🔴ابطال مجوز نقل و انتقال فرزندان اعضای هیأت علمی دانشگاهها
هیات عمومی دیوان عدالت اداری دستورالعمل وزرای علوم، بهداشت و رئیس دانشگاه آزاد را مبنی بر نقل و انتقال و تغییر رشته فرزندان اعضای هیأت علمی به محل خدمت عضو هیات علمی را باطل کرد./اقتصاد آنلاین
@hoor_ajums
هیات عمومی دیوان عدالت اداری دستورالعمل وزرای علوم، بهداشت و رئیس دانشگاه آزاد را مبنی بر نقل و انتقال و تغییر رشته فرزندان اعضای هیأت علمی به محل خدمت عضو هیات علمی را باطل کرد./اقتصاد آنلاین
@hoor_ajums
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اعتراض و ناله های دردناک یک مادر برای مرگ فرزندش به خاطر نبود کپسول اکسیژن در بیمارستانی درسیستان
@hoor_ajums
@hoor_ajums
هور39(1).pdf
2.9 MB
🔺️شماره سی و نهم هفته نامه دانشجویی هور
🔹️ کریکولوم های آموزشی در کُمدهای مدیران!
🔸️مصاحبه با مدیر مرکز مشاوره دانشگاه؛ دانشجویان و دستیاران با مرکز مشاوره دانشگاه تعامل بیشتری داشته باشند
🔹️ ۳۱میلیارد تومان هزینه های معاونت دانشجویی فرهنگی از پارسال تا خرداد امسال، در گزارش دکتر حردانی
🔸️ سهم پذیرش دانشجوی پزشکی از لیسانس ۳۰ درصد تعیین شد
🔹️ حمله کیهان به مجردها!
🔸️ گزارشی به تاریخ
🔸️پیشنهاد فیلم: فیلم تئاتر "اسم"
🔹️پیشنهاد کتاب: مجموعه داستان زن زیادی
#هفته_نامه_هور
@hoor_ajums
🔹️ کریکولوم های آموزشی در کُمدهای مدیران!
🔸️مصاحبه با مدیر مرکز مشاوره دانشگاه؛ دانشجویان و دستیاران با مرکز مشاوره دانشگاه تعامل بیشتری داشته باشند
🔹️ ۳۱میلیارد تومان هزینه های معاونت دانشجویی فرهنگی از پارسال تا خرداد امسال، در گزارش دکتر حردانی
🔸️ سهم پذیرش دانشجوی پزشکی از لیسانس ۳۰ درصد تعیین شد
🔹️ حمله کیهان به مجردها!
🔸️ گزارشی به تاریخ
🔸️پیشنهاد فیلم: فیلم تئاتر "اسم"
🔹️پیشنهاد کتاب: مجموعه داستان زن زیادی
#هفته_نامه_هور
@hoor_ajums
"می گویند دشوارترین چیز برای یک رقصنده آن است که دفعتا در یک حالت معین بماند، یعنی بدون انجام حرکت بعدی یک باره با جهش در همان حالت ثابت بماند. شهسواران نامتناهی، رقصندگانی هستند سرشار از اعتلای روح. آنان به بالا می جهند و از نو به پایین می افتند؛ هر بار که فرو می افتند نمی توانند یکباره برپا ایستند، بلکه لحظه ای نوسان می کنند و همین نوسان نشانه آن است که در جهان بیگانه اند. این نوسان به تناسب مهارت، کم و بیش آشکار است، اما حتی ماهرترین این شهسواران نیز قادر به پنهان کردن کامل آن نیست. توانایی تبدیل جهش زندگی به راه رفتن، بیان مطلق والا در امور زمینی، آری این همان کاری است که تنها از عهده شهسوار ایمان بر می آید، و این همان شگفتی یکتا و یگانه است.
ابراهیم نماینده ایمان است. ابراهیم به لطف محال عمل می کند، زیرا اینکه او به مثابه فرد برتر از کلی است، دقیقا همان محال است. این پارادوکس پذیرای وساطت نیست؛ زیرا همین که ابراهیم برای وساطت بکوشد باید بپذیرد که به وسوسه دچار شده است، و در این حال هرگز اسماعیل را قربانی نخواهد کرد، یا اگر قربانی کرده باشد باید تائبانه به سوی کلی بازگردد. او اسماعیل را به لطف محال باز پس می گیرد. او حتی لحظه ای هم یک قهرمان تراژدی نیست بلکه به کلی چیز دیگری است یا قاتل است یا مؤمن. حد وسطی که قهرمان تراژدی را نجات می دهد ابراهیم آن را ندارد. به این دلیل است که من می توانم قهرمان تراژدی را درک کنم اما نمی توانم ابراهیم را درک کنم، گرچه به نحوی غریب او را بیش از هر انسان دیگری می ستایم.
ابراهیم با عملش از کل حوزه اخلاق فراتر رفت؛ او در فراسوی این حوزه غایتی داشت که در مقابل آن این حوزه را معلق کرد. عمل ابراهیم به خاطر نجات یک خلق، یا دفاع از آرمان کشور، با فرو نشاندن خشم خدایان نبود. پس چرا ابراهیم چنین می کند؟ به خاطر خدا، و به خاطر خودش و این دو مطلقا یکسانند. به خاطر خدا، زیرا خداوند این آزمون را همچون دلیل ایمانش از او خواسته است، و به خاطر خودش، زیرا می خواهد دلیل اقامه کند. این یک آزمون، یک وسوسه است. وسوسه به چیزی گفته می شود که انسان را از ادای تکلیف باز می دارد؛ اما در اینجا وسوسه همانا اخلاق است که ابراهیم را از عمل به خواست خدا باز می دارد. پس در اینجا تکلیف چیست؟ تکلیف دقیقا بیان خواست خداست."
بخش هایی از کتاب ترس و لرز نوشته سورن کیرکگارد
🔴عیدقربان مبارک باد
ابراهیم نماینده ایمان است. ابراهیم به لطف محال عمل می کند، زیرا اینکه او به مثابه فرد برتر از کلی است، دقیقا همان محال است. این پارادوکس پذیرای وساطت نیست؛ زیرا همین که ابراهیم برای وساطت بکوشد باید بپذیرد که به وسوسه دچار شده است، و در این حال هرگز اسماعیل را قربانی نخواهد کرد، یا اگر قربانی کرده باشد باید تائبانه به سوی کلی بازگردد. او اسماعیل را به لطف محال باز پس می گیرد. او حتی لحظه ای هم یک قهرمان تراژدی نیست بلکه به کلی چیز دیگری است یا قاتل است یا مؤمن. حد وسطی که قهرمان تراژدی را نجات می دهد ابراهیم آن را ندارد. به این دلیل است که من می توانم قهرمان تراژدی را درک کنم اما نمی توانم ابراهیم را درک کنم، گرچه به نحوی غریب او را بیش از هر انسان دیگری می ستایم.
ابراهیم با عملش از کل حوزه اخلاق فراتر رفت؛ او در فراسوی این حوزه غایتی داشت که در مقابل آن این حوزه را معلق کرد. عمل ابراهیم به خاطر نجات یک خلق، یا دفاع از آرمان کشور، با فرو نشاندن خشم خدایان نبود. پس چرا ابراهیم چنین می کند؟ به خاطر خدا، و به خاطر خودش و این دو مطلقا یکسانند. به خاطر خدا، زیرا خداوند این آزمون را همچون دلیل ایمانش از او خواسته است، و به خاطر خودش، زیرا می خواهد دلیل اقامه کند. این یک آزمون، یک وسوسه است. وسوسه به چیزی گفته می شود که انسان را از ادای تکلیف باز می دارد؛ اما در اینجا وسوسه همانا اخلاق است که ابراهیم را از عمل به خواست خدا باز می دارد. پس در اینجا تکلیف چیست؟ تکلیف دقیقا بیان خواست خداست."
بخش هایی از کتاب ترس و لرز نوشته سورن کیرکگارد
🔴عیدقربان مبارک باد
🔴 کریکولوم های آموزشی در کُمدهای مدیران!
نقدی بر نادیده گرفته شدن کریکولوم های آموزشی در سر کلاسهای درس وبالینی
در حالیکه به نظرمی رسد دانشگاه بایستی مکانی باشد که بر آن ساز وکارهای مشخص و تعریف شده حاکم است و ضوابط و رویه های تعریف شده آن را جلو می برند، اما در عرصه عمل و واقعیت میدانی در حوزه آموزش اینگونه نیست!
