Telegram Web Link
هدایة الحیاری
تفاوت دوست‌داشتن مخلوق و دوست‌داشتن خداوند متعال در این است که انسان، مخلوق را برای ذات مخلوق دوست ندارد، اما خداوند را برای اینکه خداست دوست دارد؛ خداوند محبوب لذاته است و مخلوق محبوب لغیره. @Hedayah1
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
«ثلاث من كن فيه وجد بهن حلاوة الإيمان: أن يكون الله ورسوله أحب إليه مما سواهما، وأن يحب المرء لا يحبه إلا لله، وأن يكره أن يعود في الكفر بعد أن أنقذه الله منه، كما يكره أن يقذف في النار.» (متفق علیه)

سه خصلت هستند که در هر شخصی باشند، شیرینی ایمان را درمی‌یابد:
1- خداوند و پیامبرش را بیش از هر کسی دوست بدارد.
2- شخص را فقط برای خداوند دوست بدارد.
3- از بازگشتن به کفر بعد از آنکه خداوند او را از آن نجات داده کراهت داشته باشد، همانگونه که از پرتاب‌شدن در آتش کراهت دارد!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «ثلاث من كن فيه وجد بهن حلاوة الإيمان: أن يكون الله ورسوله أحب إليه مما سواهما، وأن يحب المرء لا يحبه إلا لله، وأن يكره أن يعود في الكفر بعد أن أنقذه الله منه، كما يكره أن يقذف في النار.» (متفق علیه) سه خصلت هستند که…
علامه‌ی محقق، ابن قیم رحمه الله می‌گوید:
«پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث به این خبر داده‌اند که بنده شیرینی و لذت ایمان را درنمی‌یابد مگر اینکه خداوند را بیش از هر چیزی دوست داشته باشد، و دوست‌داشتن پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تابع محبت خداوند است، و همچنین اینکه شخص دیگری را دوست بدارد و این دوست‌داشتن بخاطر خداوند باشد، از محبت خداست و اگر چنین نباشد، از محبت خدا می‌کاهد.»
روضة المحبين ونزهة المشتاقين، الناشر: دار الكتب العلمية، ص 200
@Hedayah1
هدایة الحیاری
علامه‌ی محقق، ابن قیم رحمه الله می‌گوید: «پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث به این خبر داده‌اند که بنده شیرینی و لذت ایمان را درنمی‌یابد مگر اینکه خداوند را بیش از هر چیزی دوست داشته باشد، و دوست‌داشتن پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز تابع محبت خداوند است، و…
ابن قيم رحمه الله درباره‌ی دوست‌داشتن همسر می‌فرماید:
«بر کسانی که همسرانشان را دوست داشته باشند هیچ سرزنشی نیست، بلکه این از کمال است و خداوند با این محبت بر بندگانش منت گذاشته، فرموده است: {ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون}، [و از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت؛ مسلماً در این نشانه‌ها و دلائلی است برای افرادی که می‌اندیشند]، پس زن را مایه‌ی آرامش مرد قرار داده که قلبش به او آرام می‌گیرد و محبت خالصی میان آندو برقرار کرده است که مودت همراه با رحمت و مهربانیست.»
الجواب الكافي لمن سأل عن الدواء الشافي، الناشر: دار المعرفة، ص 237
@Hedayah1
جهل و زندقه در میان اصحاب رسانه بسیار است تا خبر صادق مصدوق صلی الله علیه وسلم به وقوع بپیوندد؛ یکی از آنها برای توجیه اهانت زنی به شیخ شعراوی رحمه الله مقاله‌ای نوشته تا بگوید که آن زن در انتقادات خود تنها نبوده و اسامی افرادی را جمع کرده که در ایشان طعنه زده‌اند، و در آن میان می‌گوید:

"مفید فوزی از جمله مشهورترین روزنامه‌نگارانی است که در جاهای مختلفی از شیخ شعراوی انتقاد کرده است؛ فوزی، از نقش شعراوی در تأثیرگذاری بر تعداد زیادی از ستارگان و هنرمندان و قانع‌کردنشان به پوشیدن حجاب، خصوصاً در دهه‌های هشتاد و نود قرن گذشته انتقاد کرده است. فوزی بیان کرده که اعتراض او به این دلیل است که حجاب‌پوشیدن این هنرمندان از درون آنها سرچشمه نگرفته، بلکه تحت تأثیر شیخ شعراوی بوده‌اند!"

نمی‌دانم که فوزی و صاحب مقاله خود را رسوا کرده‌اند، یا شیخ شعراوی؟!
رحم الله الشيخ الشعراوي
@Hedayah1
هدایة الحیاری
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «ثلاث من كن فيه وجد بهن حلاوة الإيمان: أن يكون الله ورسوله أحب إليه مما سواهما، وأن يحب المرء لا يحبه إلا لله، وأن يكره أن يعود في الكفر بعد أن أنقذه الله منه، كما يكره أن يقذف في النار.» (متفق علیه) سه خصلت هستند که…
کسی که زشتی کفر را دریافته باشد، زیبایی ایمان را خوب درک می‌کند، زیرا همانطور که می‌گویند «تعرف الأشیاء بأضدادها»، پس ایمان همانقدر نیکوست که کفر زشت است، و بهشت همانقدر مطلوب و خواستنی است که جهنم مکروه و نالذیذ.

وقتی که شیرینی ایمان در دل بیفتد، برائت از کفر و اهلش به وجود می‌آید؛ کسی که خلود ظالمان در جهنم را برنمی‌تابد، ارزش ایمان و قبح کفر را درک نکرده، و کسی که احکام شرعی و تطبیق آن را نمی‌پسندد، قدم به ساحل ایمان نگذاشته است.

مورد سومی که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم ذکر کرده را در جاهایی از قرآن دیده‌ام، یکی از آنها در داستان اصحاب کهف است: {إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا} [الکهف: 20]، «قطعاً اگر آنان بر شما دست یابند، شما را سنگسار می‌کنند، و یا این که به آئین خود برمی‌گردانند، و هرگز رستگار نمی‌گردید».
و آن را در ساحران سابق فرعون می‌بینم: {...لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ - قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ} [الشعراء: 50-49]، «[فرعون گفت که] حتماً دستها و پاهای شما را عکس یکدیگر قطع می‌گردانم و همگی شما را به دار می‌آویزم! گفتند: هیچ زیانی نیست، ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم»، شیرینی ایمان این مردان شجاع و ربانی را پدید آورده، و از دل سیاهی کفر و سحر، الماس‌هایی از مؤمنان استخراج کرده است که به بزرگترین طواغیت بگویند: با جسم ما هر کاری خواستی انجام بده، روح ما از دسترس تو خارج است!

شیرینی ایمان است... بلال را زیر آفتاب سوزان حجاز نگاه می‌دارد تا بگوید: أحد أحد، بازنمی‌گردد زیرا راه پیش روی خود را روشن‌تر از گذشته‌ی تاریک و تباه‌اش می‌داند...
یا رب یا رب ارزقني...
@Hedayah1
ابن قیم رحمه الله می‌فرماید:
«لا إله إلا الله نیکوترین حسنات است و توحید الوهیت در رأس امور می‌باشد، وگرنه هم مسلمان و هم کافر به توحید ربوبیت اقرار دارند؛ پس توحید ربوبیت به تنهایی کافی نیست و بلکه حجتی بر مردم است!»
إغاثة اللهفان، الناشر: مكتبة المعارف، ج 1، ص 30
@Hedayah1
«سفیان بن عیینه رحمه الله فرموده است: هرکسی از عابدان ما فاسد گردد، نظیری از نصاری در او پدید آمده و هرکسی از عالمان ما فاسد شود، نظیری از یهود در او وجود دارد؛ زیرا نصاری بدون علم عبادت کردند و یهودیان پس از شناختن حق از آن منحرف شدند.»
إغاثة اللهفان، الناشر: مكتبة المعارف، ج 1، ص 24
@Hedayah1
ابن تیمیه رحمه الله فرموده است:
«فلا ينكر أن يكون في المنتسبين إلى الأئمة الأربعة من هو زنديق ملحد مارق من الإسلام، فضلا عن أن يكون رافضيا!»
منهاج السنة النبوية، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، ج 4، ص 134
یعنی: انکار نمی‌کنیم که در میان منتسبین به امامان اربعه فرد زندیق و ملحدِ از اسلام دررفته‌ای باشد، چه رسد به اینکه در میان آن منتسبین فردی [یافت شود که در باطن] رافضی باشد!

پس انتساب بعضی از دین‌فروشان به مذاهب اربعه تو را نفریبد؛ در اثری که به بعضی از سلف منسوب است، آمده که «رُب تال للقرآن والقرآن يلعنه»، یعنی چه بسیارند کسانی که قرآن را تلاوت کرده و قرآن آنها را لعن می‌کند!
و در حدیث مرفوع آمده است: «والقرآن حجة لك أو عليك»!
@Hedayah1
هدایة الحیاری
ابن قيم رحمه الله درباره‌ی دوست‌داشتن همسر می‌فرماید: «بر کسانی که همسرانشان را دوست داشته باشند هیچ سرزنشی نیست، بلکه این از کمال است و خداوند با این محبت بر بندگانش منت گذاشته، فرموده است: {ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة…
«آخرین مراتب محبت تتیم و اولین مراتب آن علاقه است که در آن انسان به محبوب دلبسته می‌شود، سپس صبابه است که در آن قلب، سو به محبوب دارد، سپس غرام است که در آن دوست‌داشتن با قلب ملازمت می‌یابد و بعد از آن عشق است، و سپس تتیم؛ می‌گویند "تیم الله" و مرادشان "عبد الله" است.»
العبودية لابن تيمية، الناشر: المكتب الإسلامي، ص 48
@Hedayah1
«به صرف غذا مهمان ثروتمندان شدیم و عالمان آن مجلس را دیدم که نزدشان پرذلت‌ترین افراد بودند و برایشان تواضع می‌کردند! در هر گروه عیبی دیدم: اهل دنیا از طلب علم دست کشیده بودند و عالمان را برای چیزی بزرگ می‌داشتند که خود قدرش را ندانسته بودند، و نیز باید عالمان را سرزنش کنم که چرا نفستان را که با علم شرف یافته، از ذلت در مقابل چیزهای حقیر و پست حفظ نمی‌کنید؟! پس شایسته آن است که عالم برای ثروت بکوشد و در کارکردن مبالغه کند، هرچند که با کارکردن، بخشی از زمان طلب علم را از دست دهد؛ زیرا اینگونه است که آبروی خود را حفظ می‌کند.»
صيد الخاطر لابن الجوزي، الناشر: دار القلم، ص 190
@Hedayah1
Forwarded from کانال| صبغت الله عاکف (صبغت الله عاکف)
سوالات شرعی خود را در صفحه‌ی عمومی فیسبوک نشر ننمایید؛ یا در گروه‌های ویژه‌ی پاسخ شرعی مطرح نمایید و یا هم از کسانیکه در باب فتوا تخصص و تمکن دارند بپرسید.

چون علمایی که کار شان پاسخ‌گویی به سوالات شرعی هست، در کامنت‌ پست‌های عمومی پاسخ نمی‌دهند و آن‌هایی که پاسخ می‌دهند هم مفتی نیستند.

اینجا فضای مجازی هست، همگی برای مردم عامه مفتی و عالم و دانشمند جلوه می‌کنند؛ کسی در اینجا رژیم نمی‌گیرد، از همگی هرچه که بپرسید جواب می‌دهند؛ اما جواب صحیح را از باید از علمای مورد اعتما گرفت، نه از جوان دعوت‌گری که کارش تنها دعوت هست و فقط یک‌سری کتاب‌های تربیتی و دعوتی را مطالعه نموده.

برخی هم شهوت سخن دارند، خود را مسئول پاسخ‌گویی و سخن گفتن پیرامون هر نازلی می‌دانند؛ لذا هر حادثه و اتفاقی که رُخ دهد، بدون اینکه کسی از آن‌ها گلایه‌ای داشته باشد، ظهور می‌کنند و می‌گویند.

صبغت الله عاکف

https://www.tg-me.com/SebghatullahAkif
زشتی گناه از آنجاست که انسان، با نعمتی که الله به او بخشیده در مسیر عصیان و نافرمانی او قدم برمی‌دارد؛ با زبانی که خدا به او داده کفر یا معصیت می‌کند، با چشمی که خدا به او داده به آنچه نگریستن به آن حرام است می‌نگرد، و با پایی که خدا به او داده به سوی حرام قدم برمی‌دارد.
@Hedayah1
ابن قیم رحمه الله می‌فرماید:
«گناهان موجب زوال نعمت هستند؛ نعمت‌های حاضر را از بین می‌برند و راه وصول نعمت‌های آینده را هم قطع می‌کنند. بسیار عجیب است که انسان از طریق مشاهده و شنیدن و... دانسته که گناهان چنین اثری دارند، اما باز هم بر گناهان اصرار می‌ورزد؛ انگار که او از جمله‌ی بندگان استثنا شده و از آن عموم تخصیص یافته است!»
الجواب الكافي، الناشر: دار المعرفة، ص 106
@Hedayah1
از استاد بزرگواری مدت‌ها پیش خواسته بودم نکاتی برای تسهیل حفظ قرآن معرفی کند، و فرموده بود:
1- از خداوند بخواه تا تو را توفیق دهد.
2- از گناه به طور کلی دوری کن و تقوای خدا را داشته باش.
3- مرور و تکرار داشته باش.
4- در حفظ عجله نکن و بگذار که ابتدا بخش‌های قبلی به خوبی تسهیل شود، سپس ادامه بده.
5- آیاتی که حفظشان سخت است را بنویس، بخش‌بخش کن و هربار بخشی از آن را حفظ کن. همچنین آیات متشابه را کنار هم بنویس و تفاوت‌ها و شباهت‌ها را به دقت به خاطر بسپار.
6- شماره‌ی آیات را هم به همراه آیات حفظ کن.
وفق الله الجمیع
@Hedayah1
«وقالوا: سفه أحلامنا، وأعاب ديننا، وشتم آلهتنا، ومعلوم أنه -صلی الله علیه وسلم- لم يشتم عيسى ولا أمه، ولا الملائكة، ولا الصالحين، لكن لما ذكر لهم أنهم لا يدعون ولا ينفعون ولا يضرون، جعلوا ذلك شتماً!»
#ستة_مواضع_من_السيرة
@Hedayah1
جعفرپنبه‌زن‌های زمان ما!
@Hedayah1
قال رسول الله صلی الله علیه وسلم:
«لا يلدغ المؤمن من جحر واحد مرتين» (متفق عليه)

انسان مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود!
@Hedayah1
ملحد و بی‌دین را آزاداندیش نامیدن همانقدر نامناسب است که بی‌راهه را آزادراه گفتن؛ آزاداندیشان حقیقی مؤمنان‌اند که راه پیروی از شهوات و شبهات پیش رویشان باز است اما با این حال راه حق را می‌پیمایند، خدا را عبادت می‌کنند و چیزی را شریکش نمی‌گردانند.
@Hedayah1
در گفتگوی با کسانی که به خیال خود منکر تفرق بودند می‌دیدم که به شعری از حافظ به عنوان شعار ایما می‌کردند:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ... چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

اما نه مفهوم شعر را دریافته بودند و نه از فرق اطلاعی داشتند؛ زیرا حافظ از «هفتاد و دو ملت» گفته و در حدیث نبوی آمده که امت «هفتاد و سه ملت» می‌شوند که همگی جز یکی در آتش هستند، پس حافظ مانند آنها تمام فرق را رد نکرده تا بگوید «من تنها مسلمان هستم»، بلکه از فرق باطل سخن گفته است که حقیقت را دور زده و به دنبال هوا و هوس خود رفتند.
@Hedayah1
2024/10/07 05:21:08
Back to Top
HTML Embed Code: