حکم پیشانیام این بود که تو گم شوی و
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم
#غلامرضا_طریقی
✦ @foroogh_shamloo ✦
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم
#غلامرضا_طریقی
✦ @foroogh_shamloo ✦
به هزار زبان ولوله بود.
بیداری
از افق به افق میگذشت
و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونهی آفتاب
نزدیک میشد
ولولهی پراکنده شکل میگرفت
تا یکپارچه
به سرودی روشن بَدل شود.
پیشبازیان
تسبیحگوی
به مطلع آفتاب میرفتند
و من خاموش و بیخویش
با خلوتِ ایوانِ چوبین
بیگانه میشدم.
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
بیداری
از افق به افق میگذشت
و همچنان که آوازِ دوردستِ گردونهی آفتاب
نزدیک میشد
ولولهی پراکنده شکل میگرفت
تا یکپارچه
به سرودی روشن بَدل شود.
پیشبازیان
تسبیحگوی
به مطلع آفتاب میرفتند
و من خاموش و بیخویش
با خلوتِ ایوانِ چوبین
بیگانه میشدم.
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
جوی آبی که از پای شمشادها
تا تخیل روان بود
جهلِ مطلوب تن را به همراه میبرد ...
#سهراب_سپهری
✦ @foroogh_shamloo ✦
تا تخیل روان بود
جهلِ مطلوب تن را به همراه میبرد ...
#سهراب_سپهری
✦ @foroogh_shamloo ✦
میرهم
از خویش و
میمانم ز خویش
هرچه برجا مانده ویران میشود
روح من
چون بادبان قایقی
در افقها دور و پنهان میشود
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
از خویش و
میمانم ز خویش
هرچه برجا مانده ویران میشود
روح من
چون بادبان قایقی
در افقها دور و پنهان میشود
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
دیروقت است. خستهام.
تنهایی مثل خالیِ ورمکرده و تاریکِ توی خمرهای سربسته اطاق را پُر کرده.
خوابْ پناهگاه خوبی است:
خواب و خاموشی...!
#شاهرخ_مسکوب
✦ @foroogh_shamloo ✦
تنهایی مثل خالیِ ورمکرده و تاریکِ توی خمرهای سربسته اطاق را پُر کرده.
خوابْ پناهگاه خوبی است:
خواب و خاموشی...!
#شاهرخ_مسکوب
✦ @foroogh_shamloo ✦
درخت را نگاه کن
از ما دو تن غمگین تر است
برگ ها در حال فرو ریختن
ریشه ها در تشنگی
من مدام از درخت یاد می کنم
تا تابستان بماند
تا ما تمام تابستان را
زیر سایه اش گمان زندگی داشته باشیم
#احمدرضا_احمدی
✦ @foroogh_shamloo ✦
از ما دو تن غمگین تر است
برگ ها در حال فرو ریختن
ریشه ها در تشنگی
من مدام از درخت یاد می کنم
تا تابستان بماند
تا ما تمام تابستان را
زیر سایه اش گمان زندگی داشته باشیم
#احمدرضا_احمدی
✦ @foroogh_shamloo ✦
و دلاَت کبوترِ آشتیست،
در خون تپیده به بامِ تلخ.
با اینهمه
چه بالا
چه بلند
پرواز میکنی!
#احمد_شاملو
#ابراهیم_در_آتش
✦ @foroogh_shamloo ✦
در خون تپیده به بامِ تلخ.
با اینهمه
چه بالا
چه بلند
پرواز میکنی!
#احمد_شاملو
#ابراهیم_در_آتش
✦ @foroogh_shamloo ✦
ودیعهایست سکوت
گزیده خاموشان
سخاوتیست سرشکت
دمی که میخندی
چو پلک میبندی
حدیث گم شدن راههای آزادیست ؟
تمام تهمت من را به خویش
میبندی
تو عطر بوسه فقری به دستهای مناعت
#نصرت_رحمانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
گزیده خاموشان
سخاوتیست سرشکت
دمی که میخندی
چو پلک میبندی
حدیث گم شدن راههای آزادیست ؟
تمام تهمت من را به خویش
میبندی
تو عطر بوسه فقری به دستهای مناعت
#نصرت_رحمانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش
#حسین_منزوی
✦ @foroogh_shamloo ✦
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش
#حسین_منزوی
✦ @foroogh_shamloo ✦
سايه ها،
زير درختان، در غروب سبز می گريند.
شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر،
و آسمان،
چون من، غبار آلود دلگیری.
باد، بوي خاکِ بارانخورده می آرد.
سبزه ها در راهگذار شب پريشانند.
آه، اكنون بر كدامين دشت می بارد؟
باغ، حسرتناکِ بارانی ست،
چون دل من
در هوای گريهٔ سيری …
#هوشنگ_ابتهاج
✦ @foroogh_shamloo ✦
زير درختان، در غروب سبز می گريند.
شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر،
و آسمان،
چون من، غبار آلود دلگیری.
باد، بوي خاکِ بارانخورده می آرد.
سبزه ها در راهگذار شب پريشانند.
آه، اكنون بر كدامين دشت می بارد؟
باغ، حسرتناکِ بارانی ست،
چون دل من
در هوای گريهٔ سيری …
#هوشنگ_ابتهاج
✦ @foroogh_shamloo ✦
دریغا روزهایی که بیدلبستگی بگذرند.
دریغا بیگانگی.
اما آدمیزاد را مگر تاب و توان آن هست که از هر کس و هر چیز ببرد؟
دمی شاید؛ یا روزی و ماهی شاید به اراده چنین کند.
اما سرشت او چنین نیست.
پیوند مییابد و میپیوندد. جذب میشود.
شوق یگانگی. خود را به دیگری بست میزند.
خود را به دیگری میسپرد.
خود از آن او، او از آن خود. میخواهد، پس خواها دارد.
خواها دارد، پس میخواهد. هست، پس چنین است.
مگر نباشد تا نپیوندد.مگر بمیرد...
#محمود_دولتآبادی
#کلیدر
✦ @foroogh_shamloo ✦
دریغا بیگانگی.
اما آدمیزاد را مگر تاب و توان آن هست که از هر کس و هر چیز ببرد؟
دمی شاید؛ یا روزی و ماهی شاید به اراده چنین کند.
اما سرشت او چنین نیست.
پیوند مییابد و میپیوندد. جذب میشود.
شوق یگانگی. خود را به دیگری بست میزند.
خود را به دیگری میسپرد.
خود از آن او، او از آن خود. میخواهد، پس خواها دارد.
خواها دارد، پس میخواهد. هست، پس چنین است.
مگر نباشد تا نپیوندد.مگر بمیرد...
#محمود_دولتآبادی
#کلیدر
✦ @foroogh_shamloo ✦
شهروندانی بیوطنایم
مانندِ گنجشکان بر نقشهی زمان تعقیب میشویم
مسافرانِ بیشناسنامه، مردهگانِ بیکفن
ما روسپیانِ زمانایم
هر حاکمی ما را میفروشد و بهایمان را میستاند
ما کنیزکانِ قصریم
میفرستند ما را از اتاقی به اتاقی
از دستی به دستی
از قاتلی به مالکی
از بتی به بتی
هر شب مانندِ سگها میدویم
از عدن به طنجه
از طنجه به عدن
به دنبالِ قبیلهیی که ما را بپذیرد
و خانوادهیی که حامیِ ما باشد
و خیمهیی که ما را در برگیرد
و به دنبالِ خانهیی
و فرزندانمان کنارِ ما
کمرشان خم شده و پیر شدند
بس که در لغتنامههای قدیمی گشتند
به دنبالِ بهشتِ برين
به دنبالِ دروغی بزرگ، خیلی بزرگ
به نامِ وطن...
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
مانندِ گنجشکان بر نقشهی زمان تعقیب میشویم
مسافرانِ بیشناسنامه، مردهگانِ بیکفن
ما روسپیانِ زمانایم
هر حاکمی ما را میفروشد و بهایمان را میستاند
ما کنیزکانِ قصریم
میفرستند ما را از اتاقی به اتاقی
از دستی به دستی
از قاتلی به مالکی
از بتی به بتی
هر شب مانندِ سگها میدویم
از عدن به طنجه
از طنجه به عدن
به دنبالِ قبیلهیی که ما را بپذیرد
و خانوادهیی که حامیِ ما باشد
و خیمهیی که ما را در برگیرد
و به دنبالِ خانهیی
و فرزندانمان کنارِ ما
کمرشان خم شده و پیر شدند
بس که در لغتنامههای قدیمی گشتند
به دنبالِ بهشتِ برين
به دنبالِ دروغی بزرگ، خیلی بزرگ
به نامِ وطن...
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
چشم های من
این جزیره ها که در تصرفِ غم است
این جزیره ها که از
چهارسو محاصره است
در هوای گریه های نم نم است ،
گرچه گریه های گاه گاه من
آب می دهد درخت درد را
برق آه بی گناه من ،
ذوب می کند
سدِ صخره های سختِ درد را
فکر می کنم
عاقبت هجوم ناگهان عشق ،
فتح می کند پایتخت درد را
#قیصر_امین_پور
✦ @foroogh_shamloo ✦
این جزیره ها که در تصرفِ غم است
این جزیره ها که از
چهارسو محاصره است
در هوای گریه های نم نم است ،
گرچه گریه های گاه گاه من
آب می دهد درخت درد را
برق آه بی گناه من ،
ذوب می کند
سدِ صخره های سختِ درد را
فکر می کنم
عاقبت هجوم ناگهان عشق ،
فتح می کند پایتخت درد را
#قیصر_امین_پور
✦ @foroogh_shamloo ✦
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن کلاغی که پرید، از فراز سَر ِ ما
و فرو رفت در اندیشهٔ آشفتهٔ ابری ولگرد
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
و فرو رفت در اندیشهٔ آشفتهٔ ابری ولگرد
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
بگو بدانم
تو شاعر جوانی را نمیشناسی تا بنشیند و برای جیرجیرکی شعر بگوید
که در آن
دل کوچکش را میان دو دریای بیدرخت گم کردهباشد؟
#حسین_پناهی
✦ @foroogh_shamloo ✦
تو شاعر جوانی را نمیشناسی تا بنشیند و برای جیرجیرکی شعر بگوید
که در آن
دل کوچکش را میان دو دریای بیدرخت گم کردهباشد؟
#حسین_پناهی
✦ @foroogh_shamloo ✦
ساده دلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی! پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!؟
مسافر همیشه همسفر من. . .
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
تو را در پشت سر رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی! پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!؟
مسافر همیشه همسفر من. . .
#نزار_قبانی
✦ @foroogh_shamloo ✦
متأسفانه ما مردم فقط هنگامی در برابر جور و بیداد و توهین، رگهای گردنمان ورم میکند که خود بهشخصه گرفتار آن شده باشیم.
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
#احمد_شاملو
✦ @foroogh_shamloo ✦
ای هفت سالگی
بعد از تو ما صدای زنجرهها را کشتیم
و به صدای زنگ، که از روی حرفهای الفبا برمیخاست
و به صدای سوت کارخانههای اسلحهسازی، دل بستیم.
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦
بعد از تو ما صدای زنجرهها را کشتیم
و به صدای زنگ، که از روی حرفهای الفبا برمیخاست
و به صدای سوت کارخانههای اسلحهسازی، دل بستیم.
#فروغ_فرخزاد
✦ @foroogh_shamloo ✦