به نظر می رسد دانشگاه بیشتر به دنبال مداخله ،مهندسی کردن و جهت دهی به فعالیت های فرهنگی دانشجویان است تا از این طریق منافع مدیرانش تامین شود، اما گویا مهندسی کردن و برنامه داشتن در حوزه آموزشی و تعلیم دانشجویان نقشی ندارد! آن سمت افراط است و سمت دیگر تفریط!
بر روی کاغذ کریکولوم های آموزشی مشخصات آموزشی هر درس را تعریف کرده و محتوای ضروری آموزشی هر درس به تفکیک مشخص شده و اساتید بایستی آموزش خود را برمبنای این محتواهای ضروری، درقالب طرح درس طراحی کرده و متناسب با دانشجویان و مخاطبان خود به آنان عرضه کنند. اما چرا با وجود این برنامه کارشناسی شده، علمی وقانونی در آموزش دانشجویان، متاسفانه در سر کلاس های درس شاهد چیز دیگری هستیم و اغلب این کریکولوم های نادیده گرفته می شوند!؟
در سطح کلان و در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، عدم تفکیک حوزش آموزش از دو حوزه دیگر در عمل باعث تضعیف و نادیده گرفته شدن آموزش دانشجویان شده است، منافع اقتصادی که دانشگاه از حوزه درمان کسب می کند، باعث می شود که مدیران بیشترین وقت، انرژی و اندیشه خود را به سمت مدیریت حوزه درمان ببرند. رئیس دانشگاه بیشتر از آنکه رئیس دانشگاه باشد رئیس بیمارستانها و مدیریت منافع پزشکان و دیگر ذینفعان در بیمارستانها می باشد، این چنین مدیری دیگر وقت و توانی برای توجه به حوزه آموزش نداشته و نتیجه آن اینست که آموزش اینگونه به قهقرا رفته و دچار ولنگاری شده است.
در دانشکده ها و معاونت های آموزشی هم که اغلب مدیران آن از اساتید دانشگاه بوده و متاسفانه آنها بیشتر از آنکه برای چندصباحی حافظ منافع دانشجویان باشند، بیشتر به این فکر می کنند که پس از صدرات باید به میان اساتید برگشته و با آنها ۳۰ سال خدمت کنند و نباید در اجرای کریکولوم ها به گروه های آموزشی و اساتید سخت بگیرند! اگر هم آن مدیر آموزشی، استاد باشرافتی بوده و پاسدار حقوق دانشجویان باشد، چونکه همه روزه بر سرکار اداری خود حضور ندارد و بعضی روزها به بیمارستان می رود وبعضی روزهای دیگر به امور پژوهشی می پردازد، وقت کمی برایش باقی می ماند تا اساتید و گروه های آموزشی را مجاب و ملزم به رعایت قانون و کریکولوم های آموزشی کند! از طرف دیگر انتخاب مدیران آموزشی، اغلب بنا به اقتضائات سیاسی و باندی صورت می گیرد، این انتخاب نه براساس تجربه و توانمندی اداری بوده و نه با رای گیری از بین گروه های آموزشی می باشد، که به انتخاب فردی موجه و مقبول، منتج شده، ودر نتیجه بتواند امور را بهتر و با هم افزایی بیشتر جلو ببرد.
اساتید دانشگاه هم اگرچه از حقوق بالای ثابتی برخوردارند بیشتر می کوشند تا با پژوهش و عواید حاصل از آن درآمدهایشان را بیشتر کنند، به دلیل فقدان حاکمیت توانمند قانون، ارائه آموزش باکیفیت یا بدون کیفیت تاثیری بردرآمد و ارتقای حقوقی و شغلی آنان ندارد، بنابراین آموزش برایشان در حاشیه قرار گرفته و به ضرورت و براساس رویه های ناکارآمد گذشته و بدون توجه کافی به کریکولوم های آموزشی، مطالبی را بر سرکلاسهای درس برای دانشجویان واگویه کرده و از این طریق بیشتر گویا به یادآوری حفطیات و دانش خود می پردازند تا آموزش دانشجویان! البته پر واضح است که همه اساتید اینگونه نیستند و در بین آنها انسانهای باشرافتی هست که در مقابل حقوقی که می گیرند، بلکه بیشتر برای آموزش دانشجویان وقت و انرژی می گذارند.
در آخر تشکلهای دانشجویی هم که در ضعف و انحطاط به سر می برند، یا توسط مدیران دانشگاه هدایت، مدیریت ،تطمیع یا توبیخ می شوند و یا اعضای طمع کاری داشته که بیشتر از آنکه به دنبال منافع دانشجویان باشند، همچون برخی مدیران کنونی صرفا درصدد تامین منافع و ارتقای خود هستند و ترجیح می دهند تا آنجا که مدیران تعیین کرده به مطالبه گری بپردازند و از انتقاد و چالش با مدیران و عبور از خط قرمزهای مدیران ابا و امتناع ورزند!
با این وضعیت موجود ، به نظر کریکولوم های آموزشی و بخشنامه های متعاقبش همچنان در کمدها خاک خواهند خورد!( اگر مدیران زحمت پرینت آنها را متحمل شده باشند!) مگر اینکه از یک طرف آن تعارض منافع حل شده و تفکیک حوزه درمان و آموزش صورت بگیرد و از طرف دیگر خود دانشجویان هم به صورت متشکل منافع آموزشی خود را مطالبه وپیگیری نمایند.
✍علی احمدی زاده
@hoor_ajums
نقدی بر نادیده گرفته شدن کریکولوم های آموزشی در سر کلاسهای درس وبالینی
در حالیکه به نظرمی رسد دانشگاه بایستی مکانی باشد که بر آن ساز وکارهای مشخص و تعریف شده حاکم است و ضوابط و رویه های تعریف شده آن را جلو می برند، اما در عرصه عمل و واقعیت میدانی در حوزه آموزش اینگونه نیست!
به نظر می رسد دانشگاه بیشتر به دنبال مداخله ،مهندسی کردن و جهت دهی به فعالیت های فرهنگی دانشجویان است تا از این طریق منافع مدیرانش تامین شود، اما گویا مهندسی کردن و برنامه داشتن در حوزه آموزشی و تعلیم دانشجویان نقشی ندارد! آن سمت افراط است و سمت دیگر تفریط!
بر روی کاغذ کریکولوم های آموزشی مشخصات آموزشی هر درس را تعریف کرده و محتوای ضروری آموزشی هر درس به تفکیک مشخص شده و اساتید بایستی آموزش خود را برمبنای این محتواهای ضروری، درقالب طرح درس طراحی کرده و متناسب با دانشجویان و مخاطبان خود به آنان عرضه کنند. اما چرا با وجود این برنامه کارشناسی شده، علمی وقانونی در آموزش دانشجویان، متاسفانه در سر کلاس های درس شاهد چیز دیگری هستیم و اغلب این کریکولوم های نادیده گرفته می شوند!؟
در سطح کلان و در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، عدم تفکیک حوزش آموزش از دو حوزه دیگر در عمل باعث تضعیف و نادیده گرفته شدن آموزش دانشجویان شده است، منافع اقتصادی که دانشگاه از حوزه درمان کسب می کند، باعث می شود که مدیران بیشترین وقت، انرژی و اندیشه خود را به سمت مدیریت حوزه درمان ببرند. رئیس دانشگاه بیشتر از آنکه رئیس دانشگاه باشد رئیس بیمارستانها و مدیریت منافع پزشکان و دیگر ذینفعان در بیمارستانها می باشد، این چنین مدیری دیگر وقت و توانی برای توجه به حوزه آموزش نداشته و نتیجه آن اینست که آموزش اینگونه به قهقرا رفته و دچار ولنگاری شده است.
در دانشکده ها و معاونت های آموزشی هم که اغلب مدیران آن از اساتید دانشگاه بوده و متاسفانه آنها بیشتر از آنکه برای چندصباحی حافظ منافع دانشجویان باشند، بیشتر به این فکر می کنند که پس از صدرات باید به میان اساتید برگشته و با آنها ۳۰ سال خدمت کنند و نباید در اجرای کریکولوم ها به گروه های آموزشی و اساتید سخت بگیرند! اگر هم آن مدیر آموزشی، استاد باشرافتی بوده و پاسدار حقوق دانشجویان باشد، چونکه همه روزه بر سرکار اداری خود حضور ندارد و بعضی روزها به بیمارستان می رود وبعضی روزهای دیگر به امور پژوهشی می پردازد، وقت کمی برایش باقی می ماند تا اساتید و گروه های آموزشی را مجاب و ملزم به رعایت قانون و کریکولوم های آموزشی کند! از طرف دیگر انتخاب مدیران آموزشی، اغلب بنا به اقتضائات سیاسی و باندی صورت می گیرد، این انتخاب نه براساس تجربه و توانمندی اداری بوده و نه با رای گیری از بین گروه های آموزشی می باشد، که به انتخاب فردی موجه و مقبول، منتج شده، ودر نتیجه بتواند امور را بهتر و با هم افزایی بیشتر جلو ببرد.
اساتید دانشگاه هم اگرچه از حقوق بالای ثابتی برخوردارند بیشتر می کوشند تا با پژوهش و عواید حاصل از آن درآمدهایشان را بیشتر کنند، به دلیل فقدان حاکمیت توانمند قانون، ارائه آموزش باکیفیت یا بدون کیفیت تاثیری بردرآمد و ارتقای حقوقی و شغلی آنان ندارد، بنابراین آموزش برایشان در حاشیه قرار گرفته و به ضرورت و براساس رویه های ناکارآمد گذشته و بدون توجه کافی به کریکولوم های آموزشی، مطالبی را بر سرکلاسهای درس برای دانشجویان واگویه کرده و از این طریق بیشتر گویا به یادآوری حفطیات و دانش خود می پردازند تا آموزش دانشجویان! البته پر واضح است که همه اساتید اینگونه نیستند و در بین آنها انسانهای باشرافتی هست که در مقابل حقوقی که می گیرند، بلکه بیشتر برای آموزش دانشجویان وقت و انرژی می گذارند.
در آخر تشکلهای دانشجویی هم که در ضعف و انحطاط به سر می برند، یا توسط مدیران دانشگاه هدایت، مدیریت ،تطمیع یا توبیخ می شوند و یا اعضای طمع کاری داشته که بیشتر از آنکه به دنبال منافع دانشجویان باشند، همچون برخی مدیران کنونی صرفا درصدد تامین منافع و ارتقای خود هستند و ترجیح می دهند تا آنجا که مدیران تعیین کرده به مطالبه گری بپردازند و از انتقاد و چالش با مدیران و عبور از خط قرمزهای مدیران ابا و امتناع ورزند!
با این وضعیت موجود ، به نظر کریکولوم های آموزشی و بخشنامه های متعاقبش همچنان در کمدها خاک خواهند خورد!( اگر مدیران زحمت پرینت آنها را متحمل شده باشند!) مگر اینکه از یک طرف آن تعارض منافع حل شده و تفکیک حوزه درمان و آموزش صورت بگیرد و از طرف دیگر خود دانشجویان هم به صورت متشکل منافع آموزشی خود را مطالبه وپیگیری نمایند.
✍علی احمدی زاده
@hoor_ajums
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سو استفاده رسانه سعوی از اعتراضات اخیر در خوزستان برای مقاصد شوم و تجزیه طلبانه
"ایران، جنوب غربی" این مستند داستان زندگی آخرین ساکنان هورالعظیم می باشد، با کشف و حفر میدان نفتی آزادگان و ساخت سد کرخه، قسمت بزرگی از تالاب «هورالعظیم» واقع در این ناحیه از بین رفت.
با خشک شدن این تالاب تنها منبع اقتصادی مردم این منطقه دگرگون شد و باعث مهاجرت عده ی زیادی از هورنشینان به شهر های مجاور شد.
#پیشهاد_مستند
@hoor_ajums
با خشک شدن این تالاب تنها منبع اقتصادی مردم این منطقه دگرگون شد و باعث مهاجرت عده ی زیادی از هورنشینان به شهر های مجاور شد.
#پیشهاد_مستند
@hoor_ajums
Forwarded from احمد میدری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ ایران 50 برابر کره جنوبی کارخانه فولاد دارد، اما تولیدش یک سوم آنهاست
🔹 هورالعظیم را خشک کردند تا پروژههای نفتی را ارزانتر تمام کنند!
🔹 پروژههای نفتی گوناگونی بدون ملاحظات زیست محیطی و بدون مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست، در خوزستان اجرایی شدهاند.
🔹 چرا در استانهای کم آب، برنجکاری میشود و کارخانه فولاد و پتروشیمی احداث میشود؟ چون قدرت چانهزنی برخی استانها بیشتر است، فراتر از دولت و مجلس.
#هورالعظیم | #ملاحظاتزیستمحیطی
@meidari
🔹 هورالعظیم را خشک کردند تا پروژههای نفتی را ارزانتر تمام کنند!
🔹 پروژههای نفتی گوناگونی بدون ملاحظات زیست محیطی و بدون مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست، در خوزستان اجرایی شدهاند.
🔹 چرا در استانهای کم آب، برنجکاری میشود و کارخانه فولاد و پتروشیمی احداث میشود؟ چون قدرت چانهزنی برخی استانها بیشتر است، فراتر از دولت و مجلس.
#هورالعظیم | #ملاحظاتزیستمحیطی
@meidari
Forwarded from پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد
حبیب لاجوردی (۴ فروردین ۱۳۱۷ - ۳ مرداد ۱۴۰۰)
بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد
بنیانگذار و مدیر برنامه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
⭕️برای فهمیدن این که سیاست رسمی چه طرحهایی را علیه خواست و آرامش مردم در دستور کار خود دارد، کافی است که این نمودار و اعداد آن را ببینید و با #طرح_صیانت_مجلس مقایسه کنید.
hoor 40.pdf
4.2 MB
🔺️شماره چهلم هفته نامه دانشجویی هور
🔹️ مصاحبه با مدیر فرهنگی دانشگاه
🔸️باز هم منافع دانشجویان فدای منفعت اساتید!
🔹️ اعلام عمومی نتایج نهایی جشنواره تیتر ۱۲ در ۱۷ و۱۸ مردادماه
🔸️ نگاهی آرمانی به آموزشی که در احتضار به سر می برد؛ نقدی به مقاله آموزش پزشکی در دوماهنامه وزین"زی"
🔹️طنز؛ مهاجرت:
مرحله تخم گذاشتن فارغ التحصیلی که تابه حال در دانشگاه های داخل در رشد صنعت وتجارت یک کشور خارجی قدقد می کرده است.
🔸️پیشنهاد فیلم: مستند" ایران جنوب غربی"
🔹️پیشنهاد کتاب: دشمن مردم
#هفته_نامه_هور
@hoor_ajums
🔹️ مصاحبه با مدیر فرهنگی دانشگاه
🔸️باز هم منافع دانشجویان فدای منفعت اساتید!
🔹️ اعلام عمومی نتایج نهایی جشنواره تیتر ۱۲ در ۱۷ و۱۸ مردادماه
🔸️ نگاهی آرمانی به آموزشی که در احتضار به سر می برد؛ نقدی به مقاله آموزش پزشکی در دوماهنامه وزین"زی"
🔹️طنز؛ مهاجرت:
مرحله تخم گذاشتن فارغ التحصیلی که تابه حال در دانشگاه های داخل در رشد صنعت وتجارت یک کشور خارجی قدقد می کرده است.
🔸️پیشنهاد فیلم: مستند" ایران جنوب غربی"
🔹️پیشنهاد کتاب: دشمن مردم
#هفته_نامه_هور
@hoor_ajums
Radio Marz - Episode 32
🎙 پادکست رادیو مرز
قسمت سیودوم: کنکوری
روایت فاصلهای که کنکور بین داوطلبان این آزمون و دیگران به وجود میآورد.
اسپانسر: دیجیپی | اپلیکیشن دیجیپی
موسیقی تیتراژ: مهدیار آقاجانی
عکس از موسی محسنپوریان
-
@radiomarz
قسمت سیودوم: کنکوری
روایت فاصلهای که کنکور بین داوطلبان این آزمون و دیگران به وجود میآورد.
اسپانسر: دیجیپی | اپلیکیشن دیجیپی
موسیقی تیتراژ: مهدیار آقاجانی
عکس از موسی محسنپوریان
-
@radiomarz
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن رشک ملک
ور دهان یابم چنین و صد چنین
تنگ آید در فغان این حنین
#محمد_جواد_ظریف
@hoor_ajums
تا بگویم وصف آن رشک ملک
ور دهان یابم چنین و صد چنین
تنگ آید در فغان این حنین
#محمد_جواد_ظریف
@hoor_ajums