Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 پایکوبی شمالی (مازندرانی) چککه سِما
🔸 در این توژک گوشه کوچکی از این پایکوبی(رقص )را میبینید این پایکوبی از تنوع ویژه ای برخوردار هست هر بانوی مازندرانی با سبک و سیاق ویژه خود این رقص را اجرا میکرد زنان هنرمند در جشنها به هنرنمایی میپرداختند زنانی که امروز یا در زیر خروارها خاک خوابیده اند و یا اینکه آنقدر مسن و پیر هستند که توان به نمایش گذاشتن هنر خودرا ندارند.نسلهای امروزی هم تنها شکل بسیار ساده ای از این پایکوبی را اجرا میکنند.
عروسی های قدیم یک دنس بود و چه لذتی داشت.
یادش بخیر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
🔸 در این توژک گوشه کوچکی از این پایکوبی(رقص )را میبینید این پایکوبی از تنوع ویژه ای برخوردار هست هر بانوی مازندرانی با سبک و سیاق ویژه خود این رقص را اجرا میکرد زنان هنرمند در جشنها به هنرنمایی میپرداختند زنانی که امروز یا در زیر خروارها خاک خوابیده اند و یا اینکه آنقدر مسن و پیر هستند که توان به نمایش گذاشتن هنر خودرا ندارند.نسلهای امروزی هم تنها شکل بسیار ساده ای از این پایکوبی را اجرا میکنند.
عروسی های قدیم یک دنس بود و چه لذتی داشت.
یادش بخیر
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
سوم فروردینماه سالروز درگذشت عبدالعظیم قریب گرکانی
استاد دو منّت بزرگ بر ادب فارسی داشت. یکی آنکه دستوری کوتاه برای زبان فارسی اما به زبانی روشن و در قالبی تازه نوشت. اگرچه میرزا حبیب اصفهانی و بعضی از ایرانیان و فرنگیان پیش از او بدین کار دست زده بودند، اما کتاب استاد رواج عام یافت و نسل پنجاه سال اخیر قواعد زبان را از آنچه مرحوم قریب مدوّن و مبوّب کرده است، آموختهاند. اغلب کتب اخیر هم بر همان اسلوب است که او بنیاد گذارده است.
دیگر آنکه منتخباتی ظریف مبتنی بر ذوق خاص و لطیف فارسیگویان فراهم کرد که سالها در مدارس تدریس میشد و نمونههایی برازنده و درخشانی از آثار خوب منظوم و منثور قدما را در بر داشت.
استاد در دوران حیات علمی خود از تحقیق بازننشست و آثار مفیدی از خود به جای گذاشت که فهرست آنها که چاپ شده است به شرح زیر است:
الف. کتابهای درسی
۱. قواعد فارسی (صرف و نحو فارسی، سه جلد).
۲. دستور زبان فارسی (چهار جلد).
۳. بدایة الادب (۱۳۲۴ق).
۴. فرائد الادب، شش جلد (چاپهای متعدد دارد).
۵. کتاب املاء، سه جلد (چاپهای چند دارد).
۶. کتاب فارسی، دو جلد (با همکاری چند تن از فضلای دیگر، برای وزارت فرهنگ).
۷. سخنان شیوا (۱۳۱۸).
۸. کتاب فارسی (از انتشارات مؤسسۀ وعظ و خطابه).
۹. دستور زبان فارسی، دو جلد (با همکاری چهار استاد دیگر).
ب. تصحیح و تحشیۀ متون
۱۰. کلیله و دمنه (که چندین بار طبع شده است).
۱۱. منتخب کلیله و دمنه (که برای مدارس تهیه شده است).
۱۲. تاریخ برامکه (به انضمام رسالهای مفصل در احوال برامکه).
۱۳. گلستان سعدی (که چندین بار طبع شده است).
۱۴. بوستان سعدی.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۲۱۵-۲۱۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
@ESHTADAN
استاد دو منّت بزرگ بر ادب فارسی داشت. یکی آنکه دستوری کوتاه برای زبان فارسی اما به زبانی روشن و در قالبی تازه نوشت. اگرچه میرزا حبیب اصفهانی و بعضی از ایرانیان و فرنگیان پیش از او بدین کار دست زده بودند، اما کتاب استاد رواج عام یافت و نسل پنجاه سال اخیر قواعد زبان را از آنچه مرحوم قریب مدوّن و مبوّب کرده است، آموختهاند. اغلب کتب اخیر هم بر همان اسلوب است که او بنیاد گذارده است.
دیگر آنکه منتخباتی ظریف مبتنی بر ذوق خاص و لطیف فارسیگویان فراهم کرد که سالها در مدارس تدریس میشد و نمونههایی برازنده و درخشانی از آثار خوب منظوم و منثور قدما را در بر داشت.
استاد در دوران حیات علمی خود از تحقیق بازننشست و آثار مفیدی از خود به جای گذاشت که فهرست آنها که چاپ شده است به شرح زیر است:
الف. کتابهای درسی
۱. قواعد فارسی (صرف و نحو فارسی، سه جلد).
۲. دستور زبان فارسی (چهار جلد).
۳. بدایة الادب (۱۳۲۴ق).
۴. فرائد الادب، شش جلد (چاپهای متعدد دارد).
۵. کتاب املاء، سه جلد (چاپهای چند دارد).
۶. کتاب فارسی، دو جلد (با همکاری چند تن از فضلای دیگر، برای وزارت فرهنگ).
۷. سخنان شیوا (۱۳۱۸).
۸. کتاب فارسی (از انتشارات مؤسسۀ وعظ و خطابه).
۹. دستور زبان فارسی، دو جلد (با همکاری چهار استاد دیگر).
ب. تصحیح و تحشیۀ متون
۱۰. کلیله و دمنه (که چندین بار طبع شده است).
۱۱. منتخب کلیله و دمنه (که برای مدارس تهیه شده است).
۱۲. تاریخ برامکه (به انضمام رسالهای مفصل در احوال برامکه).
۱۳. گلستان سعدی (که چندین بار طبع شده است).
۱۴. بوستان سعدی.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۲۱۵-۲۱۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
@ESHTADAN
شعر و خوانش
دکتر باستانی پاریزی
دو سروده از
از دکتر باستانی پاریزی
ياد آن شب كه صبا در رَهِ ما گُل میريخت
بر سَر ما زِ در و بام و هوا گُل میريخت
سر به دامانِ مَنَت بود و زِ شاخ گُل سرخ
بر رُخِ چون گُلَت آهسته صبا گُل میريخت
خاطرت هست كه آنشب همه شب تا دَمِ صبح
شب جدا شاخه جدا باد جدا گُل میريخت
نسترن خُم شده لعل لب تو میبوسيد
خضر، گويی به لبِ آب بقا گُل میريخت
زلفِ تو غرقه به گُل بود و هر آنگاه كه من
میزدم دست بدان زلف دو تا گُل میريخت
تو به مَه خيره چو خوبان بهشتی و صبا
چون عروس چَمَنَت بر سر و پا گُل میريخت
گيتي آنشب اگر از شادی ما شاد نَبود
راستی تا سحر از شاخه چرا گُل میريخت؟
شادی عشرتِ ما باغ گُل افشان شده بود
كه بپای من و تو از همه جا گُل میريخت.
#استاددکترمحمدابراهیمباستانیپاریزی
#پرویزبهرام
#یادبود_بزرگان
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
از دکتر باستانی پاریزی
ياد آن شب كه صبا در رَهِ ما گُل میريخت
بر سَر ما زِ در و بام و هوا گُل میريخت
سر به دامانِ مَنَت بود و زِ شاخ گُل سرخ
بر رُخِ چون گُلَت آهسته صبا گُل میريخت
خاطرت هست كه آنشب همه شب تا دَمِ صبح
شب جدا شاخه جدا باد جدا گُل میريخت
نسترن خُم شده لعل لب تو میبوسيد
خضر، گويی به لبِ آب بقا گُل میريخت
زلفِ تو غرقه به گُل بود و هر آنگاه كه من
میزدم دست بدان زلف دو تا گُل میريخت
تو به مَه خيره چو خوبان بهشتی و صبا
چون عروس چَمَنَت بر سر و پا گُل میريخت
گيتي آنشب اگر از شادی ما شاد نَبود
راستی تا سحر از شاخه چرا گُل میريخت؟
شادی عشرتِ ما باغ گُل افشان شده بود
كه بپای من و تو از همه جا گُل میريخت.
#استاددکترمحمدابراهیمباستانیپاریزی
#پرویزبهرام
#یادبود_بزرگان
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
📻 اپیزود نوروزی رادیو مردمنامه: نُو روز باستانی 🎙️
✅ یکی از جذابترین مسائل در بررسی تاریخ مردم، آنجاست که میبینیم رسمی سالها در میان ایرانیان جریان داشته و مثلاً ما همان نوروزی را جشن میگیریم که داریوش هخامنشی و همسرش آرتیستونه در تختجمشید جشن میگرفتند. همان عناصری را بر سر سفره هفتسین میگذاریم که شاهان ساسانی میگذاشتند. مشتاق رسیدن همان عیدی هستیم که فردوسی، حافظ و سعدی صدها سال پیش مشتاق آمدنش بودند و برایش شعر میسرودند. اگر امروز مدیران ما به کارکنان خود عیدی میدهند، شاهان اشکانی و ساسانی هزاران سال پیش همین کار را میکردند. یا اگر ما در هزارهی سوم به خرید لباس عید میرویم، نظامی ۸۰۰ سال پیش گفته: جامه نو کن که فصل نوروز است!
📣 گویندگان این اپیزود؛ فریما دستیار و محمد گودرزی؛ نویسنده محتوا، فاطمه کاملی و طراح تصویر و صداگذار نیز فاطمه نصیریراد بودهاند.
📌با ورود به لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه، این اپیزود جدید را گوش کنید:👇👇👇
🔗https://mardomnameh.com/radiomardomnameh
✅ یکی از جذابترین مسائل در بررسی تاریخ مردم، آنجاست که میبینیم رسمی سالها در میان ایرانیان جریان داشته و مثلاً ما همان نوروزی را جشن میگیریم که داریوش هخامنشی و همسرش آرتیستونه در تختجمشید جشن میگرفتند. همان عناصری را بر سر سفره هفتسین میگذاریم که شاهان ساسانی میگذاشتند. مشتاق رسیدن همان عیدی هستیم که فردوسی، حافظ و سعدی صدها سال پیش مشتاق آمدنش بودند و برایش شعر میسرودند. اگر امروز مدیران ما به کارکنان خود عیدی میدهند، شاهان اشکانی و ساسانی هزاران سال پیش همین کار را میکردند. یا اگر ما در هزارهی سوم به خرید لباس عید میرویم، نظامی ۸۰۰ سال پیش گفته: جامه نو کن که فصل نوروز است!
📣 گویندگان این اپیزود؛ فریما دستیار و محمد گودرزی؛ نویسنده محتوا، فاطمه کاملی و طراح تصویر و صداگذار نیز فاطمه نصیریراد بودهاند.
📌با ورود به لینک زیر؛ در وبگاه مردمنامه، این اپیزود جدید را گوش کنید:👇👇👇
🔗https://mardomnameh.com/radiomardomnameh
💥۶ فروردین زادروز #زرتشت اندیشمند و فیلسوف ایرانی گرامی باد.
🔸پیام درخشان و بزرگ فیلسوف باستانی ما زرتشت اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در شاهنامه فردوسی به صورتی گسترده در همه داستانها و ماجراها متبلور و بیان شده است .
#جلیل_دوستخواه
@shahnamehpajohan
@ESHTADAN
🔸پیام درخشان و بزرگ فیلسوف باستانی ما زرتشت اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در شاهنامه فردوسی به صورتی گسترده در همه داستانها و ماجراها متبلور و بیان شده است .
#جلیل_دوستخواه
@shahnamehpajohan
@ESHTADAN
▪️به مناسبت سالروز درگذشت
ریچارد نلسون فرای (۱۰ ژانویه ۱۹۲۰- ۲۷ مارس ۲۰۱۴) ایرانشناس برجسته آمریکایی و استاد بازنشستهٔ دانشگاه هاروارد..🔻
ریچارد نلسون فرای (۱۰ ژانویه ۱۹۲۰- ۲۷ مارس ۲۰۱۴) ایرانشناس برجسته آمریکایی و استاد بازنشستهٔ دانشگاه هاروارد..🔻
Forwarded from Pahlavi Notes یادداشتهای پهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از مصاحبه تلوزیون سیانان با پروفسور فرای
Richard Nelson Frye (January 10,1920 - March 27, 2014)
@PAHLAVICA
Richard Nelson Frye (January 10,1920 - March 27, 2014)
@PAHLAVICA
Forwarded from Pahlavi Notes یادداشتهای پهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه پروفسور فرای با صدا و سیمای جمهوری اسلامی
Richard Nelson Frye (January 10,1920 - March 27, 2014)
@PAHLAVICA
Richard Nelson Frye (January 10,1920 - March 27, 2014)
@PAHLAVICA
آنچه درباره ساعت زمین نمیدانید
ساعت زمین یا ساعت آبی زمین برنامه ای برای نجات زمین و اگاهی عمومی است که در سال 2014 با هدف ایجاد قدرت گیری بیشتر از توان عمومی مردم و تشویق مردم سراسر جهان به انجام فعالیتهای متنوع تر و گستردهای فراتر از خاموش کردن چراغها در ساعت مقرر بپردازند.
این برنامه به شرکت کنندگان امکان می دهد با تامین امکانات مالی فعالیت مثبت تر و تغییرات کاملا محسوس و مادی درکنار فعالیت نمادین خاموشی انجام دهند. مراسم ساعت زمین در سال 2014 همچون سال های گذشته در 29 مارچ درساعت 8.30 تا 9.30 به وقت محلی برگزار میشود.
هدف ساعت زمین چیست؟
ساعت زمین تشویق میکند تمام جامعه های بشری را به برقرار ارتباط متقابل و مشارکت در برخورداری از فرصتها برای آگاهی و مقابله با چالشهای موجود در مسیر دنیای مسئولیت پذیر در برابر طبیعت وادار کند.
هدف اصلی این حرکت نمادین تشویق تمامی افراد، شخصیتهای مشهور، صاحبان کسب و کار و تجارت به شرکت و نشان دادن نقش رهبری خود دراقدام برای حل مشکلات زمین است. ساعت زمین ویترینی جهانی برای اندازه گیری وسنجش میزان تلاشها و تاثیر این افراد در تغییر رفتار انسا ن و تغییر سبک زندگی مردم براساس ارزشهای پایدار و دوستدار طبیعت و کاهش روند تخریب کنونی زمین است.
روز زمین نخستین بار به پیشگامی و ابتکار بیناد حیات وحش استرالیا در سیدنی شکل گرفت و اکنون با مشارکت بیش از 2.2 میلیون انسان و 2000 شرکت تجاری که هر سال چراغهای خود را دراین ساعت خاموش می کنند به بزرگترین اقدام جهانی در نجات زمین مبدل شده است. 2014 هشتمین سال برگزاری این مراسم است.
آیا خاموش کردن چراغها خطرناک نیست؟
این برنامه تنها خواستار خاموش کردن چراغ های غیر ضروری است نه چراغ هایی که برای سلامت عمومی الزامی هستند.
چه نوع شمعهایی برای ساعت زمین باید استفاده کرد؟
با توجه به مواد مخرب محیط زیست در شمعهای عادی و سنتی الزامی است تنها از شمعهایی استفاده شود که صددرصد از جنس سویا و یا موم طبیعی ساخته شده وقابل بازیافت باشند. شمعهایی بدون دود و بدون مواد سمی و آلاینده و یا حساسیت زا که حقیقتا از مواد طبیعی باشند. ودرساخت آن شمعها نیز از مواد مخرب و الاینده جو زمین استفاده نشده باشد.
این شمعها باید بدور از دسترس کودکان، بدور از پنجرهها ودرجای ثابت و امن و بی خطر قرار بگیرند تا ایجاد خطر آتشسوزی نکند.
خاموش کردن چراغ ها به طور کاملا همزمان راس ساعت مقرر بسیار اهمیت دارد درغیر انی صورت اثر نمادین خود را از دست می دهد.
چرا 29 ماه مارچ؟
زیرا این ماه آغاز بهار و اغاز پاییز در نیمکره جنوبی است که امکان می دهد شاهد غروب همزمان خورشید در هر دو نیمکره باشیم. این کار به طور همزمان در این تاریخ اثر بصری این اقدام را بیشتر می کند.
ساعت زمین تاکنون نقشی در کاهش مصرف انرژی نداشته و تنها نقش نمادین دارد. ایده ساعت زمین حاصل فعالیت یک تیم واتاق فکر به رهبری مدیر اجرایی و از بنیادگذاران ساعت زمین به نام اندی رایدلی بود و نتیجه همکاری او با لئو بورنت از بنیاد حمایت از حیات وحش استرالیا و شرکت فایرفکس در مقابله با تغییرات اب و هوایی بود.
این ایده تا سال 2007 همچان با تردید و انتقاداتی روبرو بود اما اکنون با برگزار انواع راهپیمایی ها و آغاز گفتگو درباره تغییرات آب و هوایی و توجه عمومی به حل مشکلات رویاروی کره زمین این مراسم کاملا پذیرفته شده است.
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/12178-saat-zamin.html
___
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
ساعت زمین یا ساعت آبی زمین برنامه ای برای نجات زمین و اگاهی عمومی است که در سال 2014 با هدف ایجاد قدرت گیری بیشتر از توان عمومی مردم و تشویق مردم سراسر جهان به انجام فعالیتهای متنوع تر و گستردهای فراتر از خاموش کردن چراغها در ساعت مقرر بپردازند.
این برنامه به شرکت کنندگان امکان می دهد با تامین امکانات مالی فعالیت مثبت تر و تغییرات کاملا محسوس و مادی درکنار فعالیت نمادین خاموشی انجام دهند. مراسم ساعت زمین در سال 2014 همچون سال های گذشته در 29 مارچ درساعت 8.30 تا 9.30 به وقت محلی برگزار میشود.
هدف ساعت زمین چیست؟
ساعت زمین تشویق میکند تمام جامعه های بشری را به برقرار ارتباط متقابل و مشارکت در برخورداری از فرصتها برای آگاهی و مقابله با چالشهای موجود در مسیر دنیای مسئولیت پذیر در برابر طبیعت وادار کند.
هدف اصلی این حرکت نمادین تشویق تمامی افراد، شخصیتهای مشهور، صاحبان کسب و کار و تجارت به شرکت و نشان دادن نقش رهبری خود دراقدام برای حل مشکلات زمین است. ساعت زمین ویترینی جهانی برای اندازه گیری وسنجش میزان تلاشها و تاثیر این افراد در تغییر رفتار انسا ن و تغییر سبک زندگی مردم براساس ارزشهای پایدار و دوستدار طبیعت و کاهش روند تخریب کنونی زمین است.
روز زمین نخستین بار به پیشگامی و ابتکار بیناد حیات وحش استرالیا در سیدنی شکل گرفت و اکنون با مشارکت بیش از 2.2 میلیون انسان و 2000 شرکت تجاری که هر سال چراغهای خود را دراین ساعت خاموش می کنند به بزرگترین اقدام جهانی در نجات زمین مبدل شده است. 2014 هشتمین سال برگزاری این مراسم است.
