Telegram Web Link
۱۳ تیر روز جشن تیرگان - روزی که آرش برای ایران شهید شد

۱۳ تیر روز جشن تیرگان و آن را جشن می‌گیرند. روزی که مردم باور دارند زمانی که آرش کمانگیر می‌خواست مرز ایران و توران را مشخص کند، تمام جانش را در تیر گذاشت و بعد از آنکه تیر را رها کرد، جسم بی‌جانش بر زمین افتاد و شهید راه وطن شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگ ایسنا، در تاریخ سنتی "تیرگان" روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. به روایت ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، "تیرگان" روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است.

«بهروز بیگوند» در تحقیق خود با نام «جشن‌های فراموش شده ایران باستان» آورده است: جشن تیرگان در روز 13 تیر گاه شمار خورشیدی برگزار می‌شد. این جشن در گرامی داشت تیشتر (ستاره باران‌آور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام می‌پذیرد.


آب‌پاشی

این جشن در کنار آب‌ها، همراه با مراسمی وابسته با آب‌ و آب‌پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بودند و همچون دیگر جشن‌هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آب ریزگان» یا «آب‌پاشان» یا «سو شوران» یاد شده است.

در گذشته «تیرگان» روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به «روز آرش شیوا تیر» منسوب بوده است. ابوریحان بیرونی و گردیزدی در «زین‌الاخبار» ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی یعنی «کیخسرو» را در این روز و پس از شست‌وشوی خود در آب چشمه‌ای دانسته‌اند. جشن تیرگان به جز این روز در نخستین "تیر روز" از سال یعنی سیزدهم فروردین (سیزده‌بدر) و سیزدهم مهرماه (قالی‌شویان اردهال) نیز برگزار می‌شود.

ارامنه ایران نیز در روز سیزدهم ژانویه آیینی برگزار می‌کنند که برگرفته و در ادامه جشن تیرگان است. در برخی مناطق مانند فراهان صدها سال است این جشن به شکل باشکوه در اول تیر برگزار می‌شود.


فال کوزه

یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن‌های ایرانی فال کوزه (چکُ دولَه) است. روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه‌ای را برمی‌گزینند و کوزه سفالی سبزرنگ دهان گشادی به او می‌دهند که «دولَه» نام دارد. او این ظرف را از آب تمیز پر می‌کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می‌اندازد. آن گاه «دولَه» را نزد همه کسانی می‌برد که آرزویی در دل دارند و می‌خواهند در مراسم «چکُ دولَه» شرکت کنند و آن‌ها شیء کوچکی مانند انگشتر، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این‌ها در آب دولَه می‌اندازند.

سپس دختر دولَه را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورْد می‌برد و آنجا می‌گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آب‌ریزان، همه کسانی که در دولَه چیزی انداخته‌اند و نیّت و آرزویی داشته‌اند در جایی گردهم می‌آیند و دوشیزه دولَه را از زیردرخت به میان جمع می‌آورد. در این فال‌گیری بیش‌تر بانوان شرکت می‌کنند و سالخوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می‌خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دولَه می‌برد و یکی از اشیاء را بیرون می‌آورد. به این ترتیب، صاحب آن شیء‌ متوجه می‌شود که شعر خوانده شده مربوط به نیّت، خواسته و آرزوی او بوده است.


دستبند تیر و باد

در آغاز جشن،‌بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از هفت ریسمان به هفت رنگ متفاوت بافته شده است به دست می‌بندند و (9 روز بعد) آن را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می‌سپارند تا آرزوها و خواسته‌هایشان را به عنوان پیام‌رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می‌شود:

تیر برو باد بیا، غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا، خوشه مرواری بیا


در اسطوره ها

در باورهای مردم درباره جشن تیرگان دو روایت است که روایت نخست همچنان که در بالا گفته شد مربوط به فرشتگان باران یا تیشتر است و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است: در اوستا، تیشتر یَشت (تیر پیشت) تیشتر فرشته باران است که در 10 روز اول ماه به چهره جوانی پانزده ساله درمی‌آید و در 10 روز دوم به چهره گاوی با شاخ‌های زرین و در 10 روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوش‌های زرین.

تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوش، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می‌رود. در آن جا با دیو خشکسالی «اَپوش» که به شکل اسبی سیاه است و با گوش و دم سیاه خود ظاهری ترسناک دارد، روبرو می‌شود. این دو، سه شبانه‌روز با یکدیگر به نبرد برمی‌خیزند. تیشتر در این نبرد شکست می‌خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می‌جوید و به خواست و قدرت پروردگار این‌بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می‌شود و آب‌ها می‌توانند بدون مانعی به مزرعه‌ها و چراگاه‌ها جاری شوند.

http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/15208-13-tir-arash-tirgan-940413.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
آرش کماندار - سروده‌ی بانو هما ارژنگی

از دامن کوهسار البرز،
میریخت به صخره های تبدار
سوزنده شراره های خورشید
وان قامت دلکش دماوند،
با آنهمه فر و  سرفرازی
لرزنده به خود ز بیم و امید.
آن روز غریب محنت انگیز،
پیمانه‌ی بخت شاد خواران،
در چنبر چرخ  باژگونه
در شهر  همه نشان غم بود....

در ساغر قلب میگساران
جوشنده شرنگ نامرادی
رخساره‌ی مردمان دژم بود
آن روز حدود و مرز ایران،
آزادگی و غرور انسان
در پرش تیر یک کمان بود
میرفت یگانه سربداری
بر مسلخ  عشق و پایداری
آوردگهش نه آنچنان بود.
چون شیر که رو کند به نخجیر،
آن سخت کمان آتشین  تیر،
کز وحشت ننگ و بیم تحقیر
میجست به کار خوش تدبیر،
میرفت که در پناه یزدان
خود نقش زند نشان تقدیر
بازو بگشاد   آن  کماندار
رو جانب کوه و آسمان کرد
بدرید سپید جامه بر تن،
سر بر سر صخره ای همی سود
دادار یگانه  را ندا داد ....
پژواک بلند خواهش  او،
پیچید به قلب کوه البرز
جوشید گدازه‌های سوزان
در سینه‌ی سنگها شتابان
غرید پلنگ خفته در کوه
آهو بچگان ز جان  هراسان.
آنگاه ز اوج   آسمانها،
ابری چو  غبار سر برآورد
توفنده نهاد گرد بادی،
کوبید به چهر کوهساران....

فرهیخته آرش کماندار،
آن گرد نژاده  سر افراز
دل بر کف و جان در آستین گفت:
ای یاور و یار پاکبازان،                
ای بر دل خسته‌ام تو درمان،
من قاصد افتخار و نورم،
شیراوژن و پر دل و جسورم
جانبازی من چو نیست بازی
بر من تو ببخش سرفرازی....

آنگاه به نام ایزد جان
با یاد وطن خجسته  ایران
آن تیر گزیده در کمان کرد
قربان شرف تن و توان کرد

آمیخت همه روان پاکش،
با سختی تیر تیز پران
وان تیر همه روان و جان شد
گویی که روان آرش وتیر
پیچید بهم چو آذرخشی
توفنده و جان شکار و سوزان
بر جانب اهرمن روان شد....
آرش، به فروغ و نور ایمان،
آن روز بلند  تیرگان را، بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامه‌ی عشق و جوهر جان
بنهاد یکی نشان جاوید
بر سینه‌ی افتخار انسان
یعنی که: زجان گذر توان کرد،
در آتش خشم وکین خطر کرد،
وز بازی آسمان حذر کرد
لیکن دل خود زمهر ایران
هرگز نتوان برید آسان

http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/1035-arash-kamandar.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
آرش کماندار - سروده‌ی بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/1035-arash-kamandar.html

@iranboom_ir
سیزدهم تیر ماه، روز جشن تیرگان و روز ملی دماوند است.
جشن تیرگان بر ملت بزرگوار ایران همایون و فرخنده باد.

@iranboom_ir
جشن تیرگان گرامی باد.

@iranboom_ir
هرگاه زمان یکی از جشن‌های ایرانی فرامی‌رسد یادمان می‌آید که چگونه گروهی با پذیرش گاه‌شماری نابرابر با گاه‌شمار امروزی و هنجاری و پذیرفته شده‌ی ایرانیان، میان مردمان ایران زمین پراکندگی می‌اندازند.
باشد که بدانیم همبستگی همه‌ی مردمان ایران زمین گرامی‌تر و با ارزش‌تر و مهم‌تر از گاه‌شماری است که کم‌تر شناخته شده است. (اکنون در مورد درستی و نادرستی آن گاه‌شمار که می‌گویند زرتشتی است، گفتگویی ندارم)
باید بپذیریم تمدن ایران زمین فرگشتی است
و همچون فرگشت همه‌ی زیستارهای روی زمین، رو به سوی بهبود و تازگی و فرایاز شدن دارد و پویاست. خود را به روز می‌کند و گره‌ها و نادرستی‌های خود را پالایش می‌نماید. فرهنگ ایران زمین بسته و سنگ شده و واپس‌گرا نیست.
اگر بپذیریم که از روی درست اندیشی و ریزبینی ما ایرانیان و برپایه‌ی ژرفنگری گاه‌شمارمان، روز نخست تابستان، درست برابر با بلند‌ترین روز سال است و همچنین برابر با یکم تیر ماه،‌ این نکته نه تنها نشان از پذیرش درست و ریز بودن گاه‌شمار امروزیمان دارد، همانا ما را به این پذیرش وامی‌دارد که روز تیر از ماه تیر و  جشن تیرگان درست برابر با سیزدهم ماه با گاه‌شمار امروزی و رسمی کشور است.
نگذاریم، گروهی با پافشاری بر جابجا بودن گاه‌شمار، جشن‌ها ایرانی که بیشترین آماجش پس از شادی، یک‌دستی مردمان ایران زمین است را پراکنده کنند. 

روز ۱۳ تیرماه (روز تیر از ماه تیر) و جشن تیرگان خجسته و فرخنده باد

#حمیدرضادانش
#جشنهای_ایرانی

🐟

@iranboom_ir
اسطورهٔ آرش

داریوش احمدی

«آرش»1 یکی از پهلوانانِ پرآوازه در حماسه‌های ملی ایران است که از او همواره به عنوان نماد میهن‌پرستی و از جان‌گذشتگی یاد شده است. او کسی است که در هنگامه‌ی جنگ‌های ایران و توران، طبق توافق طرفین، تیری را به بهای جان خویش پرتاب کرد تا نقطه‌ی فرود آن، مرز دو کشور تعیین شود و ستیزه‌ها پایان یابد.

1

پیشینه‌ی حماسه‌ی «آرش» به عصر اوستایی راه می‌بَرَد، چنان که در تیشتریَشت /7ـ6 (دارمستتر 1883: 95ـ94) می‌خوانیم:

(6) برای تیشتر، ستاره‌ی فروغمند و شکوهمند قربانی می‌کنیم، که به سوی دریای فراخ‌کرت (vouru-kaša اوستایی) پرواز می‌کند؛ به تندی تیری که در فضای مینوَی پرتاب شده است، که آرش، چابک‌ترین تیرانداز2 آریایی در میان آریاییان، که تیرش تندترین بود، از کوه «ایرییوخشوثا» به سوی کوه «خونونت» (Xanuuant) پرتاب کرد؛ (7) چرا که اهورَ مزدا او را یاری کرد، و نیز آب‌ها و گیاهان؛ و مهر، خداوند‌ چراگاه‌های پهناور، راهی فراخ بر وی گشود.

در رساله‌ی پهلوی «ماه فروردین، روز خرداد» (جاماسپ آسانا 1371: 142) ششم فروردین ماه (روزی که مهم‌ترین وقایع اسطوره‌ای ـ دینی زرتشتی در آن رخ داده) روزی دانسته شده است که آرش شیواتیر (šēbāg-tīr) و منوچهر، زمین‌های اشغال شده‌ی ایران را از افراسیاب تورانی بازستاندند.

اگرچه متن‌های پهلوی درباره‌ی اسطوره‌ی آرش سخن چندانی به میان نیاورده‌اند، اما در متون تاریخی عصر اسلامی از حماسه‌ی آرش به تفصیل سخن رفته است: در عصر پادشاهی منوچهر، افراسیاب (Fraŋrasiian- اوستایی؛ Frāsiyāk پهلوی)، فرمان‌روای ویرانگر و دَدخوی توران، با لشکری بزرگ به خاک ایران تاختن آورد و توانست سپاه ایران را به عقب نشینی وادارد و منوچهر را در طبرستان به حصار گیرد. اما این محاصره و کشمکش ایرانیان و تورانیان به درازا کشید و از این رو، دو سوی نبرد به صلح رضا دادند و قرار بر آن شد که یکی از پهلوانان سپاه ایران تیری را از طبرستان به سوی شرق بیافکند و هر جا که تیر بر زمین بنشیند، آن جا مرز ایران و توران تعیین شود. سرانجام در بامداد روز مقرر، آرش با تمام نیروی خود از کوه دماوند تیر را پرتاب نمود. تیر به گونه‌ای معجزه‌آسا تا کرانه‌ی رود بلخ پر کشید و همان نقطه به عنوان مرز ثابت ایران و توران به رسمیت شناخته شد و جنگ و کشمکش پایان یافت (طبری 1352: 90ـ289؛ بلعمی 1385: 41ـ239). با وجود این، درباره‌ی برخی از جزییات حماسه‌ی آرش در میان متون موجود تفاوت‌هایی وجود دارد. ثعالبی (1368: 90) زمان وقوع این رویدادها را عصر پادشاهی «زو» می‌داند و نه منوچهر. به نوشته‌ی طبری (1352: 290) آرش پس از پرتاب تیر به مقامِ سالاری تیراندازان سپاه ایران منصوب شد، اما به روایت بیرونی (1352: 88 ـ287) و ثعالبی (1368: 291) آرش با پرتاب تیر، جان خود را نیز فدای میهن کرد. افزون بر این، ابوریحان بیرونی (1352: 288) نقل می‌کند که پرتاب تیر به دست آرش در سیزدهم تیرماه ( روز تیرگان) رخ داد و از این رو ایرانیان این روز را جشن می‌گرفتند.

ابوریحان بیرونی (1352: 88 ـ287) در ضمن بازگویی حماسه‌ی آرش، روایت منحصر به فردی را نقل می‌کند مبنی بر این که ایزدبانوی زمین، «سپندارمذ»، برای رهایی ایران از چنگال افراسیاب به منوچهر فرمان داد تیر و کمان ویژه‌ای ساخته شود و با پرتاب تیر، بیگانگان غاصب از خاک ایران بیرون رانده شوند. اما این روایت فرعی در داستان آرش نمودار کدام اسطوره است؟ در رساله‌ی پهلوی «شهرستان‌های ایران» (جاماسپ آسانا 1371: 67) گفته می‌شود که افراسیاب «سپندارمذ را به زنی خواست و سپندارمذ در زمین آمیخت، و او (افراسیاب) آن شهر را ویران کرد».
نویسنده‌ی ارمنی، تئودور بارکونای، نیز در ضمن شرح برخی از باورهای زرتشتی به همین اسطوره اشاره‌ی گذرایی کرده است: «زمین دوشیزه‌ای جوان و نامزد پَریسَگ (= افراسیاب) بود» (پاگنن 1898: 163). به نظر می‌رسد که این روایات منعکس‌کننده‌ی اسطوره‌ای هستند که بر مبنای آن، خشک‌سالیِ عصر پادشاهی منوچهر نتیجه‌ی تجاوز دیوی نیرومند (افراسیاب) به زمین (سپندارمذ) دانسته می‌شده است؛ و، در واقع، رهنمودهای سپندارمذ در مورد چندوچون ساخت تیر نیز نمادی از تلاش‌های زمین برای رها کردن خود از دست این شاه/ دیو جبّار و متجاوز و ویرانگر (= افراسیاب) به یاری شاه ـ پهلوانی است که به واسطه‌ی برگزیدگی و فرهمندی خویش، زمین را از دیوان می‌زداید و آن را به سامان می‌رساند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/14970-ostore-arash.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
روز ملی دماوند فرخنده باد.

@iranboom_ir
سیزدهم تیر ماه، روز جشن تیرگان و روز ملی دماوند است.
جشن تیرگان بر ملت بزرگوار ایران همایون و فرخنده باد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38783

ای دیو سپید پای در بند - ملک‌الشعرای بهار

ای دیو سپید پای در بند!
ای گنبد گیتی! ای دماوند!

از سیم به سر یکی کله خود
ز آهن به میان یکی کمر بند

تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر، چهر دلبند

تا وارهی از دم ستوران
وین مردم نحس دیومانند

با شیر سپهر بسته پیمان
با اختر سعد کرده پیوند

چون گشت زمین ز جور گردون
سرد و سیه و خموش و آوند

بنواخت ز خشم بر فلک مشت
آن مشت تویی، تو ای دماوند!

تو مشت درشت روزگاری
از گردش قرنها پس افکند

ای مشت زمین! بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند

نی نی، تو نه مشت روزگاری
ای کوه! نیم ز گفته خرسند

تو قلب فسردهٔ زمینی
از درد ورم نموده یک چند

شو منفجر ای دل زمانه !
وآن آتش خود نهفته مپسند

خامش منشین، سخن همی گوی
افسرده مباش، خوش همی خند

ای مادر سر سپید! بشنو
این پند سیاه بخت فرزند

بگرای چو اژدهای گرزه
بخروش چو شرزه شیر ارغند

ترکیبی ساز بی‌مماثل
معجونی ساز بی‌همانند

از آتش آه خلق مظلوم
وز شعلهٔ کیفر خداوند

ابری بفرست بر سر ری
بارانش ز هول و بیم و آفند

بشکن در دوزخ و برون ریز
بادافره کفر کافری چند

ز آن گونه که بر مدینهٔ عاد
صرصر شرر عدم پراکند

بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل ز هم این نژاد و پیوند

برکن ز بن این بنا، که باید
از ریشه بنای ظلم برکند

زین بی‌خردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند

___
 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یادی از محمد معین در سالگرد درگذشتش

@iranboom_ir
یادی از شادروان دکتر محمد معین
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43735

دکتر محمد معین زادهٔ نهم اردیبهشت‌ماه سال 1297 در محله زرجوب شهر رشت است. او در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و در کنار پدربزرگ پدری‌اش بزرگ شد. معین تحصیلات خود را در رشت آغاز کرد و برای ادامه آن به تهران آمد. مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت و موضوع رساله او که به زبان فرانسه نوشته شده بود، «لوکنت‌ دولیل‌ و مکتب‌ پارناس‌» بود.

معین در سال 1321 با نوشتن رساله «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» اولین کسی شد که در ایران دکترای ادبیات فارسی گرفت. بعد از دریافت دکترا به عنوان استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و استاد در دانشسرای عالی مشغول تدریس و تحقیق شد.

او در سال 1324 بر اساس تصویب مجلس شورای ملی و توصیه علامه قزوینی، همکاری با علامه دهخدا را در تنظیم لغت‌نامه شروع کرد و معاون او در کار لغت‌نامه بود و پس از وی، ریاست سازمان لغت‌نامه را به عهده گرفت.

دکتر محمد معین با زبان‌های اوستایی، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتین و سانسکریت آشنایی داشت.

او به تدوین فرهنگ فارسی که اکنون «فرهنگ فارسی معین» نام دارد، همت گماشت که نتوانست آن را به پایان برساند و بعد از درگذشتش، دوست و همکارش، سیدجعفر شهیدی، این فرهنگ فارسی را به پایان رساند.

محمد معین 9 آذرماه سال 1345 پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی دچار بی‌هوشی موقت شد. بلافاصله به بیمارستان آریا در تهران منتقل و بستری شد. او را برای معالجه بیش‌تر در تاریخ 14 مرداد 1346 به کشور کانادا منتقل کردند؛ اما چون بهبود پیدا نکرد، به ایران بازگردانده و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. دکتر محمد معین در روز 13 تیرماه سال 1350 در بیمارستان درگذشت.

از آثار محمد معین به «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد»، «یوشت فریان مرزبان‌نامه»، «یادنامه پورداوود»، «برگزیده شعر فارسی»، «قاعده‌های جمع در زبان فارسی»، «مزدیسنا و ادب پارسی»، «برگزیده نثر فارسی»، «مفرد و جمع»، «تحلیل هفت پیکر نظامی»، «اسم جنس»،«یک قطعه شعر در پارسی باستان»، «ارداویراف‌نامه»، «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی»، «حافظ شیرین‌سخن»، «آیینه سکندر»، «هورقلیا» و «مجموعه‌ی مقالات» می‌توان اشاره کرد.

در همین زمینه:

سال شمار زندگی دکتر محمد معین
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1343-salshomarmohammad-moein.html

یادی از محمد معین در سالگرد درگذشتش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5832-yadi-mohammad-moein.html

کاروان/دکتر معین به روایت خودش - زندگی من
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7750-dr-moein-be-ravayat-khodash.html

دکتر محمد معین‌خالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7918-dr-moein-janeshin-dehkhoda.html

دکتر محمد معین، ‌خالق «فرهنگ معین» - جانشین دهخدا - 2
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7947-----l-r---2.html

دکتر محمد معین؛‌خالق فرهنگ معین ـ3 - دو نسخه خطی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8227-dr-moein-3.html

دکتر محمد معین،‌خالق فرهنگ معین ـ 4 - به روایت زرین‌کوب
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8421-dr-moein-4.html

مراسم بزرگداشت استاد محمد معین پدر فرهنگ فارسی در گیلان برگزار شد

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9736-bozorgdasht-moein-gilan.html

همسر دکتر معین به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11012-1392-09-08-16-40-53.html

معین؛ پژوهشگری خلاق و چندوجهی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13877-mohammad-moein.html


 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۴ تیر روز قلم فرخنده باد

با قلم می گویم ای همزاد!ای همراه!ای هم سرنوشت!
نیک می دانی چه ها دیدم به دورانهای زشت!
شعرهایم را نوشتی؟دست خوش!
اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟

شادروان فریدون مشیری

@iranboom_ir
⚫️ ١٤ تیرماه سالگرد درگذشت «عباس کیارستمی» است.
یادش گرامی.

نگاهی به ۴۵ سال فعالیت حرفه ای عباس کیارستمی.

@iranboom_ir
در دفتر زمانه فُتد نامش از قلم...
هرملتی ‌که‌ مردم‌ صاحب‌قلم‌ نداشت

فرخی یزدی

@iranboom_ir
آرش به فروغ و  نور ایمان
ان روز بلند تیرگان را
بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامه عشق و جوهر جان

آری ، گاه  قلم همان تیر آرش است که سرفرازی سرزمینی را بر سینه تاریخ نقش می زند.  قلمی که خامه عشق است و جوهرش جان آرش پهلوان

روز قلم ، بر  نیک اندیشان جهان خجسته باد.

هما ارژنگی

@iranboom_ir
آشنایی با شهر باستانی گور
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38822

فیروز آباد تا قبل از حمله اسكندر به ایران، شهر گور نامیده می‌شد.

اسكندر مقدونی این شهر را كاملا ویران كرد و قرن‌ها بعد از اسكندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی این شهر را احیا و آباد كرد، اما در حمله تازیان به ایران این شهر دوباره ویران شد.

فیروزآباد كه قدیم آن را گور می‌نامیدند به روزگار كیانیان شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت.

از دیدنی‌های این شهر می‌توان به قلعه دختر، كاخ ساسانی و برج آتشكده و بقایای شهر گور اشاره كرد.

شهر ساسانی گور نخستین شهر دایره‌ای شکل ایران محسوب می‌شود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.

کاوش‌های باستان شناسی در این شهر ساسانی برای نخستین‌بار در سال جاری توسط دیتریش هوف، باستان‌شناسی آلمانی آغاز شده است.

این شهر چهار دروازه اصلی داشته است. این دروازه‌ها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب‌، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب می‌شده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز می‌شده است.

از جمله یافته‌های مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد.

رنگ‌های به کار رفته در این کف همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان می‌دهد.

منار
در وسط شهر گور، مناری 4 گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع 30 متر احداث گردیده است.

در خصوص ساخت این مُنار نظریه‌های مختلفی ارائه شده است:

منار به عنوان نماد قدرت پادشاه
منار، جهت دایره درآوردن و ساختن شهر
محل ارتباط با قلعه دختر
جهت اطلاع از حملات دشمن
محل نیایش

رصدخانه شهر گور:

قدیمی‌ترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد.

این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب می‌شود.

پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازه‌ای دایره‌ای‌شکل رسید که پس ‌از مطالعه، مشخص شد، قدیمی‌ترین نمونه از رصدخانه‌های به‌دست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است.

نمونه‌های همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به این‌که رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک 300 سال پس‌از رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمی‌ترین رصدخانه ایران به‌شمار می‌رود.

برج ستاره‌شناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک 65/5 متر دارد که روی آن، 12 نشانه از علامت‌های بکار گرفته شده در اندازه ‌گیری‌های رصدی و سکوهایی نموداری، هست.

شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر می‌کند، اهمیت فراوانی داشته است.

فارس در سده چهارم هجری قمری یکی ‌از پیش‌تازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است.

حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دایره البروج با وسیله‌ای به قطر 123 سانتی‌متر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه به‌دست آمده در شهرگور، کار می‌گذاشتند.

نقش چهار شاهزاده:

چهار شاهزاده ساسانی برای اولین‌بار روی یکی از دیوارهای بدست آمده از این شهر کشف شد.

این چهار شاهزاده را دو زن و یک مرد جوان به همراه نوجوانی تشکیل می‌دهند.

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/203-shahre-gor.html


https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کیکاووس خودکامه‌ای نامجو

برگرفته از ایران‌نامه، زمستان 1361، صص 206 تا 253

جلال متینی

کیقباد نخستین شاه از سلسلۀ کیانیان در دورۀ یک صد سالۀ پادشاهی خود توانست انتقام کشته شدن نوذر، شاه پیشدادی، را از تورانیان بگیرد و به یاری رستم جوان، تورانیان را به پشت مرزهای تعیین شده از طرف فریدون براند. وی ده سال نیز به گرد جهان گشت و در نواحی مختلف شهرهای بسیار بنیان نهاد. او که پادشاهی دادگستر و آرام و صلح طلب بود، مهتران و بزرگان کشور را همواره به راستی و خردمندی و دادگری می‌خواند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/6271-1391-04-27-10-43-23.html

____
 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
حسن قاسمی شاد

" هنر برخورد با افراد دشوار و مساله ساز"

افراد دشوار، بخشی از ارتباطات روزمره ما هستند. اینها اکثرا نگران از دست دادن موقعیتی می باشند. نیازشان توجه، فهمیده شدن و تایید شدن است.
پس نباید با خشونت با آنها رفتار کرد
و باید سعی کنیم نگرش منفی و سطح اصطحکاک خود و آنها را کاهش دهیم.

برای اتخاذ بهترین روش رفتاری با آنها، برخورد درست با صفت نادرست را به کار ببندید؛ 

۱ 🔰زورگو، خود خواه
⚠️ نجنگید ولی قاطع و محکم باشید.

۲🔰شکوه گرها، خود قربانی بینها
⚠️ حمایتشان کنید و تشویق کنید دنبال راه حل درست باشند.

۳🔰وسواسی، ریز نگرها
⚠️ سطح واقعی انتظارت خود را به آنها بگویید.جزییات وکلیات هردومهم هستند.

۴🔰افراد یخی، بسته
⚠️ آنها را به حرکت و نوگرایی تشویق کنید و در مقابلشان صبور باشید.

۵🔰کم حرف، منفعل وخودسرزنش گرها
⚠️ اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.

۶🔰غیر متعهدها،بی مسئولیت ها
⚠️به طور مستقیم اشتباهشان را گوشزد کرده و دلیل رفتارشان را بپرسید.

۷🔰منفی گراها، همیشه منتقدها
⚠️ دلیل مخالفتشان را بپرسید ولی آنها را متوجه کارهای خوب انجام شده کنید.

۸🔰شایعه پراکن ها
⚠️ تحت کنترلشان قرار نگیرید.صادق و روراست باشید تا میدان نداشته باشند.

۹🔰پرحرفها
⚠️ زمان زیادی را با آنها صرف نکنید. اینها وقت کش هستند!

شما می توانید با بسیاری از افراد صمیمی نباشید ولی رفتارتان مسالمت آمیز باشد. پس در تله آدمهای سخت و دشوار گرفتار نشوید.

@iranboom_ir
فرش نقش‌برجسته‌ی زیبای ایرانی، شاهکاری از هنرمندان ایران‌زمین با نقشمایه‌ی گل و بوته و جانوران
.
به ایران‌بوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ ایران بپیوندید:
@IRANBoom_IR
2024/09/23 11:29:08
Back to Top
HTML Embed Code: