قرآن زیباست: سماع واژه و صدا
🍃 چه دلیلی داریم که ثابت کند قرآن وحی الهی است؟ چه شواهدی از تاریخ داریم که اطمینان یابیم آنچه در دست داریم کم و بیش همان است که در عصر پیامبر بود؟ ماهیت وحی چیست، آیا الفاظ قرآن عین وحیاند؟ چرا در قرآن زبان انذار اینچنین برجسته است؟ نسبت قرآن با علم و تاریخ چیست؟ آیا احکام شرعی قرآن ابدی هستند؟ اصلا برای وجود خداوند چه دلیلی داریم تا بعد به قرآن برسیم؟
🍃 میتوان و باید به پرسشهای اینگونه پرداخت، و در اینجا نیز در حد امکان این پرسشها و پاسخهایی برای آنها آمدهاند. در این میان اما جای افسوس است اگر غافل شویم از نوای آرامی که در بلبشوی اینگونه بحثها و جدلها میخرامد، و آن زیبایی و غنای موسیقایی آیات قرآن است. نوایی که به نرمی و آسانی در مقامهای موسیقایی عربی، ایرانی، ترکی، کُردی و دیگر ملل مینشیند.
🍃 نوا و معنا در آیات قرآن درهمتنیدهاند. معنا نوا را میپروراند و نوا به معنا جان میدهد، و اینگونه در سماع واژه و صدا، آیات قرآن «شفا» و «رحمت» (اسرا: ۸۲) میشوند و شنونده را به وادی «عظیم» (حجر: ۸۷) تجلی حق میخوانند.
🍃 من مسلمانانی را میشناسم که پاسخ روشنی برای پرسشهای بالا ندارند، اما در مستی و مدهوشیِ نوای زیبای قرآن و پیوند نوا و معنا دل صیقل دادهاند و پُر از عشق و مهربانی و راستی و نیکی شدهاند. به خود یادآور میشوم که قرآن پیش و بیش از آنکه نوشتاری برای خواندن باشد، گفتاری برای شنیدن است.
🍂 استاد احمد مصطفی کامل، قاری بزرگ مصری و متخصص مقامات قرآنی (وفات ۱۴۰۰ شمسی) است که بسیاری از قاریان برجستهی قرآن شاگردیش را کردهاند:
در اینجا 👇 او یکی از شاگردانش را به امواج موسیقایی آیهی زیبایی از قرآن میسپارد (يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ إِلَی ٱللَّهِۖ وَ ٱللَّهُ هُوَ ٱلْغَنِیُّ ٱلْحَمِيدُ - فاطر: ۱۵).
در همینباره: تلاوت یک آیهی قرآن در هشت مقام
@farhadshafti
🍃 چه دلیلی داریم که ثابت کند قرآن وحی الهی است؟ چه شواهدی از تاریخ داریم که اطمینان یابیم آنچه در دست داریم کم و بیش همان است که در عصر پیامبر بود؟ ماهیت وحی چیست، آیا الفاظ قرآن عین وحیاند؟ چرا در قرآن زبان انذار اینچنین برجسته است؟ نسبت قرآن با علم و تاریخ چیست؟ آیا احکام شرعی قرآن ابدی هستند؟ اصلا برای وجود خداوند چه دلیلی داریم تا بعد به قرآن برسیم؟
🍃 میتوان و باید به پرسشهای اینگونه پرداخت، و در اینجا نیز در حد امکان این پرسشها و پاسخهایی برای آنها آمدهاند. در این میان اما جای افسوس است اگر غافل شویم از نوای آرامی که در بلبشوی اینگونه بحثها و جدلها میخرامد، و آن زیبایی و غنای موسیقایی آیات قرآن است. نوایی که به نرمی و آسانی در مقامهای موسیقایی عربی، ایرانی، ترکی، کُردی و دیگر ملل مینشیند.
🍃 نوا و معنا در آیات قرآن درهمتنیدهاند. معنا نوا را میپروراند و نوا به معنا جان میدهد، و اینگونه در سماع واژه و صدا، آیات قرآن «شفا» و «رحمت» (اسرا: ۸۲) میشوند و شنونده را به وادی «عظیم» (حجر: ۸۷) تجلی حق میخوانند.
🍃 من مسلمانانی را میشناسم که پاسخ روشنی برای پرسشهای بالا ندارند، اما در مستی و مدهوشیِ نوای زیبای قرآن و پیوند نوا و معنا دل صیقل دادهاند و پُر از عشق و مهربانی و راستی و نیکی شدهاند. به خود یادآور میشوم که قرآن پیش و بیش از آنکه نوشتاری برای خواندن باشد، گفتاری برای شنیدن است.
🍂 استاد احمد مصطفی کامل، قاری بزرگ مصری و متخصص مقامات قرآنی (وفات ۱۴۰۰ شمسی) است که بسیاری از قاریان برجستهی قرآن شاگردیش را کردهاند:
در اینجا 👇 او یکی از شاگردانش را به امواج موسیقایی آیهی زیبایی از قرآن میسپارد (يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ إِلَی ٱللَّهِۖ وَ ٱللَّهُ هُوَ ٱلْغَنِیُّ ٱلْحَمِيدُ - فاطر: ۱۵).
در همینباره: تلاوت یک آیهی قرآن در هشت مقام
@farhadshafti
يَا_أَيُّهَا_النَّاسُ_أَنْتُمُ_الْفُقَرَاءُ_إِلَى_اللّه_وَاللّه.mp4
5.2 MB
پیوست فرستهی قرآن زیباست: سماع واژه و صدا 👆
🍂 استاد احمد مصطفی کامل، قاری بزرگ مصری و متخصص مقامات قرآنی (وفات ۱۴۰۰ شمسی) است که بسیاری از قاریان برجستهی قرآن شاگردیش را کردهاند:
در اینجا او یکی از شاگردانش را به امواج موسیقایی آیهی زیبایی از قرآن میسپارد (يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ إِلَی ٱللَّهِۖ وَ ٱللَّهُ هُوَ ٱلْغَنِیُّ ٱلْحَمِيدُ - فاطر: ۱۵).
@farhadshafti
🍂 استاد احمد مصطفی کامل، قاری بزرگ مصری و متخصص مقامات قرآنی (وفات ۱۴۰۰ شمسی) است که بسیاری از قاریان برجستهی قرآن شاگردیش را کردهاند:
در اینجا او یکی از شاگردانش را به امواج موسیقایی آیهی زیبایی از قرآن میسپارد (يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلْفُقَرَآءُ إِلَی ٱللَّهِۖ وَ ٱللَّهُ هُوَ ٱلْغَنِیُّ ٱلْحَمِيدُ - فاطر: ۱۵).
@farhadshafti
هماندیشی - نشست هفت
32MB
🍃 در هفتمین نشست هماندیشی بحث «دینداری در این روزگار، چراها، چالشها و راهکارها» را ادامه دادیم و ده راهکارِ پیشنهاد شده در نشست قبل را مرور کردیم.
به مناسبتِ پرسشهای مطرح شده در جلسات قبلی بحث تفسیر به میان آمد. تفاوت بین استدلال بر مبنای چند آیهی قرآن دربارهی یک موضوع، و استدلال بر مبنای روایت قرآن از آن موضوع را بررسی کردیم. همچنین به بهانهی فهمیدن معنی آیهی «شاکله» (الاسراء: ۸۴) از یکی از روشهای تفسیر قرآن به قرآن استفاده کردیم.
- موضوع نشست آینده (چهارشنبه ۲۷ دی): «پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق».
@farhadshafti
🍃 در هفتمین نشست هماندیشی بحث «دینداری در این روزگار، چراها، چالشها و راهکارها» را ادامه دادیم و ده راهکارِ پیشنهاد شده در نشست قبل را مرور کردیم.
به مناسبتِ پرسشهای مطرح شده در جلسات قبلی بحث تفسیر به میان آمد. تفاوت بین استدلال بر مبنای چند آیهی قرآن دربارهی یک موضوع، و استدلال بر مبنای روایت قرآن از آن موضوع را بررسی کردیم. همچنین به بهانهی فهمیدن معنی آیهی «شاکله» (الاسراء: ۸۴) از یکی از روشهای تفسیر قرآن به قرآن استفاده کردیم.
- موضوع نشست آینده (چهارشنبه ۲۷ دی): «پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق».
@farhadshafti
پرسشی و پاسخی: از خواندن قرآن لذت و بهرهی کمی میبرم
- گرچه همچنان قرآن می خوانم اما باید اعتراف کنم که خواندن این متن از جهات مختلفی برای من دشوار شده است و راستش از تلاوت قرآن نه چندان لذتی می برم و نه چندان دست آوردی برایم دارد. کتب دیگری را که می خوانم راستش بهره بیشتری می برم. دو علت عمده برای این امر این است که اولا این حجم از آیات قرآن در باب معاد و انذار کافران و مشرکان برایم هم مایه تعجب است که چرا و هم مایه آزار (خواندن یادداشتهای شما در مورد مفهوم شناسی کفر و کافر و عذاب کافران در قرآن برایم بسیار تسکین دهنده و تاثیرگذار بود). علت دیگر این است که خواننده قرآن،چندان احساس نمیکند که با یک کتاب حکمت آمیز مواجه است، بلکه واقعا بیشتر کتاب یک دعوت کننده را میبیند که سعی دارد با انذار مخاطبانش را بر باوری اقناع کند.
پرسشم این است که با چه رویکردی به قرآن نگاه کنم تا از آن بیشتر لذت و بهره ببرم.
🍃 پیش از نکتهی اصلی، یعنی چگونگی لذت بردن و بهره بردن از قرآن، نکتهای مربوط به متن پرسش را مطرح میکنم. آنگونه که میفهمم، هم تصویر برآمده از تجربهی معنوی وحی و هم اسلوب گفتمانی آن تصویر از نفس گیرندهی وحی تاثیر میپذیرد. گریزی از این نیست چون آن حقیقت نامحدود تنها با قالب محدود گیرندهاش قابل احصاست. هر آنچه در هر کتاب «مقدس» یا مقدسگونه» میبینید حاصل همین کاسته شدن آن حقیقت است.
🍃 پیامبر اسلام در محیطی زندگی میکرد که به شدت تحت تأثیر ادیان ابراهیمی بود، ادیانی که با زبان تبشیر و انذار آشنا بودند، و با مردمی که زبان انذار برایشان موثر بود. پیامبر خود پروردهی همین محیط و همین فرهنگ بود. آن حقیقتی که بر پیامبر نازل شد ناگزیر از همین چارچوب و همین درک رنگ گرفت و گفتمان قرآن همینگونه سامان یافت. به گمان من اگر محمد در مناطقی از هند بود و همین تجربهی معنوی را داشت مانند بودا میشد، و اگر بودا در عصر پیامبر در عربستان تجربهی معنوی داشت مانند محمد میشد.
🍃 ممکن است کسی چنین تصویر و چنین گفتمانی را نپسندد و تصویر و گفتمان دیگری را ترجیح دهد اما سرچشمه یکی است. کاملا متوجه هستم که قرآن نمودهایی دارد که ممکن است برای همهی قرآنخوانان در این روزگار چندان جذاب نباشد و میپذیرم که برخی «کتب مقدس» یا «مقدسگونه» جذابیتها و بهرههایی دارند که ممکن است از نظر برخی خوانندگان در قرآن کمتر دیده شود و یا در نظر اول به دشواری یافت شود.
🍃 اما قرآن نیز از ویژگیهایی برخوردار است که آن را خاص و یگانه میکند و در دیگر کتب مقدس نیست یا کمتر یافت میشود. زبان قرآن در کنار زیبایی، صحبت و حکایت مستقیم خداوند است. خداوند در متن قرآن حضوری زنده و آگاه از حضور خود دارد. شاید برای همین است که آیات قرآن اینگونه زیبا ترسیم شدهاند. هر کتاب «مقدس» و «مقدسگونهای» از جنبهای جذابیت دارد و به گونهای سودمند است. این جذابیت و سودمندی ممکن است در داستانهای تمثیلی باشد و یا در گزارههای حکمتآمیز. جذابیت و سودمندی قرآن در چیست؟ به نظرم خوانندهی قرآن درک حضور میکند. همین درک حضور است که قرآن را «ذکر» میکند و نیز همین است که خواندن قرآن را در زمرهی عبادت قرار میدهد (و رتل القرآن ترتیلا)، خواندنی که تمامی ندارد چون درک حضور آن حقیقت نامتناهی، انتهایی ندارد (فاقرؤا ما تیسر من القرآن). همین درک حضور، خوانندهی آگاه را به سوی اخلاق و تزکیه و معنویت سوق میدهد و اینگونه برای او شفا و رحمتی میشود (و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین). اینکه کدام آیه خوانده میشود، آیهی مِهر یا آیهی عذاب، آیهی احکام یا آیهی انذار، در حصول این درک حضور برای خواننده تفاوتی ایجاد نمیکند. برای همین است که میبینید اهلمعنا از بزرگان ما، مانند مولوی و ابنعربی و دیگران، بعضی از به ظاهر خشنترین آیات قرآن را به لطیفترین شکل فهمیده و توضیح میدهند.
🍃 همین درک حضور و همین «ذکر» بودن قرآن است که خواننده را در کنار بهره بردن از قرآن، مشتاق استفاده از هر منبعی برای ارتقای معنوی خویش میکند، از جمله منابع موجود در ادیان دیگر و بلکه هر منبع مفید در هر مسلک و مرام معنوی، اخلاقی و حکمتآمیز. خاصیتِ ذکر (پند و یادآوری) بیدار کردن و گسیل کردن است. من قرآن را مشوق عملگرایی در دینداری میدانم (به آیهی بقره ۶۲ دقت بفرمایید)، عملگراییی که بخشی از آن میشود استفاده از ابزار و منابع دیگر، همراه با قرآن، برای تحکیم کردن و تعمیق دادن به آن ذکر.
🍂 ابن عربی در فتوحات داستان جذابی را روایت میکند از معلم قرآنی که شاگرد مستعد خود را تشویق میکند قرآن را به گونهای بخواند که انگار در حضور او (معلمش) خوانده است، و در مرحلهی بعد در حضور پیامبر، و نهایتا در برابر خداوند، و بر آن شاگرد میرود آنچه رفت. در فرصت مناسب این بخش از فتوحات را همرسان خواهم کرد.
مربوط👇
- گرچه همچنان قرآن می خوانم اما باید اعتراف کنم که خواندن این متن از جهات مختلفی برای من دشوار شده است و راستش از تلاوت قرآن نه چندان لذتی می برم و نه چندان دست آوردی برایم دارد. کتب دیگری را که می خوانم راستش بهره بیشتری می برم. دو علت عمده برای این امر این است که اولا این حجم از آیات قرآن در باب معاد و انذار کافران و مشرکان برایم هم مایه تعجب است که چرا و هم مایه آزار (خواندن یادداشتهای شما در مورد مفهوم شناسی کفر و کافر و عذاب کافران در قرآن برایم بسیار تسکین دهنده و تاثیرگذار بود). علت دیگر این است که خواننده قرآن،چندان احساس نمیکند که با یک کتاب حکمت آمیز مواجه است، بلکه واقعا بیشتر کتاب یک دعوت کننده را میبیند که سعی دارد با انذار مخاطبانش را بر باوری اقناع کند.
پرسشم این است که با چه رویکردی به قرآن نگاه کنم تا از آن بیشتر لذت و بهره ببرم.
🍃 پیش از نکتهی اصلی، یعنی چگونگی لذت بردن و بهره بردن از قرآن، نکتهای مربوط به متن پرسش را مطرح میکنم. آنگونه که میفهمم، هم تصویر برآمده از تجربهی معنوی وحی و هم اسلوب گفتمانی آن تصویر از نفس گیرندهی وحی تاثیر میپذیرد. گریزی از این نیست چون آن حقیقت نامحدود تنها با قالب محدود گیرندهاش قابل احصاست. هر آنچه در هر کتاب «مقدس» یا مقدسگونه» میبینید حاصل همین کاسته شدن آن حقیقت است.
🍃 پیامبر اسلام در محیطی زندگی میکرد که به شدت تحت تأثیر ادیان ابراهیمی بود، ادیانی که با زبان تبشیر و انذار آشنا بودند، و با مردمی که زبان انذار برایشان موثر بود. پیامبر خود پروردهی همین محیط و همین فرهنگ بود. آن حقیقتی که بر پیامبر نازل شد ناگزیر از همین چارچوب و همین درک رنگ گرفت و گفتمان قرآن همینگونه سامان یافت. به گمان من اگر محمد در مناطقی از هند بود و همین تجربهی معنوی را داشت مانند بودا میشد، و اگر بودا در عصر پیامبر در عربستان تجربهی معنوی داشت مانند محمد میشد.
🍃 ممکن است کسی چنین تصویر و چنین گفتمانی را نپسندد و تصویر و گفتمان دیگری را ترجیح دهد اما سرچشمه یکی است. کاملا متوجه هستم که قرآن نمودهایی دارد که ممکن است برای همهی قرآنخوانان در این روزگار چندان جذاب نباشد و میپذیرم که برخی «کتب مقدس» یا «مقدسگونه» جذابیتها و بهرههایی دارند که ممکن است از نظر برخی خوانندگان در قرآن کمتر دیده شود و یا در نظر اول به دشواری یافت شود.
🍃 اما قرآن نیز از ویژگیهایی برخوردار است که آن را خاص و یگانه میکند و در دیگر کتب مقدس نیست یا کمتر یافت میشود. زبان قرآن در کنار زیبایی، صحبت و حکایت مستقیم خداوند است. خداوند در متن قرآن حضوری زنده و آگاه از حضور خود دارد. شاید برای همین است که آیات قرآن اینگونه زیبا ترسیم شدهاند. هر کتاب «مقدس» و «مقدسگونهای» از جنبهای جذابیت دارد و به گونهای سودمند است. این جذابیت و سودمندی ممکن است در داستانهای تمثیلی باشد و یا در گزارههای حکمتآمیز. جذابیت و سودمندی قرآن در چیست؟ به نظرم خوانندهی قرآن درک حضور میکند. همین درک حضور است که قرآن را «ذکر» میکند و نیز همین است که خواندن قرآن را در زمرهی عبادت قرار میدهد (و رتل القرآن ترتیلا)، خواندنی که تمامی ندارد چون درک حضور آن حقیقت نامتناهی، انتهایی ندارد (فاقرؤا ما تیسر من القرآن). همین درک حضور، خوانندهی آگاه را به سوی اخلاق و تزکیه و معنویت سوق میدهد و اینگونه برای او شفا و رحمتی میشود (و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین). اینکه کدام آیه خوانده میشود، آیهی مِهر یا آیهی عذاب، آیهی احکام یا آیهی انذار، در حصول این درک حضور برای خواننده تفاوتی ایجاد نمیکند. برای همین است که میبینید اهلمعنا از بزرگان ما، مانند مولوی و ابنعربی و دیگران، بعضی از به ظاهر خشنترین آیات قرآن را به لطیفترین شکل فهمیده و توضیح میدهند.
🍃 همین درک حضور و همین «ذکر» بودن قرآن است که خواننده را در کنار بهره بردن از قرآن، مشتاق استفاده از هر منبعی برای ارتقای معنوی خویش میکند، از جمله منابع موجود در ادیان دیگر و بلکه هر منبع مفید در هر مسلک و مرام معنوی، اخلاقی و حکمتآمیز. خاصیتِ ذکر (پند و یادآوری) بیدار کردن و گسیل کردن است. من قرآن را مشوق عملگرایی در دینداری میدانم (به آیهی بقره ۶۲ دقت بفرمایید)، عملگراییی که بخشی از آن میشود استفاده از ابزار و منابع دیگر، همراه با قرآن، برای تحکیم کردن و تعمیق دادن به آن ذکر.
🍂 ابن عربی در فتوحات داستان جذابی را روایت میکند از معلم قرآنی که شاگرد مستعد خود را تشویق میکند قرآن را به گونهای بخواند که انگار در حضور او (معلمش) خوانده است، و در مرحلهی بعد در حضور پیامبر، و نهایتا در برابر خداوند، و بر آن شاگرد میرود آنچه رفت. در فرصت مناسب این بخش از فتوحات را همرسان خواهم کرد.
مربوط👇
👆
بعضی نوشتهها و گفتارهای مربوط به پرسش و پاسخ بالا:
▫️قرآن زیباست، سماع واژه و صدا
▫️پرسشی و پاسخی: آیات معنوی قرآن، و بهشت و جهنم
▫️پرسشی و پاسخی: خدای مهربان و عذاب
▫️قرآن به چه کار امروز ما میآید؟
▫️از قرآن چگونه استفاده کنیم؟
بعضی نوشتهها و گفتارهای مربوط به پرسش و پاسخ بالا:
▫️قرآن زیباست، سماع واژه و صدا
▫️پرسشی و پاسخی: آیات معنوی قرآن، و بهشت و جهنم
▫️پرسشی و پاسخی: خدای مهربان و عذاب
▫️قرآن به چه کار امروز ما میآید؟
▫️از قرآن چگونه استفاده کنیم؟
🍃 آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من جانشینی را در زمین میگمارم، گفتند: «آیا کسی را در زمین میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها ریزد، در حالی که ما تو را به پاکی ستایش میکنیم و (خود را) برای تو پاک میداریم؟». (پروردگارت) گفت: «همانا من چیزی میدانم که شما نمیدانید.» (بقره: ۳۰)
🍂 حکمت خداوند را بزرگ میدارم اما به گمانم این روزها فرشتگان بیشتر به یاد پرسش خویشاند تا پاسخ خداوند.
🍃 و اما برای ما انسانها، نشاید که ناممان آدمی باشد اگر از محنت دیگران بیغم باشیم.
@farhadshafti
🍂 حکمت خداوند را بزرگ میدارم اما به گمانم این روزها فرشتگان بیشتر به یاد پرسش خویشاند تا پاسخ خداوند.
🍃 و اما برای ما انسانها، نشاید که ناممان آدمی باشد اگر از محنت دیگران بیغم باشیم.
@farhadshafti
Forwarded from عقل آبی | صدیق قطبی
چهار آیهٔ دلشکاف
این چهار آیه از قرآن جلال و اقتدار عجیبی دارند. از طنین قدرتمند آن نمیشود به سادگی چشم پوشید. گویی از کانونیترین آگاهی وحیانی پرده برمیدارند که با قطعیتی عجیب و لرزهآور بیان میشود: من خدای یگانهام، جهان را بیهوده نیافریدهام، رستاخیز حتمی و آمدنی است، مرگ شما چه بسا نزدیک باشد، فریفته دنیا مباشید، و بعد از این کلام، به چه کلام دیگری ایمان خواهید آورد؟
این چهار آیه:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا
إِلَّا بِالْحَقِّ
وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ
فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
(سوره حجر، آیه ٨٥)
«و آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست
جز به حق نیافریدهایم،
و بیگمان، قیامت خواهد آمد؛
بنابراین [از آنان] با گذشتی نیکو درگذر.»
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ
وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
(سوره أعراف، آیه ۱۸۵)
«و آيا در ملکوت آسمانها و زمين
و آنچه خدا از هر چیزی آفریده
و اینکه بسا اَجَلشان نزدیک باشد،
ننگریستهاند؟
بنابراین،
به کدامین سخن پس از قرآن
ایمان میآورند؟»
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا
(سوره نساء، آیه ۸۷)
«الله که جز او هیچ خدایی نیست،
بیگمان، شما را در روز قیامت
که هیچ تردیدی در [وقوع] آن نیست،
گرد خواهد آورد؛
و راستگوتر از خدا کیست؟»
يَا أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا
وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
(سوره فاطر، آیه ۵)
«ای مردم،
وعدهٔ خدا حق است،
پس مبادا زندگی دنیوی، شما را بفریبد،
و مبادا آن (شیطانِ) فریبکار
شما را دربارهٔ [وعدهٔ عفو] خدا فریب دهد!»
بعید است دلی خود را به تمامی در برابر این کلمات آتشین بگشاید و نلرزد. مولانا گفته است روزی این سخن از تو شکایت خواهد کرد. خواهد گفت: آب حیات بودم، تو را فراخواندم، پذیرا نبودی:
روزی بیاید کاین سخن خصمی کند با مستمع:
«کآبِ حیاتم، خواندمت، تو خویشتن کر ساختی»
(غزلِ ۲۱۹۵)
@sedigh_63
این چهار آیه از قرآن جلال و اقتدار عجیبی دارند. از طنین قدرتمند آن نمیشود به سادگی چشم پوشید. گویی از کانونیترین آگاهی وحیانی پرده برمیدارند که با قطعیتی عجیب و لرزهآور بیان میشود: من خدای یگانهام، جهان را بیهوده نیافریدهام، رستاخیز حتمی و آمدنی است، مرگ شما چه بسا نزدیک باشد، فریفته دنیا مباشید، و بعد از این کلام، به چه کلام دیگری ایمان خواهید آورد؟
این چهار آیه:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا
إِلَّا بِالْحَقِّ
وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ
فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
(سوره حجر، آیه ٨٥)
«و آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست
جز به حق نیافریدهایم،
و بیگمان، قیامت خواهد آمد؛
بنابراین [از آنان] با گذشتی نیکو درگذر.»
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ
وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
(سوره أعراف، آیه ۱۸۵)
«و آيا در ملکوت آسمانها و زمين
و آنچه خدا از هر چیزی آفریده
و اینکه بسا اَجَلشان نزدیک باشد،
ننگریستهاند؟
بنابراین،
به کدامین سخن پس از قرآن
ایمان میآورند؟»
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا
(سوره نساء، آیه ۸۷)
«الله که جز او هیچ خدایی نیست،
بیگمان، شما را در روز قیامت
که هیچ تردیدی در [وقوع] آن نیست،
گرد خواهد آورد؛
و راستگوتر از خدا کیست؟»
يَا أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا
وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
(سوره فاطر، آیه ۵)
«ای مردم،
وعدهٔ خدا حق است،
پس مبادا زندگی دنیوی، شما را بفریبد،
و مبادا آن (شیطانِ) فریبکار
شما را دربارهٔ [وعدهٔ عفو] خدا فریب دهد!»
بعید است دلی خود را به تمامی در برابر این کلمات آتشین بگشاید و نلرزد. مولانا گفته است روزی این سخن از تو شکایت خواهد کرد. خواهد گفت: آب حیات بودم، تو را فراخواندم، پذیرا نبودی:
روزی بیاید کاین سخن خصمی کند با مستمع:
«کآبِ حیاتم، خواندمت، تو خویشتن کر ساختی»
(غزلِ ۲۱۹۵)
@sedigh_63
نشست هشتم هماندیشی: «پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق». چهارشنبه ۲۷ دیماه، ۱۰:۰۰ شب.
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
Audio
37MB
🍃 فایل صوتی نشست هشتم هماندیشی با عنوان «پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق» پیوست است.
در این نشست دربارهی هفت پرسش زیر پس از گفتاری کوتاه هماندیشی کردیم. بیش از آنکه به دنبال پاسخ قطعی برای هر پرسش باشیم به پاسخهای متفاوت برای هر یک و پیشفرضهای الهیاتی این پاسخها، و نیز پیآمد این پاسخها پرداختیم.
۱. آیا برای دانستن اخلاق پسندیده نیاز به دین داریم؟
۲. آیا احکام دین به نظر اخلاقی میآیند؟
۳. آیا دین، فرااخلاقی عمل کردن را مجاز میداند؟
۴. آیا آنچه به عنوان اخلاق دینی به ما ارایه شده است از متن دین آمده است؟
۵. آیا اخلاق عرفی و دستورات دینی در امتداد زمان واگراتر میشوند؟
۶. آیا مکارم اخلاق بدون اعتقاد دینی قابل تصور است؟
۷. آیا اخلاق اصل دین است یا فرع دین؟
🍃 در پایان گفتار سرچشمهی اختلاف در این بحث را در این پرسش خلاصه کردم: «حدود و ثغور دین در چهار موضوعِِ "تناسب با زمان و مکان تاسیس"، "مخاطب اصلی"، "هدف دین" و "ابزار دین" چیست؟»
در نشست نهم (چهارشنبه ۲۵ بهمن) این بحث را ادامه خواهیم داد.
@farhadshafti
🍃 فایل صوتی نشست هشتم هماندیشی با عنوان «پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق» پیوست است.
در این نشست دربارهی هفت پرسش زیر پس از گفتاری کوتاه هماندیشی کردیم. بیش از آنکه به دنبال پاسخ قطعی برای هر پرسش باشیم به پاسخهای متفاوت برای هر یک و پیشفرضهای الهیاتی این پاسخها، و نیز پیآمد این پاسخها پرداختیم.
۱. آیا برای دانستن اخلاق پسندیده نیاز به دین داریم؟
۲. آیا احکام دین به نظر اخلاقی میآیند؟
۳. آیا دین، فرااخلاقی عمل کردن را مجاز میداند؟
۴. آیا آنچه به عنوان اخلاق دینی به ما ارایه شده است از متن دین آمده است؟
۵. آیا اخلاق عرفی و دستورات دینی در امتداد زمان واگراتر میشوند؟
۶. آیا مکارم اخلاق بدون اعتقاد دینی قابل تصور است؟
۷. آیا اخلاق اصل دین است یا فرع دین؟
🍃 در پایان گفتار سرچشمهی اختلاف در این بحث را در این پرسش خلاصه کردم: «حدود و ثغور دین در چهار موضوعِِ "تناسب با زمان و مکان تاسیس"، "مخاطب اصلی"، "هدف دین" و "ابزار دین" چیست؟»
در نشست نهم (چهارشنبه ۲۵ بهمن) این بحث را ادامه خواهیم داد.
@farhadshafti
فهم قرآن - درک قرآن
🍃 برای فهم معنی آیهای از قرآن (تا در ذهن نشیند)، خوب است:
- به آیات پیشین و پسین توجه کنیم
- موضوع غالب سوره (به زبان حمیدالدین فراهی «عمود» سوره) را در نظر بگیریم
- مخاطب مستقیم (اصلی) آیه (مشرکین قریش؟ اهل کتاب مدینه؟ یاران پیامبر؟ دیگر اعراب مکه و مدینه و اطراف؟) و اینکه ایشان احتمالا آیه را چگونه میفهمیدند را فراموش نکنیم
- اسلوب انذار و نقش احتمالی آیه در اتمام حجت با مخاطب مستقیم را بدانیم
- آیات مشابه را در قرآن پیدا کنیم
🍃 برای درک معنویت آیهای از قرآن (تا بر دل نشیند)، خوب است:
- آیه را جدا از آیات دیگر بخوانیم
- خود را مخاطب آیه بدانیم
- متوجهی نقش آیه در یادآوری و پند (ذکر) باشیم
- با خواندن و بازخواندن آیه سعی در درک حضور کنیم
🍂 در باب درک قرآن، ابنعربی حکایت جالبی را در فتوحات نقل میکند (الفتوحات المکیة، باب ۶۹، "وصل فی اعتبار قراءة فاتحة الکتاب فی الصلوة"، تصحیح احمد شمسالدین، بیروت: دارالکتاب العلمیة، ج ۲، صص ۷۲,۷۳) . چکیدهی آن را در اینجا میآورم:
▫️«استاد قرآنی میشنود که یکی از شاگردان شبزندهداری کرده است تا قرآن را ختم کند. به این شاگرد سفارش میکند که دیگربار که قرآن میخواند تصور کند که استاد حاضر است و او قرآن را برای استادش میخواند. فردای آن روز شاگرد میگوید که چنین کرد و بیش از نیمی از قرآن را نتوانست بخواند. استاد میگوید امشب تصور کن قرآن را برای یکی از یاران پیامبر که خود برمیگزینی میخوانی. فردای آن روز شاگرد میگوید که تنها موفق به خواندن یکچهارم قرآن شد. استاد میگوید اینبار تصور کن که پیامبر نزد توست و قرآن را بر او بخوان. شاگرد این بار بیش از نزدیک به یک جزو از قرآن را نمیتواند بخواند. استاد این بار از او میخواهد که تصور کند قرآن را بر جبرئیل میخوانی. شاگرد اینبار تنها توانست چند آیهی نخست قرآن را بخواند. در اینجا استاد به او سفارش میکند که اکنون خداوند را حاضر ببین و کلام او را بر او بخوان. این بار شاگرد تنها تا اول «ایاک نعبد و ایاک نستعین» خواند و گفت که هر چه کرد نتوانست این آیه را با صداقت بخواند. او با حالی شوریده از استادش تشکر میکند و بر او میرود آنچه بر او رفت.»
(پرسشوپاسخی مرتبط)
@farhadshafti
🍃 برای فهم معنی آیهای از قرآن (تا در ذهن نشیند)، خوب است:
- به آیات پیشین و پسین توجه کنیم
- موضوع غالب سوره (به زبان حمیدالدین فراهی «عمود» سوره) را در نظر بگیریم
- مخاطب مستقیم (اصلی) آیه (مشرکین قریش؟ اهل کتاب مدینه؟ یاران پیامبر؟ دیگر اعراب مکه و مدینه و اطراف؟) و اینکه ایشان احتمالا آیه را چگونه میفهمیدند را فراموش نکنیم
- اسلوب انذار و نقش احتمالی آیه در اتمام حجت با مخاطب مستقیم را بدانیم
- آیات مشابه را در قرآن پیدا کنیم
🍃 برای درک معنویت آیهای از قرآن (تا بر دل نشیند)، خوب است:
- آیه را جدا از آیات دیگر بخوانیم
- خود را مخاطب آیه بدانیم
- متوجهی نقش آیه در یادآوری و پند (ذکر) باشیم
- با خواندن و بازخواندن آیه سعی در درک حضور کنیم
🍂 در باب درک قرآن، ابنعربی حکایت جالبی را در فتوحات نقل میکند (الفتوحات المکیة، باب ۶۹، "وصل فی اعتبار قراءة فاتحة الکتاب فی الصلوة"، تصحیح احمد شمسالدین، بیروت: دارالکتاب العلمیة، ج ۲، صص ۷۲,۷۳) . چکیدهی آن را در اینجا میآورم:
▫️«استاد قرآنی میشنود که یکی از شاگردان شبزندهداری کرده است تا قرآن را ختم کند. به این شاگرد سفارش میکند که دیگربار که قرآن میخواند تصور کند که استاد حاضر است و او قرآن را برای استادش میخواند. فردای آن روز شاگرد میگوید که چنین کرد و بیش از نیمی از قرآن را نتوانست بخواند. استاد میگوید امشب تصور کن قرآن را برای یکی از یاران پیامبر که خود برمیگزینی میخوانی. فردای آن روز شاگرد میگوید که تنها موفق به خواندن یکچهارم قرآن شد. استاد میگوید اینبار تصور کن که پیامبر نزد توست و قرآن را بر او بخوان. شاگرد این بار بیش از نزدیک به یک جزو از قرآن را نمیتواند بخواند. استاد این بار از او میخواهد که تصور کند قرآن را بر جبرئیل میخوانی. شاگرد اینبار تنها توانست چند آیهی نخست قرآن را بخواند. در اینجا استاد به او سفارش میکند که اکنون خداوند را حاضر ببین و کلام او را بر او بخوان. این بار شاگرد تنها تا اول «ایاک نعبد و ایاک نستعین» خواند و گفت که هر چه کرد نتوانست این آیه را با صداقت بخواند. او با حالی شوریده از استادش تشکر میکند و بر او میرود آنچه بر او رفت.»
(پرسشوپاسخی مرتبط)
@farhadshafti
Forwarded from کانال خبری جمعیت خیریه غدیر
نشست نهم
«ادامهی بحث پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق»
در نشست نهم، بحث نسبت دین و اخلاق را پی میگیریم. در پایان نشست پیشین گفته شد که سرچشمهی بسیاری از اختلافات در نسبت دین و اخلاق را میتوان در پرسشهایی مبنایی از چیستی و چگونگی دین جستجو کرد. در این راستا در نشست نهم دربارهی حدود و ثغور دین در چهار موضوعِِ زیر بحث و تبادلنظر خواهیم کرد: «تناسب با زمان و مکان تاسیس»، «مخاطب»، «هدف» و «ابزار».
«ادامهی بحث پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق»
در نشست نهم، بحث نسبت دین و اخلاق را پی میگیریم. در پایان نشست پیشین گفته شد که سرچشمهی بسیاری از اختلافات در نسبت دین و اخلاق را میتوان در پرسشهایی مبنایی از چیستی و چگونگی دین جستجو کرد. در این راستا در نشست نهم دربارهی حدود و ثغور دین در چهار موضوعِِ زیر بحث و تبادلنظر خواهیم کرد: «تناسب با زمان و مکان تاسیس»، «مخاطب»، «هدف» و «ابزار».
👆 در نشست نهم برای کاوش بیشتر در نسبت دین و اخلاق، به چند پرسش مبنایی دربارهی چیستی و چگونگی دین میپردازیم:
- آیا شکل دین وابسته به فرهنگ زمان و مکان وحی است یا فارغ از این چارچوب است؟
- آیا مخاطب مستقیم کتاب مقدّس (مثلا قرآن) مردم زمان و مکان وحیاند یا همهی انسانها؟
- هدف دین چیست؟
- ابزار کتاب مقدس (مثلا قرآن) و در پی آن، دین، برای کمک به رسیدن به این هدف چیست؟
نشست نهم هماندیشی: «ادامهی پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق». چهارشنبه ۲۵ بهمنماه، ۱۰:۰۰ شب.
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
- آیا شکل دین وابسته به فرهنگ زمان و مکان وحی است یا فارغ از این چارچوب است؟
- آیا مخاطب مستقیم کتاب مقدّس (مثلا قرآن) مردم زمان و مکان وحیاند یا همهی انسانها؟
- هدف دین چیست؟
- ابزار کتاب مقدس (مثلا قرآن) و در پی آن، دین، برای کمک به رسیدن به این هدف چیست؟
نشست نهم هماندیشی: «ادامهی پرسشهایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق». چهارشنبه ۲۵ بهمنماه، ۱۰:۰۰ شب.
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهی مهمان)
نشست نهم
36 MB
🍃 هماندیشی - نشست نهم
برای کاوش بیشتر در نسبت دین و اخلاق، به چند پرسش مبنایی دربارهی چیستی و چگونگی دین پرداختیم:
- آیا شکل دین وابسته به فرهنگ زمان و مکان وحی است یا فارغ از این چارچوب است؟
- آیا مخاطب مستقیم کتاب مقدّس (مثلا قرآن) مردم زمان و مکان وحیاند یا همهی انسانها؟
- هدف دین چیست؟
- ابزار کتاب مقدس (مثلا قرآن) و در پی آن، دین، برای کمک به رسیدن به این هدف چیست؟
@farhadshafti
🍃 هماندیشی - نشست نهم
برای کاوش بیشتر در نسبت دین و اخلاق، به چند پرسش مبنایی دربارهی چیستی و چگونگی دین پرداختیم:
- آیا شکل دین وابسته به فرهنگ زمان و مکان وحی است یا فارغ از این چارچوب است؟
- آیا مخاطب مستقیم کتاب مقدّس (مثلا قرآن) مردم زمان و مکان وحیاند یا همهی انسانها؟
- هدف دین چیست؟
- ابزار کتاب مقدس (مثلا قرآن) و در پی آن، دین، برای کمک به رسیدن به این هدف چیست؟
@farhadshafti
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنم آرزوست
استاد دولتمند خالاف دیروز (۲۹ بهمن ۱۴۰۲) درگذشت. او موسیقیدان، نوازنده و خوانندۀ پرآوازۀ تاجیک بود و از اساتید به نام و پیشرو در «فلکخوانی».
🍃 فلکخوانی گونهای آواز در جنوب تاجیکستان است که در آن آوازخوان درد و رنج و گلایهاش را به گوش فلک (چرخ گردون) میرساند.
🍃 دولتمند خالاف در آوازخوانی به اشعار مولوی دلبستگی بسیار داشت. در این ویدیو او و شاگردانش اشعار زیر را با شور و درد و سرور میخوانند:
- بشنو از نی
- ای یار بیزنهار من (۰۱:۵۶)
- بنمای رخ (۰۴:۰۲)
تفاوت لهجۀ استاد و نوا و سبک متفاوت موسیقی، به این اشعار که بسیار شنیدیمشان حال و هوای دیگری میدهد.
🍂 در حاشیه: یکی از مهمترین تفاوتهای لهجۀ فارسیِ تاجیک با لهجۀ فارسیِ ایرانی این است که ایشان «ی کوتاه» را که در زبان فارسی به کار میرفته است برخلاف ما نگه داشتهاند. این همان «ی کوتاه» است که قرار بود شِیر حیوان را از شیر نوشیدنی در گویش فارسی جدا کند. در همین آوازِ دولتمند خالاف نحوۀ گویش «ی کوتاه» را میشنویم.
@farhadshafti
استاد دولتمند خالاف دیروز (۲۹ بهمن ۱۴۰۲) درگذشت. او موسیقیدان، نوازنده و خوانندۀ پرآوازۀ تاجیک بود و از اساتید به نام و پیشرو در «فلکخوانی».
🍃 فلکخوانی گونهای آواز در جنوب تاجیکستان است که در آن آوازخوان درد و رنج و گلایهاش را به گوش فلک (چرخ گردون) میرساند.
🍃 دولتمند خالاف در آوازخوانی به اشعار مولوی دلبستگی بسیار داشت. در این ویدیو او و شاگردانش اشعار زیر را با شور و درد و سرور میخوانند:
- بشنو از نی
- ای یار بیزنهار من (۰۱:۵۶)
- بنمای رخ (۰۴:۰۲)
تفاوت لهجۀ استاد و نوا و سبک متفاوت موسیقی، به این اشعار که بسیار شنیدیمشان حال و هوای دیگری میدهد.
🍂 در حاشیه: یکی از مهمترین تفاوتهای لهجۀ فارسیِ تاجیک با لهجۀ فارسیِ ایرانی این است که ایشان «ی کوتاه» را که در زبان فارسی به کار میرفته است برخلاف ما نگه داشتهاند. این همان «ی کوتاه» است که قرار بود شِیر حیوان را از شیر نوشیدنی در گویش فارسی جدا کند. در همین آوازِ دولتمند خالاف نحوۀ گویش «ی کوتاه» را میشنویم.
@farhadshafti
دین و معنویت فرهاد شفتی.pdf
301 KB
دین و معنویت
🍃 نسخۀ پی دی اف «پرسشی آسان و دشوار در باب دین و معنویت». در این نوشتار که در فصلنامۀ نگاه آفتاب، شمارۀ ۴، تابستان ۱۴۰۰ منتشر شد سعی کردم به این پرسش پاسخ دهم:
«آیا معنویت بدون دینِ رستگاریبخش امکانپذیر است؟»
🍃 پس از توضیح آسانی و دشواری این پرسش، پیشنهادی برای صورتبندی مفهوم معنویت کردم و سپس آنچه از مفهوم قرآنی دین دریافتهام را با مفهوم قراردادی دین مقایسه کردم.
در پایان به این نتیجه رسیدم که پاسخ به این پرسش «خیر» است اگر منظور مفهوم قرآنیِ دین باشد، و «بله» است اگر منظور مفهوم قراردادیِ دین باشد.
#معنویت
@farhadshafti
🍃 نسخۀ پی دی اف «پرسشی آسان و دشوار در باب دین و معنویت». در این نوشتار که در فصلنامۀ نگاه آفتاب، شمارۀ ۴، تابستان ۱۴۰۰ منتشر شد سعی کردم به این پرسش پاسخ دهم:
«آیا معنویت بدون دینِ رستگاریبخش امکانپذیر است؟»
🍃 پس از توضیح آسانی و دشواری این پرسش، پیشنهادی برای صورتبندی مفهوم معنویت کردم و سپس آنچه از مفهوم قرآنی دین دریافتهام را با مفهوم قراردادی دین مقایسه کردم.
در پایان به این نتیجه رسیدم که پاسخ به این پرسش «خیر» است اگر منظور مفهوم قرآنیِ دین باشد، و «بله» است اگر منظور مفهوم قراردادیِ دین باشد.
#معنویت
@farhadshafti
Forwarded from مرتضی کریمینیا (کریمینیا)
اهمیت و ارزش مصحف مشهد رضوی
متن یادداشت اختصاصی فرانسوا دِروش
دارندۀ کرسی تاریخ قرآن در کالج علمی فرانسه، پاریس
https://codexmashhad.com/wp-content/uploads/2024/03/7639230-11805441.jpg
در حوزۀ بالندۀ تحقیقات دربارۀ انتقال مکتوب متن قرآن در دورههای آغازین، بیشک ویرایش مصحف مشهد رضوی به کوشش مرتضی کریمینیا را باید دستاوردی کلان دانست. نسخههایی که از نیمۀ دوم قرن اول تا اوایل قرن دوم هجری تاریخگذاری شدهاند شواهدی مستقیم از سنتهای [کتابتی] نخستین جوامع مسلمان به دست میدهند و اطلاعات موجود در منابع مکتوب را که به گمان ما دستکم دو قرن متأخر از این اسناد باارزش هستند کاملتر و غنیتر میسازند. مصحف مشهد رضوی از سنخ همین مخطوطات است و مطالعهاش افقهایی نو برای درک ما از آن دوره میگشاید.
اثری که مرتضی کریمینیا منتشر کرده است فرصتی برای پژوهشگران و عموم علاقهمندان فراهم میکند تا نظری عمیق به گنجینۀ مخطوطات قرآنی اولیه در مجموعههای ایرانی و بهویژه مجموعههای موجود در آستان قدس رضوی در مشهد بیفکنند. افزون بر این، ارزش کاوش در میراث مکتوب به جا مانده از صدر اسلام را استادانه به نمایش میگذارد، زیرا نوعی از انتقال متن قرآن را که تاکنون فقط در فرضیهها مطرح بود، عیناً برملا کرده است: از یک سو، در کنار جریان «رسمی» نسخۀ عثمانی (که با مصحف کنونی همخوان است و نسخههای همعصر با مصحف مشهد رضوی بهخوبی بر آن گواهی میدهند) و از سوی دیگر، به موازات جریانی که تنها گواه باقیماندهاش «پالیمسِست [چندنگاشت] صنعاء» است، مصحف مشهد رضوی که ترتیب سورههایش متفاوت بوده است و قرائتهای متنوعی را در بر دارد آینۀ تمامنمای سنتی است که در آن، متن از نسخۀ عثمانی پیروی میکند، اما ترتیب سورهها مطابق با ترتیب منسوب به ابنمسعود صحابی پیامبر است. از این منظر، ویرایش دکتر کریمینیا فهم ما از انتقال متن قرآن و بهطور کلی تاریخ قرآن را غنی میسازد. وانگهی، وضعیت این نسخه خطی، که بیش از 95 درصد از متن قرآن را شامل است، حجت تازهای است که ثابت میکند متن قرآن در دورانی بسیار زودهنگام کاملاً شکل گرفته بوده است.
تلاشهای علمی برای آمادهسازی این ویرایش بسی ستودنی است: دکتر کریمینیا در واقع رویکردهای گوناگونی را که در دسترس داشته برای سنجش علمی قدمت و ماهیت این نسخۀ خطی تلفیق کرده، و از دقیقترین تحلیلهای کتیبهشناختی و متنشناختی و نیز تاریخگذاری کربن 14 پوستنوشتها بهره گرفته است. این اثر بیشک سهم عمدهای در گسترش فهم ما از تاریخ اسلام آغازین ایفا میکند.
متن انگلیسی یادداشت فرانسوا دروش
@kariminiaa
متن یادداشت اختصاصی فرانسوا دِروش
دارندۀ کرسی تاریخ قرآن در کالج علمی فرانسه، پاریس
https://codexmashhad.com/wp-content/uploads/2024/03/7639230-11805441.jpg
در حوزۀ بالندۀ تحقیقات دربارۀ انتقال مکتوب متن قرآن در دورههای آغازین، بیشک ویرایش مصحف مشهد رضوی به کوشش مرتضی کریمینیا را باید دستاوردی کلان دانست. نسخههایی که از نیمۀ دوم قرن اول تا اوایل قرن دوم هجری تاریخگذاری شدهاند شواهدی مستقیم از سنتهای [کتابتی] نخستین جوامع مسلمان به دست میدهند و اطلاعات موجود در منابع مکتوب را که به گمان ما دستکم دو قرن متأخر از این اسناد باارزش هستند کاملتر و غنیتر میسازند. مصحف مشهد رضوی از سنخ همین مخطوطات است و مطالعهاش افقهایی نو برای درک ما از آن دوره میگشاید.
اثری که مرتضی کریمینیا منتشر کرده است فرصتی برای پژوهشگران و عموم علاقهمندان فراهم میکند تا نظری عمیق به گنجینۀ مخطوطات قرآنی اولیه در مجموعههای ایرانی و بهویژه مجموعههای موجود در آستان قدس رضوی در مشهد بیفکنند. افزون بر این، ارزش کاوش در میراث مکتوب به جا مانده از صدر اسلام را استادانه به نمایش میگذارد، زیرا نوعی از انتقال متن قرآن را که تاکنون فقط در فرضیهها مطرح بود، عیناً برملا کرده است: از یک سو، در کنار جریان «رسمی» نسخۀ عثمانی (که با مصحف کنونی همخوان است و نسخههای همعصر با مصحف مشهد رضوی بهخوبی بر آن گواهی میدهند) و از سوی دیگر، به موازات جریانی که تنها گواه باقیماندهاش «پالیمسِست [چندنگاشت] صنعاء» است، مصحف مشهد رضوی که ترتیب سورههایش متفاوت بوده است و قرائتهای متنوعی را در بر دارد آینۀ تمامنمای سنتی است که در آن، متن از نسخۀ عثمانی پیروی میکند، اما ترتیب سورهها مطابق با ترتیب منسوب به ابنمسعود صحابی پیامبر است. از این منظر، ویرایش دکتر کریمینیا فهم ما از انتقال متن قرآن و بهطور کلی تاریخ قرآن را غنی میسازد. وانگهی، وضعیت این نسخه خطی، که بیش از 95 درصد از متن قرآن را شامل است، حجت تازهای است که ثابت میکند متن قرآن در دورانی بسیار زودهنگام کاملاً شکل گرفته بوده است.
تلاشهای علمی برای آمادهسازی این ویرایش بسی ستودنی است: دکتر کریمینیا در واقع رویکردهای گوناگونی را که در دسترس داشته برای سنجش علمی قدمت و ماهیت این نسخۀ خطی تلفیق کرده، و از دقیقترین تحلیلهای کتیبهشناختی و متنشناختی و نیز تاریخگذاری کربن 14 پوستنوشتها بهره گرفته است. این اثر بیشک سهم عمدهای در گسترش فهم ما از تاریخ اسلام آغازین ایفا میکند.
متن انگلیسی یادداشت فرانسوا دروش
@kariminiaa
Forwarded from فرهاد شفتی
نه مدبرانه، که مادرانه خوب بودن ☝️
🍃 فیلم "مریم مجدلیه" (۲۰۱۸) به کارگردانی گارت دیویس، و با مشاورت پروفسور جون تیلور متخصص تاریخ مسیحیت در کینگز کالج لندن، روایتی متفاوت از این شخصیت رازآمیز انجیل و حواریون حضرت عیسی است. شخصیتی که به نظر میرسد کلیسا از اول با او مشکل داشت، و شاید برای همین در اوایل قرن شش میلادی به تدریج این نظریه شهرت گرفت که او همان زن گناهکاری بوده است که مسیح از سنگسار نجاتش داد، و بدینسان نماد توبهکاران راستین شد. این تلقی از مریم مجدلیه با آغاز قرن بیستم رو به ضعف نهاد و سرانجام در ۲۰۱۶ پاپ فرانسیس او را حواری حواریون اعلام کرد، و به این شکل مقام مریم مجدلیه در کلیسای کاتولیک از یک گناهکار توبه داده شده، به یک قدیسه ارتقاء یافت.
🍃 روایت فیلم "مریم مجدلیه" اما از این فراتر میرود. این روایت بر مبنای آنچه به "انجیل مریم مجدلیه" مشهور است تصویر شده است، متن کهنی که در اواخر قرن ۱۹ در مصر کشف شد. مهمترین تفاوت این روایت با دیگر روایتهای انجیلی این است که در اینجا این مریم است که پیام عیسی را به درستی درک کرده است در حالی که برخی حواریون، از جمله پطرس که از مهمترین ایشان است، در درک این پیام دچار اشتباه شدهاند. مریم میداند که آن ملکوتی که مسیح وعده داد در درون انسانها شکل میگیرد، در حالی که پطرس و تنی چند از حواریون منتظر معجزهی نهایی مسیح و نازل شدن بساط ملکوت از آسمانها بودند.
🍃 صرف نظر از اینکه این فیلم تا چه حد بر مبنای مستندات تاریخی است، و با اغماض از چشمان سبز واکین فینیکس که نقش مسیح را بازی میکند، حال و هوای متفاوت این فیلم را دوست داشتم. به خصوص تصویری که از تفاوت مریم با پطرس نمایش داده شد برایم جالب بود. در یکی از صحنههای فیلم، اختلاف دیدگاهی بین مریم و پطرس تصویر شده است که به نظرم یکی از تفاوتهای اصلی مدبرانه خوب بودن و مادرانه خوب بودن است.
🍃 داستان اینگونه است که مسیح، پطرس و مریم را برای تبلیغ پیام الهی خود به سامریه میفرستد. در راه به دهکدهای برمیخورند که اهالی آن در اثر حملهی سربازان رومی یا کشته شدهاند و یا در بستر مرگ میباشند. مریم بدون لحظهای تردید مشغول کمک به بازماندگان میشود، در حالی که پطرس مدام به او تذکر میدهد که آنها برای اینکار به اینجا نیامدهاند، بلکه به دستور مسیح باید در پی تبلیغ دین و یافتن پیروان بیشتر باشند. پطرس مجبور میشود در تیمار اهالی دهکده به مریم کمک کند تا زودتر راهی شوند. در پایان این بخش از داستان، پطرس مریم را ستایش میکند و میگوید کاری که او کرد "ترحم" بود.
🍃 در این ماجرا مریم یک کلمه هم با پطرس بحث نمیکند. انگار برای او آنچه باید انجام داد آنقدر بدیهی است که نیازی به توجیه ندارد. او در واکنش به سخنان پطرس تنها به او نگاه میکند. انگار که با نگاه به پطرس میگوید: مگر نه اینکه هدف تمام این سفرها و تبلیغها و بر پیروان افزودنها، نجات انسانها از رنج است؟ اینها نیز انسانهای رنجوراند و ما در همینجا میتوانیم از رنج آنها بکاهیم. وسیله را هدف نپنداریم، برای رسیدن به خوبی بد نشویم، به بهانهی کمک به انسانها از انسانیت فاصله نگیریم، پطرس، این ترحم نیست، بلکه همان وظیفهای است که برایش این همه راه آمدهایم. این نه مدبرانه که مادرانه خوب بودن است.
#خوبی #فیلم #هنر
@farhadshafti
🍃 فیلم "مریم مجدلیه" (۲۰۱۸) به کارگردانی گارت دیویس، و با مشاورت پروفسور جون تیلور متخصص تاریخ مسیحیت در کینگز کالج لندن، روایتی متفاوت از این شخصیت رازآمیز انجیل و حواریون حضرت عیسی است. شخصیتی که به نظر میرسد کلیسا از اول با او مشکل داشت، و شاید برای همین در اوایل قرن شش میلادی به تدریج این نظریه شهرت گرفت که او همان زن گناهکاری بوده است که مسیح از سنگسار نجاتش داد، و بدینسان نماد توبهکاران راستین شد. این تلقی از مریم مجدلیه با آغاز قرن بیستم رو به ضعف نهاد و سرانجام در ۲۰۱۶ پاپ فرانسیس او را حواری حواریون اعلام کرد، و به این شکل مقام مریم مجدلیه در کلیسای کاتولیک از یک گناهکار توبه داده شده، به یک قدیسه ارتقاء یافت.
🍃 روایت فیلم "مریم مجدلیه" اما از این فراتر میرود. این روایت بر مبنای آنچه به "انجیل مریم مجدلیه" مشهور است تصویر شده است، متن کهنی که در اواخر قرن ۱۹ در مصر کشف شد. مهمترین تفاوت این روایت با دیگر روایتهای انجیلی این است که در اینجا این مریم است که پیام عیسی را به درستی درک کرده است در حالی که برخی حواریون، از جمله پطرس که از مهمترین ایشان است، در درک این پیام دچار اشتباه شدهاند. مریم میداند که آن ملکوتی که مسیح وعده داد در درون انسانها شکل میگیرد، در حالی که پطرس و تنی چند از حواریون منتظر معجزهی نهایی مسیح و نازل شدن بساط ملکوت از آسمانها بودند.
🍃 صرف نظر از اینکه این فیلم تا چه حد بر مبنای مستندات تاریخی است، و با اغماض از چشمان سبز واکین فینیکس که نقش مسیح را بازی میکند، حال و هوای متفاوت این فیلم را دوست داشتم. به خصوص تصویری که از تفاوت مریم با پطرس نمایش داده شد برایم جالب بود. در یکی از صحنههای فیلم، اختلاف دیدگاهی بین مریم و پطرس تصویر شده است که به نظرم یکی از تفاوتهای اصلی مدبرانه خوب بودن و مادرانه خوب بودن است.
🍃 داستان اینگونه است که مسیح، پطرس و مریم را برای تبلیغ پیام الهی خود به سامریه میفرستد. در راه به دهکدهای برمیخورند که اهالی آن در اثر حملهی سربازان رومی یا کشته شدهاند و یا در بستر مرگ میباشند. مریم بدون لحظهای تردید مشغول کمک به بازماندگان میشود، در حالی که پطرس مدام به او تذکر میدهد که آنها برای اینکار به اینجا نیامدهاند، بلکه به دستور مسیح باید در پی تبلیغ دین و یافتن پیروان بیشتر باشند. پطرس مجبور میشود در تیمار اهالی دهکده به مریم کمک کند تا زودتر راهی شوند. در پایان این بخش از داستان، پطرس مریم را ستایش میکند و میگوید کاری که او کرد "ترحم" بود.
🍃 در این ماجرا مریم یک کلمه هم با پطرس بحث نمیکند. انگار برای او آنچه باید انجام داد آنقدر بدیهی است که نیازی به توجیه ندارد. او در واکنش به سخنان پطرس تنها به او نگاه میکند. انگار که با نگاه به پطرس میگوید: مگر نه اینکه هدف تمام این سفرها و تبلیغها و بر پیروان افزودنها، نجات انسانها از رنج است؟ اینها نیز انسانهای رنجوراند و ما در همینجا میتوانیم از رنج آنها بکاهیم. وسیله را هدف نپنداریم، برای رسیدن به خوبی بد نشویم، به بهانهی کمک به انسانها از انسانیت فاصله نگیریم، پطرس، این ترحم نیست، بلکه همان وظیفهای است که برایش این همه راه آمدهایم. این نه مدبرانه که مادرانه خوب بودن است.
#خوبی #فیلم #هنر
@farhadshafti