Telegram Web Link
ادامه ...


صمیمانه ترین آرزویم در این مورد این است که هر کسی که سخت می کوشد تا سرنوشت خود را در مقام مردم (آدمیزاد) و نه تنها یک جانور در پیشگاه طبیعت بزرگ توجیه کند، سرنوشتی که در میان موجودات دیگر روی زمین به او واگذار شده و به شکلی است که باید باشد (همان طور که به شکلی منطقی در سومین سلسله نوشته هایم ثابت می کنم و بدون امکان ردِ آن از سوی کسی بر آن تأکید می ورزم) باید بعد ها در تلاش خود برای یافتن معنا و مفهوم نوشته های من و در نهاد های تازه ای که انتظار دارم بنیان گذارم نخست تمامی امکانات یافتن راه های گوناگون کمک به خود را برای ریشه کن کردن آن داده هایی در تمامیت خود پیدا کند که کلیتشان به بروز عاطفه های گوناگون "باد سری و تکبر" می انجامد.
و با این دید از سویی برای- آماده کردن به قول معروف "خاک باروری" که این توانایی را به خوانندگان دهد تا رویکرد ها بعدی من را بهتر در یابند - به منظور مشخص کردن تلاش پیگیر و به گفته ای "جنون آمیز" خود برای یافتن راه حلی برای تمامی مسائل هنوز پوشیده جنسی و از سوی دیگر، برای آن که به خوانندگان خود کمک کنم تا به درک و دریافت روشن تری از اهمیت واقعی حضور عواملی در دنیای درونی مردم برسند که به پرورش آگاهانه یا حتی خودکار تکانه های خوب نسبت به دیگران یاری می رساند.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 80 و 81

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


تکانه هایی که پیامد های گوناگونی را به بار می آورد که با دریافت های معمولی مردم در ستیز است - یعنی تکانه هایی که تمامی آموزه های دینی که روی زمین وجود داشته و هنوز هم وجود دارد و همچنین اخلاقیتی که سال ها در زندگی مردمی قالب ریزی شده آرمانی می پندارند و به آن معترف اند - سودمند یا حتی لازم می دانم که در این جا اعتراف کنم که برای داشتن امکان توضیح ریزه کاری های بیش تر نتایج تجلی رابطه ای "عریان" در روابط متقابل مردمی برای خود رابطه ای که بر پایه عشق، دل سوزی، اعتماد، هم دردی و این و آن و خالی از قرار داد های گوناگون دیو سرشتانه ای استوار باشد که از لحاظ بیرونی در زندگی ما جا افتاده نتایجی که پیش تر به دلایلی از توجه من می گریختند از زمانی که این نخستین رویکرد خود را آغاز کردم تا به امروز، یعنی از 13 سپتامبر تا 13 ژانویهٔ 1933، از یک سو عمل کردن مصرانه به آن اصل دینی فلسفی را حتی با مسخره کردن پیوسته خود آغاز کرده ام که سده ها است برای مردمان شناخته شده بوده و بر اساس آن نیاکانمان و حتی عده ای از مردمان امروز که در پرتو زندگی خوب خود به درجه معینی از خود آگاهی رسیده اند یک سوم هر سال زندگی خود را - بسته به این که چه زمانی کم ترین دست اندازی را با وظایف زندگی معمولیشان داشته باشد برای کمال بخشیدن به خود یا به قول خودشان برای "نجات روح خود" می گذارند؛ این اصل را می توان به این صورت قالب ریزی کرد "شکیبایی - با - همه - موجودات - و - تلاش - نکردن - برای تغییر دادن - پیامد های کار های - دیو سرشتانه - همسایگانمان -- با - امکاناتی که - در - توان - ما است" و از سوی دیگر، تجلیات این اصل را از راه تأثیر عمدی روی روان سه فرد متفاوت دیگر، بر انگیخته و پشتیبانی کردم و تمامی پیامد های بر خاسته از آن را به شکلی همه سویه مورد مشاهده قرار دادم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 81 و 82

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


شیوه های تأثیر عمدی ام از سه راه بود است:

روی اولی از راه ترغیب های مهر ورزانه یاد شده و کما بیش پیگیر و هشدار و اندرز دادن از روی وجدان تأثیر می گذاشتم روی دومی از راه این تهدید که آینده ای دهشتناک در انتظارش است، تأثیر می گذاشتم و روی سومی از راه القا های مختلف در زمان هیپنوتیسم.
در همان دوره تا آن جا که افت زود گذر جسمانی که پیامد خستگی شدید بود اجازه می داد، نیک خواهی درونی خود را نسبت به تمامی کسانی که در تماس با من قرار می گرفتند به شدت افزایش بخشیدم اما آن را با بر آوردن اکید امکان این تکلیف گران بار همراه کردم که همیشه به یاد داشته باشم و در گفت و گوها به شکلی ارادی با نقاب آزردگی جدی به چیزی تجلی بخشم که از آغاز آن دوره بیست و یک ساله زندگی ساختگی آن را پیش می بردم و در این عبارت خلاصه کرده ام:

"جدال - سنگ دلانه - با - تمامى - تجلياتي ـ كــه ـ عامل - اهریمنی – بادسری – را - که - در - وجود - مردم (آدمیزاد) - است - دیکته ـ می کند."


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 82

کانال گرجیف
@Gordjief
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک خرداد ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


در مورد واقعیت های مسلمی که در آن زمان مشخص کردم درستی و نادرستی تمامی جنبه های واقعیت های مسلم تازه ای را سنجیدم که از به قول معروف "تماس دنیا های درون" سر چشمه می گیرد و در رویکرد های بعدی که قصد انتشارشان را دارم در باره شان سخن خواهم گفت، اما در این میان - با اشاره به آخرین مشاهده ها و سنجش های خاصی که البته باز هم با این دید پیش بردم تا دست مایه ای واقعی برای زادو رودمان برای جا انداختن و درک درست معنای واقعی و راستین روان "همسایگان" و هم گونه شان تهیه و آماده کنم که به دلیل نداشتن اراده و عقل وخرد واقعی عینی، موجودات نگون بختی هستند تا آن ها یعنی زاد و رودمان بر خلاف ما شوند که همچون مردمان زمانه مان به دلیل محیط نابه هنجار جانوران کمابیش ساده ای شده ایم که به شکلی خودکار یک زندگی گیاهی را پیش می بریم در حالی که باید موجودات خدا گونه واقعی باشیم و بتوانیم وارد جایگاه دیگران و فهمیدن آن شویم - در این رویکرد نخست می خواهم توضیحی تقریبی از "آزمایش روشن گرانه" و نو آورانه ای بدهم که در این ماه های آخر پیش بردم و به تصمیم قطعی تازه دیگری اعتراف کنم که در نتیجه پیامد های این آزمایش روان شناسانه به آن رسیده ام و قصد دارم بی درنگ پس از به پایان بردن تمامی نوشته هایم این تصمیم را پیاده کنم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 82 و 83

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


در این جا دوست دارم از این آزمایش سخن گویم و به تصمیم قطعی خود در این باره اعتراف کنم به ویژه از این رو که شاید - در اندیشه ورزی بسیاری از کسانی که به دلیل انگاره هایم مرا دیده اند اما هنوز به زندگی گیاهی خود روی زمین ادامه می دهند و من در آن زمان وقت زیادی را بدون هیچ سودی نه برای آن ها و نه خودم هدر دادم که علتش بیش تر همان تنبلی جنایت کارانه آن ها است وقتی را که برای کار و بار های بسیار مهم خود با پهنه ای جهانی کافی نبود - شوکی با چنان شدتی به وجود آورد که سرانجام حتی اگر شده به شکلی خودکار باعث شکل گیری قالبی از "اندیشه - و - احساس" در آنان شود که بیش تر مناسب مردم (آدم) است.
نخست باید بگویم که وقتی در این آخرین ماه ها، روی این نخستین رویکرد خود کار می کردم در حالی که هم زمان نگاهی به نخستین سلسله نوشته هایم می انداختم که دیگر برای چاپ آماده بودند، این ضرورت در من پدید آمد که نتایج مفصل یاد شده را که از مشاهدات روزمره می گریخت و به وجود همه گونه تلاش مردم دوستانه نسبت به دیگران در دنیای درونی مردمی مربوط می شد برای خود روشن کنم بنابراین، با در نظر گرفتن وضعیت برخاسته از آن یعنی باقی نماندن کمابیش حتی یک نفر در پیرامون که برای روشنگری های آزمایشی کلیام لازم بودند و خود پیامد تصمیمی بود که سال ها بود آن را به کار می بردم و محفل کسانی را که می خواستند در تماس با من باشند کرانمند کرده بودم - حال برای آن که بار دیگر شمارِ لازم گونه های متفاوت مردمان را در دسترس داشته باشم یعنی به قول معروف میدان گسترده ای برای "آزمایش" داشته باشم - دست به کار زیر زدم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 83 و 84

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


با این تصمیم که از مدت ها پیش گرفته بودم و عبارت از این بود که پس از به پایان رساندن نوشته هایم، دو ملک خود را در اروپا به رهن بگذارم تا اگر با پایان یافتن نوشته هایم که در آن زمان قصد چاپ آن ها را داشتم آن چه را که کار های "کناری - بازرگانی" می نامم، به دلایلی در وضعیتی باشد که به آن "روند - افزایش - لختی (اینرسی)" می گویند و در واقع هم پیش آمد به طور کامل وابسته به دیگران نباشم و این امکان را داشته باشم تا به کمک پولی که به این ترتیب به دست می آید انتشار و پخش نوشته هایم را در خارج آن طور که مناسب می دانستم پیش ببرم. برای همین بر آن شدم این به رهن گذاشتن را نه به شیوه های پاریسی که هر فردی که کمابیش با آن ها آشنا بود، پیش می برد، یعنی تنها با سپردن آن کار به نزدیک ترین وکیل، بلکه با این قصد که آن میدان آزمایشی را به وجود آورم آن کار ها را به یک سلسله اداره های خاصی که برای این منظور وجود داشت و همچنین "کارگزاران - بنگاه معاملات ملکی" و "کارگزاران - زیر بنگاهی" خصوصی واگذار کنم.
در پرتو این کاری که گمان می برم آخرین "زیاده روی ام" باشد و با دید بر آوردن همان شیدایی روانی پیش برده شد - گذشته از خاطر جمع کردن خود در مورد درستی سنجش های غریبم که درست مخالف دریافت معمولی مردم و عبارت از این بود که نیرو و درجه نیک خواهی درونی مردمی، درجه متناسبی از بد خواهی را در دیگران بر می انگیزاند - شماری از واقعیت های مسلم تازه ای را برای منافع خود روشن کردم که تا آن زمان ظنی به آن ها نبرده بودم و هر چند جزئی می نمودند، اما معنای بسیار مهم و توضیح گرانه ای داشتند و حتی می توان به جرئت گفت که بار دیگر با چنان غنایی از دست مایه های روان شناسانه تا خرخره پر شدم که شاید بر خلاف باور راسخ خود و تمام کسانی که کمابیش خود را با نوشته هایم آشنا کرده بودند؛ این باور که دیگر چیزی برای نوشتن نداشتم چون شاید درباره هر چیز به خیال آمدنی قلم زده بودم - آن قدر مطلب برای پیشه تازه نویسندگی ام یافتم که بتوانم تا آخر زندگی به آن ادامه دهم، البته با این پنداشت که بخواهم به آن ادامه دهم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 84 و 85

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


چنان از این مواد تازه پر مایه شدم که می توانستم درباره شمار بی پایانی از موضوعات متفاوت قلم زنم و با کلیت آن ها کار ادبی مهمی حتی شاید گسترده تر از قصه های بلزباب برای نوه اش را به قلم در آورم و آن را این بار برای نمونه رویا ها و خیال پردازی های مردمان سده بیستم بنامم.
با اشاره به وضعیت واقعی خود در اینجا باید به دو پیامد اندوه بار دیگر اشاره کنم اولی این بود که در آن زمان ناگزیر شدم آن اماکنی در پاریس را که به آن ها عادت کرده بودم رها و به این ترتیب اغلـب رشته آهنگ منظم اندیشه های خود را که برای بر آوردن وظیفه یاد شده گذاشته بودم پاره کنم، زیرا از روزی که به آن اداره ها و افراد خصوصی مراجعه کردم گسترش "میدان آزمایشی ام"، از قرار در نتيجه بحرانی عمومی شروع به رسیدن به چنان ابعادی کرد که از ترس به قول معروف "مکیده شدن" تا آخرین قطره "در دو یا سه روز ناگزیر شدم سر و ته آن را به هم آورم، و دومی این بود که زیاده روی در پیشبرد آن انگاره، در نهایت به بهای پرداخت فرانک های فرانسه و مارک های آلمان زیادی تمام شد.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 85 و 86

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


این شرایط دوم را اندوه بار نمی نامیدم، اگر به شکل نا منتظره ای همان سال قربانی بحران امریکایی هم نشده بودم، چرا که این روال کار بود که در جریان پژوهش های گوناگون روان شناسانه همیشه بهای سنگینی بپردازم.
با به یاد آوردن آن "بحران امریکایی" که زیاد در باره اش سخن گفته می شود و با شناخت کامل از این واقعیت که بسیاری مرا سرزنش خواهند کرد اما نه تنها این واقعیت مسلم را پنهان نمی کنم، بلکه آشکارا اقرار می کنم که خود بسیار از آن خشنودم و گذشته از آن حتى تكانه رضایت و خرسندی را تجربه می کنم و این "بحران" را که باعث به لرزه در آمدن چیزی شد که در ظاهر زندگی دیگر پایدار و شکوفای امریکایی می نمود، خجسته می پندارم.
این تکانه در ظاهر "بدخیم" به این دلیل در فردیت آغازینم پدید آمد و هنوز هم به هستی خود در آن جا ادامه می دهد چون تنها در پی کار این تکانه روی وضعیت مادی ام، این امکان برایم پیش آمد که درستی کند و کاو های خود را تأیید کنم و به این باور کامل و بدون چون و چرا برسم که اکنون دیگر در کل وجودم متجلی می شود و نه مانند گذشته تنها در آگاهی ام که اگر در تقابل مشخص با آن واقعیت مستند و راست آزمایی شده ای که در روند زندگی جمعی مردمان تا تمدن پر آوازه یونانی - رومی ماندگار مانده بود، دیگر در حال حاضر هیچ کدام از آن تکانه هایی که در درون تک تک مردمان تعیین می شود، دیگر به هیچ رو در روند زندگی جمعی ما تأثیر نمی گذارد و خود به خود در دنیای درونی مردمان پیرامون طنین نمی اندازد، این تنها و تنها نتیجه پیامد های فرو کردن قرارداد های اجتماعی و آیین های گوناگون برای تجلی ساختگی در آگاهی هنوز شکل نگرفته نسل رو به رشد است یعنی پیامد به اصطلاح آموزش و پرورش آن ها است که از زمان تمدن یونانی - رومی شروع به گرفتن چنین قالب های به گمراهی کشیده شده ای کرد و به ویژه در سده های میانی به شکوفایی خود رسید.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 86 و 87

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


پیامد بی درنگ "زیاده روی" آخرم این بود که با ملاقات با شمار بالایی از مردمانی که از جایگاه های گوناگون اجتماعی و موروثی بودند و در حال حاضر در آن مرکز جمعی برای مردمان امروز زندگی می کنند که حتی "پایتخت جهان" نامیده می شود و برای همین باید تمامی آن به قول معروف "تدابیر به کمال رسانده شده هستی" شاد مرسوم به سوی آن جریان یابد و تمام مردمان دیگر این تدابیر را گرفته و به سود خود به کار برند - و روش های ساده شده برای شکل گیری هدفمند عوامل همساز در وجود مردم برای تجلی آگاهانه و خودکار جنبه های گوناگون "اخلاق عینی" را هم البته باید جزئی از این تدابیر به کمال رسانده شده به حساب آورد - من که از لحاظ بیرونی به دلیل آروزیم برای به دست آوردن پولی به نسبت کم در برابر گرو گذاشتن ملک هایی که ارزشی میلیونی داشتند، از لحاظ بیرونی روابط از لحاظ "منطقی - پی درپی - کاری" با این مردمان داشتم و از لحاظ درونی آن "اصل دینی فلسفی" یاد شده را پیاده می کردم که پیگیری آن هدف خاص روان شناسانه ام بود در نتیجه این همه به طور کامل و به روشنی و بدون کم ترین سایه ای از تردید مشخص کردم که هیچ کدام از آن عوامل روان شناسانه ای که بنا به داده های تاریخی بسیاری که گواهی مستند است و در کلیت مردمان دورانه ای گذشته ناگزیر به خود می بخشید، به هیچ رو در این مردمان وجود ندارد.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 87

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


به ویژه آن عوامل روانی، که در دوران آمادگی تا اندازه ای به خودی خود تحت تأثیر محیط و تا اندازه ای بر اثر کار ارادی آموزش گرانی فرزانه در مردمان شکل می گیرند و در زندگی مسئول به شکلی مکانیکی به شیوه ای روی روان کلی و معمولی از نو کار می کنند که هیچ کس نمی تواند، حتی با وجود تمام خواست ذهنی خود به شیوه ای، جز بنا به این عوامل روانی که از زمان کودکی در آن ها ریشه دوانیده، رفتار کند‌.
اشاره من به عواملی است که حتی در حال حاضر به شکلی بسیار خودکار در بیشتر مردمان تمامی قاره ها و سرزمین هایی که کمابیش از تأثیر به قول معروف "فرهنگ امروز، به دورند شکل می گیرند.
اشاره من به عواملی است که حتی در حال حاضر به شکلی بسیار خودکار در بیش تر مردمان تمامی قاره ها و سرزمین هایی که کمابیش از تأثیر به قول معروف "فرهنگ امروز" به دورند شکل می گیرند. در این جا باید بیفزایم که این عوامل روانی را به همان سان به آسانی می توان در کسانی کاشت که دوران آمادگی خود را تحت شرایط فرهنگ امروز می گذرانند، اما برای آن که نگهداری این عوامل بدون هیچ تغییری در سراسر زندگی مسئول شدنی باشد، لازم است با در نظر داشتن جا افتادن آن ها، همان طور که روشنگری های آزمایشی من نشان داده است - به مدت یکی دو سال پس از رسیدن به سن پختگی به شکل خستگی ناپذیری مواظب آن ها بود و آن ها را از تأثیرات توانمند محیط با اثر گذاری هم ساز روی آن ها، دور نگاه داشت.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 87 و 88

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


از میان این عوامل روانی، عاملی که از همه برجسته تر است و بی درنگ به آسانی آشکار می شود همان است که می توان آن را "نیش - وجدان" نامید که به هیچ رو نمی گذارد دارنده آن جز با بی پردگی و صراحت با تمامی کسانی رفتار کند که اطمینان خاطر درونی کاملی به او نشان می دهند، حتی اگر آگاهی به قول معروف حالت بیداری اش او را وا دارد تا بر خلاف آن رفتار کند.
سخن از این عاملی که درون زادی روان مردمی است و ناگزیر در سراسر زندگی نیاکان ما که اکنون مدت ها است به ابدیت پیوسته اند شکل می گرفت و حضور داشت مانع از آن نمیشود که بگویم و حتی با تکانه رنجیدگی تأکید کنم که از پنجاه فردی که در پایتخت دنیا مأوا دارند و در آن زمان - البته بی آن که خود از آن آگاه باشند - به عنوان موضوع مشاهدات و روشن گری هایم به من خدمت می کردند، کار کرد و تجلی این عامل غریب روانی در میان یازده نفر از آن ها به طور کامل به عاملی تبدیل شده بود که در دوران باستان به آن ُپدیسیُدنی podispodny می گفتند که معنای آن تجزیه و زوال است و عاملی است که تا آن جا پیش رفته که با بر انگیختن تصادفی یا ارادی آن تجلی کنش آن کُنشی سراسر متضاد در فرد به وجود می آورد.


ادامه دارد ...

گرجیف نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 88 و 89

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


من حتی از وجود نشانه های مشخص شروع همان "هیچ" اهریمنی در دو تن از این یازده نفر دو برادر از خانواده ای حقوق دان اطمینان حاصل کردم که اول بار از سوی خردمندان و فیزیک شیمی دانان بابلی در تمامیت مردم شناسایی شد و پُیزنِکوئر poisenekuer نام یافت و بنا به توضیح آن خردمندان دارای این خاصیت است که تحت شرایطبه خوبی شناخته شده محیطی مایه ای واگیر می شود.
قصد دارم با به پایان رساندن نهایی تمامی نوشته هایم این "هیچ" را هم موضوع بررسی های خود قرار دهم و بکوشم راه هایی برای ریشه کن کردن همیشگی این طاعون ،مردمیت از زندگی مردم بیابم.
عوامل که به آسانی می توان آن ها را نیت مندانه به وجود آورد بیشتر نبود آن افراد به ویژه آموزش دیده ای برای آموزش نسل رو به رشد در روند زندگی امروز است که ناگزیر باید در روند زندگی مرسوم نیاکانمان وجود می داشتند و "آموزگاره ای - معنوی" نامیده می شدند و وظیفه اصلیشان کمک به شکل گیری این عوامل روانی خاص و ناگزیر ضروری از راه تأثیر مستقیم در دنیای درونی کودکان منطقه خود بودند و من با باز اندیشی طولانی در این باره بر آن شدم تا اگر در مرحله اول موفق شوم از راه نوشته های خود بر آن روان پریشی جا افتاده و به ویژه توده ای چیره شوم که تمامی جنبه های آن در دوران باستان تحلیل شده بود و به آن هرتون helertoon می گفتند و بنا به درک امروز آن را می توان هیجان زدگی - غیر عادی - ذهن ها توصیف کرد - و در مرحله دوم گونه تازه ای از باشگاه هایی را که به آن ها اشاره کردم بدون باز دارنده در همان گستره - و آهنگ مورد نظر سازمان دهم، آن گاه از همان آغاز بدون برو برگرد این انگاره را معرفی می کنم که یکی از کارکرد های اصلی این باشگاه ها در همه جا باید سازماندهی پر شتاب نهاد هایی در میان گروه های بزرگی از افراد باشد که هدفش آماده کردن این گونه "آموزگاره ای - معنوی" است که بتوانند به تمام معنا به رسالت خود پاسخ دهند.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 89 و 90

کانال گرجیف
@Gordjief
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک خرداد ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


فرآورده این تصمیم خاص و قطعی ام "آنیلین - فلفل تند" است زیرا این پنداشت هم وارد این تصمیم می شود که برای برآوردن هدف خود هم چنین قصد دارم به عنوان نخستین سرمایه مقدار پولی را که آزمایش های روشنگرانه روان شناسانه ام همان طور که به تازگی توضیح دادم برایم تمام شد، به اضافه یک صفر دیگر در برابرش را به عنوان بهره، به زور با آفریدن رنج اخلاقی ماندگار در کسانی در آورم که زمانی وظیفه ،شان متجلی کردن عوامل خوبی بود که به بروز "نیش - وجدان" در تمامیت آن کسانی بینجامد که به تازگی در ارتباط با رهن اموال خود از آن ها یاد کردم - اموالی که به قول معروف با عرق جبين در آورده بودم و به رهن گذاشتن آن ها برای منافع مردمیت ضروری بود؛ و این تصمیم را با شناخت و کمک خویشاوندان و دوستان آن ها گرفتم. البته این به آموزش گران در گذشته و زنده آن ها مربوط می شود، زیرا مردگانی که در زمان هستی شان کارو تکالیف هایی را پیش نبردند که در برابر جانشینانشان به دل خواه بر عهده گرفته بودند همان طور که به شکلی آزمایشی نشان می دهم چنان خود را نابود می کنند که پس از گذشت چند روز نه به یاری قدرت های طبیعی - فيزيكی و نه فرا طبیعی - جادویی هم نمی توان با هیچ کدام از بخش های گذشته شان ارتباط برقرار کرد.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 90

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


برای پیاده کردن تمامی این ها درست امروز و از دید خودم بر اثر یک هم رویدادی بسیار غریب شرایط که عبارت از این است که هنگام نوشتن آخرین سطور این رویکرد نخست خود چند دقیقه پیش از فرا. سیدن سال نو بنا به تقویم، کهن در آن لحظه خاص که با گذشت زمان عینی در یکی از روند های تغییر سال کهنه به سال نو برای سرنوشت دادگر و بی طرف یا "جنبه - قديسانه - توازن - پر فیض کیهانی" دیگری به جا بود که من را به جهان آورد، در این لحظه در سیل زندگی خود که برایم، پر معنا است سوگندی جوهری بخورم - که تمامی توانایی ها و امکانات دیگری را که در مسیر زندگی گذشته خود گردآورده،ام فرا بخوانم تا این افراد را بیابم و این هدفی را که برای خود تعیین کرده ام در ارتباط با آن ها برآورده کنم. آمین.
حال، پس از به زبان آوردن این سوگند انجیلی و فرجامی که اغلب روی زمین مادیت یافته، تنها باید به تمامی کسانی که از هر راهی به دلیل انگاره هایم تا زمان شروع فعالیت ام در مقام نویسنده با من ملاقات داشته اند اعلام کنم که پس از هشت سال گسست روابطم با همه از امروز بار دیگر این روابط را مشتاقانه از سر می گیرم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 91

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


البته از سر گرفتن مشتاقانه این روابط تنها با کسانی خواهد بود که دنیای درونی شان هنوز هدر نرفته و دست خوش نمایندگان ایزد دیو سرشت نشده است.
هر گفت وگوی شخصی با من تنها پس از نامه نویسی به منشی هایم شدنی است.
هر جا باشم آدرس همیشگی ام همان قبلی است کاخ دو پریوره فونتن بلو، فرانسه.
آن مکان خاص که یازده سال پیش بخش اصلی نهاد تکامل هماهنگ مردمی در آن جا به دست من بنیاد نهاده شد و می توانم بگویم در پرتو در نظر گرفتن این نکته از همان آغاز فعالیت نویسندگی که چیزی لازم و ضروری برای برآوردن این مرحله از فعالیت خود در جهت خوبی و نیکی همسایگانم در آن داشتم و در نتیجه آن در پرتو هدف اصلی که برای خود تعیین کرده بودم با وجود وضعیت جسمانی ام پس از آن تصادف فاجعه بار این کاخ و هر چیز دیگری را که در آن بود و به آن مربوط می شد با وجود مشکلات قابل ملاحظـه مادی و غیر مادی دست نخورده نگاه داشتم - و در حال حاضر نه تنها دست نخورده و به خوبی به همان صورتی نگاه داشته شده که در آن روز بد بیاری ام بود، بلکه می تواند با رضایت کامل - به دلیل ساخت و ساز ها و تعمیرات تازه بسیار برای تمامی آن چه اینک به دوش می گیرم، به کار رود.


ج. گورجیف

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 91 و 92

کانال گرجیف
@Gordjief
نامه بخش نامه ای

به تمام کسانی که زمانی به دلیل انگاره هایم با من ملاقات کرده اند، همراه با هفت جای سفید افزوده مربوط به ثبت نام

آقا یا خانم عزیز،


امروز هنگامی که به متن نهایی و پرینت شده نخستین کتاب نوشته هایم به صورتی که ناشر برایم آورد و آن را نوید فرار سیدن نیکی و خوبی نامیده ام، نگاهی می انداختم اندیشه هایم درست مانند زنبور هایی اصیل که چوب به کند و باریک و ابتدایی شان فرو کرده اند، با همه گونه تأثیراتی شروع به دسته شدن کردند، که در جریان زندگی گذشته ام انباشته شده بودند از جمله به یاد آوردن پیامد های به طور مشخص روشن شده موارد معینی که نتایج بیرونیشان همانند آن هایی است که به آرای من باید با انتشار این کتابم در زندگی مردمان پدید آید.
به هنگام باز اندیشی در این باره و همین طور هر چیز دیگری که با شروع انتشار نوشته هایم پیوند دارد. از ذهنم گذشت که پیش از آن که به چیزی که می توان آن را "نخستین زاده من بر روی زمین" نامید، اجازه داده شود تا گام های ابتدایی اش را در میان توده های مردمانی بردارد که با من آشنا نیستند نخست باید آن را مسلح به این نامه بخشنامه ای به هر کدام از افرادی بفرستم - البته به این شرط که بتوانم نشانیشان را بیابم - که در سراسر جهان پراکنده اند و به دلیل انگاره هایم در تماس با من قرار گرفتند و دیر تر به مفهوم روابط ذهنی فردی خود با من به عنوان یک شخصیت، خواه در مقام دوست یا دشمن، از من دور شدند.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 93 و 94

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


به این دلیل چنین تصمیمی گرفتم چون این "نخستین فرزندم" که تنها به عنوان بخشی از نتیجه کلی بسیار مهم برآمده از هشت سال کار کانون مند و کنش گرانه شبانه روزی و کمابیش بی امان و غیر عادی برای مردمان امروز شکل گرفته، هنوز به دلیل تک افتادگی و خردسالی برای ورود به دادوستد نیرویی ندارد تا از خود در برابر دام ها و بد بیاری های گوناگون دفاع کند.
راه و روش دفاع از خود در اصل در برابر آن گونه افزایش یافته ای در میان ما که باوجود همانندیشان با ما از لحاظ شکل گیری بیرونی، به دلیل آموزش و پرورش نا به هنجارشان در کودکی و گذشته از آن در نتیجه وراثت تراه یافته شان در دوران زندگی مسئول خود در نتیجه وراثت تباهی یافته شان در دوران زندگی مسئول خود صاحب سرشت و وراثت کلاغ های واقعی و آزمند شده اند.
با فرستادن این نخستین زاده خود با دعای این نامه همراه برای نگهداری از آن در برابر "کلاغ های" یاد شده، حتی هم اکنون مایلم برای قدردانی از پاسخ گویی به رویکردم و بدون منتظر ماندن برای زمان درست برای آن که ناگزیر از راه می رسد. درباره یک شرط به کسانی هشدار دهم که هرگز مرا ندیده اند یا در باره انگاره هایم با خود من سخن نگفته اند و در این کتاب کوچک هم توضیح داده نشده، ولی در برنامۀ پیشنهادی ام برای پخش گسترده نوشته هایی گنجانده شده که قصد انتشار آن ها را در آینده نزدیک دارم.


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 94 و 95

کانال گرجیف
@Gordjief
ادامه ...


بنا به این شرط برای دست یافتن به نوشته هایم - با وجود آن چه در متن این کتابی آمده که به تصمیم قطعی ای مربوط می شود که به دسترس پذیر ساختن تنها کتاب های سلسله نخست باز می گردد - کتاب های سلسله دوم و همین طور كتاب نخست سلسله سوم هم می تواند برای آن ها دسترس پذیر شود.
واقعیت این است که تمامی کتاب های سلسله دوم بی درنگ یا فاصله پس از انتشار برای هر کسی که آن ها را بخواهد فرستاده هد شد خواه از پیش یا تنها به تازگی پیرو من شده باشد و هر کسی که نشانی اش در هفت "بخش سفید ثبت نام" ضمیمه این نامه نشان داده شده و پر کردن آن بخش های سفید و پست کردنش به مرکز نامه ها برای پخش نوشته هایم وظیفه اجباری شخصی است که سه کتاب اول نخستین سلسله نوشته هایم را پخش می کند یا به فروش می رساند.
اکنون گمان می برم - برای هدف بنیادین خود و درک آسان و مشخص تمام آن چه در این نامه گفته ام - بی فایده نباشد اگر نخست به حقیقتی عینی اعتراف کنم که بر پایه آن با وجدانی پاک بر آن شدم از این راه غیر عادی برای پخش گسترده نوشته هایم سود برم و دوم به تمامی مخاطبان بزرگ وار نامه ام واقعیت مسلمی را خاطرنشان کنم که به آسانی به خیال در آمدنی است و در دوره جلسات و ملاقات هایم با آن ها به دلیل انگاره هایم نقشی در زندگی گذشته ام بازی کرده است.
در مورد اولی، آن "فرمانی" را در نظر دارم که برای هستی پر آرامش و شاد، اجتماعات به دست سده ها تقدیس شده و در قالب این واژه ها آمده:

"یک - دست - دست - دیگر - را - می شوید."


ادامه دارد ...

گرجیف
نوید فرا رسیدن خوبی و نیکی
ص 95

کانال گرجیف
@Gordjief
2024/09/29 01:25:39
Back to Top
HTML Embed Code: