پیوستی به فرستهی بالا👆
دوست عزیز و اندیشمندی با این نکتهی نقادانه و شیوا به من فرصت داد تا در تبیین فرستهی "دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری" بکوشم:
"نزاع میان خداباوری و خداناباوری و مرتبط دانستن آن با باور به حقیقت مطلق در صورتی است که خداناباوران به نوعی از حقیقت غایی یا مطلق اعتراف کنند، اما فقط عدهی اندکی از خداناباوران به نوعی از شعور مطلق اعتراف میکنند. من میفهمم که میتوان نزاع بین خدای شخصی ادیان ابراهیمی و خدای پانتئیستی ادیان شرقی را دعوایی غیر اصیل دانست و باور آنان را به اختلاف در باب چگونگی حقیقت مطلق مربوط دانست اما نمیفهمم چگونه اختلاف بین خداباوری و خداناباوری هم میتواند از این سنخ باشد."
پاسخ من:
🍃 نکتهایی که در ذهن دارم این است که «دعوای اصیل» این است که در آن دامنهای که گفتم کجا باشیم. مقایسه بین این و بحث خدای متشخص و خدای ادیان شرقی از نظر من درست نیست. من هم خدای متشخص ادیان ابراهیمی و هم خدای نامتشخص ادیان شرقی را تصویری مناسب و البته ناتمام از آن حقیقت مطلق میدانم که میتوانند به نوعی مکمّل یکدیگر باشند. این بحث دیگری است که در گذشته با عنوان خداینامشخص مطرح کردهام. دو سوی دامنهی حقیقتباوری امّا "خدای متشخص" و "خدای نامتشخص" نیستند بلکه درجهی (یا بگوییم مرتبهی) باور به آن حقیقت مطلق است، یعنی اینکه برتری (علوّ) و گسترهی (تسرّی) آن حقیقت مطلق را تا کجا بدانیم.
🍃 بر این اساس، این را که نوشتید برخی اصلا حقیقت مطلقی را قبول ندارند، من اینگونه باز مینویسم که برخی تصویرشان از آن حقیقت مطلق از دید من که با شما در این سوی آن دامنه ایستادهام، از برتری و گسترهی بسیار کمی برخوردار است. من و شما اگرچه ممکن است آن را شاخهای از حقیقت بدانیم اما به آن «حقیقت مطلق» نمیگوییم. در مقابل ایشان بر ایناند که حقیقتی جز آنچه ایشان یافتند وجود ندارد و اگر بناست حقیقتی را مطلق بنامیم چیزی بیش از آن نیست. محل نزاع در اینجاست.
🍃 برای تبیین بهتر مثالی میآورم: وقتی ریچارد داوکینز با یک مسیحی بحث میکند و هر دو طرف بحثشان محدود به تفسیری تحتاللفظی از متن توراتِ موجود است، از دید من میشود ضَعُف الطالب و المطلوب. به نظر من هر دو سو در این بحث غافلاند که اختلافشان نه در انتخاب میان دوگانهی خداباوری یا خداناباوری، بلکه در انتخاب جایگاه خود در دامنهی حقیقتباوری است. من اگر (خدای نخواسته) بخواهم با «خداناباوری» بحثی کنم سعی میکنم نخست ببینم که او در این دامنهای که گفتم کجا قرار دارد، چه باورهایی دارد که از دید من از همان حقیقتی که من به آن باور دارم آمدهاند. او را نیز دعوت میکنم که از تعابیر رایج در باور من گذر کند و ببیند و بپذیرد که فهم من نیز بر همان دامنهای که او بر آن ایستاده است قرار گرفته است، و اختلاف ما تنها دربارهی تصویرمان از حقیقت مطلق و نیز برتری و گسترهی آن است. آنگاه بحث خواهیم کرد که در این دامنه شایسته است کجا بنشینیم.
🍃 قصد من از آنچه نوشتم غیراصیل دانستن اختلاف باورها به طور مطلق نیست، بلکه پیشنهاد دیدگاهی برای اصالت دادن به این اختلاف است. بر اینم که "دوگانهی خدا(نا)باوری" برداشتی نارسا از اختلاف باورهاست که منجر به نزاعِ کاذب میشود، و پیشنهاد میکنم که "دامنهی حقیقتباوری" برداشتی رساتر است که محلّ نزاع را روشنتر میکند.
@farhadshafti
در همینباره، پرسشی و پاسخی 👇
دوست عزیز و اندیشمندی با این نکتهی نقادانه و شیوا به من فرصت داد تا در تبیین فرستهی "دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری" بکوشم:
"نزاع میان خداباوری و خداناباوری و مرتبط دانستن آن با باور به حقیقت مطلق در صورتی است که خداناباوران به نوعی از حقیقت غایی یا مطلق اعتراف کنند، اما فقط عدهی اندکی از خداناباوران به نوعی از شعور مطلق اعتراف میکنند. من میفهمم که میتوان نزاع بین خدای شخصی ادیان ابراهیمی و خدای پانتئیستی ادیان شرقی را دعوایی غیر اصیل دانست و باور آنان را به اختلاف در باب چگونگی حقیقت مطلق مربوط دانست اما نمیفهمم چگونه اختلاف بین خداباوری و خداناباوری هم میتواند از این سنخ باشد."
پاسخ من:
🍃 نکتهایی که در ذهن دارم این است که «دعوای اصیل» این است که در آن دامنهای که گفتم کجا باشیم. مقایسه بین این و بحث خدای متشخص و خدای ادیان شرقی از نظر من درست نیست. من هم خدای متشخص ادیان ابراهیمی و هم خدای نامتشخص ادیان شرقی را تصویری مناسب و البته ناتمام از آن حقیقت مطلق میدانم که میتوانند به نوعی مکمّل یکدیگر باشند. این بحث دیگری است که در گذشته با عنوان خداینامشخص مطرح کردهام. دو سوی دامنهی حقیقتباوری امّا "خدای متشخص" و "خدای نامتشخص" نیستند بلکه درجهی (یا بگوییم مرتبهی) باور به آن حقیقت مطلق است، یعنی اینکه برتری (علوّ) و گسترهی (تسرّی) آن حقیقت مطلق را تا کجا بدانیم.
🍃 بر این اساس، این را که نوشتید برخی اصلا حقیقت مطلقی را قبول ندارند، من اینگونه باز مینویسم که برخی تصویرشان از آن حقیقت مطلق از دید من که با شما در این سوی آن دامنه ایستادهام، از برتری و گسترهی بسیار کمی برخوردار است. من و شما اگرچه ممکن است آن را شاخهای از حقیقت بدانیم اما به آن «حقیقت مطلق» نمیگوییم. در مقابل ایشان بر ایناند که حقیقتی جز آنچه ایشان یافتند وجود ندارد و اگر بناست حقیقتی را مطلق بنامیم چیزی بیش از آن نیست. محل نزاع در اینجاست.
🍃 برای تبیین بهتر مثالی میآورم: وقتی ریچارد داوکینز با یک مسیحی بحث میکند و هر دو طرف بحثشان محدود به تفسیری تحتاللفظی از متن توراتِ موجود است، از دید من میشود ضَعُف الطالب و المطلوب. به نظر من هر دو سو در این بحث غافلاند که اختلافشان نه در انتخاب میان دوگانهی خداباوری یا خداناباوری، بلکه در انتخاب جایگاه خود در دامنهی حقیقتباوری است. من اگر (خدای نخواسته) بخواهم با «خداناباوری» بحثی کنم سعی میکنم نخست ببینم که او در این دامنهای که گفتم کجا قرار دارد، چه باورهایی دارد که از دید من از همان حقیقتی که من به آن باور دارم آمدهاند. او را نیز دعوت میکنم که از تعابیر رایج در باور من گذر کند و ببیند و بپذیرد که فهم من نیز بر همان دامنهای که او بر آن ایستاده است قرار گرفته است، و اختلاف ما تنها دربارهی تصویرمان از حقیقت مطلق و نیز برتری و گسترهی آن است. آنگاه بحث خواهیم کرد که در این دامنه شایسته است کجا بنشینیم.
🍃 قصد من از آنچه نوشتم غیراصیل دانستن اختلاف باورها به طور مطلق نیست، بلکه پیشنهاد دیدگاهی برای اصالت دادن به این اختلاف است. بر اینم که "دوگانهی خدا(نا)باوری" برداشتی نارسا از اختلاف باورهاست که منجر به نزاعِ کاذب میشود، و پیشنهاد میکنم که "دامنهی حقیقتباوری" برداشتی رساتر است که محلّ نزاع را روشنتر میکند.
@farhadshafti
در همینباره، پرسشی و پاسخی 👇
پرسشی و پاسخی: قرآن و دوگانهی خدا(نا)باور
▫️در نوشتهی «دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری» و پیوست آن آوردید که دوگانهی خداباور و خداناباور از نظر طرح بحث و گفتگو اصالت ندارد و به جای آن از دامنهی حقیقتباوری صحبت کردید. آیا نمیتوان گفت اتفاقا قرآن با تفکیک بین مومن و کافر بر همین دوگانه تاکید میکند؟
🍃 اگرچه بحثی که مطرح کردم فرادینی است، اما از دید من حتی در قرآن نیز این دوگانه وجود ندارد.
🍃 تمامی مخاطبان مستقیم قرآن (ایمان آورندگان، اهل کتاب، مشرکین) خداباور بودند. مشرکین خداباور بودند اما شرک میورزیدند. مومن در کلام قرآن صرفا یک خداباور نیست بلکه خداباوری است که به پیآمدهای این باور پایبنداست. در برابر، بنا به روایت قرآن، کافران آن مخاطبان مستقیم پیامبر(ان) بودند که از روی تکبر پایبند به باور خود نبوده بلکه بر علیه آن بودند.*
🍃 بنابراین دوگانهی مومن-کافر در قرآن دربارهی خودِ باور نیست بلکه دربارهی چگونگی رفتار با وجود باور است.
* برای بحثی دربارهی مفهوم کافر در قرآن نگاه کنید به بخش ۱.۴.۱ از مقالهی پیوست در این فرسته.
#پرسش_پاسخ #کافر
#farhadshafti
▫️در نوشتهی «دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری» و پیوست آن آوردید که دوگانهی خداباور و خداناباور از نظر طرح بحث و گفتگو اصالت ندارد و به جای آن از دامنهی حقیقتباوری صحبت کردید. آیا نمیتوان گفت اتفاقا قرآن با تفکیک بین مومن و کافر بر همین دوگانه تاکید میکند؟
🍃 اگرچه بحثی که مطرح کردم فرادینی است، اما از دید من حتی در قرآن نیز این دوگانه وجود ندارد.
🍃 تمامی مخاطبان مستقیم قرآن (ایمان آورندگان، اهل کتاب، مشرکین) خداباور بودند. مشرکین خداباور بودند اما شرک میورزیدند. مومن در کلام قرآن صرفا یک خداباور نیست بلکه خداباوری است که به پیآمدهای این باور پایبنداست. در برابر، بنا به روایت قرآن، کافران آن مخاطبان مستقیم پیامبر(ان) بودند که از روی تکبر پایبند به باور خود نبوده بلکه بر علیه آن بودند.*
🍃 بنابراین دوگانهی مومن-کافر در قرآن دربارهی خودِ باور نیست بلکه دربارهی چگونگی رفتار با وجود باور است.
* برای بحثی دربارهی مفهوم کافر در قرآن نگاه کنید به بخش ۱.۴.۱ از مقالهی پیوست در این فرسته.
#پرسش_پاسخ #کافر
#farhadshafti
Telegram
فرهاد شفتی
دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری؟
🍃 اگر بپذیریم که آنچه از آن به «خداوند» یاد میکنیم تنها تصویری است از آن حقیقت مطلق، آنگاه به این میرسیم که دوگانهی «خداباور-خداناباور» نیز بر مبنای همین تصویر است.
🍃 بر این اساس، دوگانهی «خدا(نا)باور»…
🍃 اگر بپذیریم که آنچه از آن به «خداوند» یاد میکنیم تنها تصویری است از آن حقیقت مطلق، آنگاه به این میرسیم که دوگانهی «خداباور-خداناباور» نیز بر مبنای همین تصویر است.
🍃 بر این اساس، دوگانهی «خدا(نا)باور»…
پادکستهای نرسیده به درخت
برای دوستانی که به تازگی به این کانال تلگرامی پیوستهاند و ممکن است به این پادکستها علاقهمند باشند:
🍃 دسترسی از سایت صدانت، شامل نشانی کستباکس:
https://3danet.ir/not-far-from-the-tree/
🍃 دسترسی در این کانال:
فصل یک، نشست اول:
- کثرتگرایی و باورهای سنتی ما
- قرآن به چه کار امروز ما میآید؟
- چرا احساس میکنیم از عبادت نفعی نمیبریم؟
- فایدهی کثرتگرایی
https://www.tg-me.com/farhadshafti/91
فصل یک، نشست دوم:
- تبیین بحث نشست اول در باب دینداری و کثرتگرایی
- دو روایت از مفهوم خدا
- هدف از دین
- منظور از تزکیه
- قرآن و صداقت در باور نادرست
https://www.tg-me.com/farhadshafti/92
فصل یک، نشست سوم:
- پاسخ دین به دغدغهی رنج آدمی (مقایسهی اسلام و آیین بودا)
- معنویتگرایی در خدا ناباوران
https://www.tg-me.com/farhadshafti/93
فصل یک، نشست چهارم:
- تکمیل بحث دین و دغدغهی رنج آدمی
- ظاهر آیات قرآن، خشن یا لطیف؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/94
فصل یک، نشست پنجم:
- چرا قوانین دینی به تدریج بیش از اصل دین مهم میشوند؟
- خاستگاه قوانین شریعت در قرآن
- ملاک موثر بودن عبادات
https://www.tg-me.com/farhadshafti/101
فصل یک، نشست ششم:
- ارتباط عبادت و عبودیت
- چرا خداوند میخواهد بندهی او باشیم و عبادتش کنیم؟
- ارتباط تقوی با عبودیت و خداوند
- آیا عبودیت میتواند در تضاد با عقلانیت باشد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/105
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش اول:
تمایز بین اسلوب قرآن، موضوع قرآن و هدف قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/111
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش دوم:
قرآن و بحث اقتدارگرایی پیامبر- اسلام به معنی تسلیم حکومت شدن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/112
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش سوم:
شخصیت پیامبر بر مبنای قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/113
فصل یک، نشست هفتم:
- روایت ارتباط خداوند با انسان در قرآن چیست؟
- حاصل دین، و عشق!
- مسئولیت فردی ما در دینداری آگاهانه
https://www.tg-me.com/farhadshafti/121
فصل یک، نشست هشتم - قسمت اول:
- پاسخ خداوند را چگونه میشنویم؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/126
فصل یک، نشست هشتم - قسمت دوم:
- آنچه بر خداوند واجب است.
- آیا رحمت و مهربانی حدی دارد؟
- نمونهای از روایت عشق در ساختار لفظی قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/127
فصل دوم، نشست اول:
- تاملی در داستان خلقت، بهشت آدم، توبه و هبوط
https://www.tg-me.com/farhadshafti/136
فصل دوم، نشست دوم:
- آیا هدایت الهی و رستگاری تنها از طریق ارسال پیامبران صورت میگیرد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/144
فصل دوم - نشست سوم:
- نسبت شریعت اسلام با فرهنگ محل نزول چیست؟
- کشورگشایی اعراب مسلمان را چگونه میتوان تبیین کرد؟
- تعامل شریعت اسلام با فرهنگهای متفاوت چیست؟
- بر مبنای قرآن تفاوت شرایع در رستگاری چه نقشی دارد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/161
فصل دوم - نشست چهارم - بخش اول:
رمضانیات: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را ...
https://www.tg-me.com/farhadshafti/168
فصل دوم - نشست چهارم - بخش دوم:
رمضانیات: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را ...
https://www.tg-me.com/farhadshafti/169
فصل دوم - نشست پنجم - بخش اول:
رمضانیات، شب قدر: اختلاف نظرها
https://www.tg-me.com/farhadshafti/183
فصل دوم - نشست پنجم - بخش دوم:
رمضانیات، شب قدر: رویکردی متفاوت به شب قدر
https://www.tg-me.com/farhadshafti/184
فصل دوم - نشست پنجم - بخش سوم:
رمضانیات، شب قدر: چه میتوان کرد و در پی چه میتوان بود؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/185
فصل دوم - نشست ششم
خلاصهای از بحثهای گذشته (تکثرگرایی، چرا عبودیت؟، مفاهیم تزکیه ومعنویت، جهانبینی فرادینی آیات اولیهی سورهی حمد)
https://www.tg-me.com/farhadshafti/230
فصل دوم، نشست هفتم، بخش ۱
- منابع فهم دین
- بازنگری نسبت قرآن با حدیث
- بازنگری تعریف سنت
https://www.tg-me.com/farhadshafti/247
فصل دوم، نشست هفتم، بخش ۲
- آسیبشناسی رویکرد به قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/248
فصل دوم - نشست هشتم، بخش ۱
تاملی در شریعت:
- معنی قرآنی شریعت
- چهار نکته دربارهی شریعت
- شریعت ایستا یا شریعت پویا
https://www.tg-me.com/farhadshafti/283
فصل دوم - نشست هشتم، بخش ۲:
ماهیت وحی:
- توضیح سه دیدگاه کلی دربارهی وحی
- نسبت هر یک از سه دیدگاه با کثرتانگاری دینی
https://www.tg-me.com/farhadshafti/324
فصل دوم- نشست نهم
روایت اتمام حجت در قرآن و پیامدهای آن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/326
فصل دوم - نشست دهم (آخرین قسمت)
چرا "نرسیده به درخت"؟!
https://www.tg-me.com/farhadshafti/328
@farhadshafti
برای دوستانی که به تازگی به این کانال تلگرامی پیوستهاند و ممکن است به این پادکستها علاقهمند باشند:
🍃 دسترسی از سایت صدانت، شامل نشانی کستباکس:
https://3danet.ir/not-far-from-the-tree/
🍃 دسترسی در این کانال:
فصل یک، نشست اول:
- کثرتگرایی و باورهای سنتی ما
- قرآن به چه کار امروز ما میآید؟
- چرا احساس میکنیم از عبادت نفعی نمیبریم؟
- فایدهی کثرتگرایی
https://www.tg-me.com/farhadshafti/91
فصل یک، نشست دوم:
- تبیین بحث نشست اول در باب دینداری و کثرتگرایی
- دو روایت از مفهوم خدا
- هدف از دین
- منظور از تزکیه
- قرآن و صداقت در باور نادرست
https://www.tg-me.com/farhadshafti/92
فصل یک، نشست سوم:
- پاسخ دین به دغدغهی رنج آدمی (مقایسهی اسلام و آیین بودا)
- معنویتگرایی در خدا ناباوران
https://www.tg-me.com/farhadshafti/93
فصل یک، نشست چهارم:
- تکمیل بحث دین و دغدغهی رنج آدمی
- ظاهر آیات قرآن، خشن یا لطیف؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/94
فصل یک، نشست پنجم:
- چرا قوانین دینی به تدریج بیش از اصل دین مهم میشوند؟
- خاستگاه قوانین شریعت در قرآن
- ملاک موثر بودن عبادات
https://www.tg-me.com/farhadshafti/101
فصل یک، نشست ششم:
- ارتباط عبادت و عبودیت
- چرا خداوند میخواهد بندهی او باشیم و عبادتش کنیم؟
- ارتباط تقوی با عبودیت و خداوند
- آیا عبودیت میتواند در تضاد با عقلانیت باشد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/105
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش اول:
تمایز بین اسلوب قرآن، موضوع قرآن و هدف قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/111
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش دوم:
قرآن و بحث اقتدارگرایی پیامبر- اسلام به معنی تسلیم حکومت شدن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/112
نشست ویژهی بررسی نظریهی "اسلام و قدرت" دکتر سروش
بخش سوم:
شخصیت پیامبر بر مبنای قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/113
فصل یک، نشست هفتم:
- روایت ارتباط خداوند با انسان در قرآن چیست؟
- حاصل دین، و عشق!
- مسئولیت فردی ما در دینداری آگاهانه
https://www.tg-me.com/farhadshafti/121
فصل یک، نشست هشتم - قسمت اول:
- پاسخ خداوند را چگونه میشنویم؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/126
فصل یک، نشست هشتم - قسمت دوم:
- آنچه بر خداوند واجب است.
- آیا رحمت و مهربانی حدی دارد؟
- نمونهای از روایت عشق در ساختار لفظی قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/127
فصل دوم، نشست اول:
- تاملی در داستان خلقت، بهشت آدم، توبه و هبوط
https://www.tg-me.com/farhadshafti/136
فصل دوم، نشست دوم:
- آیا هدایت الهی و رستگاری تنها از طریق ارسال پیامبران صورت میگیرد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/144
فصل دوم - نشست سوم:
- نسبت شریعت اسلام با فرهنگ محل نزول چیست؟
- کشورگشایی اعراب مسلمان را چگونه میتوان تبیین کرد؟
- تعامل شریعت اسلام با فرهنگهای متفاوت چیست؟
- بر مبنای قرآن تفاوت شرایع در رستگاری چه نقشی دارد؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/161
فصل دوم - نشست چهارم - بخش اول:
رمضانیات: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را ...
https://www.tg-me.com/farhadshafti/168
فصل دوم - نشست چهارم - بخش دوم:
رمضانیات: به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژندهی خود را ...
https://www.tg-me.com/farhadshafti/169
فصل دوم - نشست پنجم - بخش اول:
رمضانیات، شب قدر: اختلاف نظرها
https://www.tg-me.com/farhadshafti/183
فصل دوم - نشست پنجم - بخش دوم:
رمضانیات، شب قدر: رویکردی متفاوت به شب قدر
https://www.tg-me.com/farhadshafti/184
فصل دوم - نشست پنجم - بخش سوم:
رمضانیات، شب قدر: چه میتوان کرد و در پی چه میتوان بود؟
https://www.tg-me.com/farhadshafti/185
فصل دوم - نشست ششم
خلاصهای از بحثهای گذشته (تکثرگرایی، چرا عبودیت؟، مفاهیم تزکیه ومعنویت، جهانبینی فرادینی آیات اولیهی سورهی حمد)
https://www.tg-me.com/farhadshafti/230
فصل دوم، نشست هفتم، بخش ۱
- منابع فهم دین
- بازنگری نسبت قرآن با حدیث
- بازنگری تعریف سنت
https://www.tg-me.com/farhadshafti/247
فصل دوم، نشست هفتم، بخش ۲
- آسیبشناسی رویکرد به قرآن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/248
فصل دوم - نشست هشتم، بخش ۱
تاملی در شریعت:
- معنی قرآنی شریعت
- چهار نکته دربارهی شریعت
- شریعت ایستا یا شریعت پویا
https://www.tg-me.com/farhadshafti/283
فصل دوم - نشست هشتم، بخش ۲:
ماهیت وحی:
- توضیح سه دیدگاه کلی دربارهی وحی
- نسبت هر یک از سه دیدگاه با کثرتانگاری دینی
https://www.tg-me.com/farhadshafti/324
فصل دوم- نشست نهم
روایت اتمام حجت در قرآن و پیامدهای آن
https://www.tg-me.com/farhadshafti/326
فصل دوم - نشست دهم (آخرین قسمت)
چرا "نرسیده به درخت"؟!
https://www.tg-me.com/farhadshafti/328
@farhadshafti
صدانت
پادکستهای نرسیده به درخت • صدانت
پادکست نرسیده به درخت گفتگویی است بین یک دغدغهمند و یک پژوهشگر دینی. حامد صادقی پرسشها و دغدغههای خود در باب دین، معنویت و اخلاق را ...
مردی که رنگ خدا بود
🍃 خدایی که رحمت و مهربانی را بر خود واجب کرده است (... كَتَبَ عَلَىٰ نَفسِهِ ٱلرَّحمَةَ ... - ۶:۱۲)
🍃 نظامی از هستی که در آن رنگ خدا شدن بهترین است (صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ... - ۲:۱۳۸)
🍃 پیامبری که رنگ خدا بود و جز برای رحمت و مهربانی نیامده بود (وَمَآ أَرۡسَلنَٰكَ إِلَّا رَحمَةٗ لِّلعَٰلَمِينَ - ۲۱:۱۰۷)
🍃 دیندارانی که بنا بود چنین پیامبری را الگو قرار دهند (لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٞ ... - ۳۳:۲۱)
🍃 وجود محمد مصطفی و نرمخویی و مهربانی او از مهمترین عوامل اقبال مردم به دین او بود. مهربانی او سیاستی برای جذب به دین نبود، او مهربان بود، همین. او اخلاق را فدای قدرت نکرد. او نه با لباس و نه با تحصیل علم، بلکه با رفتارش حجةالاسلام بود، یعنی دلیلی بر حق بودن دین اسلام. او هرگز با رفتارش حجتی علیه اسلام نبود، که اگر بود مسلمانی نبود. «پس به سبب رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخو شدهای، و اگر درشتخویی سنگدل بودی بیگمان از گِرد تو پراکنده میشدند، ...» (۳:۱۵۹)
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاه داری و آیینِ سروری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
#پیامبر #رحمت
@farhadshafti
🍃 خدایی که رحمت و مهربانی را بر خود واجب کرده است (... كَتَبَ عَلَىٰ نَفسِهِ ٱلرَّحمَةَ ... - ۶:۱۲)
🍃 نظامی از هستی که در آن رنگ خدا شدن بهترین است (صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ... - ۲:۱۳۸)
🍃 پیامبری که رنگ خدا بود و جز برای رحمت و مهربانی نیامده بود (وَمَآ أَرۡسَلنَٰكَ إِلَّا رَحمَةٗ لِّلعَٰلَمِينَ - ۲۱:۱۰۷)
🍃 دیندارانی که بنا بود چنین پیامبری را الگو قرار دهند (لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٞ ... - ۳۳:۲۱)
🍃 وجود محمد مصطفی و نرمخویی و مهربانی او از مهمترین عوامل اقبال مردم به دین او بود. مهربانی او سیاستی برای جذب به دین نبود، او مهربان بود، همین. او اخلاق را فدای قدرت نکرد. او نه با لباس و نه با تحصیل علم، بلکه با رفتارش حجةالاسلام بود، یعنی دلیلی بر حق بودن دین اسلام. او هرگز با رفتارش حجتی علیه اسلام نبود، که اگر بود مسلمانی نبود. «پس به سبب رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخو شدهای، و اگر درشتخویی سنگدل بودی بیگمان از گِرد تو پراکنده میشدند، ...» (۳:۱۵۹)
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاه داری و آیینِ سروری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
#پیامبر #رحمت
@farhadshafti
Forwarded from کانال نو اندیشی دینی کیان
〽️ کار فقیه، بررسی جنبه های اخلاقی و تربیتی احکام متناسب با زمان و عرف است، نه جایگزینی فقه با عقلانیتِ عرفی بشری!
🖋 مرحوم سیّد مرتضی جزائری
➖ «هو الذي بعث في الأميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة» [۱]
🔺 این یک میزان و ترازو است در اختیار فقیه، که باید همه مسائل شرعی را با این ترازو؛ یعنی با ترازوی تزکیه سنجید و بیرون از آن، به فقیه هیچ ارتباطی ندارد!
وظیفه فقیه این است که به مردم بگوید:
در معامله غـدر، غش، کم فروشی، گرانفروشی، قَسَم دروغ نباشد، پیش از کاروان تجاری نروید [و به آنها تعرّض نکنید]، در سَوم کسی دخالت نکنید!
🔹 اما حالا شما بیایید از یک طرف این قبیل مزخرفات را [که در فقه از آنها بحث می کنند] که بیع چیست و حقیقت شرعیه یا متشرّعه و مباحث مبتنی بر آن را تابلو کنید، و این دستورات والا [که ناظر به سویه های اخلاقی است] را هم تابلو کنید، و بنگرید کدامیک به هدف شرع ـ که لطیف کردن انسانها و تزکیه آنها است - نزدیکتر است؟!؛
و در همین زمینه است که فرموده اند:
"الکاسب حبیب الله" [۲]، "التاجر مرزوق" [۳].
🔸 چه بسا این بحثها بر ذهن ثقیل باشد، ولی واقعیت این است که اسلام دین اخلاق و تربیت و انسانیت است [نه دینِ اصالت دادن و محوریّت دادن به احکام فقهی ای که اساساً ربطی به دین نداشته، و اکثراً از اخترافات فقها از منابع روایی است!]
دستوراتِ آن هم، در همین مایه و معیار باید باشد؛ و هر دستوری یا سخنی بیرون از آن [اغراض اخلاقی و تربیتی]، [اصلاً] از شرع نیست، و به دروغ [یا خطا] به شرع اطهر نسبت داده شده است!
شرع می گوید:
➖ اگر با مال یتیم معامله میکنید باید در جهت مصلحت او باشد.
➖ با سفیه معامله نکنید؛ چون سود و زیان خود را تشخیص نمی دهد.
➖ با محجور و مفلس معامله نکنید؛ چون اموال او مورد تعلّق حقوق دیگران است.
❗️ اما اینکه فرق مزارعه و مساقات چیست به شرع ربطی ندارد، و اصلاً امری هم در مزارعه و مساقات نیست، و موضوعاً منتفی است.
[اما فقیهان سنّتی] آنچه که شرع بدان عنایت داشته [یعنی جنبه های تربیتی و سازنده شخصیّت انسانی را] نادیده گرفتند، و به مسائلی پرداختند که روح شارع مطهر و صميم شرع از آن بی خبر و بلکه بیزار هم هست! [انتظار بیجا از شرع و نقل، برای دخالت در امور عرفی و عُقلاییِ بشری!].
🟧 مگر این موضوعاتی که علمای اسلام به خیال خود از آنها بحث کرده اند [و گمان کرده اند جزو دین است] - یعنی: قراردادهای حقوقی و تجاری و مقرّرات اجتماعی از قبیل بيع، اجـاره، رهن، مضاربه، مزارعه، مساقات، شرکت، هبه، صلح، نکاح، طلاق و ... ـ در اقوام دیگر و ادیان دیگر [نبوده] و نیست؟! پس چرا انبیاء درباره آنها حرفی نزده اند؟
بله، اسلام در این موارد اگر دخالتی داشته در حدّی است که هدف او را تأمین میکند؛ یعنی همیشه جنبه عامّ اخلاقی و احساسیِ انسانی را مدّ نظر دارد. مردم را از منکر باز می دارد و به معروف دعوت می نماید [و به آنها جهت تربیتی و اخلاقی و وجدانی می دهد]، اما اصل قراردادها مربوط به خود جامعه است که بر اساس ضرورتهای اجتماعی [و عقل عرفیِ نوعِ بشری] پیدا شده، قبل از شرع بوده و بعد از او نیز خواهد بود. شرع آنها را انشاء نکرده و مبتکر آنها هم نیست، و قطعاً مسائل مربوط به حدود و دیات از این قبیل است [پس برخی امور و احکام اجتماعی که در دین آمده، صرفاً یک سلسله امور ناظر به تنظیم عرفِ غیرمترقّیِ مخاطبان نخستین وحی است، که در صورت تغییر شرایط اجتماعی و وصول عقول بشری به مناسبات و نظام های حقوقی و جزایی معقول و اخلاقی و مترقّی، عقلانیّت نوع بشری باید جایگزین آن احکام شوند".
📘 مقدّمه فقه، مبحث اشتباه بزرگ فقها، ص ۵۹ و ۶۱.
〰️〰️〰️
🔳 پی نوشت ها:
۱. آل عمران، ۱۶۴.
۲. در کتب فریقین آن را نیافتم و شاید هم عبارة أخراى این نقل باشد: "ان الله يحب المؤمن المتحرف"؛ كافي - ج ۵ - ۱۱۳ - ح ۱/ كنز العمال - ج ۴ - ح ۹۱۹۹.
۳. کنزالعمال : ۴ / ۹۲۹۳. جامع احادیث الشيعة - ج ۱۷ ـ ۱۲۷ - ۳۹.
🖋 مرحوم سیّد مرتضی جزائری
➖ «هو الذي بعث في الأميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة» [۱]
🔺 این یک میزان و ترازو است در اختیار فقیه، که باید همه مسائل شرعی را با این ترازو؛ یعنی با ترازوی تزکیه سنجید و بیرون از آن، به فقیه هیچ ارتباطی ندارد!
وظیفه فقیه این است که به مردم بگوید:
در معامله غـدر، غش، کم فروشی، گرانفروشی، قَسَم دروغ نباشد، پیش از کاروان تجاری نروید [و به آنها تعرّض نکنید]، در سَوم کسی دخالت نکنید!
🔹 اما حالا شما بیایید از یک طرف این قبیل مزخرفات را [که در فقه از آنها بحث می کنند] که بیع چیست و حقیقت شرعیه یا متشرّعه و مباحث مبتنی بر آن را تابلو کنید، و این دستورات والا [که ناظر به سویه های اخلاقی است] را هم تابلو کنید، و بنگرید کدامیک به هدف شرع ـ که لطیف کردن انسانها و تزکیه آنها است - نزدیکتر است؟!؛
و در همین زمینه است که فرموده اند:
"الکاسب حبیب الله" [۲]، "التاجر مرزوق" [۳].
🔸 چه بسا این بحثها بر ذهن ثقیل باشد، ولی واقعیت این است که اسلام دین اخلاق و تربیت و انسانیت است [نه دینِ اصالت دادن و محوریّت دادن به احکام فقهی ای که اساساً ربطی به دین نداشته، و اکثراً از اخترافات فقها از منابع روایی است!]
دستوراتِ آن هم، در همین مایه و معیار باید باشد؛ و هر دستوری یا سخنی بیرون از آن [اغراض اخلاقی و تربیتی]، [اصلاً] از شرع نیست، و به دروغ [یا خطا] به شرع اطهر نسبت داده شده است!
شرع می گوید:
➖ اگر با مال یتیم معامله میکنید باید در جهت مصلحت او باشد.
➖ با سفیه معامله نکنید؛ چون سود و زیان خود را تشخیص نمی دهد.
➖ با محجور و مفلس معامله نکنید؛ چون اموال او مورد تعلّق حقوق دیگران است.
❗️ اما اینکه فرق مزارعه و مساقات چیست به شرع ربطی ندارد، و اصلاً امری هم در مزارعه و مساقات نیست، و موضوعاً منتفی است.
[اما فقیهان سنّتی] آنچه که شرع بدان عنایت داشته [یعنی جنبه های تربیتی و سازنده شخصیّت انسانی را] نادیده گرفتند، و به مسائلی پرداختند که روح شارع مطهر و صميم شرع از آن بی خبر و بلکه بیزار هم هست! [انتظار بیجا از شرع و نقل، برای دخالت در امور عرفی و عُقلاییِ بشری!].
🟧 مگر این موضوعاتی که علمای اسلام به خیال خود از آنها بحث کرده اند [و گمان کرده اند جزو دین است] - یعنی: قراردادهای حقوقی و تجاری و مقرّرات اجتماعی از قبیل بيع، اجـاره، رهن، مضاربه، مزارعه، مساقات، شرکت، هبه، صلح، نکاح، طلاق و ... ـ در اقوام دیگر و ادیان دیگر [نبوده] و نیست؟! پس چرا انبیاء درباره آنها حرفی نزده اند؟
بله، اسلام در این موارد اگر دخالتی داشته در حدّی است که هدف او را تأمین میکند؛ یعنی همیشه جنبه عامّ اخلاقی و احساسیِ انسانی را مدّ نظر دارد. مردم را از منکر باز می دارد و به معروف دعوت می نماید [و به آنها جهت تربیتی و اخلاقی و وجدانی می دهد]، اما اصل قراردادها مربوط به خود جامعه است که بر اساس ضرورتهای اجتماعی [و عقل عرفیِ نوعِ بشری] پیدا شده، قبل از شرع بوده و بعد از او نیز خواهد بود. شرع آنها را انشاء نکرده و مبتکر آنها هم نیست، و قطعاً مسائل مربوط به حدود و دیات از این قبیل است [پس برخی امور و احکام اجتماعی که در دین آمده، صرفاً یک سلسله امور ناظر به تنظیم عرفِ غیرمترقّیِ مخاطبان نخستین وحی است، که در صورت تغییر شرایط اجتماعی و وصول عقول بشری به مناسبات و نظام های حقوقی و جزایی معقول و اخلاقی و مترقّی، عقلانیّت نوع بشری باید جایگزین آن احکام شوند".
📘 مقدّمه فقه، مبحث اشتباه بزرگ فقها، ص ۵۹ و ۶۱.
〰️〰️〰️
🔳 پی نوشت ها:
۱. آل عمران، ۱۶۴.
۲. در کتب فریقین آن را نیافتم و شاید هم عبارة أخراى این نقل باشد: "ان الله يحب المؤمن المتحرف"؛ كافي - ج ۵ - ۱۱۳ - ح ۱/ كنز العمال - ج ۴ - ح ۹۱۹۹.
۳. کنزالعمال : ۴ / ۹۲۹۳. جامع احادیث الشيعة - ج ۱۷ ـ ۱۲۷ - ۳۹.
Audio
صدای نشست چهارم هماندیشی در موضوع "کثرتانگاری" پیوست است. نشست با مروری بر معنی و دلایل قرآنی کثرتانگاری دینی آغاز شد و در ادامه دربارهی جنبههای مختلف آن گفتگو کردیم.
نوشتههای پیشین دربارهی کثرتانگاری دینی:
- کثرتگرایی یا انحصارگرایی محققانه؟
- قرآن، انحصارگرا یا کثرتگرا؟
- تقریری از جلسات قرآن و سه پرسش اساسی، بخش دوم: قرآن انحصارگراست یا کثرتانگار؟
🍃 موضوع نشستِ پنجم (چهارشنبه ۲۶ مهر): "سبکباری دین و گرانباری دینداران"
@farhadshafti
نوشتههای پیشین دربارهی کثرتانگاری دینی:
- کثرتگرایی یا انحصارگرایی محققانه؟
- قرآن، انحصارگرا یا کثرتگرا؟
- تقریری از جلسات قرآن و سه پرسش اساسی، بخش دوم: قرآن انحصارگراست یا کثرتانگار؟
🍃 موضوع نشستِ پنجم (چهارشنبه ۲۶ مهر): "سبکباری دین و گرانباری دینداران"
@farhadshafti
قرآن به منزلهی منازل السائرینِ محمد (ص) - (۱ از ۳)
(بازفرست از سه سال پیش، اینبار با ترجمهی کامل آیات و کمی ویراستاری و افزودن در توضیحات)
🍃یکی از زیباییهای قرآن، نقش آن در هدایت، تصحیح، یادآوری و تشویق پیامبر است. با خواندن این آیات تصویری کاملا بشرگونه از پیامبر میگیریم. انسانی که مانند انسانها، نیاز به هدایت و تذکار (پند و یادآوری) الهی دارد.
🍃قرآن که میگوید «بگو جز این نیست که من بشری مانند شما هستم که به من وحی میشود ... (۱۸:۱۱۰)»، یعنی همان خصوصیات چالشانگیزی که بنا بر آیات قرآن انسان به آنها دچار است در پیامبر نیز میباشد.
🍃با درک چنین تصویری از پیامبر است که متوجهی بزرگی او، شأن انسانی فوقالعادهاش، و عظمت کاری که به انجام رساند میشویم. قرآن پیش از آنکه دیگران را هدایت کند، پیامبر را هدایت میکند. یک بار خواندن قرآن به منزلهی منازل السائرینِ محمد، خواننده را مدهوش و عاشق روح بلند و پاک پیامبر میکند و ازدیدن تازیانهی سلوک بر سینهی گشودهی او به وَجد میآورد.
🍃آن پیامبری که توانی فراتر از قدرت بشری دارد، بر زمین و آسمان چیره است و از گذشته و آینده آگاه، و از مور و ملخ تا جنّ و فرشته فرمانبردار اویند، ممکن است برخی منابر را پر رونق و بعضی مخاطبان را انگشت به دهان کند اما نه با پیامبری که قرآن معرفی میکند نسبتی دارد و نه میتواند برای انسانها اسوه باشد (۳۳:۲۱)، که اسوهی هر کسی باید از جنس او باشد، با همان آرزوها، و با همان محدودیتهای ذاتی و با همان دردها.
🍃گزیدهای اندک از بسیاری از آیات قرآن که پیامبر را مانند بشری عادی خطاب میکنند، و از دغدغههای او برای مردمش میگویند، بدون ترتیب خاصی، در اینجا آوردهام. همهی ترجمههای آیات را از محمد مهدی فولادوند نقل کردهام تا منبعی غیر از من آیات را توضیح داده باشد:
▫️و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر آنكه خدا بخواهد، و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو: «اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديكتر از اين به صواب است، هدايت كند.» (۱۸:۲۳, ۱۸:۲۴)
▫️پس همان گونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن، و براى آنان شتابزدگى به خرج مده ... .(۴۶:۳۵)
▫️بگو: «جز آنچه خدا بخواهد، براى خودم اختيار سود و زيانى ندارم، و اگر غيب مىدانستم قطعاً خير بيشترى مىاندوختم و هرگز به من آسيبى نمىرسيد. من جز بيمدهنده و بشارتگر براى گروهى كه ايمان مىآورند، نيستم.» (۷:۱۸۸)
▫️در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مىكند، و او به راهيافتگان داناتر است. (۲۸:۵۶)
▫️... تو نمىدانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ... . (۴۲:۵۲)
▫️ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم، بر تو حكايت مىكنيم، و تو قطعاً پيش از آن از بىخبران بودى. (۱۲:۳)
▫️و تو اميدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود، بلكه اين رحمتى از پروردگار تو بود ... . (۲۸:۸۶)
▫️بگو: «من از [ميان] پيامبران، نو درآمدى نبودم و نمىدانم با من و با شما چه معاملهاى خواهد شد ... .(۴۶:۹)
▫️پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛ و براى گناه خويش آمرزش جوى، و براى مردان و زنان با ايمان ... . (۴۷:۱۹)
▫️پس صبر كن كه وعدهی خدا حقّ است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش. (۴۰:۵۵)
@farhadshafti
ادامه 👇
(بازفرست از سه سال پیش، اینبار با ترجمهی کامل آیات و کمی ویراستاری و افزودن در توضیحات)
🍃یکی از زیباییهای قرآن، نقش آن در هدایت، تصحیح، یادآوری و تشویق پیامبر است. با خواندن این آیات تصویری کاملا بشرگونه از پیامبر میگیریم. انسانی که مانند انسانها، نیاز به هدایت و تذکار (پند و یادآوری) الهی دارد.
🍃قرآن که میگوید «بگو جز این نیست که من بشری مانند شما هستم که به من وحی میشود ... (۱۸:۱۱۰)»، یعنی همان خصوصیات چالشانگیزی که بنا بر آیات قرآن انسان به آنها دچار است در پیامبر نیز میباشد.
🍃با درک چنین تصویری از پیامبر است که متوجهی بزرگی او، شأن انسانی فوقالعادهاش، و عظمت کاری که به انجام رساند میشویم. قرآن پیش از آنکه دیگران را هدایت کند، پیامبر را هدایت میکند. یک بار خواندن قرآن به منزلهی منازل السائرینِ محمد، خواننده را مدهوش و عاشق روح بلند و پاک پیامبر میکند و ازدیدن تازیانهی سلوک بر سینهی گشودهی او به وَجد میآورد.
🍃آن پیامبری که توانی فراتر از قدرت بشری دارد، بر زمین و آسمان چیره است و از گذشته و آینده آگاه، و از مور و ملخ تا جنّ و فرشته فرمانبردار اویند، ممکن است برخی منابر را پر رونق و بعضی مخاطبان را انگشت به دهان کند اما نه با پیامبری که قرآن معرفی میکند نسبتی دارد و نه میتواند برای انسانها اسوه باشد (۳۳:۲۱)، که اسوهی هر کسی باید از جنس او باشد، با همان آرزوها، و با همان محدودیتهای ذاتی و با همان دردها.
🍃گزیدهای اندک از بسیاری از آیات قرآن که پیامبر را مانند بشری عادی خطاب میکنند، و از دغدغههای او برای مردمش میگویند، بدون ترتیب خاصی، در اینجا آوردهام. همهی ترجمههای آیات را از محمد مهدی فولادوند نقل کردهام تا منبعی غیر از من آیات را توضیح داده باشد:
▫️و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر آنكه خدا بخواهد، و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو: «اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديكتر از اين به صواب است، هدايت كند.» (۱۸:۲۳, ۱۸:۲۴)
▫️پس همان گونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن، و براى آنان شتابزدگى به خرج مده ... .(۴۶:۳۵)
▫️بگو: «جز آنچه خدا بخواهد، براى خودم اختيار سود و زيانى ندارم، و اگر غيب مىدانستم قطعاً خير بيشترى مىاندوختم و هرگز به من آسيبى نمىرسيد. من جز بيمدهنده و بشارتگر براى گروهى كه ايمان مىآورند، نيستم.» (۷:۱۸۸)
▫️در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مىكند، و او به راهيافتگان داناتر است. (۲۸:۵۶)
▫️... تو نمىدانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ... . (۴۲:۵۲)
▫️ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم، بر تو حكايت مىكنيم، و تو قطعاً پيش از آن از بىخبران بودى. (۱۲:۳)
▫️و تو اميدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود، بلكه اين رحمتى از پروردگار تو بود ... . (۲۸:۸۶)
▫️بگو: «من از [ميان] پيامبران، نو درآمدى نبودم و نمىدانم با من و با شما چه معاملهاى خواهد شد ... .(۴۶:۹)
▫️پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛ و براى گناه خويش آمرزش جوى، و براى مردان و زنان با ايمان ... . (۴۷:۱۹)
▫️پس صبر كن كه وعدهی خدا حقّ است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش. (۴۰:۵۵)
@farhadshafti
ادامه 👇
👆 قرآن به منزلهی منازل السائرینِ محمد (ص) - (۲ از ۳)
▫️... و از مردم میترسيدى، با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى ... .(۳۳:۳۷)
▫️[آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است. پس، از ترديدكنندگان مباش. (۳:۶۰)
▫️حق از جانب پروردگار توست. پس مبادا از ترديدكنندگان باشى. (۲:۱۴۷)
▫️و گفتند: «تا از زمين چشمهاى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد. يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى، يا چنان كه ادعا مىكنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، يا براى تو خانهاى از طلا [كارى] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم.» بگو: «پاك است پروردگار من، آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم؟» (۱۷:۹۰ تا ۱۷:۹۳)
▫️خدايت ببخشايد، چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسى، به آنان اجازه دادى؟ (۹:۴۳)
▫️و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم، و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت. (۱۳:۳۷)
▫️مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند. (۳:۱۹۶)
▫️و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان بر حذر باش؛ مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند ... . (۵:۴۹)
▫️و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش. (۷:۲۰۵)
▫️و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى میشود ترك گويى و سينهات بدان تنگ گردد كه مىگويند: «چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده يا فرشتهاى با او نيامده است؟» تو فقط هشداردهندهاى، و خدا بر هر چيزى نگهبان است.(۱۱:۱۲)
▫️و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كردهايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند. و اگر تو را استوار نمىداشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى. در آن صورت، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم، آن گاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى. (۱۷:۷۳ تا ۱۷:۷۵)
▫️و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه] در آيات ما فرو مىروند از ايشان روى برتاب، تا در سخنى غير از آن درآيند؛ و اگر شيطان تو را [در اين باره] به فراموشى انداخت، پس از توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين.(۶:۶۸)
▫️ و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كردهايم مىبريم، آن گاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمىيابى (۱۷:۸۶).
▫️و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد ... .(۹:۸۵)
▫️و اگر از آنچه به سوى تو نازل كردهايم در ترديدى، از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مىخواندند بپرس. قطعاً حقّ از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است. پس زنهار از ترديدكنندگان مباش. (۱۰:۹۴)
▫️و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شكيبايى پيشه كن، و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است، اطاعت مكن. (۱۸:۲۸)
▫️ و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى. (۵۲:۴۸)
▫️اى پيامبر، از خدا پروا بدار و كافران و منافقان را فرمان مبر، كه خدا همواره داناى حكيم است. و آنچه را كه از جانب پروردگارت به سوى تو وحى مىشود، پيروى كن كه خدا همواره به آنچه مىكنيد آگاه است. و بر خدا اعتماد كن، همين بس كه خدا نگهبان [تو] ست. (۳۳:۱ تا ۳۳:۳)
▫️پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز، و مانند همدم ماهى [يونس] مباش؛ آن گاه كه اندوهزده ندا درداد. (۶۸:۴۸)
@farhadshafti
ادامه 👇
▫️... و از مردم میترسيدى، با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى ... .(۳۳:۳۷)
▫️[آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است. پس، از ترديدكنندگان مباش. (۳:۶۰)
▫️حق از جانب پروردگار توست. پس مبادا از ترديدكنندگان باشى. (۲:۱۴۷)
▫️و گفتند: «تا از زمين چشمهاى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد. يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى، يا چنان كه ادعا مىكنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، يا براى تو خانهاى از طلا [كارى] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم.» بگو: «پاك است پروردگار من، آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم؟» (۱۷:۹۰ تا ۱۷:۹۳)
▫️خدايت ببخشايد، چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسى، به آنان اجازه دادى؟ (۹:۴۳)
▫️و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم، و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت. (۱۳:۳۷)
▫️مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند. (۳:۱۹۶)
▫️و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان بر حذر باش؛ مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند ... . (۵:۴۹)
▫️و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش. (۷:۲۰۵)
▫️و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى میشود ترك گويى و سينهات بدان تنگ گردد كه مىگويند: «چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده يا فرشتهاى با او نيامده است؟» تو فقط هشداردهندهاى، و خدا بر هر چيزى نگهبان است.(۱۱:۱۲)
▫️و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كردهايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند. و اگر تو را استوار نمىداشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى. در آن صورت، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم، آن گاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى. (۱۷:۷۳ تا ۱۷:۷۵)
▫️و چون ببينى كسانى [به قصد تخطئه] در آيات ما فرو مىروند از ايشان روى برتاب، تا در سخنى غير از آن درآيند؛ و اگر شيطان تو را [در اين باره] به فراموشى انداخت، پس از توجّه، [ديگر] با قوم ستمكار منشين.(۶:۶۸)
▫️ و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كردهايم مىبريم، آن گاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمىيابى (۱۷:۸۶).
▫️و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد ... .(۹:۸۵)
▫️و اگر از آنچه به سوى تو نازل كردهايم در ترديدى، از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مىخواندند بپرس. قطعاً حقّ از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است. پس زنهار از ترديدكنندگان مباش. (۱۰:۹۴)
▫️و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شكيبايى پيشه كن، و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است، اطاعت مكن. (۱۸:۲۸)
▫️ و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى. (۵۲:۴۸)
▫️اى پيامبر، از خدا پروا بدار و كافران و منافقان را فرمان مبر، كه خدا همواره داناى حكيم است. و آنچه را كه از جانب پروردگارت به سوى تو وحى مىشود، پيروى كن كه خدا همواره به آنچه مىكنيد آگاه است. و بر خدا اعتماد كن، همين بس كه خدا نگهبان [تو] ست. (۳۳:۱ تا ۳۳:۳)
▫️پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز، و مانند همدم ماهى [يونس] مباش؛ آن گاه كه اندوهزده ندا درداد. (۶۸:۴۸)
@farhadshafti
ادامه 👇
👆 قرآن به منزلهی منازل السائرینِ محمد (ص) - (۳ از ۳)
🍃بله بدون شک یادآوری و پند لزوما به این معنی نیست که مخاطب خطایی کرده، و بی تردید آنچه میتوان از آن به گناه پیامبر(ان) تعبیر کرد بر سبیل حسنات الأبرار سيئات المقربين است، اما از ریشه منکر معنی چنین آیاتی شدن انصافا ذوق و بداههپردازی میطلبد. توجیه بعضی مفسران برای برگرداندن معنی برخی از این آیات واقعا "شگفتانگیز" است. میتوان پرسید آخر کدام منبعِ معتبرتر از قرآن، مفسّر را وا میدارد که در پی راهی برای توجیه آیات اینگونه باشد. در برابر، آن دسته از مفسران که در بین منابع نقلی دین، قرآن را در شناخت پیامبر اصل قرار دادهاند کمتر در پی توجیه آیاتی از این دست بودهاند.
🍂 همین ارتباط تنگاتنگ و عاشقانهی «منازل السائرینی»، هدایت و جذب الهی و اراده و شوق انسانی، است که محمد مصطفی را رحمتی برای همگان (۲۱:۱۰۷)، بر اخلاقی برتر (۶۸:۴)، نرمخو (۳:۱۵۹)، نه مامور به اجبار که مامور به پند دادن (۵۰:۴۵)، و نه نگهبان و وکیل (۶:۱۰۴، ۱۰:۱۰۸) که دلسوزِ رنج مردمش (۹:۱۲۸) میسازد.
@farhadshafti
🍃بله بدون شک یادآوری و پند لزوما به این معنی نیست که مخاطب خطایی کرده، و بی تردید آنچه میتوان از آن به گناه پیامبر(ان) تعبیر کرد بر سبیل حسنات الأبرار سيئات المقربين است، اما از ریشه منکر معنی چنین آیاتی شدن انصافا ذوق و بداههپردازی میطلبد. توجیه بعضی مفسران برای برگرداندن معنی برخی از این آیات واقعا "شگفتانگیز" است. میتوان پرسید آخر کدام منبعِ معتبرتر از قرآن، مفسّر را وا میدارد که در پی راهی برای توجیه آیات اینگونه باشد. در برابر، آن دسته از مفسران که در بین منابع نقلی دین، قرآن را در شناخت پیامبر اصل قرار دادهاند کمتر در پی توجیه آیاتی از این دست بودهاند.
🍂 همین ارتباط تنگاتنگ و عاشقانهی «منازل السائرینی»، هدایت و جذب الهی و اراده و شوق انسانی، است که محمد مصطفی را رحمتی برای همگان (۲۱:۱۰۷)، بر اخلاقی برتر (۶۸:۴)، نرمخو (۳:۱۵۹)، نه مامور به اجبار که مامور به پند دادن (۵۰:۴۵)، و نه نگهبان و وکیل (۶:۱۰۴، ۱۰:۱۰۸) که دلسوزِ رنج مردمش (۹:۱۲۸) میسازد.
@farhadshafti
🍃 نشست پنجم هماندیشی: سبکباری دین و گرانباری دینداران
چهارشنبه ۲۶ مهر، ساعت ۲۲:۰۰ به وقت ایران
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
چهارشنبه ۲۶ مهر، ساعت ۲۲:۰۰ به وقت ایران
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
Audio
42MB
🍃 در نشست پنجم هماندیشی با عنوان «سبکباری دین و گرانباری دینداران» سعی کردم توضیح دهم که گرانبار شدن دین (هردینی) نزد دینداران از خاصیتهای رایج در جوامع انسانی است. سپس به نه مورد اشاره کردم که به گمان من به خصوص در بین مسلمانان موجب گرانبار شدن دین نزد دینداران میشود:
۱. دین و متن مقدس را بیش از اخلاقمدار دانستن، قانونمدار دیدن
۲. ایستا پنداشتن قوانین دینی
۳. اصالت دادن به شکل (فرم) و قانون، به جای اصالت دادن به محتوی و هدف
۴. فراگیر دانستن اشارههای متن مقدس
۵. انحصارگرایی حداکثری در زمان معاصر
۶. تکثر منابع دینی و تشتت رویکرد به این منابع، به خصوص تاثیر این بر پیچیده کردن و انبوه کردن فقه
۷. در عمل، قول مشهور را ملاک اصلی دانستن
۸. دین را نسخهی کامل و راه حل تمام شئون زندگی دانستن
۹. اجباری کردن دین و دینداری
🍃 در پایان این نکته را بیان کردم که از دیدگاهی که ناظر به دین به عنوان وسیلهای برای تزکیهی نفس است میشد عنوان این نشست را اینگونه تغییر داد: «گرانسنگی دین و سبکساری دینداران».
در ادامهی نشست همراهان به موارد دیگری نیز اشاره کردند.
فایل صوتی پیوست است.
@farhadshafti
🍃 در نشست پنجم هماندیشی با عنوان «سبکباری دین و گرانباری دینداران» سعی کردم توضیح دهم که گرانبار شدن دین (هردینی) نزد دینداران از خاصیتهای رایج در جوامع انسانی است. سپس به نه مورد اشاره کردم که به گمان من به خصوص در بین مسلمانان موجب گرانبار شدن دین نزد دینداران میشود:
۱. دین و متن مقدس را بیش از اخلاقمدار دانستن، قانونمدار دیدن
۲. ایستا پنداشتن قوانین دینی
۳. اصالت دادن به شکل (فرم) و قانون، به جای اصالت دادن به محتوی و هدف
۴. فراگیر دانستن اشارههای متن مقدس
۵. انحصارگرایی حداکثری در زمان معاصر
۶. تکثر منابع دینی و تشتت رویکرد به این منابع، به خصوص تاثیر این بر پیچیده کردن و انبوه کردن فقه
۷. در عمل، قول مشهور را ملاک اصلی دانستن
۸. دین را نسخهی کامل و راه حل تمام شئون زندگی دانستن
۹. اجباری کردن دین و دینداری
🍃 در پایان این نکته را بیان کردم که از دیدگاهی که ناظر به دین به عنوان وسیلهای برای تزکیهی نفس است میشد عنوان این نشست را اینگونه تغییر داد: «گرانسنگی دین و سبکساری دینداران».
در ادامهی نشست همراهان به موارد دیگری نیز اشاره کردند.
فایل صوتی پیوست است.
@farhadshafti
🍃 موضوع نشست ششم هماندیشی، چهارشنبه ۲۴ آبان، «دینداری در این روزگار، چراها، چالشها و راهکارها»
Forwarded message
From (علی سلطانی) هامش
صدای انسان صدای خداست
در این روزهای غزه مثل بسیاری از رخدادهای دهشتناکِ انسانیِ دیگر در طول تاریخ، بسیاری میپرسند خدا کجاست؟ چه میکند؟ چرا دستی نمیگشاید و فاجعهها را پایانی نمیدهد؟ «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟» در این بین بسیاری با انتظار جلوهگری عینیِ دست خدا در عالم و مداخلهی فیصلهبخش او، نومید و شکاک و ملحد، معتقد میشوند که بله، بر فراز آسمان کس نیست. اگر بود تغییری میداد و منعی میکرد. امیدی این چنین داشتن بیجاست. شبیه به این نکته، جاشو میچل در تفسیرهایی از گونههای مختلفِ رابطهی بین مسیحیت و لیبرالیسم، به نقل از وبر و لوویت و بلومنبرگ، اصولا لیبرالیسم را محصول افسونزداییِ جهان سیاسی در جنبش پروتستان میداند؛ یعنی باور به اینکه خداوند در جهان حاضر نمیشود و به تبعش دستی در تغییر وضع سیاسی نمیبرد. (۱)
من به چنین تلقیای باور ندارم یا به بیان دیگر، دخالت خداوند را در این قصهها آشکارا میبینم؛ ولی به نحو و تفسیری دیگر. از دید من صدای خدا، دست خدا، حضور مداخلهگر خدا در چنین رخدادهای هولناکی که دیگر پیامد اختیارِ همین انسانِ خونریزِ مطعون فرشتگان است، در صدا و دست و حضور و قلمِ این روزهای عدالتخواهان و صلحطلبان است. خدا با اختیار تفویضی خود به انسان برای خدایی روی زمین، به مداخلهی خود قید زده و قدرتش را خود محدود کرده است. از دریچهی محدودشدهی اختیار انسان، خدا جز از طریق همین اختیار و جز از مسیر مطالبهی عدالت و برابری و صلح و منع ستمِ اشغالِ همین آفریدگانِ بیدارش، راهی برای حضور ندارد. قید اختیار انسان، قدرت تغییردهندهی الهی را در همین مجرای انزجار و فریاد انسانهای عاصی و خسته به جریان میاندازد.
شاید بگویید بر فرض قبول، پس به قدرت ضعیفش امیدی نیست، چون امیدی به این فریادهای بیحاصل نیست. قدرت در دست شیطانصفتان عالم است. اما من میگویم این فریادها حتی اگر بیحاصل هم باشند که به شهادت تاریخ قطعا نیست، آیینهی موضع خداست. یعنی خدا اگر میخواست بازی اختیار را به هم بزند و مجال دیوشدن و فرشتهشدنِ مختار را بردارد و نخواهد که اتمام حجت کند، و اگر میخواست دخالت عینیای کند، همین مطالبهی امروز معترضان و دادخواهانِ عالم را محقق میکرد. او به واسطهی رازهایی بزرگ نمیخواهد این کارگاه را به هم بزند. و در عین حال ساکت و تماشاچی نمانده و صدای خداییِ خود را در صدای انسانیِ دادخواهان گنجانده است.
آنانی که مدعی سکوت خدا و کسوف اویاند، انتظار دیدار را در جایی ناممکن دارند. آنان کافی است به مشتهای گرهکرده و رویهای آشفته و دهانهای پُر از فریاد دادخواهان و صلحطلبان تاریخ بنگرند. خدا کناری ننشسته، او از دریچهی همین انسانها حاضر شده و در موازات کارگاه اختیار، موضع شفاف خود را بیان کرده است. همهی این تصاویر و فریادهای دادخواهی امروز عالم نمونهی این بیان باواسطهی الهی است. به این تفسیر، خاموشیِ صدای انسانِ منزجر از ستم، خاموشیِ صدای خداست و به شهادت تاریخ، این صدا هیچگاه خاموش نشده است.
پ.نوشت: یکی از این صداهای خدایی را در اینجا ببیند. در CEASEFIRE IS NOW و LET GAZA LIVE و NEVER AGAIN IS NOW و NOT IN OUR NAME یهودیان طالب صلح این تصاویر در قلب کنگرهی آمریکا.
۱ـ مایکل آلن گیلسپی، ریشههای الهیاتی مدرنیته، فصل بررسی اندیشههای هابز
@Hamesh1
From (علی سلطانی) هامش
صدای انسان صدای خداست
در این روزهای غزه مثل بسیاری از رخدادهای دهشتناکِ انسانیِ دیگر در طول تاریخ، بسیاری میپرسند خدا کجاست؟ چه میکند؟ چرا دستی نمیگشاید و فاجعهها را پایانی نمیدهد؟ «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟» در این بین بسیاری با انتظار جلوهگری عینیِ دست خدا در عالم و مداخلهی فیصلهبخش او، نومید و شکاک و ملحد، معتقد میشوند که بله، بر فراز آسمان کس نیست. اگر بود تغییری میداد و منعی میکرد. امیدی این چنین داشتن بیجاست. شبیه به این نکته، جاشو میچل در تفسیرهایی از گونههای مختلفِ رابطهی بین مسیحیت و لیبرالیسم، به نقل از وبر و لوویت و بلومنبرگ، اصولا لیبرالیسم را محصول افسونزداییِ جهان سیاسی در جنبش پروتستان میداند؛ یعنی باور به اینکه خداوند در جهان حاضر نمیشود و به تبعش دستی در تغییر وضع سیاسی نمیبرد. (۱)
من به چنین تلقیای باور ندارم یا به بیان دیگر، دخالت خداوند را در این قصهها آشکارا میبینم؛ ولی به نحو و تفسیری دیگر. از دید من صدای خدا، دست خدا، حضور مداخلهگر خدا در چنین رخدادهای هولناکی که دیگر پیامد اختیارِ همین انسانِ خونریزِ مطعون فرشتگان است، در صدا و دست و حضور و قلمِ این روزهای عدالتخواهان و صلحطلبان است. خدا با اختیار تفویضی خود به انسان برای خدایی روی زمین، به مداخلهی خود قید زده و قدرتش را خود محدود کرده است. از دریچهی محدودشدهی اختیار انسان، خدا جز از طریق همین اختیار و جز از مسیر مطالبهی عدالت و برابری و صلح و منع ستمِ اشغالِ همین آفریدگانِ بیدارش، راهی برای حضور ندارد. قید اختیار انسان، قدرت تغییردهندهی الهی را در همین مجرای انزجار و فریاد انسانهای عاصی و خسته به جریان میاندازد.
شاید بگویید بر فرض قبول، پس به قدرت ضعیفش امیدی نیست، چون امیدی به این فریادهای بیحاصل نیست. قدرت در دست شیطانصفتان عالم است. اما من میگویم این فریادها حتی اگر بیحاصل هم باشند که به شهادت تاریخ قطعا نیست، آیینهی موضع خداست. یعنی خدا اگر میخواست بازی اختیار را به هم بزند و مجال دیوشدن و فرشتهشدنِ مختار را بردارد و نخواهد که اتمام حجت کند، و اگر میخواست دخالت عینیای کند، همین مطالبهی امروز معترضان و دادخواهانِ عالم را محقق میکرد. او به واسطهی رازهایی بزرگ نمیخواهد این کارگاه را به هم بزند. و در عین حال ساکت و تماشاچی نمانده و صدای خداییِ خود را در صدای انسانیِ دادخواهان گنجانده است.
آنانی که مدعی سکوت خدا و کسوف اویاند، انتظار دیدار را در جایی ناممکن دارند. آنان کافی است به مشتهای گرهکرده و رویهای آشفته و دهانهای پُر از فریاد دادخواهان و صلحطلبان تاریخ بنگرند. خدا کناری ننشسته، او از دریچهی همین انسانها حاضر شده و در موازات کارگاه اختیار، موضع شفاف خود را بیان کرده است. همهی این تصاویر و فریادهای دادخواهی امروز عالم نمونهی این بیان باواسطهی الهی است. به این تفسیر، خاموشیِ صدای انسانِ منزجر از ستم، خاموشیِ صدای خداست و به شهادت تاریخ، این صدا هیچگاه خاموش نشده است.
پ.نوشت: یکی از این صداهای خدایی را در اینجا ببیند. در CEASEFIRE IS NOW و LET GAZA LIVE و NEVER AGAIN IS NOW و NOT IN OUR NAME یهودیان طالب صلح این تصاویر در قلب کنگرهی آمریکا.
۱ـ مایکل آلن گیلسپی، ریشههای الهیاتی مدرنیته، فصل بررسی اندیشههای هابز
@Hamesh1
Telegram
هامِش (علی سلطانی)
صدای انسان صدای خداست
در این روزهای غزه مثل بسیاری از رخدادهای دهشتناکِ انسانیِ دیگر در طول تاریخ، بسیاری میپرسند خدا کجاست؟ چه میکند؟ چرا دستی نمیگشاید و فاجعهها را پایانی نمیدهد؟ «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟» در این بین بسیاری با انتظار…
در این روزهای غزه مثل بسیاری از رخدادهای دهشتناکِ انسانیِ دیگر در طول تاریخ، بسیاری میپرسند خدا کجاست؟ چه میکند؟ چرا دستی نمیگشاید و فاجعهها را پایانی نمیدهد؟ «زمین گندید، آیا بر فراز آسمان کس نیست؟» در این بین بسیاری با انتظار…
یادداشتی بر نوشتهی بالا 👆
در قرآن آمده است:
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّیٰهَا
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَیٰهَا
«سوگند به جان (آدمی) و کسی که آن را سامان داد، و بدکاری و پروایش را به او الهام کرد» (شمس: ۷، ۸)
🍃 انسانی که از دیدن بدکاری و بیپروایی آشوب میشود، بیقرار میشود، و فریاد اعتراض سرمیدهد، همان الهام خداوند را به خفتگان و بیماردلان میرساند، و در این حال صدای او، «صدای انسان، صدای خداست».
@farhadshafti
در قرآن آمده است:
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّیٰهَا
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَیٰهَا
«سوگند به جان (آدمی) و کسی که آن را سامان داد، و بدکاری و پروایش را به او الهام کرد» (شمس: ۷، ۸)
🍃 انسانی که از دیدن بدکاری و بیپروایی آشوب میشود، بیقرار میشود، و فریاد اعتراض سرمیدهد، همان الهام خداوند را به خفتگان و بیماردلان میرساند، و در این حال صدای او، «صدای انسان، صدای خداست».
@farhadshafti
برای سالگرد آسمانی شدنِ احمد قابل
🍃 حدود ۳ سال پیش، لوید ریجن، پژوهشگر مطالعات اسلامی دانشگاه گلاسگو در دیداری که با هم داشتیم مطرح کرد که به دنبال ایدهای برای کتاب بعدیاش است و از من خواست اگر پیشنهادی دارم بگویم. به او پیشنهاد کردم کتابی دربارهی احمد قابل و نظریهی شریعت عقلانی او بنویسد تا او و این نظریه را به علاقمندان غیرفارسی زبان معرفی کند. لوید نخست با تردید به پیشنهادم پاسخ داد، اما پس از مدتی در دیداری دیگر گفت که کمی دربارهی قابل مطالعه کرده است و به نظرش پیشنهاد بسیار خوبی است و به دنبالش خواهد رفت. پس از آن هرازگاهی که در دانشگاه یکدیگر را میدیدیم با اشتیاق از پیشرفت کارش میگفـت و دربارهی آرای فقهی قابل گفتگویی میکردیم. حاصل این پژوهشِ لوید دو کتاب شد، یکی کتابِ "Hijab: Three Modern Iranian Seminarian Perspectives" (حجاب: دیدگاههای سه حوزوی مدرن ایرانی، نشر گینکو لایبرری، ۲۰۲۱)، و به نظر من مهمتر از آن کتابی که به تازگی متنشر شده است "Ahmad Qābel and Contemporary Islamic Thought: Rational Shariah in Twenty-First-Century Iran" (احمد قابل و اندیشهی معاصر اسلامی: شریعت عقلانی در ایرانِ قرن بیستویکم، نشر دانشگاه کمبریج، ۲۰۲۳).*
🍃 همیشه خلوص و فکر گشودهی احمد قابل را میستودم و نادیده برای او احترام زیادی قائل بودم. در دلم به او آیتالله احمد قابل میگفتم، نه از جهت تحصیلات بالای حوزویاش بلکه از آنجهت که از دیدن صداقت، حقدوستی، و دغدغهی پاک او برای انسانها و برای دین، به یاد خدا میافتادم. به سهم خود دوست داشتم به شکلی از او، که هرگز اقبال دیدنش از نزدیک را نداشتم، قدردانی کنم. اکنون خشنودم که این کار پژوهشی خوبِ لوید ریجن منتشر شده و دریچهای به روی مخاطب غیرفارسی زبان برای شناخت احمد قابل گشوده است.
* یاسر میردامادی در شرح و نقد کتاب این مطلب را نوشته است.
@farhadshafti
🍃 حدود ۳ سال پیش، لوید ریجن، پژوهشگر مطالعات اسلامی دانشگاه گلاسگو در دیداری که با هم داشتیم مطرح کرد که به دنبال ایدهای برای کتاب بعدیاش است و از من خواست اگر پیشنهادی دارم بگویم. به او پیشنهاد کردم کتابی دربارهی احمد قابل و نظریهی شریعت عقلانی او بنویسد تا او و این نظریه را به علاقمندان غیرفارسی زبان معرفی کند. لوید نخست با تردید به پیشنهادم پاسخ داد، اما پس از مدتی در دیداری دیگر گفت که کمی دربارهی قابل مطالعه کرده است و به نظرش پیشنهاد بسیار خوبی است و به دنبالش خواهد رفت. پس از آن هرازگاهی که در دانشگاه یکدیگر را میدیدیم با اشتیاق از پیشرفت کارش میگفـت و دربارهی آرای فقهی قابل گفتگویی میکردیم. حاصل این پژوهشِ لوید دو کتاب شد، یکی کتابِ "Hijab: Three Modern Iranian Seminarian Perspectives" (حجاب: دیدگاههای سه حوزوی مدرن ایرانی، نشر گینکو لایبرری، ۲۰۲۱)، و به نظر من مهمتر از آن کتابی که به تازگی متنشر شده است "Ahmad Qābel and Contemporary Islamic Thought: Rational Shariah in Twenty-First-Century Iran" (احمد قابل و اندیشهی معاصر اسلامی: شریعت عقلانی در ایرانِ قرن بیستویکم، نشر دانشگاه کمبریج، ۲۰۲۳).*
🍃 همیشه خلوص و فکر گشودهی احمد قابل را میستودم و نادیده برای او احترام زیادی قائل بودم. در دلم به او آیتالله احمد قابل میگفتم، نه از جهت تحصیلات بالای حوزویاش بلکه از آنجهت که از دیدن صداقت، حقدوستی، و دغدغهی پاک او برای انسانها و برای دین، به یاد خدا میافتادم. به سهم خود دوست داشتم به شکلی از او، که هرگز اقبال دیدنش از نزدیک را نداشتم، قدردانی کنم. اکنون خشنودم که این کار پژوهشی خوبِ لوید ریجن منتشر شده و دریچهای به روی مخاطب غیرفارسی زبان برای شناخت احمد قابل گشوده است.
* یاسر میردامادی در شرح و نقد کتاب این مطلب را نوشته است.
@farhadshafti
قرآنبسندگی - فرهاد شفتی
از قرآنگریزی تا قرآنبسندگی
🍃 این عنوانِ موضوعی بود که در هفتهی گذشته در میان جمعی از دوستان مطرح کردم. چکیدهی بحث:
تعیین نسبت قرآن با حدیث و قول مشهور در فهم دینی تاثیر بنیادی دارد. میتوان مشربهای فکری متفاوت دراینباره را اینگونه در دامنهای نمایش داد:
▫️ قرآنگریزی (یا حدیثبسندگی)
▫️قرآنشمولی
▫️قرآنبسندگی نسبی
▫️قرآنمعیاری (در گفتار این را پیش از قرآنبسندگی نسبی آوردم اما اکنون بر اینم که باید پس از آن بیاید)
▫️قرآنبسندگی مطلق
🍃 هر یک از رویکردها را با ارائهی مثالهایی توضیح دادم. در ادامه پرسشهایی را برای تدقیق بحث مطرح کرده و سعی کردم برخی چالشهای هر رویکرد را مروری کنم.
🍃 در پایان بحث، قرآنمعیاری را با وجود چالشهایی که دارد به رویکردهای دیگر ترجیح دادم و نیز تاکید کردم که همه چیز، از جمله فرهنگ و باورهای اجدادی، بر فهم انسان تاثیر میگذارد و هیچگاه نمیتوان پذیرفت که فهمی از دین به طور خالص از قرآن یا حدیث یا ترکیبی از این دو آمده است.
امیدوارم این گفتار را در آیندهی نزدیک به صورت مقالهای درآورم.
مرتبط:
- مصاحبه: جایگاه قرآن در فهم دینی
- بازاندیشی در منابع فهم دین
@farhadshafti
🍃 این عنوانِ موضوعی بود که در هفتهی گذشته در میان جمعی از دوستان مطرح کردم. چکیدهی بحث:
تعیین نسبت قرآن با حدیث و قول مشهور در فهم دینی تاثیر بنیادی دارد. میتوان مشربهای فکری متفاوت دراینباره را اینگونه در دامنهای نمایش داد:
▫️ قرآنگریزی (یا حدیثبسندگی)
▫️قرآنشمولی
▫️قرآنبسندگی نسبی
▫️قرآنمعیاری (در گفتار این را پیش از قرآنبسندگی نسبی آوردم اما اکنون بر اینم که باید پس از آن بیاید)
▫️قرآنبسندگی مطلق
🍃 هر یک از رویکردها را با ارائهی مثالهایی توضیح دادم. در ادامه پرسشهایی را برای تدقیق بحث مطرح کرده و سعی کردم برخی چالشهای هر رویکرد را مروری کنم.
🍃 در پایان بحث، قرآنمعیاری را با وجود چالشهایی که دارد به رویکردهای دیگر ترجیح دادم و نیز تاکید کردم که همه چیز، از جمله فرهنگ و باورهای اجدادی، بر فهم انسان تاثیر میگذارد و هیچگاه نمیتوان پذیرفت که فهمی از دین به طور خالص از قرآن یا حدیث یا ترکیبی از این دو آمده است.
امیدوارم این گفتار را در آیندهی نزدیک به صورت مقالهای درآورم.
مرتبط:
- مصاحبه: جایگاه قرآن در فهم دینی
- بازاندیشی در منابع فهم دین
@farhadshafti
خوانش چارچوبگریز از متن مقدس
🍃 یکی از پرخطرترین و زیانبارترین استفادهها از متن مقدس، گستردن گزارههای متن به تمام زمانها و مکانها بدون تأمل در چارچوب زمانی و مکانی متن است. چنین خوانشهای شتابزده و سَرسَری از متن مقدس امیدهای واهی میآورد که به ناامیدی میرسند، ایمان را بر باد میدهد، متن را در ذهن خوانندهی کنجکاو کم ارزش میکند، منجر به ندیدن واقعیتها و تفسیر غیرواقعگرا از حوادثِ ایّام میشود، و از همه دهشتناکتر توجیهی میشود برای رفتارهای غیرعقلانی و غیراخلاقی که گاه به ظلم آشکار میانجامند.
🍃 در اینگونه خوانشِ چارچوبگریز از متن مقدس، دوستیها و دشمنیها، مژدهها و سرزنشها، و شرطها و قرارهای آمده در متن، بدون تأمل دربارهی مخاطبان مستقیم آنها، به تمامی گسترشِ ابدی و جهان شمول پیدا میکنند. پیچیدگی دیگری که حاصل این خوانشهای چارچوب گریز است موم بودن این خوانشها است. موم به این معنی که اینگونه خوانشها به فراخور شرایط زمان و مکان شکل میگیرند. بدینسان عناوینی مانند مومنان و کافران، و پدیدههایی مانند نصرت یا انتقام الهی به اقتضای شرایط به هر دسته و هر پدیدهایی نسبت داده میشوند، و وعدهها و شرط و قرارها در هر برههای از زمان به گونهای بر پیشآمدهای روز تطبیق داده میشوند.
🍃 در این نوشته از عبارت "متن مقدس" استفاده کردم چون چنین خوانشهای مصیبتباری را ممکن است در پیروان تمامی متنهای مقدس دید. جنایت آشکاری که امروز در غزّه شاهد آن هستیم و برابر ندانستن جان انسانها توسط آنها که سرمستِ این جنایتاند در ذهن برخی از ایشان با خوانشی چارچوبگریز از متن تورات توجیه میشود. البته که در میان مسلمانان نیز خوانش چارچوبگریز از متن قرآن کم سابقه نیست و گاه نمونههای آن در توضیح و تحلیل همین حوادث اخیر دیده میشود.
🍂 چند ماه پیش در سه فرستهی پیاپی این مطلب را به گونهی دیگری توضیح دادم و به عنوان نمونه به ده آیهی قرآن و خوانشِ متداولِ چارچوبگریز از آنها اشاره کردم: "مخاطبان قرآن"
#مخاطبان_قرآن
@farhadshafti
🍃 یکی از پرخطرترین و زیانبارترین استفادهها از متن مقدس، گستردن گزارههای متن به تمام زمانها و مکانها بدون تأمل در چارچوب زمانی و مکانی متن است. چنین خوانشهای شتابزده و سَرسَری از متن مقدس امیدهای واهی میآورد که به ناامیدی میرسند، ایمان را بر باد میدهد، متن را در ذهن خوانندهی کنجکاو کم ارزش میکند، منجر به ندیدن واقعیتها و تفسیر غیرواقعگرا از حوادثِ ایّام میشود، و از همه دهشتناکتر توجیهی میشود برای رفتارهای غیرعقلانی و غیراخلاقی که گاه به ظلم آشکار میانجامند.
🍃 در اینگونه خوانشِ چارچوبگریز از متن مقدس، دوستیها و دشمنیها، مژدهها و سرزنشها، و شرطها و قرارهای آمده در متن، بدون تأمل دربارهی مخاطبان مستقیم آنها، به تمامی گسترشِ ابدی و جهان شمول پیدا میکنند. پیچیدگی دیگری که حاصل این خوانشهای چارچوب گریز است موم بودن این خوانشها است. موم به این معنی که اینگونه خوانشها به فراخور شرایط زمان و مکان شکل میگیرند. بدینسان عناوینی مانند مومنان و کافران، و پدیدههایی مانند نصرت یا انتقام الهی به اقتضای شرایط به هر دسته و هر پدیدهایی نسبت داده میشوند، و وعدهها و شرط و قرارها در هر برههای از زمان به گونهای بر پیشآمدهای روز تطبیق داده میشوند.
🍃 در این نوشته از عبارت "متن مقدس" استفاده کردم چون چنین خوانشهای مصیبتباری را ممکن است در پیروان تمامی متنهای مقدس دید. جنایت آشکاری که امروز در غزّه شاهد آن هستیم و برابر ندانستن جان انسانها توسط آنها که سرمستِ این جنایتاند در ذهن برخی از ایشان با خوانشی چارچوبگریز از متن تورات توجیه میشود. البته که در میان مسلمانان نیز خوانش چارچوبگریز از متن قرآن کم سابقه نیست و گاه نمونههای آن در توضیح و تحلیل همین حوادث اخیر دیده میشود.
🍂 چند ماه پیش در سه فرستهی پیاپی این مطلب را به گونهی دیگری توضیح دادم و به عنوان نمونه به ده آیهی قرآن و خوانشِ متداولِ چارچوبگریز از آنها اشاره کردم: "مخاطبان قرآن"
#مخاطبان_قرآن
@farhadshafti
Telegram
فرهاد شفتی
مخاطبان قرآن:
🍃 دربارهی مخاطبان قرآن قبلاً در این کانال مطالبی آورده بودم، از جمله در سلسله نشستهای قرآن و سه پرسش اساسی. از آنجا که این نکته به نظرم در فهم قرآن بسیار مهم است، بار دیگر، به گونهای دیگر به آن اشاره میکنم:
🍃 در قرآن:
▫️ منظور از مشرکین،…
🍃 دربارهی مخاطبان قرآن قبلاً در این کانال مطالبی آورده بودم، از جمله در سلسله نشستهای قرآن و سه پرسش اساسی. از آنجا که این نکته به نظرم در فهم قرآن بسیار مهم است، بار دیگر، به گونهای دیگر به آن اشاره میکنم:
🍃 در قرآن:
▫️ منظور از مشرکین،…
🍃 نشست ششم هماندیشی: دینداری در این روزگار: چراها، چالشها و راهکارها
چهارشنبه ۲۴ آبان، ساعت ۲۲:۰۰ به وقت ایران
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
چهارشنبه ۲۴ آبان، ساعت ۲۲:۰۰ به وقت ایران
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)