روزهای افتخار (بزرگداشت سالروز خلعِ یَد)
دکتر عبدالرضا هوشنگمهدوی
امروز درست ۵۹ سال از روز خلعید، یعنی روز کوتاه کردن دست استعمار از منابع ثروت ملی ما میگذرد. در چنین روزی شادروان دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، در گفتاری رادیویی فرمودند: «در تاریخ ملت به ندرت روزهای درخشان و پرمسؤولیت و افتخار پیدا میشود. ایام عادی و گذرا برای همهی ملل یکسان است، ولی آن ملتی که شرافتمندانه وظیفهاش را در برابر وطن و پرچم و تاریخ مملکتش ادا کند بیشتر از دیگران قدرت اخلاقی و عظمت روحی از خود نشان داده است. امروز یکی از ایامی است که شما هموطنان میتوانید صفحهی جدید و مقدسی در حیات اجتماعی و اقتصادی خود باز کنید و پس از پنجاه سال که از استقلال و آزادی سیاسی ما نامی بیش باقی نمانده بود دورهی نوینی را در برابر نسل معاصر و نسل آینده به وجود آورید». و آن روزها واقعاً روزهای پرافتخاری بود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10776-rozha-ye-eftekhar.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر عبدالرضا هوشنگمهدوی
امروز درست ۵۹ سال از روز خلعید، یعنی روز کوتاه کردن دست استعمار از منابع ثروت ملی ما میگذرد. در چنین روزی شادروان دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، در گفتاری رادیویی فرمودند: «در تاریخ ملت به ندرت روزهای درخشان و پرمسؤولیت و افتخار پیدا میشود. ایام عادی و گذرا برای همهی ملل یکسان است، ولی آن ملتی که شرافتمندانه وظیفهاش را در برابر وطن و پرچم و تاریخ مملکتش ادا کند بیشتر از دیگران قدرت اخلاقی و عظمت روحی از خود نشان داده است. امروز یکی از ایامی است که شما هموطنان میتوانید صفحهی جدید و مقدسی در حیات اجتماعی و اقتصادی خود باز کنید و پس از پنجاه سال که از استقلال و آزادی سیاسی ما نامی بیش باقی نمانده بود دورهی نوینی را در برابر نسل معاصر و نسل آینده به وجود آورید». و آن روزها واقعاً روزهای پرافتخاری بود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10776-rozha-ye-eftekhar.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۱۱ سال پیش در ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، بهمن سرکاراتی ـ استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تبریز، عضو پیوسته و معاون علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ـ درگذشت.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
دکتر سرکاراتی، کسی که هیچگاه از خواندن کتاب خسته نشد و کتاب یار همیشگی او بود
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43661
هفت سال از درگذشت زندهیاد بهمن سرکاراتی میگذرد. کسی که هیچگاه از خواندن کتاب خسته نشد و کتاب یار همیشگی او بود. پژوهش وی در اسطوره، شاهنامه و اوستاشناسی زبانزد استادان داخل و خارج از ایران است. خاطرات وی را با همسرش (مهری باقری) در این گزارش بخوانید.
دکتر بهمن سرکاراتی، در سال ۱۳۱۶ در شهر تبریز به دنیا آمد. وی دارای مدرک دکتری در رشته زبانشناسی و فرهنگ و زبانهای باستانی و استاد زبانهای باستانی دانشگاه تبریز، عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی و معاون علمی سابق این فرهنگستان بوده است. سرکاراتی در سال ۱۳۷۰ به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و از آن زمان، علاوه بر عضویت پیوسته، در مقطعی مدیریت گروه زبانهای ایرانی و همچنین معاونت علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را نیز عهدهدار بود.
وی تألیفات و ترجمههای متعددی در حوزههای زبانشناسی و زبانهای باستانی دارد که از میان آنها میتوان به «اوستا و هنر نو؛ کارنامهی شاهان در روایات سنتی ایران» (ترجمه)، «دین ایرانی بر پایهی متنهای معتبر یونانی» (ترجمه)؛ «اسطورهی بازگشت جاودانی» (ترجمه)؛ «سایههای شکارشده» (شامل ۲۰ مقاله)؛ «مقدمهای بر فلسفهای از تاریخ» (ترجمه)، «بررسی جامع زبان فارسی باستان و آثار بازماندهی آن»، «بررسی سه فرگرد وندیداد»، «اصطلاحات خویشاوندی در زبانهای ایرانی» و «بررسی فروردین یشت: سرود اوستایی در ستایش فروهرها (ترجمه) اشاره کرد. از سرکاراتی همچنین بیش از ۳۵ مقاله در موضوعات مختلف ادبی، زبانی و تاریخی به جای مانده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12975-1393-04-03-08-38-54.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43661
هفت سال از درگذشت زندهیاد بهمن سرکاراتی میگذرد. کسی که هیچگاه از خواندن کتاب خسته نشد و کتاب یار همیشگی او بود. پژوهش وی در اسطوره، شاهنامه و اوستاشناسی زبانزد استادان داخل و خارج از ایران است. خاطرات وی را با همسرش (مهری باقری) در این گزارش بخوانید.
دکتر بهمن سرکاراتی، در سال ۱۳۱۶ در شهر تبریز به دنیا آمد. وی دارای مدرک دکتری در رشته زبانشناسی و فرهنگ و زبانهای باستانی و استاد زبانهای باستانی دانشگاه تبریز، عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی و معاون علمی سابق این فرهنگستان بوده است. سرکاراتی در سال ۱۳۷۰ به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و از آن زمان، علاوه بر عضویت پیوسته، در مقطعی مدیریت گروه زبانهای ایرانی و همچنین معاونت علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را نیز عهدهدار بود.
وی تألیفات و ترجمههای متعددی در حوزههای زبانشناسی و زبانهای باستانی دارد که از میان آنها میتوان به «اوستا و هنر نو؛ کارنامهی شاهان در روایات سنتی ایران» (ترجمه)، «دین ایرانی بر پایهی متنهای معتبر یونانی» (ترجمه)؛ «اسطورهی بازگشت جاودانی» (ترجمه)؛ «سایههای شکارشده» (شامل ۲۰ مقاله)؛ «مقدمهای بر فلسفهای از تاریخ» (ترجمه)، «بررسی جامع زبان فارسی باستان و آثار بازماندهی آن»، «بررسی سه فرگرد وندیداد»، «اصطلاحات خویشاوندی در زبانهای ایرانی» و «بررسی فروردین یشت: سرود اوستایی در ستایش فروهرها (ترجمه) اشاره کرد. از سرکاراتی همچنین بیش از ۳۵ مقاله در موضوعات مختلف ادبی، زبانی و تاریخی به جای مانده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12975-1393-04-03-08-38-54.html
Telegram
ایران بوم
۱۱ سال پیش در ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، بهمن سرکاراتی ـ استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تبریز، عضو پیوسته و معاون علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ـ درگذشت.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
🔴 در چنین روزی (۲۹ خرداد ۱۳۳۲)
طرح برانداري دكتر مصدق نخست وزير، براي تصويب نهايي در اختيار رئيس سازمان سيا ، سازمان اينتليجنس سرويس ، وزارت امور خارجه آمريكا و وزارت امور خارجه انگلستان قرار گرفت
@iranboom_ir
طرح برانداري دكتر مصدق نخست وزير، براي تصويب نهايي در اختيار رئيس سازمان سيا ، سازمان اينتليجنس سرويس ، وزارت امور خارجه آمريكا و وزارت امور خارجه انگلستان قرار گرفت
@iranboom_ir
۲۹ خرداد، روز پر افتخار خلع ید - دکتر پرويز داورپناه
" فرا رسیدن ۲۹ خرداد روز تاریخی خلع ید از شرکت سابق نفت را که کارگران رنجدیده معادن نفت درآن نقش بسزایی داشته اند و افتخار جاوید برای همه ی کارگران ایرانی به وجود آورده اند را به عموم هموطنان عزیز به خصوص کارگرانی که در راه آزادی و استقلال ایران و تجدید پیروزیهای نهضت ملی کوشش می کنند تبریک عرض می کنم" دکتر محمد مصدق، خرداد ماه ۱۳۴۳
از نظر مصدق تامین استقلال کشور و رفع کامل نفوذ بیگانگان از هر مصلحت و سود آنی دیگری برتر و حیاتی تر بود. دکتر مصدق در مجلس شورایملی در تشریح قانون ملی شدن صنعت نفت چنین گفت :
«در پیشنهاد ملی شدن نفت در سراسر ایران نمایندگان جبهه ملی به جنبه سیاسی آن بیش از جنبه مالی اهمیت داده اند و علت این بوده است که به علم الیقین تمام ملت ایران و بخصوص نمایندگان محترم مجلس و کمیسیون نفت میدانند که سرچشمه ی تمام بدبختی های این ملت ستمدیده ، همان وجود شرکت نفت است و بس و شاهد گویای آن وقایع و اتفاقات ، بدبختی های پنجاه ساله اخیر ملت ایران و بخصوص وقایع دو ساله اخیر این کشور و قتل ها و سوء قصدهای متعدد میباشد
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/drmosadegh/1182-khal-yad-29khordad.html
@iranboom_ir
" فرا رسیدن ۲۹ خرداد روز تاریخی خلع ید از شرکت سابق نفت را که کارگران رنجدیده معادن نفت درآن نقش بسزایی داشته اند و افتخار جاوید برای همه ی کارگران ایرانی به وجود آورده اند را به عموم هموطنان عزیز به خصوص کارگرانی که در راه آزادی و استقلال ایران و تجدید پیروزیهای نهضت ملی کوشش می کنند تبریک عرض می کنم" دکتر محمد مصدق، خرداد ماه ۱۳۴۳
از نظر مصدق تامین استقلال کشور و رفع کامل نفوذ بیگانگان از هر مصلحت و سود آنی دیگری برتر و حیاتی تر بود. دکتر مصدق در مجلس شورایملی در تشریح قانون ملی شدن صنعت نفت چنین گفت :
«در پیشنهاد ملی شدن نفت در سراسر ایران نمایندگان جبهه ملی به جنبه سیاسی آن بیش از جنبه مالی اهمیت داده اند و علت این بوده است که به علم الیقین تمام ملت ایران و بخصوص نمایندگان محترم مجلس و کمیسیون نفت میدانند که سرچشمه ی تمام بدبختی های این ملت ستمدیده ، همان وجود شرکت نفت است و بس و شاهد گویای آن وقایع و اتفاقات ، بدبختی های پنجاه ساله اخیر ملت ایران و بخصوص وقایع دو ساله اخیر این کشور و قتل ها و سوء قصدهای متعدد میباشد
دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/drmosadegh/1182-khal-yad-29khordad.html
@iranboom_ir
iranboom.ir
۲۹ خرداد، روز پر افتخار خلع ید
معرفی کتاب فردوسی و شاهنامه در قفقاز
دکتر آزاده احسانی چمبلی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38364
نویسنده این کتاب ارزشمند دکتر «ولی صمد» از اهالی تاجیکستان گرامی است و تحصیلاتش را در ادبیات فارسی تاجیکی به پایان برده و پایاننامهاش را زیر عنوان «مسألهی اساسی روابط ادبی مردم تاجیک و آذربایجان، در سدة نوزده» نوشته است.
کتاب فردوسی و شاهنامه در قفقاز در زمرة مهمترین و بزرگترین پژوهشهای ایشان جای دارد، وی در این کتاب به بررسی پژوهشهای انجام شده دربارة فردوسی و شاهنامه در حوزة قفقاز پرداخته و پژوهشگران بنام آذربایجانی(ارانی)، گرجی، ارمنی و ترکمن را – که روشن بین بوده و به چشم خرد شاهنامه را دیده و ارزش والای آن را دریافته بودند – معرفی مینماید. این کتاب که به کوشش یکی دیگر از دانشمندان بنام تاجیک پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی به خط فارسی برگردانده شده است دارای هفت بخش میباشد که عبارتند از: 1- فردوسی در قفقاز 2- فردوسی در جمهوری آذربایجان(1) 3- فردوسی در گرجستان 4- فردوسی در ارمنستان 5- فردوسی در ترکمنستان 6- فردوسی در کشمکش 7- فردوسی در جمهوری آذربایجان(2) و با دو پیوست (چرنشیفسکی و فردوسی، در حاشیهی یوسف و زلیخا) و سه بخش پایانی (کتابها و ضربالمثلها، ترکیبات تو صیفی و نفوذ عربی «واژگان تازی») کتاب به پایان میرسد.
در اینجا بندی چند از این نامة ارجمند را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای پژوهشگران قفقازی دربارة فردوسی و شاهنامه میآوریم:
«گمانی در این نیست که رستم گُرد؛ پشت و پناه و جانسپار ایران بوده و جان خود را سپر ایران ساخته است و لذا هراس دشمنان بیمورد نخواهد بود، چرا که از این میترسند مبادا از میان مردم جمهوری آذربایجان، رستمهایی زاده شود و پرچم استقلالِ ایران بزرگ را برافرازند.»
(بخش فردوسی در آذربایجان، رویه 17)
«اهل ادب [جمهوری] آذربایجان که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود نغز میدانستند و برای برخیها نیز زبان مادری بود، در دریای گرانسنگِ شاهنامه و فردوسی به کمال رسیده بودند و بر پایة خرد نیک، و کمالات خویش، به ترجمة داستانهای شاهنامه پرداختند.»
(بخش فردوسی در جمهوری آذربایجان، رویه 19)
«از سفرنامة یک جهانگرد روحانی برناردی (سدة هفده میلادی)، که از تفلیس به روم میرفته، چنین پیداست که گرجیها، به جای کتابهای مقدس دینی، داستان بیژن و منیژه، رستم نامه و داستان بهرام گور را بیشتر میخواندهاند.»
(بخش فردوسی در گرجستان، رویه 79)
«شعر شاعر مشهور ارمنی گ.ساریان:
عصرهای بیشماری بازآیند و روند
باز آثار تو هر جا میدهد ساز بلند
تا جهان باقیست در هر خانه، در هر انجمن
عاشقان را شعر فردوسی است یار و کارمند.»
(بخش فردوسی در ارمنستان، رویه 91)
«در سال 1934، جشن هزارة فردوسی در ترکمنستان، خیلی با شکوه برگزار شد. در سال 1935، انتشارات دولتی ترکمنستان، در عشق آباد، چند داستان از شاهنامه را با خط فارسی، در تیراژ زیادی منتشر کرد که در مدت کمی نایاب شد. در پیش گفتار این کتاب، دربارهی جایگاه مقام فردوسی و شاهنامه در فرهنگ جهانی و اهمیت این امر برای مردم ترکمن سخنانی آمده است. بنا به نوشتة روزنامة «ازویستیا» (چاپ مسکو)، دانشمندان ترکمن، نادرترین و کمیابترین دست نویس شاهنامه را پیدا کردهاند. این نسخه، که قدیمترین و کاملترین نسخه محسوب میشود، در سال 1932 در مرو به دست آمده است.»
(بخش فردوسی در ترکمنستان، رویه 94)
کتابنامه:
فردوسی و شاهنامه در قفقاز، نوشته ولی صمد، برگردان رحیم مسلمانیان قبادیانی، ویرایش فاروق صفیزاده، تهران، 1378.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/1357-morefi-ketab-shahnameh-dar-ghafghaz.html
@iranboom_ir
دکتر آزاده احسانی چمبلی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38364
نویسنده این کتاب ارزشمند دکتر «ولی صمد» از اهالی تاجیکستان گرامی است و تحصیلاتش را در ادبیات فارسی تاجیکی به پایان برده و پایاننامهاش را زیر عنوان «مسألهی اساسی روابط ادبی مردم تاجیک و آذربایجان، در سدة نوزده» نوشته است.
کتاب فردوسی و شاهنامه در قفقاز در زمرة مهمترین و بزرگترین پژوهشهای ایشان جای دارد، وی در این کتاب به بررسی پژوهشهای انجام شده دربارة فردوسی و شاهنامه در حوزة قفقاز پرداخته و پژوهشگران بنام آذربایجانی(ارانی)، گرجی، ارمنی و ترکمن را – که روشن بین بوده و به چشم خرد شاهنامه را دیده و ارزش والای آن را دریافته بودند – معرفی مینماید. این کتاب که به کوشش یکی دیگر از دانشمندان بنام تاجیک پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی به خط فارسی برگردانده شده است دارای هفت بخش میباشد که عبارتند از: 1- فردوسی در قفقاز 2- فردوسی در جمهوری آذربایجان(1) 3- فردوسی در گرجستان 4- فردوسی در ارمنستان 5- فردوسی در ترکمنستان 6- فردوسی در کشمکش 7- فردوسی در جمهوری آذربایجان(2) و با دو پیوست (چرنشیفسکی و فردوسی، در حاشیهی یوسف و زلیخا) و سه بخش پایانی (کتابها و ضربالمثلها، ترکیبات تو صیفی و نفوذ عربی «واژگان تازی») کتاب به پایان میرسد.
در اینجا بندی چند از این نامة ارجمند را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای پژوهشگران قفقازی دربارة فردوسی و شاهنامه میآوریم:
«گمانی در این نیست که رستم گُرد؛ پشت و پناه و جانسپار ایران بوده و جان خود را سپر ایران ساخته است و لذا هراس دشمنان بیمورد نخواهد بود، چرا که از این میترسند مبادا از میان مردم جمهوری آذربایجان، رستمهایی زاده شود و پرچم استقلالِ ایران بزرگ را برافرازند.»
(بخش فردوسی در آذربایجان، رویه 17)
«اهل ادب [جمهوری] آذربایجان که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود نغز میدانستند و برای برخیها نیز زبان مادری بود، در دریای گرانسنگِ شاهنامه و فردوسی به کمال رسیده بودند و بر پایة خرد نیک، و کمالات خویش، به ترجمة داستانهای شاهنامه پرداختند.»
(بخش فردوسی در جمهوری آذربایجان، رویه 19)
«از سفرنامة یک جهانگرد روحانی برناردی (سدة هفده میلادی)، که از تفلیس به روم میرفته، چنین پیداست که گرجیها، به جای کتابهای مقدس دینی، داستان بیژن و منیژه، رستم نامه و داستان بهرام گور را بیشتر میخواندهاند.»
(بخش فردوسی در گرجستان، رویه 79)
«شعر شاعر مشهور ارمنی گ.ساریان:
عصرهای بیشماری بازآیند و روند
باز آثار تو هر جا میدهد ساز بلند
تا جهان باقیست در هر خانه، در هر انجمن
عاشقان را شعر فردوسی است یار و کارمند.»
(بخش فردوسی در ارمنستان، رویه 91)
«در سال 1934، جشن هزارة فردوسی در ترکمنستان، خیلی با شکوه برگزار شد. در سال 1935، انتشارات دولتی ترکمنستان، در عشق آباد، چند داستان از شاهنامه را با خط فارسی، در تیراژ زیادی منتشر کرد که در مدت کمی نایاب شد. در پیش گفتار این کتاب، دربارهی جایگاه مقام فردوسی و شاهنامه در فرهنگ جهانی و اهمیت این امر برای مردم ترکمن سخنانی آمده است. بنا به نوشتة روزنامة «ازویستیا» (چاپ مسکو)، دانشمندان ترکمن، نادرترین و کمیابترین دست نویس شاهنامه را پیدا کردهاند. این نسخه، که قدیمترین و کاملترین نسخه محسوب میشود، در سال 1932 در مرو به دست آمده است.»
(بخش فردوسی در ترکمنستان، رویه 94)
کتابنامه:
فردوسی و شاهنامه در قفقاز، نوشته ولی صمد، برگردان رحیم مسلمانیان قبادیانی، ویرایش فاروق صفیزاده، تهران، 1378.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/1357-morefi-ketab-shahnameh-dar-ghafghaz.html
@iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
معرفی کتاب فردوسی و شاهنامه در قفقاز
دکتر آزاده احسانی چمبلی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/1357-morefi-ketab-shahnameh-dar-ghafghaz.html
@iranboom_ir
دکتر آزاده احسانی چمبلی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/1357-morefi-ketab-shahnameh-dar-ghafghaz.html
@iranboom_ir
توران شهریاری، شاعر چشم از جهان فروبست
(۱۳ آبان ۱۳۱۰؛ کرمان – ۳۰ خرداد ۱۴۰۳؛ تهران)
شادروان #توران_شهریاری ، شاعر پرآوازه #زرتشتی، پسین چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ درگذشت.
#توران #شهریاری فرزند روانشادان گوهر و شهریار، متولد سیزدهم آبان ماه ۱۳۱۰ در شهر کرمان بود و در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ در تهران درگذشت.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان شهریاری و دبیرستان بهمنیار کرمان سپری کرد سپس، راهی تهران شد و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۴ فارغ التحصیل شد و در سال ۱۳۴۲ به عنوان پنجمین زن ایرانی موفق به دریافت پروانه وکالت شد. در ادامه نیز مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه ملی (بهشتی) سپری کرد. وی همچنین در زمینه وکالت نیز سابقه درخشانی داشت.
گوهر نخستین کتاب این شاعر است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شد، نگار زن، دیگر کتاب این شاعر برجسته است که در سال ۱۳۵۲ از سوی سازمان بین المللی زنان منتشر شد. در سال ۱۳۷۹ نیز دیوان توران در بیش از ۵۰۰ صفحه منتشر شد که شامل قصاید، قطعات، مثنوی ها، غزلیات، دوبیتی ها، آفرین بادها، سوگنامه ها چکامه های وی بود.
در مورد مضامین اشعار توران بهرامی باید گفت که بیشتر آنها دارای موضوع های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و ملی هستند. وی اشعار زیادی را با موضوع ایران و فرهنگ ایران باستان سروده است. دکتر باستانی پاریزی، در مقدمه دیوان توران، اینگونه می نویسد:
«شعر خانم شهریاری در عین استحکام و کمال بسیار روان و درخور فهم همه طبقات سروده شده و علاوه بر جنبههای ادبی، حاوی مسائل روز و سرگذشتهای اجتماعی نیز هست. مثنویهای کوتاه و داستانهای کوچک ذکر شده در دیوان او حاوی نکاتی آموزشی است که ضمناً تأثیر ادبیات گذشته ایران را نشان میدهد… و سرانجام اینکه خانم توران شهریاری یکی از شعرای سخنسنج و آگاه و توانای معاصر است که سبک خود را دارد و اشعارش پیام موزون دارد و بر دل مینشیند.»
http://iranboom.ir/aks-ha/gonagon/8902/8/neshast-mehregan-141-9.jpg
وضعیت اجتماعی زن در ایران باستان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/10975-vazeiat-ejtemaei-zan-iran-bastan.html
زبان پارسی - سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13803-zaban-farsi-tooran-ir.html
فرّ ایران
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13716-fare-iran.html
کوروش بزرگ - سرودهی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1494-korosh-bozorg-shhriari.html
مصدق و ملی شدن صنعت نفت ایران
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/13719-mosadegh-melli-shodan-sanaat-naft.html
غروب ستارهای تابان (احمد شاه مسعود)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13872-ahmad-shah-masoud-ghorob-setare.html
سـعدی، آنـقدر بزرگی که نگنجی به سخن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14985-sadi-anghadr-bozorgi.html
ای وطن- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی) / بهمناسبت هفته دفاع مقدس
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14019-ei-vatan-defa-moghadas.html
سرود نوروز - سرودهٔ توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12015-sorod-noroz.html
به فرزند سینا؛ پور سینا
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13717-por-sina.html
عشق وطن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13799-eshgh-vatan.html
نبرد آریو برزن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/12922-nabard-ario-barzan.html
به انگیزۀ اسفندگان روز زن و مادر در ایران باستان
http://iranboom.ir/jashnha/esfandgan/10943-esfandgan-toran-shahriari.html
نجات پاسارگاد
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand/11949-1393-06-16-03-21-58.html
صدام، آیینه عبرت- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14018-saddam-aeine-ebrat.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
(۱۳ آبان ۱۳۱۰؛ کرمان – ۳۰ خرداد ۱۴۰۳؛ تهران)
شادروان #توران_شهریاری ، شاعر پرآوازه #زرتشتی، پسین چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ درگذشت.
#توران #شهریاری فرزند روانشادان گوهر و شهریار، متولد سیزدهم آبان ماه ۱۳۱۰ در شهر کرمان بود و در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ در تهران درگذشت.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان شهریاری و دبیرستان بهمنیار کرمان سپری کرد سپس، راهی تهران شد و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۴ فارغ التحصیل شد و در سال ۱۳۴۲ به عنوان پنجمین زن ایرانی موفق به دریافت پروانه وکالت شد. در ادامه نیز مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه ملی (بهشتی) سپری کرد. وی همچنین در زمینه وکالت نیز سابقه درخشانی داشت.
گوهر نخستین کتاب این شاعر است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شد، نگار زن، دیگر کتاب این شاعر برجسته است که در سال ۱۳۵۲ از سوی سازمان بین المللی زنان منتشر شد. در سال ۱۳۷۹ نیز دیوان توران در بیش از ۵۰۰ صفحه منتشر شد که شامل قصاید، قطعات، مثنوی ها، غزلیات، دوبیتی ها، آفرین بادها، سوگنامه ها چکامه های وی بود.
در مورد مضامین اشعار توران بهرامی باید گفت که بیشتر آنها دارای موضوع های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و ملی هستند. وی اشعار زیادی را با موضوع ایران و فرهنگ ایران باستان سروده است. دکتر باستانی پاریزی، در مقدمه دیوان توران، اینگونه می نویسد:
«شعر خانم شهریاری در عین استحکام و کمال بسیار روان و درخور فهم همه طبقات سروده شده و علاوه بر جنبههای ادبی، حاوی مسائل روز و سرگذشتهای اجتماعی نیز هست. مثنویهای کوتاه و داستانهای کوچک ذکر شده در دیوان او حاوی نکاتی آموزشی است که ضمناً تأثیر ادبیات گذشته ایران را نشان میدهد… و سرانجام اینکه خانم توران شهریاری یکی از شعرای سخنسنج و آگاه و توانای معاصر است که سبک خود را دارد و اشعارش پیام موزون دارد و بر دل مینشیند.»
http://iranboom.ir/aks-ha/gonagon/8902/8/neshast-mehregan-141-9.jpg
وضعیت اجتماعی زن در ایران باستان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/10975-vazeiat-ejtemaei-zan-iran-bastan.html
زبان پارسی - سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13803-zaban-farsi-tooran-ir.html
فرّ ایران
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13716-fare-iran.html
کوروش بزرگ - سرودهی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1494-korosh-bozorg-shhriari.html
مصدق و ملی شدن صنعت نفت ایران
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/13719-mosadegh-melli-shodan-sanaat-naft.html
غروب ستارهای تابان (احمد شاه مسعود)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13872-ahmad-shah-masoud-ghorob-setare.html
سـعدی، آنـقدر بزرگی که نگنجی به سخن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14985-sadi-anghadr-bozorgi.html
ای وطن- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی) / بهمناسبت هفته دفاع مقدس
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14019-ei-vatan-defa-moghadas.html
سرود نوروز - سرودهٔ توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12015-sorod-noroz.html
به فرزند سینا؛ پور سینا
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13717-por-sina.html
عشق وطن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/13799-eshgh-vatan.html
نبرد آریو برزن
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/12922-nabard-ario-barzan.html
به انگیزۀ اسفندگان روز زن و مادر در ایران باستان
http://iranboom.ir/jashnha/esfandgan/10943-esfandgan-toran-shahriari.html
نجات پاسارگاد
http://www.iranboom.ir/didehban/30vand/11949-1393-06-16-03-21-58.html
صدام، آیینه عبرت- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14018-saddam-aeine-ebrat.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۳۱ خرداد ۱۳۶۹ زلزله ای به شدت 7.3 در مقیاس امواج درونی زمین ( ریشتر ) ، استان های گیلان و زنجان را لرزاند
#زلزله #زمین_لرزه
#زلزله #زمین_لرزه
شهریار عدل (زاده ۱۴ بهمن ۱۳۲۲ - درگذشت ۳۱ خرداد ۱۳۹۴) باستانشناس، کارشناس تاریخ هنر و معماری ایرانی و کارشناس پروندههای ثبت میراث جهانی در ایران بود.
« #شهریار_عدل » مردی که #تختجمشید را جهانی کرد...
#شهرام_زارع:، باستانشناس و سردبیر مجله باستانپژوهی که برخلاف سنش دوستی عمیق و طولانی با «شهریار عدل» داشت، در یادداشت خود تلاش کرده به معرفی دقیق پروفسور «شهریار عدل» بپردازد و این معرفی را به هشت قسمت مختلف تقسیم کرده است و نخست آن که چگونه از درگذشت این ایرانشناس آگاه شد ...
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15186-shahriar-adl-mardi-takhtjamshid.html
#دکتر_شهریار_عدل
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/15149-
«شهریار عدل» در قطعه نامآوران
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/15335-
پرستشگاههای جدید و نخستین دیوار دفاعی در بم
http://www.iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/8864-
کجای ایران چنین خیابانی دارد؟
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/15232-
@iranboom_ir
« #شهریار_عدل » مردی که #تختجمشید را جهانی کرد...
#شهرام_زارع:، باستانشناس و سردبیر مجله باستانپژوهی که برخلاف سنش دوستی عمیق و طولانی با «شهریار عدل» داشت، در یادداشت خود تلاش کرده به معرفی دقیق پروفسور «شهریار عدل» بپردازد و این معرفی را به هشت قسمت مختلف تقسیم کرده است و نخست آن که چگونه از درگذشت این ایرانشناس آگاه شد ...
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15186-shahriar-adl-mardi-takhtjamshid.html
#دکتر_شهریار_عدل
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/15149-
«شهریار عدل» در قطعه نامآوران
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/15335-
پرستشگاههای جدید و نخستین دیوار دفاعی در بم
http://www.iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/8864-
کجای ایران چنین خیابانی دارد؟
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/15232-
@iranboom_ir
نابودی صنایع دستی ایران به سه روش
کاوه مرادی
صنايع دستی از يک سو هنري است که با توجه به تقاضا و کاربرد آن جنبه صنعتي پيدا کرده و از سوي ديگر صنعتي است که ذوق سازنده يا هنرمند را در کنار خود پذيرا شده است. صنايع دستي ايران نه در طول حيات يک قوم يا يک قبيله بلکه در طول تاريخ به وجود آمده و علاوه بر نقشي که در حفظ و صدور فرهنگ مردم از زمان هاي گذشته داشته، روشي نيز براي کسب درآمد بوده است.
هنر صنايع دستي و صنعت موجود در کنار اين هنرها که غالباً همچون جسم و روح به هم پيوسته و وابسته است، نوشته هايي است که احوال، تحولات فکري و تکنيکي ايجاد شده در مردم را درگذشت زمان بازگو مي کند اما صنايع دستي در کشور ما در زمان حاضر به صورت کالايي فاخر درآمده و کاربردي نيست. پيش از اين، صنايع دستي ايران به سمت موزه ها رفته و تنها سالي يک بار از هنر دست هنرمندان ايراني با برگزاري همايش ياد مي شود.
صنايع دستي ايران به سه روش کلي، بومي و صنعتي در معرض نابودي قرار دارد. نابودي کلي يک هنر دستي زماني اتفاق مي افتد که فن و تکنولوژي توليد يک صنعت هنري به طور کامل نابود شود و ذهن مردم از دانسته ها و تعريف ها در مورد آن خالي شده باشد.
نابودي بومي يا منطقه يي زماني رخ مي دهد که هنر صنعتي خاص يک منطقه با همان کيفيت يا با کيفيت متفاوت (چه پايين تر، چه بالاتر) در منطقه يي ديگر توليد شود. گاهي نوع عادات، فرهنگ ها و اعتقادات و حتي ماده اوليه آنچنان تاثيري در يک مجموعه ايجاد مي کند که حتي اگر يک فرهنگ يا يک يادگاري جديد ساخته شده باشد ولي اصالت اوليه ديگر به چشم نمي خورد و بايد حتي با حفظ هنر جديد و متفاوت براي احياي هنر قديمي تر تلاش کرد.
بهترين نمونه از نابودي صنعتي، نابودي صنعت فرش ايران است. از آنجايي که بسياري از محصولات ما در مقياس صنعتي و براي مصارف صنعتي توليد مي شود، نابودي اين روند نه تنها بر اعتبار محصول و افتخار حاصل از آن براي خود و سرزمين مان تاثير مي گذارد بلکه ما را از فايده هاي مادي آن هم محروم مي کند. به طوري که در حال حاضر درآمد فروش صنايع دستي ايران همراه با فرش حدود 625 ميليون دلار است در حالي که صنايع دستي کشورهايي مانند چين، مالزي و سنگاپور با استفاده و الگوبرداري از توانايي هايي که در ايران وجود دارد در رتبه هاي بسيار بالاتر اقتصادي قرار دارند. شايد تلاش هايي که براي رفع خطرات تهديدکننده صنايع دستي ايران صورت مي گيرد با تدوين برنامه هايي به دوگونه بلندمدت و کوتاه مدت موثر باشد. پرداختن به يک معضل در اين زمينه مستلزم شناخت کافي از آن مقوله، دريافت و در نظر گرفتن نيروهاي اثرگذار بر آن و تفکيک نيروهاي خرابگر و سازنده است، به همين دليل تهيه گزارشي کارشناسي و نتيجه گيري با توجه به مطالعات مورد نياز و زماني که مي طلبد، بعد از دوره يي نه چندان کوتاه عملي خواهد شد.
اما شعله هاي خرابي به سرعت در مسير از بين بردن اين تمدن است. شايد تامل و درنگ تا به دست آوردن يک نتيجه کلي براي يک مورد و سپس اقدام به انجام يک حرکت، صدمات جبران ناپذيري در پي داشته باشد که همان از بين رفتن يکي از هنر هاي اصيل و سنتي خاص اين مرز و بوم است.
نبود يک تعريف جامع و همه فهم براي صنايع دستي، نبود دسته بندي براي تمام هنر هاي حال و گذشته اين سرزمين، ناشناس بودن هنرمندان صاحب سبک و نبود شناسنامه به صورت جمع آوري پيشينه و شيوه تهيه و فن ايجاد يک هنر صنعتي از مشکلات موجود است که با برنامه ريزي بلندمدت مي توان براي رفع اين مشکلات کوشيد.
نزديک به 45 سال است که در سيستم اداري ايران، بخش صنايع دستي وجود دارد، اما اين سازمان نتوانسته در حفظ و احياي اين هنر دستي با قدمت چند هزار ساله کاري انجام دهد. بسياري از هنرمندان صنايع دستي به علت نبود هيچ گونه حمايت از طرف دولت و بازار کم رونق صنايع دستي ايران به شغل و حرفه جديدي روي مي آورند که مي توان اين نبود حمايت را يکي از دلايل نابودي هنر هاي دستي ايران دانست. به همين دليل، امروزه حدود 50 رشته از مجموع رشته هاي صنايع دستي ايران از بين رفته اند و اگر اقدامات سريع و کارشناسي در اين زمينه صورت نگيرد، سرنوشت مشابهي نيز در انتظار ساير رشته ها خواهد بود. شناخت مردم ايران از مجموع 255 رشته صنايع دستي، به حدي کم است که فقط با حدود 10 رشته صنايع دستي آن هم با جنبه تزييني آشنايي دارند، که هيچ کاربرد موثري در زندگي روزمره شان نيز ندارد.
http://www.iranboom.ir/didehban/sanaye-dasti/70
@iranboom_ir
کاوه مرادی
صنايع دستی از يک سو هنري است که با توجه به تقاضا و کاربرد آن جنبه صنعتي پيدا کرده و از سوي ديگر صنعتي است که ذوق سازنده يا هنرمند را در کنار خود پذيرا شده است. صنايع دستي ايران نه در طول حيات يک قوم يا يک قبيله بلکه در طول تاريخ به وجود آمده و علاوه بر نقشي که در حفظ و صدور فرهنگ مردم از زمان هاي گذشته داشته، روشي نيز براي کسب درآمد بوده است.
هنر صنايع دستي و صنعت موجود در کنار اين هنرها که غالباً همچون جسم و روح به هم پيوسته و وابسته است، نوشته هايي است که احوال، تحولات فکري و تکنيکي ايجاد شده در مردم را درگذشت زمان بازگو مي کند اما صنايع دستي در کشور ما در زمان حاضر به صورت کالايي فاخر درآمده و کاربردي نيست. پيش از اين، صنايع دستي ايران به سمت موزه ها رفته و تنها سالي يک بار از هنر دست هنرمندان ايراني با برگزاري همايش ياد مي شود.
صنايع دستي ايران به سه روش کلي، بومي و صنعتي در معرض نابودي قرار دارد. نابودي کلي يک هنر دستي زماني اتفاق مي افتد که فن و تکنولوژي توليد يک صنعت هنري به طور کامل نابود شود و ذهن مردم از دانسته ها و تعريف ها در مورد آن خالي شده باشد.
نابودي بومي يا منطقه يي زماني رخ مي دهد که هنر صنعتي خاص يک منطقه با همان کيفيت يا با کيفيت متفاوت (چه پايين تر، چه بالاتر) در منطقه يي ديگر توليد شود. گاهي نوع عادات، فرهنگ ها و اعتقادات و حتي ماده اوليه آنچنان تاثيري در يک مجموعه ايجاد مي کند که حتي اگر يک فرهنگ يا يک يادگاري جديد ساخته شده باشد ولي اصالت اوليه ديگر به چشم نمي خورد و بايد حتي با حفظ هنر جديد و متفاوت براي احياي هنر قديمي تر تلاش کرد.
بهترين نمونه از نابودي صنعتي، نابودي صنعت فرش ايران است. از آنجايي که بسياري از محصولات ما در مقياس صنعتي و براي مصارف صنعتي توليد مي شود، نابودي اين روند نه تنها بر اعتبار محصول و افتخار حاصل از آن براي خود و سرزمين مان تاثير مي گذارد بلکه ما را از فايده هاي مادي آن هم محروم مي کند. به طوري که در حال حاضر درآمد فروش صنايع دستي ايران همراه با فرش حدود 625 ميليون دلار است در حالي که صنايع دستي کشورهايي مانند چين، مالزي و سنگاپور با استفاده و الگوبرداري از توانايي هايي که در ايران وجود دارد در رتبه هاي بسيار بالاتر اقتصادي قرار دارند. شايد تلاش هايي که براي رفع خطرات تهديدکننده صنايع دستي ايران صورت مي گيرد با تدوين برنامه هايي به دوگونه بلندمدت و کوتاه مدت موثر باشد. پرداختن به يک معضل در اين زمينه مستلزم شناخت کافي از آن مقوله، دريافت و در نظر گرفتن نيروهاي اثرگذار بر آن و تفکيک نيروهاي خرابگر و سازنده است، به همين دليل تهيه گزارشي کارشناسي و نتيجه گيري با توجه به مطالعات مورد نياز و زماني که مي طلبد، بعد از دوره يي نه چندان کوتاه عملي خواهد شد.
اما شعله هاي خرابي به سرعت در مسير از بين بردن اين تمدن است. شايد تامل و درنگ تا به دست آوردن يک نتيجه کلي براي يک مورد و سپس اقدام به انجام يک حرکت، صدمات جبران ناپذيري در پي داشته باشد که همان از بين رفتن يکي از هنر هاي اصيل و سنتي خاص اين مرز و بوم است.
نبود يک تعريف جامع و همه فهم براي صنايع دستي، نبود دسته بندي براي تمام هنر هاي حال و گذشته اين سرزمين، ناشناس بودن هنرمندان صاحب سبک و نبود شناسنامه به صورت جمع آوري پيشينه و شيوه تهيه و فن ايجاد يک هنر صنعتي از مشکلات موجود است که با برنامه ريزي بلندمدت مي توان براي رفع اين مشکلات کوشيد.
نزديک به 45 سال است که در سيستم اداري ايران، بخش صنايع دستي وجود دارد، اما اين سازمان نتوانسته در حفظ و احياي اين هنر دستي با قدمت چند هزار ساله کاري انجام دهد. بسياري از هنرمندان صنايع دستي به علت نبود هيچ گونه حمايت از طرف دولت و بازار کم رونق صنايع دستي ايران به شغل و حرفه جديدي روي مي آورند که مي توان اين نبود حمايت را يکي از دلايل نابودي هنر هاي دستي ايران دانست. به همين دليل، امروزه حدود 50 رشته از مجموع رشته هاي صنايع دستي ايران از بين رفته اند و اگر اقدامات سريع و کارشناسي در اين زمينه صورت نگيرد، سرنوشت مشابهي نيز در انتظار ساير رشته ها خواهد بود. شناخت مردم ايران از مجموع 255 رشته صنايع دستي، به حدي کم است که فقط با حدود 10 رشته صنايع دستي آن هم با جنبه تزييني آشنايي دارند، که هيچ کاربرد موثري در زندگي روزمره شان نيز ندارد.
http://www.iranboom.ir/didehban/sanaye-dasti/70
@iranboom_ir
فرهنگ داروسازى انگليسى به فارسى
نوشته: دکتر محمدرضا توكلی صابری
۵۴۶ صفحه
ناشر: انتشارات مازيار
چاپ نخست: ١٣٨٩
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3576-farhang-
@iranboom_ir
نوشته: دکتر محمدرضا توكلی صابری
۵۴۶ صفحه
ناشر: انتشارات مازيار
چاپ نخست: ١٣٨٩
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3576-farhang-
@iranboom_ir
دگرگونی یا انقلاب تابستانی « تیرگان »
دکتر هوشنگ طالع
روز یکم تیرماه ، نقطهی دگرگونی ( انقلاب ) تابستانی است . این روز بلندترین روز سال در نیمکرهی شمالی و کوتاهترین ، در نیمکرهی جنوبی است . « تیرگان » ، آغاز فصل تابستان در نیمکرهی شمالی و زمستان در نیمکرهی جنوبی میباشد .
در این روز در قطب شمال ( 90 درجهی عرض شمالی ) 24 ساعت روز است . قطب شمال از آغاز برابری بهاری ( نوروز ) ، روزهای روشن دارد .
قطب جنوب ( 90 درجه عرض جنوبی ) : از نوروز تا یکم تیرماه به درازای سه ماه ، تاریک است . خورشید در قطب جنوب در برابری پاییزی ( یکم مهرماه یا مهرگان ) فرو مینشیند.
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
روز یکم تیرماه ، نقطهی دگرگونی ( انقلاب ) تابستانی است . این روز بلندترین روز سال در نیمکرهی شمالی و کوتاهترین ، در نیمکرهی جنوبی است . « تیرگان » ، آغاز فصل تابستان در نیمکرهی شمالی و زمستان در نیمکرهی جنوبی میباشد .
در این روز در قطب شمال ( 90 درجهی عرض شمالی ) 24 ساعت روز است . قطب شمال از آغاز برابری بهاری ( نوروز ) ، روزهای روشن دارد .
قطب جنوب ( 90 درجه عرض جنوبی ) : از نوروز تا یکم تیرماه به درازای سه ماه ، تاریک است . خورشید در قطب جنوب در برابری پاییزی ( یکم مهرماه یا مهرگان ) فرو مینشیند.
@iranboom_ir
امروز یلدای تابستانی است/طولانی ترین روز سال از راه رسید
یک کارشناس نجوم با بیان اینکه امروزطولانی ترین روز سال است، گفت: امروز ۳۱ خرداد ماه، انقلاب تابستانی رخ میدهد که طولانی ترین روز سال است و در این روز اهالی نیمکره جنوبی انقلاب زمستانی و طولانیترین شب سال را تجربه میکنند.
هر سال در تاریخ ۳۱ خرداد، قطب شمال بیش از هر زمان دیگری به خورشید نزدیک است و همین امر باعث میشود برای کشورهایی که در نیمکره شمالی زمین قرار گرفتهاند، فصل تابستان آغاز شود و کشورهای نیمکره جنوبی زمین آغاز زمستان را تجربه کنند. این روز از سال را «انقلاب تابستانی» برای نیمکره شمالی زمین و «انقلاب زمستانی» برای نیمکره جنوبی زمین مینامند.
انقلاب تابستانی زمانی رخ میدهد که شیب محور زمین بیشترین تمایل را به سمت خورشید داشته و به طور مستقیم بر مدار راسالسرطان است، از این رو مدت حضور خورشید در آسمان زمین طولانیتر است.
@iranboom_ir
یک کارشناس نجوم با بیان اینکه امروزطولانی ترین روز سال است، گفت: امروز ۳۱ خرداد ماه، انقلاب تابستانی رخ میدهد که طولانی ترین روز سال است و در این روز اهالی نیمکره جنوبی انقلاب زمستانی و طولانیترین شب سال را تجربه میکنند.
هر سال در تاریخ ۳۱ خرداد، قطب شمال بیش از هر زمان دیگری به خورشید نزدیک است و همین امر باعث میشود برای کشورهایی که در نیمکره شمالی زمین قرار گرفتهاند، فصل تابستان آغاز شود و کشورهای نیمکره جنوبی زمین آغاز زمستان را تجربه کنند. این روز از سال را «انقلاب تابستانی» برای نیمکره شمالی زمین و «انقلاب زمستانی» برای نیمکره جنوبی زمین مینامند.
انقلاب تابستانی زمانی رخ میدهد که شیب محور زمین بیشترین تمایل را به سمت خورشید داشته و به طور مستقیم بر مدار راسالسرطان است، از این رو مدت حضور خورشید در آسمان زمین طولانیتر است.
@iranboom_ir
برگزاری شب فرهنگنامه
به مناسبت زادروز توران میرهادی، هفتصد و پنجاهمین شب از شبهای مجله بخارا به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان اختصاص یافته است. در این نشست که در ساعت ۱۷ یکشنبه سوم تیرماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود، نوشآفرین انصاری، حسین معصومی همدانی، صادق سجادی، نصرالله افاضل، فرزانه اخوت و علیرضا میرفخرایی سخنرانی خواهند کرد. همچنین از جلد بیست و دوم فرهنگنامه و جلدهای روزآمد رونمایی خواهد شد.
خانه اندیشمندان علوم انسانی: خیابان نجاتاللهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
@iranboom_ir
به مناسبت زادروز توران میرهادی، هفتصد و پنجاهمین شب از شبهای مجله بخارا به فرهنگنامه کودکان و نوجوانان اختصاص یافته است. در این نشست که در ساعت ۱۷ یکشنبه سوم تیرماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود، نوشآفرین انصاری، حسین معصومی همدانی، صادق سجادی، نصرالله افاضل، فرزانه اخوت و علیرضا میرفخرایی سخنرانی خواهند کرد. همچنین از جلد بیست و دوم فرهنگنامه و جلدهای روزآمد رونمایی خواهد شد.
خانه اندیشمندان علوم انسانی: خیابان نجاتاللهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
@iranboom_ir
جشن تيرگان
دکتر هوشنگ طالع
پس از نوروز ، دومين جشن بزرگ ايرانيان در مسير گردش زمين به دور خورشيد ، يا نيايش همگاني ، جشن تيرگان است که بر نقطه ي دگرگوني (انقلاب) تابستاني قرار دارد ؛ يا بلندترين روز سال.
ايرانيان از گاه کهن، براي درود گفتن به خورشيد بلندترين روز سال ، بر بلندي کوهها فراز ميرفتند تا از خورشيد تيرگان پيشباز کنند.
با تــوجه به گـرماي تيرماه ، آيين سر و تن شستن در 4 جشن بزرگ ، رفته رفته به گونه ي «آبپاشان» در آمد که تا روزگاري نه چندان دور، يک آيين سرتاسري در گسترهي فلات ايران بود و امروزه تنها در برخي از جاهاي ايران و نيز در ميان همميهنان ارمني باقي مانده است. اين آيين از سوي ارمنيان ايراني به ارمنستان کنوني رفته و در آن جا نيز گسترش يافته است. در حــالي که چنان که گفته شد ، در سرزمينهاي ديگر ايران ، بسيار کرانمند (محدود) برگزار ميگردد
اين آيين از سوي ايرانيان به ديگر جاهاي جهان نيز رفته است ؛ به گونه اي که مراسم آبپاشان در ميان هنديها و ژاپنيها و... وجود دارد.
فرجامين بن نبشته ايي که از آيين برگزاري تيرگان در قالب « آبپاشان » در دست داريم ، مربوط به دوران شاه عباس بزرگ ميباشد.
پايدارسازي مرزهاي ايـران و توران
از ديگر رخدادهاي مهم اين دوره ، تثبيتِ مرزهاي ايران و توران است . تورانيان ، مرزبندي دوران فريدون را نپذيرفتند . از اين رو ، با تجاوزِ آنان به ايران، دورهي نخست جنگهاي ايـران وتوران آغاز شد .
چنانكه ميدانيم ، با كشته شدن ايرج [ اير ] به دست تور [ تورج ] و سلم ، نبردهاي درازمدت ، ميان توران و ايـران آغاز ميشود .
تورها و سلمها يا تورانيان و سلمانيان ، از سپاه منوچهر نبيرهي اير [ ايرج ] ، شكست ميخورند و با كشته شدن تور [ تورج ] و سلم ، تا مدتي جنگ متاركه ميشود .
با در گذشت منوچهر ، تورانيان تجاوز را پي ميگيرند و حتا در جنگ ، نوذر پسر منوچهر را نيز کشتند .
سرانجام در اثر شكست در دوران كيقباد ، تورانيان مرزبندي دوران فريدون را ميپذيرند ؛ اما اين كار نيز ، مانع پيمان شكني و تجاوز آنان نميشود .
داستان پذيرش مرزبندي دورانِ فريدون از سوي پشنگ ، فرمان رواي تورانيان ، در اسناد و مدارك كهن ايـران ، اين گونه شرح داده شده است :
يكـي مـرد بينــا دلــي، بـرگـزيـد
به ايـران فرسـتاد ، چـون آن سـزيد
يكـي نامـه بنـوشـت، ارتنـگ وار
برو كــرده ، صـدگونه رنـگ و نگـار
بـه نام خــداونـدِ خــورشيد و مـاه
كـه او داد ، بــر آفريــن دستگاه ...
گر از تـور ، بـر ايـر( ج ) نيكبخـت
بـد آمـد پـديد، از پـي تـاج و تخت
بـر آن بـد ، نمـيرانــد بايـد سخن
نبايـد كـه پـرخـاش ماند ، به بن ...
زخرگـاه ، تــا مـــاورالنهـر بــــر
كـه سيحون ميانســت، اندر گـذر18
بـرو بــوم مــا بــود ، هنگـام شاه
نكـرد انـدر آن مـرز ، اير( ج)19 نگاه
همان بخش اير( ج ) ، بُد ايران زمين
كـه از آفريـدون، بــدش آفـرين ...
كس از ما نبـيند ، سيحون بـه خواب
وز ايـران نيايــد ، از ايــن روي آب
« ارتنگوار » در اينجا بدان معني است که ارجاسب نقشهي مرز توران و ايران را نيز پيوست قرارداد پيشنهادي خود کرده بود .
در پيِ آشتي و براي پايان دادن به مناقشه هاي مرزي ، تورانيان ميپذيرند كه ايرانيان تيري بيفكنند و هر كجاي كه آن تير فرود آمد ، آن جاي مرز ايـران و توران باشد .
آرش بهترين تيرانداز ايراني ، انجام اين كار را ميپذيرد . آرش براي اين كه نگذارد حتا ذرهاي از خاك ايـران نصيب تورانيان گردد ، همهي توش و توان خود را در آن تير ميگذارد .
نام آرش در اوستايي ، ارخش و صفت او ، خشويوي ايشو ( سخت کمان يا داراي تير تيزرو ) است. در پهلوي شباکتير و در آثار الباقيه ، ارش و در مجمل التواريخ و القصص ، شيواتير و در « ويس و رامين » ، آرش کمانگير است .
مسالهي تثبيت مرزهاي ايـران وتوران در تيريشت ، در قالب داستان زيباي « آرش » بلورينه شده است . در تيريشت ميخوانيم :
تشتر ، ستارهي رايومندِ فرهمند را ميستاييم كه شتابان به سوي درياي فراخ كرت بتازد ، چون آن تير در هوا پران كه آرش تيرانداز بهترين تيرانداز ايراني ، از كوه ايريوخشوث به سوي كوه خوانونت بينداخت ...
پس آنگاه ، آفريدگار اهورامزدا ، بدان دميده پس [ ايزدانِ ] آب و گياه و مهر فراخ چراگاه ، آن [ تير ] را راهي پديد آوردند .
آنگاه ، اهورامزدا بدان دميد [ وامشاسپندان ] و مهر فراخ چراگاه ـ هر دو ـ آن [ تير] را راهي پديد آورد .
اشي نيك و بزرگ و «پارند» سبك گردونه ، با هم از پي آن روان شدند تا هنگاميكه آن [تير] پران بر كوه «خوانونت» فرود آمد و درخوانونت به زمين رسيد .
در اين ميان :
مردم روستاي تاشقورگان در فلات پامير بر اين باوراند كه تيرِ آرش ، برتنه ي درختي در اين روستا نشسته است . مردم روستاي تاشقورتان ، اين درخت را « درخت آرش» مينامند .
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
پس از نوروز ، دومين جشن بزرگ ايرانيان در مسير گردش زمين به دور خورشيد ، يا نيايش همگاني ، جشن تيرگان است که بر نقطه ي دگرگوني (انقلاب) تابستاني قرار دارد ؛ يا بلندترين روز سال.
ايرانيان از گاه کهن، براي درود گفتن به خورشيد بلندترين روز سال ، بر بلندي کوهها فراز ميرفتند تا از خورشيد تيرگان پيشباز کنند.
با تــوجه به گـرماي تيرماه ، آيين سر و تن شستن در 4 جشن بزرگ ، رفته رفته به گونه ي «آبپاشان» در آمد که تا روزگاري نه چندان دور، يک آيين سرتاسري در گسترهي فلات ايران بود و امروزه تنها در برخي از جاهاي ايران و نيز در ميان همميهنان ارمني باقي مانده است. اين آيين از سوي ارمنيان ايراني به ارمنستان کنوني رفته و در آن جا نيز گسترش يافته است. در حــالي که چنان که گفته شد ، در سرزمينهاي ديگر ايران ، بسيار کرانمند (محدود) برگزار ميگردد
اين آيين از سوي ايرانيان به ديگر جاهاي جهان نيز رفته است ؛ به گونه اي که مراسم آبپاشان در ميان هنديها و ژاپنيها و... وجود دارد.
فرجامين بن نبشته ايي که از آيين برگزاري تيرگان در قالب « آبپاشان » در دست داريم ، مربوط به دوران شاه عباس بزرگ ميباشد.
پايدارسازي مرزهاي ايـران و توران
از ديگر رخدادهاي مهم اين دوره ، تثبيتِ مرزهاي ايران و توران است . تورانيان ، مرزبندي دوران فريدون را نپذيرفتند . از اين رو ، با تجاوزِ آنان به ايران، دورهي نخست جنگهاي ايـران وتوران آغاز شد .
چنانكه ميدانيم ، با كشته شدن ايرج [ اير ] به دست تور [ تورج ] و سلم ، نبردهاي درازمدت ، ميان توران و ايـران آغاز ميشود .
تورها و سلمها يا تورانيان و سلمانيان ، از سپاه منوچهر نبيرهي اير [ ايرج ] ، شكست ميخورند و با كشته شدن تور [ تورج ] و سلم ، تا مدتي جنگ متاركه ميشود .
با در گذشت منوچهر ، تورانيان تجاوز را پي ميگيرند و حتا در جنگ ، نوذر پسر منوچهر را نيز کشتند .
سرانجام در اثر شكست در دوران كيقباد ، تورانيان مرزبندي دوران فريدون را ميپذيرند ؛ اما اين كار نيز ، مانع پيمان شكني و تجاوز آنان نميشود .
داستان پذيرش مرزبندي دورانِ فريدون از سوي پشنگ ، فرمان رواي تورانيان ، در اسناد و مدارك كهن ايـران ، اين گونه شرح داده شده است :
يكـي مـرد بينــا دلــي، بـرگـزيـد
به ايـران فرسـتاد ، چـون آن سـزيد
يكـي نامـه بنـوشـت، ارتنـگ وار
برو كــرده ، صـدگونه رنـگ و نگـار
بـه نام خــداونـدِ خــورشيد و مـاه
كـه او داد ، بــر آفريــن دستگاه ...
گر از تـور ، بـر ايـر( ج ) نيكبخـت
بـد آمـد پـديد، از پـي تـاج و تخت
بـر آن بـد ، نمـيرانــد بايـد سخن
نبايـد كـه پـرخـاش ماند ، به بن ...
زخرگـاه ، تــا مـــاورالنهـر بــــر
كـه سيحون ميانســت، اندر گـذر18
بـرو بــوم مــا بــود ، هنگـام شاه
نكـرد انـدر آن مـرز ، اير( ج)19 نگاه
همان بخش اير( ج ) ، بُد ايران زمين
كـه از آفريـدون، بــدش آفـرين ...
كس از ما نبـيند ، سيحون بـه خواب
وز ايـران نيايــد ، از ايــن روي آب
« ارتنگوار » در اينجا بدان معني است که ارجاسب نقشهي مرز توران و ايران را نيز پيوست قرارداد پيشنهادي خود کرده بود .
در پيِ آشتي و براي پايان دادن به مناقشه هاي مرزي ، تورانيان ميپذيرند كه ايرانيان تيري بيفكنند و هر كجاي كه آن تير فرود آمد ، آن جاي مرز ايـران و توران باشد .
آرش بهترين تيرانداز ايراني ، انجام اين كار را ميپذيرد . آرش براي اين كه نگذارد حتا ذرهاي از خاك ايـران نصيب تورانيان گردد ، همهي توش و توان خود را در آن تير ميگذارد .
نام آرش در اوستايي ، ارخش و صفت او ، خشويوي ايشو ( سخت کمان يا داراي تير تيزرو ) است. در پهلوي شباکتير و در آثار الباقيه ، ارش و در مجمل التواريخ و القصص ، شيواتير و در « ويس و رامين » ، آرش کمانگير است .
مسالهي تثبيت مرزهاي ايـران وتوران در تيريشت ، در قالب داستان زيباي « آرش » بلورينه شده است . در تيريشت ميخوانيم :
تشتر ، ستارهي رايومندِ فرهمند را ميستاييم كه شتابان به سوي درياي فراخ كرت بتازد ، چون آن تير در هوا پران كه آرش تيرانداز بهترين تيرانداز ايراني ، از كوه ايريوخشوث به سوي كوه خوانونت بينداخت ...
پس آنگاه ، آفريدگار اهورامزدا ، بدان دميده پس [ ايزدانِ ] آب و گياه و مهر فراخ چراگاه ، آن [ تير ] را راهي پديد آوردند .
آنگاه ، اهورامزدا بدان دميد [ وامشاسپندان ] و مهر فراخ چراگاه ـ هر دو ـ آن [ تير] را راهي پديد آورد .
اشي نيك و بزرگ و «پارند» سبك گردونه ، با هم از پي آن روان شدند تا هنگاميكه آن [تير] پران بر كوه «خوانونت» فرود آمد و درخوانونت به زمين رسيد .
در اين ميان :
مردم روستاي تاشقورگان در فلات پامير بر اين باوراند كه تيرِ آرش ، برتنه ي درختي در اين روستا نشسته است . مردم روستاي تاشقورتان ، اين درخت را « درخت آرش» مينامند .
@iranboom_ir
جشن تیرگان - ۲
دکتر هوشنگ طالع
فخرالدين اسعدگرگاني در منظومه ي ويس و رامين ميسرايد:
اگـر خـوانـند، آرش را كمــانگيـر
كه از ساري ، به مرو انداخت يك تير
تـو انـدازي، به جـان مـن زگـوراب
همي هـر ساعتـي، صـد تيـر پرتاب
تــرا زيـبــد ، نه آرش را ســواري
که صــد فرسنگ بگذشـتي زساري
بيروني در آثارالباقيه مينويسد : 23
آرش... به قوت و نيرويي که خداوند به او داده بود ، کمان را تا بناگوش کشيد [ و تير را از شست رها كرد ] ... و خداوند به باد امر کرد که تير او را از كوه رويان بردارد و به اقصاي خراسان که ميان فرغانه و طبرستان است ، پرتاب کند و اين تير ، در موقع فرود آمدن به درخت گردوي بزرگي گرفت که در جهان ، از بزرگي مانند نداشت و برخي گفتهاند، از محل پرتاب تا آن جا که افتاد ، هزار فرسنگ بود. منوچهر و افراسياب ، به همين مقدار از زمين با هم صلح کردند و اين قضيه ، در چنين روزي بود و مردم آن را عيد گرفتند.
اين داستان ، کمابيش در تـاريخ طبري و ترجمهي فارسي آن ( تـاريخ بلعمي ) و در نوروزنامهي خيام و روضه الصفا نيز آمده است.
جشن تيرگان ، يادآور روز تثبيت مرز ايـران و توران وسيلهي تيرآرش است . بدون ترديد ، آرش اين تير را در بلندترين روز سال يعني در سي و يكم خرداد ماه افكنده است ؛ اما در دورهي ساسانيان بر اثر نامگذاري روزهاي سال ، اين تـاريخ به روزِ تيرگان از ماه تيرماه ( دهم تيرماه ) تغيير روز داده است . بيروني در دنباله ميافزايد :
برخي گفته اند که روز پرتاب کردن تير ، اين روز بوده که روز تير ميباشد که تيرگان کوچک است و روز چهاردهم آن که شش روز است که تيرگان بزرگتر باشد و در اين روز ، خبر آوردند که تير به کجا افتاده...
بدينسان ، مرز ايـران و توران تعيين وتثبيت شد ؛ اما تورانيان عهد شكستند و تجاوز را پي گرفتند و اين نبردها ، تا پايان دورهي پادشاهي كيخسرو ادامه داشت و با كشته شدن افراسياب يعني پيروزي قاطع ايرها بر تورها ، پايان گرفت .
آبريزان درتيرگان
چنان که گفته شد ، جشن تيرگان در كنار نوروز، مهرگان و سده، يكي از چهار جشن بزرگ ايرانيان است . جشن نوروز و مهرگان، بر اعتدال بهاري و پاييزي قرار دارند و تيرگان و يلدا، بر انقلاب تابستاني و زمستاني . در اثر نامگذاري روزهاي ماه در دوران ساسانيان و قرار دادن جشنها بر پايهي نام روز و نام ماه، به جز نوروز كه بر پايهي محاسبهي دقيق اخترشناسان قرار دارد، به ويژه دو جشن تيرگان و مهرگان، از جاي درست خود، به دور افتادند . از اين رو جشن تيرگان نيز به روز 13 تيرماه، جابه جا شد.
ايرانيان از كهنزمان، جشن تيرگان را در كنار آبها، با آيين « آبپاشي» به يكديگر، بـــه جـا مـيآورنــد . از ايـن رو، از آن بـه نـامهـاي « آبريــزان»، « آبپـاشان» و « سرشوران » نيز ياد شده است. چنان که آمد، از اين روز، به نام روز آرش تيرانداز نيز ياد شده است.
جشن آب ريزان تا دوران شاهعباس ، در گوشه و كنار ايران بر پا بود. در شهر رودسر كه آن زمان قصبهاي بود، اين جشن را مردم هر ساله گرامي ميداشتند.
شاهعباس اين جشن را دوباره زنده كرد وبه آن گسترهي سراسري داد . اگر شاه عباس در اصفهان بود، آيين جشن آب ريزان در كنار زاينده رود و در نزديكي پل چهار باغ برگزار ميشد و اگر در مازندران و گيلان بود، اين جشن را در كنار دريا بر پا ميكردند.
تاريخنويسان دورهي شاه عباس ، بارها به اين جشن در نوشتههاي خود اشاره كردهاند. ملاجلال منجم مخصوص در رويدادهاي سال 1007 مهي (13 امرداد 977 تا 31 تير 978 خورشيدي) مينويسد :
چون آفتاب در اوايل سرطان [ تير ماه] بود، آب ريزان نمودند و بارعام دادند كه هيچ كس مانع نشود و طرفه صحبتي شد ...
نويسندهي عالم آراي عباسي در رخدادهاي سال 1020 مهي (25 اسفند 989 تا 12 اسفند 990 خورشيدي)، از جشن آب پاشان يادي كند و مينويسد :
... در اول تحويل سرطان كه به عرف اهل عجم و شگون كسري و جم، روز آب پاشان است، به اتفاق در چهار باغ صفاهان تماشاي آب پاشان فرمودند و درآن روز زياده از صد هزار نفس از طبقات خلايق وضيع و شريف در خيابان چهارباغ جمع آمده به يكديگر آب ميپاشيدند. از كثرت خلايق و بسياري آب پاشي، زاينده رود خشكي پذيرفت و فيالواقع تماشاي غريب است ...
وي در رخدادهاي سال بعد كه اين آيين در حضور شاه در رودسر انجام گرفت مينويسد :
... رسم مردم گيلانست كه ايام خمسهي مسترقهي هر سال كه به حساب اهل تنجيم آن ملك بعد از انقضاي سه ماه بهار قرار دادهاند و در ميانهي اهل عجم روز آب پاشان است، بزرگ و كوچك و مذكر و مونث، به كنار دريا آمده در آن پنج روز، به سور و سرور ميپردازند و همگي از لباس تكلف عريان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب در آمده با يكديگر آب بازي كرده بدين طرب و خرمي ميگذراندند و الحق تماشاي غريب است .
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
فخرالدين اسعدگرگاني در منظومه ي ويس و رامين ميسرايد:
اگـر خـوانـند، آرش را كمــانگيـر
كه از ساري ، به مرو انداخت يك تير
تـو انـدازي، به جـان مـن زگـوراب
همي هـر ساعتـي، صـد تيـر پرتاب
تــرا زيـبــد ، نه آرش را ســواري
که صــد فرسنگ بگذشـتي زساري
بيروني در آثارالباقيه مينويسد : 23
آرش... به قوت و نيرويي که خداوند به او داده بود ، کمان را تا بناگوش کشيد [ و تير را از شست رها كرد ] ... و خداوند به باد امر کرد که تير او را از كوه رويان بردارد و به اقصاي خراسان که ميان فرغانه و طبرستان است ، پرتاب کند و اين تير ، در موقع فرود آمدن به درخت گردوي بزرگي گرفت که در جهان ، از بزرگي مانند نداشت و برخي گفتهاند، از محل پرتاب تا آن جا که افتاد ، هزار فرسنگ بود. منوچهر و افراسياب ، به همين مقدار از زمين با هم صلح کردند و اين قضيه ، در چنين روزي بود و مردم آن را عيد گرفتند.
اين داستان ، کمابيش در تـاريخ طبري و ترجمهي فارسي آن ( تـاريخ بلعمي ) و در نوروزنامهي خيام و روضه الصفا نيز آمده است.
جشن تيرگان ، يادآور روز تثبيت مرز ايـران و توران وسيلهي تيرآرش است . بدون ترديد ، آرش اين تير را در بلندترين روز سال يعني در سي و يكم خرداد ماه افكنده است ؛ اما در دورهي ساسانيان بر اثر نامگذاري روزهاي سال ، اين تـاريخ به روزِ تيرگان از ماه تيرماه ( دهم تيرماه ) تغيير روز داده است . بيروني در دنباله ميافزايد :
برخي گفته اند که روز پرتاب کردن تير ، اين روز بوده که روز تير ميباشد که تيرگان کوچک است و روز چهاردهم آن که شش روز است که تيرگان بزرگتر باشد و در اين روز ، خبر آوردند که تير به کجا افتاده...
بدينسان ، مرز ايـران و توران تعيين وتثبيت شد ؛ اما تورانيان عهد شكستند و تجاوز را پي گرفتند و اين نبردها ، تا پايان دورهي پادشاهي كيخسرو ادامه داشت و با كشته شدن افراسياب يعني پيروزي قاطع ايرها بر تورها ، پايان گرفت .
آبريزان درتيرگان
چنان که گفته شد ، جشن تيرگان در كنار نوروز، مهرگان و سده، يكي از چهار جشن بزرگ ايرانيان است . جشن نوروز و مهرگان، بر اعتدال بهاري و پاييزي قرار دارند و تيرگان و يلدا، بر انقلاب تابستاني و زمستاني . در اثر نامگذاري روزهاي ماه در دوران ساسانيان و قرار دادن جشنها بر پايهي نام روز و نام ماه، به جز نوروز كه بر پايهي محاسبهي دقيق اخترشناسان قرار دارد، به ويژه دو جشن تيرگان و مهرگان، از جاي درست خود، به دور افتادند . از اين رو جشن تيرگان نيز به روز 13 تيرماه، جابه جا شد.
ايرانيان از كهنزمان، جشن تيرگان را در كنار آبها، با آيين « آبپاشي» به يكديگر، بـــه جـا مـيآورنــد . از ايـن رو، از آن بـه نـامهـاي « آبريــزان»، « آبپـاشان» و « سرشوران » نيز ياد شده است. چنان که آمد، از اين روز، به نام روز آرش تيرانداز نيز ياد شده است.
جشن آب ريزان تا دوران شاهعباس ، در گوشه و كنار ايران بر پا بود. در شهر رودسر كه آن زمان قصبهاي بود، اين جشن را مردم هر ساله گرامي ميداشتند.
شاهعباس اين جشن را دوباره زنده كرد وبه آن گسترهي سراسري داد . اگر شاه عباس در اصفهان بود، آيين جشن آب ريزان در كنار زاينده رود و در نزديكي پل چهار باغ برگزار ميشد و اگر در مازندران و گيلان بود، اين جشن را در كنار دريا بر پا ميكردند.
تاريخنويسان دورهي شاه عباس ، بارها به اين جشن در نوشتههاي خود اشاره كردهاند. ملاجلال منجم مخصوص در رويدادهاي سال 1007 مهي (13 امرداد 977 تا 31 تير 978 خورشيدي) مينويسد :
چون آفتاب در اوايل سرطان [ تير ماه] بود، آب ريزان نمودند و بارعام دادند كه هيچ كس مانع نشود و طرفه صحبتي شد ...
نويسندهي عالم آراي عباسي در رخدادهاي سال 1020 مهي (25 اسفند 989 تا 12 اسفند 990 خورشيدي)، از جشن آب پاشان يادي كند و مينويسد :
... در اول تحويل سرطان كه به عرف اهل عجم و شگون كسري و جم، روز آب پاشان است، به اتفاق در چهار باغ صفاهان تماشاي آب پاشان فرمودند و درآن روز زياده از صد هزار نفس از طبقات خلايق وضيع و شريف در خيابان چهارباغ جمع آمده به يكديگر آب ميپاشيدند. از كثرت خلايق و بسياري آب پاشي، زاينده رود خشكي پذيرفت و فيالواقع تماشاي غريب است ...
وي در رخدادهاي سال بعد كه اين آيين در حضور شاه در رودسر انجام گرفت مينويسد :
... رسم مردم گيلانست كه ايام خمسهي مسترقهي هر سال كه به حساب اهل تنجيم آن ملك بعد از انقضاي سه ماه بهار قرار دادهاند و در ميانهي اهل عجم روز آب پاشان است، بزرگ و كوچك و مذكر و مونث، به كنار دريا آمده در آن پنج روز، به سور و سرور ميپردازند و همگي از لباس تكلف عريان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب در آمده با يكديگر آب بازي كرده بدين طرب و خرمي ميگذراندند و الحق تماشاي غريب است .
@iranboom_ir
جشن تيرگان - ۳
دکتر هوشنگ طالع
القصه موكب همايون از فرح آباد به آن صوب درحركت آمده و به قصبهي رودسر از اعمال رانكوه گيلان كه اين سنت بهجت افزا منعقد شده بود رسيده، تماشايي آن سور و نظارهگر آن انجمن سرور بودند ...
پيترو دلاواله جهانگرد ايتاليايي كه در سال 1619 (998 خ/ 1028 مهي) در اصفهان بود، دربارهي برگزاري جشن آبريزان آن سال در اصفهان مينويسد :
... در روز جمعهي پنجم ماه ژوئيه 1619 (22 رجب 1028 / 14 تير ماه 998)، مراسم جشن آب پاشان يا آب ريزان انجام گرفت . من تا آن روز مراسم اين جشن را نديده بودم . چه ظاهرا در غياب شاه موقوف ميشد . آب پاشان نام كنوني اين جشن است، ولي در كتابهاي كهن آن را آب ريزان نوشتهاند . در روز اين جشن تمام مردم از هر طبقه و حتا شخص شاه نيز بيهيچ ملاحظه به سبك اهالي مازندران لباسي كوتاه به بر ميكنند و براي اين كه عمامههاشان از ريزش آب وگل، آلوده نشود، به جاي آن شب كلاهي به سر ميگذارند . سپس دستها را بالا ميزنند و در كنار رودخانه يا محل ديگري كه آب زياد در دسترس باشد حاضر ميشوند و همين كه شاه اشاره كرد، با ظرفهايي كه در دست دارند در ضمن رقص و خنده و شوخي و هزار گونه تفريحات ديگر، بر سر و روي هم آب ميپاشند . گاه كار اين آب پاشي به جايي ميرسد كه برخي مردم از خشم و غضب يا به علل ديگر ظرفها را به سويي مياندازند و با دست به آب ريختن ميشتابند . در اين گونه موارد حريفان خود را در ميان رود يا استخر ميافكنند ...
... در اصفهان مراسم جشن آبريزان را در كنار زاينده رود، در انتهاي خيابان چهار باغ برابر پل زيباي الله وردي خان به جاي ميآورند ... به همين سبب شاه آن روز از اول صبح بدان جا رفت و تمام روز را در يكي از غرفههاي زير پل به تماشا نشست . اندكي پيش از آن كه مراسم جشن به پايان رسد و مردم دست از آب پاشي بردارند، شاه سفيران بيگانه را به زير پل خواند و چون وقت تنگ بود زماني پس از آمدن ايشان مردم را مرخص كرد .
سفير دولت اسپانيا نيز كه در اين آيين حاضر بود، در سفرنامهي خود دربارهي جشن آبريزان و پذيرايي شاه از آنان در زير پل چهار باغ مينويسد :
... چند روز بعد شاه از سفيران خواهش كرد كه طرف عصر روي پل زنده رود كه محلهي جلفا و محلهي گبران را از محلهي تبريزيان و بقيهي شهر كهنهي اصفهان جدا ميسازد حاضر شوند . از چندين قرن پيش، همه سال در ماه ژوئيه ايرانيان جشني ميگيرند بدين ترتيب كه همهي مردم از هر ملت و طبقه ... در كنار رودخانه جمع ميشوند و زنان بالاي پل به تماشا مينشينند . مردان در اين روز لباسهاي كهنهي كوتاهي كه با لباسهاي معمول ايشان تفاوت بسيار دارد ميپوشند و شلوارهاي تنگ به پا ميكنند و به جاي عمامه، شب كلاه كوچكي بر سر مينهند ...
در كنار رودخانه همگي به درون آب ميروند و بر سر و روي يكديگر آب ميپاشند و براي اين كه بهتر از عهدهي اين كار برآيند، هر يك ظرفي نيز همراه ميبرند ... كار آبپاشي گاه بدانجا ميرسد كه ظرفها را به سوي يكديگر پرتاب ميكنند و سرهاي بسيار شكسته ميشود و گاه نيز چند نفري به جهان ديگر ميروند ...
غرفههاي پل از هر سو به رودخانه نگاه ميكند و هر يكي از ده تا نه قدم طول و چهار قدم عرض دارد . شاه و سفير لاهور (هند) در غرفهي دوم نشسته بودند .
شاه سفير اسپاني را نزديك خود نشانيد و عقيدهي او را دربارهي جشن پرسيد . ولي داد و فرياد و هياهوي مردم در اين وقت چندان بود كه روي پل سخن گفتن ميسر نميشد . شايد به همين سبب يا به علت اين كه جمعي از مردم سرهاي يكديگر را شكسته بودند ... شاه فرمان داد كه دست از آب پاشي بردارند ...
در گاه کهن و باستان ، ايرانيان خود را به بلنداي کوهها ميرسانيدند تا به هنگام برآمدن بلندترين خورشيد سال ، با درودهاي خود از وي پيشباز کنند. اين آيين در مکتب پانايرانيسم نيزدر سالهای 1326 تا 1329 و پس از آن از سوی پانایرانیستها اجرا ميشد و هموندان مکتب در تهران به بلنداي « توچال » ميرفتند تا بيننده و خوشآمد گويِ برآمدن خورشيد تيرگان باشند.
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
القصه موكب همايون از فرح آباد به آن صوب درحركت آمده و به قصبهي رودسر از اعمال رانكوه گيلان كه اين سنت بهجت افزا منعقد شده بود رسيده، تماشايي آن سور و نظارهگر آن انجمن سرور بودند ...
پيترو دلاواله جهانگرد ايتاليايي كه در سال 1619 (998 خ/ 1028 مهي) در اصفهان بود، دربارهي برگزاري جشن آبريزان آن سال در اصفهان مينويسد :
... در روز جمعهي پنجم ماه ژوئيه 1619 (22 رجب 1028 / 14 تير ماه 998)، مراسم جشن آب پاشان يا آب ريزان انجام گرفت . من تا آن روز مراسم اين جشن را نديده بودم . چه ظاهرا در غياب شاه موقوف ميشد . آب پاشان نام كنوني اين جشن است، ولي در كتابهاي كهن آن را آب ريزان نوشتهاند . در روز اين جشن تمام مردم از هر طبقه و حتا شخص شاه نيز بيهيچ ملاحظه به سبك اهالي مازندران لباسي كوتاه به بر ميكنند و براي اين كه عمامههاشان از ريزش آب وگل، آلوده نشود، به جاي آن شب كلاهي به سر ميگذارند . سپس دستها را بالا ميزنند و در كنار رودخانه يا محل ديگري كه آب زياد در دسترس باشد حاضر ميشوند و همين كه شاه اشاره كرد، با ظرفهايي كه در دست دارند در ضمن رقص و خنده و شوخي و هزار گونه تفريحات ديگر، بر سر و روي هم آب ميپاشند . گاه كار اين آب پاشي به جايي ميرسد كه برخي مردم از خشم و غضب يا به علل ديگر ظرفها را به سويي مياندازند و با دست به آب ريختن ميشتابند . در اين گونه موارد حريفان خود را در ميان رود يا استخر ميافكنند ...
... در اصفهان مراسم جشن آبريزان را در كنار زاينده رود، در انتهاي خيابان چهار باغ برابر پل زيباي الله وردي خان به جاي ميآورند ... به همين سبب شاه آن روز از اول صبح بدان جا رفت و تمام روز را در يكي از غرفههاي زير پل به تماشا نشست . اندكي پيش از آن كه مراسم جشن به پايان رسد و مردم دست از آب پاشي بردارند، شاه سفيران بيگانه را به زير پل خواند و چون وقت تنگ بود زماني پس از آمدن ايشان مردم را مرخص كرد .
سفير دولت اسپانيا نيز كه در اين آيين حاضر بود، در سفرنامهي خود دربارهي جشن آبريزان و پذيرايي شاه از آنان در زير پل چهار باغ مينويسد :
... چند روز بعد شاه از سفيران خواهش كرد كه طرف عصر روي پل زنده رود كه محلهي جلفا و محلهي گبران را از محلهي تبريزيان و بقيهي شهر كهنهي اصفهان جدا ميسازد حاضر شوند . از چندين قرن پيش، همه سال در ماه ژوئيه ايرانيان جشني ميگيرند بدين ترتيب كه همهي مردم از هر ملت و طبقه ... در كنار رودخانه جمع ميشوند و زنان بالاي پل به تماشا مينشينند . مردان در اين روز لباسهاي كهنهي كوتاهي كه با لباسهاي معمول ايشان تفاوت بسيار دارد ميپوشند و شلوارهاي تنگ به پا ميكنند و به جاي عمامه، شب كلاه كوچكي بر سر مينهند ...
در كنار رودخانه همگي به درون آب ميروند و بر سر و روي يكديگر آب ميپاشند و براي اين كه بهتر از عهدهي اين كار برآيند، هر يك ظرفي نيز همراه ميبرند ... كار آبپاشي گاه بدانجا ميرسد كه ظرفها را به سوي يكديگر پرتاب ميكنند و سرهاي بسيار شكسته ميشود و گاه نيز چند نفري به جهان ديگر ميروند ...
غرفههاي پل از هر سو به رودخانه نگاه ميكند و هر يكي از ده تا نه قدم طول و چهار قدم عرض دارد . شاه و سفير لاهور (هند) در غرفهي دوم نشسته بودند .
شاه سفير اسپاني را نزديك خود نشانيد و عقيدهي او را دربارهي جشن پرسيد . ولي داد و فرياد و هياهوي مردم در اين وقت چندان بود كه روي پل سخن گفتن ميسر نميشد . شايد به همين سبب يا به علت اين كه جمعي از مردم سرهاي يكديگر را شكسته بودند ... شاه فرمان داد كه دست از آب پاشي بردارند ...
در گاه کهن و باستان ، ايرانيان خود را به بلنداي کوهها ميرسانيدند تا به هنگام برآمدن بلندترين خورشيد سال ، با درودهاي خود از وي پيشباز کنند. اين آيين در مکتب پانايرانيسم نيزدر سالهای 1326 تا 1329 و پس از آن از سوی پانایرانیستها اجرا ميشد و هموندان مکتب در تهران به بلنداي « توچال » ميرفتند تا بيننده و خوشآمد گويِ برآمدن خورشيد تيرگان باشند.
@iranboom_ir
جشنهای اول تیر در ایران باستان
«آب پاشونک»، «گوجه عروس»، «گل عروس» و «اول تابستان» [جشن تیرگان] جشنهایی هستند که همزمان با اولین روز تیرماه در ایران باستان برگزار میشدند و به مرور زمان فراموش شدهاند.
جشن "آب پاشونک" در نخستین روز سال گاهشماری و نخستین روز فصل تابستان (برابر با روز یکم تیرماه که خورشید به بالاترین جایگاه خود میرسد.) برگزارمیشده است. این جشن هنوز هم در بسیاری از نواحی ایران همراه با گردهمایی و مراسم آبپاشی و آب ریزگان در صحرا برگزار میشود.
در تحقیقی که «بهروز بیگوند» درباره جشنهای فراموش شده ایران باستان انجام داده، آمده است: در فراهان و نواحی مرکزی ایران کماکان نام «اول تُوِسّتونی» (اول تابستانی) برای این جشن کهن رواجدارد.
در برخی نواحی خراسان و افغانستان این هنگام را «گوجه عروس» یا «گُل عروس» مینامند و به نوعروسان میوههای نو رسیده، آرد و نبات هدیه میدهند. در این مراسم به نام «گل و گوجه عروس»نورسیده، آرد و نبات هدیه میدهند. این مراسم در خراسان همزمان با فرا رسیدن و به بار نشستن درختان و رسیدن نخستین میوههای درختی برگزار میشود. در این مراسم در روزی تعیین شده بین اهالیروستا، میوههای نوبرانه را همراه با سبزی، کاهو، آرد و روغن در سینی بزرگ چیده و به خانه نو عروسان میبرند.
پرسه همگانی تیرماه
در باور ایرانیان، در چنین روزی گروه زیادی از ایرانیان باستان در راه پاسداری ارزشهای میهنی و دینی خود جان خودیش را فدا کردهاند. به همین دلیل در نخستین روز تیر، پرسه همگانی با مراسم ویژهبرگزار میشود. در بامداد روز پرسه همگانی، به نیایشگاهها و تالارهای رسمی نزدیک محل زندگی خود میروند. در این مراسم خانوادههایی حضور دارند که از یک سال پیش تاکنون فردی از اعضای آنها
درگذشته باشد و بقیه برای گرامیداشت یاد و خاطره نیکان و نیکوکاران در گذشته در جهان مادی، در مراسم پرسه شرکت میکنند. در این مراسم، به ویژه بانوان، شاخههایی از برگ سبز «مورد» یا «شمشاد»، «عود»، «کُندر» و یا «چوب سندل» را با خود میآورند و در کنار سفره پرسه بر روی میز میگذارند. روی میز، سفرهای گسترده شده که روی آن بشقاب میوه، سینی لُرک و ظرفی از مخلوط قهوه و ظرف دیگری از بلورهای نبات میگذارند.
مخلوط قهوه شامل پودر قهوه، مقداری آرد نخود، کمی پودر قند و اندکی پودر هل است. آتشدانی هم در کنار آن میگذارند و پیوسته در زمان برگزاری مراسم کُندر و چوب سندل بر آتش میپاشند تا بویعطرآگین آنها هوا را خوشبو کند. در پسین روز پرسه، مردم به آرامگاهها میروند و با نیایش خود به روان و فروهرهای همه درگذشتگان درود میفرستند. در بسیاری از شهرهای ایران در بامداد روز پرسه، نخست به دیدن خانوادههایی میروند که در سال گذشته از دست رفتهای داشتهاند و برای چند دقیقهای در خانه آنها میمانند و چای و شربت میخورند و شادی برای روان آنان آرزو میکنند.
یکی از نوشیدنیهایی که برخی از خانوادهها در خانه تهیه کرده و به مهمانها میدهند شربت «خُرفه» است. برای تهیه این نوشیدنی، دانههای کوچک گیاه خرفه را کاملا نرم میکنند و آن را با آب مخلوط کرده و به هم میزنند تا شیره سفیدرنگی به دست آید. پس از صاف کردن این مایع، مقداری شکر، گلاب و یخ به آن اضافه میکنند.
نیایش پیر نارستانه
پیر نارستانه در 31 کیلومتری شرق یزد و در پشت کوه دربید قرار گرفته است. زرتشتیان سراسر جهان، همه ساله به مدت 5 روز از روز سپندارمذ تا روز آذر از ماه تیر در این مکان گردهم میآیند و آداب ورسوم نیاش اهورامزدا و برپایی سنتهای شاد را بجا میآورند.
روایت است که کتایون (همسر یزدگرد) به سبب علاقهای که به پسر کوچک تر خود (اردشیر) داشته با هم به سمت شرقی یزد گریختند. اردشیر پس از جدا شدن از مادر، به شرق و به سوی کوه و دشتگریخت و سرانجام در کوهی که هم اکنون نارستانه نامیده میشود، پنهان شد. این مکان مقدس، شاهزاده اردشیر را برای در امان ماندن از دست دشمنان در خود گرفته است. شاهزاده اردشیر شکارچی روشن بینی نمایان شده و شکارچی بنا به خواست و فرمان شاهزاده اردشیر، پیر نارستانه را بنیان مینهد.
http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/15151-jashn-aval-tir-iran-bastan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
«آب پاشونک»، «گوجه عروس»، «گل عروس» و «اول تابستان» [جشن تیرگان] جشنهایی هستند که همزمان با اولین روز تیرماه در ایران باستان برگزار میشدند و به مرور زمان فراموش شدهاند.
جشن "آب پاشونک" در نخستین روز سال گاهشماری و نخستین روز فصل تابستان (برابر با روز یکم تیرماه که خورشید به بالاترین جایگاه خود میرسد.) برگزارمیشده است. این جشن هنوز هم در بسیاری از نواحی ایران همراه با گردهمایی و مراسم آبپاشی و آب ریزگان در صحرا برگزار میشود.
در تحقیقی که «بهروز بیگوند» درباره جشنهای فراموش شده ایران باستان انجام داده، آمده است: در فراهان و نواحی مرکزی ایران کماکان نام «اول تُوِسّتونی» (اول تابستانی) برای این جشن کهن رواجدارد.
در برخی نواحی خراسان و افغانستان این هنگام را «گوجه عروس» یا «گُل عروس» مینامند و به نوعروسان میوههای نو رسیده، آرد و نبات هدیه میدهند. در این مراسم به نام «گل و گوجه عروس»نورسیده، آرد و نبات هدیه میدهند. این مراسم در خراسان همزمان با فرا رسیدن و به بار نشستن درختان و رسیدن نخستین میوههای درختی برگزار میشود. در این مراسم در روزی تعیین شده بین اهالیروستا، میوههای نوبرانه را همراه با سبزی، کاهو، آرد و روغن در سینی بزرگ چیده و به خانه نو عروسان میبرند.
پرسه همگانی تیرماه
در باور ایرانیان، در چنین روزی گروه زیادی از ایرانیان باستان در راه پاسداری ارزشهای میهنی و دینی خود جان خودیش را فدا کردهاند. به همین دلیل در نخستین روز تیر، پرسه همگانی با مراسم ویژهبرگزار میشود. در بامداد روز پرسه همگانی، به نیایشگاهها و تالارهای رسمی نزدیک محل زندگی خود میروند. در این مراسم خانوادههایی حضور دارند که از یک سال پیش تاکنون فردی از اعضای آنها
درگذشته باشد و بقیه برای گرامیداشت یاد و خاطره نیکان و نیکوکاران در گذشته در جهان مادی، در مراسم پرسه شرکت میکنند. در این مراسم، به ویژه بانوان، شاخههایی از برگ سبز «مورد» یا «شمشاد»، «عود»، «کُندر» و یا «چوب سندل» را با خود میآورند و در کنار سفره پرسه بر روی میز میگذارند. روی میز، سفرهای گسترده شده که روی آن بشقاب میوه، سینی لُرک و ظرفی از مخلوط قهوه و ظرف دیگری از بلورهای نبات میگذارند.
مخلوط قهوه شامل پودر قهوه، مقداری آرد نخود، کمی پودر قند و اندکی پودر هل است. آتشدانی هم در کنار آن میگذارند و پیوسته در زمان برگزاری مراسم کُندر و چوب سندل بر آتش میپاشند تا بویعطرآگین آنها هوا را خوشبو کند. در پسین روز پرسه، مردم به آرامگاهها میروند و با نیایش خود به روان و فروهرهای همه درگذشتگان درود میفرستند. در بسیاری از شهرهای ایران در بامداد روز پرسه، نخست به دیدن خانوادههایی میروند که در سال گذشته از دست رفتهای داشتهاند و برای چند دقیقهای در خانه آنها میمانند و چای و شربت میخورند و شادی برای روان آنان آرزو میکنند.
یکی از نوشیدنیهایی که برخی از خانوادهها در خانه تهیه کرده و به مهمانها میدهند شربت «خُرفه» است. برای تهیه این نوشیدنی، دانههای کوچک گیاه خرفه را کاملا نرم میکنند و آن را با آب مخلوط کرده و به هم میزنند تا شیره سفیدرنگی به دست آید. پس از صاف کردن این مایع، مقداری شکر، گلاب و یخ به آن اضافه میکنند.
نیایش پیر نارستانه
پیر نارستانه در 31 کیلومتری شرق یزد و در پشت کوه دربید قرار گرفته است. زرتشتیان سراسر جهان، همه ساله به مدت 5 روز از روز سپندارمذ تا روز آذر از ماه تیر در این مکان گردهم میآیند و آداب ورسوم نیاش اهورامزدا و برپایی سنتهای شاد را بجا میآورند.
روایت است که کتایون (همسر یزدگرد) به سبب علاقهای که به پسر کوچک تر خود (اردشیر) داشته با هم به سمت شرقی یزد گریختند. اردشیر پس از جدا شدن از مادر، به شرق و به سوی کوه و دشتگریخت و سرانجام در کوهی که هم اکنون نارستانه نامیده میشود، پنهان شد. این مکان مقدس، شاهزاده اردشیر را برای در امان ماندن از دست دشمنان در خود گرفته است. شاهزاده اردشیر شکارچی روشن بینی نمایان شده و شکارچی بنا به خواست و فرمان شاهزاده اردشیر، پیر نارستانه را بنیان مینهد.
http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/15151-jashn-aval-tir-iran-bastan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
زناني به قدمت هفت هزار سال هنر سفالگري / کلپورگان، دومين موزه زنده سفال دنيا
http://www.iranboom.ir/didehban/sanaye-dasti/68-sanaye1.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/didehban/sanaye-dasti/68-sanaye1.html
@iranboom_ir