Telegram Web Link
تفسیر سوره الحمد.pdf
586.5 KB
کنفرانس:
🔸« تفسیر سوره الحمد »

📝برادر فتى المصطفى ﷺ
📅 چهارشنبه 1398/12/28
▪️▪️▪️▪️▪️▪️

👥 : ابر گروهِ تخصصی تریبون آزاد
https://www.tg-me.com/joinchat-DLdEPEAbMv0aL2jA2Clp3A
صراط در لغت هم می‌تواند گذرگاه کافران باشد؛ امام بغوی و دیگران در تفسیر {غير المغضوب عليهم} [الفاتحة: 7] فرموده‌اند: «يعني صراط الذين غضبت عليهم»، و {صراط الجحيم} [الصافات: 23] و {ولا تقعدوا بكل صراط توعدون وتصدون عن سبيل الله} [الأعراف: 86] نیز در قرآن آمده است، و بنابراین اهل لغت -و امام جوهری که از جمله‌ی آنهاست- «الصراط»، «السراط» و «الزراط»، هر سه را به معنای «الطریق» گرفته‌اند.
@Hedayah1
إنما العاقل من ... ألجم فاه بلجام
مت بداء الصمت خير ... لك من داء الكلام
#الآداب_الشرعية
@Hedayah1
هدایة الحیاری
صراط در لغت هم می‌تواند گذرگاه کافران باشد؛ امام بغوی و دیگران در تفسیر {غير المغضوب عليهم} [الفاتحة: 7] فرموده‌اند: «يعني صراط الذين غضبت عليهم»، و {صراط الجحيم} [الصافات: 23] و {ولا تقعدوا بكل صراط توعدون وتصدون عن سبيل الله} [الأعراف: 86] نیز در قرآن آمده…
از جمله دلایل اینکه معنای لغوی «صراط» تعارضی با معنای وارده‌ی در اخبار ندارد، تطبیق اهل لغت می‌باشد که در رأس آنها، علمای سلف هستند؛ سلف با علم به معنای صراط در زبان و استعمالشان آن را از اصول اعتقادی قرار داده‌اند، چنانکه ابوحاتم و ابوزرعه رازی -رحمهما الله- گفته‌اند: «أدركنا العلماء في جميع الأمصار حجازا وعراقا وشاما ويمنا فكان من مذهبهم... والصراط حق»، یعنی: علمای تمام سرزمین‌ها، چه حجاز و عراق و چه شام و یمن را دریافتیم و از جمله‌ی مذهبشان این [اعتقاد] بود که صراط، حق است.

زَبیدی در تاج‌العروس (19/437) می‌گوید: «وأما صراط الآخرة فهو عند أهل السنة: جسر ممدود على متن جهنم منعوت في الحديث الصحيح...»، یعنی: صراط آخرت نزد اهل سنت، پلی کشیده‌شده بر پشت جهنم است که در حدیث صحیح وصف آن آمده است.
این نشان می‌دهد که اهل لغت، اشکالی در فهم معنای صراط نداشته‌اند و تضادی بین صراط آخرت (که از عقاید اجماعی اهل سنت است و قبلاً از آن سخن گفتیم) و معنای لغوی آن نمی‌دیده‌اند؛ پس چگونه جائز است به کلام کسی بدون توجه به تطبیقش استدلال نمود؟ و سنت، خود یکی از مصادری است که می‌تواند در علوم لغت مورد احتجاج باشد و به آن استدلال نمود، پس چگونه محکوم قاضی بر حاکم باشد؟!

همچنین جالب است که قاضی عبدالجبار معتزلی اگرچه در تأویلات و شبهاتش به گمراهی رفته، اما اصل اینکه گذر کافران بر صراط مانند گذر دیگران نیست و راه بر انها تنگ می‌شود را پذیرفته است (شرح الأصول الخمسة، ص/498).
@Hedayah1
اگر ملحدی کرونا بگیرد و پزشک بگوید که تا یک ماه دیگر زنده هستی، چه چیزی مانع از این می‌شود که بیماری خود را به دیگران منتقل کند؟
نفرت ملحدین، آتش شرارت و از جمله خطرناک‌ترین اسلحه‌های پنهانی است که تمام جوامع بشری را تهدید می‌کند!
@Hedayah1
▪️در مناظره شایسته این است که مناظر در وهلۀ اوّل به نقض شبهۀ خصم خود بپردازد و سپس آنچه حق است را بیان کند،چون تا وقتی زمین را از خار و علف های هرز و...،صاف نکنیم،کاشت بذر کدام منفعتی ندارد یعنی «التخلیة قبل التحلیة». شیخ الاسلام ابن تیمیه-رحمه الله- نیز می فرمایند:" آن وقتی که حق را برای یک مبتدعی که مذهبش را بر اصلی فاسد بنا نهاده،بیان کنی،به دلیل آن شبهاتی که در نفسش پدید می اید،با تو به مقابله می پردازد؛پس شایسته این است که اگر مناظر بر این هست که حق با او است،ابتدای امر شبهۀ او را رد کرده و اگر بطلان قولش روشن شد و خواستار حق بود، به تقریرِ حق بپردازد. چون تا وقتی که این مرحله نگذرد،پذیرفتن حق برای طرف مقابل ممکن نیست و این دقیقا مثل آن لوحی است که در آن گفتۀ باطلی نوشته شده است و ابتداء باید آنچه از باطل نگاشته شده را پاک نموده و بعد از آن حق را نوشت» [مجموع الفتاوی-ج17،ص159]

#آداب_حوار، #التخلیة_قبل_التحلیة
#کانال_تخصصی_صدای_اهل_سنت

🌐 @sedayeahlesunnateIran
یا عبادي!
إنكم تخطئون بالليل والنهار وأنا أغفر الذنوب جميعاً...
فاستغفروني أغفر لكم!

ای بندگانم!
شما شب و روز گناه می‌کنید و من تمامی گناهان را می‌آمرزم!
پس از من بخشش و آمرزش بخواهید تا شما را بیامرزم!
(حدیث قدسی: رواه مسلم)
@Hedayah1
هدایة الحیاری
Tarke_Jadal.pdf
از زیباترین احکامی که دین آورده است:
هجر و ترک اهل باطل
@Hedayah1
ابن جوزی می‌گوید:
«شخصی از همسرش رویگردان شده و زنی نامحرم را بر او ترجیح می‌دهد، درحالیکه ممکن است همسرش نیکوتر باشد! سببش این است که عیب‌های آن غریبه آشکار نشده و بدون مخالطت هم آشکار نمی‌شود؛ و وقتی که آنچه پنهان بوده آشکار گردد، از او هم خسته شده و به دنبال یکی دیگر می‌رود و این تا بی‌نهایت ادامه خواهد داشت...!»
#منقول #ذم_الهوى
@Hedayah1
حفظ الله المهيمن الشيخ عبد الله السعد من شر أعداء الدين
@Hedayah1
Forwarded from خالد عزیزی
مناظره یکی از وسایل مهم تقویت بنیه علم و کسب معارف جدید و دعوت به حق و رد و ابطال شبهات اهل باطل می باشد. ولی هر کسی شایستگی و اهلیت این کار را ندارد.
برخی اوقات افرادی خودشان را در گیر مناظره با مخالفین اسلام میکنند حالا یا از روی دلسوزی و عاطفه یا از روی تعالم و اعتماد به نفس کاذبی که برایشان ایجاد شده است و وقتی اطلاعات و رسوخ و تمکن علمی لازم رو نداشته باشند یا اینکه انحرافات طرف مقابل را که به عنوان یک واقعیت مسلم به خوردش میدهد را می پذیرد و خودش دچار انحراف میشود. یا اینکه به خاطر ناتوانی در رد شبهه مخالف دچار یأس و سرخوردگی و سستی و یا تشکیک می شود. و ممکن است عدم اعتراف به قصور علمی و ضعفش، او را به سمت وادیهای سقوط خطرناکی بکشاند که عاقبتش وخیم خواهد بود.
بوده اند افرادی که بدون داشتن مقدمه و توانایی کافی به مناظره با ملحدین و مخالفین خارجی و داخلی پرداخته اند وخودشان مُرتد شده یا در بهترین حالتش دچار انحرافات فکری خطرناکی شده اند که هر چه تلاش کرده اند نتوانسته اند از آن رهایی پیدا کنند.
برای همین توصیه اکید این است که فقط افراد معدود و محدودی که توانایی کافی در مناظره را دارند به این کار مشغول شوند آن هم در کنار هم فکری و مشورت با افرادی هم طراز و هم قطار و داشتن مطالعه مستمر و توسعه دایره مطالعاتی و کمک گرفتن از علما و افراد باتجربه در این زمینه.
هدایة الحیاری
مناظره یکی از وسایل مهم تقویت بنیه علم و کسب معارف جدید و دعوت به حق و رد و ابطال شبهات اهل باطل می باشد. ولی هر کسی شایستگی و اهلیت این کار را ندارد. برخی اوقات افرادی خودشان را در گیر مناظره با مخالفین اسلام میکنند حالا یا از روی دلسوزی و عاطفه یا از روی…
گفتم: از جمله‌ی اینها، جهم بن صفوان بود که ماجرای گمراهی‌اش از آنجا شروع شد که با سمنیه مناظره نمود؛ او را به حس‌گرایی که در دینشان بود ملزم کردند، تدریجاً به پایین کشیدند و تمام دینش را زیر سؤال بردند!
جهم برای آنکه از الزام باطل آنها فرار کند، بجای جایگزین‌کردن حق، گفت که خدا مانند روح است و در سراسر گیتی وجود دارد، و اینگونه گمراه شد و خلق بسیاری را گمراه نمود!

پس بسیار است که مناظره، عمر و دین را ضایع گرداند!
@Hedayah1
أناضل عن دين عظيم وهبتُه ... عطاء مُقل مهجتي وحياتيا
وممتثل لله أسلمَ وجهه ... يقول أنا وحدي سأحمي دينيا
بظهري ببطني بالذراع بمقلتي ... بجنبي بعظم الصدر حتى التراقيا
على ذروة التوحيد تخفق رايتي ... وتحت روابيها تصبُّ دمائیا

از دین بزرگی پشتیبانی می‌کنم که برایش بهای اندکِ خون و زندگی‌ام را بخشیده‌ام؛ اطاعت کننده‌ی الله، که تسلیم فرامین او شده و می‌گوید: خودم به تنهایی از دینم حمایت خواهم نمود. با پشت، روی، بازو، پهلو، استخوان سینه و بدن زخمی‌ام می‌جنگم، تا اینکه به استقبال شهادت بروم؛ پرچم من بر بلندای توحید تکان می‌خورد و زیر تپه‌های توحید، خونم می‌ریزد.

* ترجمه برای یکی از اساتید عزیز است.
@Hedayah1
هدایة الحیاری
«آخرین مراتب محبت تتیم و اولین مراتب آن علاقه است که در آن انسان به محبوب دلبسته می‌شود، سپس صبابه است که در آن قلب، سو به محبوب دارد، سپس غرام است که در آن دوست‌داشتن با قلب ملازمت می‌یابد و بعد از آن عشق است، و سپس تتیم؛ می‌گویند "تیم الله" و مرادشان "عبد…
ابن جوزی رحمه الله می‌گوید:
«درباره‌ی عشق اختلاف کرده‌اند، که آیا پسندیده است یا نکوهیده؟
گروهی گفته‌اند که پسندیده است؛ زیرا از لطافت طبع برآید و آنکه طبع غلیظ و سختی داشته باشد، چیزی از آن را در نیابد، و عشقی که در آن افراط نباشد، موجب جلای عقل و تصفیه‌ی ذهن می‌گردد، اما در صورت افراط سم کشنده‌ای است. گروه دیگری هم گفته‌اند که عشق مذموم است؛ زیرا عاشق را در جای بردگان قرار می‌دهد!
اما من کلام آخر را می‌گویم، اینکه محبت و دوستی و میل نسبت به چیزهای نیک، نکوهیده نیست و اين را تنها مردم منزوی ندارند! اما عشقی که از حد میل و محبت بگذرد و به جایی برسد که عقل انسان را صاحب شده و او را به غیر مقتضای حکمت بکشاند، مذموم است و حکماء از آن می‌گریزند!»
ذم الهوى لابن الجوزي، ص 306
#عشق
«داناترین مردم به علم مغازی، اهل مدینه و سپس اهل شام و بعد از آنها اهل عراق می‌باشند؛ داناتربودن اهل مدینه به این سبب است که وقایع نزد آنها بوده [و در شهر پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده‌اند] و سبب دانایی اهل شام نیز این است که اهل غزوه و جهاد بوده‌اند.»
مقدمة في أصول التفسير لابن تيمية، الناشر: دار مكتبة الحياة، ص 23
@Hedayah1
هدایة الحیاری
«داناترین مردم به علم مغازی، اهل مدینه و سپس اهل شام و بعد از آنها اهل عراق می‌باشند؛ داناتربودن اهل مدینه به این سبب است که وقایع نزد آنها بوده [و در شهر پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده‌اند] و سبب دانایی اهل شام نیز این است که اهل غزوه و جهاد بوده‌اند.» مقدمة…
فوائدی دیگر از این رساله‌ی ابن تیمیه رحمه الله:
1- گاهی با وجود دلایلی، به قطع و یقین حدیثی را تصدیق یا تکذیب می‌کنند، مثل احادیثی که جاعلان مبتدع و غالی در فضائل نقل می‌کنند.
2- در کتب تفسیری، احادیث موضوع بسیاری وجود دارد؛ مانند روایاتی که ثعلبی، واحدی و زمخشری در فضائل هر کدام از سور قرآنی نقل می‌کنند.
3- ثعلبی اهل خیر و دین بوده، اما هرچه یافته را نقل کرده و در بین روایاتی که نقل می‌کند، صحیح و ضعیف و حتی موضوع وجود دارد.
4- واحدی از ثعلبی نسبت به زبان عرب آگاه‌تر بوده، اما ثعلبی از او به پیروی از سلف نزدیک‌تر است.
5- تفسیر بغوی مختصری از تفسیر ثعلبی است، اما خود تفسیرش را از احادیث موضوع و دیدگاه‌های مبتدعانه محفوظ داشته است.
6- احادیث جهر بسمله، صدقه‌دادن علی رضی الله عنه در نماز و همچنین حدیثی که مراد از "هاد" در {ولکل قوم هاد} را ایشان می‌داند، از جمله موضوعات کتب تفسیر هستند.
#مقدمة_في_أصول_التفسير #ابن_تيمية
@Hedayah1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥خطرناک‌ترین موج فکری که امت اسلامی را تهدید می‌کند...

توضیحات دکتر هیثم طلعت در مورد افراد و افکاری که در امت اسلام مانند گرگ در پوستین گوسفند هستند و به اسلام و اصول آن حمله می‌کنند و خود را مسلمان و اصلاح‌گر و روشنفکر دینی معرفی می‌کنند و هیچ فرد و فکری به اندازه‌ اینها به کفر، ملحدین و اسلام‌ستیزان خدمت نکرده است.

شیخ احمد دیدات می‌گوید: «افرادی به پیروی از غربیان مشغول شدند، به طوری که از غربی‌ها غربی‌تر اند، خطر افکار این افراد برای اسلام، از خودِ غرب بیشتر است و لازم است که این تفکرات را از ریشه بخشکانیم.» (نیرنگ جدید مبلغین مسیحیت، ص۹)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism
(رد شبهات ملحدین)
ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید:
«شخصی یک بار به من گفت که معنای {وما یعلم تأویله إلا الله}، تأویل "هو" است -یعنی اسم هو که می‌گویند "هو هو" و ابن عربی کتابی درباره‌ی این اسم دارد-؛ من با این که آن زمان خیلی کوچک بودم، به او گفتم: اگر معنایش آنطور بود که می‌گویی، در مصحف بصورت مفصول "تأویل هو" نوشته می‌شد، نه اینکه به طور موصول نوشته شود!»
مجموع الفتاوى، الناشر: مجمع الملك فهد، ج 10، ص 560

نکته: "هو" از اسماء خداوند نیست!
@Hedayah1
2024/10/05 22:52:26
Back to Top
HTML Embed Code: