Telegram Web Link
⁣⁠⁣⁣⁠چهاردهم آذرماه سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی، ادیب، پژوهشگر، مترجم، استاد دانشگاه و منتخب دومین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

یاد وطن

هر صبح و شام یاد عزیزان کنم
سیری به سوی مرز خراسان کنم

گر در بهشت جای دهندم به مهر
باز آرزوی خطّۀ ایران کنم

آن کشور کهن که به فرهنگ او
بس افتخار در همه کیهان کنم

آنجا که کسب معرفت و مردمی
در مکتب محبّت و عرفان کنم

آنجای مانده است دل و جان من
اینجا چگونه خاطرْ شادان کنم؟

دور از وطن چو مرغم اندر قفس
کو آن فضا که در آن جولان کنم؟

اینجا هزار صنعت و زیبایی است
اما چه سود حاصل از آن کنم؟

بیگانه را چو خویش نیارم گرفت
هرچند جدّ و جهد فراوان کنم

حسرت برم که کاش توانستمی
من نیز ملک خود چو گلستان کنم

از یمن دانش و هنر قرن بیست
هم‌میهنان خویش تن‌آسان کنم

چون بنگرم به مردم کوشای غرب
دل را ز کاهلیش پشیمان کنم

صدها دریغ خیزد از جان من
کان را نمی‌توانم پنهان کنم

لیکن دلم به عشق وطن می‌تپد
وینک ز دور با او پیمان کنم

پیمان کنم که تا به تنم جان بود
در راه او نثار تن و جان کنم

غلامحسین یوسفی
پاریس، مهرماه ۱۳۴۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
⁣شانزدهم آذرماه سالروز درگذشت دکتر عیسی صدیق اعلم

دکتر عیسی صدیق، استاد دانشگاه تهران، که چند بار به سمت وزیر فرهنگ منصوب شد و سال‌های اخیر عمر را در سناتوری می‌گذرانید، تحصیلات خود را در فرانسه و انگلیس تمام کرد و درجۀ دکتری را از امریکا گرفت. خدمات اداری‌اش در وزارت معارف بود و بعد از اینکه به دانشگاه منتقل شد، سمت ریاست دانشسرای عالی را یافت. صدیق سرگذشت خود را به‌تفصیل تحت عنوان یادگار عمر نوشته است. این کتاب در چهار جلد طبع شده است و شاید بهترین تألیف او محسوب شود؛ از این حیث که اطلاعات زیادی راجع به تشکیلات فرهنگی و اداری ایران از دورانی که او درک کرده است در بر دارد.
یادگار عمر سرگذشت‌نامۀ معلمی است که در میدان زندگی از کامیابی و پیروزی برخورداری دارد و سال‌هاست که در امور سیاسی مملکت دخیل است و چندین کتاب در مباحث مربوط به تعلیم و تربیت و تاریخ آن نوشته است.
مطالبی که در سراسر این کتاب شیرین‌عبارت می‌آید بیان و وصف گوشه‌ای از اجتماع ایران و تحولات آن است که توجه و وقوف بر آن برای طبقۀ جوان ایران واجب می‌نماید.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج۱، ۵۵۶-۵۵۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچه‌ها هیچ گناهی ندارند.
بچه‌ها استعداد دارند، شوق دارند.
مشکل، برنامه‌ریزی دولت‌ها و مسئولین است
که آنها باید اصل اوّل برایشان ایران باشد؛
و نیست!

#ایران
#نسل_جوان
#دانشجو
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی

دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵) زبان‌شناس، ایران شناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پهلوی، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
وی دوره‌ کارشناسی زبان وادبیات فارسی را در سال 1338 در دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران با رتبه اول به پایان رساند. در سال 1340 وارد دوره کارشناسی ارشد مدرسه‌ زبانهای شرقی دانشگاه لندن شد و در سال 1345 درجه دکتری در زبانهای باستانی را از دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد. از سال 1345 تا 1347 به عنوان پژوهشگر در بنیاد فرهنگ ایران به مدیریت دکتر خانلری به خدمت مشغول بود. از سال 1347 با سمت استادیار فرهنگ و زبانهای باستانی به طور رسمی به هیأت علمی دانشکده‌ ادبیات دانشگاه تهران پیوست و در سال 1357 به رتبه‌ استادی نائل شد. در ده سال پایانی خدمتش در دانشگاه تهران، ریاست بخش دانشجویان خارجی دانشکده‌ ادبیات را نیز برعهده داشت. از سال 1370 به عضویت پیوسته‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و از سال 1373 معاونت علمی و پژوهشی فرهنگستان را نیز برعهده داشت. سرانجام، در شامگاه 24 دی 1375 خاموش شد.


کارنامه علمی

وی با زبان عربی به‌‌ خوبی آشنا بود و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط کامل داشت. زبان روسی را نیز به اندازه‌ای که در مطالعاتش به آن نیاز داشت، می‌دانست. کتابهای او بدین قرار است:
1. واژه‌نامه کتاب پهلوی مینوی خرد، 1348
2. ترجمه‌ مینوی خرد، 1354
3. ترجمه و تحقیق کتاب نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایرانیان (نوشته‌ کریستین سن)، با همکاری دکتر ژاله آموزگار،
ج اول:1364، ج دوم: 1368
4. ترجمه‌ کتاب شناخت اساطیر ایران(نوشته‌ هینلز)، با همکاری دکتر آموزگار، 1368
5. اسطوره زندگی زردشت، با همکاری دکتر آموزگار، 1370
6. زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، با همکاری دکتر آموزگار، 1373
7. ترجمه و تحقیق کتاب پهلوی گزیده‌های زادسپرم به فرانسه با همکاری فیلیپ ژینیو، 1993
8. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1376
9. یادنامه‌ دومناش، گردآوری با همکاری فیلیپ ژینیو، 1974
10. یکی قطره باران، جشن‌نامه‌ استاد زریاب خویی، 1370


مقاله‌ها

از شادروان تفضلی 53 مقاله به فارسی در دانشنامه‌ ایران و اسلام، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه‌ جهان اسلام و در نشریات معتبر علمی و جشن‌نامه‌ها و یادنامه‌های دانشمندان منتشر شده است. همچنین از وی 83 مقاله به زبانهای انگلیسی و فرانسوی در نشریات معتبر خارجی همچون مجله آسیایی، مجموعه شرق‌شناسی، مطالعات ایرانی، دانشنامه ایرانیکا و در مجموعه‌ها و یادنامه‌های ایران‌شناسان بزرگ به چاپ رسیده است. از وی پانزده نقد کتاب به زبان فارسی، دو نقد کتاب به زبان انگلیسی در BSOAS و یک نقد به زبان فرانسه در مجله‌ مطالعات ایرانی در 1992 به چاپ رسیده است.
جایزه‌ها
به آثار و فعالیتهای علمی استاد تفضلی جایزه و تقدیرنامه‌هایی اهدا شده که عبارتند از:
1. مدال درجه اول فرهنگ، 1335
2. جایزه‌ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برای ترجمه و تحقیق کتاب نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایرانیان، 1370
3. جایزه‌ کتاب برگزیده دانشگاههای کشور برای همان کتاب، 1370
4. جایزه‌ گیرشمن از فرهنگستان کتیبه‌ها و ادبیات فرانسه (یکی از پنج فرهنگستان تشکیل دهندة انستیتوی فرانسه)، اسفند 1372 (این نخستین ‌بار بود که این فرهنگستان از دانشمندی ایرانی قدردانی کرد)
5. جایزه‌ کتاب سال برای ترجمه‌ گزیده‌های زادسپرم به زبان فرانسه، 1374
6. اهدای دکتری افتخاری ایران‌شناسی دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، شهریور1375 (او نخستین استاد از کشورهای شرقی بود که موفق به دریافت این درجه علمی شد)
7. جایزه‌ کتاب سال برای تألیف کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 1377
عضویت در مجامع علمی:
ـ انجمن آسیایی پاریس از سال ۱۳۵۰
ـ انجمن بین‌المللی کتیبه‌های ایرانی (انگلستان) از سال ۱۳۵۱
ـ هیأت مؤسس انجمن آثار ملی از سال ۱۳۵۹
ـ کمیتة بین‌المللی آکتا ایرانیکا (بلژیک) از
سال ۱۳۶۰
ـ شورای علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶
ـ عضو پیوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html


کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
۱۶ آذرماه زادروز دکتر احمد تفضلی ( ۱۶ آذرماه ۱۳۱۶ - ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵)، زبان‌شناس، ایران‌شناس، پژوهشگر و  متخصص زبان‌های پهلوی و پارتی است.
یادش گرامی باد.

@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
آشنایی با ایران شناسان - احمد تفضلی
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان ـ ۲۴ دی ۱۳۷۵)


 در کلام دیگران

دکتر ژاله آموزگار او را چنین توصیف می‌کند: «این سرزمین دوست‌داشتنی را دوست داشت و با تحقیقات و سخنرانیهای عالمانه‌ خود در جای‌جای جهان، برای ایران افتخار و نام آورد. او سعی کرد و موفق شد مقام والای استادی را در سطح جهانی نگاه دارد، تفکر عالمانه و روش عالمانه داشت. برنامه‌ریز بود و سازنده، سختکوش و پرکار و بسیار موفق. در مسائل علمی کمال‌طلب بود و به این کمال و به عرضة آن در سطح بین‌المللی علاقه‌مند بود. با همه‌ دانشش، در کلاسهای درس، با دانشجویان مؤدب بود و مهربان، خنده و شوخی را چاشنی مطالب مشکل درس می‌کرد، برای کارهای دانشجویانش وقت می‌گذاشت. در جلسات کم سخن می‌گفت؛ ولی همیشه آخرین و منطقی‌ترین نظر را می‌داد. می‌توانست سکوت کند. علی‌رغم زودرنجی‌هایش، بسیاری اوقات تحمل زیادی داشت. در مقالات خود به اختصار قایل بود. بیش از آنچه می‌بایست بگوید، نمی‌گفت. اگر سخنی تازه برای گفتن و مطلبی نو برای نوشتن داشت، می‌گفت و می‌نوشت. همکاری بسیار ارزنده، انسانی مهربان، مؤدب و بااخلاق و بامناعت بود. به خصوص در مورد مسائل مالی مناعت خاصی داشت.

استاد احمد سمیعی گیلانی نیز می‌نویسد: استاد تفضلی محققی بود جدی و سختکوش و موشکاف و خبیر، با فرهنگی عمیق و ظریف. وسعت معلومات او با فراست و تیزبینی و ذوق سلیم قرین گشته، دستاوردهایی بدیع پدید آورده است. ذره‌ای کبر و عُجب در وجودش نبود. هیچ‌ گاه درصدد فضل‌فروشی برنیامد. جاه‌طلب نبود و از نمایش هم بیزار بود. در زبان پهلوی تبحّر کم‌نظیر داشت و می‌توان گفت مرجعیت جهانی پیدا کرده بود.
دامنه معارف استاد، در عین تخصص در فرهنگ و زبانهای باستان و میانه، محدود نبود. در تحقیقات خود از آشنایی پر وسعت با منابع اسلامی بهره می‌جست و به یمن آشنایی با زبانهای انگلیسی و فرانسه و عربی و آلمانی و روسی می‌توانست از مآخذ متنوع بهره گیرد.
وقت‌شناس و منظم و منضبط بود. شاگردان مستعد خود را صمیمانه و با خوشرویی تشویق و راهنمایی می‌کرد. در عین ملایمت و رفق، در مسائل علمی سختگیر و پرتوقع بود. در کار علمی تعارف نداشت و با صراحت لهجه، مخالفت و موافقت خود را ابراز می‌کرد و همه می‌دانستند که از غرض مصون است...

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11412-ashenaei-ba-iran-shenasan.html


کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
محمود زند مقدم، نویسنده و پژوهشگر بلوچ‌شناس درگذشت

وی در سال ۱۳۱۷ متولد شد. مادر او دبیر و فرانسه‌دان و دانش‌آموخته دارالمعلمات بود.
زند مقدم دوره لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران و دکتری در برنامه‌ریزی منطقه‌ای را
در دانشگاه دورهام انگلیس گذراند.

اولین بار در سال ۱۳۴۲ از طرف مرکز آمار ایران وابسته به سازمان برنامه وبودجه برای بررسی وضع درآمد و هزینه خانوار بلوچ به منطقه سفر کرد. به بلوچستان و مردمش علاقمند شد و آن‌ها را به عنوان موضوع اصلی کار و تحقیقش برگزید.

زند مقدم از سال ۵۰ تا ۵۷ به عنوان کارشناس سازمان برنامه و بودجه، همکار وزارت نیرو در مطالعه طرح‌های آبی، ریس دفتر برنامه و بودجه در زاهدان و مسئول مرکز مطالعات و پژوهش‌های خلیج فارس و دریای عمان در استان سیستان و بلوچستان مشغول بود.

از جمله آثار او می توان به مجموعه ۷ جلدی حكایت بلوچ اشاره كرد كه اقلیم و زندگی بلوچ را با لحنی خاص به تصویر كشیده است. وی پژوهشگر خلوت‌گزیده‌ای بود که نزدیک به 50سال از عمرش را به پژوهش در فرهنگ مردم بلوچستان گذراند.

محمود زند مقدم در روز ۱۴ آذرماه بر اثر ایست قلبی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت. مراسم تشییع و خاکسپاری این نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت، (چهاشنبه، ۱۶ آذرماه) در قطعه نام‌آوران( ردیف ۱۷ شماره ۲۶) با حضور خانواده، جمعی از روزنامه‌نگاران، دانشجویان و  علاقه‌مندان به آثار او و بدون حضور چهره‌های ادبی و فرهنگی برگزار شد.

☑️ مردم‌نامه درگذشت این نویسنده و پژوهشگر فرهیخته و نامدار را تسلیت می‌گوید.
Forwarded from Dootari | دوتاری
در تاریخ بیهقی آمده‌است:

و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند. بر مرکبی که هرگزننشسته بود نشانیدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنید. هیچ‌کس دست بسنگ نمی‌کرد و همه زار می‌گریستند، خاصه نشاپوریان. پس مشتی رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.

اینست حسنک و روزگارش و گفتارش، رحمه الله علیه، این بود که خود بزندگی گاه گفتی که: «مرا دعای نشاپوریان بسازد» و نساخت و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستدند، نه زمین ماند بدو و نه آب و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت، هیچ سودش نداشت.

او رفت و آن قوم که این مکر ساخته بودند، نیز برفتند. … احمق مردی که دل درین جهان بندد، که نعمتی بدهد و زشت بازستاند… چون ازین فارغ شدند بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنان‌که تنها آمده بود، از شکم مادر …

حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنان‌که پایهایش همه فرو تراشیده و خشک شد، چنان‌که اثری نماند تا بدستوری فرود گرفتند و دفن کردند، چنان‌که کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست...
@dootari
حسنک وزیر
کانال دوتاری_@dootari
بخشی از داستان بر دار کردن حسنک وزیر

از کتاب «از چنین حکایت‌ها»، گزیده‌ای از تاریخ بیهقی ٫ به انتخاب و گزینش محمدجعفر یاحقی ٫ با صدای ابوالحسن تهامی

@dootari
رادمردیّ و مرد دانی چیست
با هنرتر ز خلق گویم کیست
آنکه با دوستان بداند ساخت
و آنکه با دشمنان بداند زیست


#ترکی‌کشی‌ایلاقی

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۴۰۷.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Forwarded from شفیعی کدکنی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی

هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی

نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُش‌اند و تو گرمِ سرودنی

آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!

محمدرضا شفیعی کدکنی
[سرودی در ستایش حافظ]

#یکشنبه_ها_و_حافظ
بیستم آذرماه سالروز درگذشت احمد منزوی، نویسنده، پژوهشگر، فهرست‌نگار و نسخه‌شناس بزرگ معاصر و منتخب نوزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

... منزوی در پاکستان دو کار سترگ را در نهایت استواری و هوشیاری و با شور علمی و دور از هر گونه لاف و گزاف به انجام رسانید: یکی فهرست نسخه‌های خطی همان مرکز [مرکز تحقیقات زبان فارسی ایران و پاکستان] است که به نام فهرست کتابخانۀ گنج‌بخش در چهار جلد به چاپ رسید. دیگری فهرست مشترک نسخه‌های خطی فارسی کتابخانه‌های پاکستان است که در چهارده مجلّد است.
اینکه گفتم احمد منزوی به هوشیاری چنین خدمتی را سرانجام داد از این بابت است که او خوب دریافته بود که فرهنگ ایرانی و مخصوصاً آنچه به زبان فارسی نوشته شده است، روزگاران دراز در شبه‌قاره با زندگی مردم پیوستگی ژرف داشته است و بر ماست که آن مآثر درخشان را بشناسیم و از آن چشمه‌ها، مشتاقان جام‌های ده‌منی بنوشند. او بهترین راه را شناختن و شناساندن نسخه‌هایی دانست که به زبان فارسی در شهرها و روستاهای دوردست آن سرزمین متروک مانده است و عاشقان دلخسته ندارد. در سراسر این فهرست‌ها دو انگیزه مشهود است: یکی شناساندن آثاری که از فرهنگ ایرانی به مدت چند قرن مورد علاقه و خواندن ساکنان فارسی‌دان شبه‌قاره بوده و از آنها نسخه‌نویسی می‌شده است و ما امروز درمی‌یابیم که مردم آن صفحات به چه متونی دلبستگی داشته‌اند. دیگر اینکه ما از تألیفات و نوشته‌هایی که بومیان هند به زبان فارسی از قرن ششم به بعد تألیف کرده‌اند آگاه می‌شویم و از این راه رگه‌های پیوند مربوط به فرهنگ ایرانی را از میان آن نوشته‌ها به‌آسانی به دست می‌آوریم.
شاید همه ندانید که منزوی بسیاری از صفحات این فهرست‌ها را در حال و وضعی سیاه کرده‌ است که چندی خود را محکوم و راضی بدان کرده بود تا در گوشۀ انبارگونۀ مرکز بیتوته کند و شب را به‌سختی به پگاه برساند، به امید آنکه بامدادان نسخه‌های کرم‌خوردۀ هندی را لابه‌لا بگرداند و از آن صحیفه‌ها و دفترها، تازه‌هایی را به دوستداران و پیوندناگسستگان زبان فارسی عرضه کند.

ایرج افشار

به نقل از:

[دفترچۀ نوزدهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به استاد احمد منزوی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۰،‌ ص ۵۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFondation
#یکشنبه_ها_و_حافظ
در هر جامعه‌ای و در هر کشوری و در هر زمانی، مجموعه‌ای از «تابو»ها حضور دارد، جایی که در آن تابو وجود نداشته باشد تا‌کنون دیده نشده است. ولی به تناسب رشد و بهره‌وری از دموکراسی، از حضور آشکار تابوها و شمار آنها کاسته می‌شود و می‌توان به طور خلاصه گفت که رابطهٔ مستقیمی بین آشکاری و پُررنگی حضور تابوها و افزونی شمار آنها و فقدان دموکراسی وجود دارد.
هرچه در جامعه‌ای تابوها بیشتر باشند و حضور آشکارتری داشته باشند، آن جامعه از دموکراسی کمتر بهره دارد و هرچه تابوها کمرنگ‌تر و محدودتر شوند، آزادی و دموکراسی در آن جامعه بیشتر خواهد بود.
حافظ از آن روی که به شکستن بعضی تابوها فرا می‌خواند، همیشه شاعر آزادی و رهایی است.

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهنِ می و مطرب شد و زنّار بماند

محتسب و شیخ و خرقه و دلق، بی‌گمان در شعر اسلافِ او، به‌ویژه شاعران شعرِ مغانه، با سایه‌روشن‌هایی به کار رفته است ولی در پرتوِ هنرِ او بیان استهزاآمیز شگرفی به خود گرفته است که بی‌سابقه است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، جلد ۱، ۲۱۲ و ۲۱۶
مرگ بر مرگ



▪️در زمانی که بر خاک غلطید
از تگرگِ سحرگاهی،
آن برگ،
زیرِ لب،
تند،
با باد می‌‌گفت:
زنده‌بادا،
زندگانی!
مرگ بر مرگ!
مرگ بر مرگ!


محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس: آذر‌ماه ۱۴۰۱
#ایران
#امید
*غلطیدن: غَلْط زدن، گردیدن بر روی خود
[دهخدا]
Forwarded from ایران بوم
بیست و سوم آذر زادروز دکتر جواد طباطبایی (۲۳ آذر ۱۳۲۴، تبریز) پژوهشگر ایرانی در زمینهٔ فلسفه، تاریخ و سیاست است.

#دکتر_جواد_طباطبایی / به کوشش: شایان فرحی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17264-

نگاهی بر یک یادداشت در مجله بخارا؛ شماره 131، خرداد، تیر 1398 / رضا آقازاده
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17473-

استاد طباطبایی در نشست وضعیت اندیشه‌ورزی در ایران: #زبان_فارسی روح ملی ما است
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/10530-

#دکتر_سیدجواد_طباطبایی : حفظ وحدت سرزمینی ایران سیاسی یک وظیفه است
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/16049-

استقبال مطبوعات محلی تبریز از اظهارات دکتر جواد طباطبایی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10243-
شاه‌عباس بزرگ / دکتر سید جواد طباطبایی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10763-

نقدی بر نقد #دکتر_سید_جواد_طباطبایی / کاظم آذری
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/10818-


https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
#جواد_طباطبایی :


حفظ وحدت سرزمینی ایران ، یک وظیفه است اما بالاتر از آن ما یک رسالتی هم داریم که  آن حفظ ایران فرهنگی است، چون ما جزیی از آن واحد بزرگ هستیم. ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را بردوش ما گذاشته است تا ما بتوانیم از کیان آن در مقابل داعش، القاعده، عربستان سعودی-ترکستان بزرگ ترکیه محافظت کند.

بنابراین ما نباید فضایی را باز کنیم تا اتفاقی که ما با آن در تاریخ خودمان آشنا هستیم رخ دهد. این ائتلاف «وحدت غلامان تُرک و دستگاه خلافت» است که در گذشته هم ایران را تهدید کرده بود و این اتفاق ممکن است که دوباره بیفتد یعنی همان ترکستان بزرگ،خلافت داعش و عربستان تهدید بزرگی برای ما و حیات ما بیش از هر چیز دیگری به حساب می آید.



@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from 🌲تاریخ و زندگی🌲 (Javad Abbasi)
https://youtu.be/zC51-tWiYXI

تاریخ چگونه تحريف می شود!

ابتدا فردی از یک نفر نقل قول می کند و چون هیچ مدرک تاریخی برای مدعای این نقل قول ندارد اذعان می کند که تنها سند او همان نقل قول است. سپس بتدریج با حذف این اذعان به سندیت نداشتن، اصل نقل قول تبدیل به یک روایت تاریخی می شود و در میان بسیاری از مردم دهان به دهان می چرخد!
فواید مهارت در یک فن

ترّقی و تنزّل ملل اسباب و علل متعدّد دارد و غالبا شخص‏ بخطا میرود اگر سعی کند که برای این نوع امور یک علة‌العلل یا منشأ یگانه‏ای کشف کند ولی البته‏ از این اسباب بعضی مهمّ‏تر است و بعضی در درجهٔ دوّم و سوّم واقع میشود. همچنین این علل اساسی بِجَلی و خفی منقسم میشود.اسباب آشکار آن علّتهایی هستند که همهٔ متتبّعین و منقّدین‏ بدان پی‌میبرند و بآسانی میتوان دریافت و اسباب خفیّه آن علل عمده‏ای‏ هستند که غالبا از نظر سیاسیّون ردّ میشود و باین جهت زحمات آن‏ جمع در هر نوع اصلاحات با ملاحظهۀ همهٔ اطراف کار و انواع تبدیلات‏ و تصحیحات و زیرورو کردن و هزار بار حکّ‏واصلاح باز بجایی منتهی‏ نمیشود مادامیکه معمار آن بنا سرّ صنعت را که استادان کار می‏بینند در نیابد و باصطلاح لمّ کار و فوت کاسه‏گری را بدست نیاورد.
بدون تمهید مقدّمۀ دراز بگذریم باصل مقصود و آن این است که علاوه‏ بر علل اساسی و بزرگ نظر زن در عقب ماندن مملکت ما که واضح و روشن‏ است مانند بی‏علمی عامّه و نبودن راه صحیح و انتشار امراض فتّاک‏ و بندگی و اسیری دهاتی و معیوبی فوق‌العادۀ آلت معرفت یعنی الف‏بای‏ عربی و نبودن تربیت زنان و زندانی بودن آنان که همه‌کس(ماشاءاللّه!) در این زمان ملتفت شده بعضی علل خفیّۀ بسیار مهم نیز موجود است‏ که اهمیّت آنها کمتر از علل سابق‌الذّکر نیست و بلکه گذشته از عدم‏ انتشار علم و تربیت از خیلی از اسباب دیگر مهمّتر و بر آنها مقدّم است. در این باب ما عجالةً دو فقره ذکر میکنیم که بعقیدۀ ما از اعظم دلایل‏ پستی و خواری ما میباشد. یکی غفلت عامّه از ورزش بدنی بانواع‏ گوناگون آن است که صدها قسم از آن در فرنگ بِهزاران وسایل از طفولیّت تا پیری رایج است و مایۀ اساسی و اصل قوّت اجتماعی این ملّتها است و باید بلاشکّ این سنّت واجب یعنی ورزش و بقول فرنگیها «اسپورت»را در ایران نیز بترتیب اروپایی بی‏اندازه ترویج کرد. علّت‏ خفی دوّم که بنظر ما خیلی عمده است و مقصود اصلی از این سطور آن‏ است نداشتن اشخاص ماهر در هر فنّ و اهل اختصاص است که تمام اوقات‏ خود را بیک رشته از علوم یا صنایع داده و حتّی بیک شعبۀ کوچک از آن رشته تمام عمر را صرف کنند تا سرمایۀ اساسی علم در ملّت خزینه‏ و ذخیره‏ای داشته باشد و این اشخاص ستون و بنیان معرفت فنون مختلفه‏ در مملکت باشند ورنه اطّلاعات عمومی از هر چیز داشتن و همه‌دان‏* بودن فقط بدرد مدّعیان جاهل و خودستائی آنها میخورد که آدم در مجالس و در هیچ صحبتی از دیگران عقب نماند ولی تمام مملکت یک نَحودان‏ِ کامل، یک لغوی صحیح، یک منجّمِ ماهر، یک مورّخ درست. یک‏ ماشین‏ساز حسابی نخواهد داشت در صورتیکه هزار نفر جامع المعقول‏ و المنقول در اظهار فضل بِهَمدیگر سبقت میجویند خصوصا در استعمال‏ اصطلاحات سیاسی و علم حقوق. در هر ولایتی صدنفر «سیاسی‏دان» دارای عنوانات جدیدۀ «افتخار ایران و نجات‏دهندۀ وطن» نشسته و یک‏ طبیبِ کامل دارای اسباب و آلاتِ کافی نخواهد بود که مرض مستولی در خراسان را تشخیص بدهد یا تحقیق کند و «مرض امساله»اش ننامد و یک بیطاری که از قتل عامّ گاوها جلوگیری بتواند کرد.

*Encyclopede

#علامه‌سیدحسن‌تقی‌زاده
#استاد‌سیدحسن‌تقی‌زاده
#تقی‌زاده #کاوه #ایران

کاوه؛ سالِ پنجم؛ شمارهٔ مسلسل ۴۰؛ شماره ۶؛ ۷ بهمن‌ماه قدیم ۱۲۸۹یزدگردی، غره شوّال سنه ۱۳۳۸ه.ق، ۱۸ ژوئن فرنگی ۱۹۲۰ میلادی؛ بازچاپ ۱۳۶۱؛ نشر ویس.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
⁣⁠⁣بیست و هفتم آذرماه سالروز درگذشت محمّدتقی دانش‌پژوه

دانش‌پژوه در تمام سفرهای داخلی و خارجی خود یگانه همّش بر آن بوده است که به مجموعه‌های نسخ خطی دست بیابد و به فهرست‌برداری آنها بپردازد. بی‌دلیل نیست که مستشرقان شوروی گفته‌اند که دانش‌پژوه در قبال سؤال تنظیم‌کنندگان برنامۀ سفر خود در آن کشور گفته بوده است که من فقط سه چیز می‌خواهم: کتابخانه، مسجد و گورستان (البته روشن است که برای ثبت و ضبط کتابه‌های قبور قدیم). نتیجۀ کار بزرگ و نادرالمثال دانش‌پژوه آن است که فؤاد سزگین در تألیف معتبر و مهم خود به نام Geschichte des arabischen Schrifttums و نیز بریگل در تحریر روسی کتاب‌شناسی مشهور Persian Literature; A Bio-bibliographical Survey تألیف استوری عالم فقید انگلیسی از فهارس دانش‌پژوه استفادۀ شایان برده‌اند. آن‌چنان‌که بی‌تردید می‌توان گفت که اگر بیست و چند جلد فهرست دانش‌پژوه نبود، آن دو تألیف به کمال وضع موجود نرسیده بود.
مجموعۀ فهرست‌های دانش‌پژوه منبع بزرگ و از مراجع اساس اخذ اطلاعات کتاب‌شناسی اسلامی برای تمام کسانی است که در طول بیست سال اخیر در ایران و خارج از ایران به تحقیق در مباحث مختلف مربوط به فرهنگ ایران و اسلام پرداخته‌اند.
ارجاعاتی که در مقدمه‌ها و مراجع و مصادر کتب منتشرشده در این مدت به آثار دانش‌پژوه و حتی راهنمایی‌های شفاهی او شده است گواهی است روشن‌تر بر این نکته.
دانش‌پژوه در تهیۀ فهارس خود برخلاف اکثر فهرست‌نویسان شرقی و علی‌الخصوص ایرانی سعی کرده است که فهارس و مراجع مغربی یعنی آثار شرق‌شناسان و آن هم در اکثر زبان‌ها را ببیند و به دیدۀ نقد بنگرد.
خصوصیت دیگر فهرست‌های دانش‌پژوه آن است که او در معرفی نسخه‌ها از معرفی متن و تحقیق در احوال مؤلف و سنجش و بیان احتمالات غافل نمانده است، ولو آنکه مجبور شده باشد که چندین صفحه مطلب دربارۀ نسخه‌ای منفرد اختصاص دهد که از حدّ یک فهرست معمولی خارج باشد. بعضی از آگاهان این کار او را بسیار می‌پسندند و بعضی از خرده‌گیران هم نمی‌پسندند.
اگر تا کنون در تاریخ کتاب‌شناسی اسلامی تألیفات ابن‌الندیم و حاجی خلیفه و شیخ آقا بزرگ طهرانی از مآخذ اصلی و اولی بود، اینک فهرست‌هایی که دانش‌پژوه از نسخه‌های خطی و میکروفیلم‌ها منتشر کرده است در کنار آن آثار برای همیشه و به‌طور زوال‌ناپذیر مرجع مسلّم در تحقیقات اسلامی و ایرانی خواهد بود.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۱۷۰-۱۱۷۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
⁣⁣⁠⁣بیست و هشتم آذرماه سالروز درگذشت دکتر محمود افشار

کردستان و وحدت ملّی ایران

از آنجا که کردها از نژاد ایرانی هستند و زبان کردی نیز یکی از زبان‌های مهم ایرانی می‌باشد، برای ایران «مسئلۀ کرد» وجود ندارد، هرچند در اثر تحریکات خارجی، مانند طغیان شیخ عبیدالله در زمان قاجارها و سمیتقو در زمان پهلوی اول و قاضی محمد و حزب دموکراتش در زمان پهلوی دوم گاهی برای ایران «مسئله» ساخته‌اند که خوشبختانه حل و فصل شده‌ است.
کردهای ایران خودشان را با سایر ایرانیان متفاوت نمی‌دانند. اگر گاهی اختلاف مذهبی شیعه و سنی به‌واسطۀ سوء سیاست دولت‌های گذشته یا تحریکات خارجی موجب اختلاف بوده، چندی است که اکثریت مردم متوجه شده‌اند که تفاوت در طریقۀ مذهب، خاصه که دین اصلی یکی می‌باشد نباید موجب تفرقه میان ملتی گردد. چون کردها مانند دیگر ایرانیان از نژاد ایرانی (آرین) می‌باشند و زبانشان هم یکی از گویش‌های آریایی (ایرانی) می‌باشد، اصولاً احساس دوگانگی با سایر مردم ایران ندارند، مگر گاهی به‌سبب تحریک خارجیان یا افراد جاه‌طلب داخلی. اما این وضع در کشورهای دیگر اینطور نیست، و در آنجاها به‌راستی یک «مسئلۀ کرد» وجود دارد.
در هرحال ایران یک کشور بیگانه نیست که کردستان را گرفته و استعمار کرده باشد و حال کردها بخواهند خود را از آن مستقل نمایند. به تاریخ نگاه کنید. خواهید دید که همیشه کردستان، مانند استان همسایه‌اش آذربایجان عضو لاینفک ایران بوده است و درحقیقت خود ایران است. کرد یکی از طوایف اصلی ایران و ایرانی است و لازم نیست که در ایرانیت حل شود. چنین عملی تحصیل حاصل است. عمومیت یافتن زبان مشترک در کنار زبان محلی کردی برای حسن تفاهم بیشتر میان افراد و اقوام یک ملت است، آن هم زبان‌هایی که خواهر و برادرند.

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۴۳۹-۳۵۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
#یکشنبه_ها_و_حافظ

صحبتِ حُکام ظلمت شبِ یلداست
نور زِ خورشید جوی/خواه بو‌ که برآید

صحبت: دوستی، هم‌نشینی، نشست و برخاست

صحبت حُکّام: «رسول (ص) گفت: دشمن‌ترین علما نزد حق تعالی علمایی‌اند که به نزدیک امرا شوند.» «و گفت: علما امانت‌داران پیغامبران‌اند- تا با سلطانان مخالطت نكنند- و چون مخالطت کردند، در امانت خیانت کردند.» «و بوذر گفت فرا سَلَمَه که: دور باش از درگاه سلطان، که از دنیاوی هیچ چیز به تو نرسد که نه از آن زیادت از دین تو بشود. (غزالی، کیمیا، ۱۳۸۱)

ظلمت: در کنار حکام، احتمالا تبادر به «ظالم» دارد.

یلدا: کلمه‌ای است سریانی به معنی میلاد عربی، چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می‌کرده‌اند. (نک. حاشیه معین بر برهان، ذیل همین واژه.) گفته‌اند کنستانتین قیصر روم، تولد مسیح را که نامعلوم بود در روز کریسمس کنونی قرار داده، که از همان هنگام جشن گرفته می‌شود. شب اول زمستان، اول دی، نقطهٔ انقلاب شَتَوی، شبی بلند؛ اهل احکامْ آن را شبی نحس می‌دانند. گویند شب تولد عیسی (ع) است. يلدا به معنی سیاه و تاریک و دراز و عمیق نیز آمده است؛ خاقانی
گر آن كيخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد این در چاه یلدا؟

(مصفى، فرهنگ اصطلاحات نجومی) دراز‌ترین شب سال، که در اصطلاح عمومی آن را شب چلّه نیز می‌گویند، چون زمستان عملی را دو ماه می‌دانند که ۴۰ روز اول آن را چلّهٔ بزرگ و ۲۰ روز آخر آن را چلّهٔ کوچک می‌نامند [...] ظاهراً نخست میلاد ایزد مهر بوده و با انتقال بعضی از آداب مهرپرستی به مسیحیت، جشن میلاد مهر به کریسمس تغییر صورت داده و جای آن اندکی گشته است. (مصاحب)

خورشید: نماد نور و روشنی و حیات، و در اینجا به نظر می‌رسد مراد حضرت حق یا حاکم تمامت کاینات باشد.

بو که: (مخفف آن: بوک): بوَد که، امید که، باشد که، شاید که در معنی و کاربرد کنونی) (دهخدا)
خاقانی:
هر چه اندوختم، این طایفه را رشوه دهم
بوکه در راه گروگان شدنم نگذارند

دکتر سعید حمیدیان، شرحِ شوق
[در شرح و تحلیل اشعار حافظ]
جلد چهار، صفحهٔ ۲۶۸۴
#یلدا
#حافظ
درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ که از این رسانه منتشر می‌شود، با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
2024/09/27 23:16:42
Back to Top
HTML Embed Code: