هدایة الحیاری
ابن القيم رحمه الله در توصیف یهود (هداية الحيارى في أجوبة اليهود والنصارى، الناشر: دار القلم، ج 1، ص 227) @Hedayah1
"یهـودیان... اهل دروغ و بهتان، اهل نیرنگ و مکر و حیله و قاتلان پیامبران. رباخواران و رشوهگیران. ناپاکضمیرترین مردمان و پستفطرتترینشان، دورترینشان از رحمت و نزدیکترین به نقمت و معتادان به دشمنی و کینه. مجمع سحر و دروغگویی و حیلهاند. حتی برای پیامبرانی که با کفر و تکذیبشان مخالفت کردند حرمتی قائل نشدند و با هیچ مؤمنی مراعات عهد نمیکنند، و حتی برای موافقان و شریکان خود نیز حق و عدل یا شفقت و انصافی قائل نیستند! هرکس با آنان مخالطت کند امنیت ندارد و هرکس آنها را به کاری بگمارد خیراندیشی نخواهد دید. بلکه خبیثترین آنها عاقلترینشان است و ماهرترینشان فریبدهندهترینشان. هرکسی از میان آنها نیکاندیش باشد -حاشا که پیدا شود- حقیقتاً یهودی نباشد! سینههایشان تنگترین سینهها، تاریکترین خانهها، حیاطهایی متعفن با درون پروحشت. درودشان لعنت است و دیدارشان بدشگونی، شعارشان غضب و بر تنشان لباس تنفر میبینی..."
@Hedayah1
@Hedayah1
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله فرموده است:
«فكل خير فيه المسلمون إلى يوم القيامة من الإيمان والقرآن والعلم، والمعارف والعبادات ودخول الجنة والنجاة من النار وانتصارهم على الكفار وعلو كلمة الله، فإنما هو ببركة ما فعله الصحابة، الذين بلغوا الدين وجاهدوا في سبيل الله.»
منهاج السنة، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، ج 6، ص 376
یعنی: مسلمانان تا روز قیامت در هر خیری -از جمله ایمان، قرآن، علم، معارف و عبادات، ورود به بهشت و نجات از جهنم، پیروزی بر کفار و بلندی کلمهی الله- باشند، به برکت کارهایی است که صحابه انجام دادهاند؛ کسانی که دین را به مردم رساندند و در راه الله به جهاد پرداختند.
@Hedayah1
«فكل خير فيه المسلمون إلى يوم القيامة من الإيمان والقرآن والعلم، والمعارف والعبادات ودخول الجنة والنجاة من النار وانتصارهم على الكفار وعلو كلمة الله، فإنما هو ببركة ما فعله الصحابة، الذين بلغوا الدين وجاهدوا في سبيل الله.»
منهاج السنة، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، ج 6، ص 376
یعنی: مسلمانان تا روز قیامت در هر خیری -از جمله ایمان، قرآن، علم، معارف و عبادات، ورود به بهشت و نجات از جهنم، پیروزی بر کفار و بلندی کلمهی الله- باشند، به برکت کارهایی است که صحابه انجام دادهاند؛ کسانی که دین را به مردم رساندند و در راه الله به جهاد پرداختند.
@Hedayah1
از مزایای تنهایی، فکرکردن و تحلیل آموختههاست؛ انسانی که دائماً به گوش باشد یا فک بجنباند کی میتواند فکر کند؟
@Hedayah1
@Hedayah1
علامه عبدالعزیز طریفی حفظه الله میفرماید:
«کسی را در تاریخ سراغ ندارم که خداوند امت را به وسیلهی او سود بخشیده باشد مگر اینکه مورد ابتلاء و آزمایش -چه کم و چه زیاد- قرار گرفته باشد؛ ابتلاء دری است که هر راستگو و مخلصی از آن خواهد گذشت.»
أسطر في النقل والعقل والفکر، الناشر: دار المنهاج، ص 185
@Hedayah1
«کسی را در تاریخ سراغ ندارم که خداوند امت را به وسیلهی او سود بخشیده باشد مگر اینکه مورد ابتلاء و آزمایش -چه کم و چه زیاد- قرار گرفته باشد؛ ابتلاء دری است که هر راستگو و مخلصی از آن خواهد گذشت.»
أسطر في النقل والعقل والفکر، الناشر: دار المنهاج، ص 185
@Hedayah1
شیخ البانی، شیخ ابن عثیمین و عجائب مخالفین!
در یکی از کانالها، صوت بسیار کوتاهی (!) از شیخ ابن عثیمین نشر داده شده و کلام ایشان چنین است: «از برادرانی که تخریج حدیث دوست دارند میخواهیم که این مسئله را تحریر کنند. بله؟ [صدای سائل شنیده نمیشود و شاید به تخریج شیخ البانی اشاره میکند] بله، اما این کافی نیست؛ کافی نیست، زیرا شیخ البانی وفقه الله همواره احادیث ضعیف را تصحیح میکند و احادیث صحیح را تضعیف میکند، و شیخ عبدالله الدویش رحمه الله کتابی دربارهی احادیثی که ضعیف بودهاند و شیخ البانی تصحیح کرده، یا احادیثی که صحیح بودهاند و شیخ البانی تضعیف کرده، تألیف کرده است. انسان، بشر است و سخن هرکسی گرفته میشود یا رها میشود»
1️⃣ در فضای مجازی فارسیزبان (که همه در اصل ریزهخوار سایتهای عربی هستند) بخشی که زیر آن خط کشیدهام نشر شده است و انگار مشکل تنها با کلمهی «همواره» (دائماً) است؛ از دو احتمال خارج نیست:
1- منظور این است که شیخ البانی هر حدیث صحیحی را تضعیف و هر حدیث ضعیفی را تصحیح کرده است!
2- منظور این است که شیخ البانی در تمام دوران خود احادیث صحیحی را تضعیف و احادیث ضعیفی را تصحیح میکند.
هیچ عاقلی گزینهی اول را از سخن بالا برداشت نمیکند، زیرا معلوم است که غالب احکام شیخ البانی بر احادیث، موافق احکام دیگر ائمه و محدثین بوده است؛ بلکه قبل و بعد آنچه نشر شده مفهوم سخن شیخ ابن عثیمین را روشن میکند و معلوم است که علم حدیث مانند علم فقه اجتهادی است و آنچه شیخ ابن عثیمین گفته، فرقی با آنچه فقهاء دربارهی اجتهادات یکدیگر میگویند ندارد، همانطور که کتاب «تنبیه القارئ» علامه دویش فرقی با کتبی که فقهاء در نقد اقوال یکدیگر نوشتهاند ندارد!
2️⃣ شیخ ابن عثیمین، شیخ البانی را از متخصصین علوم حدیث میدانسته و برای ایشان اجتهاد قائل بوده است؛ چنانکه در فتاوای مختلفی احکام ایشان را نقل کرده و در ضمن فتوایی فرموده است: «والشيخ الألباني على ما له من الباع الطويل في الحديث وعلومه لم ينقل لنا في كتابه أحكام الجنائز في هذه المسألة شيئا...»
مجموع فتاوى ورسائل العثيمين، الناشر : دار الوطن، ج 17، ص 355
یعنی: شیخ البانی علیرغم باع طویلی (یعنی فضل و سابقه) که در حدیث و علوم حدیثی دارد، در کتاب أحکام الجنائز، در مورد این مسئله چیزی نقل نکرده است.
ادامه دارد...
در یکی از کانالها، صوت بسیار کوتاهی (!) از شیخ ابن عثیمین نشر داده شده و کلام ایشان چنین است: «از برادرانی که تخریج حدیث دوست دارند میخواهیم که این مسئله را تحریر کنند. بله؟ [صدای سائل شنیده نمیشود و شاید به تخریج شیخ البانی اشاره میکند] بله، اما این کافی نیست؛ کافی نیست، زیرا شیخ البانی وفقه الله همواره احادیث ضعیف را تصحیح میکند و احادیث صحیح را تضعیف میکند، و شیخ عبدالله الدویش رحمه الله کتابی دربارهی احادیثی که ضعیف بودهاند و شیخ البانی تصحیح کرده، یا احادیثی که صحیح بودهاند و شیخ البانی تضعیف کرده، تألیف کرده است. انسان، بشر است و سخن هرکسی گرفته میشود یا رها میشود»
1️⃣ در فضای مجازی فارسیزبان (که همه در اصل ریزهخوار سایتهای عربی هستند) بخشی که زیر آن خط کشیدهام نشر شده است و انگار مشکل تنها با کلمهی «همواره» (دائماً) است؛ از دو احتمال خارج نیست:
1- منظور این است که شیخ البانی هر حدیث صحیحی را تضعیف و هر حدیث ضعیفی را تصحیح کرده است!
2- منظور این است که شیخ البانی در تمام دوران خود احادیث صحیحی را تضعیف و احادیث ضعیفی را تصحیح میکند.
هیچ عاقلی گزینهی اول را از سخن بالا برداشت نمیکند، زیرا معلوم است که غالب احکام شیخ البانی بر احادیث، موافق احکام دیگر ائمه و محدثین بوده است؛ بلکه قبل و بعد آنچه نشر شده مفهوم سخن شیخ ابن عثیمین را روشن میکند و معلوم است که علم حدیث مانند علم فقه اجتهادی است و آنچه شیخ ابن عثیمین گفته، فرقی با آنچه فقهاء دربارهی اجتهادات یکدیگر میگویند ندارد، همانطور که کتاب «تنبیه القارئ» علامه دویش فرقی با کتبی که فقهاء در نقد اقوال یکدیگر نوشتهاند ندارد!
2️⃣ شیخ ابن عثیمین، شیخ البانی را از متخصصین علوم حدیث میدانسته و برای ایشان اجتهاد قائل بوده است؛ چنانکه در فتاوای مختلفی احکام ایشان را نقل کرده و در ضمن فتوایی فرموده است: «والشيخ الألباني على ما له من الباع الطويل في الحديث وعلومه لم ينقل لنا في كتابه أحكام الجنائز في هذه المسألة شيئا...»
مجموع فتاوى ورسائل العثيمين، الناشر : دار الوطن، ج 17، ص 355
یعنی: شیخ البانی علیرغم باع طویلی (یعنی فضل و سابقه) که در حدیث و علوم حدیثی دارد، در کتاب أحکام الجنائز، در مورد این مسئله چیزی نقل نکرده است.
ادامه دارد...
هدایة الحیاری
شیخ البانی، شیخ ابن عثیمین و عجائب مخالفین! در یکی از کانالها، صوت بسیار کوتاهی (!) از شیخ ابن عثیمین نشر داده شده و کلام ایشان چنین است: «از برادرانی که تخریج حدیث دوست دارند میخواهیم که این مسئله را تحریر کنند. بله؟ [صدای سائل شنیده نمیشود و شاید به…
3️⃣ تخصص شیخ البانی نسبت به احادیث از دو جهت ثابت شده است:
1- از جهت نظر در آثار علمی که به توانایی و تتبع او گواهی میدهند.
2- از جهت شهادت دیگر متخصصین اگرچه در مسائلی با شیخ اختلاف کرده باشند.
و شیخ نسبت به انتقادات متواضع بود و خود را از اشتباه و تناقض معصوم نمیدانست، چنانکه دربارهی نقدی که حبیبالرحمن اعظمی نوشته بود، فرموده است: «إن الرد المذكور محشو بالبهت والافتراء علي، وبالجهل بعلم الحديث ومصطلحه، والطعن في أهله؛ كالإمام أحمد وابن تيمية وغيرهما... وهذا - بالطبع - لا يعني أنه لم يصب في شيء مطلقاً مما انتقدني فيه!»
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، دار النشر: دار المعارف، ج 10، ص 772
یعنی: این رد، پر از بهتان و افترای بر من، جهل نسبت به علم حدیث و مصطلح و طعن در اهل آن چون امام احمد، ابن تیمیه و دیگران است، اما طبیعتاً معنایش این نیست که او مطلقاً در هرچه مورد نقد قرار داده، به خطا رفته باشد!
پس مسئله آسانتر از چیزی است که زرنگنمای ما خیال کرده و جای این همه شادی را ندارد!
4️⃣ ناشر نتوانسته هیچ نتیجهگیری واضحی از این صوت ارائه کند، البته اگر نتیجهگیری میکرد هم به سنگ میخورد زیرا قبلاً اثبات کرده که چه قائل باشد و چه ناقل، از تحقیق علمی و تأمل بویی نبرده است. اما از آنجا که گفته است «یکی از علمای همفکرِ آلبانی نقدش کرده... چرا ظرفیت و تحمل شنیدن نقد رو ندارید»، تحمل او و همقطارانش را خواهیم سنجید.
علامه جوینی ملقب به امام الحرمین (اشعری الأصول، شافعی الفروع) در البرهان (1/136) دربارهی امام ابوحنیفه گفته است «كان ضعيف القيام بجمع الأحاديث» و کتابی به او نسبت داده میشود که در آن بیشتر هم گفته، تا جایی که کوثری (ماتریدی الأصول، حنفی الفروع) کتابی به نام «إحقاق الحق» نوشته تا جزایش را بدهد و در آن (ص/16) میگوید: «ثم هو لم يذكر في نهاية المطلب في دراية المذهب التي هي أضخم مؤلفاته حديثاً واحداً ينسبه إلى البخاري إلا حديث الجهر بالبسملة وليس هو في البخاري كما أشار إلى هذا وذاك ابن تيمية والذهبي تشهيراً له بجهله في الحديث!»، یعنی: جوینی در نهایة المطلب که ضخیمترین کتابش باشد تنها یک حدیث به بخاری نسبت داده که اتفاقاً آن هم در بخاری نیست و ابن تیمیه و ذهبی هم برای عیبگرفتن به جهلش به این نکته اشاره کردهاند!
البته محمدزاهد کوثری به این اندازه اکتفا نکرده و در جایی دیگر (ص/84) به علامه نووی که از محدثین فقهاء است هم میتازد: «إن علمه بالحديث يظهر من الخلاصة له!»، یعنی: اندازهی علم نووی به حدیث از کتاب خلاصهاش معلوم میشود!!
اکنون معترض با این اقوال که قطرهای از دریاست چه میکند؟ چند برابر این نقلها را از ما میخواهد؟ البته ما تنها ناقل خواهیم بود و مخالفین باید ظرفیت داشته باشند!
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
@Hedayah1
1- از جهت نظر در آثار علمی که به توانایی و تتبع او گواهی میدهند.
2- از جهت شهادت دیگر متخصصین اگرچه در مسائلی با شیخ اختلاف کرده باشند.
و شیخ نسبت به انتقادات متواضع بود و خود را از اشتباه و تناقض معصوم نمیدانست، چنانکه دربارهی نقدی که حبیبالرحمن اعظمی نوشته بود، فرموده است: «إن الرد المذكور محشو بالبهت والافتراء علي، وبالجهل بعلم الحديث ومصطلحه، والطعن في أهله؛ كالإمام أحمد وابن تيمية وغيرهما... وهذا - بالطبع - لا يعني أنه لم يصب في شيء مطلقاً مما انتقدني فيه!»
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، دار النشر: دار المعارف، ج 10، ص 772
یعنی: این رد، پر از بهتان و افترای بر من، جهل نسبت به علم حدیث و مصطلح و طعن در اهل آن چون امام احمد، ابن تیمیه و دیگران است، اما طبیعتاً معنایش این نیست که او مطلقاً در هرچه مورد نقد قرار داده، به خطا رفته باشد!
پس مسئله آسانتر از چیزی است که زرنگنمای ما خیال کرده و جای این همه شادی را ندارد!
4️⃣ ناشر نتوانسته هیچ نتیجهگیری واضحی از این صوت ارائه کند، البته اگر نتیجهگیری میکرد هم به سنگ میخورد زیرا قبلاً اثبات کرده که چه قائل باشد و چه ناقل، از تحقیق علمی و تأمل بویی نبرده است. اما از آنجا که گفته است «یکی از علمای همفکرِ آلبانی نقدش کرده... چرا ظرفیت و تحمل شنیدن نقد رو ندارید»، تحمل او و همقطارانش را خواهیم سنجید.
علامه جوینی ملقب به امام الحرمین (اشعری الأصول، شافعی الفروع) در البرهان (1/136) دربارهی امام ابوحنیفه گفته است «كان ضعيف القيام بجمع الأحاديث» و کتابی به او نسبت داده میشود که در آن بیشتر هم گفته، تا جایی که کوثری (ماتریدی الأصول، حنفی الفروع) کتابی به نام «إحقاق الحق» نوشته تا جزایش را بدهد و در آن (ص/16) میگوید: «ثم هو لم يذكر في نهاية المطلب في دراية المذهب التي هي أضخم مؤلفاته حديثاً واحداً ينسبه إلى البخاري إلا حديث الجهر بالبسملة وليس هو في البخاري كما أشار إلى هذا وذاك ابن تيمية والذهبي تشهيراً له بجهله في الحديث!»، یعنی: جوینی در نهایة المطلب که ضخیمترین کتابش باشد تنها یک حدیث به بخاری نسبت داده که اتفاقاً آن هم در بخاری نیست و ابن تیمیه و ذهبی هم برای عیبگرفتن به جهلش به این نکته اشاره کردهاند!
البته محمدزاهد کوثری به این اندازه اکتفا نکرده و در جایی دیگر (ص/84) به علامه نووی که از محدثین فقهاء است هم میتازد: «إن علمه بالحديث يظهر من الخلاصة له!»، یعنی: اندازهی علم نووی به حدیث از کتاب خلاصهاش معلوم میشود!!
اکنون معترض با این اقوال که قطرهای از دریاست چه میکند؟ چند برابر این نقلها را از ما میخواهد؟ البته ما تنها ناقل خواهیم بود و مخالفین باید ظرفیت داشته باشند!
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
@Hedayah1
گاهی برادر دینی برایت خیراندیشی میکند، و آن خیراندیشی برایت از طلا هم بیشتر میارزد! أحبكم في الله يا إخوان! 🌹🌺❤️
@Hedayah1
@Hedayah1
حتی اگر من هم شمارهی تلفن یا عکست را خواستم، با جدیّت بگو: نه! خودت به ما یاد دادی که در فضای مجازی به کسی اعتماد نکنیم و اطلاعات شخصیمان را به کسی ندهیم!
