Telegram Web Link
www.iranseda.ir
www.iranseda.ir
سالهاست که ترانه ی شد خزان زنده یاد بدیع زاده را می شنویم ، غافل از اینکه این نسخه با دور تند پخش شده ، در نتیجه صدایی نازک به گوش می رسد !
نسخه ی راستین و بدون دستکاری این برش ، توسط هنرمند آواز پژوه 🎵 حسام الدین صحرایی پیدا شد که به شما پیشکش می دارم.

مهبد مکّی 🎓 موسیقی پژوه

🔸سپاس از استاد مهبد مکی
پژوهشگر موسیقی
@ESHTADAN
🥀
ژیوان گاسپاریان، دودوک‌نواز بزرگ ارمنی درگذشت. او درباره آشنایی‌اش با "دودوک" گفته است:

«تنها شش سال داشتم ... در یتیم خانه دوران کودکی سختی را طی می‌کردم. ... اولین بار که صدای دودوک را شنیدم خیلی خوشم آمد. ... استادی بود به نام مارکار مارکاریان؛ خود را به او رساندم و از او خواهش کردم که یک دودوک هم به من بدهد؛ خیلی خشن جواب داد که می‌خواهی چکار؟ برو درست را بخوان ...

روزی پیش او رفتم و پول ناچیزی را که از فروش ظروف کهنهٔ خانه به دست آورده بودم به او دادم؛ پول‌ها و دست کوچک عرق‌کردهٔ مرا پس زد، دودوک ساده‌ای را از جیب درآورد به من داد و گفت برو بزن؛ شاید آدم شوی. ... در طول زمستان یک لحظه دودوک را از لبانم دور نکردم ... بهار بعد، بار دیگر نزد استاد مارکاریان رفتم و از او خواهش کردم که به نواختن من گوش دهد. گوش کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. دودوک بهتری به من داد و گفت برو بزن؛ تو نوازندهٔ زبردستی خواهی شد ...» (برگرفته از صفحه ژیوان گاسپاریان در ویکی‌پدیا).
🎼🥀

در این ویدئو، قطعه 'ساری گلین' را می‌شنویم که استاد گاسپاریان در دی‌ماه ۱۳۹۵ در برج میلاد نواخته است.
🎼🎵🥀

@zabanhaye_darkhatare_IRAN🎼

@ESHTADAN
هوشنگ جاوید منتشر کرد؛ نامه‌ای سرگشاده به وزیر ارشاد آینده/ لطفا وقت ملاقات را حذف کنید!
⁨7 ژوئیهٔ، 2021⁩ توسط ⁨علیرضا سعیدی⁩
به گزارش خبرنگار مهر، هوشنگ جاوید از پژوهشگران شناخته شده موسیقی نواحی کشورمان با انتشار متنی در قالب عنوان «آخرین وجیزه این قرن» که خطاب آن به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده است به طرح نکاتی پیرامون اوضاع فرهنگی و وظایف دولت آینده پرداخت.
در متن سرگشاده هوشنگ جاوید که آن را در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار داده، آمده است:
سلام آقای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده
من از اهل پژوهش موسیقی‌ام که نمی‌شناسیدم، همان گونه که من شما را نمی‌شناسم اما:
امیر کشور خویشم به ملک خیره سری
غلام درگه آنان که معرفت دارند
اینک در روزهای پایانی قرنی هستیم که پر از ماجراهای فراوان برای هنری به نام موسیقی در ایران بود، و در پایان آن زمانه‌ای که موسیقی زیر زمینی، «روی زمینی» شده، «دیژیتال بازی» موسیقی راه افتاده، با یک دستگاه رایانه‌ای می‌شود یک ارکستر پدید آورد، نوازندگان را تا دهه‌ای دیگر می‌شود جزو فراموش شدگان وادی هنر دید و در کار تولید ترانه به جایی رسیده‌ایم که به جای شعار، مقابله با آثار در اصطلاح لس آنجلسی و آثار مخرب ماهواره‌ای، آن قدر پیشی گرفته شده که آن آثار به گرد پای تولیدات بی در و پیکر ما نمی‌رسد.
در کار تولید ترانه به جایی رسیده‌ایم که به جای شعار مقابله با آثار در اصطلاح لس آنجلسی و آثار مخرب ماهواره‌ای، آن قدر پیشی گرفته شده که آن آثار به گرد پای تولیدات بی در و پیکر ما نمی‌رسد
خیلی دوست دارم بپرسم: حال وزارت خانه مطبوعتان را می‌دانید؟ امیدوارم ملالی نباشد جز پرداخت معوقه‌های یاران و دعای باران! در این تابستان خشک و گرم.
تندی مرا ببخشید، اما چه کنم که این بخش از میراث معنوی فرهنگی، دردسری شده برای گنجینه دارانی چون من و شما، با این تفاوت که دودش به مشام هنرمند می‌رسد و خودش در کف با کفایت شما قرار می‌گیرد.
خودمانیم، چه قدر زیبا بود که پیش از آمدنتان و قرار گرفتن در دفتر وزارت و در را بستن، می‌آمدید و از جماعت هنر می‌پرسیدید: «عریضه پژوهشی تان در چه حال است؟ چرخ پنچرشده تان می‌چرخد یا نانتان را با چه می‌خورید؟ کاش می‌پرسیدید: کجای کار به شمار می‌آیید، هستید، نیستید؟
گرچه خیلی دلم می‌خواست از وزیران پیشین شما بپرسم: خدمت شما به فرهنگ موسیقی ایرانی و ذات هنر موسیقی ایرانی درست در این دهه‌ها چه بود؟ اما می‌گذرم و پرسش‌هایم را از شما که هنوز نیامده‌اید می‌پرسم:
۱- می‌دانید که هنرمندان نسل امروز خلاقیت هنری را در قالب عبور از مرزهای خط قرمز نظام می‌بینند؟
۲- می‌دانید مبحث نگاه شما به خلاقیت هنری برای هنرمندان مهم است؟
۳- می‌دانید با ترویج اندیشه‌های نازل در جهت بازگشت از سوی سرمایه گذاران خلاقیت، عملاً حرفی نمی‌ماند؟
۴- آیا می‌دانید ایجاد محدودیت از طریق سیستم نظارتی موجب گردیده که بسیاری به نام هنر، مرزها و چارچوب‌های مد نظر وزارت خانه را دور زده و موجبات نزول متنی و ساختاری موسیقی را فراهم آورده‌اند، به گونه‌ای که قلندران درشت استخوان این هنر، بیشتر خانه نشین و نظاره‌گر شده‌اند و فقط به آموزش شاگردان خود اکتفا می‌کنند؟
۵- می‌دانید که اینک در زمانه‌ای قرار گرفتیم که بر اثر بی توجهی‌ها و نداشتن استراتژی درست برای هنرها به ویژه موسیقی و ارتقا آن، شرایط مبهم و ناگواری را می‌گذرانیم؟
۹- آیا می‌دانید در تحول فرهنگی صنفی پدید آمده در جامعه کار هنری به مثابه بازیچه شده، تا جایی که حمله به ارزش‌های فرهنگی و نادیده گرفتن فخامت هنر به عنوان «ارزشمند» شناخته می‌شود؟
آقای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده شما که در جایگاه مدیریت فرهنگی قرار می‌گیرید نخست به همه جوانب بنگرید و بعد در اتاقتان را با خیال راحت باز بگذارید و غرفه وقت ملاقات را بردارید، مطمئن باشید هنرمندان گل برایتان می‌فرستند، اما هیچ وقت به دنبال وقت ملاقات مزاحم شما نمی‌شوند
۱۱- آیا می‌دانید کسانی که شعار می‌دهند: «تعریف هنر بسیار مشکل است» جریانی هستند که تلاش می‌کنند تا هرگونه ناشایست هنرگونه را موجه جلوه دهند؟ البته به نظر من این به مثابه آن عبارت معروف «والله اعلم» است که گذرگاه هر تنزلی را می‌توانست فراهم کند و بازگوی کمبود اندیشه نسبت به مشکلات و معضلات و راه یابی ها و پیدا کردن راه کارها است.
۱۲- آیا می‌دانید که غرب نمی‌تواند در اثر شعارهایی که به عنوان دموکراسی داده، جلوی رشد ترانه‌های زشت و قبیح و کلام نفرت‌انگیز و موهن و اشاعه افکار ناشایست را بگیرد؟ چرا دستگاه‌های فرهنگی ما به این جهت آگاهی بیشتر از مساله به کتاب «در سراشیبی به سوی گومورا» نوشته پرفسور بورک از انتشارات حکمت نگاهی کنید.
۱۴- آیا می‌دانید به جای حمایت درست مالی و معنوی، طی دوره دو ساله کوتاه مدت از هنرمندان موسیقی اقوام و نواحی که می‌تواند منجر به رویدادهای زیبایی شود، آنان را به سمت و سوی بهره‌گیری از ادوات موسیقی فرنگی کشانده و وادار شده‌اند که با شیوه‌های صدای اروپایی ترانه‌های خود را با ساز فرنگی و نقاب «موسیقی محلی!!» اجرا کنند؟ این کار اگر از بین بردن فرهنگ ایرانی نیست، پس چیست؟
۱۵- آیا می‌دانید وقتی یک فرنگی (اروپایی) هنگامی که یک سوگ ترانه مذهبی ما را با ادوات موسیقی خود و نوع صداهای مربوط به موسیقی خود می‌شنود، غیر از اینکه به تسلط خود بر فرهنگ ایرانی ببالد و به نفس کار ما بخندد، واکنش دیگری نخواهد داشت؟
۱۶- آیا می‌دانید موسیقی ایرانی در شاخه‌های گوناگون خود در چه وضعیتی قرار دارد و حال و روز هنرمندان اصیل آن در شاخه اقوام و نواحی و ردیف دستگاهی چیست؟
۱۷- آیا می‌دانید آنچه در آشفته بازار امروز فرهنگ و هنر رایج است، هرگز نمی‌تواند جای فرهنگ اصلی درون وطنی ایران بنشیند، مگر که بی تفاوتی و کم توجهی به داشته‌های خود و پژوهش‌ها داشته باشیم؟
۱۸- آیا می‌دانید با نفی موسیقی ایرانی به ویژه ردیف و دستگاهی و اقوام و نواحی، و بی تفاوتی نسبت به ذات موسیقی مذهبی ایرانی و بهره‌گیری از شکل‌های موسیقی فرنگی، مهم‌ترین شعار انقلاب اسلامی ایران، یعنی «استقلال»، که همانا استقلال در هنر را نیز شامل می‌شود، زیر پا نهاده‌اند و عملکرد خوبی ندیده‌ایم؟
در پایان «وجیزه ام» می‌گویم: با گسست از میراث معنوی خود، چیزی عاید این کشور با دیرینه تاریخی و هنری که دارد، نمی‌شود، چندان که امروز هنرمند موسیقی به ویژه در شاخه اقوام و نواحی از حقوق فرهنگی و هنری لازم خود بهره مند نیست، امروزه در اثر بی تفاوتی و کم توجهی به سجایای برین نهفته در موسیقی‌های آیینی ایرانی از سوی دستگاه‌های و سازمان‌ها مسئول فرهنگی و هنری، جامعه در رخوتی ستایش ناپذیر قرار گرفته است.
آقای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آینده شما که در جایگاه مدیریت فرهنگی قرار می‌گیرید نخست به همه جوانب بنگرید و بعد در اتاقتان را با خیال راحت باز بگذارید و غرفه وقت ملاقات را بردارید، مطمئن باشید هنرمندان گل برایتان می‌فرستند، اما هیچ وقت به دنبال وقت ملاقات مزاحم شما نمی‌شوند.
تیتراژ آفرینش من به لحظه‌های پایان نزدیک شده‌اند، ولی هنوز می‌توانم کار کنم و سخن بگویم و خدا را شکر که آخرین وجیزه خود را در پایان قرن برای شما نوشتم. پژوهشگر و مدرس موسیقی اقوام و نواحی ایران. هوشنگ جاوید.

@ESHTADAN
Forwarded from میراث‌ باشی
🔺خوشگذرانی‌هایی به قیمت زیر سوال بردن میراث فرهنگی و گردشگری

🔸یکی از مشکلات حوزه گردشگری و میراث فرهنگی انتشار هر چند وقت یک‌بار فیلم و عکس‌هایی خارج از شرع و عرف در بناهای تاریخی یا گردشگری یا برگزاری تورهایی غیرمجاز است که هر از گاهی زلزله‌ای چند ریشتری در وزارتخانه به راه می‌اندازد و در نهایت منتج به ورود دستگاه قضا و دستگاه نظارتی داخل وزارتخانه گردشگری به موضوع، دستور پلمپ، عزل و برکناری ، جریمه، زندانی و ممنوع‌الکاری متخلفان و... می‌شود.

🔸این که این فیلم و عکس‌ها تصادفی منتشر می‌شوند یا سر بزنگاه‌ها با انگیزه تسویه‌ حساب یا حذف یا عزل و نصب افراد، موضوعی است که در بیشتر مواقع دنبال نمی‌شود .

🔸در این بین برخی مسئولان آن شهر یا روستا یا استان هم به فراخور چنین ماجراهایی که خلاف ارزش‌های دینی یا اخلاقی یا قانونی است واکنش‌ نشان می‌دهند.

🔸در فضاهای مجازی هم افراد به دو دسته تقسیم می‌شوند برخی این رفتارها را خلاف شرع و خلاف قوانین می‌دانند و خواستار برخورد با این گونه رفتارها هستند و برخی دیگر خواهان آزادی‌های اجتماعی بیشتر ، یکی طرف مقابل را بی‌بند و بار می‌داند و آن دیگری متعصب و این داستان ادامه دارد.

🔸اما آنچه از آن به طور کلی در تمامی این موارد غفلت می‌شود منشور جهانی اخلاق گردشگری است که در همان بند ۱ همه گردشگران را ملزم به احترام به قوانین ، آداب و رسوم و حفظ آن می‌کند و بازدید از اماکن مذهبی را هم بدون آسیب زدن به حریم عبادت‌کنندگان مجاز می‌داند . به عبارتی منشور جهانی اخلاق گردشگری تاکید می‌کند نباید به گونه‌ای رفتار کرد که موجب آزردگی جامعه میزبان شد یا رفتاری خلاف باورها و آداب و رسوم جامعه محلی داشت.

🔸این همه در حالی است که در ایران گردشگران اساسا در هیچ جا آموزشی در این زمینه نمی‌بینند و فکر می‌کنند در هر جایی می‌توانند صدای ضبط صوت خودروهای خود را بالا ببرند، آواز بخوانند، پایکوبی و شادی کنند، زباله‌ها را در کنار نهرها و دشت‌ها رها کنند، به حریم حیوانات تعرض کنند یا با پوشیدن لباس‌های مختلف در کنار بناهای تاریخی عکس‌های متنوع بگیرند و صفحه اینستاگرام‌شان را مزین کنند بدون آن که فکر کنند این رفتار آنها در جامعه محلی یا ملی چه بازتابی دارد و یا حتی انتشار اخبار آن در سوی دیگر مرزها تا چند وقت سوژه چه افرادی با چه مقاصدی خواهد بود.

🔸این طرف هم هستند صاحبان و مالکان بناهای تاریخی که آنها را با زخم‌های عمیق به حال خود رها کرده‌اند و چشم دوخته‌اند به عکس‌های خوش رنگ و لعاب و قالیچه و گلی که از این بناها گرفته می‌شود تا زخم‌های چرکین را پشت این بزک‌ها پنهان کنند بی‌آن که بخواهند گردشگر بار فرهنگی، زیست محیطی، علمی، طبیعی ، تاریخی به همراه داشته باشد و برای او به صورت مستقیم یا غیر مستقیم آموزشی درنظر گرفته شود.

🔸از سویی کلیه نهادهای فرهنگی دولتی و حاکمیتی و نظارتی باید به کمک وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری بیایند و با هم افزایی و هم‌اندیشی تدبیری در این رابطه بیاندیشند که مجموع سلایق دینی، عرفی، تاریخی، ملی و بین‌المللی را فارغ از هیجانات شامل شود .

‼️اینکه در جامعه ما هنوز تکلیف کوروش،جشن‌های سده، تیرگان، مهرگان،یلدا،چهارشنبه سوری و... حتی امثال ولنتاین و... مشخص نیست و سلیقه‌ای با آن برخورد می‌شود نتیجه‌ای جز اتفاقاتی که تا کنون افتاده به همراه نخواهد داشت.

‼️این که چرا هنوز گردشگر ما نمی‌داند که یک مکان مذهبی نه در ایران بلکه در تمام جهان آداب خاصی دارد که همه ملزم به رعایت آن هستند و از دل آن ماجرای تکیه معاون‌الملک بیرون می‌آید، مقصر کیست؟ این که مالک یک بنای تاریخی یا یک دفتر خدمات مسافرتی هنوز نمی‌داند که گردشگر فقط منبع درآمد نیست، مقصر کیست؟

‼️آیا تمام بار آموزش گردشگر و جامعه میزبان و محلی بر شانه وزارتخانه گردشگری است یا آموزش امری همگانی و هم‌زمانی است و نهادها،دستگاه‌ها، سازمان‌های مختلفی را درگیر می‌کند و شامل سطوح مختلف سنی، جنسی، شغلی و جغرافیایی می‌شود.

‼️این که ما مشخص نمی‌کنیم اگر عده‌ای در جامعه دوست دارند جشن‌های باستانی را احیا و برگزار کنند با آنها چه برخوردی بکنیم و چه چارچوبی در نظر بگیریم که هم شرع و اخلاق رعایت شود هم جشن‌ها برگزار شود مقصر کیست؟

‼️از سویی در حال حاضر بدون استفاده از ظرفیت‌های آموزشی مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، تریبون‌های نماز جمعه، صدا و سیما، شهرداری‌ها،رسانه‌ها، متولیان امر فیلم‌ و سریال و تئاتر و کتاب‌ و فضاهای مجازی و... وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری به تنهایی چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ وزارتخانه‌ای ورشکسته از کرونا، تهی از منابع انسانی و تجهیزات
گسترده.

instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
Forwarded from میراث‌ باشی
🔺خوشگذرانی‌هایی به قیمت زیر سوال بردن میراث فرهنگی و گردشگری

🔸حداقل دغدغه‌مندان رده‌های بالاتر دولتی و حاکمیتی، اماکن تاریخی و گردشگری را مجهز به دوربین‌هایی کنند که به مراکز نظارتی وزارتخانه متصل باشد و رصد و پایش صورت بگیرد تا هم با مشاهده تخلف قانونی، عرفی و شرعی دست‌کم در همان لحظه با اخطارهای اولیه از تداوم یا گسترش آن جلوگیری شود و کار به جریحه‌دار شدن اخلاق جامعه نرسد هم امنیت گردشگران و اماکن تاریخی تامین شود و هم انتشار این گونه فیلم‌ها دستمایه‌ای برای برخی افراد در بزنگاه‌ها نشود.

🔸وگرنه با عزل و نصب ناگهانی و موج‌وار چند مدیر که حتی به اندازه کافی نیروی یگان و تجهیزات و نیروی حراست و کارمند ندارند یا پلمپ و ممنوع‌الکار کردن چند نفر یا اخطار برخی مقامات و مسئولان کاری از پیش نمی‌رود.

instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
نظام خودکامۀ ایران عصر ناصری، چاهِ ویل بیت‌المال و مسلخ مصالح ملّی کشور بود، در حالی‌که کشور از بی‌خبری و بی‌لیاقتی شاه و اطرافیان در سراشیب هبوط محتوم افتاده بود.
ناصرالدین شاه، اگر در سفر نبود، وقت خود را به شکار یا در میان زنان حرمسرا می‌گذراند و در سنت یاوه‌بافی ایرانیان نیز شعرکی می‌سرود تا اگر به عنوان شاه نام او مخلَّد نشود، دست‌کم، به عنوان شاعر در تذکره‌ها جاودان بماند. لاجرم، کارها به دست نادانان مغرض و دزدانِ سرِ گردنه افتاده بود که به گفتهٔ مجدالملک برخی از آنان، بویژه ریاستِ کلیه، حتی توان نظم دادن به علیق الاغ‌های یوسف‌آباد را _ که مُلکِ میرزایوسف‌خان مستوفی‌الممالک بود _ نداشتند.

بیشتر رجال ایران، دجالانی بودند که خَرِ خود می‌راندند و، تا جایی که در توان داشتند، مال مردم می‌بردند.


#ایران #قاجاریه #وزیر #وزارت

تأملی دربارهٔ ایران؛ دکتر جواد طباطبایی؛ نظریهٔ حکومت قانون در ایران، جلد دوم، بخش نخست، مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی؛ مینوی خرد؛ ۱۳٩۲: ٤۷٤تا٤۷۵.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
🔹خرد و آزادگی، دو گوهر بنیادین اندیشه فردوسی است

زهرا دلپذیر: دکتر دوستخواه با اشاره به اینکه دل مشغولی و دغدغه خاطر همیشگی فردوسی در شاهنامه، یادکرد و ستایش ایران است خاطر نشان می­‌کند: این شاعر بزرگ، از جهان ایرانی سخن می­ گوید که جان و روان خود او و همه ایرانیان سرشار از دوستداری آن است اما ویژگی ستایش انگیز کار فردوسی در برخورد خردمندانه او با ایران و پرسمان ایران دوستی است. او در عین ایران دوست بودن، نژاد پرست نیست.

فردوسی شاعری است به تمام معنا خردمند و آزاد اندیش که در عین وطن دوستی و احترام به گذشته شکوهمند ایران، به دین اسلام نیز سخت پایبند است و بین این دو ناهمخوانی نمی‌­بیند. شاهنامه به رغم حماسه ملی بودنش، ستایش نامه یکسونگرانه و اغراق آمیز ایران نیست و غیر ایرانیان نیز گاه در این منظومه به تناسب سازگاری منش و کنش خود با راستی و آزادگی، چهره­‌های ستایش انگیز دارند.

https://iranianstudiesnews.ir/?p=1155

@ESHTADAN
📢با اشتراک این فرسته در کانال ها، گروه ها و میان دوستان و آشنایانتان و پشتیبانی از کارزار #ثبت_جهانی_توس که یک کارزار مردمی و از آن شماست به گسترش و پیروزی آن یاری رسانید.

https://www.karzar.net/tus
💠واکنش ژاله آموزگار به نام‌گذاری کوچه به نامش

ژاله آموزگار در واکنش به نام‌گذاری کوچه‌ای به نامش، با بیان این‌که «من یک آدم کاملا معمولی هستم» می‌گوید: این حرکت جالبی است، لااقل برای این‌که به خانم‌ها هم شانی بدهند.

چندی پیش بود که خبر رسید «پنج خیابان تهران به نام بانوان شهیر ایرانی نام‌گذاری می‌شود»؛ میمنت میرصادقی، توران میرهادی، نیمتاج سلماسی، ژاله آموزگار و مریم بهروزی اسامی بانوانی است که در این فهرست قرار گرفته‌اند، از برخی‌های‌شان تنها میراث‌شان به جا مانده اما حیات علمی و فرهنگی عده‌ای دیگر از آن‌ها هنوز در امتداد نفس‌های‌شان جاری است.

این اقدام سبب شد تا از ژاله آموزگار، عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی درباره تغییر نام کوچه بن‌بست «لادن» به «استاد دکتر ژاله آموزگار» بپرسیم و او نظر خود را درباره این اقدام این‌طور بیان می‌کند: به هر حال من بسیاربسیار ممنون هستم. من اصلا خبر نداشتم، خود آن‌ها این تصمیم را گرفتند، و من از این تصمیم‌شان بسیاربسیار متشکرم. اما خودم را در این حد نمی‌دانم.

او سپس در توصیف خود می‌گوید: من یک آدم کاملا معمولی هستم؛ کار خارق‌العاده‌ای نکرده‌ام. همیشه یک معلم بودم و علاقه‌مند. و کارهای کوچکی که انجام داده‌ام، بالاخره هر کسی می‌توانست انجام دهد.

آموزگار می‌افزاید: به هر حال این نظر من است، ولی گاهی خدا به آدم نظر لطفی دارد و من همه این‌ها را بر این می‌گذارم.

این عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت‌وگو با ایسنا همچنین بیان می‌کند: چون به غیر از من کسانی دیگر هم بوده‌اند، فکر می‌کنم حرکت جالبی است، لااقل برای این‌که به خانم‌ها هم شانی بدهند. همیشه این کار مردانه بوده، شاید حتی در کشورهای دیگر هم همین‌طور بوده است. بها دادن به خانم‌هایی که در هر زمینه‌ای کسی بودند و کاری کردند، حرکت بسیار خوبی است.

ژاله آموزگار درباره تغییر نام خیابان «عنصری» در منطقه ۱۱ تهران به نام «استاد توران میرهادی» نیز می‌گوید: خانم توران میرهادی را خیلی خوب می‌شناسم و بسیار برای‌شان احترام قائل هستم. خدمتی که ایشان انجام دادند، خدمت فرهنگی بزرگی است. با دیگر افراد این فهرست کمتر آشنایی دارم اما برای خانم میرهادی بسیار احترام قائل هستم و واقعا حق‌شان بود.

او در پایان نیز بیان می‌کند: من هیچ آدم فوق‌العاده‌ای نیستم و فقط در یک مسیر خوب قرار گرفتم.

ژاله آموزگار در ۱۲ آذر ۱۳۱۸ در خوی متولد شد. او که دکتری زبان‌های زبان‌های ایرانی و ادبیات مزدیسنی را از دانشگاه سوربن دریافت کرده، بیش از ۳۰ سال در دانشگاه تهران تدریس کرده‌است. از آثار آموزگار به «اسطوره زندگی زردشت» و «زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن» با همکاری احمد تفضلی، «تاریخ اساطیری ایران» می‌توان اشاره کرد.
🔴 تندیس منشور حقوق بشر کوروش در آمریکا


🔸 نمایی از تندیس الگوگرفته شده از منشور حقوق بشر کوروش بزرگ هخامنشی در
تقاطع سانتامونیکا بلوارد و سنچری پارک در ایالت کالیفرنیا آمریکا


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali
📚کتابخانه‌ای زیبا که با الهام از مغز انسان ساخته شده است






کتابخانه سونگدو در کره جنوبی در واقع یک مغز مصنوعی است و ساختمان آن نه تنها از نظر شکل و ظاهر شبیه مغز انسان طراحی شده؛ بلکه کارکردها و بخش‌های آن نیز از نمونه‌های زیستی الهام گرفته شده است.👇
b2n.ir/z63883
@ibnaibna
💠 نکوداشت بهرام بیضایی

🔸سخنرانان: سهند عبیدی، حمید امجد، ژاله آموزگار، بهرام بیضایی، عباس میلانی، نگار متحده، امیر نادری، امیرحسین سیادت، سعید طلاجوی، ماندا زندیان
🔸میزبان: دانشگاه استنفورد
🔸زمان: ۲۹ و ۳۰ ژوئيه ۲۰۲۱| ۷ و ۸ امرداد ۱۴۰۰
▪️In Celebration of Bahram Beyzaie

🔸برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام در این سخنرانی به پیوند زیر بروید:
https://iranian-studies.stanford.edu/beyzaie-conference
Forwarded from اتچ بات
براساس آخرین ارزیابی پایگاه استنادی جهان اسلام (ISC) در سال 1397 این نشریه رتبة دوم را بین نشریات حوزة زبان و ادبیات فارسی و رتبة پنجم را بین 462 نشریه هنر و علوم انسانی با کیفیت (Q1)  وضریب تأثیر 495/. کسب کرده است. نشانی👇
https://cfl.modares.ac.ir/browse.php?mag_id=1637&slc_lang=fa&sid=11
میر جلال الدین کزازی

#ثبت_جهانی_توس


🔸میرجلال الدین کزازی در یادداشتی ثبت جهانی توس را خواستار شد. این استاد زبان و ادب پارسی در بخشی از این یادداشت آورده است : توس یکی از کهن ترین و نامورترین شهرهای ایران است.از دیگر سوی توس جایی است که دل ایران در آن می تپد. ایرانی ترین ایرانی : اوستادان اوستاد فردوسی _ که یادش جاودان ماناد و روانش، در گرثمان، شاد !

🔸توس یکی از کهن ترین و نامورترین شهرهای ایران است و در اوستا، نامه ی مینوی ایرانیان کهن در شمار شانزده سرزمین سپند، از آن سخن رفته است. توس یکی از کانون های شکوفان فرهنگ و ادب ایران بوده است و پروردگاه شمار بسیار از نامداران.

🔸از دیگر سوی توس جایی است که دل ایران در آن می تپد: ایرانی ترین ایرانی : آنکه شاهکار برترین و گوهرین سخن پارسی و گرامی ترین آفریده و گرانمایه ترین پدیده فرهنگی ایران را: شاهنامه ، پدید آورده است، در آن آرمیده است: زباناور ورجاوند بی مانند، اوستادان اوستاد فردوسی _ که یادش جاودان ماناد و روانش، در گرثمان، شاد !


🔸از همین‌روی، توس نه‌تنها شهری ایرانی، شهری جهانی است و هر آینه،شایسته آنکه در شمار شهرهای بزرگ جهان که در فرهنگ جهانی کارساز و اثرگذار بوده اند، جای بگیرد و ارج نهاده آید.


@shahnamehpajohan

@ESHTADAN
Forwarded from اساطیر ایران و جهان (H Mohamadyan)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹

نقش اساطیر در نام گذاری ماه های ایرانی (4) #تیر


🔹تیر

تیر، دگرگون شده واژه تَشتَر است و تشتر (#تیر) از ایزدانی (فرشتگانی) است که چهارمین ماه هر سال و #سیزدهمین_روز_ماه را به نام ایزد تشتر، تیرماه و تیر روز می گویند. در فرهنگ ها تیر، ایزد موکل باران است که به تدبیر او زمین پاک از باران بهره مند گردد و کشتزارها سیراب شود. (دانشنامه مزدیسنا، 217) تیر را که موکل باران و رزق و روزی است، برابر با میکائیل در باور یهود و اسلام دانسته اند. (فرهنگ اساطیر، 261)
مطابق روایات، تشتر که باران های سودمند تابستان را به همراه می آورد، با اَپوش، #دیو_خشکی که آبها را زندانی ساخته، می جنگد و پس از قربانی کردن و نالیدن به درگاه اهورامزدا، بر او چیره می شود و باران و تگرگ به مزارع هفت کشور می بارد. (اساطیر ایرانی، 22)
تیر همچنین نام دیگر عطارد است، که سیاره نویسندگان است، ایزد نویسندگی و پیام آسمانی و حکمت و پیشگویی است. و به صورت های گوناگون در ادیان ملل باستانی مثل مصر، هند، روم و ... مشابهت دارد. (فرهنگ اساطیر، 263) در ادبیات فارسی قدیم نیز عطارد همواره به عنوان دبیر فلک و به نویسندگی شناخته می شود و همراه لوازم نویسندگی در متون ظاهر می شود.


#اسطوره_در_جهان_امروز
#نامـماههایـایرانی
#اساطیر_ایرانی

—------------------------------------------
منابع: جهانگیر #اوشیدری، دانشنامه #مزدیسنا
علی اکبر #دهخدا، لغت نامه
ژاله #آموزگار، تاریخ اساطیری ایران.
محمد جعفر #یاحقی، فرهنگ اساطیر و داستان واره ها
ویکی پدیا
💥@persian_mythology
⭕️
Forwarded from اتچ بات
🔸به مناسبت ۲۴تیرماه سالروز درگذشت هنرمند نامدار بلوچ #مهتاب_نوروزی سوزن دوز بلوچستان ایران:

در سال ۱۳۱۳در روستای قاسم آباد از توابع بمپور متولد شد. وی استاد سوزن دوزی بلوچستان بود که تعدادی از آثارش در مجموعه سعدآباد تهران نگهداری می شود. مهتاب نوروزی از کودکی سوزن دوزی می کرد و در ۱۶ سالگی هم استاد شد و در مجموع به مدت ۶۳سال به سوزن دوزی ادامه داد، وی این هنر را از مادرش آموخته بود.
او نزدیک به ۵۰ سال روی پارچه ها، نقش بلوچ زد تا آن جا که در چهار سال آخر عمر به خاطر دیسک کمر، این کار را کنار گذاشت. علاوه بر مشکلات کمر، وی به آلزایمر هم مبتلا شده بود و در سال های آخر عمر نزد برادرزاده اش، زینب نوروزی که حالا خود استاد سوزن دوزی است زندگی می کرد
لباس‌های درباری که او به همراه دیگر سوزن‌دوزان بلوچ به سفارش فرح دیبا، شهبانوی ایران در دههٔ پنجاه خورشیدی دوخته‌بود، از جمله این آثار است.
او در جوانی به‌خاطر ظرافت بی‌مانندی که در کار سوزن‌دوزی داشت، انتخاب شد تا بر لباس‌های فرح دیبا نقش بزند که اکنون درمجموعهٔ سعدآباد به‌نمایش گذاشته شده‌اند.
دست‌آفریده‌های این بانوی سوزن‌دوز در نمایشگاه‌های داخل و خارج از ایران بارها به نمایش درآمده و نظر همگان را به خود جلب کرده‌است و مورد استقبال همگان قرار گرفته است. کارهای ایشان بارها به فرانسه رفته و در مزون‌های مختلف آن دیار به عنوان کار تکمیلی لباس‌های فاخر مورد استفاده قرار گرفته‌است.
او در شامگاه جمعه ۲۴ تیر ۱۳۹۱ در زادگاهش روستای قاسم‌آباد در هفت‌کیلومتری بمپور در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

@ESHTADAN
🔶بیست وششم تیر سالروز درگذشت خوشنویس نامدار ایران #عمادالکتاب

میرزا محمدحسین سیفی قزوینی در قزوین در ۲۷ فروردین ۱۲۴۰ شمسی (۱۲۸۵ قمری) متولد شد و غالب عمرش به کتابت و تعلیم خط نستعلیق گذشت. پدرش قباله‌نویس بود و مادرش از سادات سیفی قزوین، از این رو به این مناسبت سید بودن مادر، میرزا نامیده شد. مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت. در چهارده‌سالگی برای کار نزد تاجری از اهالی شیروان به بادکوبه رفت. در شانزده سالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند و از راه نوشتن خط زندگی کرد. می‌گویند آنقدر معیشت بر او سخت بود که حتی نمی‌توانست ادامه زندگی بدهد. سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت و پنج سال در این شهر و نجف اقامت کرد و ضمن نوشتنِ خط، علوم دینی خواند و سرانجام از تنگدستی به ستوه آمد و به ایران بازگشت. دو سال در تهران ماند و ازدواج کرد. در سال ۱۲۷۱ شمسی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی دایر کرد و اسم آن را «دارالکتابه» گذاشت. او نسخه‌ای از شاهنامهٔ فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت. در انقلاب مشروطه به جرگهٔ آزادی‌خواهان پیوست و در کودتای محمدعلی‌شاهی آوارهٔ کوه و بیابان شد. پس از فرار شاه ، هفت سال معلم مشق احمدشاه شد. وی قبل از دورهٔ مشروطیت جزو کاتبان وزارت انطباعات و در دورهٔ سلطنت احمدشاه قاجار، مدتی در وزارت داخله، منشی و همان اوقات معلم مشق خط سلطان احمدشاه نیز بود. در چند سال اواخر عمر نیز در دربار پهلوی سمت خوشنویس مخصوص داشت.
@darolfonoon_amirkabir

🔸عماد الکتاب درسال ۱۳۱۵خورشیدی درتهران درگذشت و در امامزادعبدالله شهرری به خاک سپرده شد,
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@ESHTADAN
Forwarded from اتچ بات
بیست‌و‌هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی

آوای شما

آوای شما، حیف که از نای شما نیست
وز نای شما گر بود، آوای شما نیست!

این دم که دمیدید و چنین همهمه برخاست
جز دمدمۀ همهمه‌فرمای شما نیست

بانگی‌ست که سوداش توان کرد به دانگی
زین بیشترک، ارج به کالای شما نیست

آن روز که فریاد روا بود، نکردید
امروز دگر عربده بایای شما نیست

خاموش! که جانبازی بگذشتۀ یاران
اسباب زبانبازی حالای شما نیست

صد شکر که حق معنی تلخی‌ست که هرگز
در بازی منقار شکرخای شما نیست

زر را بشناسید! که در دست شما هست
زآهن مهراسید! که بر پای شما نیست

از خفته به خارا خبر از درد توان جست
کانجا اثر از بستر دیبای شما نیست

ای مدعیان! مضحکه‌ سازید و ازاین‌روی
جز قهقهه کس داور دعوای شما نیست

ایمان من سوخته‌باور نه شگفت‌ست
گر شیفتۀ قول فریبای شما نیست

من سنگ و سخن‌های شما میخ پر از زنگ
حق با دل تنگم که پذیرای شما نیست

تیرماه ۵۷

از مجموعۀ شعری خطی ز سرعت و از آتش، ص ۸۱-۸۲

سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغ‌التحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سال‌ها در دبیرستان‌های پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
بهبهانی در سال‌ ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران درآمد‌.
او شاعری غزلسرا بود و بخشی از شهرت وی در سرودن غزل‌هایی با اوزان تازه و غیرمتعارف بود.
سیمین بهبهانی میراث جاودانی از خود به جای گذاشت و اشعار ارزشمندی مکتوب کرد که در مجموعه‌های شعری وی، مانند «سه‌تار شکسته»، «رستاخیز» و «خطی ز سرعت و از آتش» به چاپ رسیده است.

🔸نقل:کانال موقوفات افشار

@ESHTADAN
2024/10/01 01:47:24
Back to Top
HTML Embed Code: