Telegram Web Link
از حمیدی رحمه الله نقل شده است: «مادامی که من در حجاز باشم، احمد بن حنبل در عراق باشد و اسحاق بن راهویه در خراسان، کسی بر ما غلبه نخواهد کرد!»
سير أعلام النبلاء، الناشر : مؤسسة الرسالة، ج 11، ص 199
"والكلمة عند المناطقة أخص من مطلق الفعل عند النحاة"
#شرح_المطلع
خوب است که آینده را ببینی، ولی گذشته را فراموش نکن!
اگر گذشته را با کاستی‌هایش ببینی، از زندگی لذت بیشتری خواهی برد و نعمت‌های خداوند را بهتر خواهی دید!
از کجا به کجا رسیدی؟
هدایة الحیاری
يقول لي الطبيب أكلت شيئا ... ودائك في شرابك والطعام وما في طبه أني جواد ... أضر بجسمه طول الجمام #المتنبي
ما كل ما يتمنى المرء يدركه ... تجري الرياح بما لا تشتهي السفن

چنین نیست که انسان به هرچه آرزو کند برسد. چه بادهایی که می‌وزند و دلخواه کشتی‌ها نیستند!
#المتنبي
إذا رأيت نُيوب الليث بارزة ... فلا تظُنن أن الليث يبتسم

اگر دندان‌های شیر را آشکار دیدی، گمان نکن دارد لبخند می‌زند!
#المتنبي
خبر: آمریکا، اروپا و ۲۱ کشور دیگر درباره اعدام جمعی‌ نیروهای امنیتی در افغانستان بیانیه صادر کردند.

تعلیق: منظور از «نیروهای امنیتی»، پلیس راهنمایی و رانندگی نیست. البته طالبان قتل نیروهای تسلیم‌شده را تکذیب کرده اما چرا غربی‌ها فقط دلواپس ظالمان و فاسقان ما هستند؟!
وليس يصح في الأذهان شيء ... إذا احتاج النهار إلى دليل

اگر روز روشن محتاج دلیل باشد، دیگر چیز درستی در ذهن نتواند بود!
#المتنبي
لولا العقول لكان أدنى ضيغم ... أدنى إلى شرف من الإنسان

اگر عقل نمی‌بود، کم‌ترینِ شیران، به شرف از انسان سزاوارتر می‌بود!
نکته: "أدنی" اول به معنای کم‌تر و دومی به معنای نزدیک‌تر است. متنبی در این بیت عقل را بر شجاعت تفضیل می‌دهد چنانکه پیش‌تر گفته است:
الرأي قبل شجاعة الشجعان ... هو أول وهي المحل الثاني
یعنی: تدبیر و زیرکی پیش از شجاعت شجاعان می‌نشیند؛ عقل نخستین است و شجاعت دومی.
#المتنبي
جهان در تب می‌سوزد، پایش را گچ می‌گیرند!
بنویس که در شرم‌آورترین مقطع تاریخ زندگی می‌کنیم. بنویس که به لیبرالیسم و مدرنیسمشان دهن‌کجی کردیم. بگذار آیندگان ما را با اینها یکی نکنند!
سؤالی برای اهل تحقیق: این روزها سخن بسیار از اجتهاد و عذر به میان می‌آید و غالباً از قواعد علما خارج است و شکل بازی به خود گرفته که هرکسی هرچه آرزو داشت می‌گوید. تسلیم شدیم که بسیاری از متکلمین اجتهاد کرده‌اند و قضایای ما با آنها اجتهادی است و مبتدع هم نیستند؛ چه‌طور است که شیعه را مبتدع می‌دانید و آنها را معذور و مجتهد نمی‌خوانید؟

بلکه در کتاب‌های مذهب شدیدترین عبارات درباره‌ی آنها آمده است و حتی ابن حجر هیتمی (فقیه شافعی مشهور، 974 ه‍ــ) کتابی به نام «الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة» نوشته است و علامه دوانی (فیلسوف اشعری، 918 ه‍ـــ) کتابی به نام «الحجج الباهرة في إفحام الطائفة الكافرة الفاجرة» دارد!

چنین رسمی تنها در کتاب‌نوشتن‌ها برپا نبوده و نمود عملی هم داشته است چنانکه رسول جعفریان در کتاب صفویه در عرصه‌ی دین فرهنگ و سیاست (ص/40) به نقل از علما و قضات دولت عثمانی می‌آورد: «هر شخص از اسلام این طریقه (=تشیع) را قبول کرده و پیروی نماید، مرتد است... چون قرآن را که کلام خدای قدیم ازلی است و کلام قائم به متکلم است، اینها حادث و مخلوق می‌دانند و معانی شریفه‌ی آن را تأویل می‌نمایند... اجماع امت را مشروع ندانسته، شیخین و ذی النورین را غاصب خلافت و مرتد قرار داده، ناسزا می‌گویند و در حق أم المؤمنین عائشه انواع افترا و بهتان بسته، متهم به تهمت‌های بسیار شنیع نموده، لعنت می‌کنند و غالب اصحاب کبار من جمله غالب عشره مبشره و اصحاب صفه و بدر و تحت الشجرة را تکفیر کرده، سب می‌کنند...»

چرا شیعه را مجتهد و مأجور نمی‌دانید؟! و بگویید که دولت عثمانی در حکمی که می‌کرده عادل بوده یا ظالم؟! آیا وهابی و سنی‌آمریکایی بوده‌اند؟! همچنین بگویید که فتوای مذکور علمای دربار عثمانی‌ها راجع به شیعیان انگلیسی است یا خیر؟!
... نريد جوابه ممن وعاه
محمد بن اسحاق رحمه الله می‌گوید: «گروهی از اهل مدینه زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند که معاششان از کجا می‌رسد. وقتی علی بن حسین رحمه الله وفات کرد، دیگر آنچه شبانه برایشان آورده می‌شد را نیافتند!»
سير أعلام النبلاء، الناشر : مؤسسة الرسالة، ج 4، ص 393
لن ننسی إخواناً لنا قد هاجروا ... تركوا اللذائذ للمنايا بادروا
أجنادنا أشياخنا أخيارنا ... أبدالنا دين المهيمن أظهروا
أحرارنا قد ذبّبوا بسيوفهم ... عن شرع مولانا ولم يتنكّروا
فقلوبنا في حرقة من حبهم ... وبكل فجرٍ ها لهم نستغفر
#فتى_المصطفى
Forwarded from عکس مهتاب | عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
ببین در دنیا چه کسانی نماد مظلومیتند، احتمالا قوی‌ترین‌ها همان‌ها هستند. شاید فکر کنید که ضعیف‌ها نیاز به همدردی دارند، اما تناقض جالب دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم همین است که حتی برای جلب همدردی هم باید قوی بود. ضعیف‌ها «وحشی» به نظر می‌آیند.
امروز با حنجره می‌خندیم و آن روز با قلب!
كل امرئ مصبح في أهله … والموت أدنى من شراك نعله

هرکس میان خانواده‌اش صبح می‌کند و مرگ از بند کفش به او نزدیک‌تر است!
#أبوبكر_الصديق
یکی از اخباری‌های شیعه برای شیخ حسین نجف الکبیر (عالم شیعی، 1251 ه‍ــ) دو بیت فرستاد: توتون بس بیهوده است، مفسده بسیار دارد. هرکه حلالش دانست، دوزخ مأوی دارد! در پاسخش نوشت: توتون نیک چیزیست، نفع فراوان می‌گیر! هرکه حرامش دانست، پالان بر پشتش گیر! (أعيان الشيعة، الناشر: دار التعارف، ج 6، ص 167)
این تنها یک حادثه‌ی جنایی نیست، حکایت سقوط دینی و اخلاقی در یک جامعه است.
میان فخر رازی و میلانی در حدیث سفینه

منظور از حدیث سفینه، حدیث «مثل أهل بيتي كسفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك» است، یعنی: مَثَل اهل بیت من، کشتی نوح است که هرکس سوار شود نجات یافته و هرکس از آن باز بماند، هلاک گشته است!

محمد موسوی شیرازی (1391 ه‍ــ) در لیالي بیشاور (ص/180) آن را حدیثی «صحیح» و «متفق علیه» توصیف کرده که در هر دو اشتباه کرده، زیرا نه در ذات خود صحیح است و نه اتفاقی بر صحتش وجود دارد! البته این دو را با اشتباه یا دروغ بدتری کامل (!) کرده و ادعا کرده که حدیث سفینه در صحیح مسلم آمده حال آنکه چنین حدیثی در صحیح مسلم نیست و صحیح مسلم جلیل‌تر و والاتر از آن است که چنین حدیثی را در خود جا دهد! ممکن است که شیرازی در اینجا از ابن مطهر حلی (726 ه‍ــ) تقلید کرده باشد، زیرا در بعضی از نسخه‌های منهاج الکرامة لفظ «صحیح» و «متفق علیه» برای این حدیث به کار رفته است!

تمام اینها مقدمه‌ای برای شناخت حدیث سفینه بود که آیت‌الله میلانی در یکی از کتاب‌هایش به آن پرداخته و دلش خواسته که به فخر رازی هم طعنه‌ای بزند و به تعقیب سخنش بپردازد! رازی در تفسیرش (27/586) از کسی نقل کرده که بعد از ذکر حدیث سفینه و حدیث «أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم» گفته است: حال که در دریای تکلیف هستیم، آنکه به دریا زده باشد دو چیز لازم دارد؛ کشتی خالی از عیب و سوراخ و دیگری ستاره‌های روشن و نورانی! پس «ركب أصحابنا أهل السنة سفينة حب آل محمد ووضعوا أبصارهم على نجوم الصحابة فرجوا من الله تعالى أن يفوزوا بالسلامة والسعادة في الدنيا والآخرة!»، یعنی: اصحاب ما که اهل سنت باشند، به کشتی حب آل محمد صلی الله علیه وسلم درآمده‌اند و چشم‌هایشان را به ستارگان که صحابه هستند دوخته‌اند، پس به الله امیدوارند که به سلامت و سعادت دنیا و آخرت برسند!

آیت‌الله میلانی امامی در تعقیب علامه رازی اشعری می‌گوید: «بزرگانی از اهل سنت مثل احمد بن حنبل و دیگران حدیث "أصحابي کالنجوم" را ضعیف دانسته‌اند.»
گفتم:
اولاً اگر برخی حدیث‌شناسان روایت «أصحابي کالنجوم» را تضعیف کرده باشند، برخی از آنها روایت «مثل أهل بيتي كسفينة نوح» را هم تضعیف کرده‌اند!
ثانیاً استدلال فخر رازی متوقف بر صحت حدیث «أصحابي کالنجوم» نیست و به سادگی می‌توان نشان داد که تشبیه صحابه به ستارگان در حدیث صحیح وارد شده است و نیازمند حدیث ضعیف «أصحابي كالنجوم» نیست! در صحیح امام مسلم (ر/2531) آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند: «أنا أمنة لأصحابي فإذا ذهبت أتى أصحابي ما يوعدون وأصحابي أمنة لأمتي فإذا ذهب أصحابي أتى أمتي ما يوعدون»، یعنی: من امنیت‌بخش اصحابم هستم، وقتی بروم، آنچه به آنها وعده داده شده [مانند فتنه‌ها، ارتداد بادیه‌نشینان و...] خواهد آمد، و اصحابم امنیت‌بخش امتم هستند و وقتی که اصحابم بروند، آنچه به آنها وعده شده خواهد رسید!

در اعتراض دوم می‌گوید: «بر فرض پذیرش صحت حدیث، ستارگان در روز هیچ نقشی در جهت‌یابی کشتی ندارند.»
گفتم:
این یک مثال است و بس؛ چنین اعتراضی مانند اعتراض کسی است که بگوید کشتی تنها در دریا به کار می‌آید و اگر اهل بیت کشتی باشند، هیچ نقشی در نجات از عذاب عاد و ثمود نخواهند داشت!

در اعتراض سوم می‌گوید: «بر فرض اینکه کشتی فقط به هنگام شب حرکت کند، باز هم هر ستاره‌ای نمی‌تواند راهنمای آن باشد.»
گفتم:
این اعتراض مانند اعتراض قبلی است و حدیث «أصحابي کالنجوم» نوع دیگری را تعیین نکرده است تا چنین گفته شود!

در پایان می‌گوید: «بر اساس حدیث سفینه، پذیرش امامت اهل بیت تنها راه نجات است.»
گفتم:
نه رازی و نه غیر ایشان، کسی تسلیم چنین ادعای بزرگی نمی‌شود! بلکه دو اعتراض مهم و بزرگ داریم که به‌جا و محکم‌اند: اول اینکه هرکس قائل به امامت احدی از اهل بیت شود که از دوازده‌نفر اثنی عشریه نباشد، از نظر خود اثنی عشریه گمراه شده است؛ حال آنکه حدیث سفینه تمام اهل بیت را گفته و حصر معنای حدیث در چند تن از اهل بیت، تحکم است! دوم اینکه پیروی از اهل بیت مستلزم اعتقاد به امامت آنها به معنایی که امامیه (از اثنی عشریه و دیگران) می‌گوید نمی‌باشد؛ آیا نمی‌بینید که ما قائل به لزوم پیروی از صحابه هستیم و با این حال معتقد به عصمت یا امامتشان (به معنای خاصی که مورد نزاع ما و امامیه است) نشده‌ایم؟! پس بیشتر نزاع در بیرون بحث باقی مانده و آنچه بحث می‌شود (مانند صحت حدیث سفینه) جزء ناچیزی از محل نزاع و مآل خلاف است!

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
خواندن «کتاب الإیمان» امام ابوعبید قاسم بن سلام رحمه الله تمام شد و نوبت به جواب امام ابوالعباس احمد بن تیمیه رحمه الله در شرح حدیث افتراق رسید.
اللهم انفعنا بما علمتنا وعلمنا ما ينفعنا وزدنا علماً.
"بین کتاب الإیمان [اثر امام ابوعبید] و این رساله، تناسب متینی وجود دارد؛ باب تکفیر را کسی خوب نمی‌فهمد، مگر آنکه دیدگاه سلف در باب ایمان را به خوبی فهمیده باشد."
#شرح_حديث_الافتراق #يوسف_الغفيص
2024/09/29 15:33:11
Back to Top
HTML Embed Code: