آه ریتا
چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند
جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی
پیش از این تفنگ
بود آنچه بود
ای سکوت شامگاه
ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید
در چشمان عسلی
و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را رُفت
میان ریتا و چشمانم تفنگیست.
#محمود_درویش
برگردان: #موسی_بیدج
✦ @foroogh_shamloo ✦
چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند
جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی
پیش از این تفنگ
بود آنچه بود
ای سکوت شامگاه
ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید
در چشمان عسلی
و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را رُفت
میان ریتا و چشمانم تفنگیست.
#محمود_درویش
برگردان: #موسی_بیدج
✦ @foroogh_shamloo ✦
محو شد در جنگل انبوه تاریکی
چون رگ نوری طنین آشنای من
قطره اشکی هم نیفشاند آسمان تار
از نگاه خسته ابری به پای من
من گل پژمردهای هستم
چشمهایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم.
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
چون رگ نوری طنین آشنای من
قطره اشکی هم نیفشاند آسمان تار
از نگاه خسته ابری به پای من
من گل پژمردهای هستم
چشمهایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم.
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
#فروغ_فرخزاد
"دکلمه: با صدای فروغ فرخزاد"
✦ @foroogh_shamloo ✦
سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
#فروغ_فرخزاد
"دکلمه: با صدای فروغ فرخزاد"
✦ @foroogh_shamloo ✦
دزدان کور آینه افسوس
آن چشم مهربان را
از آستان صبح ربودند
آه ای بهار سوخته
خاکستر جوانی
تصویر پر کشیده آیینه تهی
با یاد گیسوان بلندت
آیینه در غبار سحر آه میکشد
مرغان باغ بیهوده خواندند
هنگام گل نبود
#هوشنگ_ابتهاج
✦ @foroogh_shamloo ✦
آن چشم مهربان را
از آستان صبح ربودند
آه ای بهار سوخته
خاکستر جوانی
تصویر پر کشیده آیینه تهی
با یاد گیسوان بلندت
آیینه در غبار سحر آه میکشد
مرغان باغ بیهوده خواندند
هنگام گل نبود
#هوشنگ_ابتهاج
✦ @foroogh_shamloo ✦
جلو خودم را نگاه کردم
در جمعیت تو را دیدم
میان گندمها تو را دیدم
زیر درختی تو را دیدم.
در انتهای همه سفرهایم
در عمق همه عذابهایم
در خمِ همه خندهها
سر بر کرده از آب و از آتش،
تابستان و زمستان تو را دیدم
در خانهام تو را دیدم
در آغوش خود تو را دیدم
در رؤیاهای خود تو را دیدم
دیگر ترکت نخواهم کرد.
#پل_الوار
برگردان: #احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
در جمعیت تو را دیدم
میان گندمها تو را دیدم
زیر درختی تو را دیدم.
در انتهای همه سفرهایم
در عمق همه عذابهایم
در خمِ همه خندهها
سر بر کرده از آب و از آتش،
تابستان و زمستان تو را دیدم
در خانهام تو را دیدم
در آغوش خود تو را دیدم
در رؤیاهای خود تو را دیدم
دیگر ترکت نخواهم کرد.
#پل_الوار
برگردان: #احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
همچنان کاندر غبار اندوده ی اندیشه های من ملال انگیز
طرح تصویری در آن هر چیز
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت
نقش ناهمرنگ گردیده
سرد گشته، سنگ گردیده
با دم پاییز عمر من کنایت از بهار روی زردی
همچنان که مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
#نیما_یوشیج
✦ @foroogh_shamloo ✦
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
همچنان کاندر غبار اندوده ی اندیشه های من ملال انگیز
طرح تصویری در آن هر چیز
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت
نقش ناهمرنگ گردیده
سرد گشته، سنگ گردیده
با دم پاییز عمر من کنایت از بهار روی زردی
همچنان که مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی.
#نیما_یوشیج
✦ @foroogh_shamloo ✦
صدایت چو قالیچهای نور
میآید
و زین آسمان ترُشرو، مرا میرباید، مرا میبرد دور
#اسماعیل_خویی
✦ @foroogh_shamloo ✦
میآید
و زین آسمان ترُشرو، مرا میرباید، مرا میبرد دور
#اسماعیل_خویی
✦ @foroogh_shamloo ✦
سلام،
حال همه ما خوب است،
ملالی نیست
جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
كه مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند.
نامه ام باید كوتاه باشد ،
ساده باشد ،
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور مكن... !
#سید_علی_صالحی
✦ @foroogh_shamloo ✦
حال همه ما خوب است،
ملالی نیست
جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
كه مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند.
نامه ام باید كوتاه باشد ،
ساده باشد ،
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور مكن... !
#سید_علی_صالحی
✦ @foroogh_shamloo ✦
هنوز از گریستن فارغ نشده بودم
مرا صدا کردند
لباسم را پوشیدم
به کوچه رفتم
کسی در کوچه نبود
به خانه آمدم
کسی در خانه نبود
پس دیگر تنهایی ابدی بود...
#احمدرضا_احمدی
✦ @foroogh_shamloo ✦
مرا صدا کردند
لباسم را پوشیدم
به کوچه رفتم
کسی در کوچه نبود
به خانه آمدم
کسی در خانه نبود
پس دیگر تنهایی ابدی بود...
#احمدرضا_احمدی
✦ @foroogh_shamloo ✦
- زخم آزارم میداد
+ باید میبستی
- این زخمها بستهشدنی نیست ،میشنوی؟
کهنه است، ولی مرهمناشدنی،هر روز از آن
خون تازه بیرون مىزند
+ راستی؟
- از دمی که تو را ديدم
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
✦ @foroogh_shamloo ✦
+ باید میبستی
- این زخمها بستهشدنی نیست ،میشنوی؟
کهنه است، ولی مرهمناشدنی،هر روز از آن
خون تازه بیرون مىزند
+ راستی؟
- از دمی که تو را ديدم
#بهرام_بیضایی
#چریکه_تارا
✦ @foroogh_shamloo ✦
چهقدر آدمها بیراهه میروند. از کنار گل بیاعتنا میگذرند. میروند تا شعر گل را در صفحهی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند.
روبهروی زندگی نمیایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرفها به دل نمینشیند، برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشیها جوشش زندگی گم شدهاست.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترساندهاند.
ما را آموختهاند.
وگرنه چرا میترسیم بگوییم اگر پای سنجش بهمیان آید، اثری که صدای قورباغه در ما میگذارد، شاید همتراز تاثیر ژرفترین برخوردها در زندگی ما باشد.
#سهراب_سپهری
"برهنه با زمین، گزینگویهها و ناگفتهها"
✦ @foroogh_shamloo ✦
روبهروی زندگی نمیایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرفها به دل نمینشیند، برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشیها جوشش زندگی گم شدهاست.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترساندهاند.
ما را آموختهاند.
وگرنه چرا میترسیم بگوییم اگر پای سنجش بهمیان آید، اثری که صدای قورباغه در ما میگذارد، شاید همتراز تاثیر ژرفترین برخوردها در زندگی ما باشد.
#سهراب_سپهری
"برهنه با زمین، گزینگویهها و ناگفتهها"
✦ @foroogh_shamloo ✦
کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُست و جویِ ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بی قراری بود
نه باوری نه وطنی.
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُست و جویِ ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بی قراری بود
نه باوری نه وطنی.
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
نمی توانستم
دیگر نمی توانستم
صدای پایم از انکار راه بر می خاست
و یاسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود
و آن بهار ، و آن وهم سبز رنگ
که بر دریچه گذر داشت
با دلم می گفت:
"نگاه کن!
تو هیچگاه پیش نرفتی؛
تو فرو رفتی."
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
دیگر نمی توانستم
صدای پایم از انکار راه بر می خاست
و یاسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود
و آن بهار ، و آن وهم سبز رنگ
که بر دریچه گذر داشت
با دلم می گفت:
"نگاه کن!
تو هیچگاه پیش نرفتی؛
تو فرو رفتی."
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
به تو گفتم :
گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد
من به خوبیها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبیها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همهی اقرارهاست
بزرگترین اقرارهاست ــ
من به اقرارهایم نگاه کردم
سالِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد
من به خوبیها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبیها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همهی اقرارهاست
بزرگترین اقرارهاست ــ
من به اقرارهایم نگاه کردم
سالِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
تو
واژه ای، تو کلامی
تو بوسه ای، تو سلامی
چگونه میتوانم که غایبت بدانم...
#محمدعلی_سپانلو
✦ @foroogh_shamloo ✦
واژه ای، تو کلامی
تو بوسه ای، تو سلامی
چگونه میتوانم که غایبت بدانم...
#محمدعلی_سپانلو
✦ @foroogh_shamloo ✦
ما چنگیم
هر تار از ما دردی ، سودایی
زخمه کن از آرامش نامیرا
ما را بنواز
باشد که تهی گردیم
آکنده شویم از والا نت خاموشی!
#سهراب_سپهری
✦ @foroogh_shamloo ✦
هر تار از ما دردی ، سودایی
زخمه کن از آرامش نامیرا
ما را بنواز
باشد که تهی گردیم
آکنده شویم از والا نت خاموشی!
#سهراب_سپهری
✦ @foroogh_shamloo ✦
این چنین سُرخ و لوند
بر خاربوتهیِ خون
شکُفتن
وین چنین گردن فراز
بر تازیانهزارِ تحقیر
گذشتن
و راه را تا غایتِ نفرت
بُریدن. ـــ
آه،. از که سخن می گویم؟
ما بی چرا زندهگانایم
آنان به چرا مرگِ خود آگاهاناَند.
#احمدشاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
بر خاربوتهیِ خون
شکُفتن
وین چنین گردن فراز
بر تازیانهزارِ تحقیر
گذشتن
و راه را تا غایتِ نفرت
بُریدن. ـــ
آه،. از که سخن می گویم؟
ما بی چرا زندهگانایم
آنان به چرا مرگِ خود آگاهاناَند.
#احمدشاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصاباناند بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
آنک قصاباناند بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست، نازنین
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
خفته بوديم و شعاع آفتاب
بر سراپامان به نرمی میخزيد
روی کاشیهای ايوان دست نور
سايههامان را شتابان میکشيد
موج رنگين افق پايان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حرير ابرها
پردهای نيلوفری افکنده بود
دوستت دارم خموش و خسته جان
باز هم لغزيد بر لبهای من
ليک گویی در سکوت نيمروز
گم شد از بیحاصلی آوای من
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
بر سراپامان به نرمی میخزيد
روی کاشیهای ايوان دست نور
سايههامان را شتابان میکشيد
موج رنگين افق پايان نداشت
آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گویی حرير ابرها
پردهای نيلوفری افکنده بود
دوستت دارم خموش و خسته جان
باز هم لغزيد بر لبهای من
ليک گویی در سکوت نيمروز
گم شد از بیحاصلی آوای من
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