This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خطر تغافل معنوی
#دینانی
اگر راهی ندیدهای جهد کن تا راهی بینی
و اگر راه دیدی
توقف چه میکنی و چهاندیشه غم میخوری
#معارف_بهاءولد
@FEshragh
#دینانی
اگر راهی ندیدهای جهد کن تا راهی بینی
و اگر راه دیدی
توقف چه میکنی و چهاندیشه غم میخوری
#معارف_بهاءولد
@FEshragh
🌟
"مرگ یک گفت و گو است"
مرگ یک گفت و گو میان
روح و گرد و غبار است.
مرگ میگوید عاشق نباش!
روح میگوید:
من به آن اطمینان دارم.
مرگ در مورد آن شک دارد
و بحث میکند.
روح رویش را برمیگرداند،
فقط برای یادگاری،
یک اورکت ...
از جنس خاک بر جای میگذارد
#امیلی_دیکنسون
@FEshragh
"مرگ یک گفت و گو است"
مرگ یک گفت و گو میان
روح و گرد و غبار است.
مرگ میگوید عاشق نباش!
روح میگوید:
من به آن اطمینان دارم.
مرگ در مورد آن شک دارد
و بحث میکند.
روح رویش را برمیگرداند،
فقط برای یادگاری،
یک اورکت ...
از جنس خاک بر جای میگذارد
#امیلی_دیکنسون
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌟
شعری که لو سالومه اندک زمانی پس از ترک روسیه سرود و نیچه را بسیار تحت تأثیر قرار داد:
بی شک عشق به دوست چنین است
چون منی که تو را دوست می دارم...
زندگی معماگونه است
و من نمی دانم که در وجود تو غریو شادی سر می دهم و می گِریم،
یا تو نیک بختی و رنجی را برایم به ارمغان آورده ای.
تو را با تمامیِ اندوهِ نهفته در وجودت دوست دارم
اگر چاره ای جز نابودی من نداشته باشی،
خود را از دستان تو نخواهم راند
چون دوستی که از آغوشِ دیگری جدا نمی شود.
با تمامِ توان تو را در آغوش خواهم فشرد!
بگذار تا شعله هایت مرا بسوزاند،
بگذار تا در آتشِ این نبرد
معمای وجودِ تو را ژرف تر دریابم.
هزاران سال چنین خواهم بود! چنین خواهم اندیشید!
مرا در آغوشِ خود گیر!
آیا از هدیه دادن به من نیکبخت نمی شوی؟
به راستی که هنوز دردی نهفته در وجودِ توست...
#این_است_انسان
#نیچه
@FEshragh
شعری که لو سالومه اندک زمانی پس از ترک روسیه سرود و نیچه را بسیار تحت تأثیر قرار داد:
بی شک عشق به دوست چنین است
چون منی که تو را دوست می دارم...
زندگی معماگونه است
و من نمی دانم که در وجود تو غریو شادی سر می دهم و می گِریم،
یا تو نیک بختی و رنجی را برایم به ارمغان آورده ای.
تو را با تمامیِ اندوهِ نهفته در وجودت دوست دارم
اگر چاره ای جز نابودی من نداشته باشی،
خود را از دستان تو نخواهم راند
چون دوستی که از آغوشِ دیگری جدا نمی شود.
با تمامِ توان تو را در آغوش خواهم فشرد!
بگذار تا شعله هایت مرا بسوزاند،
بگذار تا در آتشِ این نبرد
معمای وجودِ تو را ژرف تر دریابم.
هزاران سال چنین خواهم بود! چنین خواهم اندیشید!
مرا در آغوشِ خود گیر!
آیا از هدیه دادن به من نیکبخت نمی شوی؟
به راستی که هنوز دردی نهفته در وجودِ توست...
#این_است_انسان
#نیچه
@FEshragh
🌟
سید علی قاضی گاهی شب هنگام اخلاق می گفت و چراغی نمی نهاد تا کسانی که آن جا می آمدند ، شناخته نشوند. هرکس در این مجلس تاریک سخنی داشت، می گفت، جوابی می شنید. برخی اوقات استاد الفقهاء سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم می آمدند. هرگاه ذکری به کسی دستور می داد، مانند صوفیه نبود که با شروطی چون جوز و سکه که می گویند پای بست باشد.
#منتخب_معجم_الحکماء
#مرتضی_مدرس_گیلانی
@FEshragh
سید علی قاضی گاهی شب هنگام اخلاق می گفت و چراغی نمی نهاد تا کسانی که آن جا می آمدند ، شناخته نشوند. هرکس در این مجلس تاریک سخنی داشت، می گفت، جوابی می شنید. برخی اوقات استاد الفقهاء سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم می آمدند. هرگاه ذکری به کسی دستور می داد، مانند صوفیه نبود که با شروطی چون جوز و سکه که می گویند پای بست باشد.
#منتخب_معجم_الحکماء
#مرتضی_مدرس_گیلانی
@FEshragh
🌟
بدانک مبدأ مخلوقات و موجودات، ارواح انسانی بود؛ و مبدأ ارواح انسانی روح پاک محمّدی بود علیهالصّلوه والسلام، چنانک فرمود «اول ما خلقالله تعالی روحی» و در روایتی دیگر «نوری». چون خواجه علیهالصلوه والسلام زبده و خلاصه موجودات و ثمره شجره کاینات بود که «لولاک لما خلقت الافلاک» مبدأ موجودات هم او آمد و جز چنین نبایدکه باشد زیرا که آفرینش بر مثال شجرهای است و خواجه علیهالصلوه والسلام ثمره آن شجره و شجره به حقیقت از تخم ثمره باشد.
#مرصادالعباد
@FEshragh
بدانک مبدأ مخلوقات و موجودات، ارواح انسانی بود؛ و مبدأ ارواح انسانی روح پاک محمّدی بود علیهالصّلوه والسلام، چنانک فرمود «اول ما خلقالله تعالی روحی» و در روایتی دیگر «نوری». چون خواجه علیهالصلوه والسلام زبده و خلاصه موجودات و ثمره شجره کاینات بود که «لولاک لما خلقت الافلاک» مبدأ موجودات هم او آمد و جز چنین نبایدکه باشد زیرا که آفرینش بر مثال شجرهای است و خواجه علیهالصلوه والسلام ثمره آن شجره و شجره به حقیقت از تخم ثمره باشد.
#مرصادالعباد
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌟
تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب
ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم
تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسب
به جست و جوی وصالش چو آب میپویم
تو را که غصه آن نیست کو کجاست بخسب
طریق عشق ز هفتاد و دو برون باشد
چو عشق و مذهب تو خدعه و ریاست بخسب
صباح ماست صبوحش عشای ما عشوه ش
تو را که رغبت لوت و غم عشاست بخسب
ز کیمیاطلبی ما چو مس گدازانیم
تو را که بستر و همخوابه کیمیاست بخسب
چو مست هر طرفی میفتی و میخیزی
که شب گذشت کنون نوبت دعاست بخسب
قضا چو خواب مرا بست ای جوان تو برو
که خواب فوت شدت خواب را قضاست بخسب
به دست عشق درافتادهایم تا چه کند
چو تو به دست خودی رو به دست راست بخسب
منم که خون خورم ای جان تویی که لوت خوری
چو لوت را به یقین خواب اقتضاست بخسب
من از دماغ بریدم امید و از سر نیز
تو را دماغ تر و تازه مرتجاست بخسب
لباس حرف دریدم سخن رها کردم
تو که برهنه نهای مر تو را قباست بخسب
#حضرت_مولانا
@FEshragh 🕊
تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب
برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب
ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم
تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسب
به جست و جوی وصالش چو آب میپویم
تو را که غصه آن نیست کو کجاست بخسب
طریق عشق ز هفتاد و دو برون باشد
چو عشق و مذهب تو خدعه و ریاست بخسب
صباح ماست صبوحش عشای ما عشوه ش
تو را که رغبت لوت و غم عشاست بخسب
ز کیمیاطلبی ما چو مس گدازانیم
تو را که بستر و همخوابه کیمیاست بخسب
چو مست هر طرفی میفتی و میخیزی
که شب گذشت کنون نوبت دعاست بخسب
قضا چو خواب مرا بست ای جوان تو برو
که خواب فوت شدت خواب را قضاست بخسب
به دست عشق درافتادهایم تا چه کند
چو تو به دست خودی رو به دست راست بخسب
منم که خون خورم ای جان تویی که لوت خوری
چو لوت را به یقین خواب اقتضاست بخسب
من از دماغ بریدم امید و از سر نیز
تو را دماغ تر و تازه مرتجاست بخسب
لباس حرف دریدم سخن رها کردم
تو که برهنه نهای مر تو را قباست بخسب
#حضرت_مولانا
@FEshragh 🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک روز خودم را خواهم بخشید
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم
دیگران بر من روا دارند
و چنان محکم
خویش را در آغوش خواهم کشید
که هرگز ترک خود نکنم
#امیلی_دیکنسون
@FEshragh
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم
دیگران بر من روا دارند
و چنان محکم
خویش را در آغوش خواهم کشید
که هرگز ترک خود نکنم
#امیلی_دیکنسون
@FEshragh
🌟
ديگر بر کاغذ ابریشمین اشعار موزون نمینویسم
و آنها را در قاب زرین نمیگیرم، زیرا
دیرگاهی است نغمه های جانسوز خویش را
بر خاک بیابان مینویسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولی اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوی عشق میدهد
جایی نتواند بُرد
روزی می رسد که دلداده ای از این سرزمین بگذرد
و چون پا بر این خاک نهد
سراپا بلرزد و به خویش بگوید
پیش از من در اینجا عاشقی به یاد معشوقه ناله سر داده
شاید مجنون به هوای لیلی نالیده
یا فرهاد در اینجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوی عشق برمیخیزد
و تربتش پیام وفا میدهد
تو نیز که بر بستر نرم آرمیدهای
وقتی که سخن آتشینم را از زبان نسیم صبا میشنوی
سراپا مرتعش خواهی شد و به خود خواهی گفت:
یارم برای من پیام عشق فرستاده
تو هم ای باد صبا
پیام مهر مرا به او برسان ...
#گوته
@FEshragh
ديگر بر کاغذ ابریشمین اشعار موزون نمینویسم
و آنها را در قاب زرین نمیگیرم، زیرا
دیرگاهی است نغمه های جانسوز خویش را
بر خاک بیابان مینویسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولی اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوی عشق میدهد
جایی نتواند بُرد
روزی می رسد که دلداده ای از این سرزمین بگذرد
و چون پا بر این خاک نهد
سراپا بلرزد و به خویش بگوید
پیش از من در اینجا عاشقی به یاد معشوقه ناله سر داده
شاید مجنون به هوای لیلی نالیده
یا فرهاد در اینجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوی عشق برمیخیزد
و تربتش پیام وفا میدهد
تو نیز که بر بستر نرم آرمیدهای
وقتی که سخن آتشینم را از زبان نسیم صبا میشنوی
سراپا مرتعش خواهی شد و به خود خواهی گفت:
یارم برای من پیام عشق فرستاده
تو هم ای باد صبا
پیام مهر مرا به او برسان ...
#گوته
@FEshragh
🌟
همچنان عزيزي پيغامبر را ديد
صلوات الله عليه...
بعد از دوازده سال. گفت:
يا رسول الله،
هر شب آدينه خود را به من مینمودی،
درين مدت مرا چو ماهی بیآب رها كردی چرا است!
گفت: به تعزيت مشغول بودم.
گفت: چه تعزيت!
گفت: تعزيت امت خود كه
درين دوازده سال هفت كس را
روی به قبله بود كه به من آمدند،
لاغير؛
باقی همه را روی از قبله بازگشته بود.
#شمس_الدین_محمد_تبریزی
@FEshragh
همچنان عزيزي پيغامبر را ديد
صلوات الله عليه...
بعد از دوازده سال. گفت:
يا رسول الله،
هر شب آدينه خود را به من مینمودی،
درين مدت مرا چو ماهی بیآب رها كردی چرا است!
گفت: به تعزيت مشغول بودم.
گفت: چه تعزيت!
گفت: تعزيت امت خود كه
درين دوازده سال هفت كس را
روی به قبله بود كه به من آمدند،
لاغير؛
باقی همه را روی از قبله بازگشته بود.
#شمس_الدین_محمد_تبریزی
@FEshragh
🌟
آدمی اسطرلاب حقست اما منجمی باید که اسطرلاب را بداند، همچنانک این اسطرلاب مبین آینهٔ افلاکست وجود آدمی که وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِیْ آدَمَ اسطرلاب حقست چون او را حق تعالی بخود عالم و دانا و آشنا کرده باشد، از اسطرلاب وجود خود تجلی حق را و جمال بیچون را دم بدم و لمحه بلمحه میبیند وهرگز آن جمال ازین آینه خالی نباشد،
حق را عزوجل بندگانند که ایشان خود را بحکمت و معرفت و کرامت می پوشانند اگرچه خلق را آن نظر نیست که ایشان را بینند اما از غایت غیرت خود را میپوشانند!
#فیه_ما_فیه
@FEshragh
آدمی اسطرلاب حقست اما منجمی باید که اسطرلاب را بداند، همچنانک این اسطرلاب مبین آینهٔ افلاکست وجود آدمی که وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِیْ آدَمَ اسطرلاب حقست چون او را حق تعالی بخود عالم و دانا و آشنا کرده باشد، از اسطرلاب وجود خود تجلی حق را و جمال بیچون را دم بدم و لمحه بلمحه میبیند وهرگز آن جمال ازین آینه خالی نباشد،
حق را عزوجل بندگانند که ایشان خود را بحکمت و معرفت و کرامت می پوشانند اگرچه خلق را آن نظر نیست که ایشان را بینند اما از غایت غیرت خود را میپوشانند!
#فیه_ما_فیه
@FEshragh
هَر مریضی کِه طَبیبَش
تووو شِکَر لَب باشی
بِهتر آن اَست که
بِهتر نشَود احوالش
#فروغ_بسطامی
لبت شکر به مستان داد
و چشمت مِی به میخواران
منم کز غایت حِرمان نه با آنم نه با اینم
#حافظ
@FEshragh
تووو شِکَر لَب باشی
بِهتر آن اَست که
بِهتر نشَود احوالش
#فروغ_بسطامی
لبت شکر به مستان داد
و چشمت مِی به میخواران
منم کز غایت حِرمان نه با آنم نه با اینم
#حافظ
@FEshragh
🌟
۱. آنچه خَم گردد، سرفراز خواهد شد
آنچه کژ گردد، راست خواهد شد
آنچه میان تهی گردد، پُر خواهد شد.
۲. آنچه فسرده گردد، تازه خواهد شد
آنچه کم گردد[و از دست برود]، به دست خواهد آمد
آنچه فراوان گردد، پریشانی خواهد آورد.
۳. پس انسان فرهمند”واحد” را در آغوش می گیرد و مقتدای “جهان” می شود.
۴. او را خودنمایی نیست، پس نور[و معرفت] می یابد
او را خودگویی نیست، پس می درخشد
او را خودپیرایی نیست، پس قدر می بیند
او را خودستایی نیست، پس سرآمد می شود.
۵. همین که ستیزه نمی جوید، در “جهان” هیچ کس با او ستیز نتواند کرد.
۶. پس راست کار و سرفراز باش، و بدان بازگرد
#دائودِه_جینگ
@FEshragh
۱. آنچه خَم گردد، سرفراز خواهد شد
آنچه کژ گردد، راست خواهد شد
آنچه میان تهی گردد، پُر خواهد شد.
۲. آنچه فسرده گردد، تازه خواهد شد
آنچه کم گردد[و از دست برود]، به دست خواهد آمد
آنچه فراوان گردد، پریشانی خواهد آورد.
۳. پس انسان فرهمند”واحد” را در آغوش می گیرد و مقتدای “جهان” می شود.
۴. او را خودنمایی نیست، پس نور[و معرفت] می یابد
او را خودگویی نیست، پس می درخشد
او را خودپیرایی نیست، پس قدر می بیند
او را خودستایی نیست، پس سرآمد می شود.
۵. همین که ستیزه نمی جوید، در “جهان” هیچ کس با او ستیز نتواند کرد.
۶. پس راست کار و سرفراز باش، و بدان بازگرد
#دائودِه_جینگ
@FEshragh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه هستی آینه ما هستند
هر آن کس که با او روبرو میشوید
حتی مناظر طبیعت همه و همه
و هر کدام آینه یک وجه از شماست...
اگر از یک منظره حس خوب میگیرید
و لذت میبرید آن انعکاس خود شماست،
چرا همه در یک مکان حسهای متفاوتی دارند؟
کمرنگ و پررنگ،، خوب و بد....
چون دید و نگاه آنها نسبت به آن چیز فرق دارد؟
کسی که صلح درونی ندارد،
با همه هستی در جنگ و تضاد است،
پر از گلایه،
شِکوه،
ناله،
پر از ناموزونی ناهماهنگی است،
دنیا را با همه آدمهايش پر از عیب میبیند.
این افراد مستعد جذب انواع بیماریهای روان تنی هستند.
اگر همسو با جریان لایزال هستی شوید،
همه خیر و برکت و خوشی و فراوانی تو را احاطه میکند مثل هوا،،،
و تو در این فضا با لذتی وصف نشدنی نفس میکشی.
@FEshragh
هر آن کس که با او روبرو میشوید
حتی مناظر طبیعت همه و همه
و هر کدام آینه یک وجه از شماست...
اگر از یک منظره حس خوب میگیرید
و لذت میبرید آن انعکاس خود شماست،
چرا همه در یک مکان حسهای متفاوتی دارند؟
کمرنگ و پررنگ،، خوب و بد....
چون دید و نگاه آنها نسبت به آن چیز فرق دارد؟
کسی که صلح درونی ندارد،
با همه هستی در جنگ و تضاد است،
پر از گلایه،
شِکوه،
ناله،
پر از ناموزونی ناهماهنگی است،
دنیا را با همه آدمهايش پر از عیب میبیند.
این افراد مستعد جذب انواع بیماریهای روان تنی هستند.
اگر همسو با جریان لایزال هستی شوید،
همه خیر و برکت و خوشی و فراوانی تو را احاطه میکند مثل هوا،،،
و تو در این فضا با لذتی وصف نشدنی نفس میکشی.
@FEshragh