Telegram Web Link
شیخ عبدالله عزام تقبله الله می‌فرماید:
«اولین خصوصیت و ویژگی عقیده‌ی اسلامی آن است که ربانی و از جانب الله است، و اینکه تغییر و تبدیلی در آن صورت نگرفته است؛ از اینجا می‌فهمیم که چنین عقیده‌ای به نفع و مصلحت خودمان است و خوشبختی در تنفیذ آن نهفته و رهاکردنش شقاوت و بدبختی را به دنبال دارد.»
العقيدة وأثرها في بناء الجيل، ص 44
@Hedayah1
هدایة الحیاری
أبو هاجر الحضرمي – شتموك يا بدر الهدى
شتموك يا بدر الهدى
المنشد: أبو هاجر الحضرمي رحمه الله

شتموك يا بدر الهدى وسنا الفضيلة والندى
شتموك في وضح النهار وأمتي تخشى العدى
تو را دشنام گفتند ای بدر هدایت و روشناییِ فضیلت و بزرگی؛ تو را در روشنایی روز دشنام دادند، درحالیکه امتم از دشمن می‌ترسد!

تخشى حقيراً ساقطاً من فيه حقد قد بدا
داس المصاحف في اعتلاء ثم دك المسجدا
از حقیرِ پستی می‌ترسد، که دود کینه‌ها از دهانش بیرون جهیده‌اند! رذلی که ستمگرانه مصحف‌ها را زیر پا گذاشته و مسجد را ویران کرده است!

آه رسول الله يهجى أين من عشق الردى
أيُسب نور الفرقدين ومن به الكون اهتدى
آه! پیامبر خدا هجو می‌شود، کجاست کسی که عاشق مرگ باشد؟ آیا اين ستاره‌ی نورانی و کسی که جهان بدو هدایت یافته و رهنمود شده، دشنام داده می‌شود؟!

وبنوره وبهائه الليل البهيم تبددا
أيُسب من ملأ المشارق والمغارب بالشذى
آیا کسی که با نور و روشنایی‌اش، ظلمت شب را کنار زده دشنام داده می‌شود؟ آیا کسی که شرق و غرب را شذا (=گیاهی خوشبو) پراکنده، دشنام داده می‌شود؟!

لا والذي لسعادة الثقلين أرسل أحمدا
يا من صدعت بحبه وقلت نحن له الفداء
قسم به کسی که برای خوشبختی جن و انس، احمد ﷺ را مبعوث فرموده، نه!
ای کسی که محبت او را آشکار کردی و گفتی همگی برای او فدا می‌شویم...

جاهد وقاطع أمة الكفر على طول المدى
شد الوثاق على الأراذل كن شجاعاً جلمداً
من مات دون رسوله فحياته ليست سدى
جهاد کن و تا ابد با امت کفر در مقاطعه باش!
دشمنان رذل امت را به بند بکش! شجاع و سرسخت باش!
هر کس در راه پیامبرش بمیرد، به راستی که بیهوده زندگی نکرده است!

لسعيد كواشي وأخيه تقبلهما الله تعالى
#نشید
@Hedayah1
معاصرین از روی اشتباه به سخنان ابن عبدالبر در باب عقیده و اسماء و صفات استدلال می‌کنند؟!

مسئله، مسئله‌ی معاصر و غیر معاصر نیست و این عقیده چیزی نیست که از اختراع معاصرین و یا حتی ائمه‌ی دعوت نجد باشد، پس قید «معاصر» و «نجدی» را باید دور انداخت و در مسائل اسماء و صفات ذکری از آن نیاورد تا خنده‌ی اهل اطلاع را برنیاورد؛ اگر چنین باشد، پس نزاع در قرون قدیم بین چه کسانی بوده است؟! کسانی که زورشان بر ائمه‌ی سلف و کسانی چون ابن تیمیه نمی‌چربد، همه چیز را گردن معاصرین می‌اندازند تا از تشنیع عوام و تخریب خواص محفوظ بمانند!

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در حمویه به اقوال ابن عبد البر استدلال کرده است، و حتی ابن جوزی رحمه الله در صید الخاطر (ص/99) با الفاظی که شایسته نیست به ابن عبد البر رحمه الله تاخته و می‌گوید: «إن هذا استسلف من حسه ما يعرفه من نزول الأجسام، فقاس صفة الحق عليه»، پس نباید از حقایق چشم‌پوشی کرد و همه چیز را جدید نمایاند. دو عالم از دو مدرسه‌ی مختلف، با یک شهادت، هیچکدام هم از معاصرین نیستند!
@Hedayah1
علامه عبدالعزیز طریفی حفظه الله می‌فرماید:
«مرجئه، دروازه‌ی بدعت و گمراهی را به روی دیگران هم می‌گشایند؛ مرجئه‌ی قدیم -چنانکه وکیع فرموده است- راه را برای جهمیه باز کردند و مرجئه‌ی امروز راه را برای سکولاریسم هموار می‌کنند!»
الخراسانية في شرح عقيدة الرازيين، ص 539
@Hedayah1
Forwarded from عکس مهتاب | عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
صبح از خواب بیدار می‌شود، می‌بیند چیزی رخ داده، «ای بابا چی شده؟ خسرو کیه؟» دست به دامان گوگل و سپس ویکیپدیا می‌شود و به صف عزاداران اتفاقی می‌پیوندد.
سکولاریست‌ها از اهل تمثیل بدترند!
زیرا ممثّل معتقد است که بشر مانند خداست، اما سکولاریست می‌گوید که بشر از الله هم بهتر است، و حق قانون‌گذاری و حاکمیتی که از خدا نفی کرده را برای بشر ثابت می‌کند!
@Hedayah1
کاری با مهدوی‌فر زندیق (نویسنده‌ی این متن) ندارم، اما چرا باید شبکه‌ای که ادعای نشر توحید و سنت را دارد، چنین کفری را منتشر کند؟

اگر کسی بگوید: قرار نیست که لزوماً نظر آنها باشد؟
می‌گویم: اگر فضیلت طواف پیرامون قبور و زیارت امامزادگان را هم نقل می‌کردند، چنین تأویلی برایشان می‌آوردید؟ مگر می‌شود باطل را بدون بیان بطلانش به خورد مردم داد و توجیه آورد که ما تنها ناشر هستیم؟ وقتی نقل حدیث جعلی بدون بیان حکمش به اجماع علماء حرام باشد، نشر کفر چگونه می‌تواند جائز باشد؟!
@Hedayah1
Forwarded from .
آنگ‌سان‌سوچی، رهبر میانمار جایزه صلح نوبل گرفت.
امسال هم پوتین و ترامپ و جو بایدن نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شدند!
به این نتیجه رسیدم که ما با مرگ هیتلر، چه عزیزی رو از دست دادیم!!

@NabardeResane
اینکه ید در حق ما عین باشد، قرار نیست که در حق الله متعال هم عین باشد! مگر غیر از این است که علم در حق ما عرض است؟ پس مخالف را احضار کنید تا علم خدا را نفی و کار ما را راحت کند!
@Hedayah1
هرگاه کسی از گفتن «بلاکیف» خُرده گرفت، معتزله را به پیشوایی گرفته است!
زمخشری معتزلی دوبیت را از اصحاب معطل خود آورده که در اهل سنت برای اثبات صفات و نفی علم به کیفیت طعنه زده‌اند. به پاسخ تند ابن منیر و ابوحیان دقت کنید!
(حاشیه‌ی عطار بر جمع‌الجوامع، الناشر: دار الکتب العلمیة، ج 2، ص 466)
@Hedayah1
📚 امام بخاری رحمه الله، کتاب التوحید و خلق أفعال العباد

ابن قیم رحمه الله می‌فرماید: «یکی از متأخرین آنها که نزد آنها بهترینشان است، بسیار در پی نابودسازی کتاب‌های حدیثی مربوط به صفات بود و دوست داشت که این کتاب‌ها را مخفی کرده و کتمان سازد. همچنین به من خبر رسید که بسیاری از آنها در نهایت خواندن صحیح بخاری به سبب توحید و ردی که در آنجا بر جهمی‌ها وجود دارد [آخرین بخش از صحیح بخاری، کتاب التوحید است. م]، برخاسته و برمی‌گشتند و حتی شنیده شد که در محمد بن اسماعیل طعنه زده است! گناه بخاری چیست که آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده را ابلاغ کند؟ همچنین شخص دیگری از اینان گفته بود: بخاری کتاب خود را با آنچه در آخرش آورده، خراب کرده است!»
الصواعق المرسلة، الناشر: دار العاصمة، ج 3، ص 1040

جالب‌تر از این، نقل حافظ ابن حجر رحمه الله است:
«مزی کتاب خلق أفعال العباد بخاری را می‌خواند که در آن فصلی تحت عنوان "فصلی در رد بر جهمیه" آمده است. گروهی خشمگین شده و گفتند که مقصود از این، ما هستیم! گزارش این به قاضی شافعی که در آن وقت بود رسید و دستور داد تا مزی را زندانی کنند!»
الدرر الكامنة، الناشر: مجلس دائرة المعارف العثمانية، ج 6، ص 230

گفتم: حافظ مزی رحمه الله، صاحب کتاب «تهذیب الکمال» و محدث شام در زمان خود بوده است. حافظ ابن کثیر رحمه الله هم این ماجرا را در تاریخ خود به این صورت ذکر کرده است: «بعضی از فقهای حاضر از این کار خشمگین شده و شکایتش را به قاضی ابن صصری بردند که با شیخ دشمنی داشت! مزی زندانی شد و این به شیخ تقی الدین [شیخ الإسلام ابن تیمیه را می‌گوید. م] رسید و بسیار متأسف شد، و به زندان رفت تا او را شخصاً از آنجا بیرون بیاورد...»
البداية والنهاية، الناشر: دار الفكر، ج 14، ص 37
#بدون_روتوش
از اصول اهل سنت، جواز استثناکردن در ایمان است و در این باره آثار بسیاری از سلف نقل شده است، و می‌گفتند «أنا مؤمن إن شاء الله»، همانطور که از ابن مسعود رضی الله عنه نقل شده که راجع به مردی که گفته بود من مؤمن هستم، فرموده بود: از او بپرسید که آیا بهشتی هم هست؟!

حال عجیب آن است که با وجود استثنای سلف در ایمان -راجع به مسلمانان و حتی خیار مسلمین-، آقای احمد مفتی‌زاده، لفظ «مؤمن» را بر کفار و ملحدین اطلاق می‌کند و کسی چون لومامبا را «مؤمن» می‌نامد!
مؤمن‌نامیدن کسانی که ظاهراً و باطناً کافر بوده‌اند، ارجائی فوق تمام ارجاءهاست!
#مفتی_زاده
هدایة الحیاری
از اصول اهل سنت، جواز استثناکردن در ایمان است و در این باره آثار بسیاری از سلف نقل شده است، و می‌گفتند «أنا مؤمن إن شاء الله»، همانطور که از ابن مسعود رضی الله عنه نقل شده که راجع به مردی که گفته بود من مؤمن هستم، فرموده بود: از او بپرسید که آیا بهشتی هم هست؟!…
ندانستی و در گلخن فتادی...

کاک احمد در موضعی، در پی تبیین معنای ایمان و جمع آن با الحاد برآمده و می‌گوید: «اگر می‌بینی که ملحدی جلوه‌ی اخلاقی خوبی دارد، بگو هزار صلوات بر پیامبران خدا، فضل این به آنها برمی‌گردد...»
گفتم: این مورد قبول می‌باشد، اما از آن اراده‌ی باطلی شده است. فضایل اخلاقی که در جوامع ما حاضر باشند، اثر بسیاری از دعوت انبیاء گرفته‌اند و اگر ملحدی در بعضی کردار خود جانب اخلاق را رعایت کند، به وسیله‌ی الحاد خوبی نکرده و متأثر از دین و فرهنگ و غیره بوده است، چنانکه علی عزت بیگویچ می‌گوید: «يوجد ملحدون على خلق، ولكن لا يوجد إلحاد أخلاقي»، یعنی: ملحدین اخلاق‌مند وجود دارند، اما الحاد اخلاقی وجود ندارد!
اما آنچه آقای مفتی‌زاده به آن هیچ توجهی نکرده، آن است که شُعب ایمان اصول و فروعی دارد؛ در سنت آمده که برداشتن خار و سنگ و چیزهایی که موجب اذیت مردم هستند، از شعبه‌های ایمان است، اما هیچ عاقلی نمی‌گوید که هرکس چنین کند به زمره‌ی مؤمنان درآمده، زیرا این از فروع شعب ایمان است و این فروع، انسان را در ایمان وارد نمی‌کنند؛ فروع شعب ایمان، مربوط به زیاده و نقصان ایمان هستند و بود و نبودشان اثری بر صحت اصل و مطلقِ ایمان ندارد!

بعد می‌گوید: «من می‌دانم که ملحدان بسیاری هستند که نزد خداوند بسیار محبوب باشند!»
گفتم: مردم در این مبحث سه دسته هستند: مؤمن متقی که خداوند او را دوست می‌دارد، و مسلمان گناه‌کاری که خداوند او را از وجهی دوست داشته و از وجهی بغض می‌دارد و چون به عبارتی هو «مؤمن بإیمانه فاسق بفسقه»، الله از جهت ایمانش او را دوست می‌دارد و از جهت فسقش مبغوض است، و دسته‌ی سوم مطلقاً مورد محبت خداوند نیستند چنانکه اجماع مسلمین بر این منعقد گشته است، و کافیست تا قول خداوند بین ما و خصوم حکم باشد: {إنه لا يحب الكافرين} [الروم: 45]، و اگر آنچه این مرد گفته را بگویم، از کافران خواهم بود، فأسأل الله السلامة والعافیة.

و بعد می‌گوید: «در خود قرآن برای لفظ الحاد شاهد دارید: ومن یرد فیه بإلحاد، بلافاصله نمی‌گوید نذقه من عذاب ألیم، بظلم...!»
گفتم: می‌خواهد بگوید که هر ملحدی مستحق عذاب نیست، اما چیزهایی بر او پوشیده مانده که بر طلاب علم تفسیر هم پوشیده نمی‌مانند، با این حال برخی متعصبین او را اعلم متقدمین و متأخرین می‌دانند، و در این عبرتی است!
اولاً قرآن را باید با لغت عرب و استعمالشان فهمید، زیرا در میان عرب نازل شده و مخاطب اولیه، آنان بوده‌اند، پس آنچه بعداً اصطلاح شده باشد راهی به میدان تفسیر ندارد. کما اینکه برخی "تأویل" آمده در آیه‌ی {وما یعلم تأویله...} را به معنایی گرفته‌اند که عرب نمی‌شناخته و نزد اهل اصول و متأخرین رایج شده، یا برخی کلمه‌ی علم که در کتاب و سنت آمده را مترادف Science می‌گیرند، زیرا در زمان ما علم وقتی اطلاق شود، ذهن بسیاری به علم تجربی معطوف می‌گردد. چگونه ممکن است که خداوند بندگان را با اصطلاحاتی که نمی‌شناسند و بعدها پیدا می‌شوند مخاطب قرار دهد؟! الحاد در زبان مخاطبین اولیه‌ی قرآن کریم، به معنای میل و انحراف بوده است و عرب قدیم کلمه‌ی «الحاد» را به معنای فعلی (نداشتن ایمان به وجود خدا) به کار نمی‌برده و نمی‌شناخته است، و شیخ عبدالرحمن میدانی رحمه الله در کتاب کواشف زیوف (ص/433) این نکته را (هرچند از واضحات است) به‌خوبی گوشزد کرده و فرموده است: «يراد من الإلحاد هنا المعنى المصطلح عليه في هذا العصر، وهو إنكار وجود ربّ خالق لهذا الكون»، یعنی: منظور از الحاد در اینجا، معنای اصطلاحی موجود در عصر ماست، یعنی انکار وجود پروردگاری خالق برای هستی!
ثانیاً سیدنا عبدالله بن عباس رضی الله عنهما، ظلمی که در آمده را در روایتی به شرک و در روایتی دیگر به استحلال تفسیر کرده و مانند این از مجاهد، قتاده و... رحمهم الله هم نقل شده، و برخی دیگر احتکار غذا در مکه و مانند آن را ذکر کرده‌اند. شکی نیست که هر ملحدی ظالم است و الحاد چنانکه آقای مفتی‌زاده خیال کرده، مسئله‌ی «فکری محض»ـ‍ی نیست، و تکذیب وجود خالق بزرگترین ظلم است؛ هر کافری ظالم است، زیرا الله متعال و دینش را در موضع حقیقی و شایسته قرار نداده و به خود هم ظلم کرده، زیرا خود را از رضوان الهی محروم ساخته و نام خود را در لیست اصحاب جهنم نوشته است.

والحمد لله رب العالمين وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم.
#مفتی_زاده
از جمله‌ی احسان این است که وقتی شیطان و نفست بر علیه‌ات متحد شدند تا تو را به آنچه خداوند نهی کرده بکشانند، زمام نفس را به دست گرفته و از شر معصیت بگریزی و بعد طاعت را زیاد کنی؛ به شکرانه‌ی توفیق خدایی که تو را از پلیدی گناه نجات داد.
@Hedayah1
خبر: مرد هندی برای سلامتی ترامپ چهار روز روزه گرفت و سپس جان داد!

بوسا کریشنا راجو از بیماری رئیس جمهور آمریکا چنان غصه‌دار شد که برای بهبود او چهار روز تمام روزه خشک و کامل گرفت و شب و روز برای تندرستی ترامپ دعا کرد و تنها موقعی آب و غذا به دهان گذاشت که از بهبودی رئیس جمهور آمریکا مطمئن شد. این مرد ۳۲ ساله هندی تنها یک روز پس از مرخصی ترامپ از بیمارستان بر اثر ایست قلبی درگذشت. (دویچه‌وله)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت: إلی جهنم وبئس المصیر 😂
@Hedayah1
علامه عبدالعزیز طریفی حفظه الله:
«خطرناک‌ترین دشمنان امت، منافقین هستند؛ زیرا حتی علما هم منافقین را نمی‌شناسند، دیگر چه رسد به افراد نادان؟!»
أسطر في النقل والعقل والفکر، الناشر: دار المنهاج، ص 32
@Hedayah1
شیخ عبدالعزیز طریفی حفظه الله:
«آشکارترین نشانه‌ی منافقین، گریختن از حاکم‌قراردادن شرع الهی و نفرت از آن است؛ چنانکه الله می‌فرماید: {وإذا قيل لهم تعالوا إلى ما أنزل الله وإلى الرسول رأيت المنافقين يصدون عنك صدودا} [النساء: 61]، یعنی: وقتی به آنها گفته شود که بیایید به سوی چیزی که الله نازل کرده، و به سوی پیامبر روی بیاورید، منافقان را خواهی دید که سخت به تو پشت می‌کنند!»
أسطر في النقل والعقل والفکر، الناشر: دار المنهاج، ص 34
@Hedayah1
ابن قیم رحمه الله نقل کرده است:
«سمعت شيخ الإسلام تقي الدين ابن تيمية قدس الله روحه يقول: كيف يطلب الدليل على من هو دليل على كل شيء؟ وكان كثيرا ما يتمثل بهذا البيت:
وليس يصح في الأذهان شيء ... إذا احتاج النهار إلى دليل»
مدارج السالكين، الناشر: دار الكتاب العربي، ج 1، ص 82

یعنی: از شیخ الاسلام تقی الدین ابن تیمیه قدس الله روحه شنیدم که فرمود: چطور برای چیزی دلیل خواسته شود که خود دلیل همه چیز است؟! و بسیار این بیت را مثال می‌آورد: اگر روشنی روز نیاز به دلیل داشته باشد، دیگر هیچ چیزی در ذهن درست نخواهد بود!
#وجود_خداوند #آفتاب_آمد_دلیل_آفتاب
@Hedayah1
2024/10/03 23:22:55
Back to Top
HTML Embed Code: