Telegram Web Link
احساسات لذت بخش ذاتا محرّك نیستند، حال آنکه احساساتی که لذت بخش نیستند به شدت تحریک کننده اند و در جهت تغییر و تخلیه سوق می یابند. از همین روست که به تعبیر ما احساساتی که افاده لذت نمی کنند، دلالت بر افزایش نیروگذاري روانی دارند و احساسات لذت بخش، دلالت بر کاهش نیروگذاري روانی. بگذارید آنچه را به ضمیر آگاه راه می یابد لذت بنامیم و متقابلا غیرلذت را «چیزي» کیفی و کمی در جریان رویدادهاي ذهن بدانیم. پس مسأله
این است که آیا این «چیز» می تواند در جایی که هست خودآگاه شود، یا اینکه نخست باید به دستگاه ادراك انتقال یابد. تجربیات بالینی حکایت از آن دارند که نخست باید این انتقال صورت گیرد. تجربیات مذکور نشان میدهند که این «چیز» همانند سائق هاي سرکوب شده عمل میکند، یعنی میتواند نیرویی محرّك را اعمال کند بدون اینکه «خود» متوجه این نیروي مقاومت ناپذیر شود. زمانی که در برابر نیروي یاد شده مقاومت شود و در واکنش تخیله وقفه روي دهد، آن «چیز» ناگهان به ضمیر آگاه راه می یابد و لذتی هم افاده نمی کند. درست مانند تنشهاي ناشی از نیازهاي جسمی، درد که بینابین ادراك بیرونی و درونی است و حتی وقتی که منشأ آن جهان خارج است همانند ادراك درونی عمل می کند نیز میتواند ناخودآگاه باقی بماند.

خود و نهاد، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
برخي اوقات اقتدار جنبه اي كاملاً مادي دارد كه بر پايه زور و فشار استوار مي باشد، زور و فشاري كـه تحت شرايط معيني خود به خود بر بسياري از روابط خصوصي سايه مي افكند و اغلب در دورانهـاي هـرج و مرج و آشوب بوجود مي آيد و در دستگاه هاي انتظامي در كادر استبداد محض به اوج خود مي رسد.

ليكن وجهه كاملاً معنايي مجرد و مفهومي كلي تر را ادا مي نمايد كه نبايستي آنرا با اقتدار اشتباه كرد؛ چون اقتدار ممكن است خود به خود تحت شرايط اوليه اي مدت زماني از وجهه بي نياز باشد در صورتي كه از وجهه آنچه را كه نفوذ اخلاقي و تسلط معنوي مي نامند درك مي شود و اين نو ع تسلط نفوذ و از قدرت حاد و مادي بي نياز مي باشد.

آينده یک پندار، زیگموند فروید
ترجمه هاشم رضي
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
وجهه را مي توان نوعي فريبندگي يا جاذبه روحي تعريف كرد كه از گروه يا كسي ناشي مي شـود كـه خود نمودار و در بردارنده نوعي ارزش هاي اجتماعي مي باشد. از سويي ديگر براي پايداري و استقرار وجهـه تعادل و نوعي هم آهنگي دو جانبه ميان صاحب وجهه و پذيرنده وجهه، بايستي برقرار باشد و هرگاه يكـي از دو طرف اندكي شانه از زير بار آن خالي كند، ارزش و استقرار وجهه از ميان مي رود و از همين جاست كه متوجه مي شويم چرا و براي چه مصادر رژيم هاي مقتدر پيوسته مـي كوشـند تـا ارزش ايـن رژيم هـا را بـه ديگران ثابت كنند. در اينجا گفته روسو Rousseau چه نيك مصداق پيدا مي كند كه: نيرومندترين افراد آنقدر قوي نيست كه بتواند هميشه سرور باشد مگر آنكه قادر باشد زور را به صورت حق جلوه دهد و اطاعت را به صورت وظيفه در آورد.

آينده یک پندار، زیگموند فروید
ترجمه هاشم رضي
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
تردیدي نداریم که در نظریه روانکاوي فرض کنیم که جریانی که رخدادهاي ذهنی طی میکنند به شیوهاي خودکاره با اصل لذّت تنظیم میشوند. ما معتقدیم، به اصطلاح، جریان این رخدادها را تنشی غیرلذّت جویانه به شیوهاي لایتغیر به حرکت می اندازد و اینکه این جریان جهتی به خود میگیرد به گونه اي که نتیجه غایی با کاهش این تنش قرین میگردد:
یعنی با اجتناب از عدم لذّت یا تولید لذّت. با در نظر گرفتن این جریان در بررسیهاي خود درباره فرایندهاي ذهنی که موضوع مطالعه ماست، ما بینشی «اقتصادي» را در کار خود وارد میکنیم و اگر در جریان توصیف این فرایندها سعی کنیم که این عنصر «اقتصادي» را به علاوه عناصر «مکان نگارانه» topographical و «پویا» oynamic ارزیابی کنیم و تخمین بزنیم، به گمان من کاملترین توصیف ها را که در حال حاضر امکان درك آن را داریم از آنها به دست خواهیم داد، توصیفی که شایسته است با اصطلاح «مابعد روانشناسانه» متمایز شود.

ورای اصل لذت، زیگموند فروید
ترجمه اباذری
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
واقعیاتی که سبب میشود تا به سلطه اصل لذّت در زندگی ذهنی اعتقاد پیدا کنیم، همچنین در این فرضیه متجلی میشود که دستگاه ذهنی میکوشد تا کمیت هیجان موجود در آن را تا آنجا که ممکن است پائین یا حداقل ثابت نگه دارد. فرض اخیر فقط شیوه دیگر بیان اصل لذّت است زیرا که اگر کارکرد دستگاه ذهنی متوجه پائین نگه داشتن کمیت هیجان باشد، آنگاه هر چیزي که براي افزایش کمیت طراحی شده باشد ناگزیر می باید به عنوان ضد عملکرد این دستگاه تلقی شود، یعنی به عنوان چیزي غیر لذّتبخش. اصل لذّت از اصل ثبات منتج میشود؛ اصل اخیر عملاً از واقعیاتی نتیجه گرفته میشود که ما را ناگزیر از به کارگیري اصل لذّت میکند. افزون بر این، مطالعه تفصیلی تر نشان خواهد داد که گرایشی که از این طریق به دستگاه ذهنی نسبت داده میشود به عنوان موردي ویژه در ذیل اصل فخنر به نام «گرایش به سوي ثبات» قرار داده میشود اصلی که در متن آن فخنر احساس لذّت و عدم لذّت را در نسبت با یکدیگر قرار میدهد.

ورای اصل لذّت، زیگموند فروید
ترجمه اباذری
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
دریافته ایم که چنانچه تکانه هاي غریزيِ نیروي شهوي با عقاید فرهنگی و اخلاقیِ فرد تعارض پیدا کنند، دچار تغییر و تحول سرکوب بیماري زا میشوند. البته منظورمان از بیان این مطلب این نیست که فرد یاد شده معرفتی صرفاً فکري یا آگاهانه از وجود این عقاید دارد؛ بلکه منظورمان همواره این است که عقاید مورد نظر براي وي حکم معیار را دارند و او به آنچه آن عقاید برایش تعیین میکنند تن در میدهد. پیش از این گفته ایم که سرکوب از «خود» نشات میگیرد؛ اکنون به نحوي دقیق تر میتوانیم بگوییم که سرکوب از عزّت نَفْسِ«خود» ناشی میشود. همان برداشتها، تجربه ها، تکانه ها و امیالی را که یک فرد براي خویش روا میدارد یا دستکم آگاهانه به آنها فکر میکند، فرد دیگري ممکن است با نهایت خشم مردود بشمارد یا حتی پیش از ورودشان به ضمیر آگاه آنها را منکوب کند. تفاوت این دو فرد را که
دربرگیرنده عامل مشروط کننده سرکوب است میتوان به سهولت به روشی بیان کرد که تبیین آن بر اساس نظریه نیروي شهوي را امکانپذیر میسازد.

پیش درآمدی بر خودشیفتگی، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه که خارج از کنترل آگاهانه انسان است، به گونه ای بدوی و خام صرفاً لذت جوست. بدیـن معنی که پـردازشها و نتیجه گیریها در ناخودآگاه نیرومند آدمی، تنها با هدف کسب لذت و دوری از رنج جریان پیدا میکنند و برای این تمایل محدودیتی درکارنیست. نهاد ناخودآگاه انسان، به شکل ابتدائی و غیرقابل پرورش، صرفاً برمبنای کسب لذت برنامه ریزی شده است. اگراین برنامه ریزی ناخودآگاه را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت هدف اصلی گرایشهای ناخودآگاه ورای کسب لذت، دوری و کاهش درد است. تمام تمایالت و دانشهای ناخودآگاه جملگی برای کاهش انرژیهای روانی برنامه ریزی می شوند. ازآنجا که انباشت و تمرکز انرژیهای روانی همواره موجب تالم و عدم تعادل خواهد بود، بنابراین هرفرآیند ناخودآگاهی با هرنوع جهت گیری، برای حذف و تخفیف این تمرکز تنش فعال میگردد تا بار روانی انباشت شده کاهش یافته و درد تخفیف پیدا کند. چنین کاهش دردی، همان تجربه لذت است.

مبانی روانکاوی فروید، حمید تقدسی
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
اهمیت کارکردي «خود» از آنجا معلوم میشود که کنترل رهیافت هاي تحرك معمولا بر عهده آن است. از اینرو، رابطه «خود» با «نهاد» همچون مردي سوار بر اسب است که باید نیروي برتر اسب را مهار کند، با این تفاوت که سوار براي این کار به نیروي خویش متوسل میشود، اما «خود» از نیروهایی که به وام گرفته استفاده میکند. شاید بتوان از این قیاس، کمی بیشتر بهره گرفت. اگر قرار نباشد که سوار از اسبش جدا شود، مجبور است اسبش را به سمت دلخواه آن هدایت کند؛ ایضا «خود» نیز بنا بر عادت، چنان خواست «نهاد» را جامه عمل می پوشاند که گویی خواست خودش است.

خود و نهاد، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
در نخستين وحله شايد اين توهم براي خواننده پديد آيد كه فرويد نيز همچون لوبون و دوگل تمايل و روحيه اجتماعي را كه خواستار رهبر و انضباط است نسبت به روح دنباله رو و فرومـايگي منتسـب نمايـد، ليكن به شكلي كه مشاهده خواهيم نمود فرويد اينگونه مي انديشد و اصولاً اينكه مي گويد لازمه فشار و زور و تحمل آن براي صيانت تمدن ضروري است جنبه اي موقتي و مجازي را افاده مـي نمايـد چـون خـود مـي گويد: اين ايده و عقيده كه با نوعي الزام همراه است خود نتيجه تشكيلات نادرست همين تمدن فعلي است.
به هر حال بايستي ديد وجهه و سيادت چگونه است و پيشوا به چه دست آويزهايي مـي توانـد از آنهـا سـود جسـته و بـه شـيوه صـحيح يـا نادرسـتي حكومـت نمايـد. كلمـه وجهـه در اصـل بـا شـعبده بـازي praestigium به يك مفهوم معنا مي شود و نوعي قدرت فريبنده است كه عقلاني بوده و اغلب غيرواقعي و در پرده نيرنگ جلوه مي نمايد، در حاليكه سيادت و رهبري همراه با اقتدار عاري از فريبندگي و حيله بـازي مي باشد.

آینده یک پندار، زیگموند فروید
ترجمه هاشم رضي
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 زیگموند فروید چه می گفت؟
▪️ برنامه پرگار بی بی سی فارسی

#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
20120514075635-6081-83.pdf
1.2 MB
رئالیسم و روانشناسی فروید

🆔 @freuddism
20120514161945-6004-225.pdf
1.2 MB
فروید، جامعه و تاریخ

🆔 @freuddism
1588331753-9974-44-6.pdf
692.9 KB
فروید، رانک و مسئله اضطراب

🆔 @freuddism
باید متذکر شد که اگر به طور دقیق سخن بگوییم باید بگوییم که صحیح نیست در جریان فرایندهاي ذهنی از سلطه اصل لذّت سخن گفت. اگر چنان سلطه اي وجود میداشت اکثریت عظیم فرایندهاي ذهنی ما می بایست با لذّت همراه میشد یا به لذّت می انجامید درحالیکه تجربه عام به طور مطلق با چنان نتیجه گیریی تضاد دارد. بنابراین حداکثر چیزي که میتوان گفت این است که در ذهن گرایشی قوي به سوي اصل لذّت وجود دارد اما وضعیت ها یا نیروهاي معین دیگري با این گرایش در تضادند؛ بنابراین نتیجه نهایی همواره نمی تواند با گرایش به سوي اصل لذّت هماهنگ باشد. می توانیم گفته خود را با تذکر فخنر در موردي مشابه مقایسه کنیم: «به هر تقدیر، از آنجا که وجود گرایشی به سوي هدف به معناي آن نیست که آن هدف به دست آمده است، و از آنجا که به طور کلی هدف فقط با تقریب هایی به دست آمدنی است.

ورای اصل لذت، زیگموند فروید
ترجمه اباذری
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
والایش فرایندي مربوط به نیروي شهويِ متمرکز بر مصداق امیال است که طی آن، غریزه خود را به سمت هدفی غیر از و دور از ارضاي جنسی هدایت می کند. در این فرایند، بر دور شدن از امیال جنسی تأیید می شود. آرمانی سازي فرایندي دربرگیرنده مصداق امیال است.

از طریق این فرایند، مصداق مورد نظر بدون آنکه ماهیتش دگرگون شود، در ذهن فرد بزرگ و متعالی می شود. آرمانی سازي هم در حوزه نیروي شهويِ متمرکز بر «خود» میسر است و هم در حوزه نیروي شهويِ متمرکز بر مصداق امیال.

براي مثال، مبالغه جنسی درباره یک مصداق امیال، حکم آرمانی ساختن آن را دارد. دو مفهوم «والایش» و «آرمانی سازي» را از این حیث می توان متمایز کرد که والایش به غریزه مربوط می شود و آرمانی سازي به مصداق امیال.

پیش درآمدی بر خودشیفتگی، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
واقعیاتی که سبب می شود تا به سلطه اصل لذّت در زندگی ذهنی اعتقاد پیدا کنیم، همچنین در این فرضیه متجلی میشود که دستگاه ذهنی می کوشد تا کمیت هیجان موجود در آن را تا آنجا که ممکن است پائین یا حداقل ثابت نگه دارد. فرض اخیر فقط شیوه دیگر بیان اصل لذّت است زیرا که اگر کارکرد دستگاه ذهنی متوجه پائین نگه داشتن کمیت هیجان باشد، آنگاه هر چیزي که براي افزایش کمیت طراحی شده باشد ناگزیر می باید به عنوان ضد عملکرد این دستگاه تلقی شود، یعنی به عنوان چیزي غیر لذّتبخش. اصل لذّت از اصل ثبات منتج می شود؛ اصل اخیر عملاً از واقعیاتی نتیجه گرفته می شود که ما را ناگزیر از به کارگیري اصل لذّت می کند. افزون بر این، مطالعه تفصیلی تر نشان خواهد داد که گرایشی که از این طریق به دستگاه ذهنی نسبت داده میشود به عنوان موردي ویژه در ذیل اصل فخنر به نام «گرایش به سوي ثبات» قرار داده می شود؛ اصلی که در متن آن فخنر احساس لذّت و عدم لذّت را در نسبت با یکدیگر قرار می دهد.

ورای اصل لذت، زیگموند فروید
ترجمه اباذری
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
کمبودها و عدم ارضاء تمایالت و غرایز باعث توقف و تمرکز انرژی روانی در ناحیه عدم کامیابی می شوند. گرچه شعورآگاه میکوشد تا به رغم تمام محدودیت های محیطی و تسلیم در برابر ندای وجدان راهی برای لذت و رفع کمبود پیدا کند، امّا رانشهای ناخودآگاه کاملا لذتجو و بی قید صرفاً متمایل به ارضائی بی قید وشرط می باشند. آنگاه که فرد دراثر تحقیر، غریزه خودشیفتگی ذاتی خود را دچار کمبود می یابد، شعور آگاه می کوشد درچهارچوب موازین منطقی و متأثـر از وجـدان درد را کاهش دهد، امّا تمایلات ناخـودآگاه او بـدون درنظر گرفتن محدودیت های موجود در دنیای بیرون و نظام ارزشی وجدان، صرفاً می کوشد درد را کاهش دهد. چنین تمایل ناخودآگاهی تحت تأثیر تجاوز به حقوق دیگران و یـا نقض نظام اعتقادی فرد نیست.

مفاهیم روانکاوی فروید ، حمید تقدسی
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
به نظر می رسد که در شکل گیري خود و تمایز آن از «نهاد»، عامل دیگري به غیر از تأثیر دستگاه ادراك دخیل است. تن شخص (به ویژه سطح آن)، جایگاهی است که ادراکات بیرونی و درونی ممکن است از آن ناشی شوند. تن مانند هر شی دیگري دیده می شود، اما لمس کردن آن موجب دو نوع احساس می گردد که شاید یکی از آنها نظیر ادراك درونی باشد. روان حالتی را که در آن تن شخص موقعیت ویژه اش را در میان دیگر اشیا دنیاي 30 فیزیولوژي ادراك می یابد، به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است. به نظر می رسد که درد هم نقشی در این فرایند بر عهده دارد و شاید طرز کسب آگاهی جدید درباره اندام هایمان هنگام
بیماری هاي دردناك، الگویی باشد از اینکه چگونه تصوري از تن خود به دست می آوریم.

خود و نهاد ، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
مرحله Fixation يا تثبيت در روانكاوي مرحله اي است كه بر اثر مـوانعي Libido ليبيدو يـا شـهوت بـه موانعي برخورده و به عوض كامياب شدن واپس بخورد. بطور كلي مي توان گفت ليبيدو بـه هنگـام سير و گشت خود در دو مرحله خوددوستي érotisme Auto و دگردوستي erotisme Hétéro ،يعنـي در دوران كودكي و بلوغ بر اثر موانعي ممكن است در مرحله اي متعارفي تثبيت گردد و قادر نشود به راه خـود ادامه داده و مراحل متعارفي را بپيمايد.

عواملي كه موجب تثبيت مي گردند بر دو نوع است: عوامـل داخلـي و عوامـل خـارجي. اكثـر و انـواع بيماري هاي رواني و بيماري هاي جنسي ريشه و اصلشان در همين دو دوره خود دوستي و دگردوستي قرار دارد كه نيروهاي جنسي يا ليبيدو در مرحله اي متوقف و تثبيت شده است. علت اين ثابت مانـدن بـدين نحـوه توجيه مي شود: هرگاه ميل و غريزهاي ارضا نشد يا بايسـتي واپـس زده Refoulement گـردد، يـا تصـعيد و برتـر Sublimation شود، و در صورت عدم امكان این دو مرحله «ميل» متوقف خواهد ماند.

آینده یک پندار، زیگموند فروید
ترجمه هاشم رضي
#فرویدیسم #روانکاوی

🆔 @freuddism
2024/09/28 15:28:57
Back to Top
HTML Embed Code: