هدایة الحیاری
خوشا به حال این چشمها...! جبیر بن نفیر رحمه الله میگوید که روزی نزد مقداد بن اسود رضی الله عنه نشسته بودیم که مردی از نزد ما گذشت و به ایشان گفت: «طوبى لهاتين العينين اللتين رأتا رسول الله صلى الله عليه وسلم! والله لوددنا أنا رأينا ما رأيت، وشهدنا ما شهدت!»…
پس از اینکه مسیلمه کذاب خروج کرد، وحشی رضی الله عنه گفت: «لأخرجن إلى مسيلمة لعلي أقتله فأكافئ به حمزة» (بخاری)، یعنی: به سوی مسیلمه بیرون میروم، شاید او را کشتم و کشتن حمزه را با کشتنش جبران کردم!
زمانی که کافر بود، یکی از بهترین مؤمنان را به شهادت رسانده بود و حال که ایمان آورده میخواهد یکی از بدترین کافران را به هلاکت برساند و عمل سابقش را بپوشاند! اصلاح چنین است...
#هكذا_تألق_جيل_الصحابة
@Hedayah1
زمانی که کافر بود، یکی از بهترین مؤمنان را به شهادت رسانده بود و حال که ایمان آورده میخواهد یکی از بدترین کافران را به هلاکت برساند و عمل سابقش را بپوشاند! اصلاح چنین است...
#هكذا_تألق_جيل_الصحابة
@Hedayah1
+ مغالطه کردی...
- چه نوع مغالطهای؟ نام ببرید!
+ ببینید شما...
- مغالطهی تلهی طلایی! مغالطهی کفتر کاکلبهسر! مغالطهی...
| اولین روزهای یک ملحد بعد از خواندن دوصفحهی اول کتاب خندان |
- چه نوع مغالطهای؟ نام ببرید!
+ ببینید شما...
- مغالطهی تلهی طلایی! مغالطهی کفتر کاکلبهسر! مغالطهی...
| اولین روزهای یک ملحد بعد از خواندن دوصفحهی اول کتاب خندان |
علم، اندکاندک به دست میآید!
شیخ بکر ابو زید رحمه الله در حلیة طالب العلم (ص/154) بعد از ذکر سه عبارت از جمله «ازدحام العلم في السمع مضلة الفهم» (ازدحام علم در سمع، فهم را گمراه میکند) فرموده است: «بنابراین باید ابتدا اصل و اساس را در هر فنی که میخواهی بسازی؛ یعنی اصل و مختصر آن علم را نزد شیخی که در آن علم محکم و متقن باشد -نه به تنهایی- بخوانی و علم را اندکاندک بجویی!»
سه روش کلی برای طلب علم وجود دارد:
1- گرفتن علم از مشایخ به طور مستقیم: این روش، سنت سلف و اصل است به شرطی که شیخ متقنی بیابد که عقیدهی سالمی داشته باشد، وگرنه به احتمال زیاد به واسطهی شیخش گمراه خواهد شد درحالیکه علم اندکی که با اخلاص و عمل و خشیت همراه باشد، از علم فراوانی که آتش بدعت در آن باشد بهتر است!
2- گرفتن علم از نوارهای صوتی: اگر روش قبلی میسر نبود، شخص از این روش استفاده میکند. علامه عبدالکریم الخضیر میفرماید: «شکی نیست که گرفتن علم از مشایخ اصل است، اما اگر فراهم نبود مانعی نیست که در خانهات بخوانی و گوش دهی... بعد نزد مشایخ میروی و سؤالاتی که برایت پیش آمده را مطرح میکنی و نوارهای صوتی یکی از بزرگترین نعمتهایی است که در زمان ما به وجود آمده و علمآموزی را آسان میکند» (منبع) و یکی از خوبیهای این روش این است که میتوان از دروس کبار علمای مسلمین استفاده کرد درحالیکه در روش قبلی تنها از علمای محدودی استفاده میشود.
3- گرفتن علم از کتاب: شکی نیست که کتابها معلومات زیادی را در خود دارند، اما کسی که در سطح مطالعهی کتاب خاصی نباشد یا اینکه به هر دلیلی سوء فهمی بیابد، راهی برای تصحیحش نخواهد داشت و چنین کسی بسیار اشتباه خواهد کرد و بنیان علمی ضعیفی خواهد داشت. پس مجرد اعتماد بر کتاب مخصوصاً برای طالب علم مبتدی اشتباه است و او را به جایی نمیرساند.
میبینیم سؤال از مشایخ یا طلاب علم در هر صورت لازم است و طلب علم «به تنهایی» ممکن نیست؛ «من دخل في العلم وحده خرج وحده»، یعنی: هرکس تنهایی وارد علم شود، به تنهایی [و بدون علم] خارج خواهد شد!
شیخ بکر ابوزید رحمه الله ذکر کرد که ابتدا باید مختصر هر علم را خواند و به خوبی یاد گرفت. برای مثال در عقیده با ثلاثة الأصول شروع میکند تا یقین در قلبش شکل بگیرد و عظمت و حق الله را بشناسد، سپس کتاب التوحید را میخواند، سپس أعلام السنة المنشورة یا واسطیه را با شرح مختصری میخواند. اما اگر از ابتدا بخواهد کتابهایی که در نقد مخالفین هستند یا بدتر از آن، کتب مخالفین را بخواند، چیزی حاصل نمیکند بلکه گمراه میشود! مثال دیگر کسی است که هنوز اربعین نووی را نخوانده و به دنبال خواندن صحیح بخاری است، چنین چیزی خلاف تدرج در طلب علم است و طالب را به جایی نمیرساند!
همچنین در سیره الرحیق المختوم، در تفسیر تیسیر الکریم الرحمن و در حدیث ریاض الصالحین با شرح ابن عثیمین را میخواند و در کنار این حفظ مقداری از قرآن ضروری است.
از این نکته غافل نشویم که بسیاری فکر میکنند چیزی را فهمیدهاند درحالیکه به مغز و درون آن راه نیافتهاند. پس اگر مبتدی کتاب سطوح بالا را خواند و گمان کرد که میفهمد، به این حس خود اعتماد نکند؛ زیرا مراد، فهم الفاظ نیست و فهمیدن چیز دیگری است!
شیخ بکر ابو زید نقل میکند که بعضی از مشایخ، فقه حنبلی را در سه سطح (زاد، مقنع، مغنی) تدریس میکردند و اجازه نمیدادند که شاگردان سطح اول در دروس سطح دوم شرکت کنند تا مبادا دچار تشویش ذهنی شوند!
چرا نباید در طلب علم عجله کرد؟
- شخص عجول دچار تشویش ذهنی میشود یا انگیزهاش را از دست میدهد!
- فهم برخی کتب نیاز به مقدماتی دارد که در کتب سطوح پایینتر آمده است.
- هرچه اساس طالب علم قویتر باشد، از کتب سطوح بالاتر، چیزهای بیشتری میفهمد و استفادهی کاملتری میکند.
والحمد لله رب العالمین
همچنین بخوانید:
چگونه علمت را از فراموشی حفظ کنی؟
چرا باید عقیده را پیش از خواندن کتب ردود یاد گرفت؟
شیخ بکر ابو زید رحمه الله در حلیة طالب العلم (ص/154) بعد از ذکر سه عبارت از جمله «ازدحام العلم في السمع مضلة الفهم» (ازدحام علم در سمع، فهم را گمراه میکند) فرموده است: «بنابراین باید ابتدا اصل و اساس را در هر فنی که میخواهی بسازی؛ یعنی اصل و مختصر آن علم را نزد شیخی که در آن علم محکم و متقن باشد -نه به تنهایی- بخوانی و علم را اندکاندک بجویی!»
سه روش کلی برای طلب علم وجود دارد:
1- گرفتن علم از مشایخ به طور مستقیم: این روش، سنت سلف و اصل است به شرطی که شیخ متقنی بیابد که عقیدهی سالمی داشته باشد، وگرنه به احتمال زیاد به واسطهی شیخش گمراه خواهد شد درحالیکه علم اندکی که با اخلاص و عمل و خشیت همراه باشد، از علم فراوانی که آتش بدعت در آن باشد بهتر است!
2- گرفتن علم از نوارهای صوتی: اگر روش قبلی میسر نبود، شخص از این روش استفاده میکند. علامه عبدالکریم الخضیر میفرماید: «شکی نیست که گرفتن علم از مشایخ اصل است، اما اگر فراهم نبود مانعی نیست که در خانهات بخوانی و گوش دهی... بعد نزد مشایخ میروی و سؤالاتی که برایت پیش آمده را مطرح میکنی و نوارهای صوتی یکی از بزرگترین نعمتهایی است که در زمان ما به وجود آمده و علمآموزی را آسان میکند» (منبع) و یکی از خوبیهای این روش این است که میتوان از دروس کبار علمای مسلمین استفاده کرد درحالیکه در روش قبلی تنها از علمای محدودی استفاده میشود.
3- گرفتن علم از کتاب: شکی نیست که کتابها معلومات زیادی را در خود دارند، اما کسی که در سطح مطالعهی کتاب خاصی نباشد یا اینکه به هر دلیلی سوء فهمی بیابد، راهی برای تصحیحش نخواهد داشت و چنین کسی بسیار اشتباه خواهد کرد و بنیان علمی ضعیفی خواهد داشت. پس مجرد اعتماد بر کتاب مخصوصاً برای طالب علم مبتدی اشتباه است و او را به جایی نمیرساند.
میبینیم سؤال از مشایخ یا طلاب علم در هر صورت لازم است و طلب علم «به تنهایی» ممکن نیست؛ «من دخل في العلم وحده خرج وحده»، یعنی: هرکس تنهایی وارد علم شود، به تنهایی [و بدون علم] خارج خواهد شد!
شیخ بکر ابوزید رحمه الله ذکر کرد که ابتدا باید مختصر هر علم را خواند و به خوبی یاد گرفت. برای مثال در عقیده با ثلاثة الأصول شروع میکند تا یقین در قلبش شکل بگیرد و عظمت و حق الله را بشناسد، سپس کتاب التوحید را میخواند، سپس أعلام السنة المنشورة یا واسطیه را با شرح مختصری میخواند. اما اگر از ابتدا بخواهد کتابهایی که در نقد مخالفین هستند یا بدتر از آن، کتب مخالفین را بخواند، چیزی حاصل نمیکند بلکه گمراه میشود! مثال دیگر کسی است که هنوز اربعین نووی را نخوانده و به دنبال خواندن صحیح بخاری است، چنین چیزی خلاف تدرج در طلب علم است و طالب را به جایی نمیرساند!
همچنین در سیره الرحیق المختوم، در تفسیر تیسیر الکریم الرحمن و در حدیث ریاض الصالحین با شرح ابن عثیمین را میخواند و در کنار این حفظ مقداری از قرآن ضروری است.
از این نکته غافل نشویم که بسیاری فکر میکنند چیزی را فهمیدهاند درحالیکه به مغز و درون آن راه نیافتهاند. پس اگر مبتدی کتاب سطوح بالا را خواند و گمان کرد که میفهمد، به این حس خود اعتماد نکند؛ زیرا مراد، فهم الفاظ نیست و فهمیدن چیز دیگری است!
شیخ بکر ابو زید نقل میکند که بعضی از مشایخ، فقه حنبلی را در سه سطح (زاد، مقنع، مغنی) تدریس میکردند و اجازه نمیدادند که شاگردان سطح اول در دروس سطح دوم شرکت کنند تا مبادا دچار تشویش ذهنی شوند!
چرا نباید در طلب علم عجله کرد؟
- شخص عجول دچار تشویش ذهنی میشود یا انگیزهاش را از دست میدهد!
- فهم برخی کتب نیاز به مقدماتی دارد که در کتب سطوح پایینتر آمده است.
- هرچه اساس طالب علم قویتر باشد، از کتب سطوح بالاتر، چیزهای بیشتری میفهمد و استفادهی کاملتری میکند.
والحمد لله رب العالمین
همچنین بخوانید:
چگونه علمت را از فراموشی حفظ کنی؟
چرا باید عقیده را پیش از خواندن کتب ردود یاد گرفت؟
اسامة بن زید رضی الله عنهما از کسانی بود که در جنگ علی رضی الله عنه با اهل جمل و اهل صفین شرکت نکرد. علی رضی الله عنه سبب را پرسید و ایشان گفت: «لو كنت في شدق الأسد لأحببت أن أكون معك فيه ولكن هذا أمر لم أره» (بخاری)، یعنی: اگر در کام شیر هم بودی، دوست داشتم با تو باشم، ولی این [یعنی قتال مسلمین] چیزیست که روا ندانستم!
یکی از نکات جالبی که در این اثر هست، این است که اسامه رضی الله عنه علیرغم محبتی که به علی رضی الله عنه دارد و حاضر است با او در خطرناکترین شرایط باشد، وقتی با اجتهادش به نتیجهای میرسد، روی آن میماند و عذر میخواهد. به طاعت مطلق از امام و حاکم باور ندارد. خود را مأمور معذور نمیداند!
