Telegram Web Link
👈 فریدون جنیدی و ایستادگی بر سر یک پیمان.

استاد فریدون جنیدی اندیشمندی که در روزگار جوانی در کلاسِ درس عیسی صدیق با خود پیمان بست که تا پایان عمر، زندگی خویش را در راه پژوهش در فرهنگ ایران صرف کند و تاکنون که موی سپید کرده‌است، کوشیده بر سر پیمان خویش بماند.

در معرفی شخصیت و نگرش فریدون جنیدی شاید این خاطره ی کوتاه به‌تمامی گویا باشد.
این خاطره بازمی‌گردد به ۱۳۴۵ خورشیدی، زمانی که فریدون جنیدیِ جوان در کلاس درس تاریخ فرهنگ مرحوم عیسی صدیق نشسته بود و استاد داشت درباره تلاش‌های هِنری راولینسونِ اروپایی که با بررسی کتیبه ی بیستون توانسته بود، خط میخی را بخواند، دادِ سخن می‌داد و می‌گفت که ؛
«یک اروپایی برای خواندن سنگ‌ نوشته ی ایرانی سی سال زمان نهاد، شما که ایرانی هستید آیا می توانید برای کشور خودتان سه سال از عمر خودتان را بگذارید».
در این هنگام فریدون جنیدی برمی‌خیزید و خطاب به استاد می‌گوید که ؛
«استاد، مگر شما آن ایرانیان را که سی سال بر سر کار پژوهش جان و زمان نهاده باشند، نمی‌شناسید؟
مگر فردوسی سترگ برای زنده نگه‌داشتن اندیشه و فرهنگ و زبان ایرانی سی سال زمان ننهاد،
با آن که بارها گفته شده است که نان جوین نیز بر سفره نداشته است؟
مگر استاد دهخدا بیش از سی سال زمان بر سر فرهنگ ننهاد؟
هنوز کفن دهخدا خشک نشده است، شما به جای آن که جوانان را برانگیزید تا سی، چهل سال از زمان خود را بر سر فرهنگ ایران بنهند، آنان را کوچک می‌شمارید،
تا در خود ننگ ببینند و خویش را درخور و شایسته سرزنش بشمارند؟
اکنون برای آن که بدانید جوانان ایرانی سی سال از زندگی خود را بر سر فرهنگ ایران می‌نهند، همین جا به شما می‌گویم :
من، فریدون جنیدی، جوان ایرانی، تا پایان زمان خود، زندگی خویش را در راه پژوهش در فرهنگ ایران خواهم افشاند».
۳
@khashatra

🔸به مناسبت بیستم‌ فرودین (۱۳۱۸) زادروز شاهنامه پژوه استاد فریدون جنیدی
https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from عکس نگار
#نصرالله_پور_جوادی:
نسلی که ستوده به آن تعلق داشت، ایران‌دوست بود

نسلی که مرحوم ستوده به آن تعلق داشت، نسلی ایران‌دوست بود. آنها کسانی بودند که علاقه‌ی خاصی به ایران پیدا کرده بودند و این علاقه را حس کردند و حتی به نسل‌های پس از خودشان منتقل کردند. در زمان رضاشاه و شاید اندکی پس از آن این حس ایران‌دوستی در این نسل به وجود آمد، این موضوع هم به خاطر توجهی بود که به هویت ایرانی پیدا شد. جنگ جهانی اول باعث شد که تا حدود زیادی ایران با دنیا ارتباط پیدا کند و وقایع جهانی را بشناسد و خود را در میان کشورهای جهان بیابد، از طرفی کارهای تحقیقاتی که فرنگی‌ها درباره‌ی ایرانیان انجام داده بودند باعث شده بود که هویت ایرانی مشخص شود و برای جوانان، حس تاریخ و هویت تقویت شد. در این دوران کسانی مثل ایرج افشار، سعید نفیسی، ذبیح‌الله صفا و ده‌ها نفر دیگر پدید آمدند که اگر آثار هرکدام از آن‌ها را بخوانیم حس وطن‌پرستی و ایران‌دوستی را در آن‌ها مشاهده می‌کنیم.


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir⁣⁣⁣⁣

#نصرالله_پور_جوادی:
ما مدیون این اشخاص هستیم


در دوره‌ای به شخصیت‌هایی مثل مرحوم ستوده انگ‌های مختلف می‌زدند و می‌گفتند این‌ها فراماسونر یا نژادپرست هستند، به همین خاطر این شخصیت‌ها در ادامه ساکت و خانه‌نشین شدند. اما در ادامه خوشبختانه کسانی متوجه شدند که اگر ایران بخواهد در جغرافیای عالم بماند باید زبان و فرهنگ و هویت تاریخی آن حفظ شود چون اگر این‌ها را از ایران بگیریم ایران از نظر جغرافیایی هم لطمه می‌خورد، بنابراین ما باید از امثال ستوده، محمود و ایرج افشار، ذبیح‌الله صفا و سعید نفیسی با افتخار یاد کنیم که به ما این عشق و محبت به زبان فارسی و تاریخ و هویت‌مان را منتقل کردند. ما مدیون این اشخاص هستیم. ستوده شاید یکی از آخرین افرادی از این نسل بود که ما از دست دادیم.


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir⁣⁣⁣⁣
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
سخنان دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
دربارهٔ استاد منوچهر ستوده


▪️«اسناد و مدارکی که توسط استاد منوچهر ستوده فراهم آمده، مهم‌ترین مدارک تحقیقات نسل آینده در حوزهٔ جغرافیای تاریخی خواهد بود‌.
تصوّر نمی‌کنم که در قرنِ ما هیچ‌کسی در حوزهٔ جغرافیای تاریخی ایرانِ بزرگ به تنهایی به اندازهٔ دکتر ستوده کار بزرگ و ماندنی انجام داده باشد‌.»
فیلم از مستند «خون است دلم برای ایران» دربارهٔ دکتر منوچهر ستوده، ساختهٔ سید جواد میرهاشمی
https://www.tg-me.com/shafiei_kadkani
اشاراتی دربارۀ محدودیت‌های پژوهش بایگانیک در ایران

دکتر حسن حضرتی با نقل خاطره‎ای از استاد محمدعلی موحد به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب بایگانی‌های اسنادی کشور اشارۀ انتقادی کوتاه کرده‌اند (اینجا). نگارنده در اینجا با اتکا به تجربۀ خصوصی خویش چند نکتۀ دیگر را به فرستۀ تلگرامی ایشان می‎افزاید.

رفتار بسیاری از متولیان بایگانی‎های عمومی در قبال اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب ذخیره‎شده در مراکز تحت مدیریت‌شان همچون واکنش ماری حلقه‎زده بر گرد دفینه‎ای است. شمار قابل توجهی از مدیران و کارکنان این مؤسسات به دارایی‎های بایگانیک خود نه به چشم منابع پژوهشی ملی، که بایستی در اختیار محققان و عموم شهروندان قرار گیرد، بلکه به چشم دارایی خاص آن مؤسسه می‎نگرند؛ در واقع، نگاه آنها نه پژوهشی و دانشگاهی بلکه غالباً عتیقه‎شناسانه است. بدتر از آن، حتی بسیاری از کارکنان و مدیران این مراکز، با نگاهی انحصارطلبانه، منابع تحت اختیار خویش را تیول سازمانی و اقطاع بالاستغلال خود دانسته و اولویت پژوهش با استفاده از این امکانات اسنادی و بایگانیک را برای کارمندان و محققان در استخدام رسمی خود قائل‎اند، و تا سرحد امکان با وضع قوانین سخت‎گیرانۀ اداری و مانع‎تراشی‎های متعدد دسترسی محققان را به اسناد و شواهد مکتوب و غیر مکتوب دشوار می‎سازند. مشکل ولی فقط به قوانین آیین‌نامه‎ای وضع‎شده از بالا ختم نمی‎شود؛ بسیاری از موانع موجود بر سر راه مراجعان به این مراکزریشه در سلایق و تمایلات شخصی کارکنان‎شان دارد، چنانکه برخی از متولیان آنها، که دستی بر آتش پژوهش هم دارند، گاه شروط غیر قابل درکی برای محققان بیرونی وضع می‎کنند؛ فی‎المثل با پژوهشگران شرط می‎کنند که تا پیش از انتشار پژوهش فلان مدیر یا محقق سازمان، که با استفاده از اسناد مورد علاقه و نیاز مراجعه‎کننده تهیه‎شده‎اند، اثر خویش را منتشر نکنند یا حتی از آن اسناد بهره نگیرند. یا شرط می‌کنند که ناشر اثر مورد نظر سهم قابل توجهی از نسخه‌های چاپی آن پژوهش را تقدیم سازمان مورد نظر کند!
نکتۀ دیگر اینکه، گذشته از وضعیت فاجعه‎بار نگهداری و مدیریت اسناد و منابع در برخی از این مراکز، همان مدارک موجود و دسته‎بندی شده نیز به درستی در اختیار پژوهشگران قرار نمی‎گیرد. گرچه نسخۀ تصویری بسیاری از این منابع برای محققان کافی است، اما آنجا که پای بررسی‎های شکلی در میان است مشاهدۀ دست دوم از طریق تصاویر اسکن‎شده کفایت نمی‎کند.
ظرفیت منابع مکتوب چاپی و رسمی برای پژوهش در تاریخ معاصر (و البته پیش از آن) محدود است. توسعه و غنی‎سازی پژوهش تاریخی در این حوزه نیازمند بایگانی‎های مدون و باز با دسترسی هر چه راحت‎تر برای محققان است که با صرف کمترین هزینه و وقت بتوانند بیشترین بهرۀ پژوهشی را از شواهد نوشتاری و مادی ببرند، لیکن رفتار صاحبان این مؤسسات بیش از هر چیز باعث دلسردی و یا کشتن ذوق تحقیق در مراجعان پژوهشگر و ابترماندن بسیاری از طرح‎های پژوهشی می‎شود. دسترسی به این بایگانی‎ها در بسیاری از موارد تنها با همان رویۀ معمول آشنابازی و توصیه از مراجع «بالا»تر امکان‎پذیر است و یک محقق خرده‎پای بدون نفوذ به سختی بتواند از این منابع ملی بهره گیرد. در یک کلام، بسیاری از بایگانی‎های ملی و دولتی در کشور بیشتر شبیه به یک اداره هستند تا یک مرکز پژوهشی و از همان رویه‎ها و قواعد دست‎وپاگیر و کارمندسالار دیگر سازمان‎های دولتی تبعیت می‎کنند.
با این همه، نگارنده در برخی از این ادارات با متخصصان و متولیان دلسوز و متعهدی نیز مواجه شده است که مدیون یاری‎های بی‎دریغ آنهاست و بث‎الشکوای فوق شامل حال آنها نمی‎شود.
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
آتشکده بُرزین مهر در نیشابور

۱۹ فروردین ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

دانیم که آتش در نزد ایرانیان کهن ارجی داشته است، برتر از دیگر داشته‌ها. و آتش را بخش‌بندی کرده‌اند و هر آتش ارزشی دیگر داشته. در پرستشگاه‌های خود آتش می‌نهاده و رو به آتش، با خدای راز و نیاز و نماز می‌کرده‌اند.
سه آتشگاه بزرگ ایران قدیم یکی بُرزین‌مهر بوده، به ماناک آتشی که در بُرزترین/ بلندترین جای است، در ریوند به نزدیک نیشابور ـ آتش دهقانان و کارگران، دوم آذرگُشنسپ، در شیز، نزدیک تکاب آذربایجان ـ آتشگاه شاهنشاهان و رزمیان ؛ و سوم آذرفرنبغ در کاریان فارس ـ آتش روحانیان.

نیاکان ما باور داشتند که این آتش‌ها را اهورامزدا برنشانده تا نگاهبانان زندگی ایرانیان باشند. روشن داشتن آن دیوان را تار و مار می‌کند تا زندگانی، پاک و به‌آیین و پیراسته بماند. اما سده‌هاست که این هر سه آتش بزرگ فرومرده. به باور استاد پورداوود، این آتشگاه‌های بزرگ تاریخی هم چون دیگر داشته‌های ایرانیان در تازش مغولان نابود شده.
در سال‌هایی پیش از ۱۳۵۷، نیرو و مَنِشی در کار آمده بود تا آتشگاه آذرگشنسپ، آتش شاهنشاهان و رزمیان ایران، را از نو بسازد. دیگرگشت روزگار نگذاشت تا آن منش به فرجام رسد.

از آن آتشگاه آذربرزین که به کوه‌های ریوند است، در پیرامون نیشابور، هم جز ویرانه‌هایی نمانده. کسی هم در پی بازساختن آن برنیامده. این آتشگاه به روزگار گشتاسپ شاه در این جای برپا شد. نام ریوند و آتش برزین‌مهر در زامیادیشت و خرده اوستا آمده است. رایمندان، آتش برزین مهر را از دو آتش دیگر ایران باستان کهنسال‌تر دانسته‌اند و بر آنند که به روزگار اشکانیان برپای داشته شد.

در بندهش سخنی دیگر خوانیم:
"آذر برزین تا به پادشاهی گشتاسپ کیانی به همان گونه در جهان می‌وزید و پاسبانی می‌کرد. چون زرتشت دین آورد، گشتاسپ شاه این آتش را اندر کوه ریوند برنشاند. آنجا را «پُشـته گشتاسپان» خوانند." (ص ۹۱).
بر پایه این گزارش، عمر آذر برزین‌مهر به پیش از روزگار تاریخی ایرانیان می‌رسد.

از عکس‌های این آتشگاه ورجاوند ما، پیداست که بنیاد آن ویران شده. گویا زمانی دلسوزانی پیدا شده و داربستی اندر زیر تاقی آن برپا داشته‌اند تا ویران‌تر نشود.

کو کسی، از خراسانیان یا دیگر ایرانیان، که برنامه گردش به ریوند را بر پای دارد، شماری از دوستداران تاریخ را بدان سو برد و آنان را با این جای والای قدیم آشنا گرداند؟

https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
📚دَی به دین روز
دَی به دین روز، نام روز بیست و سوم در ماه‌های ایرانی است. این روز، واپسین روز از چهار روز ویژۀ خداوند است که نخستینشان هُرمَزد روز (روز یکم ماه) و سه تای دیگر، دَی روز است.
دَی، تجلی صفت آفریدگاری هُرمزد و از ایزدان روشنایی در تبارهای هندوایرانی است که ردّ پای حضورش در بسیاری از تبارهای هندواروپایی نیز دیده می‌شود. او احتمالاً صفتی برای هُرمَزدِ خدای است که کم‌ترین فاصله را با ذات او دارد و شاید نیز خود هرمزد باشد، زیرا نامش در اوستا به جای هرمزد به کار می‌رود. در گاه‌شماری ایرانی، چهار روز را ویژۀ خداوند ساخته‌اند که یکم ماه به نام هرمزد است و سه روز هشتم، پانزدهم‌ و‌ بیست‌وسوم به نام دَی است. به این روزها باید ماه دهم را نیز افزود که آن هم به نام دی است و باشد که مهم‌ترین ماه آریاییان بوده‌است. روز بیست‌و‌سوم هر ماه به سبب آمدن پیش از دین روز (روز بیست‌وچهارم)، دَی به دین روز نام دارد. دَی روز به شادی.
همچنین دیده شود: دی به مهر روز و دی به آذر روز

#دی
#دی_روز
#دی_به_دین_روز
@iranshahr1353
⁠⁣بیست و سوم فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب

نخستین کتابش که مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار (۱۳۴۲) نام داشت زود آوازه گرفت و مایۀ ادبی درخشان او را شناساند.‌ او نشان داد در تحلیل مباحث اساطیری و حماسی قلمش گویا و تواناست. پس از آن سوگ سیاوش (۱۳۵۱) را نوشت و یکی از نمادهای ماندگار تفکر ایرانی را با جلوه‌ای نوین و با قلمی تحلیلی برایمان تازه کرد. در حالی که پیش از آنها به سوفکل و آشیل دنیای پرطمطراق یونانی پرداخته بود.
از هنگامی که به فردوسی پرداخت و بر روحیۀ تاریخی مربوط به دایرۀ دنیای زیبای ایرانی دست یافت آن را رها نکرد. فردوسی ملهم بزرگ او بود و غور در شاهنامه دلچسب برای او. باز در همین سال‌های اخیر چند گفتار جداگانه در قلمرو زمینه‌های مختلف شاهنامه‌ به رشتۀ تحریر درآورد که می‌باید همه در یک مجموعه انتشار پیدا کند.
سومین کتاب ایرانی او ملیّت و زبان نام داشت و آن را نخست در دیار غربت به چاپ رساند. زیرا به‌خوبی دریافته بود که ماندگاری ایران در تاریخ بستگی ویژه‌ای به زبان فارسی داشته است و چون بار دوم که آن را به دست چاپ سپرد با نام گویاتر هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر ساخت، بهتر نمایانده شد که بیش از پیش متوجه بر اهمیت فرهنگی و جهانی زبان فارسی برای یگانگی و یکپارچگی فرهنگی ایران شده است. اگرچه آن را در عنوان «هویت» پوشانیده است.
خلاصۀ تفکرات سیاسی تاریخی او را می‌توان چنین برآورد کرد که هم تاریخ حماسی ایران را مهم و مؤثر و آشنایی بدان را برای همگان ضروری می‌دانست و هم زبان فارسی و آثار بازماندۀ آن را عامل اساسی شناختن هویت قرار داده بود. در کتاب‌های دیگرش مانند چند گفتار در فرهنگ ایران و یادداشت‌های دلچسب و صمیمی او هم رگه‌های تابناکی از این تفکر دیده می‌شود‌.
آخرین کتاب او به نام مرتضی کیوان (۱۳۸۲) در تهران نشر شد. آن را به یاد مرتضی کیوان گرد آورد و خواست یادگاری بر جای بماند از روزگاری که به همراه مرتضی کیوان در راهی افتاده بود که خود را با خردورزی و به شوق آزاد بودن از آن وادی که سفری خواب‌آلود بود رها ساخت. یادش باید در یادها بماند.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۴۱۶-۱۴۱۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
● گزیده‌ای از بهترین کانال‌های تلگرام:
---------
🌏 آموزش نجوم از مقدماتی تا پیشرفته، کد کیهانی، چارت تولد🪐
✴️ @Yortchi_Bosjin

🔹 کانال تخصصی روابط بین‌الملل
@Internationalrel

🔸 مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
@Safavidstudies

🔹 منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
@Sasanian_Sources

🔸 شعرِناب ِ معاصر
@Naabn

🔹 بازخوانی تاریخ ایران‌زمین
@Khonjibook

🔸 کارگروه پژوهشی ایران‌بان کُرد
@Iranban_Kord

🔹 تاریخ و فرهنگ ملل جهان
@Tarikhe_Melal

🔸 منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
@Arsacidempire

🔹 همه‌چیز درباره‌ی دین زرتشتی
@Ashemvohu2581

🔸 آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
@Marzupan

🔹 کهنه‌سربازان ایران
@Kohnesrbazaniran

🔸 قطعاتی از معروف‌ترین کتاب‌های دنیا!!
@Mybookstan

🔹 آموزش دکوراسیون منزل
@Zibamanzel

🔸 پیرامون دین مزدیسنا (زرتشتی)
@Echoesofgataha

🔹 مولانای جان
@Molanay_Gan

🔸 پویش ملی‌فرهنگی سیمرغ
@Pooyeshesimorgh

🔹 اِشتادان
@Eshtadan

🔸 پایگاه ایران دوستان مازندران
@Jolgeshomali

🔹 شعر و ادب لری
@Skeyani

🔸 آهنگ‌های شاد و اشعار جان‌فزای پارسی
@Bazmeparviz

🔹 فرهنگ مردم خوروبیابانک
@Hatefta

🔸 کانال کتابخانه حقوقدانان
@Law_Bookiran

🔹 منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
@Moderniranbooks

🔸 مشاورۀ رسالۀ دکتری
@New_Reesearch

🔹 مرجع مستند و میم‌های تاریخی
@Tarikh_Tv

🔸 کوئیز تاریخ: پرسش و پاسخ روزانه
@Histoquiz

🔹 تاریخ، فرهنگ و مناسبات تاریخی ایران و عثمانی
@Iranosmani

🔸 تاریخ و فرهنگ دولت عثمانی
@Dorreshahvar

🔹 منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
@Themedes

🔸 کتابخانۀ متون و مطالعات زردشتی
@Zardoshti_Book

🔹 رازفیلم: مستند سیاسی اجتماعی فرهنگی
@Razfilmweb

🔸 گنجینۀ نفیس کتاب‌های صوتی
@Banafsh_Book

🔹 کافۀ شعر
@Kafee_Sheerr

🔸 وهومن امشاسپند
@Khashatra

🔹 متن دلنشین
@Aram380

🔸 آموزشگاه طبی سید
@Samsadeghitebeslami

🔹 موسیقی برای تمام سلیقه‌ها
@Muzic3000

🔸 مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
@Dosuyecaspian

🔹 تاریخ و فرهنگ بلوچستان
@Balochs_History

🔸 آموزش انگلیسی ۴مهارت در آیلتس ۱ساله
@Englishteacher563

🔹 دل‌واژه‌های تنهایی
@Gandomzaran

🔸 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@Farzandan_Parsi

🧘🏻‍♀️پاکسازی۷چاکرا، ابطال سحر و جادو
🛡 @chakra_meditation963

🔰 اینفوگرافی‌های تاریخی و سیاسی
📊 @Infographicer

⚠️ اشتباهات من در بازار های مالی!
⭕️ @reza_ghanipur
---------
📣 هماهنگی برای تبادل:
👤 @FiruzMehr
فارسی افزون‌تر از یک زبان

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

🔹بنا به یک اصل کلی، زبان در نزد هر قوم وسیله بیان مقصود و تفهیم و تفهم است؛ ولی زبان فارسی دری نقشی افزون‌تر از این ایفا کرده است. بدین‌گونه:

۱ـ وسیله یکپارچگی سرزمینی بوده است که تحت نام ایران، و یا در قلمرو فرهنگی ایران، قرار داشته.
۲ـ موجب شده است که این کشور واجد شرایط شخصیت متمایزی بماند و در سایر کشورهای فتح‌شده اسلامی مستحیل نگردد.
۳ـ چون هنرهای دیگر از نوع موسیقی و نقاشی در دوران بعد از اسلام ممنوع یا محدود شناخته می‌شده، او از طریق شعر یا نثر شاعرانه، وظیفه و نقش آنها را هم بر عهده گرفته.
۴ـ سرنوشت ایران را به عنوان یک واحد مستقل فرهنگی، وابسته به سرنوشت خود کرده.
۵ـ آفت و انحطاط زبان فارسی، تا حدی مبیّن افت و انحطاط فرهنگی و اجتماعی ایران شناخته می‌شده.

🔹وابستگی ایران به زبان فارسی به گونه‌ای است که اگر در روزگار پیش از اسلام از یک باشندهٔ این سرزمین می‌پرسیدند: «شما که هستید؟» می‌گفت: «من ایرانی‌ام»؛ ولی بعد از اسلام می‌بایست بگوید: «یک ایرانی که زبانش فارسی است.» در این دوران هزار و صد‌ساله، همه چیز بر گرد محور زبان گردیده و بزرگترین دستاوردی که ما داریم، یعنی ادب و اندیشه، از آن سرچشمه گرفته است. در اینجا وارد بحث نمی‌شویم که اگر فارسی دری تکوین نیافته بود، وضع ایران چگونه می‌شد، بی تردید جز این می‌شد که شده است. البته ایرانی زندگی می‌کرد؛ ولی زندگیی که در حداقل نیازهای روزمره متوقف بماند. به قول امیرمعزی:

🍃زین سان که چرخ نیلگون، کرد این سراها را نگون
دیّار کی گردد کنون گرد دیار یار من؟

🔹در ایران بعد از اسلام دیگر مقتضیات گذشته موجود نبود که این کشور بتواند به عنوان یک قدرت منسجم بزرگ در صحنه جهانی عرضه وجود کند. بنابراین چون نمی‌توانست از پایگاهی که طی هزار سال به عنوان یک کشور فرادست داشته بود، چشم بپوشد، از طریق زبان موقعیت جهانی خود را حفظ کرد. در واقع سیادت سیاسی دوره گذشته، تبدیل به سیادت فرهنگی گشت. اینکه در قرن سوم، در عصر سامانی، ناگهان سیل سخنوری جاری گردید و به‌خصوص سه کتاب معتبر، یعنی«خداینامه» که تاریخ حماسی ایران بود و دیگری «تاریخ بلعمی» و سومی «تفسیر طبری» به زبان ‌فارسی نگاشته شد، واقعه معنی‌داری است.

🔹ایرانی با این سه کتاب نشان داد که می‌خواهد اعتقاد ایمانی خود را با تاریخ و یادگارهای باستانی خود همراه نگاه دارد. اتفاق شگرف آن شد که در همان سالی که رودکی از دنیا رفت (۳۲۹هـ)، فردوسی پا به هستی نهاد. شاهنامه استقرار زبان فارسی را به عنوان ادامه‌دهندهٔ حیات ملی تسجیل کرد. اینکه گفته شده است «عجم زنده کردم به این پارسی» چه این مصراع از فردوسی باشد و چه آن را از زبان او گفته باشند، واقعیت مهمی را بازگو می‌کند. از این پس دیگر ایران اطمینان یافت که همان‌گونه ایران خواهد ماند، ولو حوادث ریز و درشتی در کمینش باشند. دلیلش آنکه بعد از سامانیان، غزنویان آمدند و نخستین بار این کشور در تاریخ خود، فرمانروای بیگانه و برده‌تبار به خود دید، ولی چه باک؟ زبان فارسی باروی دفاعی مقاومی بود.

🔹از قراری که با قدری غلو حکایت کرده‌اند، چهارصد شاعر در دربار محمود غزنوی حضور می‌یافتند. اینها چه می‌کردند و چه می‌خواستند؟ در واقع مهمان زبان فارسی بودند، و خود محمود نیز مهمان بود؛ زیرا می‌بایست مشروعیت خود را از این زبان، یعنی از طریق شعر شاعران، کسب کند. به‌تدریج زبان فارسی دری، زبان مشترک همه ایرانیان شد و موجب گشت تا آنان همدیگر را به آن بازشناسند. اگر در جنگ «سلاسل» مردم با زنجیر خود را به هم بستند و فایده‌ای نکرد (چو برگشت زنجیرها بگسلد)، و در این زمان با سلسلهٔ زبان به هم بسته شدند و مؤثر افتاد.

🔹در ارزیابی نهایی، فشار و کژرفتاری عربها، از خلال دو حکومت اموی و عباسی، خالی از تأثیر مثبتی هم نبود، و آن این بود که ایرانی را به واکنش واداشت. انفجار استعداد و غیرت ایرانی به کار افتاد و یک نتیجه‌اش بالیدن زبان فارسی گشت. برای حفظ حیات ملی جز این چاره‌ای نبود. زبان تنها برآورندهٔ نیاز روزمره شناخته نمی‌شد، بلکه می‌بایست تضمین‌گر موجودیت ایران باشد،

🔹یک دل‌مشغولی بزرگ برای ایرانی، حفظ «ایرانیت» بوده است؛ یعنی حالتی که می‌بایست او را از کشورهای اطراف متمایز و با گذشتهٔ خود دمساز دارد. ایرانیت را مانند قدحی شکستنی زیر بغل گرفته و در راستهٔ تاریخ به راه افتاده. اگر کسانی هم بوده‌اند (و بوده‌اند) که می‌خواسته‌اند خود را از ایرانیت جدا نگه دارند، او آنها را رها نمی‌کرده. او در تاریخ ایران و گذشتهٔ پربار آن و تراکم فرهنگ‌ها خلاصه می‌شده، و این به ایران اجازه نداده است که به کشور دیگری شبیه گردد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/16780-farsi-afzontar-az-yek-zaban.html


💎
🆔 @maneshparsi
Forwarded from شفیعی کدکنی
جان‌پناهِ زبان فارسی


در فاصله‌ای که از بهت و کوفتکی شکست در آمدیم تا وقتی که دوباره توانستیم سر پایمان بایستیم ما به عنوان يک قوم برای ادامهٔ حیات دو جور ایستادگی کردیم.
مستقیم و غیر مستقیم، یا به يک بيان کلی دیگر، نظامی و فرهنگی و بعد از چهار صد سال به دو نتیجه رسیدیم:
شکست و پیروزی.
شکست در مقابله، مستقیم، در رویاروئی و
جنگ برای هدف‌های اجتماعی و سیاسی برای جدا شدن و بریدن از فاتحان عرب، از خلافت بغداد و از دین اسلام. نتیجهٔ دوم رسیدن به پیروزی بود. پیروزی در نگهداری ملیّت و زبان.

ما ملیت یا شاید بهتر باشد بگوئیم هویت ملی، «ایرانیت» خودمان را از برکت زبان و در جان‌پناه زبان فارسی نگه داشتیم. علیرغم پراکندگی سیاسی در واحدهای جغرافیائی متعدد و فرمانروائی عرب، ایرانی و ترک، ایران و به ویژه خراسان آن روزگار از جهتی بی‌شباهت به یونان باستان یا به آلمان و ایتالیا تا نیمهٔ دوم قرن نوزدهم نبود. در همهٔ این کشورها يک قوم و يک ملت با زبان و فرهنگی مشترک، نوعی فرهنگ یک‌پارچه توأم با اختلاف در حکومت وجود داشت.
وحدت فرهنگی بدون وحدت سیاسی یگانگی در ریشه و پراکندگی در شاخ و برگ.

ملیّت و زبان
شاهرخ مسکوب
بیست و پنجم فروردین، روز بزرگداشت عطّار نیشابوری

شیخ فریدالدّين محمد عطّار نیشابوری از برجسته‌ترین چهره‌های شعر و عرفان در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم قمری است. سال تولد و وفات او را ۵۳۰-۶۲۷ق. و ۵۴۰-۶۱۸ق. نوشته‌اند.
محققان معاصر کوشیده‌اند نسب‌نامۀ معنوی عطّار را بشناسند. نفیسی تردید ندارد که عطّار «از سلسله کبرویه و از معتقدان به اصول نجم‌الدّین کبری بوده» است. فروزانفر این نظر را رد می‌کند. در مجمل فصیحی، سلسلۀ ارادت عطّار از طریق شیخ جمال‌الدّین محمد بن محمد النّغندری به شیخ ابوسعید ابوالخیر می‌رسد که زرّین‌کوب و شفیعی کدکنی آن را پذیرفته‌اند.

🔴 برای خواندن گزیده‌ای از مقالهٔ «عطّار نیشابوری»، به قلم دکتر تقی پورنامداریان منتشرشده در جلد چهارم دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی به نشانی زیر مراجعه کنید:
🌐 https://apll.ir/?p=15660
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
✍🏼 بزرگداشت حکیم #عطار نیشابوری

عطار از دانش پزشکی روز بهره داشته و به‌عنوان شغل از آن ارتزاق می‌کرده‌است؛ بنابراین، در آثارش با کثرت واژگان پزشکی و دارویی مواجهیم. برای نمونه:
عسل‌درمانی و غلبه بر سردمزاجی؛ عطار با ترکیب «آتش‌بسیار افتادن» بر نهایت گرمی و خشکی طبعِ عسل اشاره می‌کند: از بس که عسل بخوردم از بی‌خبری/ در من افتاد آتش و بسیار افتاد
ایجاد خنده با خوردن زعفران؛ زعفران مفرح است و مصرف آن باعث شادابی و تسکین مغز و اعصاب می‌شود: گُل می‌خندد که زعفران خورد بسی/ شک نیست در آن که زعفران دارد گُل
پالایش مغز با گریه؛ ریزش اشک باعث «بلغم‌زداییِ» سر و تخلیهٔ آب اضافی و برآمده از اندوه می‌شود و آرامش‌بخش روان است: پدر گفتش که ای چشم و چراغم/ چو از گریه بپالودی روانم
همچنین، واژه‌های بیماردار، بیمار، و بیمارستان در اشعار او به‌کار رفته‌اند:
بدان بیمارداران گفت: زنهار/ مگردانید از شاهش خبردار
و:
بیمارستانِ چشمِ ‌بیمارِ تو را/ در زلفِ چو زنجیرِ تو بس دیوانه‌ست

برگرفته از: یدالله بهمنی مطلق و محمدرضا تونی، واژه‌های دارویی و درون‌مایه‌های پزشکی در آثار عطار، در کهن نامهٔ ادب پارسی، سال چهارم، پاییز ۱۳۹۲، ش ۳ (ش پیاپی: ۹)، ص ۳۶–۴۸.
#پرسه_در_متون
#پزشکی
https://www.tg-me.com/cheshmocheragh
منطق_الطیر_از_فریدالدین_محمد_عطار_نیشابوری_تصحیح_محمد_جواد_مشکور.pdf
7.8 MB
۲۵ فروردین روز بزرگداشت پیر عطار نیشابوری و سالگرد درگذشت استاد دانشمند دکتر محمد جواد مشکور است.
به همین مناسبت فایل کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری به تصحیح روانشاد مشکور (چاپ سال ۱۳۵۳) به شما عزیزان پیشکش می‌شود.
شاد باشید.
#بنیاد_نیشابور
https://www.tg-me.com/bonyad_neyshaboor
Forwarded from ایران بوم
سالروز درگذشت دکتر پرویز اذکایی نویسنده و پژوهشگر برجسته ایرانی
(زادروز ۱۳۱۸ - درگذشت ۲۵ فروردین ۱۴۰۲)

دکتر اذکایی به سال  ۱۳۱۸ خورشیدی در همدان زاده شد و تحصیلات خود را در همدان گذراند و در سال ١٣٤٨ در رشته تاریخ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.

بیش از ۴۰۰ عنوان اثر او چاپ شده، که عبارت از ۴۰ کتاب و ۷۰ رسالهٔ علمی، و  گفتارهایی در دائرةالمعارف‌ها و نشریات معتبر است.

«همدان‌نامه» یا بیست گفتار دربارۀ مادستان، «ماتیکان عین القضات همدانی»، «باباطاهرنامه»، «تاریخ معاصر همدان» و «فرهنگ مردم همدان» تنها گوشه‌ای از کارهای ارزشمندی است که این مورخ همدانی به رشتۀ تحریر درآورده است.

اذکایی در سال ١٣٩٥ کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه مرکزی همدان اهدا کرد که شامل هفت هزارو پانصد جلد کتاب نفیس و بیش از شش هزار جلد مجله علمی و فرهنگی است و هم‌اکنون در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

وی خانه مسکونی‌اش در محله شکریه را نیز وقف کرد تا به عنوان یک کتابخانه عمومی مورد استفاده همگان قرار گیرد.

یادش گرامی و روانش شاد باد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43163


وصفت نگنجد در بیان، نامت نیاید در قلم - نگاهی به آثار و احوال پرویز اذکایی - ناهید زندی صادق
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16849-parviz-azkaei-zandi.html

راز رازی: شرحی بر کتاب «حکیم رازی» - نوشتۀ: پرویز اذکایی
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/16789-sharhi-ketab-hakim-razi.html

جهانی است بنشسته در گوشه‌ای / آیین نکوداشت «دکتر پرویز اذکایی» (امرداد ۱۳۹۸)
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17477-


گزارش مراسم نکوداشت دکتر پرویز اذکایی (اردیبهشت ۱۳۹۳)
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/12753-nekodasht-dr-parviz-azkaei.html

وقف کتابخانه دکتر اذکایی، تبلوری از یک اقدام برجسته فرهنگی / ۱۴ هزار جلد کتاب اهدایی دکتر پرویز اذکایی به کتابخانه مرکزی همدان
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16833-khabar-960822-001.html

شب پرویز اذکایی در تالار فجر همدان (آبان ۱۳۹۷) برگزار شد
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17223-khabar-971125-010.html


مجموعه پنج‌جلدی «ماتیکان» شامل ۱۷۰ رساله و مقاله‌ بلند است که حاصل تقریباً پنجاه سال نویسندگی استاد است. وی برای مجموعه مقالات خود گزین کرده، و آن‌ها را مطابق با اصول طبقه‌بندی موضوعی در پنج جلد تدوین نموده است.
. ماتیکان فلسفی (بیست‌گفتار درباره‌ی حکمت و عرفان).
. ماتیکان علمی (سی‌گفتار در تاریخ علم ایران).
. ماتیکان فرهنگی (سی‌‌گفتار در فرهنگ و ادب).
. ماتیکان کتاب گزاری (چهل‌گفتار در بررسی و نقد کتاب).
. ماتیکان تاریخی (پنجاه‌گفتار درباره‌ی مسائل تاریخی) که این مجموعه شامل ۵ بخش است: ۱). جغرافیای تاریخی، ۲). خاندان‌ها و رجال، ۳). نگره‌های تاریخی، ۴). برخی تاریخ‌نگاران، ۵). تاریخ سیاسی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/17474-nekodasht-ostad-azkaei-9805.html

پرویز اذکایی،ادیب و مورخ، ۱۴هزار جلد کتاب از کتابخانه شخصی خود به ارزش ۴ و نیم میلیارد تومان را وقف کتابخانه مرکزی همدان کرد.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/14311
هم از آشتی کام مردم رواست  
که نابود باد هر که او جنگ خواست

جهان شاهنامه، جهان آرمانی ایرانیان است. سراسر جلال و شکوه و پهلوانی و مردانگی و سرفرازی است که در درازای تاریخ همواره پناه مردم ایران بوده است. هرچند شاهنامه حماسه ملی مردم ایران و ستایش ایران و ایرانی است اما بیش از آن حماسه‌ای است انسانی آکنده از مهرورزی و دادگری، نامهٔ آشتی و پرهیز از خشونت.

علیرضا قیامتی

@nimruz_ir
#ادمند_گاس :
داده فردوسی آرامش است و شادمانی جاودان


دیگر برای او سپیده خونین نخواهد دمید
و در شامگاهان، ماه سیمین، ترس و بیم همراه نخواهد آورد .
دیگر از خشم شاه ستمگر نهراسد،
و در پیشگاه پیامبر جاودانه بیارامد،
روح یمنی از آسمان بر وی دمیده،
از این رو در جنگ با محمود،
در پیکاری نابرابر، میان بی زور و زورمند پیروز شده،
بهره محمود خشم است و پشیمانی فراوان،
داده فردوسی آرامش است و شادمانی جاودان


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir

📚از منظومه فردوسی در تبعید
📝اثر ادمند گاس
📖برگردان: منوچهر امیری
🌅نگاره اثر آیدین سلسبیلی
#فدریکو_مایور:

فردوسی، با آن که شاعر ملی ایران است، اما عشق او به وطن، تجاوزگر نیست. ایران فردوسی هرگز با همسایگان خویش ناسازگاری ندارد. بر عکس، آغوش به سوی آنها می‌گشاید. دقیقاً از همین روست که اعراب، ترک‌ها و هندی‌ها، شاعر ملی ایران، فردوسی را از خود دانسته‌اند، شاهنامه را به زبان‌های خود ترجمه کرده‌اند و به وفور از مضامین آن بهره جسته‌اند. از این دیدگاه می‌توان گفت فردوسی یکی از پیشگامان جهان امروز است، جهانی که در آن، وسوسه جنگ را جز با روح اعتدال و آزادمنشی نمی‌توان عقب نشاند، جهانی که از یونسکو خواسته است چنان عمل کند که ملت‌ها از طریق شناخت هر چه ژرف‌تر فرهنگ‌های یکدیگر، به همدلی و تفاهم برسند.


@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
‍ ⁠بیست‌ و‌ هفتم فروردین‌ماه سالروز درگذشت احمد اقتداری، منتخب بیست‌ و‌ یکمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

دانش جغرافیایی دریایی فردوسی درست است
.

نولدکه عقیده دارد که فردوسی تجربۀ دریانوردی نداشته و جغرافیای دریایی زمانه‌اش را نمی‌دانسته و اماکن و سواحل و نقاط دریاها را و حدود مرزها و وضع طبیعی آنها را نمی‌شناخته است و بنابراین دریای مازندران را با مکران و بلوچستان در هم آمیخته است و سفر دریایی کیخسرو آن‌گونه که فردوسی به نظم کشیده نادرست است و منطبق با جغرافیای طبیعی و دریایی نیست.
با دقت در خود شاهنامه توجه می‌کنیم: جنگ ایرانیان و تورانیان به درازا کشید و پس از شبیخون زدن افراسیاب بر سپاه کیخسرو و شکست افراسیاب، افراسیاب ناگزیر راه بیابان و فرار را در پیش می‌گیرد.
افراسیاب در ترکستان و شمال ماوراء‌النهر می‌زیسته که در مرز چین و ختن بوده و کیخسرو از بودن او در آن ناحیه دل‌ناخوش بوده و از خاقان چین خواسته است که افراسیاب را از مرز چین و ختن براند. افراسیاب از مرز چین و ختن به نزدیک و ساحل دریایی آمده است که در شاهنامۀ فردوسی آب‌زره نام دارد. این آب‌زره همان دریایی است که کیخسرو خود به دنبال افراسیاب از مکران آغاز سفر دریایی می‌کند و در پایان سفر در کرانۀ این دریا یعنی کرانه‌های سند به ساحل می‌رسد و از آنجا به گنگ‌دژ می‌رود‌.
دریای زره یا آب‌زره همان دریای عمان است که مکران بر ساحل آن قرار دارد و پهنۀ آن به دریای سند می‌رسد.
نکته اینجاست که افراسیاب برای فرار از چنگ کیخسرو از تختگاه خود در ماوراء‌‌النهر قدیم و نزدیک مرز چین بیرون می‌آید و از راه دریا به‌سوی گنگ‌دژ می‌رود.
اما گنگ‌دژ همان گنگ‌دژ هوخت است که معبد و پرستشگاه ایرانیان و تختگاه فرمانروایان زابلستان یعنی نیمروز بوده است.
افراسیاب برای رفتن به گنگ‌دژ از مرز چین به ساحل دریای سند و کرانۀ رود سند آمده، در نزدیکی مصب رود سند و در کرانه‌های ایران‌زمین آن روزگار یعنی در سواحل بلوچستان به کشتی نشسته است.
کیخسرو می‌خواهد افراسیاب را در محاصرۀ نیروهای خود بگیرد تا دیگر افراسیاب از هیچ سوی نتواند فرار کند. آشکار است که امکان رفتن از زابلستان به گنگ‌دژ در آن روزگار از راه خشکی در آن موقعیت وجود نداشته است‌. پس لشکریان کیخسرو باید از راه آب‌زره به گنگ‌دژ برسند. اما آب‌زره نیز از زابلستان به دور است و باید از زمین مکران بگذرند و پادشاه مکران را اگر نافرمانی کند مطیع سازند. بدین‌گونه است که کیخسرو به مکران و به ساحل آب‌زره (دریای عمان)‌ می‌رسد و آمادۀ سفر از دریای آب‌زره به سوی دریای سند می‌شود. روشن است که دریای زره یا آب‌زره دریاچۀ هامون سیستان نیست و دریای عمان است و کیخسرو از راه مکران و دریای عمان و دریای سند به شمال افغانستان و غرب چین و مرز چین که افراسیاب در گنگ‌دژ در آن منطقه پناه برده است سفر کرده است و آنچه فردوسی در باب مکران، آب‌زره، گنگ‌دژ و راه دریایی آنها گفته است درست با جغرافیای طبیعی این مناطق تطبیق دقیق دارد.

«دانش جغرافیایی دریایی فردوسی درست است»، احمد اقتداری
در:
[پژوهش‌های ایرانشناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش نادر مطلبی کاشانی، تهران، ۱۳۸۹، جلد بیستم، ص ۲۰-۲۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

۲۹ فروردین زادروز استاد #سیروس_شمیسا
تابوشکن تاریخ ادبیات ایران


دکترسیروس شمیسا شاعر، نویسنده، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی فعال و توانای ایرانی، در رشت پا به جهان گذارد. پس از گرفتن دیپلم، در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود ولی عشق و علاقه‌اش به زبان و ادبیات فارسى که از دوران كودكى و جوانى بر او چیره بوده است، او را به ترک تحصیل کشاند! سپس در رشته ادبیات دانشگاه شیراز به تحصیل پرداخت. پس از به پایان بردن دوره کارشناسی، ویراستار مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران شد و در دانشگاه آزاد ایران استخدام شد! پس از گرفتن فوق لیسانس، در ضمن خدمت سربازی، به تحصیل در دوره دكتراى زبان و ادبیات فارسى را در دانشگاه تهران پرداخت و در سال ۱۳۵۷ از رساله‌اش به‌راهنمایی دکتر ناتل خانلری دفاع کرد.
سیروس شمیسا در سال ۱۳۸۰ چهره‌ماندگار ایران لقب گرفت و هم‌اکنون استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی است.


شاهد بازی در ادبیات فارسی

«شاهد بازی در ادبیات فارسی» نوشته استاد شمیسا کتابی جسور و جدید در زمینه موضوعی همجنسگرایی در تاریخ ایران، که در شکستن تابوهای ایرانی همتا ندارد و دربردارنده گواه‌های تاریخی استواری می‌باشد و در سال ۱۳۸۱ منتشر و در همان سال جمع‌آوری شد.


کتاب‌های سیروس شمیسا که در بسیاری از دانشگاههای ایران تدریس می‌شود:

نقد ادبی
داستان یک روح (تأویل داستان بوف کور صادق هدایت)
سبک‌شناسی نثر
انواع ادبی
راهنمای ادبیات معاصر (شرح و تحلیل گزیدهٔ شعر نو فارسی)
نگاهی به فروغ فرخزاد
کلّیّات سبک‌شناسی
سبک‌شناسی شعر
نگاهی به سپهری
طرح اصلی داستان رستم و اسفندیار
شاهد بازی در ادبیات فارسی
مکتب‌های ادبی
بیان
آینه و سه داستان دیگر
با یونگ و هسه
کتاب عشق جادویی (ترجمه)
فرهنگ اشارات ادبیات فارسی (اساطیر، سنن، آداب، اعتقادات، علوم …)
گزیده منطق‌الطیر
سیروس در اعماق (رمان)
معانی
مونسون (رمان)
نگاهی تازه به بدیع
ماه در پرونده (داستان)
یادداشت‌های حافظ
زندگانی قدیمی است
فرهنگ تلمیحات (اشارات اساطیری، داستانی، تاریخی، مذهبی در ادبیات فارسی)
سیر غزل در شعر فارسی
اخبار باغ‌های بزرگ
بیان و معانی
سیر رباعی
فرهنگ عروضی
آشنایی با عروض و قافیه
شاه نامه‌ها
کلیات سبک شناسی


زندگی پربار استاد شمیسا دراز باد.




💎
🆔 @maneshparsi


🌷
بیست و نهم فروردین، زادروز سیروس شمیسا (رشت ۱۳۲۷)

مفهوم ملّیت و ایران را در آثار هیچ‌یک از شاعران کهن ازجمله مولانا و سعدی و حافظ نمی‌توانیم حس کنیم، فقط شاهنامه است که در آن مفهوم یکپارچگی، قدمت تاریخی، هویت ایرانی، و از این قبیل را می‌بینیم... شاهنامه تنها متنی است که در آن به تفصیل و افتخار از ایران سخن رفته است... ایرانی که معمولاً در طیّ تاریخ، سرنوشت و سرگذشت محزونی داشته است با خواندن شاهنامه وارد یک دنیای آرمانی زیبا می‌شود که مبنای شرافت و صداقت و شادی و نیکی و بی‌آزاری بنا نهاده شده است... شاهنامه فقط کتاب تاریخ نیست بلکه گنجینه‌ای از معارف و رسوم و فرهنگ ایران باستان است که به‌شکلی به‌غایت هنری و ادبی ارائه شده است و لذا آن مطالب را برای ابد از گزند حوادث به دور نگه داشته است وآنگهی باعث شده است که زبان و هویت ایرانی جاویدان شود.

برگرفته از: کتاب شاهِ نامه‌ها، سیروس شمیسا، نشر هرمس
@theapll
2024/09/22 11:34:30
Back to Top
HTML Embed Code: