#اعتراف_ناشناس
سلام پسرم
از مدرسه(راهنمایی) که برمیگشتم عادت داشتم از چشمی در هر صدایی ک اومد نگاه کنم تا وقتی پدر مادرم از سر کار برگردن
خونمون دو طبقه س، صدای ورودی اصلی اومد نگاه کردم خانوم همسایه بود(آرایشگر و خیلی پر ناز و عشوه برا همه!)، رفت بالا چند دقیقه بعدش دوباره صدا اومد یه اقای غریبه خیلی دستپاچه و مشکوک رفت بالا
وقتی پدرم برگشت جریان رو بهش گفتم،اونم نامردی نکرد شوهر زنه راننده ماشین سنگین بود گذاشت کف دستش، شوهره من و بابامو صدا کرد رفتیم بالا جلو زنه گفت بگو ببینم کی بود و مشخصاتش چی بود منم با ترس و لرز گفتم
خلاصه براتون بگم خون بپا شد، نگو طرف پسر دایی زنش و باهاش مخفیانه رابطه داشته
از خونه ما رفتن، از هم جدا شدن، دو سال بعدش مرده سکته کرد، زنه هم دوست دختر یه آدم مفسد شد
الان حس پشیمونی ندارم ولی بهتر بود نمیگفتم.
@EterafeMelat
سلام پسرم
از مدرسه(راهنمایی) که برمیگشتم عادت داشتم از چشمی در هر صدایی ک اومد نگاه کنم تا وقتی پدر مادرم از سر کار برگردن
خونمون دو طبقه س، صدای ورودی اصلی اومد نگاه کردم خانوم همسایه بود(آرایشگر و خیلی پر ناز و عشوه برا همه!)، رفت بالا چند دقیقه بعدش دوباره صدا اومد یه اقای غریبه خیلی دستپاچه و مشکوک رفت بالا
وقتی پدرم برگشت جریان رو بهش گفتم،اونم نامردی نکرد شوهر زنه راننده ماشین سنگین بود گذاشت کف دستش، شوهره من و بابامو صدا کرد رفتیم بالا جلو زنه گفت بگو ببینم کی بود و مشخصاتش چی بود منم با ترس و لرز گفتم
خلاصه براتون بگم خون بپا شد، نگو طرف پسر دایی زنش و باهاش مخفیانه رابطه داشته
از خونه ما رفتن، از هم جدا شدن، دو سال بعدش مرده سکته کرد، زنه هم دوست دختر یه آدم مفسد شد
الان حس پشیمونی ندارم ولی بهتر بود نمیگفتم.
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
پسرم18
هی نگم برات ک دلم خونه
با دختره رل بودم بد فمیدم با یکی دیگ رل زده منم ک‌یرش کردم رف تازه اومده معدرت خواهی هم میکنه خارکصه😐💔
کاش میکردمش تا الان اینقد غصه‌شو نمیخوردم🙂💔
@EterafeMelat
پسرم18
هی نگم برات ک دلم خونه
با دختره رل بودم بد فمیدم با یکی دیگ رل زده منم ک‌یرش کردم رف تازه اومده معدرت خواهی هم میکنه خارکصه😐💔
کاش میکردمش تا الان اینقد غصه‌شو نمیخوردم🙂💔
@EterafeMelat
پوزیشن های پیشنهادی برای بی مکان ها جهت سیخ زدن در ماشین
بفرست برای نیازمندش ثواب داره
@EterafeMelat
بفرست برای نیازمندش ثواب داره
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
سلام دختر جان چرا دخترا همشون انقد پولکی لاشی شدن تا چند وقت پیش فک میکردم ۹۰ درصد دخترا لاشین از وقتی اونی ک از چشامم بیشتر بهش اعتماد داشتم خیانت کرد فهمیدم همشون یکین بابا ی ذره با یکی بودنو بلد باشید رفیقمو فرستادم مخش زدع خلاصه بگم همسر آینده من الان زیر یکیه 🙂 منم دیگ میخوام بد باشم شاید بیشتر تو دل رفتیم.
@EterafeMelat
سلام دختر جان چرا دخترا همشون انقد پولکی لاشی شدن تا چند وقت پیش فک میکردم ۹۰ درصد دخترا لاشین از وقتی اونی ک از چشامم بیشتر بهش اعتماد داشتم خیانت کرد فهمیدم همشون یکین بابا ی ذره با یکی بودنو بلد باشید رفیقمو فرستادم مخش زدع خلاصه بگم همسر آینده من الان زیر یکیه 🙂 منم دیگ میخوام بد باشم شاید بیشتر تو دل رفتیم.
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
سلام. دخترم ، اولین باره اومدم اعتراف بزارم!
ینی چییی هر کی پونزده سالشه هن رل داره هم باهاش سکس کرده؟
من وقتی پونزده سالم بود سرما خوردم میخواستم واسه خودم جوشونده دم کنم ، ادویه دم کردم خوردم ، همین قد تباح بودم
الانم بیست و دوسالمه ، خب.، حتی کیس هم نداشتن چه برسه به سکس
ایشالا لنگامو واسه شوهرم هوا میکنم 😔😂
@EterafeMelat
سلام. دخترم ، اولین باره اومدم اعتراف بزارم!
ینی چییی هر کی پونزده سالشه هن رل داره هم باهاش سکس کرده؟
من وقتی پونزده سالم بود سرما خوردم میخواستم واسه خودم جوشونده دم کنم ، ادویه دم کردم خوردم ، همین قد تباح بودم
الانم بیست و دوسالمه ، خب.، حتی کیس هم نداشتن چه برسه به سکس
ایشالا لنگامو واسه شوهرم هوا میکنم 😔😂
@EterafeMelat
#پیشنهاد_سریال یه سریال 8 قسمتی هیجان انگیز که یهو به خودتون میاین و میبینید قسمت آخرید
جذاب، پر از زد و خورد و صحنه‌های اکشن
داستان و سناریوی دندون گیر و خاصی نداره ولی پر از صحنه‌های جذاب مبارزه‌س🔥Bloodhounds 2023
@EterafeMelat
جذاب، پر از زد و خورد و صحنه‌های اکشن
داستان و سناریوی دندون گیر و خاصی نداره ولی پر از صحنه‌های جذاب مبارزه‌س🔥Bloodhounds 2023
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
سلام 25 سالمه
اتو شهر کوچیک زندگی میکردم و تو سن 16 سالگی به اصرار پدر و مادر مرحومم مجبور شدم با یه نفر ازدواج کنم
اصلا ازش خوشم نمیومد ولی کم کم یه حسی بینمون به وجود اومد و دوستش داشتم که ای کاش به وجود نمیومد...
بعد ازدواج گفت من فانتزی زیاد دارم باید برام اجراش کنی منم حرفی نزدم فانتزیش این بود که من فقط تیشرت بپوشم روزای سرد و فقط شورت لامبادا روزای گرم و جوراب سفید همیشه وقتی که تنهاییم وقتی میاد از سذکار میاد خونه
من مشکلی نداشتم با این قضیه ولی وقتی 17 سالگی پسرم به دنیا اومد گفتم حتما بس میکنه این کارشو اما هنوز که هنوزه این کارشو ادامه میده و پسرم که 8 سالشه الان بعضی اوقات کنجکاوی میکنه به خاطر کارایی که اون جلوش انجام میده برای هرکارش یه چرت و پرتی میبافه و به پسرم میگه اینارو به هیچ کس نگو بین خودم و خودت و مامانته منم نمیتونم حرفی بزنم چون بعدا تا حد مرگ کتکم میزنه
دونه دونه شو براتون میگم تا بدونید چقدر مریض روانی هستش...
اسپنک میزنه میگه هر ساعت باید مامانتو اینجوری بزنم که باکتری های بدنش از بین بره
یا ممه هامو میخوره میگه دارم شیر میخورم که برای مردای بزرگه
یا اونجامو میماله و میخوره تا ارضا بشم و بعد میگه مامانت مریض بود خوبش کردم
یا مجبور میکنه دسته جمعی بریم حموم اون منو تو حموم بشوره و بماله و بگه مامانا رو باید همسراشون بشورن
یا هر بار که لب میگیره میگه مامانت نفس تنگی داره منم کمکش میکنم
و...
من با همچین حیوونی طرفم
حتی مجبورم کرده بود جلوش رابطه انجام بدیم که با هزار اصرار و تمنا چند ساله راضی شد انجام ندیم
همه این حیوون بازیاش با مغز پوسیدش به خاطر اینه که بچه از الان کل زندگی رو‌بفهمه و سر در گم نباشه و آینده خرابی نداشته باشه
در حالی که تباه کرده...
کاش پدر و مادرم زنده بودن میتونستم ازشون کمک بخوام
اما هیچکسو ندارم هیچکس
چندین بار فکر طلاق و خودکشی به سرم زده که اکه پسرم در کار نبود تا الان ده ها بار انجامش میدادم
نمیدونم تا کی قراره ادامه داشته باشه این حرومزاده بازیاش واقعا از دستش خسته شدم
هر چی بهش میگم اینده بچه تباه میشه میگه تو دهاتی نمیخواد به من یاد بدی
کاش یه ذره عقل و انسانیت داشت منم به خاطر خودم میخواست
جثه کوچیکی‌هم دارم هیچی ازم بر نمیاد
کاش یه نفر فقط یه نفر بود که بتونه کمکم کنه
دیگه بریدم از زندگی.
@EterafeMelat
سلام 25 سالمه
اتو شهر کوچیک زندگی میکردم و تو سن 16 سالگی به اصرار پدر و مادر مرحومم مجبور شدم با یه نفر ازدواج کنم
اصلا ازش خوشم نمیومد ولی کم کم یه حسی بینمون به وجود اومد و دوستش داشتم که ای کاش به وجود نمیومد...
بعد ازدواج گفت من فانتزی زیاد دارم باید برام اجراش کنی منم حرفی نزدم فانتزیش این بود که من فقط تیشرت بپوشم روزای سرد و فقط شورت لامبادا روزای گرم و جوراب سفید همیشه وقتی که تنهاییم وقتی میاد از سذکار میاد خونه
من مشکلی نداشتم با این قضیه ولی وقتی 17 سالگی پسرم به دنیا اومد گفتم حتما بس میکنه این کارشو اما هنوز که هنوزه این کارشو ادامه میده و پسرم که 8 سالشه الان بعضی اوقات کنجکاوی میکنه به خاطر کارایی که اون جلوش انجام میده برای هرکارش یه چرت و پرتی میبافه و به پسرم میگه اینارو به هیچ کس نگو بین خودم و خودت و مامانته منم نمیتونم حرفی بزنم چون بعدا تا حد مرگ کتکم میزنه
دونه دونه شو براتون میگم تا بدونید چقدر مریض روانی هستش...
اسپنک میزنه میگه هر ساعت باید مامانتو اینجوری بزنم که باکتری های بدنش از بین بره
یا ممه هامو میخوره میگه دارم شیر میخورم که برای مردای بزرگه
یا اونجامو میماله و میخوره تا ارضا بشم و بعد میگه مامانت مریض بود خوبش کردم
یا مجبور میکنه دسته جمعی بریم حموم اون منو تو حموم بشوره و بماله و بگه مامانا رو باید همسراشون بشورن
یا هر بار که لب میگیره میگه مامانت نفس تنگی داره منم کمکش میکنم
و...
من با همچین حیوونی طرفم
حتی مجبورم کرده بود جلوش رابطه انجام بدیم که با هزار اصرار و تمنا چند ساله راضی شد انجام ندیم
همه این حیوون بازیاش با مغز پوسیدش به خاطر اینه که بچه از الان کل زندگی رو‌بفهمه و سر در گم نباشه و آینده خرابی نداشته باشه
در حالی که تباه کرده...
کاش پدر و مادرم زنده بودن میتونستم ازشون کمک بخوام
اما هیچکسو ندارم هیچکس
چندین بار فکر طلاق و خودکشی به سرم زده که اکه پسرم در کار نبود تا الان ده ها بار انجامش میدادم
نمیدونم تا کی قراره ادامه داشته باشه این حرومزاده بازیاش واقعا از دستش خسته شدم
هر چی بهش میگم اینده بچه تباه میشه میگه تو دهاتی نمیخواد به من یاد بدی
کاش یه ذره عقل و انسانیت داشت منم به خاطر خودم میخواست
جثه کوچیکی‌هم دارم هیچی ازم بر نمیاد
کاش یه نفر فقط یه نفر بود که بتونه کمکم کنه
دیگه بریدم از زندگی.
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
سلام خوبی ؟
دخترم ۲۳ راستش دلم گرفته اومدم بگم که اوایل رابطه خیلی خیلی بهم اهمیت میداد طوری که دیگه نگم راهمونم دوره سربازه یکی دو بار بهش گفتم نسبت به قبل اهمیت نمیدی خیلی کم حرف می‌زنیم با هم و کم پیام میدی بهم اونم ناراحت شده میگه من سربازم اینجا اذیت میشم درک نمیکنی چرا میخام بگم من خیلی درکش میکنم هرشب منتظر میمونم تا بیاد ۲ دقیقه باهاش حرف بزنم ولی تا میاد میگه خستم چشام داره میره بخابیم و شب بخیر نمیدونم دیگه علاقش کم شده یا شرایط سربازی اینطوری کردتش 🫠🥲
@EterafeMelat
سلام خوبی ؟
دخترم ۲۳ راستش دلم گرفته اومدم بگم که اوایل رابطه خیلی خیلی بهم اهمیت میداد طوری که دیگه نگم راهمونم دوره سربازه یکی دو بار بهش گفتم نسبت به قبل اهمیت نمیدی خیلی کم حرف می‌زنیم با هم و کم پیام میدی بهم اونم ناراحت شده میگه من سربازم اینجا اذیت میشم درک نمیکنی چرا میخام بگم من خیلی درکش میکنم هرشب منتظر میمونم تا بیاد ۲ دقیقه باهاش حرف بزنم ولی تا میاد میگه خستم چشام داره میره بخابیم و شب بخیر نمیدونم دیگه علاقش کم شده یا شرایط سربازی اینطوری کردتش 🫠🥲
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
سلام
دخترم۲۳
حدود ۶ ماه پیش با پسری تو یکی از بات های تلگرام آشنا شدم و تا بخوام بهش اعتماد کنم و باهاش بیرون برم دوماه طول کشید که یهو سربازی پیش اومد و چون معاف بود گفت ۴ ماه فقط باید بره تا کارت معافیت بگیره
منم گفتم عب نداره کنارش بودم با اینکه نشد همو از نزدیک ببینیم ولی تو سختی خدمتش کنارش بودم
با دلتنگی کنار اومدم فقط روزی سه دقیقه میتونست حرف بزنه تازه بعضی روزا شیفت بود و تایم صحبت نبود و اون روز اون سه دقیقه هم نمی‌شد ک حرف بزنیم
در کل با همه سختی هایی ک بود کنارش بودم و موندم و چیزی نگفتم
گذشت بعد ۴ ماه مجبور شد بره تهران ماموریت
و اونجا چون یگان بود میتونست گوشی داشته باشه و بیرون بره
از وقتی رفت تهران ارتباطمون کمرنگ تر شد تا گذشت یه روز هرچی زنگ زدم جواب نداد اینقدر زنگ زدم و پیام دادم تا جواب داد گفت ۲۰ ام میام تا حرف بزنیم ولی تا ۲۰ ام ن زنگی ن پیامی هیچی ...
همین الان متوجه شدم با یکی دیگ آشنا شده و بهم خیانت کرده...
قلبم داره از سینم میزنه بیرون
پسرایی ک میگین دخترا وقتی میرین سربازی ولتون میکنن بنظرم حق دارن
منی ک تو سختی هاش بودم الان تو راحتیش یه دختر دیگه رو انتخاب کرده
ببخشید زیاد شد ولی قلبم درد میکنه از این حجم لاشی و نمک نشناس بودن💔
@EterafeMelat
سلام
دخترم۲۳
حدود ۶ ماه پیش با پسری تو یکی از بات های تلگرام آشنا شدم و تا بخوام بهش اعتماد کنم و باهاش بیرون برم دوماه طول کشید که یهو سربازی پیش اومد و چون معاف بود گفت ۴ ماه فقط باید بره تا کارت معافیت بگیره
منم گفتم عب نداره کنارش بودم با اینکه نشد همو از نزدیک ببینیم ولی تو سختی خدمتش کنارش بودم
با دلتنگی کنار اومدم فقط روزی سه دقیقه میتونست حرف بزنه تازه بعضی روزا شیفت بود و تایم صحبت نبود و اون روز اون سه دقیقه هم نمی‌شد ک حرف بزنیم
در کل با همه سختی هایی ک بود کنارش بودم و موندم و چیزی نگفتم
گذشت بعد ۴ ماه مجبور شد بره تهران ماموریت
و اونجا چون یگان بود میتونست گوشی داشته باشه و بیرون بره
از وقتی رفت تهران ارتباطمون کمرنگ تر شد تا گذشت یه روز هرچی زنگ زدم جواب نداد اینقدر زنگ زدم و پیام دادم تا جواب داد گفت ۲۰ ام میام تا حرف بزنیم ولی تا ۲۰ ام ن زنگی ن پیامی هیچی ...
همین الان متوجه شدم با یکی دیگ آشنا شده و بهم خیانت کرده...
قلبم داره از سینم میزنه بیرون
پسرایی ک میگین دخترا وقتی میرین سربازی ولتون میکنن بنظرم حق دارن
منی ک تو سختی هاش بودم الان تو راحتیش یه دختر دیگه رو انتخاب کرده
ببخشید زیاد شد ولی قلبم درد میکنه از این حجم لاشی و نمک نشناس بودن💔
@EterafeMelat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل این خانوم هیچوقت خواسته هاتون پنهان نکنید ، یکم اوپن مایند باشید بفرست برا دوست دخترت …
@EterafeMelat
@EterafeMelat
#اعتراف_ناشناس
پسرم ۲۴
من عاشق سکس با حیواناتم و اکثر فیلمایی که میبینم اینطوریه و میخوام به سگ بدم یا خر منو بکنه اگه بتونم تحمل کنم این عادیه ؟ اگه عادیه یکی کمکم کنه چون نمیدونم چطور باید این کارو بکنم کسی که زبون سگ و خر بفهمه کمک بکنه
@EterafeMelat
پسرم ۲۴
من عاشق سکس با حیواناتم و اکثر فیلمایی که میبینم اینطوریه و میخوام به سگ بدم یا خر منو بکنه اگه بتونم تحمل کنم این عادیه ؟ اگه عادیه یکی کمکم کنه چون نمیدونم چطور باید این کارو بکنم کسی که زبون سگ و خر بفهمه کمک بکنه
@EterafeMelat