Telegram Web Link
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دربند تواَم سرو بلند، کوه دماوند
چون حلقهٔ ابری که به دور تو‌ بگردند

🔹️تصاویر هوایی از قلهٔ دماوند
@Akharinkhabar |akharinkhabar.ir
@theapll

استاد احمد سمیعی (گیلانی)، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درگذشت

🔸استاد جاودان‌یاد احمد سمیعی (گیلانی) (۱۱بهمن ۱۲۹۹ ــ ۲ فروردین ۱۴۰۲) عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از عمری تلاش کم‌مانند علمی، آفرینش آثار ارجمند و ماندگار و تربیت صدها شاگرد، درگذشت.

🔸با تسلیت فقدان آن استاد فرزانه به اهل ادب و فرهنگ و اصحاب فضل و فضیلت، خبرهای مربوط به آیین خاکسپاری ایشان در وبگاه رسمی و صفحه‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اطلاع‌رسانی خواهد شد.

🔸احمد سمیعی (گیلانی) در ۱۱ بهمن سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران (محلۀ سنگلج) متولّد شد. او تحصیلات ابتدائی و متوسّطه (رشتۀ علمی) را در رشت گذراند و به اخذ مدال علمی درجۀ ۲ نایل شد. سپس، در امتحان ورودی سال ۱۳۱۸ دانشکدۀ فنّی شرکت و رتبۀ اوّل را احراز کرد.

🔴 برای دیدن متن کامل خبر به نشانی زیر در وبگاه فرهنگستان مراجعه کنید:

🌐https://apll.ir/?p=11712
به مناسبت درگذشت احمد سمیعی گیلانی

چند روز پیش از آغاز سال ۱۴۰۲، نیکولا رُش (Nicols Roche)، سفیر فرانسه در ایران، با حضور در منزل سمیعی گیلانی، بالاترین نشان نخل آکادمیک فرانسه، کوماندور، را به او اهدا کرد.

احمد سمیعی (گیلانی) در ۱۱ بهمن ۱۲۹۹ در رشت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشت گذراند و سپس وارد دانشگاه تهران شد. در اواخر دهه ۱۳۴۰ به‌عنوان ویراستار در مؤسسه انتشارات فرانکلین آن زمان مشغول خدمت شد و به‌ موازات آن دوره کارشناسی‌ ارشد زبان‌شناسی را در دانشگاه تهران گذراند.

او در کنار حرفه ویراستاری، چند کتاب در زمینه آیین نگارش و ویرایش تألیف‌ کرد و مقاله‌های ارزشمندی در مجلات متعددی نظیر پیک جوانان، کتاب امروز و رودکی به چاپ رسانید.

سمیعی کار ترجمه را با برگرداندن رمان «دلدار و دلباخته» از ژرژ ساند شروع کرد و بعداً آثاری را از نویسندگان بزرگی مانند ژرژ پرک و گوستاو فلوبر به فارسی برگرداند.

«خیال‌پروری‌های تفرجگر انزواجو» از ژان ژاک روسو، «چیزها» از ژرژ پرک (ترجمه)، «ادبیات ساسانی»، «داتا گنج‌بخش» (زندگی‌نامه و تعالیم شیخ ابوالحسن علی‌ بن عثمان هجویری) از  شیخ عبدالرشید (ترجمه)، «چومسکی» از جان لاینز (ترجمه)، «هزیمت یا شکست رسوای آمریکا» از ویلیام لوئیس و مایکل له‌دین (ترجمه)، «ساخت‌های نحوی» از نوآم چامسکی (ترجمه)، «آیین نگارش»، «دیدرو» از پیتر فرانس (ترجمه)، «سالامبو» نوشته گوستاو فلوبر (ترجمه)، «شیوه‌نامه دانشنامه جهان اسلام»، «نگارش و ویرایش»  و «تتبعات» از مونتنی (ترجمه) از جمله آثار اوست.

روانش شاد باد

@pdf_kotob_e_adabi
Forwarded from شفیعی کدکنی
رطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات
شادی شیخی که خاتقاه ندارد


▪️ما به آزادی نیاز داریم تا بتوانیم از سوء استفادهٔ حکومت از قدرت جلوگیری کنیم و به حکومت نیاز داریم تا از سوء استفاده از آزادی جلوگیری به عمل آوریم.
در هوای حق و عدالت،
دکتر محمدعلی موحد، ص ۳۴۷
[به نقل از پوپر]


🌱دیدار نوروزی با باغبان مثنوی و پیرِ پایندهٔ ادب و عرفان؛ استاد دکتر محمدعلی موحد
#محمد_علی_موحد
#شفیعی_کدکنی
آیین وداع با پیکر استاد احمد سمیعی (گیلانی)


🔸شنبه، پنجم فروردین‌ماه ۱۴۰۲، آیین وداع با پیکر استاد احمد سمیعی (گیلانی)، نویسنده، مترجم، زبان‌شناس، ویراستار و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ساعت ۱۰ صبح در ساختمان فرهنگستان برگزار خواهد شد.

📌نشانی: تهران، بزرگراه شهید حقانی، مجموعۀ فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی ایران، بلوار دکتر حسن حبیبی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

آیین وداع و خاکسپاری ششم فروردین در رشت-دانشگاه گیلان خواهد بود.
📚بهمن‌روز
بهمن، نام روز دوم در ماه‌های ایرانی و نام ماه یازدهم در تقویم رسمی ایران است. بهمن به معنی اندیشۀ نیک، از ایزدان ایرانی و از اَمشاسپندان هفتگانه است. امشاسپند به معنی بی‌مرگ و جاودانه، نام طبقۀ نخست از مینویان بوده که عبارت بودند از هُرمَزد و شش ایزد بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسپندارمذ، خرداد و امرداد. این شش ایزد، شش نیرو یا شش تجلّی یا شش صفت حُسن هُرمزد بودند که به آفرینش، زندگی و نیرو می‌بخشیدند و تصوّر آنان به سان خدایان مستقل و در عرض هم که امکان تعارض با هم داشته‌باشند، درست نیست.
بهمن، تجلی اندیشه‌ی نیک و خرد پاک هرمزد است. او در گیتی، گاوان پنجگانه (جانوران سودمند) را به خود پذیرفت. بهمن، پندار، گفتار و کردار مردمان را روزاروز گزارش می‌نویسد و در پسین جهان، بر اساس این گزارش‌ها، زندگانی هر کس را می‌سنجد. روان پارسایان را بهمن به پیشواز می‌رود و آنان را به درجات بالای بهشت رهنمون می‌شود. دیوان بسیار، دشمن اویند و از همه مهم‌تر اکومن / اکه‌‌من (Aköman)، دیو اندیشه‌ی بد است.


#بهمن
#بهمن‌روز
#امشاسپند
#فروردین
#نوروز

@iranshahr1353
📚اردیبهشت‌روز
اردیبهشت، نام سومین اَمشاسپند و نام سومین روز در ماه‌های ایرانی و دومین ماه در تقویم رسمی ایران است. او ایزد بهترین راستی است و راستی، قانون، نظم اخلاقی و نظم کیهانی را پاس می‌دارد. نیز او نگاهبان آتش و گیاه است.
ساختار واژۀ اردیبهشت، «اَرتَه (اَشه) + وَه + اِشت» است. «اَرتَه»، نیروی راستی و نظم در فارسی باستان، همان آرتا و ریتا در هندی باستان است. به سبب هم‌ارزی rt با š در زبان‌های آریایی، ارته در اوستا به صورت اَشا / اَشَه حضور دارد. فراوانی کاربرد ارته، اشا، ریتا، اَشَو و واژه‌های مشتق از این خانواده در زبان‌های هندوایرانی، نشان از اهمیت بنیادین راستی در نظام اخلاقی آریاییان (هندیان و ایرانیان) دارد.
«وَه» به معنی نیک است. «اِشت» (ešt) و «اِست» (est) در زبان‌های هندواروپایی، پسوند صفت عالی است و هنوز در برخی از زبان‌های هندواروپایی کاربرد دارد و در زبان فارسی نیز واژه‌هایی چون بِهِشت و مَهِست از بقایای کاربرد این پسوند هستند. در مجموع، «اَرتَه وَهِشت» به معنی بهترین راستی است و آن، نیرویی است که هستی را با راستی، نظم می‌بخشد و به سوی روشنایی راه‌می‌برد.

#امشاسپند
#اردیبهشت

@iranshahr1353
Forwarded from شفیعی کدکنی
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
جناب استاد!
[مهرداد بهار]
چرا نوروز را به جمشید نسبت داده‌اند،
چرا مثلاً به فریدون یا شهریار دیگری نسبت نمی‌دهند؟

مهرداد بهار:
زیرا جمشید محبوب‌ترین چهرهٔ پیش از اسلام است. اما فریدون و نه هیچ کس دیگر از پادشاهان محبوبیت جمشید را نداشتند. خیلی چیزها را به جمشید نسبت داده‌اند. مثلاً در وندیداد آمده که بزرگ شدن جهان به خاطر جمشید بود. جمشید حتی ادعای خدایی می‌کند و به همین سبب، بخشی از فرّه‌اش به (میتره) می‌رسد. در دورهٔ او نه مرگ بود، نه پیری و نه درد. دورهٔ بسیار زیبایی بود و خاطرهٔ خوشی بر اذهان مردم از آن زمان بازمانده بود. حتی چینی‌ها هم جمشید را به نحوی ستایش می‌کنند.

شادروان دکتر مهرداد بهار
از اسطوره تا تاریخ، صص ۳۵۹–۳۳۹

مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
#شاهنامه
#نوروز
#جمشید
📚شهریور روز
شهریور، نام چهارمین امشاسپند و نام چهارمین روز در ماه‌های ایرانی و نام ششمین ماه در تقویم رسمی ایران است. شهریور، به معنی قلمرو آرمانی و شهریاری نیکو، ایزدی پرکار است که امور پادشاهی، جنگاوری، نگاهبانی از فلزات و دستگیری از بینوایان را تدبیر می‌کند. هم‌نشینی دو صفت دستگیری از بینوایان و جنگاوری برای شهریور می‌باید با اوصاف شهسواران (شوالیه‌ها) آریایی باستان در پیوند باشد که جنگاورانی جوانمرد بودند و از ستم‌دیدگان و ضعفا و غریبان و مسافران و زنان در برابر ستمگران و دیوان و جادُوان و اَژدَهایان، حمایت و محافظت می‌کردند. در هند باستان و متون سنسکریت نیز ایزد شهریور، همین اوصاف شهریور ایرانی را دارد.
شهریور در اوستا به صورت «خشَثرَه وییریه» (xšaθra-vairiia) به معنی قلمرو دل‌خواه و شهریاری نیکو است و در متون هندی باستان به صورت کشاتریا (Kshatriya)، ایزد پادشاهی و جنگاوری است. جزء نخست شهریور، «شهر» به معنی قلمرو پادشاهی و کشور است. به همین سبب در فارسی میانه نام کشورمان «ایران‌شهر»، یعنی میهن آریاییان بوده‌است. شهر در فارسی نو، اندک اندک منحصر به بخشی از کشور شد.

#امشاسپند
#شهریور

@iranshahr1353
📚اسپندارمذ روز
اسپندارمذ، نام پنجمین اَمشاسپند و نام پنجمین روز ماه‌های ایرانی و به صورت اسفند، نام دوازدهمین ماه تقویم رسمی ایران است. اسپندارمذ بر مفاهیمی گسترده دلالت دارد. او تجلّی بردباری و فروتنی هُرمَزد است. همچنین او نیروی درست‌اندیشی، اخلاص، فرمان‌بُرداری مومنانه و ایزد باروری است و از گیتی، زمین را به خود پذیرفت.
اسپندارمذ در زبان اوستایی، «سْپِنْتَه آرمَئیتی» (Spenta- Ārmaiti) به معنی ارمئیتی پاک است و ارمئیتی، نیروی اخلاص و اندیشه و بردباری و فروتنی است. اسپندارمذ در پهلوی ساسانی، «سْپَندرمت» (Spandarmat)  و در فارسی نو، «اسفند» است. این ایزد در دیگر تبارهای هندوایرانی نیز حضور دارد. اَرَمَتی از ایزدان وِدایی در هند باستان است. در میان ارمنیان نیز سپاندارامِت، ایزد باروری است.
اگر از هفت امشاسپند، هُرمَزد را که مقام خدایی دارد، کنار بنهیم، شش ایزد می‌ماند در دو گروه سه تایی. گروه نخست، بهمن، اردیبهشت و شهریور، نرینه اند و گروه دوم، اسپندارمذ، خرداد و اَمرداد، مادینه اند. گروه نخست، انتزاعی‌ترند و گروه دوم، ایزد باروری اند و با زمین پیوند بیش‌تر دارند.

#امشاسپند
#اسپندارمذ

@iranshahr1353
🔴 به مناسبت 5 فروردین ماه،
سالروز درگذشت محمدابراهیم باستانی پاریزی، استاد یگانه و صاحب سبک تاریخ دانشگاه تهران🔴
@mardomnameh
محمدابراهیم باستانی پاریزی سوم دی ماه 1304 ش. در پاریز- دهکده کوچکی در ده فرسنگی شمال سیرجان- متولد شد. پدرش حاج آخوند پاریزی، خطیب، روضه خوان و سپس مدیر مدرسه پاریز بود.
باستانی پس از تحصیل در دانشسرای مقدماتی کرمان و اخذ دیپلم در سال 1325 ش.، به تهران آمد و در رشته تاریخ در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در سال 1330 ش. و پس از اتمام دوره لیسانس برای انجام تعهد دبیری به زادگاهش - کرمان- بازگشت. او در سال 1337ش. برای تحصیل در دوره دکتری به دانشگاه تهران بازگشت و هم زمان از سال 1338ش. ابتدا به عنوان مدیر مجله داخلی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و سپس استاد گروه تاریخ به همکاری با دانشگاه تهران ادامه داد. او تا سال 1387ش. استاد تمام وقت دانشگاه تهران بود و از آن پس تا اندکی پیش از وفاتش روزهای معدودی از هفته - عمدتا دوشنبه ها- در دفتر کارش حاضر می شد.


💢مردم نامه ضمن نکوداشت نام و یاد استاد باستانی پاریزی، شما را به خواندن مقاله " تاریخ خوانی در مکتب رندان" به قلم داریوش رحمانیان دعوت می کند.💢
👇👇👇
" تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند/ عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست (حافظ)
دو سه سالی پیش از این یکی از روزنامه های پایتخت که در تدارک تهیه و انتشار ویژه نامه ای درباره مرحوم استاد باستانی پاریزی بود از این بنده درخواست مقاله کرد. آن درخواست را ......
@mardomnameh

https://www.academia.edu/9262622/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_Obituary_of_Dr._Bastani_Parizi_Historiography
پنجم فروردین‌ماه سالروز درگذشت محمدابراهیم باستانی پاریزی

آنچه یک عالم و دانشمند و متخصص را به این آب و خاک پیوند می‌دهد آب و زمین و ثروت و تخصص نیست، آشنایی و پیوند با فرهنگ و ادب و خصوصیات این کشور است. تاریخ و ادب و دین و آداب و رسوم در حکم رشته‌های باریکی هستند که ستون تخصص را به این آب و خاک پیوند می‌زنند.
یک پزشک عالی‌قدر اگر به فرهنگ خود پیوسته باشد یعنی درست تاریخ خود را خوانده باشد و ادب کشور خود را بداند، خیلی دیر و خیلی کم حاضر به ترک خانۀ آباء و اجداد خود می‌شود. نقص تحصیلات عالیه در ایران به‌ طور کلی و در خارج خیلی روشن و چشم‌گیر همین بوده است که به قدر کافی دانشجو را با فرهنگ مملکت پیوند نداده‌اند. امروز تنها جراحان و پزشکانی در زیر بمباران شب و روز جان می‌کنند که ده بیست جلد کتاب تاریخ فارسی توی اتاق خود دارند.
خرگاه پیوستگی با علایق مذهبی و فرهنگی و قومی‌ به‌وسیلۀ رشته‌های باریکی به هم گره می‌خورد. این رشته‌ها را علوم‌ انسانی، ازجمله تاریخ تاب می‌دهند.
ستون علاقه به این آب و خاک را در طبیب و متخصص و عالم و مهندس فقط رشته‌های باریک و نامرئی می‌تواند نگاه دارد که به فرهنگ و ادب و ذوق و میراث فرهنگی معروف است. آنها که با این رشته‌ها به این آب و خاک دوخته نشده باشند، خیلی زود از کشور خارج می‌شوند: برگ کاهی در مسیر تندباد.
من یک جای دیگر هم گفته‌ام که معلمین تاریخ و اصولاً معلمین رشته‌های علوم انسانی مثل ناخدایان و ملوانان کشتی هستند، و در هنگام طوفان و غرق کشتی ناخدا طبق معمول آخرین نفر است که خود را نجات می‌دهد. دلیل آن هم این است که آنچه اینان در خاک و سرزمین خود اهمیت و اولویت بدان می‌دهند، در کشور دیگر در حکم دهم و صدم اهمیت و اولویت است.
چون این روزها باز هم یکی دو جای دیگر نسبت به اهل تاریخ کم‌لطفی شده و حتی نویسندگان تاریخ‌های دو سه هزارصفحه‌ای که در خاک خفته‌اند هم از آسیب طعن و لعن محفوظ نمانده‌اند این چند سطر به عنوان تذکر قلمی گردید که لااقل در مقام مقایسه و تمثیل هم بهانه به دست معاندین ندهد.
یک مورخ فرنگی‌ می‌گوید و هرچند فرنگی است مثل اینکه درست هم می‌گوید که: «ملتی که تاریخ خود را فراموش کند جریمۀ او تنها همین کافی است که باید بسیاری از تجربه‌های تاریخی را دوباره تجریه کند و مجازاتش همین بس که ناچار است بسیاری از آموزه‌ها را از سر نو بیاموزد.»

[هشت الهفت، دکتر محمدابراهیم باستاتی پاریزی، تهران: انتشارات نوین، ۱۳۶۳، ص ۱۶۱-۱۶۴]

عکس از راست: ایرج افشار، محمدعلی جمالزاده، محمدابراهیم باستانی پاریزی و دکتر عباس زریاب خویی

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
📚خرداد روز، نوروز بزرگ
خرداد، نام ششمین اَمشاسپند و نام ششمین روز در ماه‌های ایرانی و نام سومین ماه در تقویم رسمی ایران است. او نماد رَسایی و پارسایی هُرمَزد است و در زمین، از ایزدان نگاهبان آب و فزایندۀ گیاه است.
خرداد در زبان اوستایی، «هَئوروَ تات» (haurva tāt) است که جزء نخست (هئوروَ) به معنی بی‌نقص و جزء دوم (تات) همان «داد» یعنی آیین و قانون است. صورت پهلوی این واژه، «خوَردَت» (xwardat) است.
خرداد، تجلی صفت رَسایی هُرمزد است، پس خردادروز که ششم هر ماه است، روز رخ‌دادهای عظیم است. ابوریحان بیرونی، خردادروزِ فروردین‌ماه را «یوم‌الرجاء» یعنی روز امید نامیده‌است. آفرینش جهان، آفریدن کیومرث که نخستین مردم بود و زایش زرتشت در خردادروزِ فروردین‌‌ماه بود و نیز این روز، نوروز بزرگ است. نوروز کوچک که هُرمَزدِ فروردین (یکم فروردین) است، روزی بود که جمشید، پادشاه بزرگ هندوایرانیان (آریاییان) به جنوب رفت به نبرد دیوان و آن روز را مردمان گرامی داشتند و نوروز خواندند و خردادروزِ فروردین (ششم فروردین)، روزی بود که جمشید با پیروزی از جنوب بازگشت و مردمان آن روز را نوروز بزرگ خواندند.

#خرداد
#امشاسپند

@iranshahr1353
خردادروز فروردین‌ماه، نوروز بزرگ، یوم‌الرجا و روز رخ‌دادهای عظیم است و از شمار این رخ‌دادها، زادن زرتشت پیامبر است.
املای نام زرتشت با مختصر تفاوت‌ها و تنوع‌هایی همراه است. شهرت یک نام همیشه موجب یکسان شدن املایش نمی‌شود. گاه به عکس، شهرت یک نام و رواجش بین جمعیت‌های فراوان و جدا از هم باعث می‌شود که آرام‌آرام تحولات جداگانه در آن رخ دهد و در املای نام زرتشت همین پدیده رخ داده‌است.
انتهای نام زرتشت، مطابق شیوه‌ی املای فارسی میانه، #الفک_واژه‌جداکن می‌خواهد، اما گاه الفک نام زرتشت حذف می‌شود. شاید باز سببش شدت شهرت و رواج نام زرتشت بوده که آشنای چشم‌ها شده بوده‌است. چنین واژه‌ای بین دیگر واژه‌ها به آسانی تشخیص داده می‌شود و ممکن نیست که با واژه‌‌ی پس از خود درآمیزد تا به الفک واژه‌جداکن نیاز شود.
آغاز نام زرتشت (z) در آوانویسی با حرف بزرگ نوشته می‌شود و این به سبب اسم خاص بودن این واژه است.

#زرتشت
#زردشت
#زردهشت
#واژه‌نامک
@iranshahr1353
Forwarded from دژنپشت
.

شادباش زادروز تنها پیامبر ایرانی

۶ فروردین ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی

زرتشتیان بر آنند که روز ششم فروردین زادروز اشو زرتشت، پیامبر ایشان است.
هر کس از مردم، آزاد است تا دینی به پسند خویش داشته باشد. این دهلیز هم جای گستراندن دین­‌ها نیست. اما نباید ارج ویژه زرتشت را در بنیادگذاری تمدن ایرانی از یاد برد.
در میان همه دین­‌هایی که در درازای زندگانی آدمی بر پشت این کره خاکی پرداخته شده، آیین زرتشت تنها آیین ایرانی است و هم تنها آیینی است که کتاب دینی آن، اوستا، به زبانی نوشته شده که ایرانیان روزگار خودش خواندن آن را می­‌دانستند.
اوستا از پس چند هزار سال به روزگار پادشاهی رضاشاه به کوشش والای استاد ابراهیم پورداوود به زبان فارسی کنونی هم گردانیده شد.
بر پایه همین ارج ویژه زرتشت و آیین اوست که بر خود دیدم تا یادی از پیامبری بکنم که دین او بنیادهای ایرانیت ما را استوارتر گردانده است.
زادروز اشو زرتشت، روزی است که دینی ایرانی به یاری تمدن ایرانی آمده است.
گرامی روزی است این روز ششم فروردین بهر ما ایرانیان.
.
https://www.tg-me.com/dejnapesht4000
ماه فروردین روز خرداد

به نام دادار اورمزد

پرسید اشو زردشت از اورمزد که چرا مردمان ماه فروردین روز خرداد را از دیگر روزها گرامی‌‌تر دارند؟
اورمزد پاسخ داد که زردشت اسپیتمان، ماه فروردین روز خرداد جهان و جهانیان دادم (آفریدم). ماه فروردین روز خرداد ایرانی و انیرانی را بن پیدا شد. ماه فروردین روز خرداد کیومرث اندر جهان به پیدایی آمد... ماه فروردین روز خرداد مشیه و مشیانه از زمین فرازرستند.
ماه فروردین روز خرداد جم جهان را بی‌مرگ کرد، بی‌زمان کرد. ماه فروردین روز خرداد جم ستودان‌ها کند (گورستان‌ها را خراب کرد) و به مردمان فرمود کندن. ایشان که فرمودۀ جم را دیدند روز به نوروز کردند و نوروز نام نهادند.
مردمان بی‌مرگ و بی‌زمان بشوند و پس از آن خورش نباید و گوشت که خورده باشند به سن چهل سال برانگیزندشان و گوشت‌ که نخورده باشند به سن پانزده‌ساله برانگیزندشان و از آن جای برانگیزندشان که جانشان از تن بشد. هر مرد را که زن نیست اسپندارمد زن شود و هر زن را که شوی نیست اورمزد شوی شود. اندر پنجاه و هفت سال ایشان را فرزندزایی بود. و به همه‌گاه سیر و خشنود ببوند و هیچ آرزوی خورش نبود، و جهان اویژه (۱) بشود و مردمان بی‌پتیاره (بلا، آفت) و همواره و تا همیشه و همیشه بی‌مرگ ببوند.

(۱) اویژه (ویژه) حالت گیتی بود پیش از حملۀ اهریمن، پس از حملۀ او گیتی آمیخته شد.

[دوازده متن باستانی، تدوین، ترجمه، توضیح و تفسیر دکتر بیژن غیبی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۵، ص ۹۵-۱۰۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
اَمُرداد، نام هفتمین اَمشاسپند و نام هفتمین روز از ماه‌های ایرانی و نام پنجمین ماه در تقویم رسمی ایران است. امرداد به معنی نامیرا و زنده، تجلّی صفت رستگاری و جاودانگی هُرمَزد است. او در جهان آفرینش، گیاه را به خود پذیرفت و نگاهبان مرغزارها و فزایندۀ رَمه‌ها شد. اسپندارمذ، خرداد و امرداد، سه امشاسپند مادینه اند و با زمین پیوند دارند. خرداد و امرداد در گیاه‌فزایی، همکار هم و دستیاران اسپندارمذ هستند. نیز خرداد و امرداد با هم گوهر تن زرتشت را آفریدند و در قطره‌های باران نهادند و آن باران به زمین بارید و در زمین منتشر شد و از گوهر گیاهان سربرآورد تا به پدر زرتشت رسید.
صورت اوستایی اَمُرداد، «اَمِرِتات» (amərətāt) است. a در این واژه، پیشوند نفی است و معنی واژه، «نا+مُردنی» است. صورت هندی باستان امرداد، amrta در همان معنی نامیراست. صورت پهلوی ساسانی این نام، اَمُرداد و صورت فارسی نو نیز اَمُرداد است، اما در حال حاضر میان طرفداران امرداد و مرداد اختلاف نظر هست.

#امشاسپند
#امرداد
#مرداد

@iranshahr1353
📚امرداد یا مرداد؟
صورت اوستایی این نام، «اَمِرِتات» (amərətāt) است. a در این واژه، پیشوند نفی است و معنی واژه، «نا+مُردنی» است. صورت هندی باستان امرداد، amrta در همان معنی نامیراست. صورت پهلوی ساسانی این نام، اَمُرداد و صورت فارسی نو نیز اَمُرداد است، اما در حال حاضر میان طرفداران امرداد و مرداد اختلاف نظر هست.

مُرداد به معنی میرا و میرنده، نقیض اَمُرداد است و کاربرد آن به جای امرداد، کاربرد واژه در جای نقیض خود است. برخی بر آنند که این کاربرد، ایراد ندارد، زیرا در فارسی امروزین، تفاوت معنایی امرداد و مرداد، محسوس نیست و حتی از متون فارسی متقدّم نیز شواهدی می‌آورند که گذشتگان ما نیز مرداد را به جای امرداد به کار می‌بردند. امّا به نظر می‌رسد که این جابه‌جایی در متون گذشته، به اقتضای وزن در متون منظوم بوده و در دیگر مواقع که برخوردی با اقتضای وزن در میان نبوده و نیز در متون منثور، همّت بر رعایت تفاوت امرداد و مرداد بوده‌است.

همچنین به موجب مادۀ اول قانون «تغییر بروج به ماه‌های ایرانی»، مصوّب یازدهم فروردین‌ماه 1304 هجری شمسی که هنوز نسخ نشده و معتبر است، نام ماه‌ پنجم سال‌شماری ایرانی، «اَمرداد» است، نه «مرداد». با نظر به سابقۀ کاربرد امرداد و مرداد در متون گذشته و در نتیجه آگاهی قانون‌گذار از هر دو واژه، تصریح به امرداد در متن قانون مذکور، نشان می‌دهد که تفاوت امرداد و مرداد برای قانون‌گذار، آشکار بوده‌است و از آن‌جا که این قانون، معتبر و مُجری است، اصالت و درستی نام امرداد، تنها بحثی علمی نیست و رعایت آن، تبعیت از قانون است. بر این اساس، نام ماه پنجم ایرانی به همان دلیل، امرداد است که نام ماه نخست، فروردین است و نام ماه دوم، اردیبهشت است و نام ماه سوم، خرداد است.

#امشاسپند
#مرداد
#امرداد

@iranshahr1353
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
باده در ماهِ صیام


▪️در باب باده در ارتباط با ماه رمضان در اشعار حافظ به طور کلی سه شق وجود دارد که مضامین بر مبنای آنها پدید می‌آید:

الف. پیش از فرارسیدن این ماه، چونان اغتنامِ فرصت از آن روی که در ایام رمضان نمی‌توان باده نوشید.

ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

ب. در عید صیام یا پس از آن، که شاعر وانمود می‌کند دیگر منعی برای نوشیدن باده وجود ندارد:

ساقی، بیار باده که ماهِ صیام رفت
درده قدح که موسمِ ناموس و نام رفت

ج. باده‌نوشی در خلال ماه رمضان،
اوج ملامت‌طلبی است، مشروط بر این‌که شاعر قید نکند که مقصودش چیزی چون بادهٔ عشق، معرفت و غیره است، وگرنه چنین باده‌ای نه ملامت بر می‌انگیزد و نه خوردنش وقتی خاص دارد. یکی از اصول مهم نمادگرایی نیز همین عدم ایضاح و تصریح و واگذاردن تفسیر به خودِ خواننده است، و نیّت و انگیزۀ شاعر چیزی است مربوط به خود او و دل و درون وی.
در هر حال هر سه گونهٔ یاد شده در سخن پارسی فراوان است و اختصاص به هیچ کس، از جمله حافظ ندارد. پیشتر نمونه‌های کافی از گونه‌های اول و دوم دیده‌ایم، و اکنون مواردی را از نوشیدن یا خواستن باده در ایام رمضان می‌آوریم.
مولانا نوع باده را ذکر می‌کند:

خیال دوست بیاورد سوى من جامی
که: گیر بادۀ خاص و ز خاص و عام مترس

بگفتمش مه روزه است و روز، گفت:خموش
که نشکند می جانْ‌ روزه و صیام، مترس

به حق حلقهٔ رندان که باده می‌نوشند
به پیش خلق هویدا، میان روز صيام

هزار شیشه شکستند و روزه‌شان نشکست
از آنک شیشه‌گر عشق ساخته‌ست آن جام شیشه شکستند = در شیشه را باز کردند.

به ماه روزه جهودانه می مخور تو به شب
بیا به بزم محمد، مدام نوش، مدام

فاش بیا و فاش ده، بادهٔ عشـق فـاش بـِه
عید شده‌ست و عام را گر رمضانْست باش گو

[مراد شاعر عید رمضان نیست بلکه می‌گوید اکنون عید ما عارفان است، اگرچه برای عوام ماه رمضان است.]
اما امیرخسرو به شیوۀ ملامتیان سخن می‌گوید، بدون هیچ‌گونه قرینه‌ای برای نوعِ باده چه در بیت و چه در کل غزل
می مغانه به رسم قلندر آر و ببین
که ماه روزه و وقت نماز آدینه‌ست


و اما حافظ، با آن‌که کمتر اهل ایضاح و تصریح به نوع باده و سایر نمادهاست، و نیز در مورد بادهٔ رمضان از گونهٔ اول و دوم از ایضاح نوع پرهیخته، درباره گونهٔ سوم از این شیوهٔ غالب خود عدول کرده و با ذکر «باده یا می عشق» از آیینِ بنیادینِ نمادگرایی به دور افتاده؛ شاید هم جرأت تفوّه به این یکی را در خود نیافته است. او در مورد باده در طی ماه روزه دو بیت دارد یکی همان بیتِ متن که به باده «عشق» تصریح کرده که زبان و مضمون آن متأثر از بیت «فاش بیا و...» از مولانا می‌نماید و دیگر بیت زیر که باز نوع می را با ذکر «عشق» مشخص ساخته است:
زان مَی عشق، کزو پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است، بیاور جامی

استاد سعید حمیدیان
شرحِ شوق
[شرح و تحلیل اشعار حافظ]
جلد چهارم، صص ۲۸۹۸–۲۸۹۶
#حافظ
#رمضان
#سعید_حمیدیان

درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ
یکشنبه‌ها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
Forwarded from شفیعی کدکنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باده در ماهِ صیام


▪️یکی از اصول مهم نمادگرایی همین عدم ایضاح و تصریح و واگذاردن تفسیر به خودِ خواننده است، و نیّت و انگیزۀ شاعر چیزی است مربوط به خود او و دل و درون وی.
در هر حال هر سه گونهٔ یاد شده در سخن پارسی فراوان است و اختصاص به هیچ کس، از جمله حافظ ندارد.
سه‌گونهٔ مضمون باده‌ ارتباط با ماه رمضان:
پیش از فرارسیدن این ماه
در عید صیام یا پس از آن
باده‌نوشی در خلال ماه رمضان

دکتر سعید حمیدیان
شرح شوق

#یکشنبه‌_ها_و_حافظ
2024/09/30 13:21:04
Back to Top
HTML Embed Code: