ابن قیم رحمه الله، چه زیبا در نونیه فرموده است:
والله ما بين النصوص تعارض ... والكل مصدرها عن الرحمان
به الله که در بین نصوص تعارضی نیست و [چگونه تعارضی باشد، حال آنکه] تمام نصوص از جانب خداوند رحمان است.
@Hedayah1
والله ما بين النصوص تعارض ... والكل مصدرها عن الرحمان
به الله که در بین نصوص تعارضی نیست و [چگونه تعارضی باشد، حال آنکه] تمام نصوص از جانب خداوند رحمان است.
@Hedayah1
صحابه، دفاع از منافقان را نشانهی نفاق میدانستند؛ چنانکه اسید بن حضیر رضی الله عنه فرمود: «إنك منافق تجادل عن المنافقين» (بخاری و مسلم)، یعنی: تو نیز منافق هستی که از منافقان دفاع میکنی!
ابن بطال رحمه الله در شرح بخاری (8/41) فرموده است: «سعد منافق نبود، اما دفاعش از عبدالله بن أبی، اسید را واداشت که او را به نفاق متهم کند!»
@Hedayah1
ابن بطال رحمه الله در شرح بخاری (8/41) فرموده است: «سعد منافق نبود، اما دفاعش از عبدالله بن أبی، اسید را واداشت که او را به نفاق متهم کند!»
@Hedayah1
نقدی کلی بر فیلم پارادایس
زبان سینما، زبان صادقی نمیتواند باشد. اگر کتابی بخوانی، به سرعت خسته میشوی، زیرا تو روی کتاب کار میکنی، اما وقتی فیلمی ببینی، احساس خستگی نمیکنی. میدانی چرا؟ زیرا این فیلم است که روی تو کار میکند؛ بر یکایک سلولهایت سایه میاندازد، بخشی از مغزت را غارت میکند و بقایای کارش را در جمجمهات باقی میگذارد.
پارادایس، در سال 1393 شمسی به کارگردانی علی عطشانی ساخته شده است. تخریبگری آن کمی از اخراجیها (1385) بیشتر و از رضا مارمولک (1383) کمتر است.
در ابتدای فیلم تا چشم کار میکند، آخوند و عمامه میبینی. طلابی که انگار جز طلبه همه چیز هستند. چهرهی مهران رجبی (در نقش حاجآقا فراستی که مدیر حوزه است) هم که حکایت «سرکنگبین صفرا فزود» شده است. نمیدانم چه منطقی است که برای دفاع از دین، از خود دین مایه میگذارند و با سرسریگرفتن احکام شرعی قصد جذب جوانان را میکنند، حال آنکه جوان عاقل باید بگوید که چگونه به دینی درآیم که داعی آن، خود بدان بیاعتماد است و از قدر آن میکاهد؟!
قصهی «پارادایس» هم همین است. دو طلبه میخواهند در سمیناری در آلمان شرکت و مذهب خود را معرفی کنند که اتفاقاً رنگ دیانت بر هیچکدامشان نیست و عاقلِ این قافله همان حاجآقا فراستی است که در آخر مصداق «دود» و «کنده» میشود و روی سیاه آندو را سفید میکند!
در یکی از سکانسهای این فیلم، مدیر حوزه را میبینیم که در غرب و غربت، با شادمانی از یک نوازنده فیلم میگیرد و در آخر از او تشکر هم میکند، و پس از آن، طلبهی او، این تناقض را بر سرش میکوبد که چرا نشاندادن این در صدا و سیما ممنوع است؟ و آقای فراستی جوابش را از جیب خود بیرون میآورد: او نمایندهی صدا و سیما نیست و اگر در تلویزیون ساز نشان نمیدهند، به او ربطی ندارد! باید پرسید که آیا راهی بهتر برای دفاع از مذهب نیافتهاند و ضرورتاً باید طلبهای را عاشق و مدیر حوزهای را «عالم بیعمل» نشان دهند تا جوانان را به دین دعوت کنند؟
پارادایس، سکانسهای پراکندهای است که با چسب بیمنطقی کنار هم قرار گرفتهاند و هدف از ساخت آن را به طور یقینی نمیتوان دانست، اما چیزی که معلوم است شکست آن به عنوان یک فیلم سینمایی است، اگرچه تماشاگرانی برای آن دست زده باشند!
@Hedayah1
زبان سینما، زبان صادقی نمیتواند باشد. اگر کتابی بخوانی، به سرعت خسته میشوی، زیرا تو روی کتاب کار میکنی، اما وقتی فیلمی ببینی، احساس خستگی نمیکنی. میدانی چرا؟ زیرا این فیلم است که روی تو کار میکند؛ بر یکایک سلولهایت سایه میاندازد، بخشی از مغزت را غارت میکند و بقایای کارش را در جمجمهات باقی میگذارد.
پارادایس، در سال 1393 شمسی به کارگردانی علی عطشانی ساخته شده است. تخریبگری آن کمی از اخراجیها (1385) بیشتر و از رضا مارمولک (1383) کمتر است.
در ابتدای فیلم تا چشم کار میکند، آخوند و عمامه میبینی. طلابی که انگار جز طلبه همه چیز هستند. چهرهی مهران رجبی (در نقش حاجآقا فراستی که مدیر حوزه است) هم که حکایت «سرکنگبین صفرا فزود» شده است. نمیدانم چه منطقی است که برای دفاع از دین، از خود دین مایه میگذارند و با سرسریگرفتن احکام شرعی قصد جذب جوانان را میکنند، حال آنکه جوان عاقل باید بگوید که چگونه به دینی درآیم که داعی آن، خود بدان بیاعتماد است و از قدر آن میکاهد؟!
قصهی «پارادایس» هم همین است. دو طلبه میخواهند در سمیناری در آلمان شرکت و مذهب خود را معرفی کنند که اتفاقاً رنگ دیانت بر هیچکدامشان نیست و عاقلِ این قافله همان حاجآقا فراستی است که در آخر مصداق «دود» و «کنده» میشود و روی سیاه آندو را سفید میکند!
در یکی از سکانسهای این فیلم، مدیر حوزه را میبینیم که در غرب و غربت، با شادمانی از یک نوازنده فیلم میگیرد و در آخر از او تشکر هم میکند، و پس از آن، طلبهی او، این تناقض را بر سرش میکوبد که چرا نشاندادن این در صدا و سیما ممنوع است؟ و آقای فراستی جوابش را از جیب خود بیرون میآورد: او نمایندهی صدا و سیما نیست و اگر در تلویزیون ساز نشان نمیدهند، به او ربطی ندارد! باید پرسید که آیا راهی بهتر برای دفاع از مذهب نیافتهاند و ضرورتاً باید طلبهای را عاشق و مدیر حوزهای را «عالم بیعمل» نشان دهند تا جوانان را به دین دعوت کنند؟
پارادایس، سکانسهای پراکندهای است که با چسب بیمنطقی کنار هم قرار گرفتهاند و هدف از ساخت آن را به طور یقینی نمیتوان دانست، اما چیزی که معلوم است شکست آن به عنوان یک فیلم سینمایی است، اگرچه تماشاگرانی برای آن دست زده باشند!
@Hedayah1
شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله تعالى:
«وكل ميت وصل إلى الإنسان من أقواله وأعماله وآثاره ما انتفع به في دينه فهو شيخه من هذه الجهة.»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 11، ص 512
یعنی: هر مُردهای که اقوال و اعمال و آثارش به انسان برسد و او را سود دینی ببخشد، از این جهت شیخِ اوست.
يا رب ارحم شيخي ابن تيمية واجعله مع النبيين والصديقين والشهداء والصالحين
@Hedayah1
«وكل ميت وصل إلى الإنسان من أقواله وأعماله وآثاره ما انتفع به في دينه فهو شيخه من هذه الجهة.»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 11، ص 512
یعنی: هر مُردهای که اقوال و اعمال و آثارش به انسان برسد و او را سود دینی ببخشد، از این جهت شیخِ اوست.
يا رب ارحم شيخي ابن تيمية واجعله مع النبيين والصديقين والشهداء والصالحين
@Hedayah1
ولی کاش پول خوراکیهای شب یلدا رو به فقراء میدادید!
(تصویر چند کودک فقیر با موسیقی بکگراند غمگین)
#تلخند
(تصویر چند کودک فقیر با موسیقی بکگراند غمگین)
#تلخند
هرکس اسلامش در جوامع امروزی را پنهان کند، در حق دو گروه کوتاهی کرده است:
1- مسلمانان: زیرا مجرد آشکارکردن دین، جرئتبخشیدن به آنان و یاریکردنشان بر امر دین محسوب میشود.
2- غیر مسلمانان: زیرا دعوت لزوماً از طریق زبان نیست و انگار هر مسلمانی که نماز را آشکارا و در مقابل چشمان غیر مسلمانان و تارکان نماز ادا میکند، از یکایکشان پرسیده است: چرا نماز نمیخوانید؟!
@Hedayah1
1- مسلمانان: زیرا مجرد آشکارکردن دین، جرئتبخشیدن به آنان و یاریکردنشان بر امر دین محسوب میشود.
2- غیر مسلمانان: زیرا دعوت لزوماً از طریق زبان نیست و انگار هر مسلمانی که نماز را آشکارا و در مقابل چشمان غیر مسلمانان و تارکان نماز ادا میکند، از یکایکشان پرسیده است: چرا نماز نمیخوانید؟!
@Hedayah1
أبو عبيد القاسم بن سلام رحمه الله:
«هذه الأحاديث صحاح، حملها أصحاب الحديث والفقهاء بعضهم عن بعض، وهي عندنا حق لا نشك فيها، ولكن إذا قيل كيف وضع قدمه وكيف ضحك؟ قلنا لا يفسر هذا ولا سمعنا أحدا يفسره.»
الصفات للدارقطني، الناشر: مكتبة الدار، ص 39
@Hedayah1
«هذه الأحاديث صحاح، حملها أصحاب الحديث والفقهاء بعضهم عن بعض، وهي عندنا حق لا نشك فيها، ولكن إذا قيل كيف وضع قدمه وكيف ضحك؟ قلنا لا يفسر هذا ولا سمعنا أحدا يفسره.»
الصفات للدارقطني، الناشر: مكتبة الدار، ص 39
@Hedayah1
امام ابن شهاب زهری رحمه الله فرموده است:
«ایمان به قدر، ستون توحید است؛ پس هرکس توحید داشته باشد ولی به قدر ایمان نیاورد، انکار قدر، توحیدش را نقض خواهد نمود!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 5، ص 343
@Hedayah1
«ایمان به قدر، ستون توحید است؛ پس هرکس توحید داشته باشد ولی به قدر ایمان نیاورد، انکار قدر، توحیدش را نقض خواهد نمود!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 5، ص 343
@Hedayah1
Forwarded from قناة/ د. محمد السيد محمد (محمد السيد محمد)
قيل :
تعرف المرأة عند فقر زوجها، ويعرف الرجل عند مرض زوجته، ويعرف الأخوة عند الميراث، ويعرف الصديق عند الشدة، ويعرف المؤمن عند الابتلاء.
منقول.
تعرف المرأة عند فقر زوجها، ويعرف الرجل عند مرض زوجته، ويعرف الأخوة عند الميراث، ويعرف الصديق عند الشدة، ويعرف المؤمن عند الابتلاء.
منقول.
هدایة الحیاری
قيل : تعرف المرأة عند فقر زوجها، ويعرف الرجل عند مرض زوجته، ويعرف الأخوة عند الميراث، ويعرف الصديق عند الشدة، ويعرف المؤمن عند الابتلاء. منقول.
گفتهاند: باید زن را هنگام فقر شوهر، مرد را هنگام بیماری زن، برادر را در وقت تقسیم میراث، دوست را هنگام سختی و مؤمن را در زمان ابتلاء شناخت!
@Hedayah1
@Hedayah1
«أفليس من المحال يا ذوي الحجا، أن يقول خليل الرحمن لأبيه آزر: {لم تعبد ما لا يسمع ولا يبصر} [مريم: 42] ، ويعيبه بعبادة ما لا يسمع، ولا يبصر، ثم يدعوه إلى عبادة من لا يسمع ولا يبصر؟!»
التوحيد لابن خزيمة، الناشر: مكتبة الرشد، ج 1، ص 109
یعنی: ای خردمندان! آیا محال نیست که خلیل خداوند رحمان، ابراهیم علیه السلام، به پدرش آزر بگوید چرا چیزی را میپرستی که نمیشنود و نمیبیند، و از پدرش برای عبادت ناشنوا و نابینا عیب بگیرد، سپس او را به عبادت کسی دعوت کند که او نیز -سبحانه- نمیشنود و نمیبیند؟!
@Hedayah1
التوحيد لابن خزيمة، الناشر: مكتبة الرشد، ج 1، ص 109
یعنی: ای خردمندان! آیا محال نیست که خلیل خداوند رحمان، ابراهیم علیه السلام، به پدرش آزر بگوید چرا چیزی را میپرستی که نمیشنود و نمیبیند، و از پدرش برای عبادت ناشنوا و نابینا عیب بگیرد، سپس او را به عبادت کسی دعوت کند که او نیز -سبحانه- نمیشنود و نمیبیند؟!
@Hedayah1
امام زهری رحمه الله فرموده است:
«مردم را نه سخن عالم بیعمل خوش میآید و نه عمل آن کس که علم ندارد!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 5، ص 341
@Hedayah1
«مردم را نه سخن عالم بیعمل خوش میآید و نه عمل آن کس که علم ندارد!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 5، ص 341
@Hedayah1
عادت منافق این است که یک اشتباه مسلمانان را بزرگ کرده و از هزاران خیر چشمپوشی کند، همانگونه که یک خوبی کافران را مانند پرچمی بالا میگیرد و از هزاران بدی چشمپوشی میکند!
@Hedayah1
@Hedayah1