#شعر_کودکانه
#نظافت
جم جمک برگ خزون🍂🍁
مادرم زینب خاتون👩🏻
گیس داره قد کمون
از کمون بلندتره
از شبق مشکی تره
گیس اون شونه می خواد
شونه ی فیروزه میخواد
حموم هر روزه میخواد🚿🛁
@goGoldis_Preschool
#نظافت
جم جمک برگ خزون🍂🍁
مادرم زینب خاتون👩🏻
گیس داره قد کمون
از کمون بلندتره
از شبق مشکی تره
گیس اون شونه می خواد
شونه ی فیروزه میخواد
حموم هر روزه میخواد🚿🛁
@goGoldis_Preschool
#بازی #سرگرمی
قرار دادن گوش پاک کن 🤗در داخل نی های هم رنگ🎨
تقویت #تمرکز، هماهنگی چشم و دست
@goGoldis_Preschool
قرار دادن گوش پاک کن 🤗در داخل نی های هم رنگ🎨
تقویت #تمرکز، هماهنگی چشم و دست
@goGoldis_Preschool
#قصه_شب 🌃
نی نی و سنجاب کوچولو🐿
چند روز پیش، نی نی سنجاب به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها خیلی ریزه میزه و با نمک 🤗بود. سنجاب کوچولو از دیدن برادر کوچولوی خودش خیلی خوشحال😍 شده بود. می خواست بغلش کند و با او بازی کند اما مامان سنجابه اجازه نمی داد و می گفت نی نی هنوز خیلی کوچک است. باید صبر کنی تا بزرگتر بشود و بتواند با تو بازی کند.
سنجاب کوچولو 🐿می خواست با مامان بازی کند اما مامان هم نمی توانست با سنجاب کوچولو بازی کند چون دائما نی نی را بغل کرده بود. سنجاب کوچولو مدتی رفت توی اتاقش و با اسباب بازیهاش بازی کرد. اما زود حوصله اش سر رفت 😏و خسته شد.
بابا سنجابه از راه رسید. سنجاب کوچولو دوید تو بغل بابا . اما بابا خسته بود و حوصله نداشت با سنجاب کوچولو بازی کند. ولی وقتی نشست نی نی سنجابه را بغل کرد و شروع کرد به بوسیدن😘 و بازی کردن با نی نی سنجابه .
سنجاب کوچولو ناراحت شد. رفت توی اتاقش و روی تختخوابش 🛌خوابید و پتو را روی سرش کشید. مدتی گذشت . مامان سنجابه صدا زد سنجاب کوچولو غذا 🍽آماده است بیا.
سنجاب کوچولو جواب نداد.
بابا صدا زد "سنجاب بابا" بیا فندق پلو 🌰🍚داریم.
سنجاب کوچولو باز هم جواب نداد.
مامان و بابا آمدند پیش سنجاب کوچولو ولی دیدند سنجاب کوچولو غصه می خورد.
بابا سرفه کرد... اوهوم ...اوهوم...
ولی سنجاب کوچولو تکان نخورد و به بابا نگاه نکرد.
مامان گفت عزیزکم سنجابکم.
لبهای سنجاب کوچولو گریه ای شد چشمهاش پر از آب شد 😥و گفت شما من را دوست ندارید .فقط نی نی را دوست دارید.
مامان و بابا سرشان را انداختند پایین و یک کمی فکر کردند . بعد دوتایی باهم دستهای سنجاب کوچولو را گرفتند و از روی تختخوابش بلندش کردند و آن را حسابی تابش دادند. سنجاب کوچولو خنده اش گرفت. مامان و بابا سنجابه، بازهم سنجاب کوچولو را توی هوا تاب دادند. حالا دیگر سنجاب کوچولو بلند بلند😂 می خندید.
یک دفعه، صدای گریه ی نی نی سنجابه بلند شد. مامان و بابا هنوز داشتند با سنجاب کوچولو بازی می کردند. سنجاب کوچولو دلش برای نی نی شان سوخت و گفت مگر صدای گریه ی نی نی را نمی شنوید؟ بیایید برویم ساکتش کنیم.
حالا مامان و بابا و سنجاب کوچولو سه تایی با هم رفتند نی نی سنجابه را ساکت کنند.😌
@goGoldis_Preschool
نی نی و سنجاب کوچولو🐿
چند روز پیش، نی نی سنجاب به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها خیلی ریزه میزه و با نمک 🤗بود. سنجاب کوچولو از دیدن برادر کوچولوی خودش خیلی خوشحال😍 شده بود. می خواست بغلش کند و با او بازی کند اما مامان سنجابه اجازه نمی داد و می گفت نی نی هنوز خیلی کوچک است. باید صبر کنی تا بزرگتر بشود و بتواند با تو بازی کند.
سنجاب کوچولو 🐿می خواست با مامان بازی کند اما مامان هم نمی توانست با سنجاب کوچولو بازی کند چون دائما نی نی را بغل کرده بود. سنجاب کوچولو مدتی رفت توی اتاقش و با اسباب بازیهاش بازی کرد. اما زود حوصله اش سر رفت 😏و خسته شد.
بابا سنجابه از راه رسید. سنجاب کوچولو دوید تو بغل بابا . اما بابا خسته بود و حوصله نداشت با سنجاب کوچولو بازی کند. ولی وقتی نشست نی نی سنجابه را بغل کرد و شروع کرد به بوسیدن😘 و بازی کردن با نی نی سنجابه .
سنجاب کوچولو ناراحت شد. رفت توی اتاقش و روی تختخوابش 🛌خوابید و پتو را روی سرش کشید. مدتی گذشت . مامان سنجابه صدا زد سنجاب کوچولو غذا 🍽آماده است بیا.
سنجاب کوچولو جواب نداد.
بابا صدا زد "سنجاب بابا" بیا فندق پلو 🌰🍚داریم.
سنجاب کوچولو باز هم جواب نداد.
مامان و بابا آمدند پیش سنجاب کوچولو ولی دیدند سنجاب کوچولو غصه می خورد.
بابا سرفه کرد... اوهوم ...اوهوم...
ولی سنجاب کوچولو تکان نخورد و به بابا نگاه نکرد.
مامان گفت عزیزکم سنجابکم.
لبهای سنجاب کوچولو گریه ای شد چشمهاش پر از آب شد 😥و گفت شما من را دوست ندارید .فقط نی نی را دوست دارید.
مامان و بابا سرشان را انداختند پایین و یک کمی فکر کردند . بعد دوتایی باهم دستهای سنجاب کوچولو را گرفتند و از روی تختخوابش بلندش کردند و آن را حسابی تابش دادند. سنجاب کوچولو خنده اش گرفت. مامان و بابا سنجابه، بازهم سنجاب کوچولو را توی هوا تاب دادند. حالا دیگر سنجاب کوچولو بلند بلند😂 می خندید.
یک دفعه، صدای گریه ی نی نی سنجابه بلند شد. مامان و بابا هنوز داشتند با سنجاب کوچولو بازی می کردند. سنجاب کوچولو دلش برای نی نی شان سوخت و گفت مگر صدای گریه ی نی نی را نمی شنوید؟ بیایید برویم ساکتش کنیم.
حالا مامان و بابا و سنجاب کوچولو سه تایی با هم رفتند نی نی سنجابه را ساکت کنند.😌
@goGoldis_Preschool
یکی از راهکارهای رفع #لکنت زبان
در کودکان این است که:👇
وقتی با کودک صحبت میکنید، موضوع صحبت را پشت سر هم تغییر ندهید، زیرا ذهن کودک را خسته میکنید.
@goGoldis_Preschool
در کودکان این است که:👇
وقتی با کودک صحبت میکنید، موضوع صحبت را پشت سر هم تغییر ندهید، زیرا ذهن کودک را خسته میکنید.
@goGoldis_Preschool
#بازی #سرگرمی
آشنایی با اشکال هندسی
🔴◼️🔺🔸🔹♦️
👧🏻👦🏻کودک باید هر شکل هندسی را از دهانه شکل اصلی و بزرگی که روبروی او قرار دارد عبور دهد.
@goGoldis_Preschool
آشنایی با اشکال هندسی
🔴◼️🔺🔸🔹♦️
👧🏻👦🏻کودک باید هر شکل هندسی را از دهانه شکل اصلی و بزرگی که روبروی او قرار دارد عبور دهد.
@goGoldis_Preschool
#دهقان_فداکار
در غروب یکی از روزهای سرد پاییزی 🍂جان ده ها نفر رو نجات داد, و
در یک غروب سرد پاییزی هم آسمانی شد.😒
خبر درگذشت ریزعلی خواجوی،باعث تاسف و تالم گردید.🖤
@goGoldis_Preschool
در غروب یکی از روزهای سرد پاییزی 🍂جان ده ها نفر رو نجات داد, و
در یک غروب سرد پاییزی هم آسمانی شد.😒
خبر درگذشت ریزعلی خواجوی،باعث تاسف و تالم گردید.🖤
@goGoldis_Preschool
👌اصلی ترین روش افزایش و رشد سلول های مغزی
در کودکان از طریق بازی و حرکات بدنی
صورت میگیرد.
✅هر نوع آموزشی را برای کودک،
با بازی آمیخته کنید.
@goGoldis_Preschool
در کودکان از طریق بازی و حرکات بدنی
صورت میگیرد.
✅هر نوع آموزشی را برای کودک،
با بازی آمیخته کنید.
@goGoldis_Preschool
#شعر_کودکانه
استفاده درست👌
من میخورم غذارو🍝
شکر میکنم خدارو🙏
اسراف نمیکنم من
تو خوردن و نوشیدن🥛
تو مدرسه تو خونه
حتما یادم میمونه
مداد نمیتراشم✏️
وقتی نوکش بلنده
ورق نمیکَنَم من
تا دفترم بخنده📒🤗
@goGoldis_Preschool
استفاده درست👌
من میخورم غذارو🍝
شکر میکنم خدارو🙏
اسراف نمیکنم من
تو خوردن و نوشیدن🥛
تو مدرسه تو خونه
حتما یادم میمونه
مداد نمیتراشم✏️
وقتی نوکش بلنده
ورق نمیکَنَم من
تا دفترم بخنده📒🤗
@goGoldis_Preschool
#قصه_شب 🌃
آرزوی مورچه کوچولو🐜
مورچه کوچولو چشمانش را باز کرد.🌤 صبح شده بود. صدای پرندهها به گوش میرسید. آنها روی درختها جست و خیز میکردند. نسیم صبحگاهی آهسته 🌬میوزید. مورچه کوچولو به طرف نامعلومی به راه افتاد. دیدن دریا🌊 برایش یک رویا بود. نتوانست جلوتر برود چون آبهای زیادی کنار خیابان جمع شده بود.
با خود گفت: حتماً دریا همین است.و با لذت مشغول 😍تماشا شد. کلاغی که در حال پرواز بود به او گفت:
- مورچه نادان! ... این آبها بر اثر باران دیشب، داخل چاله ها جمع شده،... هنوز تا دریا فاصله زیادی است.
مورچه کوچولو ناراحت شد😕 ولی به روی خودش نیاورد. از سمت دیگر به راهش ادامه داد به امید اینکه به دریا برسد.
خورشید کمکم داشت بالا میآمد. هوا بسیار گرم 🌡بود. مورچه کوچولو هنوز راه زیادی در پیش داشت. عبور از روی علفها خسته اش 🌱کرده بود. وقتیکه به دریا میاندیشید خستگی را فراموش میکرد. برای دومین بار از دور آبهای زیادی دید. باز با خود اندیشید که حتماً به دریا رسیده است. خوشحال و خندان بر سرعتش افزود.
آبها بر اثر وزش باد امواجی ایجاد کرده و جلوتر آمدند. مورچه به تصور اینکه امواج دریاست احساس شادی کرد و با خود گفت: "این دریا حتما مرغ دریایی ندارد."چون هیچ پرندهای در آسمانش دیده نمیشد.
آهو خانم 🦌که راز مورچه و دریا را میدانست در حالی که به طرف جنگل میرفت گفت:
مورچه جان! ... این دریا نیست! ... کشاورزان 👨🏻🌾زمین شالی را آماده کردند تا برنج بکارند. هنوز تا دریا فاصله زیادی است.
مورچه کوچولو دیگر توان راه رفتن نداشت. اشک در چشمان کوچکش جمع شده بود. بارها از مادرش شنیده بود که برای رسیدن به هدف🎯 باید سعی و تلاش کرد. اکنون به راه دور و درازی که در پیش داشت میاندیشید. آرزو کرد. "ای کاش بال داشت!"ناگهان احساس کرد بال دارد. خودش هم نمیدانست یک مورچه بالدار است. به وسیله آن بالها میتوانست به دور دستها سفر کند.
مورچه بالدار پرواز کرد. از مزارع و دشت عبور کرد. از آن بالا همه جا زیبا بود. دیگر راه زیادی باقی نمانده بود. از اینکه به آرزویش میرسید خوشحال بود. دریا از دور دیده میشد که خودش را به صخره ها میکوبید.
