This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کار خدا تبدیل کردن ناممکنهاست از خدا چیزی بخواه که فکر میکنی غیرممکنه چون کار خدا تبدیل غیرممکنها به ممکنهاست. راههای خداوند عجیبه...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادش بخیر قدیما که بی کلاس بودیم...
چقدر یک رنگ تر بودیم
چقدر بیشتر دور هم بودیم
دلا یک رنگ تر بود
زندگی ها راحت تر بود
اصلا قدیما بیشتر خوش می گذشت
@
چقدر یک رنگ تر بودیم
چقدر بیشتر دور هم بودیم
دلا یک رنگ تر بود
زندگی ها راحت تر بود
اصلا قدیما بیشتر خوش می گذشت
@
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Soltane Ghalbha
تو اما هیچ وقت فراموش نکن
روزی که افتاده باشی
از زمین بلندت میکنم
اگر هم نتوانم، کنارت دراز میکشم
@FeelGood
تو اما هیچ وقت فراموش نکن
روزی که افتاده باشی
از زمین بلندت میکنم
اگر هم نتوانم، کنارت دراز میکشم
@FeelGood
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای خاطر تو
از شکستههای دل
گلدانی میسازم
و خود را به تمامی در آن میکارم.
میدانم
خون خواهم خورد
رشد خواهم کرد
سبز خواهم شد.
برای خاطر تو
خود را به «دار» عشق میآویزم
و حرف آخرم این است:
دوستت دارم برای همیشه ...
@FeelGood
از شکستههای دل
گلدانی میسازم
و خود را به تمامی در آن میکارم.
میدانم
خون خواهم خورد
رشد خواهم کرد
سبز خواهم شد.
برای خاطر تو
خود را به «دار» عشق میآویزم
و حرف آخرم این است:
دوستت دارم برای همیشه ...
@FeelGood
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اونجا که شهریار میگه:
«از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی، به غیر، محبت روا نبود ..»
احتمالا توی مظلومانه ترین و حسرت زده ترین و رنجیده ترین حالت یک انسان بوده ...
جایی که فقط خدا میتونه در آغوشت بگیره تا آروم تر بشی...
«از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی، به غیر، محبت روا نبود ..»
احتمالا توی مظلومانه ترین و حسرت زده ترین و رنجیده ترین حالت یک انسان بوده ...
جایی که فقط خدا میتونه در آغوشت بگیره تا آروم تر بشی...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این دلتنگے اگر خانه بود،
دیوارهایش ترڪ برمیداشتند.
اگر باد بود،
به آتش میزد و جنگلے را میسوزاند.
اگر صدا بود،
نعرهاش گوشهاے فلڪ را کر میکرد،
این دلتنگے اما میان سینهے من است؛
در حجم سبز اندوه قلبی
که "سکوت"، آخرین امیدش است.
دیوارهایش ترڪ برمیداشتند.
اگر باد بود،
به آتش میزد و جنگلے را میسوزاند.
اگر صدا بود،
نعرهاش گوشهاے فلڪ را کر میکرد،
این دلتنگے اما میان سینهے من است؛
در حجم سبز اندوه قلبی
که "سکوت"، آخرین امیدش است.