آیا خاموش کردن چراغها خطرناک نیست؟
این برنامه تنها خواستار خاموش کردن چراغ های غیر ضروری است نه چراغ هایی که برای سلامت عمومی الزامی هستند.
چه نوع شمعهایی برای ساعت زمین باید استفاده کرد؟
با توجه به مواد مخرب محیط زیست در شمعهای عادی و سنتی الزامی است تنها از شمعهایی استفاده شود که صددرصد از جنس سویا و یا موم طبیعی ساخته شده وقابل بازیافت باشند. شمعهایی بدون دود و بدون مواد سمی و آلاینده و یا حساسیت زا که حقیقتا از مواد طبیعی باشند. ودرساخت آن شمعها نیز از مواد مخرب و الاینده جو زمین استفاده نشده باشد.
این شمعها باید بدور از دسترس کودکان، بدور از پنجرهها ودرجای ثابت و امن و بی خطر قرار بگیرند تا ایجاد خطر آتشسوزی نکند.
خاموش کردن چراغ ها به طور کاملا همزمان راس ساعت مقرر بسیار اهمیت دارد درغیر انی صورت اثر نمادین خود را از دست می دهد.
چرا 29 ماه مارچ؟
زیرا این ماه آغاز بهار و اغاز پاییز در نیمکره جنوبی است که امکان می دهد شاهد غروب همزمان خورشید در هر دو نیمکره باشیم. این کار به طور همزمان در این تاریخ اثر بصری این اقدام را بیشتر می کند.
ساعت زمین تاکنون نقشی در کاهش مصرف انرژی نداشته و تنها نقش نمادین دارد. ایده ساعت زمین حاصل فعالیت یک تیم واتاق فکر به رهبری مدیر اجرایی و از بنیادگذاران ساعت زمین به نام اندی رایدلی بود و نتیجه همکاری او با لئو بورنت از بنیاد حمایت از حیات وحش استرالیا و شرکت فایرفکس در مقابله با تغییرات اب و هوایی بود.
این ایده تا سال 2007 همچان با تردید و انتقاداتی روبرو بود اما اکنون با برگزار انواع راهپیمایی ها و آغاز گفتگو درباره تغییرات آب و هوایی و توجه عمومی به حل مشکلات رویاروی کره زمین این مراسم کاملا پذیرفته شده است.
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/12178-saat-zamin.html
___
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
www.iranboom.ir
آنچه درباره ساعت زمین نمیدانید
Forwarded from ایران بوم
زندگینامه شادروان دکتر فریدون آدمیت (۱۲۹۹، تهران – ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، تهران)
پایان نامهاش را درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیر کبیر نوشت که دو سال بعد (1323) با عنوان امیر کبیر و ایران ویا ورقی از تاریخ ایران با مقدمه استادش دکتر محمود محمود به دست چاپ سپرده شد. این کتاب بعدها با عنوان امیر کبیر وایران از سوی انتشارات خوارزمی تجدید چاپ شد و در هر بار، با تجدید نظرهایی از سوی آدمیت روبرو شد به نحوی که آخرین تجدید نظر بر این کتاب را آدمیت در سال 1353 بر آن اعمال و در مقدمه خود به آن اشاره کرد.
آدمیت درحالی که دانشجوی دانشکده حقوق بود در سال 1319 به استخدام وزارت خارجه در آمد تا ضمن کار تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. نخستین فعالیت اداری- اجرایی آدمیت دبیری سفارت ایران در لندن بود.
وی در کنار ماموریت اداری، به دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن رفت و بعد از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ سیاسی و فلسفه سیاسی در سال 1951 به درجه دکتری دست یافت.
آدمیت پس از این دوران به تهران بازگشت در سال 1328 به معاونت اداره حقوقی وزارت امور خارجه منصوب شد.
این مسئولیت چندان به طول نینجامید به نحوی که دو سال بعد در دولت مرحوم دکتر مصدق (1330) به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و سپس وزیر مختاری در آن جا تعیین شد.
این ماموریت تا سال 1338 ادامه داشت و وی در این سالها (1955) دومین اثر خود را با عنوان «جزایر بحرین؛ تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل» به زبان انگلیسی در نیویورک منتشر کرد.
شرکت در چندین کنفرانس و انجام وظیفه در مقام داور بینالملل دیوان دائمی حکمیت لاهه از فعالیتهای دیگر آدمیت به شمار میرفت.
مدیرکلی سیاسی با مقام سفیرکبیری (1339)، سفارت کبرای ایران در لاهه (1340) و سفیر کبیری در دهلی نو (1342) از دیگر سمتهای اداری واجرایی آدمیت در خارج از ایران بود که با بازگشت به ایران و دریافت سمت مشاور عالی سیاسی (1344) پایان یافت.
فریدون آدمیت بعد از مدتی تقاضای بازنشستگی کرد و از اواخر دهه 40 تمامی وقت و انرژی خود را صرف مطالعه و تحقیق در عصر مشروطیت کرد و با روش تحقیق علمی و تاریخنگاری انتقادی، ایدهها و جریانات آن دوران را به موضوع مطالعه خود تبدیل کرد.
آدمیت در نزدیک به سه دهه کار پژوهشی توانست برخی از مهمترین رخدادهای و جریانات عصر مشروطه را در نزدیک به 25 کتاب تالیف کند و از این بابت سهمی جدی در هدفمند ساختن و نیز جهت دادن به تاریخ نگاری علمی ایفا کند. از این بابت وی را به حق پدر تاریخ نگاری نوین ایران باید نام نهاد.
آثار آدمیت عبارتند از:
امیر کبیر و ایران 1324 بعدها انتشارات خوارزمی
فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت؛ انتشارات سخن،1340
برخورد عقاید و تکامل پارلمانی در مجلس اول (مجله سخن 1344)
سرنوشت قائم مقام (انتشارات سخن،1344)
سه مکتوب میرزا فتحعلی، سه مکتوب و صد خطابه میرزا آقاخان (مجله یغما 1345)
اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، (انتشارات پیام، 1346)
اندیشههای میرزا طالبوف تبریزی (انتشارات پیام، 1346)
انحطاط تاریخ نگاری در ایران (مجله سخن.1346)
اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده (انتشارات خوارزمی،1349)
اندیشه ترقی و حکومت قانون؛ عصر سپهسالار (انتشارات خوارزمی،1351)[یادی از مدیر انتشارات خوارزمی]
مقالات تاریخی (انتشارات دماوند،1352)
فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران (انتشارات پیام،1354)
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران (انتشارات پیام،1355)
افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار (انتشارات آگاه،1356با همکاری هما ناطق)
عقاید و آرای شیخ فضل الله نوری (کتاب جمعه، شماره 31 سال 1359)
آشفتگی در فکر تاریخی (انتشارات مجله جهان اندیشه، 1360)
شورش بر امتیازنامه رژی (انتشارات پیام، 1360)
مجلس اول و بحران آزادی (انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1370)
تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم (انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1375)
آدمیت دو کتاب آماده شده برای انتشار هم دارد به نام تاریخ دیپلماسی در ایران و جلد دوم تاریخ فکر که به دلیل بیماری و کهولت نتوانست آنها را به پایان برساند.
کتابی هم به همت علی اصغر حقدار با عنوان «فریدون آدمیت و تاریخ مدرنیته در عصر مشروطیت» از سوی انتشارات کویر به بازار کتاب عرضه شده است که در آن زندگی و آثار این مورخ مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر فریدون آدمیت روز دهم فروردین 1387 بعد از طی بیش از 20 روز عمل جراحی در بیمارستان تهران کلینیک تهران در گذشت و پیکر وی در روز یازدهم فروردین در مقبره خانوادگیاش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13248-fereidun-adamiat.html
@iranboom_ir
پایان نامهاش را درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیر کبیر نوشت که دو سال بعد (1323) با عنوان امیر کبیر و ایران ویا ورقی از تاریخ ایران با مقدمه استادش دکتر محمود محمود به دست چاپ سپرده شد. این کتاب بعدها با عنوان امیر کبیر وایران از سوی انتشارات خوارزمی تجدید چاپ شد و در هر بار، با تجدید نظرهایی از سوی آدمیت روبرو شد به نحوی که آخرین تجدید نظر بر این کتاب را آدمیت در سال 1353 بر آن اعمال و در مقدمه خود به آن اشاره کرد.
آدمیت درحالی که دانشجوی دانشکده حقوق بود در سال 1319 به استخدام وزارت خارجه در آمد تا ضمن کار تحصیلات خود در خارج از کشور را تکمیل کند. نخستین فعالیت اداری- اجرایی آدمیت دبیری سفارت ایران در لندن بود.
وی در کنار ماموریت اداری، به دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن رفت و بعد از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ سیاسی و فلسفه سیاسی در سال 1951 به درجه دکتری دست یافت.
آدمیت پس از این دوران به تهران بازگشت در سال 1328 به معاونت اداره حقوقی وزارت امور خارجه منصوب شد.
این مسئولیت چندان به طول نینجامید به نحوی که دو سال بعد در دولت مرحوم دکتر مصدق (1330) به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و سپس وزیر مختاری در آن جا تعیین شد.
این ماموریت تا سال 1338 ادامه داشت و وی در این سالها (1955) دومین اثر خود را با عنوان «جزایر بحرین؛ تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل» به زبان انگلیسی در نیویورک منتشر کرد.
شرکت در چندین کنفرانس و انجام وظیفه در مقام داور بینالملل دیوان دائمی حکمیت لاهه از فعالیتهای دیگر آدمیت به شمار میرفت.
مدیرکلی سیاسی با مقام سفیرکبیری (1339)، سفارت کبرای ایران در لاهه (1340) و سفیر کبیری در دهلی نو (1342) از دیگر سمتهای اداری واجرایی آدمیت در خارج از ایران بود که با بازگشت به ایران و دریافت سمت مشاور عالی سیاسی (1344) پایان یافت.
فریدون آدمیت بعد از مدتی تقاضای بازنشستگی کرد و از اواخر دهه 40 تمامی وقت و انرژی خود را صرف مطالعه و تحقیق در عصر مشروطیت کرد و با روش تحقیق علمی و تاریخنگاری انتقادی، ایدهها و جریانات آن دوران را به موضوع مطالعه خود تبدیل کرد.
آدمیت در نزدیک به سه دهه کار پژوهشی توانست برخی از مهمترین رخدادهای و جریانات عصر مشروطه را در نزدیک به 25 کتاب تالیف کند و از این بابت سهمی جدی در هدفمند ساختن و نیز جهت دادن به تاریخ نگاری علمی ایفا کند. از این بابت وی را به حق پدر تاریخ نگاری نوین ایران باید نام نهاد.
آثار آدمیت عبارتند از:
امیر کبیر و ایران 1324 بعدها انتشارات خوارزمی
فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت؛ انتشارات سخن،1340
برخورد عقاید و تکامل پارلمانی در مجلس اول (مجله سخن 1344)
سرنوشت قائم مقام (انتشارات سخن،1344)
سه مکتوب میرزا فتحعلی، سه مکتوب و صد خطابه میرزا آقاخان (مجله یغما 1345)
اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، (انتشارات پیام، 1346)
اندیشههای میرزا طالبوف تبریزی (انتشارات پیام، 1346)
انحطاط تاریخ نگاری در ایران (مجله سخن.1346)
اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده (انتشارات خوارزمی،1349)
اندیشه ترقی و حکومت قانون؛ عصر سپهسالار (انتشارات خوارزمی،1351)[یادی از مدیر انتشارات خوارزمی]
مقالات تاریخی (انتشارات دماوند،1352)
فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران (انتشارات پیام،1354)
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران (انتشارات پیام،1355)
افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار (انتشارات آگاه،1356با همکاری هما ناطق)
عقاید و آرای شیخ فضل الله نوری (کتاب جمعه، شماره 31 سال 1359)
آشفتگی در فکر تاریخی (انتشارات مجله جهان اندیشه، 1360)
شورش بر امتیازنامه رژی (انتشارات پیام، 1360)
مجلس اول و بحران آزادی (انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1370)
تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم (انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1375)
آدمیت دو کتاب آماده شده برای انتشار هم دارد به نام تاریخ دیپلماسی در ایران و جلد دوم تاریخ فکر که به دلیل بیماری و کهولت نتوانست آنها را به پایان برساند.
کتابی هم به همت علی اصغر حقدار با عنوان «فریدون آدمیت و تاریخ مدرنیته در عصر مشروطیت» از سوی انتشارات کویر به بازار کتاب عرضه شده است که در آن زندگی و آثار این مورخ مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر فریدون آدمیت روز دهم فروردین 1387 بعد از طی بیش از 20 روز عمل جراحی در بیمارستان تهران کلینیک تهران در گذشت و پیکر وی در روز یازدهم فروردین در مقبره خانوادگیاش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13248-fereidun-adamiat.html
@iranboom_ir
دهم فروردینماه سالروز درگذشت قاسم غنی
دکتر غنی از دورۀ دهم تا سیزدهم سمت نمایندگی سبزوار را داشت. چندی هم وزیر بهداری و از آن پس سفیر ایران در مصر و ترکیه بود.
سالیانی در دانشکدۀ طب تدریس کرد. نیز در دانشکدۀ معقول و منقول مدرس روانشناسی بود. در فرهنگستان از اعضای پیوسته به شمار میرفت.
مرحوم غنی از دوستان نزدیک مرحوم علّامه قزوینی بود و با او در تصحیح دیوان حافظ همکاری کرد. در انتشار مجلۀ نفیس یادگار با عباس اقبال پایمردی و یاوری فرمود و مقالاتی که در مجلۀ مذکور نوشت از سر تحقیق و فاضلانه بود. از آثار دکتر غنی کتبی که به چاپ رسیده است اینهاست:
ابنسینا، معرفة النفس، تاریخ عصر حافظ، تاریخ تصوّف، بحثی در تصوّف، بحث در سیاست، تصحیح تاریخ بیهقی به مشارکت دکتر فیاض.
جز اینها دکتر غنی سه کتاب طائیس، عصیان فرشتگان، بریانپزی ملکۀ سبا از آثار آناتول فرانسیس را از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه و نشر کرد.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۱۷-۱۱۸]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
دکتر غنی از دورۀ دهم تا سیزدهم سمت نمایندگی سبزوار را داشت. چندی هم وزیر بهداری و از آن پس سفیر ایران در مصر و ترکیه بود.
سالیانی در دانشکدۀ طب تدریس کرد. نیز در دانشکدۀ معقول و منقول مدرس روانشناسی بود. در فرهنگستان از اعضای پیوسته به شمار میرفت.
مرحوم غنی از دوستان نزدیک مرحوم علّامه قزوینی بود و با او در تصحیح دیوان حافظ همکاری کرد. در انتشار مجلۀ نفیس یادگار با عباس اقبال پایمردی و یاوری فرمود و مقالاتی که در مجلۀ مذکور نوشت از سر تحقیق و فاضلانه بود. از آثار دکتر غنی کتبی که به چاپ رسیده است اینهاست:
ابنسینا، معرفة النفس، تاریخ عصر حافظ، تاریخ تصوّف، بحثی در تصوّف، بحث در سیاست، تصحیح تاریخ بیهقی به مشارکت دکتر فیاض.
جز اینها دکتر غنی سه کتاب طائیس، عصیان فرشتگان، بریانپزی ملکۀ سبا از آثار آناتول فرانسیس را از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه و نشر کرد.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۱۷-۱۱۸]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
یازدهم فروردینماه زادروز محمد قزوینی
محمد قزوینی و آناتول فرانس
جمالزاده میگفت در اوایلی که قزوینی به برلن آمده بود روزی یکی از کتابهای آناتول فرانس را که در آن آکادمیسینها مورد طنز و تمسخر قرار گرفتهاند به او دادم و خواهش کردم آن قسمت خاص را که یکی دو صفحه بیشتر نمیشد و وقت چندانی نمیگرفت بخواند.
مرحوم قزوینی با تحاشی و عصبانیت عجیب غریبی گفت: جمالزاده وقت آدمی تنگ است و من در یک رشتۀ خاص مطالعه میکنم و حاضر نیستم اینگونه لاطائلات را که موجب تضییع وقت است بخوانم. اما من به اصرار خویش افزودم و بالاخره گفت: بسیار خوب پس میبرم منزل و میخوانم.
پس از چند روز مرحوم قزوینی کتاب را برگرداند و با حالت مبهوت و چهرۀ گشادهای گفت: رفیق این مرد (آناتول فرانس) دنیای تازهای بر من گشود. معلوم شد که قزوینی در این فرصت نه تنها آن کتاب، بلکه چند کتاب دیگر آناتول فرانس را هم از کتابخانۀ برلن قرض گرفته و خوانده بود.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۸۳]
@AfsharFoundation
محمد قزوینی و آناتول فرانس
جمالزاده میگفت در اوایلی که قزوینی به برلن آمده بود روزی یکی از کتابهای آناتول فرانس را که در آن آکادمیسینها مورد طنز و تمسخر قرار گرفتهاند به او دادم و خواهش کردم آن قسمت خاص را که یکی دو صفحه بیشتر نمیشد و وقت چندانی نمیگرفت بخواند.
مرحوم قزوینی با تحاشی و عصبانیت عجیب غریبی گفت: جمالزاده وقت آدمی تنگ است و من در یک رشتۀ خاص مطالعه میکنم و حاضر نیستم اینگونه لاطائلات را که موجب تضییع وقت است بخوانم. اما من به اصرار خویش افزودم و بالاخره گفت: بسیار خوب پس میبرم منزل و میخوانم.
پس از چند روز مرحوم قزوینی کتاب را برگرداند و با حالت مبهوت و چهرۀ گشادهای گفت: رفیق این مرد (آناتول فرانس) دنیای تازهای بر من گشود. معلوم شد که قزوینی در این فرصت نه تنها آن کتاب، بلکه چند کتاب دیگر آناتول فرانس را هم از کتابخانۀ برلن قرض گرفته و خوانده بود.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۸۳]
@AfsharFoundation
🔖علامه قزوینی و دیدگاه محقق ایرانی به منابع غربی
▪️نخست اینکه هر ترهاتی را به صرف آن که از فرنگ آمده نباید پذیرفت.
▪️«مقصود این است که هموطنان عزیز من به الفاظ باطمطراق «معلم السنة شرقيه» و عضو انجمن علمی فلان یا آکادمی بهمان غره نشوند و هر ترهاتی را که از طرف اروپا به امضای هر مجهولی میآید چشم بسته بدون آنکه آن را به محک اعتبار بزنند وحی منزل ندانند و در هر چیزی عقل خداداد را که معیار تمیز حق از باطل فقط اوست توأم با علم اکتسابی میزان قرار داده همه چیز را با آن ترازو بسنجند تا راه را از چاه و خضر را از غول گمراه باز شناسند.»
▪️دو دیگر تأکید قزوینی بر «عقل» و «علم اکتسابی، به عنوان تنها ترازوی سنجش درست و نادرست، در واقع بیانگر دیدگاه اثبات گرایانه اوست. باید گفت مهمترین نکتهای که قزوینی از فرهنگ و تمدن فرنگی آموخته بود و میکوشید تا آن را به هموطنان عزیز، خود نیز بیاموزد، همین دیدگاه پوزیتیویستی و روش استفاده
از آن در پژوهشهای ادبی و تاریخی بود. در نامهای که به عباس اقبال نوشته، او و کسروی و جمال زاده را به سبب «تتبع وتبحر» و پیروی آنان از «طريقه انتقادی متأخرین از علمای اروپا» بسیار ستوده است، و سپس لوازم این طريقه انتقادی (methode critique) را، که حاصل آن «خدمات بسیار شایان به علوم و آداب مشرق زمین» بوده، بدین گونه بیان میکند:
▪️«(مستشرقین اروپا) بهواسطه عدم تقید و تعبدشان به بعضی از قیود و حدود مذهبی و غیره در طريقه انتقادی و مقایسۀ مظان مختلف با یکدیگر و احداث نور حقیقت بهواسطه اصطکاک دادن آراء متناقضه با هم (اگر بخواهیم تعبیر شیمیست ها را بکار ببریم) ید بیضا نمودهاند. در ایران سرتاسر آن کسی را بنده ندیده بودم و نشنیده بودم که با این طریقه انتقادی ( methode critique) آشنایی داشته باشد ولی الحمدلله که در این سنوات اخيره جسته جسته نمونههای بسیار مکمل از آن مشاهده میشود از قبیل آقای جمالزاده (در روابط روس و ایران) و سرکار عالی (_عباس اقبال_) و رفیق فاضلتان آقای کسروی (۱۳۰۲).»
📚پیشگامان نقد ادبی در ایران، محمد دهقانی، نشر سخن، چاپ نخست ١٣٨۰، ص ٧۵. منبع سخنان علامه قزوینی در کتاب موجود است.
@ahle_tamyz
@ESHTSDAN
▪️نخست اینکه هر ترهاتی را به صرف آن که از فرنگ آمده نباید پذیرفت.
▪️«مقصود این است که هموطنان عزیز من به الفاظ باطمطراق «معلم السنة شرقيه» و عضو انجمن علمی فلان یا آکادمی بهمان غره نشوند و هر ترهاتی را که از طرف اروپا به امضای هر مجهولی میآید چشم بسته بدون آنکه آن را به محک اعتبار بزنند وحی منزل ندانند و در هر چیزی عقل خداداد را که معیار تمیز حق از باطل فقط اوست توأم با علم اکتسابی میزان قرار داده همه چیز را با آن ترازو بسنجند تا راه را از چاه و خضر را از غول گمراه باز شناسند.»
▪️دو دیگر تأکید قزوینی بر «عقل» و «علم اکتسابی، به عنوان تنها ترازوی سنجش درست و نادرست، در واقع بیانگر دیدگاه اثبات گرایانه اوست. باید گفت مهمترین نکتهای که قزوینی از فرهنگ و تمدن فرنگی آموخته بود و میکوشید تا آن را به هموطنان عزیز، خود نیز بیاموزد، همین دیدگاه پوزیتیویستی و روش استفاده
از آن در پژوهشهای ادبی و تاریخی بود. در نامهای که به عباس اقبال نوشته، او و کسروی و جمال زاده را به سبب «تتبع وتبحر» و پیروی آنان از «طريقه انتقادی متأخرین از علمای اروپا» بسیار ستوده است، و سپس لوازم این طريقه انتقادی (methode critique) را، که حاصل آن «خدمات بسیار شایان به علوم و آداب مشرق زمین» بوده، بدین گونه بیان میکند:
▪️«(مستشرقین اروپا) بهواسطه عدم تقید و تعبدشان به بعضی از قیود و حدود مذهبی و غیره در طريقه انتقادی و مقایسۀ مظان مختلف با یکدیگر و احداث نور حقیقت بهواسطه اصطکاک دادن آراء متناقضه با هم (اگر بخواهیم تعبیر شیمیست ها را بکار ببریم) ید بیضا نمودهاند. در ایران سرتاسر آن کسی را بنده ندیده بودم و نشنیده بودم که با این طریقه انتقادی ( methode critique) آشنایی داشته باشد ولی الحمدلله که در این سنوات اخيره جسته جسته نمونههای بسیار مکمل از آن مشاهده میشود از قبیل آقای جمالزاده (در روابط روس و ایران) و سرکار عالی (_عباس اقبال_) و رفیق فاضلتان آقای کسروی (۱۳۰۲).»
📚پیشگامان نقد ادبی در ایران، محمد دهقانی، نشر سخن، چاپ نخست ١٣٨۰، ص ٧۵. منبع سخنان علامه قزوینی در کتاب موجود است.
@ahle_tamyz
@ESHTSDAN
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
دوازدهم فروردینماه زادروز دکتر احسان یارشاطر، بنیانگذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا و استاد پیشین مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک
هویت ملّی
هویت ملّی از احساسی درونی میزاید. چنانکه از مقالات دانشمندان... برمیآید عواملی چند مثل زبان و مذهب و نژاد و وطن و از همه مهمتر اشتراک در تجارب تاریخی در تکوین آن مؤثر است.
بحران هویت هنگامی روی میدهد که یکی یا بیشتر از این عوامل در خطر بیفتد یا در اثر رویدادها و دگرگونیها پریشان شود. ایران در طی تاریخ پر فراز و نشیب خود چند بار با چنین بحرانی روبهرو شده است. سرزمینِ آن گاه به تصرف بیگانگان (آسوریان، مقدونیان، تازیان، ترکان و مغولان) درآمده، مذهب ملّی آن به مذهبی دیگر جای سپرده، اقوام دیگر در آن سکنی گرفته و نژادی آمیخته در آن ساختهاند، خط آن دیگرگون شده و زبان آن پاکی خود را از دست داده است. با این همه، ایران به پای خود ایستاده و هویت خود را از معرکه به در برده است...
باید گفت ایران برای حفظ خودی خود و پرهیز از گمنامی وسیلهای در اختیار دارد که از دیرباز وی را در پاسداری هویت ملّی یاری کرده و از بر افتادن هخامنشیان تا کنون پیوسته دستگیر و مددکار ما بوده است و آن تجارب مشترک تاریخی و حاصل آنهاست که به صورت میراث ملّی به ما رسیده است. ظرف این میراث و پاسبان قوام آن زبان فارسی است که صرف نظر از زبانهای محلّی از روزگار ساسانیان زبان رسمی و ادبی ایران بوده است. زبان فارسی بستر فرهنگ و تمدن و تاریخ ما، گنجینۀ افکار ما و دستمایۀ شاعران و نویسندگان ماست. تنها با گرامی داشتن زبان فارسی و آموختن و آموزاندن آن و مهر ورزیدن به آن و بارورتر کردن آن است که میتوانیم امیدوار باشیم که از تنگنای بحران کنونی نیز برهیم و خطر را از سر بگذرانیم و از زوال هویت دیرپای خود مصون بمانیم.
[«هویت ملّی»، احسان یارشاطر، ایراننامه، سال ۱۲، شمارۀ ۳، تابستان ۱۳۷۳، ۴۲۳-۴۳۰]
عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و عکاس ایرج افشار
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
هویت ملّی
هویت ملّی از احساسی درونی میزاید. چنانکه از مقالات دانشمندان... برمیآید عواملی چند مثل زبان و مذهب و نژاد و وطن و از همه مهمتر اشتراک در تجارب تاریخی در تکوین آن مؤثر است.
بحران هویت هنگامی روی میدهد که یکی یا بیشتر از این عوامل در خطر بیفتد یا در اثر رویدادها و دگرگونیها پریشان شود. ایران در طی تاریخ پر فراز و نشیب خود چند بار با چنین بحرانی روبهرو شده است. سرزمینِ آن گاه به تصرف بیگانگان (آسوریان، مقدونیان، تازیان، ترکان و مغولان) درآمده، مذهب ملّی آن به مذهبی دیگر جای سپرده، اقوام دیگر در آن سکنی گرفته و نژادی آمیخته در آن ساختهاند، خط آن دیگرگون شده و زبان آن پاکی خود را از دست داده است. با این همه، ایران به پای خود ایستاده و هویت خود را از معرکه به در برده است...
باید گفت ایران برای حفظ خودی خود و پرهیز از گمنامی وسیلهای در اختیار دارد که از دیرباز وی را در پاسداری هویت ملّی یاری کرده و از بر افتادن هخامنشیان تا کنون پیوسته دستگیر و مددکار ما بوده است و آن تجارب مشترک تاریخی و حاصل آنهاست که به صورت میراث ملّی به ما رسیده است. ظرف این میراث و پاسبان قوام آن زبان فارسی است که صرف نظر از زبانهای محلّی از روزگار ساسانیان زبان رسمی و ادبی ایران بوده است. زبان فارسی بستر فرهنگ و تمدن و تاریخ ما، گنجینۀ افکار ما و دستمایۀ شاعران و نویسندگان ماست. تنها با گرامی داشتن زبان فارسی و آموختن و آموزاندن آن و مهر ورزیدن به آن و بارورتر کردن آن است که میتوانیم امیدوار باشیم که از تنگنای بحران کنونی نیز برهیم و خطر را از سر بگذرانیم و از زوال هویت دیرپای خود مصون بمانیم.
[«هویت ملّی»، احسان یارشاطر، ایراننامه، سال ۱۲، شمارۀ ۳، تابستان ۱۳۷۳، ۴۲۳-۴۳۰]
عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و عکاس ایرج افشار
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
Forwarded from شفیعی کدکنی
4_5940403558116493870.pdf
1.3 MB
چرا در شاهنامه از پادشاهان ماد و هخامنشی ذکری نیست؟
پروفسور احسان یارشاطر
پروفسور احسان یارشاطر
Forwarded from ایرانشهر (دربارهی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)
تیر، نام روز سیزدهم در ماههای ایرانی و نام ماه چهارم در تقویم رسمی ایران است. تقارن تیرروز و تیرماه، جشن تیرگان است که از جشنهای باران و باروری در ایران بودهاست.
تیرروز و تیرماه تعلق به ایزد تیر یا تِشتَر/ تیشتر دارند. تیشتر از ایزدان روشنایی آبفزای مرزنمای ایرانی است و تجلّی آن در عالم گیتیک، ستارۀ شباهنگ (شعرای یمانی) است. سیزدهم فروردینماه به سبب تعلق به تیشتر که ایزد آب و گیاه و مرز است، روز صحرا و سماع و لب جوی و تماشاست و روزی فرخنده است و بیرون رفتن ایرانیان در این روز با نحوست عدد سیزده که پدیدهای نوآمده است، پیوند ندارد. همچنین این روز با کشتار ادعایی ایرانیان به دست یهود، موسوم به واقعهی پوریم که اخیراً عدهای با احساسات، آن را تبلیغ میکنند و واقعهی تاریخی وامینمایند، ارتباطی ندارد.
نیز تیرروزِ تیرماه که تیرگان است، روزی بود که آرش شیواتیر، بهترین تیرانداز آریایی، تیر انداخت و مرز و آب و گیاه را به ایران بازآورد. آن روز تیرگان کوچک بود و تیرگان بزرگ، شش روز پس از آن بود که تیر آرش در کرانۀ جیحون فرود آمد و مرز ایران پیدا شد.
#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353
تیرروز و تیرماه تعلق به ایزد تیر یا تِشتَر/ تیشتر دارند. تیشتر از ایزدان روشنایی آبفزای مرزنمای ایرانی است و تجلّی آن در عالم گیتیک، ستارۀ شباهنگ (شعرای یمانی) است. سیزدهم فروردینماه به سبب تعلق به تیشتر که ایزد آب و گیاه و مرز است، روز صحرا و سماع و لب جوی و تماشاست و روزی فرخنده است و بیرون رفتن ایرانیان در این روز با نحوست عدد سیزده که پدیدهای نوآمده است، پیوند ندارد. همچنین این روز با کشتار ادعایی ایرانیان به دست یهود، موسوم به واقعهی پوریم که اخیراً عدهای با احساسات، آن را تبلیغ میکنند و واقعهی تاریخی وامینمایند، ارتباطی ندارد.
نیز تیرروزِ تیرماه که تیرگان است، روزی بود که آرش شیواتیر، بهترین تیرانداز آریایی، تیر انداخت و مرز و آب و گیاه را به ایران بازآورد. آن روز تیرگان کوچک بود و تیرگان بزرگ، شش روز پس از آن بود که تیر آرش در کرانۀ جیحون فرود آمد و مرز ایران پیدا شد.
#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353
Forwarded from ایرانشهر (دربارهی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)
در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به در ایرانی (بخش۱)
.
تلاش قبایل موسوم به بنیاسرائیل برای تدوین مجموعهای گسترده و دستگاهوار از اساطیر که بتواند همۀ هستی را توجیه کند، غالباً به مابعد عصر موسوم به اسارت بابلی بازمیگردد و نتیجۀ آشنایی آنان با مجموعههای اساطیری ایرانیان و ملّتهای میانرودان (بینالنهرین) است. علمای یهود در تدوین اساطیر خویش از بسی اساطیر ایرانی و بابلی و سومری بهرهبردند تا برای پرسشهایشان پاسخهایی منسجم و مدوّن ارائه کنند. یکی از این پرسشها میتوانست چنین باشد: «جشن پوریم چگونه به وجود آمد؟» امّا تعجّب نکنید اگر بگوییم این پرسش در ابتدا هیچ پاسخی در تورات نداشتهاست و با تأخیری چشمگیر نسبت به دیگر اجزای تورات بوده که کتاب اِستِر در پاسخ به این پرسش پدید آمدهاست. کهنترین فهرست از مندرجات تورات که به طومارهای بحرالمیت موسوم است و در نیمههای قرن بیستم میلادی کشف شدهاست، نام همۀ اجزای تورات را دارد بجز کتاب استر. امّا این تنها یک سوی ماجراست. تحلیل محتوایی و نقد اسطورهشناختی کتاب استر هم رازهایی جالبتر را بازمیگوید. این کتاب، ساختاری اساطیری دارد و داستانی توجیهگر برای پیدایش یک پدیده – در این مورد، عید پوریم- است. این اسطوره قطعاً پس از دوران اسارت بابلی و در عصر سلوکی یا حتی عصر رومی ساختهشدهاست و اجزای بابلی، ایرانی و رومی- یونانی در آن موج میزند. پیرنگ داستان استر بهروشنی، یک اسطورۀ کهنترِ مأخوذ از اقوام میانرودان و عیلام است. شخصیتهای اصلی متنازع در این داستان، یعنی استر، مردخای و هامان، زادۀ خاطراتی اند که یهودیان در دورۀ اسارت بابلی از اساطیر میانرودان و عیلام کسب کردهاند و با اندک تفاوتهایی در تلفظ، در اساطیر این اقوام حضور دیرینه دارند. در حقیقت، این شخصیتهای متنازع، خدایان میانرودان (عشتار و مردوخ) هستند که با خدای عیلامی (هومبای) نبرد میکنند و حاصل این نبرد، شکست خدای عیلام است. نبردهای خدایان در آسمان، در نبردهای مردمان و دولتهای زمینی، تجلّی عینی مییابد و نبرد خدایان میانرودان و عیلام نیز در تجلّی زمینی، با قتل عام و تخریب تمام عیار عیلام و عیلامیان در عصر آشور بانیپال، خاتمۀ تاریخی و عینی مییابد و همین قتل عام و تخریب، در داستان استر نیز انعکاس مییابد. نویسندۀ داستان اساطیری کتاب استر، باید زمان و مکانی برای این داستان فرض میگرفت که با حیات یهود در پیوند باشد و روایتهای کهن میانرودان و عیلام که به سبب اساطیری بودن، لازمان و لامکان بودند، زمان و مکانی آشنا برای یهود بیابد. این زمان و مکان، از ایران عصر هخامنشی وام گرفتهشد. نویسنده، آگاهیهایی دور و کلّی از ایران داشتهاست، امّا از بسیاری از جزئیات آگاه نبوده بهویژه دربارۀ اعداد و رسوم، بنابراین او در ایران و در عصر هخامنشی نمیزیسته. ممکنترین جا برای زیست او فلسطین و ممکنترین زمان، عصر اشکانی بوده که بخشی معاصر سلوکیان یونانی و بخشی هم معاصر رومیان بودهاست، زیرا این داستان، اجزای رومی و یونانی آشکار نیز دارد. این نویسنده میدانسته که ایران عصر هخامنشی، خیلی خیلی بزرگ بوده، امّا نمیدانسته چقدر. پس ایران را دارای 127 استان معرفی میکند، درحالی که ایران عصر هخامنشی تنها 20 استان داشتهاست. همچنین آگاهیهای او دربارۀ رسوم ایرانی، به طرزی تأسفبار، یونانی و رومی است! برای نمونه، درخواست پادشاه پارس برای بدننمایی ملکه و هنر دانستن آن، انگارهای رومی و یونانی است و حتی مبلّغان اصلی واقعۀ پوریم در ایران که به طور مشخّص دو سه سخنرانیپیشه هستند، دربارۀ عفّت و حجاب باستانی ایرانیان، تردیدی ندارند و حتی از نقشهای تخت جمشید هم برای اثبات این عفاف ذاتی ایرانیان – چه زن و چه مرد- شاهد میآورند. تناقضاتی از این دست در داستان پوریم بسیار است.
امّا داستان پوریم تنها با تحلیل درون متن، مردود نمیشود و ضعفهای آن را به یاری متنهای موازی نیز میتوان کشف کرد. برای نمونه کشتاری که با عنوان هولوکاست (همهکُشیِ) ایرانیان از آن یاد میشود و در 127 ولایت! رخ میدهد و به زعم قصهگویی جاعل با نام مستعار ناصر پورپیرار، موجب شد که ایران برای 2500 سال و تا همین هشتاد یا نود سال پیش خالی از سکنه شود، با چنین عظمت مهیبی در هیچ متن تاریخی و دینی جز خود کتاب استر یاد نشدهاست. نام شاهان هخامنشی در بسی از کتابهای ایرانیان از قبیل آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی و مروجالذهب مسعودی آمدهاست، امّا در هیچ کدامشان ذکری از واقعۀ عظمای پوریم نیامدهاست. نهتنها در منابع ایرانی بلکه در منابع یونانی و رومی و دیگر ملّتهای باستانی نیز این واقعۀ هایله، انعکاسی ندارد.
.
تلاش قبایل موسوم به بنیاسرائیل برای تدوین مجموعهای گسترده و دستگاهوار از اساطیر که بتواند همۀ هستی را توجیه کند، غالباً به مابعد عصر موسوم به اسارت بابلی بازمیگردد و نتیجۀ آشنایی آنان با مجموعههای اساطیری ایرانیان و ملّتهای میانرودان (بینالنهرین) است. علمای یهود در تدوین اساطیر خویش از بسی اساطیر ایرانی و بابلی و سومری بهرهبردند تا برای پرسشهایشان پاسخهایی منسجم و مدوّن ارائه کنند. یکی از این پرسشها میتوانست چنین باشد: «جشن پوریم چگونه به وجود آمد؟» امّا تعجّب نکنید اگر بگوییم این پرسش در ابتدا هیچ پاسخی در تورات نداشتهاست و با تأخیری چشمگیر نسبت به دیگر اجزای تورات بوده که کتاب اِستِر در پاسخ به این پرسش پدید آمدهاست. کهنترین فهرست از مندرجات تورات که به طومارهای بحرالمیت موسوم است و در نیمههای قرن بیستم میلادی کشف شدهاست، نام همۀ اجزای تورات را دارد بجز کتاب استر. امّا این تنها یک سوی ماجراست. تحلیل محتوایی و نقد اسطورهشناختی کتاب استر هم رازهایی جالبتر را بازمیگوید. این کتاب، ساختاری اساطیری دارد و داستانی توجیهگر برای پیدایش یک پدیده – در این مورد، عید پوریم- است. این اسطوره قطعاً پس از دوران اسارت بابلی و در عصر سلوکی یا حتی عصر رومی ساختهشدهاست و اجزای بابلی، ایرانی و رومی- یونانی در آن موج میزند. پیرنگ داستان استر بهروشنی، یک اسطورۀ کهنترِ مأخوذ از اقوام میانرودان و عیلام است. شخصیتهای اصلی متنازع در این داستان، یعنی استر، مردخای و هامان، زادۀ خاطراتی اند که یهودیان در دورۀ اسارت بابلی از اساطیر میانرودان و عیلام کسب کردهاند و با اندک تفاوتهایی در تلفظ، در اساطیر این اقوام حضور دیرینه دارند. در حقیقت، این شخصیتهای متنازع، خدایان میانرودان (عشتار و مردوخ) هستند که با خدای عیلامی (هومبای) نبرد میکنند و حاصل این نبرد، شکست خدای عیلام است. نبردهای خدایان در آسمان، در نبردهای مردمان و دولتهای زمینی، تجلّی عینی مییابد و نبرد خدایان میانرودان و عیلام نیز در تجلّی زمینی، با قتل عام و تخریب تمام عیار عیلام و عیلامیان در عصر آشور بانیپال، خاتمۀ تاریخی و عینی مییابد و همین قتل عام و تخریب، در داستان استر نیز انعکاس مییابد. نویسندۀ داستان اساطیری کتاب استر، باید زمان و مکانی برای این داستان فرض میگرفت که با حیات یهود در پیوند باشد و روایتهای کهن میانرودان و عیلام که به سبب اساطیری بودن، لازمان و لامکان بودند، زمان و مکانی آشنا برای یهود بیابد. این زمان و مکان، از ایران عصر هخامنشی وام گرفتهشد. نویسنده، آگاهیهایی دور و کلّی از ایران داشتهاست، امّا از بسیاری از جزئیات آگاه نبوده بهویژه دربارۀ اعداد و رسوم، بنابراین او در ایران و در عصر هخامنشی نمیزیسته. ممکنترین جا برای زیست او فلسطین و ممکنترین زمان، عصر اشکانی بوده که بخشی معاصر سلوکیان یونانی و بخشی هم معاصر رومیان بودهاست، زیرا این داستان، اجزای رومی و یونانی آشکار نیز دارد. این نویسنده میدانسته که ایران عصر هخامنشی، خیلی خیلی بزرگ بوده، امّا نمیدانسته چقدر. پس ایران را دارای 127 استان معرفی میکند، درحالی که ایران عصر هخامنشی تنها 20 استان داشتهاست. همچنین آگاهیهای او دربارۀ رسوم ایرانی، به طرزی تأسفبار، یونانی و رومی است! برای نمونه، درخواست پادشاه پارس برای بدننمایی ملکه و هنر دانستن آن، انگارهای رومی و یونانی است و حتی مبلّغان اصلی واقعۀ پوریم در ایران که به طور مشخّص دو سه سخنرانیپیشه هستند، دربارۀ عفّت و حجاب باستانی ایرانیان، تردیدی ندارند و حتی از نقشهای تخت جمشید هم برای اثبات این عفاف ذاتی ایرانیان – چه زن و چه مرد- شاهد میآورند. تناقضاتی از این دست در داستان پوریم بسیار است.
امّا داستان پوریم تنها با تحلیل درون متن، مردود نمیشود و ضعفهای آن را به یاری متنهای موازی نیز میتوان کشف کرد. برای نمونه کشتاری که با عنوان هولوکاست (همهکُشیِ) ایرانیان از آن یاد میشود و در 127 ولایت! رخ میدهد و به زعم قصهگویی جاعل با نام مستعار ناصر پورپیرار، موجب شد که ایران برای 2500 سال و تا همین هشتاد یا نود سال پیش خالی از سکنه شود، با چنین عظمت مهیبی در هیچ متن تاریخی و دینی جز خود کتاب استر یاد نشدهاست. نام شاهان هخامنشی در بسی از کتابهای ایرانیان از قبیل آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی و مروجالذهب مسعودی آمدهاست، امّا در هیچ کدامشان ذکری از واقعۀ عظمای پوریم نیامدهاست. نهتنها در منابع ایرانی بلکه در منابع یونانی و رومی و دیگر ملّتهای باستانی نیز این واقعۀ هایله، انعکاسی ندارد.
Forwarded from ایرانشهر (دربارهی زبان و خط فارسی میانه/ پهلوی ساسانی)
در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به در ایرانی (بخش۲)
از سوی دیگر اساطیر و حماسهها و روایتهای عامه که اغلب انعکاس وقایع عظیمه از قبیل شکستها و پیروزیها و تهاجمات و کشتارها و بیماریهای همهگیر و امثال آنها هستند و به صورت شفاهی و بیرون از نظارت دولتها پدید میآیند، مطلقاً در این باره خاموش اند و بنابراین سانسور ادعایی صهیونیسم جهانی آن هم از سه هزاره پیش تا اکنون در این مورد باطل است و اگر چنین سانسوری در این مورد وجود داشته، چرا صهیونیستها خود کتاب استر را در بوق نهادهاند؟! بالاخره باید این واقعه را پنهان کرد یا آشکار؟!! آری، واقعۀ پوریم، داستانی اساطیری برای تفسیر و تعلیل جشنی از پیش موجود در میان شماری قبیلۀ کوچرو در آسیای غربی بوده و بس و تنها در ذهن نویسندۀ این داستان رخ داده. این نویسنده آگاهیهایی دور از اساطیر بابلی، پادشاهی هخامنشی و کشتار و تخریب عیلام به دست آشور بانیپال داشته و در فضایی رومی و یونانی میزیسته و بسیار دوست داشته که وقتی از او میپرسند جشن پوریم چگونه پدید آمد، پاسخی برای این پرسش داشته باشد. داستانی که او در پاسخ به این پرسش بازمیگفته بر سبیل دیگر داستانهای اساطیری، گفته و شنیده میشده تا اینکه اخیراً در حدّ و اندازهای شگفت، مهم شد و عدهای در هر دو سوی موافقان و مخالفان، آغاز اصرار به تاریخی بودن این روایت اساطیری کردند. از دمیدنهای نوظهور در داستانی که گویای حادثهای تاریخی انگاشته نمیشده، دو گروه متضاد به صورتی علیالسویه و یکسان، سود میبرند: نخست، کوشندگان نبرد با صهیونیسم که با بازگویی این داستان، یادآور میشوند که اگر مراقب نباشید، صهیونیستها شما را قتل عام میکنند و دیگر، صهیونیستها که با بازگویی این داستان، یادآور میشوند که اگر مراقب نباشید، دشمنان یهود شما را قتل عام میکنند!
و امّا سیزده بهدر. جشنهای ایرانی بنا به دلالت واژۀ جشن/ یسن که به معنی نیایش و نماز است، آیینهایی مذهبی برای گرامیداشت خاطرۀ اعمال نیک نیاکان ما ایرانیان یا برای طلب چیزی از خداوند بودهاست و اغلب هم به سبب معیشت کشاورزی و ستورپروری ایرانیان از زمانهای بسیار دور، مصداق این طلب، آب و زمین و باروی و برکت بودهاست. این جشنها به سبب ماهیت مذهبی، اغلب به صورت جمعی برگزار میشدند و چون این جشنها و گاه سوگها از قبیل تیرگان، تِشتَر روز (سیزدهم فروردین ماه) و سوگ سیاوش، برای طلب فزایش آب و باروری زمین و فزونی گیاه و برکت بوده، جایی جز طبیعت برای برگزاریشان متصوّر و ممکن نبوده و در خانه ماندن، نقض نیایش انگاشتهمیشدهاست. نبرد آسمانی ایزدان ایرانی با دیوان تاریکی و خشکسالی با حمایتهای جمعی مردمان ایرانی در پهنۀ زمین همراه میشد و ایرانیان برای شرکت در این عمل ایزدی به پهنۀ سبزهزاران و کنارههای جویها و چشمهساران میرفتند و نرفتن را بدشگون میانگاشتند. سیزدهم فروردینماه متعلّق به یکی از مشهورترین ایزدان آبفزا یعنی ایزد تیر/ تِشتَر بودهاست و حضور شاد ایرانیان در سبزهزاران و کنار آبها برای حمایت از او بوده که در آسمان برای ایرانیان، با دیوان سیاه آباوبار نبرد میکرده. تکلّف کردن در غذا و شیرینی و شربت در این روز، یادگار آیینهای کهنتر فدیه دادن برای خوش ساختن خاطر ایزدان بودهاست. چنین ترکیب شاد و پر معنویتی، هیچ مناسبتی با گریز ایرانیان خوفزده به صحرا برای در امان ماندن از یک هولوکاست ادعایی در اساطیر قبایل چوپان شامات ندارد که دو سه نفر از سخنرانیپیشگان در آن میدمند، درحالی که رسم کهن ایرانیان برای در امان ماندن از کشتار، شهربندان و به طور ویژه در خانه ماندن بوده و برای همین بوده که کوچهها را تنگ میساختند و خانهها را بلنددیوار و محفوظ میگرفتند. و اگر آن سال برای در امان ماندن از کشتار به صحرا گریختند، چرا سال بعد هم در همان روز گریختند و صدها سال و چند هزار سال دیگر هم و چرا این قدر شاد؟! رخدادن این جشن در سیزدهم فروردین ماه هم ارتباط ماهوی با عدد سیزده و نحوست آن که پدیدهای نوآمده از فرهنگ غربی است، ندارد و همین جشن حمایت از ایزد بارانزای آبفزا در روزهای غیر سیزده و ماههای غیر فروردین نیز برگزار میشدهاست و آنچه بدشگون بوده، نه عدد سیزده، بلکه در خانه ماندن و مشارکت نکردن در نیایش طلب باران و گیاه و برکت بودهاست.
بیاییم این بار که تیشه گرفتیم تا بنای بلند میراث نیاکانمان را از بیخ بکنیم، لحظهای به خود بگوییم که آری، صهیونیسم در همه جا برای ما دام نهاده و از جملۀ این دامها، یکی همین نفی فرهنگ و تاریخ ما به همّت خود ماست.
#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353
صورت کامل این یادداشت:
http://anruzha.blogfa.com/post/227
از سوی دیگر اساطیر و حماسهها و روایتهای عامه که اغلب انعکاس وقایع عظیمه از قبیل شکستها و پیروزیها و تهاجمات و کشتارها و بیماریهای همهگیر و امثال آنها هستند و به صورت شفاهی و بیرون از نظارت دولتها پدید میآیند، مطلقاً در این باره خاموش اند و بنابراین سانسور ادعایی صهیونیسم جهانی آن هم از سه هزاره پیش تا اکنون در این مورد باطل است و اگر چنین سانسوری در این مورد وجود داشته، چرا صهیونیستها خود کتاب استر را در بوق نهادهاند؟! بالاخره باید این واقعه را پنهان کرد یا آشکار؟!! آری، واقعۀ پوریم، داستانی اساطیری برای تفسیر و تعلیل جشنی از پیش موجود در میان شماری قبیلۀ کوچرو در آسیای غربی بوده و بس و تنها در ذهن نویسندۀ این داستان رخ داده. این نویسنده آگاهیهایی دور از اساطیر بابلی، پادشاهی هخامنشی و کشتار و تخریب عیلام به دست آشور بانیپال داشته و در فضایی رومی و یونانی میزیسته و بسیار دوست داشته که وقتی از او میپرسند جشن پوریم چگونه پدید آمد، پاسخی برای این پرسش داشته باشد. داستانی که او در پاسخ به این پرسش بازمیگفته بر سبیل دیگر داستانهای اساطیری، گفته و شنیده میشده تا اینکه اخیراً در حدّ و اندازهای شگفت، مهم شد و عدهای در هر دو سوی موافقان و مخالفان، آغاز اصرار به تاریخی بودن این روایت اساطیری کردند. از دمیدنهای نوظهور در داستانی که گویای حادثهای تاریخی انگاشته نمیشده، دو گروه متضاد به صورتی علیالسویه و یکسان، سود میبرند: نخست، کوشندگان نبرد با صهیونیسم که با بازگویی این داستان، یادآور میشوند که اگر مراقب نباشید، صهیونیستها شما را قتل عام میکنند و دیگر، صهیونیستها که با بازگویی این داستان، یادآور میشوند که اگر مراقب نباشید، دشمنان یهود شما را قتل عام میکنند!
و امّا سیزده بهدر. جشنهای ایرانی بنا به دلالت واژۀ جشن/ یسن که به معنی نیایش و نماز است، آیینهایی مذهبی برای گرامیداشت خاطرۀ اعمال نیک نیاکان ما ایرانیان یا برای طلب چیزی از خداوند بودهاست و اغلب هم به سبب معیشت کشاورزی و ستورپروری ایرانیان از زمانهای بسیار دور، مصداق این طلب، آب و زمین و باروی و برکت بودهاست. این جشنها به سبب ماهیت مذهبی، اغلب به صورت جمعی برگزار میشدند و چون این جشنها و گاه سوگها از قبیل تیرگان، تِشتَر روز (سیزدهم فروردین ماه) و سوگ سیاوش، برای طلب فزایش آب و باروری زمین و فزونی گیاه و برکت بوده، جایی جز طبیعت برای برگزاریشان متصوّر و ممکن نبوده و در خانه ماندن، نقض نیایش انگاشتهمیشدهاست. نبرد آسمانی ایزدان ایرانی با دیوان تاریکی و خشکسالی با حمایتهای جمعی مردمان ایرانی در پهنۀ زمین همراه میشد و ایرانیان برای شرکت در این عمل ایزدی به پهنۀ سبزهزاران و کنارههای جویها و چشمهساران میرفتند و نرفتن را بدشگون میانگاشتند. سیزدهم فروردینماه متعلّق به یکی از مشهورترین ایزدان آبفزا یعنی ایزد تیر/ تِشتَر بودهاست و حضور شاد ایرانیان در سبزهزاران و کنار آبها برای حمایت از او بوده که در آسمان برای ایرانیان، با دیوان سیاه آباوبار نبرد میکرده. تکلّف کردن در غذا و شیرینی و شربت در این روز، یادگار آیینهای کهنتر فدیه دادن برای خوش ساختن خاطر ایزدان بودهاست. چنین ترکیب شاد و پر معنویتی، هیچ مناسبتی با گریز ایرانیان خوفزده به صحرا برای در امان ماندن از یک هولوکاست ادعایی در اساطیر قبایل چوپان شامات ندارد که دو سه نفر از سخنرانیپیشگان در آن میدمند، درحالی که رسم کهن ایرانیان برای در امان ماندن از کشتار، شهربندان و به طور ویژه در خانه ماندن بوده و برای همین بوده که کوچهها را تنگ میساختند و خانهها را بلنددیوار و محفوظ میگرفتند. و اگر آن سال برای در امان ماندن از کشتار به صحرا گریختند، چرا سال بعد هم در همان روز گریختند و صدها سال و چند هزار سال دیگر هم و چرا این قدر شاد؟! رخدادن این جشن در سیزدهم فروردین ماه هم ارتباط ماهوی با عدد سیزده و نحوست آن که پدیدهای نوآمده از فرهنگ غربی است، ندارد و همین جشن حمایت از ایزد بارانزای آبفزا در روزهای غیر سیزده و ماههای غیر فروردین نیز برگزار میشدهاست و آنچه بدشگون بوده، نه عدد سیزده، بلکه در خانه ماندن و مشارکت نکردن در نیایش طلب باران و گیاه و برکت بودهاست.
بیاییم این بار که تیشه گرفتیم تا بنای بلند میراث نیاکانمان را از بیخ بکنیم، لحظهای به خود بگوییم که آری، صهیونیسم در همه جا برای ما دام نهاده و از جملۀ این دامها، یکی همین نفی فرهنگ و تاریخ ما به همّت خود ماست.
#تیرروز
#تشتر
#تیشتر
#سیزده_به_در
#تیرگان
#پوریم
@iranshahr1353
صورت کامل این یادداشت:
http://anruzha.blogfa.com/post/227
Blogfa
در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به در ایرانی
در باب پیوند ادعایی پوریم یهودی و سیزده به در ایرانی - وبنوشتهاي ابراهيم واشقاني فراهاني
@farhang_honar_irann
#پروین_اعتصامی(رخشنده اعتصامی)
(۲۵ اسفند ۱۲۸۵ #تبریز– ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ #تهران)
شاعر.
وی از کودکی زیر نظر پدرش و استادانی چون علیاکبر دهخدا و محمدتقی بهار سرودن شعر را آغاز کرد.
پدر او #یوسف_اعتصامی_آشتیانی، از شاعران و مترجمان دوران خود بود که در شکلگیری زندگی هنری پروین و کشف تواناییها، و ذوق و گرایش او به سرودن شعر نقش مهمی داشت.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست، که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده است.
#پروین_اعتصامی(رخشنده اعتصامی)
(۲۵ اسفند ۱۲۸۵ #تبریز– ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ #تهران)
شاعر.
وی از کودکی زیر نظر پدرش و استادانی چون علیاکبر دهخدا و محمدتقی بهار سرودن شعر را آغاز کرد.
پدر او #یوسف_اعتصامی_آشتیانی، از شاعران و مترجمان دوران خود بود که در شکلگیری زندگی هنری پروین و کشف تواناییها، و ذوق و گرایش او به سرودن شعر نقش مهمی داشت.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست، که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده است.
@farhang_honar_irann
#ناظم_الاطبا(میرزا علیاکبرخان نفیسی)
(۱۵ فروردین ماه ۱۲۲۶ #کرمان_ ۸ تیر ماه ماه سال ۱۳۰۳ #تهران)
پزشک، ادیب و دانشمند.
تألیفات پزشکی وی متعدد بوده و در زمینههای غیرپزشکی نیز شاخصترین اثر او فرهنگ لغت بزرگ و چهارجلدی است که با عنوان #فرهنگ_ناظم_الاطبا مشهور است.
#ناظم_الاطبا(میرزا علیاکبرخان نفیسی)
(۱۵ فروردین ماه ۱۲۲۶ #کرمان_ ۸ تیر ماه ماه سال ۱۳۰۳ #تهران)
پزشک، ادیب و دانشمند.
تألیفات پزشکی وی متعدد بوده و در زمینههای غیرپزشکی نیز شاخصترین اثر او فرهنگ لغت بزرگ و چهارجلدی است که با عنوان #فرهنگ_ناظم_الاطبا مشهور است.