@goGoldis_Preschool
آرزوی مورچه کوچولو🐜
مورچه کوچولو چشمانش را باز کرد.🌤 صبح شده بود. صدای پرندهها به گوش میرسید. آنها روی درختها جست و خیز میکردند. نسیم صبحگاهی آهسته 🌬میوزید. مورچه کوچولو به طرف نامعلومی به راه افتاد. دیدن دریا🌊 برایش یک رویا بود. نتوانست جلوتر برود چون آبهای زیادی کنار خیابان جمع شده بود.
با خود گفت: حتماً دریا همین است.و با لذت مشغول 😍تماشا شد. کلاغی که در حال پرواز بود به او گفت:
- مورچه نادان! ... این آبها بر اثر باران دیشب، داخل چاله ها جمع شده،... هنوز تا دریا فاصله زیادی است.
مورچه کوچولو ناراحت شد😕 ولی به روی خودش نیاورد. از سمت دیگر به راهش ادامه داد به امید اینکه به دریا برسد.
خورشید کمکم داشت بالا میآمد. هوا بسیار گرم 🌡بود. مورچه کوچولو هنوز راه زیادی در پیش داشت. عبور از روی علفها خسته اش 🌱کرده بود. وقتیکه به دریا میاندیشید خستگی را فراموش میکرد. برای دومین بار از دور آبهای زیادی دید. باز با خود اندیشید که حتماً به دریا رسیده است. خوشحال و خندان بر سرعتش افزود.
آبها بر اثر وزش باد امواجی ایجاد کرده و جلوتر آمدند. مورچه به تصور اینکه امواج دریاست احساس شادی کرد و با خود گفت: "این دریا حتما مرغ دریایی ندارد."چون هیچ پرندهای در آسمانش دیده نمیشد.
آهو خانم 🦌که راز مورچه و دریا را میدانست در حالی که به طرف جنگل میرفت گفت:
مورچه جان! ... این دریا نیست! ... کشاورزان 👨🏻🌾زمین شالی را آماده کردند تا برنج بکارند. هنوز تا دریا فاصله زیادی است.
مورچه کوچولو دیگر توان راه رفتن نداشت. اشک در چشمان کوچکش جمع شده بود. بارها از مادرش شنیده بود که برای رسیدن به هدف🎯 باید سعی و تلاش کرد. اکنون به راه دور و درازی که در پیش داشت میاندیشید. آرزو کرد. "ای کاش بال داشت!"ناگهان احساس کرد بال دارد. خودش هم نمیدانست یک مورچه بالدار است. به وسیله آن بالها میتوانست به دور دستها سفر کند.
مورچه بالدار پرواز کرد. از مزارع و دشت عبور کرد. از آن بالا همه جا زیبا بود. دیگر راه زیادی باقی نمانده بود. از اینکه به آرزویش میرسید خوشحال بود. دریا از دور دیده میشد که خودش را به صخره ها میکوبید.
@goGoldis_Preschool
کلاژ قطره آب 💧 با برگ و گواش 🎨
آموزش چرخه آب 💦 با لوحه آموزشی ، نقاشی ✏️ و قصه🤗
#پیش_دبستانی_گلدیس 👌👌
@goGoldis_Preschool
آموزش چرخه آب 💦 با لوحه آموزشی ، نقاشی ✏️ و قصه🤗
#پیش_دبستانی_گلدیس 👌👌
@goGoldis_Preschool
🌺خجسته میلاد با سعادت
حضرت محمد مصطفی (ص) و
حضرت امام جعفر صادق (ع)
مبارک باد!
🎉🎈🎊🎈🎉🎈🎊
@goGoldis_Preschool
حضرت محمد مصطفی (ص) و
حضرت امام جعفر صادق (ع)
مبارک باد!
🎉🎈🎊🎈🎉🎈🎊
@goGoldis_Preschool
🌱🌿کودک را به طبیعت ببرید
در طبیعت است که کودک می آموزد خطرپذیر باشد
به ترسهایش غلبه کند
دوستان جدید پیدا کند
براحساساتش مسلط شود
و آن دنیای منطبق بر تصوراتش را ایجاد کند..💭🤗
@goGoldis_Preschool
در طبیعت است که کودک می آموزد خطرپذیر باشد
به ترسهایش غلبه کند
دوستان جدید پیدا کند
براحساساتش مسلط شود
و آن دنیای منطبق بر تصوراتش را ایجاد کند..💭🤗
@goGoldis_Preschool
#شعر_کودکانه 🎶
پدربزرگ خوبم👴🏻
همیشه مهربونه
وقتیکه پیشم باشه
برام کتاب📕 می خونه
مادربزرگ نازم👵🏻
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه🥘
خوشمزه و لذیذه😋
وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم😍
@goGoldis_Preschool
پدربزرگ خوبم👴🏻
همیشه مهربونه
وقتیکه پیشم باشه
برام کتاب📕 می خونه
مادربزرگ نازم👵🏻
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه🥘
خوشمزه و لذیذه😋
وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم😍
@goGoldis_Preschool
👩🏻🎓👨🏻🎓
🎓 #روز_دانشجو ،
روز آرمان خواهی و آزادگی
بر تمام رهپویان علم و معرفت مبارک!
@goGoldis_Preschool
🎓 #روز_دانشجو ،
روز آرمان خواهی و آزادگی
بر تمام رهپویان علم و معرفت مبارک!
@goGoldis_Preschool
Forwarded from gogoldis
G⭕️ G⭕️LDIS
G🌎 GL🌍BAL
☕️ هفتمین #کافه_زبان_گلدیس
انگلیسی، به راحتی خوردن قهوه...
فرصت تمرین زبان انگلیسی در فضای خارج از کلاس رو از دست ندید!👌
@goGoldis
G🌎 GL🌍BAL
☕️ هفتمین #کافه_زبان_گلدیس
انگلیسی، به راحتی خوردن قهوه...
فرصت تمرین زبان انگلیسی در فضای خارج از کلاس رو از دست ندید!👌
@goGoldis
پیش دبستانی گلدیس
G⭕️ G⭕️LDIS G🌎 GL🌍BAL ☕️ هفتمین #کافه_زبان_گلدیس انگلیسی، به راحتی خوردن قهوه... فرصت تمرین زبان انگلیسی در فضای خارج از کلاس رو از دست ندید!👌 @goGoldis
#Goldis_News 📢
👌گلدیس به عنوان مجری پروژه #تبریز2018
در راستای آمادگی برای پذیرش توریست,
فضایی بی نظیر را جهت ارتقای مهارت #مکالمه ی زبان 🗣فراهم می آورد.
♨️ #کافه_گلدیس_7 ☕️
👥گپی دوستانه را به زبان انگلیسی با یک فنجان قهوه تجربه کنید!
مهلت ثبت نام: تا 21 آذر
😃✋️ثبت نام برای عموم آزاد است.
دوره 💯 رایگان، جهت نام نویسی به یکی از شعب گلدیس در سراسر شهر مراجعه کنید.
👌هزینه سفارش کیک و چای (10,000 تومان) در زمان ثبت نام بصورت نقدی دریافت شده و شرکت کنندگان هزینه ای را بابت سفارش این اقلام در روز برگزاری کافه پرداخت نخواهند کرد.)
🗓چهارشنبه 22 آذرماه ⏰ 14:30 تا 16:00
ولیعصر, خیابان شهریار شمالی (خیابان جنب قنادی پاک به سمت مدرسه آزادگان)، بعد از کوچه سوم از دست راست، پایین تر از رستوران دریایی ماهی خوب، کافه بومرنگ
ظرفیت محدود❗️
@goGoldis
👌گلدیس به عنوان مجری پروژه #تبریز2018
در راستای آمادگی برای پذیرش توریست,
فضایی بی نظیر را جهت ارتقای مهارت #مکالمه ی زبان 🗣فراهم می آورد.
♨️ #کافه_گلدیس_7 ☕️
👥گپی دوستانه را به زبان انگلیسی با یک فنجان قهوه تجربه کنید!
مهلت ثبت نام: تا 21 آذر
😃✋️ثبت نام برای عموم آزاد است.
دوره 💯 رایگان، جهت نام نویسی به یکی از شعب گلدیس در سراسر شهر مراجعه کنید.
👌هزینه سفارش کیک و چای (10,000 تومان) در زمان ثبت نام بصورت نقدی دریافت شده و شرکت کنندگان هزینه ای را بابت سفارش این اقلام در روز برگزاری کافه پرداخت نخواهند کرد.)
🗓چهارشنبه 22 آذرماه ⏰ 14:30 تا 16:00
ولیعصر, خیابان شهریار شمالی (خیابان جنب قنادی پاک به سمت مدرسه آزادگان)، بعد از کوچه سوم از دست راست، پایین تر از رستوران دریایی ماهی خوب، کافه بومرنگ
ظرفیت محدود❗️
@goGoldis