روزگاری است که گرگها هم برای دریدن بعبع میکنند و صیاد شیاد را میبینی که در دامش، دوستی را طعمه گذاشته است.
@Hedayah1
روزگاری است که گرگها هم برای دریدن بعبع میکنند و صیاد شیاد را میبینی که در دامش، دوستی را طعمه گذاشته است.
@Hedayah1
برگشتن و تغییر نظر دادن بعضی از افراد از یک مذهب، دلالت بر نادرستی آن مذهب نمیکند!
(صحيح شرح الطحاوية للسقاف -المبتدع المشهور-، ص 56)
@Hedayah1
(صحيح شرح الطحاوية للسقاف -المبتدع المشهور-، ص 56)
@Hedayah1
آیا قرطبی رحمه الله مرجع عقیده است؟
سابقاً در جواب کسی گفته بودم که قرطبی مرجع عقیده نیست و اشخاصی این سخن را عجیب دیدهاند و اشخاصی دیگر از آن به عنوان وسیلهی تشنیع و عقدهگشایی استفاده میکنند، این جواب را برای تفهیم دستهی اول و اسکات دستهی دوم مینویسم والله الموفق.
اولاً مسلم است که قرطبی مرجع عقیده نیست و حتی اگر به کتب امام ابن تیمیه رجوع و از آنها استفاده میکنیم به سبب اتباع ایشان از مذهب سلف است نه اینکه اصالتاً مرجع عقیده باشد؛ برای همین خود فرموده است: «أما الاعتقاد فلا يؤخذ عني ولا عمن هو أكبر مني؛ بل يؤخذ عن الله ورسوله وما أجمع عليه سلف الأمة.»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 3، ص 161
یعنی: عقیده از من و حتی بزرگتر از من هم گرفته نمیشود؛ بلکه باید اعتقاد را از الله متعال، پیامبرش صلی الله علیه وسلم و آنچه سلف امت روی آن اتفاق کرده باشند دریافت کرد.
ثانیاً قرطبی در مذهب اشاعره نیز مرجعیتی ندارد و مصیبت از آنجاست که این معترضین مذهب خود را هم نشناختهاند و از این رو به گونهای اعتراض میکنند که اشکالشان نه بر اساس مذهب ما و نه مذهب خودشان قائم نمیشود!
گفتیم که مرجعیت دو معنا دارد: یا اینکه فرد به ذات خود مرجع است و عقیده از او گرفته میشود، یا اینکه واسطه است و علم از طریقش آموخته میشود؛ دکتر سعید فوده که از متکلمین اشعری معاصر است، مرجعیت به معنای دوم را از حافظ ذهبی نفی میکند و میگوید: «لکنه عموماً لیس مرجعاً في العقیدة» (حساب ask)، یعنی: او عموماً در عقیده مرجع نیست!
همچنین هانی علی الرضا (اشعری ازهری) در انجمن سعید فوده، در جواب کسی که مدح شیخ الاسلام ابن تیمیه توسط شیخ سیوطی را مطرح کرد گفت که سیوطی در عقیده و کلام قوی نبوده و متوجه سخنان بتپرستانه (!) ابن تیمیه نبوده است: «السيوطي رحمه الله لم يكن بالقوي في العقائد»، یعنی: سیوطی رحمه الله در علم عقیده قوی نبود!
اما از جهت مرجعیت ذاتی، معلوم است که اشاعره به ادعای خودشان تنها تابع عقل و نقل معصوم هستند، برای همین بارها گفتهاند که کلام غیر معصوم تأویل نمیشود زیرا از گمراهی مصون نیست. از همین باب حسن سقاف -که زمانی در کانال مستقله علیه مذهب اهل سنت مناظره میکرد- در یکی از کتابهایش میگوید که حتی اگر ما رجوع ابوالحسن اشعری را هم بپذیریم، چیزی تغییر نمیکند: «وهب جدلاً أنه رجع كما يزعمون زوراً فما لنا وله؟ والحق أحق أن يتبع لا ما رجع إليه فلان وفلان!»
صحيح شرح العقيدة الطحاوية، الناشر: دار الإمام الرواس، ص 70
یعنی: بیا و جدلاً این ادعای دروغین را بپذیریم که رجوع کرده است، ما را با او چکار؟! حق به پیرویکردن سزاوارتر است نه اینکه فلان و فلان به چه چیزی بازگشتهاند!
ثالثاً دربارهی هر کدام از ائمهی مسلمین که بر مذهب شما نبودهاند، بلکه آن را نکوهیده و ذم کردهاند میپرسم: آیا آنها را در عقیده مرجع میدانید؟
الف) اگر بگویید بله، باید سخنانشان دربارهی مذهب و طریقت خود را بپذیرید والحمد لله.
ب) اگر بگویید خیر، در همان چیزی که من گفتهام واقع شدهاید و هرچه اشکال کردهاید به خودتان باز میگردد، زیرا دلیلی نیست که قرطبی را شایستهی مرجعیت اهل سنت قرار دهد، مگر اینکه در ائمهی منتقد مذهب شما هم وجود دارد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم
@Hedayah1
سابقاً در جواب کسی گفته بودم که قرطبی مرجع عقیده نیست و اشخاصی این سخن را عجیب دیدهاند و اشخاصی دیگر از آن به عنوان وسیلهی تشنیع و عقدهگشایی استفاده میکنند، این جواب را برای تفهیم دستهی اول و اسکات دستهی دوم مینویسم والله الموفق.
اولاً مسلم است که قرطبی مرجع عقیده نیست و حتی اگر به کتب امام ابن تیمیه رجوع و از آنها استفاده میکنیم به سبب اتباع ایشان از مذهب سلف است نه اینکه اصالتاً مرجع عقیده باشد؛ برای همین خود فرموده است: «أما الاعتقاد فلا يؤخذ عني ولا عمن هو أكبر مني؛ بل يؤخذ عن الله ورسوله وما أجمع عليه سلف الأمة.»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 3، ص 161
یعنی: عقیده از من و حتی بزرگتر از من هم گرفته نمیشود؛ بلکه باید اعتقاد را از الله متعال، پیامبرش صلی الله علیه وسلم و آنچه سلف امت روی آن اتفاق کرده باشند دریافت کرد.
ثانیاً قرطبی در مذهب اشاعره نیز مرجعیتی ندارد و مصیبت از آنجاست که این معترضین مذهب خود را هم نشناختهاند و از این رو به گونهای اعتراض میکنند که اشکالشان نه بر اساس مذهب ما و نه مذهب خودشان قائم نمیشود!
گفتیم که مرجعیت دو معنا دارد: یا اینکه فرد به ذات خود مرجع است و عقیده از او گرفته میشود، یا اینکه واسطه است و علم از طریقش آموخته میشود؛ دکتر سعید فوده که از متکلمین اشعری معاصر است، مرجعیت به معنای دوم را از حافظ ذهبی نفی میکند و میگوید: «لکنه عموماً لیس مرجعاً في العقیدة» (حساب ask)، یعنی: او عموماً در عقیده مرجع نیست!
همچنین هانی علی الرضا (اشعری ازهری) در انجمن سعید فوده، در جواب کسی که مدح شیخ الاسلام ابن تیمیه توسط شیخ سیوطی را مطرح کرد گفت که سیوطی در عقیده و کلام قوی نبوده و متوجه سخنان بتپرستانه (!) ابن تیمیه نبوده است: «السيوطي رحمه الله لم يكن بالقوي في العقائد»، یعنی: سیوطی رحمه الله در علم عقیده قوی نبود!
اما از جهت مرجعیت ذاتی، معلوم است که اشاعره به ادعای خودشان تنها تابع عقل و نقل معصوم هستند، برای همین بارها گفتهاند که کلام غیر معصوم تأویل نمیشود زیرا از گمراهی مصون نیست. از همین باب حسن سقاف -که زمانی در کانال مستقله علیه مذهب اهل سنت مناظره میکرد- در یکی از کتابهایش میگوید که حتی اگر ما رجوع ابوالحسن اشعری را هم بپذیریم، چیزی تغییر نمیکند: «وهب جدلاً أنه رجع كما يزعمون زوراً فما لنا وله؟ والحق أحق أن يتبع لا ما رجع إليه فلان وفلان!»
صحيح شرح العقيدة الطحاوية، الناشر: دار الإمام الرواس، ص 70
یعنی: بیا و جدلاً این ادعای دروغین را بپذیریم که رجوع کرده است، ما را با او چکار؟! حق به پیرویکردن سزاوارتر است نه اینکه فلان و فلان به چه چیزی بازگشتهاند!
ثالثاً دربارهی هر کدام از ائمهی مسلمین که بر مذهب شما نبودهاند، بلکه آن را نکوهیده و ذم کردهاند میپرسم: آیا آنها را در عقیده مرجع میدانید؟
الف) اگر بگویید بله، باید سخنانشان دربارهی مذهب و طریقت خود را بپذیرید والحمد لله.
ب) اگر بگویید خیر، در همان چیزی که من گفتهام واقع شدهاید و هرچه اشکال کردهاید به خودتان باز میگردد، زیرا دلیلی نیست که قرطبی را شایستهی مرجعیت اهل سنت قرار دهد، مگر اینکه در ائمهی منتقد مذهب شما هم وجود دارد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم
@Hedayah1
Forwarded from انوار القرآن
📖 صفحهی 526
{أَمْ لِلْإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ} [سورة النّجۡم: 24]
مگر آنچه انسان آرزو کند به آن میرسد و خواهد داشت؟! [[«مَا تَمَنّی»: آنچه خواسته است. یعنی انسان هر چه بخواهد، نباید که چنان پیش بیاید و بشود. مراد این است که چشم طمع ایشان به شفاعت بتها بیجا است.]]
{أَمْ لِلْإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ} [سورة النّجۡم: 24]
مگر آنچه انسان آرزو کند به آن میرسد و خواهد داشت؟! [[«مَا تَمَنّی»: آنچه خواسته است. یعنی انسان هر چه بخواهد، نباید که چنان پیش بیاید و بشود. مراد این است که چشم طمع ایشان به شفاعت بتها بیجا است.]]
اشتباه آشکار بلکه گمراهی و تباهی است که به دنبال حل قضیهی فلسطین و سایر بلاد مسلمین در سایهی دموکراسی، اومانیسم و دیگر مکاتب باطل باشیم. بله، میتوانیم کشورهای شرق و غرب و فاحشههای سیاسی را متوجه نفاقشان کنیم و مردم را از آنها متنفر سازیم، اما زبان خود ما این نیست. باید مثل مردی باشیم که یک زبان مادری دارد و گاهی برای حاجت از زبان دومی استفاده میکند؛ زبان مادری ما در حل مشکلات مسلمین، زبان شریعت است که پشیزی برای سازمان ملل و اعلامیههایش ارزش قائل نیست و زبان دوم، زبان خودشان است تا تناقضشان هویدا شود.
@Hedayah1
@Hedayah1
هدایة الحیاری
اشتباه آشکار بلکه گمراهی و تباهی است که به دنبال حل قضیهی فلسطین و سایر بلاد مسلمین در سایهی دموکراسی، اومانیسم و دیگر مکاتب باطل باشیم. بله، میتوانیم کشورهای شرق و غرب و فاحشههای سیاسی را متوجه نفاقشان کنیم و مردم را از آنها متنفر سازیم، اما زبان خود…
هرکس مثال میخواهد، به ابراهیم احراری خلف و دیگر جاهلانی بنگرد که از زبان دموکراسی برای دفاع ظاهری از حقوق اهل سنت استفاده میکنند. اینها مجبور شدهاند که حکومت شیطانی (نمیگویم بشری زیرا کلمهی بشر را بسیار تقدیس کردهاند) را ستایش کنند، زیرا استفاده از زبان دموکراسی هزینه دارد و هزینهاش در اینجا گمراهساختن اهل سنت مظلوم است؛ میگوید که چرا اهل سنت نمیتوانند آزادانه به تبلیغ اعتقاداتشان بپردازند؟ کافری میگوید که مگر در دین شما یهود و نصاری میتوانند آزادانه به تبلیغ اعتقاداتشان بپردازند؟ زبان دموکراسی در اینجا به بن بست میرسد و ظاهراً حق با آن کافر است، زیرا بر اساس آن اصول فرقی بین دین اسلام و دین یهود و نصاری نیست، در نتیجه حق تبلیغ اسلام مانند حق تبلیغ یهودیت و نصرانیت خواهد بود! اما چنین الزاماتی متوجه کسی که با زبان شریعت سخن میگوید نمیشود و به تناقض نمیافتد، زیرا بر پایهی اصول او حقی هست و باطلی هست، و دینی هست و آخرتی هست.
@Hedayah1
@Hedayah1
برادر عزیزم!
یـهـود را نه شعارت نابود میکند و نه هشتگهایت به درد میآورد!
به بانوان عاقل و صالحی نیازمندیم که نوادگان عمر و علی رضی الله عنهما را تربیت کنند!
به ثروتمندانی نیاز داریم که اموالشان را در راه خداوند بگذارند!
به مجاهدانی نیاز داریم که جانشان را در راه خداوند بگذارند!
به عالمانی نیاز داریم که حق بگویند و دعوت سر دهند: {وحرض المؤمنين}!
به دانشمندانی در علوم دنیوی نیازمندیم که از حاجتمان به دیگران بکاهند!
این چیزی است که نیاز داریم، پس بکوش و هر روز مسیری که میخواهی را هموارتر کن؛ محال نیست و هر تصویری را پیکسلها میسازند!
@Hedayah1
یـهـود را نه شعارت نابود میکند و نه هشتگهایت به درد میآورد!
به بانوان عاقل و صالحی نیازمندیم که نوادگان عمر و علی رضی الله عنهما را تربیت کنند!
به ثروتمندانی نیاز داریم که اموالشان را در راه خداوند بگذارند!
به مجاهدانی نیاز داریم که جانشان را در راه خداوند بگذارند!
به عالمانی نیاز داریم که حق بگویند و دعوت سر دهند: {وحرض المؤمنين}!
به دانشمندانی در علوم دنیوی نیازمندیم که از حاجتمان به دیگران بکاهند!
این چیزی است که نیاز داریم، پس بکوش و هر روز مسیری که میخواهی را هموارتر کن؛ محال نیست و هر تصویری را پیکسلها میسازند!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
اشتباه آشکار بلکه گمراهی و تباهی است که به دنبال حل قضیهی فلسطین و سایر بلاد مسلمین در سایهی دموکراسی، اومانیسم و دیگر مکاتب باطل باشیم. بله، میتوانیم کشورهای شرق و غرب و فاحشههای سیاسی را متوجه نفاقشان کنیم و مردم را از آنها متنفر سازیم، اما زبان خود…
"کشتار دستهجمعی بوسنی در مقابل چشمان و پیش گوشهای تمام جهان و بلکه در قلب اروپا صورت پذیرفت و ملل متحد هم خبر داشت و بلکه همکارشان بود! کسانی که میخواهند مصیبتهای امروز ما را در سازمان ملل متحد حل کنند، منافقانیاند که میخواهند با الله و پیامبرش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خدعه کنند. مگر مصیبت ما از جانب کسی جز سازمان ملل متحد است؟ قطعنامهی تقسیم فلسطین را چه کسی در سال 1947 صادر کرد؟ چه کسی سرزمین فلسطین را به یهودیان بخشید؟!"
#الشيخ_أبو_عبدالله رحمه الله - (نوامبر 2001)
@Hedayah1
#الشيخ_أبو_عبدالله رحمه الله - (نوامبر 2001)
@Hedayah1
هدایة الحیاری
آیا میدانید: تقسیم فلسطین معلول قطعنامهی 1947 سازمان ملل بود؟ بیایید به قوانین حقستیز این کافران از اعلامیهی 1948 (موسوم به اعلامیهی حقوق بشر) گرفته تا دیگر حکمهای ظالمانهشان کافر شویم. {فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى} [البقرة:…
پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل:
1- آمریکا
2- چین
3- روسیه
4- فرانسه
5- انگلیس
سازمان ملل متحد است یا مجمع شیاطین و جنایتکاران کارکشته؟!
هرکدام از دیگری ظالمتر و فاسدتر است و عدوانش علیه اسلام و مسلمانان آشکارتر!
به قوانینشان کافر شو تا مؤمن باشی!
{فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى} [البقرة: 256]
@Hedayah1
1- آمریکا
2- چین
3- روسیه
4- فرانسه
5- انگلیس
سازمان ملل متحد است یا مجمع شیاطین و جنایتکاران کارکشته؟!
هرکدام از دیگری ظالمتر و فاسدتر است و عدوانش علیه اسلام و مسلمانان آشکارتر!
به قوانینشان کافر شو تا مؤمن باشی!
{فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى} [البقرة: 256]
@Hedayah1
هدایة الحیاری
حتی اگر من هم شمارهی تلفن یا عکست را خواستم، با جدیّت بگو: نه! خودت به ما یاد دادی که در فضای مجازی به کسی اعتماد نکنیم و اطلاعات شخصیمان را به کسی ندهیم! روزگاری است که گرگها هم برای دریدن بعبع میکنند و صیاد شیاد را میبینی که در دامش، دوستی را طعمه…
زمین گرد است و در هر منطقهی زمانی، وقت متفاوتی از شبانهروز را داریم. این همان دلیل مخفیکردن زمان ارسال پیامها در سکرینشات است. اگر از تو ساعت را پرسیدم و پاسخ دادی، میتوانم حدس بزنم که در کدام منطقهی زمانی هستی!
گفته میشد که ساتوشی ناکاموتو (طراح ارز مجازی بیتکوین) ژاپنی است، اما از الگوی فعالیتاش دریافتند که در ژاپن نیست؛ این هم نوعی دیگر از بررسی اطلاعاتی مربوط به زمان است.
@Hedayah1
گفته میشد که ساتوشی ناکاموتو (طراح ارز مجازی بیتکوین) ژاپنی است، اما از الگوی فعالیتاش دریافتند که در ژاپن نیست؛ این هم نوعی دیگر از بررسی اطلاعاتی مربوط به زمان است.
@Hedayah1