یکی از نکات جالبی که در این اثر هست، این است که اسامه رضی الله عنه علیرغم محبتی که به علی رضی الله عنه دارد و حاضر است با او در خطرناکترین شرایط باشد، وقتی با اجتهادش به نتیجهای میرسد، روی آن میماند و عذر میخواهد. به طاعت مطلق از امام و حاکم باور ندارد. خود را مأمور معذور نمیداند!
در مدرسه با پسری روی یک نیمکت مینشستیم. دوست بودیم. هوای یکدیگر را داشتیم. صدای خوبی داشت و خوب قرآن میخواند. اخیراً دانستم که به فسق گرویده و در راهی قدم گذاشته که شهوات میبارند.
سالها گذشت...
در حیاط با یکی از همکلاسیها راجع به دین بحث کردیم.
گفتم: خیلی با دین مخالفم!
گفت: چرا؟ اسلام به این خوبی!
گفتم: تمام مشکلات ما سر همین دین است!
دقیق به یاد ندارم که چه حماقتی پشت آن سخنان بود ولی هنوز هم شرمسارم! خدا را شکر میکنم که دلم را از کفر پاک کرد و امروز دیگر مانند آن روزها فکر نمیکنم و امیدوارم که آن همنشین حیاط روی حرفی که زد مانده باشد! حتی اسمش را نمیدانم!
الله قد علم السعادة والشقا ... وهما ومنزلتاهما ضدان
لا يملك العبد الضعيف لنفسه ... رشدا ولا يقدر على خذلان
سبحان من يجري الأمور بحكمة ... في الخلق بالأرزاق والحرمان
نفذت مشيئته بسابق علمه ... في خلقه عدلا بلا عدوان
سالها گذشت...
در حیاط با یکی از همکلاسیها راجع به دین بحث کردیم.
گفتم: خیلی با دین مخالفم!
گفت: چرا؟ اسلام به این خوبی!
گفتم: تمام مشکلات ما سر همین دین است!
دقیق به یاد ندارم که چه حماقتی پشت آن سخنان بود ولی هنوز هم شرمسارم! خدا را شکر میکنم که دلم را از کفر پاک کرد و امروز دیگر مانند آن روزها فکر نمیکنم و امیدوارم که آن همنشین حیاط روی حرفی که زد مانده باشد! حتی اسمش را نمیدانم!
الله قد علم السعادة والشقا ... وهما ومنزلتاهما ضدان
لا يملك العبد الضعيف لنفسه ... رشدا ولا يقدر على خذلان
سبحان من يجري الأمور بحكمة ... في الخلق بالأرزاق والحرمان
نفذت مشيئته بسابق علمه ... في خلقه عدلا بلا عدوان
از بهترین شروح طحاویه: شرح امام ابن ابی العز حنفی رحمه الله و شرح صالح آل الشیخ.
هدایة الحیاری
باقر بر وزن بقره؟! 😂 الحاد اگه فیلم بود، کمدی میبود! #کمدی_الحاد #تلخند
برگرفته از عربی سوم راهنمایی
Forwarded from درر الشيخ الطريفي
••
تهنئة النصارى بـ(الكريسماس) لا تجوز باتفاق المذاهب الأربعة، ولا أعلم قولاً مخالفاً في هذه المسألة إلا في الزمن المتأخر وهي أقوال لا يعتد بها.
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
✦ T.me/Altarefe11
تهنئة النصارى بـ(الكريسماس) لا تجوز باتفاق المذاهب الأربعة، ولا أعلم قولاً مخالفاً في هذه المسألة إلا في الزمن المتأخر وهي أقوال لا يعتد بها.
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
✦ T.me/Altarefe11
🎙 المسلم بر
المسلم برّ أواب ... مفتاح للخير وباب
مسلمان، نیکوکار و توبهکار است. کلید و دروازهی خوبیهاست!
يصدع بالحق بحكمته ... واللطف كلام وخطاب
حق را آشکارا و با حکمت بیان میکند و خطابش لطیف و نرم است!
وله الآداب تميزه ... يرفعه بالخلق سحاب
آدابی دارد که او را از دیگران متمیز میسازد و با اخلاق نیک همسان ابرها بالا میرود!
يأمر بالمعروف وينهى ... عن منكر فعل تواب
به خوبی دستور میدهد و از منکر بازمیدارد و بسیار اهل توبه است!
إن أذن لبى في شوق ... لله يؤرقه حساب
اگر اذان نماز را بشنود، با شوق لبیک میگوید و فکر حساب خواب را از او میگیرد!
إن نسي الله يذكّره ... بالله خليل وصحاب
اگر در چیزی خداوند را فراموش کند، رفیق و دوست الله را به یادش خواهند آورد!
المسلم نور إذ يهدي ... إن يظلم في العين ضباب
وقتی چشمها مهآلود میشوند، مسلمان چون نور موجب روشنایی و هدایت است!
يرجو الرحمن ويسأله ... ولسوف يبشر ويجاب
به خداوند رحمان امید دارد و حاجتهایش را از او میخواهد و به زودی مژده میگیرد و خواستههایش اجابت میشوند!
اللهم أحسنت خلقي فأحسن خلقي
#نشید
المسلم برّ أواب ... مفتاح للخير وباب
مسلمان، نیکوکار و توبهکار است. کلید و دروازهی خوبیهاست!
يصدع بالحق بحكمته ... واللطف كلام وخطاب
حق را آشکارا و با حکمت بیان میکند و خطابش لطیف و نرم است!
وله الآداب تميزه ... يرفعه بالخلق سحاب
آدابی دارد که او را از دیگران متمیز میسازد و با اخلاق نیک همسان ابرها بالا میرود!
يأمر بالمعروف وينهى ... عن منكر فعل تواب
به خوبی دستور میدهد و از منکر بازمیدارد و بسیار اهل توبه است!
إن أذن لبى في شوق ... لله يؤرقه حساب
اگر اذان نماز را بشنود، با شوق لبیک میگوید و فکر حساب خواب را از او میگیرد!
إن نسي الله يذكّره ... بالله خليل وصحاب
اگر در چیزی خداوند را فراموش کند، رفیق و دوست الله را به یادش خواهند آورد!
المسلم نور إذ يهدي ... إن يظلم في العين ضباب
وقتی چشمها مهآلود میشوند، مسلمان چون نور موجب روشنایی و هدایت است!
يرجو الرحمن ويسأله ... ولسوف يبشر ويجاب
به خداوند رحمان امید دارد و حاجتهایش را از او میخواهد و به زودی مژده میگیرد و خواستههایش اجابت میشوند!
اللهم أحسنت خلقي فأحسن خلقي
#نشید
Telegram
هدایة الحیاری
هدایة الحیاری
- من در زمان #وهابیت خیلی مینوشتم! زمانی که مایهی ننگ داعش بودم، هر بار خودکارم تمام میشد، پدرم خودکار تازهای به عنوان هدیه در جورابم میگذاشت که مبادا دست از کار بکشم! + حالا چه مینوشتید؟ - مینوشتم که روایت متواتر میتواند کذب باشد و اینگونه در علم…
سقاف: ابوالحسن اشعری هم برگشته باشد، من تا آخرش هستم!
حسن سقاف در کتابش صحیح شرح العقيدة الطحاوية (ص/55) نوشته بود: «مگر برگشتن اهل رده از دین پیامبر صلی الله علیه وسلم دلالتی بر فساد اعتقادی دارد که پیامبر صلی الله علیه وسلم حامل و دعوتگر آن بودهاند؟! رجوع بعضی از افراد یک مذهب نشانهی نادرستی آن مذهب نیست و ما باید درستی یا نادرستی یک مذهب را از طریق عرضهکردن افکار و مبادی آن به نصوص کتاب و سنت بررسی کنیم... اما اینکه مشبهه و مجسمه ادعا کردهاند که اشعری از مذهب اشاعره رجوع و سه مذهب را طی کرده است، بیشک دروغ و افتراست... اما فرض کنیم که اشعری از مذهبش برگشته باشد، ما چه کار به اشعری داریم؟! حق به پیرویکردن سزاوارتر است و باید دنبالهرو حق بود نه اینکه فلان و فلان رجوع کردهاند!»
چند نکته را از این سخن میفهمیم:
1- وقتی رجوع گروهی در عهد صحابه چیزی را علیه حق ثابت نکند، به طریق اولی رجوع گروهی در زمان پرکاری شیاطین و زیادی شبهات و شهوات چیزی را ثابت نمیکند!
2- وقتی رجوع کبار علمای اشاعره ضرری به مذهب اشاعره نزند، رجوع افرادی که غالباً در عقیدهی اهل سنت و سلف شناختهشده نبودهاند و تحقیق و تحریری از آنها نیست که تخصصشان را در این علم ثابت کند -بلکه بعضی از آنها در علم عقیده عامی بودهاند- چه ضرری به مذهب اهل سنت و سلف خواهد زد؟!
3- وقتی رجوع امام اول که مذهب به او منسوب شده ضرری نداشته باشد، رجوع افرادی که هیچ نقشی در مذهب ندارند و در بهترین حالت دنبالهرو آن باشند چه ضرری دارد؟!
4- خودِ سقاف به گفتهی سعید فوده از اشعریگری برگشته (چنانکه در این مقاله نقلهایی از فوده آوردهام) و بلکه ضد اشعری شده است، فتأمل!!
والحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
#مبارک_خودتان_باشد
حسن سقاف در کتابش صحیح شرح العقيدة الطحاوية (ص/55) نوشته بود: «مگر برگشتن اهل رده از دین پیامبر صلی الله علیه وسلم دلالتی بر فساد اعتقادی دارد که پیامبر صلی الله علیه وسلم حامل و دعوتگر آن بودهاند؟! رجوع بعضی از افراد یک مذهب نشانهی نادرستی آن مذهب نیست و ما باید درستی یا نادرستی یک مذهب را از طریق عرضهکردن افکار و مبادی آن به نصوص کتاب و سنت بررسی کنیم... اما اینکه مشبهه و مجسمه ادعا کردهاند که اشعری از مذهب اشاعره رجوع و سه مذهب را طی کرده است، بیشک دروغ و افتراست... اما فرض کنیم که اشعری از مذهبش برگشته باشد، ما چه کار به اشعری داریم؟! حق به پیرویکردن سزاوارتر است و باید دنبالهرو حق بود نه اینکه فلان و فلان رجوع کردهاند!»
چند نکته را از این سخن میفهمیم:
1- وقتی رجوع گروهی در عهد صحابه چیزی را علیه حق ثابت نکند، به طریق اولی رجوع گروهی در زمان پرکاری شیاطین و زیادی شبهات و شهوات چیزی را ثابت نمیکند!
2- وقتی رجوع کبار علمای اشاعره ضرری به مذهب اشاعره نزند، رجوع افرادی که غالباً در عقیدهی اهل سنت و سلف شناختهشده نبودهاند و تحقیق و تحریری از آنها نیست که تخصصشان را در این علم ثابت کند -بلکه بعضی از آنها در علم عقیده عامی بودهاند- چه ضرری به مذهب اهل سنت و سلف خواهد زد؟!
3- وقتی رجوع امام اول که مذهب به او منسوب شده ضرری نداشته باشد، رجوع افرادی که هیچ نقشی در مذهب ندارند و در بهترین حالت دنبالهرو آن باشند چه ضرری دارد؟!
4- خودِ سقاف به گفتهی سعید فوده از اشعریگری برگشته (چنانکه در این مقاله نقلهایی از فوده آوردهام) و بلکه ضد اشعری شده است، فتأمل!!
والحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
#مبارک_خودتان_باشد
هدایة الحیاری
لفظ «جهمیه» دو اطلاق دارد: 1- جهمیهی محض به عنوان یک فرقهی مستقل که پیروان جهم بن صفوان سمرقندی (128 هــ) و معتقد به تعطیل صفات، جبر، فنای بهشت و جهنم و... بودهاند. 2- اهل تعطیل در صفات به صورت عام؛ در مجموع الفتاوی (12/119) آمده است: «إن السلف كانوا يسمون…
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله میفرماید:
«جهمیه سه درجه هستند: بدترینشان غلات جهمیهاند که اسماء و صفات خداوند را نفی میکنند... درجهی دوم از تجهّم، تجهّم معتزله و امثال آنهاست که اجمالاً به نامهای نیک خداوند اقرار میکنند اما صفاتش را نفی میکنند... درجهی سوم که از صفاتیه و اهل اثبات هستند و با جهمیه [محض] مخالفت دارند، اما نوعی تجهّم در آنهاست... ابوالحسن اشعری و گروههایی از اهل فقه، کلام، حدیث و تصوف از این جمله هستند. اینها از جهمیه به اهل سنت محض نزدیکترند... اما متأخرینشان به معتزله نزدیکترند تا اهل سنت.»
التسعينية، الناشر: مكتبة المعارف، ج 1، ص 265
«جهمیه سه درجه هستند: بدترینشان غلات جهمیهاند که اسماء و صفات خداوند را نفی میکنند... درجهی دوم از تجهّم، تجهّم معتزله و امثال آنهاست که اجمالاً به نامهای نیک خداوند اقرار میکنند اما صفاتش را نفی میکنند... درجهی سوم که از صفاتیه و اهل اثبات هستند و با جهمیه [محض] مخالفت دارند، اما نوعی تجهّم در آنهاست... ابوالحسن اشعری و گروههایی از اهل فقه، کلام، حدیث و تصوف از این جمله هستند. اینها از جهمیه به اهل سنت محض نزدیکترند... اما متأخرینشان به معتزله نزدیکترند تا اهل سنت.»
التسعينية، الناشر: مكتبة المعارف، ج 1، ص 265
اگر داشتن مجلهی Inspire در غرب آزاد میبود، شاید میشد روی آزادی دعوت به کفر و فسوق در دولت اسلامی هم حرف زد!
هدایة الحیاری
روزت را با روشنایی آغاز کن! الله متعال، قرآن کریم را توسط جبریل علیه السلام (=برترین ملائکه) بر سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم (=بهترین بشر) فروفرستاد. قرآن را نور نامیده است: {...وأنزلنا إليكم نورا مبينا} [النساء: 174]، یعنی: و به سوی شما نور آشکاری فرو…
با قرآن دلت را بوستان کن!
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: «إن الله يرفع بهذا الكتاب أقواما ويضع به آخرين» (رواه مسلم)، یعنی: به درستی که الله به وسیلهی این کتاب [و ایمان و عمل به آن] مردمانی را بالا میبرد و گروه دیگری را [به سبب ایماننیاوردن یا عملنکردن] فرو مینهد!
و در حدیثی فرمودهاند: «من قام بعشر آيات لم يكتب من الغافلين ومن قام بمائة آية كتب من القانتين ومن قرأ بألف آية كتب من المقنطرين» (رواه أبو داود)، یعنی: هرکس نماز را با دهآیه به پا دارد، از غافلان [نسبت به یاد الله] نوشته نخواهد شد، و هرکس نماز را با صد آیه به پا دارد، از خاشعان نوشته میشود و هرکس نماز را با هزار آیه به پا دارد، از مُقَنْطِرین نوشته میشود!
توضیح: «المنقطرین» یعنی کسانی که اجر فراوانی گرفتهاند؛ از قناطیر گرفته شده که ثروت فراوانی است و برخی قنطار را هفتاد هزار دینار دانستهاند!
و فرمودهاند: «يقال لصاحب القرآن: اقرأ وارتق ورتل كما كنت ترتل في الدنيا، فإن منزلتك عند آخر آية تقرؤها» (رواه أبو داود والترمذي)، یعنی: به اهل قرآن گفته میشود قرآن بخوان و بالا برو و چنانکه در دنیا تلاوت میکردی تلاوت کن، که جایگاهت نزد آخرین آیهای است که میخوانی!
برادر/خواهر مسلمانم!
آیا چیزی از قرآن را حفظ کردهای یا در تمام نمازهایت سورهی فاتحه و اخلاص را میخوانی؟ آیا دوست نداری مشمول چیزی باشی که سرورمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت دادهاند و در بهشت خداوند اوج بگیری؟ از جزء سیام قرآن کریم (النبأ - الناس) شروع به حفظ کن و از خداوند بخواه که قلبت را برای حروف و معانی کلامش فراخ سازد و تو را یاری دهد! کلام پروردگارت را حفظ میکنی، معنایش را از تفاسیر معتمد (مانند تفسیر سعدی رحمه الله) میآموزی و به آن عمل میکنی!
- از الله بخواه که حفظ و یادگیری کتابش را برایت آسان سازد.
- از گناهان فاصله بگیر که خداوند به اهل تقوا وعدهی علم داده است: {واتقوا الله ويعلمكم الله} [البقرة: 282].
- صبر و پشتکار داشته باش و بدان که حفظ تنها در ابتدا مشکل است و سپس آسان میشود!
- مقدار حفظ روزانه را مشخص کن هرچند اندک باشد.
- آیاتی که باید حفظ کنی را با قرائت یک قاری متقن گوش کن.
- عجول نباش و تا حفظ قسمتی را کامل نکردهای، قسمت دیگری را شروع نکن.
- از یک مصحف برای حفظ استفاده کن و آن را تغییر نده تا از مزیت حافظهی تصویری هم بهرهمند شوی.
- آیات حفظشده را در نماز و مواقع دیگر بخوان و تکرار کن.
وفقك الله لما يحب ويرضى
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: «إن الله يرفع بهذا الكتاب أقواما ويضع به آخرين» (رواه مسلم)، یعنی: به درستی که الله به وسیلهی این کتاب [و ایمان و عمل به آن] مردمانی را بالا میبرد و گروه دیگری را [به سبب ایماننیاوردن یا عملنکردن] فرو مینهد!
و در حدیثی فرمودهاند: «من قام بعشر آيات لم يكتب من الغافلين ومن قام بمائة آية كتب من القانتين ومن قرأ بألف آية كتب من المقنطرين» (رواه أبو داود)، یعنی: هرکس نماز را با دهآیه به پا دارد، از غافلان [نسبت به یاد الله] نوشته نخواهد شد، و هرکس نماز را با صد آیه به پا دارد، از خاشعان نوشته میشود و هرکس نماز را با هزار آیه به پا دارد، از مُقَنْطِرین نوشته میشود!
توضیح: «المنقطرین» یعنی کسانی که اجر فراوانی گرفتهاند؛ از قناطیر گرفته شده که ثروت فراوانی است و برخی قنطار را هفتاد هزار دینار دانستهاند!
و فرمودهاند: «يقال لصاحب القرآن: اقرأ وارتق ورتل كما كنت ترتل في الدنيا، فإن منزلتك عند آخر آية تقرؤها» (رواه أبو داود والترمذي)، یعنی: به اهل قرآن گفته میشود قرآن بخوان و بالا برو و چنانکه در دنیا تلاوت میکردی تلاوت کن، که جایگاهت نزد آخرین آیهای است که میخوانی!
برادر/خواهر مسلمانم!
آیا چیزی از قرآن را حفظ کردهای یا در تمام نمازهایت سورهی فاتحه و اخلاص را میخوانی؟ آیا دوست نداری مشمول چیزی باشی که سرورمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت دادهاند و در بهشت خداوند اوج بگیری؟ از جزء سیام قرآن کریم (النبأ - الناس) شروع به حفظ کن و از خداوند بخواه که قلبت را برای حروف و معانی کلامش فراخ سازد و تو را یاری دهد! کلام پروردگارت را حفظ میکنی، معنایش را از تفاسیر معتمد (مانند تفسیر سعدی رحمه الله) میآموزی و به آن عمل میکنی!
- از الله بخواه که حفظ و یادگیری کتابش را برایت آسان سازد.
- از گناهان فاصله بگیر که خداوند به اهل تقوا وعدهی علم داده است: {واتقوا الله ويعلمكم الله} [البقرة: 282].
- صبر و پشتکار داشته باش و بدان که حفظ تنها در ابتدا مشکل است و سپس آسان میشود!
- مقدار حفظ روزانه را مشخص کن هرچند اندک باشد.
- آیاتی که باید حفظ کنی را با قرائت یک قاری متقن گوش کن.
- عجول نباش و تا حفظ قسمتی را کامل نکردهای، قسمت دیگری را شروع نکن.
- از یک مصحف برای حفظ استفاده کن و آن را تغییر نده تا از مزیت حافظهی تصویری هم بهرهمند شوی.
- آیات حفظشده را در نماز و مواقع دیگر بخوان و تکرار کن.
وفقك الله لما يحب ويرضى
وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم
جهانی از جنازهها، جوانههای بیجواب
آوار آرزوی من، شکسته بال آسیاب
خسارت خاطرهها، خانهی خالی از هوا
شکایت شنیدن شعر شکنجه توی خواب
نوای ناشیانه و نگاه ناتمام من
روایت ربودن رؤیای آبی سراب
#فتى_المصطفى
آوار آرزوی من، شکسته بال آسیاب
خسارت خاطرهها، خانهی خالی از هوا
شکایت شنیدن شعر شکنجه توی خواب
نوای ناشیانه و نگاه ناتمام من
روایت ربودن رؤیای آبی سراب
#فتى_المصطفى
Forwarded from عکس مهتاب | عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
شعار ندهید، به مردم دروغ نگویید. زن بدون حجاب زیباتر است. و حجاب هم اساسا برای پوشاندن «زینت» مشروع شده. آن وقت من بیایم و بگویم: دخترم تو با حجاب زیباتری! که او جذب شود؟ جذب که شد چه میشود؟ از همان اول مفهوم حجاب را بد میفهمد و تا آخر با همان فهم غلط به پیش میرود. آن وقت اگر کسی بگوید این که تو پوشیدی «حجاب» نیست. میگوید: کی گفته؟ من حجاب زیبا دوست دارم.