Telegram Web Link
یکی از مشایخ می‌گفت:
به جای بسیاری از جدال‌های عقیم و بی‌فایده در اینترنت، برخیزید و دورکعت نماز بخوانید!

خواهران و برادرانم؛ هم‌اکنون برخیزید و دورکعت نماز بخوانید!
@Hedayah1
Forwarded from بَوْح 💭
‏قال ابن العطار تلميذ الإمام النووي -رحمهما الله-: "وينبغي استنقاصُ المحرّفين من العلماء، والمغيّرين العلم، والمذلين له، والبائعين له بثمن بخسٍ من عَرَضِ الدنيا وشهواتها، ولا يكفر منتقصهم ولا يفسق، بل هو مثاب عليه، خصوصا إذا قصد التنفير عما هم عليه، وإظهار الدين والقيام به".

[الاعتقاد الخالص ص: ١٧٧]
هدایة الحیاری
@Hedayah1
اولاً اگر منظور از «علماء» علمای اهل سنت باشد، این نسبت دروغ است. زیرا بسیاری از ائمه‌ی اهل سنت، اثبات شفاعت را از اعتقادات مسلم اهل سنت و جماعت ذکر کرده‌اند، چنانکه از امام احمد در أصول السنة (ص/31) آمده، و امام اسماعیلی در اعتقاد أئمة الحدیث (ص/68)، امام ابوحنیفه در الفقه الأکبر (ص/61)، امام بربهاری در شرح السنة (ص/45)، امام طحاوی در عقیده‌اش (ص/47) و... فرموده‌اند و امام لالکائی از امامانی چون سفیان بن عیینه، علی بن مدینی، ابوحاتم، ابوزرعه و... رحمهم الله آورده است.

ثانیاً اگر منظور از «علماء»، علمای فرق مختلف باشد، اهمیتی ندارد که آنها چه گفته‌اند! در فرق الشیعة نوبختی (ص/95) به محمد بن نصیر حلال‌دانستن لواط نسبت داده شده و شهرستانی در الملل والنحل (1/61) از بعضی از معتزله، اعتقاد به تناسخ را نقل کرده و بعضی از اهل تخییل، اعمال عبادی را هم مختص عوام می‌دانسته‌اند! آنقدر اقوال شنیع و قبیح در میان فرق گمراه وجود دارد که جز زندیق به آنها اعتبار نمی‌دهد و اگر کسی از هر کدام از آنها چیزی بگیرد، تمام گمراهی و زندقه را در خود جمع می‌کند!

ثالثاً امام ابن ابی العز رحمه الله در شرح طحاویه (1/290) فرموده است: «وقد تواترت بهذا النوع الأحاديث وقد خفي علم ذلك على الخوارج والمعتزلة، فخالفوا في ذلك، جهلا منهم بصحة الأحاديث، وعنادا ممن علم ذلك واستمر على بدعته»، یعنی: احادیث درباره‌ی این نوع (یعنی شفاعت برای اهل کبائری که وارد جهنم شده و از آن خارج می‌شوند) متواتر است، هرچند علم آن بر خوارج و معتزله پوشیده مانده باشد و از این جهت، از روی جهل به احادیث و عناد و پافشاری بر بدعتشان، مخالفت کرده باشند!
و امام ابن عبد البر در التمهید (19/69) فرموده است: «والآثار في هذا كثيرة متواترة أهل السنة والجماعة على التصديق بها ولا ينكرها إلا أهل البدع»، یعنی: آثار در این باب بسیار زیاد و متواتر هستند و اهل سنت و جماعت این آثار را تصدیق می‌کنند، مگر اهل بدعت که انکارشان کرده‌اند!
و حافظ ابن حجر رحمه الله در فتح الباری (11/426) فرموده است: «وجاءت الأحاديث في إثبات الشفاعة المحمدية متواترة»، یعنی: احادیث متواتری در اثبات شفاعت محمدی وارد شده است.
و گفته شده است:
مما تواتر حديث من كذب ... ومن بنى لله بيتا واحتسب
ورؤية وشفاعة والحوض ... ومسح خفين وهذه بعض
و کسی که شهادت این متخصصان حدیث را برای کلام مردی که چیزی از حدیث نمی‌دانسته رها کند، نه تنها در دینش، بلکه در عقلش هم باید شک کرد!

بنابراین اهل سنت به گمراهان نمی‌نگرند، بلکه نگاهشان به پیشوایان سلف است و راه آنها را می‌پیمایند، والحمد لله علی سلامة المنهج وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.
@Hedayah1
"تا خواننده‌ی بزرگی نباشی، نویسنده‌ی کوچکی هم نخواهی شد!"
#الغزي
@Hedayah1
از پرضررترین‌ها: جاهل گمراهی که «اشتباهی» قدم در راه دعوت بگذارد!
این نادان در گروه به ظاهر اسلامی، الحاد را منتشر می‌کند!
@Hedayah1
بعضی از سلف، ایمان را به تصدیق تفسیر کرده‌اند و باید دانست که مرادشان حصر ایمان در تصدیق قلبی نبوده است.

از این جمله، سخن امام اوزاعی رحمه الله است که می‌فرماید: «والدين: هو التصديق، وهو الإيمان والعمل.»
شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة، الناشر: دار طيبة، ج 5، ص 955
یعنی: دین، تصدیق، و تصدیق، ایمان و عمل است.
@Hedayah1
میمون بن مهران رحمه الله:
«نزد عمر بن عبد العزیز رحمه الله رفتیم و فکر کردیم به ما نیازمند است، اما دیدیم که در کنار او مانند شاگردانش هستیم!»
سير أعلام النبلاء، الناشر: الرسالة، ج 5، ص 120
@Hedayah1
هدایة الحیاری
☝️ برهان سیدنا حبر الأمة، عبد الله بن عباس -رضی الله عنهما- در رد روشنفکران جدید! ابن عباس -رضی الله عنهما- برای مناظره نزد خوارج رفت و فرمود: «از سوی یاران پیامبر -صلی الله علیه وسلم- به نزد شما آمده‌ام... قرآن در میان ایشان نازل شده است، پس ایشان به تفسیر…
⛔️ هرکس با سلف مخالفت کند، استدلالش هرچه باشد باطل است!

امام عمر بن عبدالعزیز رحمه الله در رد قدریه (منکرین قدر) فرموده است:
«ولئن قلتم لم أنزل الله آية كذا لم قال كذا، لقد قرءوا منه ما قرأتم، وعلموا من تأويله ما جهلتم، وقالوا بعد ذلك: كله بكتاب وقدر!»
سنن أبي داود، الناشر: المكتبة العصرية، ج 4، ص 202
یعنی: اگر گفتید که چرا خداوند فلان آیه را نازل کرده و چرا آنطور فرمود، پیشینیان هم این آیات که خوانده‌اید [و خیال کرده‌اید با ایمان به قدر متضاد است] را خوانده‌اند و بر خلاف شما که تفسیرش را ندانسته‌اید، تفسیرش را هم دانسته‌اند، و با این حال گفته‌اند: همه چیز به کتاب و قدر است!
@Hedayah1
باید تاریخ به یاد بسپارد:
آنهایی که خیال اسلام‌ستیزی در ایران را داشتند، چلمن‌هایی در لباس کانت و ولتر بودند!
@Hedayah1
وقتی دیدید که کسی در اصولی‌ترین مسائل دین پیشوایی از امامان اهل سنت ندارد و به افرادی معاصر و غیر سنی چون بازرگان استدلال می‌کند، به یقین بدانید که مبتدع است!
@Hedayah1
«خداوند به هرکسی که فعل حرامی را به خاطر او ترک کند پاداش نیکو می‌دهد، اما ترک عدمی صرف، تا جایی که می‌دانیم پاداشی ندارد؛ به این صورت که انسان حرامی را ترک کرده باشد، به این سبب که آن را نشناخته یا نفسش به آن مایل نشده باشد.»
الواضح في أصول الفقه للأشقر، الناشر: الدار السلفیة، ص 27
@Hedayah1
شیخ عبدالعزیز طریفی حفظه الله:
"جاهلیت دیروز از جاهلیت امروز شرافتمندانه‌تر است؛ زیرا آنها از پدرانشان تقلید می‌کردند، اما اینان از دشمنان خود تقلید می‌کنند!"
#الطريفي
@Hedayah1
اگر افرادی با نام‌های مختلف به خاص شما مراجعه می‌کنند و درباره‌ی پست کانال‌های خاصی سؤال می‌کنند، اگر حوصله داشتید طلب وویس کنید (زیرا این افراد استخدام‌شده هستند و نمی‌توانند صدایشان را بفروشند و صدای جدیدی خریداری کنند) و اگر نه، بلاک راه حل است: {واهجرهم هجرا جميلا}
@Hedayah1
«خوردن غذا مباح است، ولی در صورتی که فرد نیت قدرت‌یافتن برای عبادت یا جهاد را داشته باشد، تبدیل به مستحب شده و پاداش می‌برد. همچنین در صورتی که مباح راه ادای واجب باشد، واجب می‌گردد و در صورتی که به فعل حرام منجر شود، حرام خواهد بود.»
الواضح في أصول الفقه للأشقر، الناشر: الدار السلفیة، ص 39
@Hedayah1
«عن أبي هريرة، أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يقول في سجوده: اللهم اغفر لي ذنبي كله دقه وجله، وأوله وآخره، وعلانيته وسره.» (رواه مسلم)

پیامبر صلی الله علیه وسلم در سجده می‌فرمودند:
پروردگارا! تمام گناهانم را بیامرز؛ کم و زیادش را، اول و آخرش را، آشکارا و پناهنش را...
@Hedayah1
سید قطب رحمه الله:
«من از گروهی در تعجبم که می‌کوشند به قرآن چیزهایی اضافه کنند که از آن نیست و تفاسیری به آیات تحمیل کنند که الله مراد نداشته است و در پی این‌اند که جزئیات علوم پزشکی و شیمی و فلک‌شناسی و غیره را از قرآن کریم استخراج کنند تا به خیال خود آن را تعظیم کرده و بزرگ بدارند! حقایق قرآنی قطعی و یقینی هستند، بر خلاف نتایج پژوهش‌های انسانی که قطعی و نهایی نیستند! این افراد از داخل احساس شکست می‌کنند و در این توهم هستند که علم باید چیره و قرآن پیرو آن باشد، پس به دنبال اثبات قرآن با علم می‌روند!»
في ظلال القرآن، الناشر: دار الشروق، ج 1، ص 182
@Hedayah1
2024/10/04 03:28:47
Back to Top
HTML Embed Code: