحرف کردن جوانان و کفر حاضر شده و متهم است که با فلسفه ویرانگرش، سنتها را زیر سوال برده و خدایانی تازه معرفی کرده است. هیأت منصفه متهم را با اکثریت 280 در برابر 221، به مرگ محکوم میکند. سقراط جام شوکران را به خاطر اطاعت از قانون مینوشد و تاریخ را برای همیشه به سوگ دانایی مینشاند که میتوانست با افکار سازنده خویش جامعه بشری را تربیت کند.
یکی از نمونههای اسفبار دادگاه حکیم شیخ شهابالدین سهروردی است که نامش چنان با حکمت اشراقی عجین شده که گویی او چیزی جز حکمت نمیدانسته است. حال آنکه کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» یکی از آثار وی که برای نخستین بار در سال 1418هـ . ق در دانشگاه ریاض توسط دکتر عیاض بن نامی السلمی عضو هیأت علمی آن دانشگاه تحقیق وانتشار یافته، شاهد گویایی است بر تبحر وتسلطش برفلسفه فقه که در اصطلاح سنتی اصول الفقه عنوان داشته و دارد.
ابن ابی اصیبعه گفته است: «کان اوحد فی العلوم الحکمیه جامعا للفنون الفلسفیه، بارعا فی الاصول الفلکیه، مفرط الذکاء، جید الفطره، لم یناظر احدا الا بزَّهف9 ولم یباحث محصلا الا اربی علیه»:10 او (سهروردی) در علوم حکمی بینظیر و در فنون فلسفی جامع و در اصول دانش نجوم متخصص و فردی بیاندازه با هوش و دارای فطرتی سالم بود. هیچ کس با او مناظره نمیکرد مگر آنکه مغلوب میشد و هیچ محصلی با او مباحثه نمیکرد مگر آنکه بر وی چیره میشد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/11416-sohrevardi-dar-dadgah-jahl.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
رساله صفير سيمرغ از رسالههای فارسیِ شیخ شهاب الدین سهروردی
(1) سپاس باد واهب حيوة را و مبدع موجودات را و درود بر خواجگان رسالت و ائمّه نبوت سيّما بر صاحب شريعت كبرى و هادى طريقت عليا محمّد مصطفى صلى اللّه عليه و سلّم .
(2) امّا بعد. اين كلمهاى چند است در احوال اخوان تجريد تحرير افتاد، و سخن در آن محصور است در دو قسم: قسم اول در بدايا، و قسم دوّم در مقاصد. و اين رساله موسومست بصفير سيمرغ، و زيان ندارد كه در پيش مقدمه ياد كنم از احوال اين مرغ بزرگوار و مستقر او. روشنروانان چنين نمودهاند كه هر آن [هدهدى كه در فصل بهار بترك آشيان خود بگويد و بمنقار خود پر و بال خود بركند و قصد كوه قاف كند]، سايه كوه قاف بر او افتد بمقدار هزار سال اين زمان كه «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»، و اين هزار سال در تقويم اهل حقيقت يك صبح دم است از مشرق لاهوت اعظم. درين مدت سيمرغى شود كه صفير او خفتگان را بيدار كند و نشيمن او در كوه قاف است. صفير او بهمه كس برسد و لكن مستمع كمتر دارد، همه باويند و بيشتر بىويند.
با مائى و با ما نئى
جانى از آن پيدا نئى
[و بيمارانى كه در ورطه علت استسقا ودق گرفتارند] سايه او علاج ايشانست و مرض را سود دارد. [و رنگهاى مختلف را زايل كند و اين سيمرغ پرواز كند بىجنبش و بپرد بىپر]، و نزديك شود بىقطع اما كن. و همه نقشها از اوست، و او خود رنگ ندارد، و در مشرق است آشيان او و مغرب از او خالى نيست. همه بدو مشغولند و او از همه فارغ، همه ازو پر و او از همه تهى. و همه علوم از صفير اين سيمرغ است و ازو استخراج كردهاند و سازهاى عجيب مثل ارغنون و غير آن از صدا و رنّات او بيرون آورده اند.
چون نديدى همى سليمان را
تو چه دانى زبان مرغان را
و غذاى او آتش است و هر كه پرى از آن او بر پهلوى راست بندد و برآتش گذرد، از حرق ايمن باشد. و نسيم صبا از نفس اوست، از بهر آن عاشقان راز دل و اسرار ضماير با او گويند. اين كلمات كه متحرّر مىشود، اينجا نفثه مصدور است، و چيزى مختصر است از آن و از نداى او.
قسم اول در مبادى
(3) و آن سه فصلست: فصل اوّل در تفضيل اين علم، فصل دوم در آنچه اهل بدايا را ظاهر شود، فصل سوم در سكينه. قسم دوم در مقاصد و آن سه فصلست: فصل اوّل در فنا، فصل دوّم در آنكه هر كه عالمتر عارفتر بود، فصل سوّم در اثبات لذّت بنده مر حقّ را.
فصل اول از قسم اول: در تفضيل اين علم بر جمله علوم
(4) بر رأى روشن دلان نپوشد كه ترجيح علمى بر ديگرى از چند وجه باشد: اوّل آنست كه معلوم شريفتر بود چنانكه ترجيح زرگريست بر پالانگرى كه تصرّف اين علم در زر است و تصرف اين ديگر در چوب و پشم.
وجه دوّم از بهر آنكه [علمى را ادلّه قوىتر بود از علمى ديگر]. وجه سوّم آنكه مهمتر باشد اشتغال در آن و فايده او بيشتر باشد، و جمله امارات ترجيح درين علم موجود است بنسبت با ديگر علوم. امّا از جهت نظر بمقصود و معلوم ظاهر است كه درين علم مقصود و مطلوب و معلوم حقّ است- تعالى شأنه - و ديگر موجودات را با عظمت او نسبت كردن ممكن نيست. و امّا از جهت يافت دليل و تاكّد برهان مبيّن است كه مشاهده قوىتر از استدلال باشد، و محقّقان صناعت كلام جايز ميدارند كه حقّ تعالى بنده را علم ضرورى دهد بوجود او و صفاتش و غير آن. [پس چون اين جايز است كه بعضى را حاصل شود] شك نيست كه راجح باشد بر آنچه تحمّل كلفت و نظر و مشقّت استدلال و اقتحام مشكوك و محلّ شبهت بايد كرد. بعضى را از متصوّفه پرسيدند كه «ما الدليل على وجود الصانع؟» فقال «قد اغنى الصباح عن المصباح»، يكى ديگر گويد هم از ايشان كه مثال كسى كه حقّ را طلب كند بدليل، هم چنان باشد كه كسى بچراغ آفتابرا جويد. و محقّقان اصول مسلّم داشتهاند و اتفاق كرده كه در آخرت شايد حقّ تعالى بندگان را ادراكى آفريند در حاسه بصر، حقّ را ببينند بىواسطه دليل و برهان، و تنبيه شرط نيست پيش اهل حقّ، شايد كه بدين قواعد مثال اين ادراك در دل ايجاد كند تا در دنيا او را ببيند بىواسطه و حجّتى. و ازينست كه عمر- رضى اللّه عنه - گفت «رأى قلبى ربّى»، و علىّ- كرمّ اللّه وجهه- گفت «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا». و در اينجا سرّها پوشيده است كه لايق اين موضوع نيست. و امّا از جهت اهميّت شكى نيست كه انسان را مهمتر از سعادت كبرى چيزى نيست، بلكه جمله مطالب بنسبت با اين مختصر باشد، و اعظم وسائل معرفت است، پس از جمله وجود ثابت گشت كه معرفت شريفتر است از جمله علوم. و جنيد- رحمة اللّه عليه- گفت «اگر دانستمى كه زير آسمان علميست شريفتر از آنكه محقّقان معرفت در آن خوض ميكنند بجز بدان مشغول نبودمى و بأبلغ الطرق در تحصيل آن سعى نمودمى تا بدست آوردمى.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/8287-safir-simorgh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
(1) سپاس باد واهب حيوة را و مبدع موجودات را و درود بر خواجگان رسالت و ائمّه نبوت سيّما بر صاحب شريعت كبرى و هادى طريقت عليا محمّد مصطفى صلى اللّه عليه و سلّم .
(2) امّا بعد. اين كلمهاى چند است در احوال اخوان تجريد تحرير افتاد، و سخن در آن محصور است در دو قسم: قسم اول در بدايا، و قسم دوّم در مقاصد. و اين رساله موسومست بصفير سيمرغ، و زيان ندارد كه در پيش مقدمه ياد كنم از احوال اين مرغ بزرگوار و مستقر او. روشنروانان چنين نمودهاند كه هر آن [هدهدى كه در فصل بهار بترك آشيان خود بگويد و بمنقار خود پر و بال خود بركند و قصد كوه قاف كند]، سايه كوه قاف بر او افتد بمقدار هزار سال اين زمان كه «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»، و اين هزار سال در تقويم اهل حقيقت يك صبح دم است از مشرق لاهوت اعظم. درين مدت سيمرغى شود كه صفير او خفتگان را بيدار كند و نشيمن او در كوه قاف است. صفير او بهمه كس برسد و لكن مستمع كمتر دارد، همه باويند و بيشتر بىويند.
با مائى و با ما نئى
جانى از آن پيدا نئى
[و بيمارانى كه در ورطه علت استسقا ودق گرفتارند] سايه او علاج ايشانست و مرض را سود دارد. [و رنگهاى مختلف را زايل كند و اين سيمرغ پرواز كند بىجنبش و بپرد بىپر]، و نزديك شود بىقطع اما كن. و همه نقشها از اوست، و او خود رنگ ندارد، و در مشرق است آشيان او و مغرب از او خالى نيست. همه بدو مشغولند و او از همه فارغ، همه ازو پر و او از همه تهى. و همه علوم از صفير اين سيمرغ است و ازو استخراج كردهاند و سازهاى عجيب مثل ارغنون و غير آن از صدا و رنّات او بيرون آورده اند.
چون نديدى همى سليمان را
تو چه دانى زبان مرغان را
و غذاى او آتش است و هر كه پرى از آن او بر پهلوى راست بندد و برآتش گذرد، از حرق ايمن باشد. و نسيم صبا از نفس اوست، از بهر آن عاشقان راز دل و اسرار ضماير با او گويند. اين كلمات كه متحرّر مىشود، اينجا نفثه مصدور است، و چيزى مختصر است از آن و از نداى او.
قسم اول در مبادى
(3) و آن سه فصلست: فصل اوّل در تفضيل اين علم، فصل دوم در آنچه اهل بدايا را ظاهر شود، فصل سوم در سكينه. قسم دوم در مقاصد و آن سه فصلست: فصل اوّل در فنا، فصل دوّم در آنكه هر كه عالمتر عارفتر بود، فصل سوّم در اثبات لذّت بنده مر حقّ را.
فصل اول از قسم اول: در تفضيل اين علم بر جمله علوم
(4) بر رأى روشن دلان نپوشد كه ترجيح علمى بر ديگرى از چند وجه باشد: اوّل آنست كه معلوم شريفتر بود چنانكه ترجيح زرگريست بر پالانگرى كه تصرّف اين علم در زر است و تصرف اين ديگر در چوب و پشم.
وجه دوّم از بهر آنكه [علمى را ادلّه قوىتر بود از علمى ديگر]. وجه سوّم آنكه مهمتر باشد اشتغال در آن و فايده او بيشتر باشد، و جمله امارات ترجيح درين علم موجود است بنسبت با ديگر علوم. امّا از جهت نظر بمقصود و معلوم ظاهر است كه درين علم مقصود و مطلوب و معلوم حقّ است- تعالى شأنه - و ديگر موجودات را با عظمت او نسبت كردن ممكن نيست. و امّا از جهت يافت دليل و تاكّد برهان مبيّن است كه مشاهده قوىتر از استدلال باشد، و محقّقان صناعت كلام جايز ميدارند كه حقّ تعالى بنده را علم ضرورى دهد بوجود او و صفاتش و غير آن. [پس چون اين جايز است كه بعضى را حاصل شود] شك نيست كه راجح باشد بر آنچه تحمّل كلفت و نظر و مشقّت استدلال و اقتحام مشكوك و محلّ شبهت بايد كرد. بعضى را از متصوّفه پرسيدند كه «ما الدليل على وجود الصانع؟» فقال «قد اغنى الصباح عن المصباح»، يكى ديگر گويد هم از ايشان كه مثال كسى كه حقّ را طلب كند بدليل، هم چنان باشد كه كسى بچراغ آفتابرا جويد. و محقّقان اصول مسلّم داشتهاند و اتفاق كرده كه در آخرت شايد حقّ تعالى بندگان را ادراكى آفريند در حاسه بصر، حقّ را ببينند بىواسطه دليل و برهان، و تنبيه شرط نيست پيش اهل حقّ، شايد كه بدين قواعد مثال اين ادراك در دل ايجاد كند تا در دنيا او را ببيند بىواسطه و حجّتى. و ازينست كه عمر- رضى اللّه عنه - گفت «رأى قلبى ربّى»، و علىّ- كرمّ اللّه وجهه- گفت «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا». و در اينجا سرّها پوشيده است كه لايق اين موضوع نيست. و امّا از جهت اهميّت شكى نيست كه انسان را مهمتر از سعادت كبرى چيزى نيست، بلكه جمله مطالب بنسبت با اين مختصر باشد، و اعظم وسائل معرفت است، پس از جمله وجود ثابت گشت كه معرفت شريفتر است از جمله علوم. و جنيد- رحمة اللّه عليه- گفت «اگر دانستمى كه زير آسمان علميست شريفتر از آنكه محقّقان معرفت در آن خوض ميكنند بجز بدان مشغول نبودمى و بأبلغ الطرق در تحصيل آن سعى نمودمى تا بدست آوردمى.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/hekmat-falsafe/8287-safir-simorgh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir