Forwarded from ادبسار
🍁🔥 آذرگان؛ جشن روشنی و آشکارگی
✍ #میرجلال_الدین_کزازی
«آذر روز» که برابر است با نهمین روز از این ماه، روزی است که ایرانیان کهن #جشن_آذرگان را در آن برمیگذاردهاند.
هنوز نیز زرتشتیان آن را برمیگذارند. این جشن برپایهی همنامی نام روز با نام ماه برگزار میشده که در ایران هنجاری فرهنگی و پایدار بوده است. از آن روی که پارهای از نام روزهای سیگانه ماه با نام روز برابر میافتاده است، نیاکان ما این همنامی را خجسته میداشتهاند و به فال نیک میگرفتند و جشنی در آن میآراستهاند. از دیگر سوی بیشینهی جشنهای ایرانی سرشتی آیینی و باورشناختی داشته است. #آذرگان نیز در شمار همینگونه از جشنها جای میگیرد.
آذر یا آتش بر درازنای تاریخ ایران همواره نزد ایرانیان گرامی بوده و ارزشی آیینی داشته است. ناگفته روشن است و آشکار که آنچه ایرانیان آن را بزرگ میدارند، پرتو و فروغ آتش است که در پارهای از دیگر سامانههای باورشناختی جهان نیز ارج و ارزی بسیار دارد.
در آیین زرتشتی مانند دیگر آیینهای ایرانی، این ارزش فزونتر است و فراتر. نزدیکترین آفریده به اهورامزدا در باورشناسی زرتشتی آتش است.
در بُنْدهِش که دفتری است کهن به زبان پهلوی آمده است که آتش اندیشه اورمزد است. زیرا آتش مانند خورشید نماد روشنی و آشکارگی است. جشن آذرگان نیز بر همین بنیاد باورشناختی استوار شده است. زرتشتیان در این جشن به آتشکده میرفتهاند، ایستاده بر گرد آتش جاویدان سپند(مقدس)، سرود نیایش میخواندهاند و بدین سان فروغ و روشنایی را گرامی میداشتهاند.
به هنگام بازگشت از آتشکده نیز اخگری از آن آتش پاک و ناب را برمیگرفتهاند و میکوشیدند که فرونمیرد و خاموشی نگیرد.
هنگامی که به خانه میرسیدهاند با آن اخگر آتش زمستانی را میافروختهاند تا از گزند و آسیب تاریکی و سرما که در چشم ایرانیان پدیدههایی زیانبار و اهریمنی شمرده میشود، برکنار و به زنهار بمانند.
🍁🔥 @AdabSar
✍ #میرجلال_الدین_کزازی
«آذر روز» که برابر است با نهمین روز از این ماه، روزی است که ایرانیان کهن #جشن_آذرگان را در آن برمیگذاردهاند.
هنوز نیز زرتشتیان آن را برمیگذارند. این جشن برپایهی همنامی نام روز با نام ماه برگزار میشده که در ایران هنجاری فرهنگی و پایدار بوده است. از آن روی که پارهای از نام روزهای سیگانه ماه با نام روز برابر میافتاده است، نیاکان ما این همنامی را خجسته میداشتهاند و به فال نیک میگرفتند و جشنی در آن میآراستهاند. از دیگر سوی بیشینهی جشنهای ایرانی سرشتی آیینی و باورشناختی داشته است. #آذرگان نیز در شمار همینگونه از جشنها جای میگیرد.
آذر یا آتش بر درازنای تاریخ ایران همواره نزد ایرانیان گرامی بوده و ارزشی آیینی داشته است. ناگفته روشن است و آشکار که آنچه ایرانیان آن را بزرگ میدارند، پرتو و فروغ آتش است که در پارهای از دیگر سامانههای باورشناختی جهان نیز ارج و ارزی بسیار دارد.
در آیین زرتشتی مانند دیگر آیینهای ایرانی، این ارزش فزونتر است و فراتر. نزدیکترین آفریده به اهورامزدا در باورشناسی زرتشتی آتش است.
در بُنْدهِش که دفتری است کهن به زبان پهلوی آمده است که آتش اندیشه اورمزد است. زیرا آتش مانند خورشید نماد روشنی و آشکارگی است. جشن آذرگان نیز بر همین بنیاد باورشناختی استوار شده است. زرتشتیان در این جشن به آتشکده میرفتهاند، ایستاده بر گرد آتش جاویدان سپند(مقدس)، سرود نیایش میخواندهاند و بدین سان فروغ و روشنایی را گرامی میداشتهاند.
به هنگام بازگشت از آتشکده نیز اخگری از آن آتش پاک و ناب را برمیگرفتهاند و میکوشیدند که فرونمیرد و خاموشی نگیرد.
هنگامی که به خانه میرسیدهاند با آن اخگر آتش زمستانی را میافروختهاند تا از گزند و آسیب تاریکی و سرما که در چشم ایرانیان پدیدههایی زیانبار و اهریمنی شمرده میشود، برکنار و به زنهار بمانند.
🍁🔥 @AdabSar
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
جلال خالقی مطلق :
🔸تعجب میکنم از اینکه کسانی شاهنامه و فردوسی را جزو شناسنامه ملت ایران ندانند.
🔸در میان همه آثار ملی، شاهنامه ارزش و اعتباری دیگر دارد. این اثر بزرگ نشان میدهد که فارسی زبان ملی ما و قادر به بیان خیلی مسائل است.
🔸اهمیت شاهنامه برای تاریخ و آداب و رسوم ایرانی انکار ناپذیر است و افسانههای ایرانی از بهترین نمونههای ملی گرایی ایرانی است.
🔸فردوسی فقط شاعر نبود، برای درک این موضوع کافی است دیگر حماسههای ملی را با شاهنامه مقایسه کنیم. دردی که شاهنامه دارد با دیگر آثار متفاوت است. حتی محققان غربی معتقدند شاهنامه از آغاز تا پایان، ستایش ایران دوستی است.
🔸من کاربرد شب چله را به جای شب یلدا بیشتر می پسندم.
🔸زال و رودابه نمایش نامه یا فیلم نامهای است که برای جوانان نوشته شده است. جای پای سال ها مجموعهای از ۲۰مقاله من است و با وجود اینکه خود را شاعر حرفهای نمیدانم، آهوی کوهی در دشت ۱۲۰رباعی از حدود ۴۰۰رباعی سروده شده مرا دربرمی گیرد.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🔸تعجب میکنم از اینکه کسانی شاهنامه و فردوسی را جزو شناسنامه ملت ایران ندانند.
🔸در میان همه آثار ملی، شاهنامه ارزش و اعتباری دیگر دارد. این اثر بزرگ نشان میدهد که فارسی زبان ملی ما و قادر به بیان خیلی مسائل است.
🔸اهمیت شاهنامه برای تاریخ و آداب و رسوم ایرانی انکار ناپذیر است و افسانههای ایرانی از بهترین نمونههای ملی گرایی ایرانی است.
🔸فردوسی فقط شاعر نبود، برای درک این موضوع کافی است دیگر حماسههای ملی را با شاهنامه مقایسه کنیم. دردی که شاهنامه دارد با دیگر آثار متفاوت است. حتی محققان غربی معتقدند شاهنامه از آغاز تا پایان، ستایش ایران دوستی است.
🔸من کاربرد شب چله را به جای شب یلدا بیشتر می پسندم.
🔸زال و رودابه نمایش نامه یا فیلم نامهای است که برای جوانان نوشته شده است. جای پای سال ها مجموعهای از ۲۰مقاله من است و با وجود اینکه خود را شاعر حرفهای نمیدانم، آهوی کوهی در دشت ۱۲۰رباعی از حدود ۴۰۰رباعی سروده شده مرا دربرمی گیرد.
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
. 🌲 طبیبِ عیسویهُش 🌲
چندی پیش خبرگزاریها و رسانهها خبر دادند که یک جرّاح ایرانی، رئیس جمهور سوئیس را مورد عمل جرّاحی قلب قرار داده است و حال بیمار رو به بهبود است. این جرّاح کسی جز «پروفسور حسین صادقی» نیست.
آنچه قابل توجّه است آنست که در کشوری چون سوئیس که بالاترین سطح پزشکیِ موجود را واجد است، و حتّی از کشورهای اروپایی برای معالجه به آنجا میروند و تعدادی از بهترین جرّاحان قلب، در بیمارستانهایش به کار مشغولاَند، انتخابِ یک پزشک ایرانی برای عمل قلب رئیس جمهورِ کشور میتواند معنیدار باشد؛ و معنایش این است که به او بیشتر از هر کسِ دیگر اعتماد شده است، و چون در سوئیس هیچ کاری بیحسابِ دقیق انجام نمیشود، طبیعی بوده است که چه از جانب مردم سوئیس و چه از جانب دیگران، به این انتخاب با تحسین و کنجکاوی نگریسته شود...
فرهنگ و شخصیّت ایرانی همواره از طریق یک عدّه نخبه بروز میکرده، یعنی مردمِ زحمتکشِ صبور، خوشذات و بزرگمنش (که حشمتِ دیرینهی خود را هرگز از یاد نبردهاند) نیرو و استعدادِ خویش را از طریق این عدّهی اندک به جلوه میآوردهاند. پروفسور صادقی که جزو معدود نامآورانِ جرّاحی قلب در جهان به شمار میرود، در بیمارستان دانشگاهی لوزان، رئیسِ بخشِ قلب است، و همهی کسانی که از سراسر جهان برای معالجه به نزد او رفتهاند _نالان رفته و خشنود بازگشته_ از مهربانی، حذاقت و جدّیّتِ او خاطرهها دارند.
او کسی است که گذشته از تخصّص در کار خود، به فرهنگ ایران و زبان فارسی عشق میورزد و گاه گاه از روی تفنّن شعر هم میسراید. دلبستگیِ بسیارِ او به سرنوشتِ «ایرانسرای فردوسی» موجب گشت که با اشتیاق نمایندگیِ آن را در سوئیس بپذیرد. کتابخانهاش در لوزان حاوی تعداد زیادی کتاب در زمینهی فرهنگ و ادبِ ایران است و مجموعهی نفیسی از نقّاشی و خط و تذهیبِ هنرمندان ایرانی را در بر دارد.
این برخورداری از فرهنگِ لطیفِ ایران و روحِ عرفانی، به او کمک کرده است تا در تخصّصِ خود پُربار و دردشِناس باشد. گویا اکثر دانشمندانی که در زمینهی علم کارِ نمایانی کردهاند، علاوه بر تخصّص، از آشنایی به فرهنگ و هنر نیز بهرهور بودهاند.
#بازتابها
..............................
❇️ پن: پروفسور حسین صادقی چند دهه از عمر گرانقدرشان را صرف جمعآوری و تصحیح رباعیهای خیّام کردند، که از معتبرترین نسخهها به شمار میرود. دیباچهی استاد اسلامی ندوشن، پیامِ مدیر کلّ سازمان فرهنگی یونسکو، خطّاطیِ سِحرآمیزِ استاد غلامحسین امیرخانی و نقّاشیهای هوشرُبای استاد محمود فرشچیان نیز بر ارزش آن افزوده و یکی از زیباترین و مهمّترین نسخههای جهان را خلق کردهاند.
تلاش همهی این استادهای تراز اوّل ستودنی است.
..............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
چندی پیش خبرگزاریها و رسانهها خبر دادند که یک جرّاح ایرانی، رئیس جمهور سوئیس را مورد عمل جرّاحی قلب قرار داده است و حال بیمار رو به بهبود است. این جرّاح کسی جز «پروفسور حسین صادقی» نیست.
آنچه قابل توجّه است آنست که در کشوری چون سوئیس که بالاترین سطح پزشکیِ موجود را واجد است، و حتّی از کشورهای اروپایی برای معالجه به آنجا میروند و تعدادی از بهترین جرّاحان قلب، در بیمارستانهایش به کار مشغولاَند، انتخابِ یک پزشک ایرانی برای عمل قلب رئیس جمهورِ کشور میتواند معنیدار باشد؛ و معنایش این است که به او بیشتر از هر کسِ دیگر اعتماد شده است، و چون در سوئیس هیچ کاری بیحسابِ دقیق انجام نمیشود، طبیعی بوده است که چه از جانب مردم سوئیس و چه از جانب دیگران، به این انتخاب با تحسین و کنجکاوی نگریسته شود...
فرهنگ و شخصیّت ایرانی همواره از طریق یک عدّه نخبه بروز میکرده، یعنی مردمِ زحمتکشِ صبور، خوشذات و بزرگمنش (که حشمتِ دیرینهی خود را هرگز از یاد نبردهاند) نیرو و استعدادِ خویش را از طریق این عدّهی اندک به جلوه میآوردهاند. پروفسور صادقی که جزو معدود نامآورانِ جرّاحی قلب در جهان به شمار میرود، در بیمارستان دانشگاهی لوزان، رئیسِ بخشِ قلب است، و همهی کسانی که از سراسر جهان برای معالجه به نزد او رفتهاند _نالان رفته و خشنود بازگشته_ از مهربانی، حذاقت و جدّیّتِ او خاطرهها دارند.
او کسی است که گذشته از تخصّص در کار خود، به فرهنگ ایران و زبان فارسی عشق میورزد و گاه گاه از روی تفنّن شعر هم میسراید. دلبستگیِ بسیارِ او به سرنوشتِ «ایرانسرای فردوسی» موجب گشت که با اشتیاق نمایندگیِ آن را در سوئیس بپذیرد. کتابخانهاش در لوزان حاوی تعداد زیادی کتاب در زمینهی فرهنگ و ادبِ ایران است و مجموعهی نفیسی از نقّاشی و خط و تذهیبِ هنرمندان ایرانی را در بر دارد.
این برخورداری از فرهنگِ لطیفِ ایران و روحِ عرفانی، به او کمک کرده است تا در تخصّصِ خود پُربار و دردشِناس باشد. گویا اکثر دانشمندانی که در زمینهی علم کارِ نمایانی کردهاند، علاوه بر تخصّص، از آشنایی به فرهنگ و هنر نیز بهرهور بودهاند.
#بازتابها
..............................
❇️ پن: پروفسور حسین صادقی چند دهه از عمر گرانقدرشان را صرف جمعآوری و تصحیح رباعیهای خیّام کردند، که از معتبرترین نسخهها به شمار میرود. دیباچهی استاد اسلامی ندوشن، پیامِ مدیر کلّ سازمان فرهنگی یونسکو، خطّاطیِ سِحرآمیزِ استاد غلامحسین امیرخانی و نقّاشیهای هوشرُبای استاد محمود فرشچیان نیز بر ارزش آن افزوده و یکی از زیباترین و مهمّترین نسخههای جهان را خلق کردهاند.
تلاش همهی این استادهای تراز اوّل ستودنی است.
..............................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
Forwarded from سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
خاطرهای از کیسینجر (ژوئیّهٔ ۱۹۶۷)
[بخشی از خاطرات استاد اسلامی ندوشن در دیدار با کیسینجر (دیپلمات و سیاستمدار کهنهکار آمریکا، که چند روز پیش در سنّ صد سالگی درگذشت)]
🌲🌲🌲
...هنگامی که من نخستین بار پروفسور هنری کیسینجر را در یکی از اتاقهای دانشگاه هاروارد دیدم، به خاطرم خطور نمیکرد _یعنی به خاطر احدی خطور نمیکرد_ که او چند سال بعد یکی از معروفترین و مؤثّرترین مردانِ دنیا بشود...
پس از آنکه جلسههای متعدّد دور هم نشستیم، چنین به نظرم آمد که همه چیز در نزد او، حتّی آرمان و اخلاق (اگر آرمان و اخلاق در نظرِ کردارگرایان میتوانست مفهومِ عقلی و روشنی داشته باشد) خاصیّتِ خود را ممکن و مفید و محسوس، توجیه میکرد. کیسینجر به نظر من چنین آمد که ذهنی هندسی دارد، و کوششِ او بر آن است که در سیاست و حقوق نیز ضوابط و قواعدِ مسلّمی بیابد. آنگونه که یک مسئلهی ریاضی پس از تعدادی معادلهبندی و ضرب و تقسیم، به نتیجهی ثابتِ پیشبینیپذیری میرسد، سیاست نیز میبایست چنین خاصیّتی به خود گیرد. اکنون که به خاطرهها و یادداشتهای آن سال باز میگردم، عقایدِ او در نظرم چنین خلاصه میشود که همان گونه که عالَمِ کَوْن از ذرّات تشکیل شده است، زمان نیز مرکّب از لحظههاست که هر لحظه برای خود بار و خاصیّتی دارد که باید شکافت و به خاصیّتش پی برد و از آن بهره گرفت.
آقای کیسینجر در نخستین جلسه به عنوان مقدّمه به ما گفت که در سیاستِ بینالمللی دو تلقّی وجود دارد: یکی تلقّی سیاستمدارانه و دیگری تلقّی حکیمانه.
تلقّیِ اوّل، جنبهی موضعی و محلّی به «سیاستگری» میدهد و کارگزارانِ سیاسی را مسئولِ توفیق و شکستِ آن میشناسد، در حالی که تلقّیِ دوّم، ارزشهایی را که میدانِ عملیِ جهانی دارند، مؤثّر در سیاست میبیند. به نظر میرسد که خودِ او به عنوانِ «استاد حقوق سیاسی» و سپس به عنوان سیاستمدارِ عامل، کوشیده است تا دو تلقّی را باهم تلفیق کند.
نخست چنین مینماید که برخوردِ حکیمانه با سیاست (به سبب ظاهرِ آراستهای که اسمش دارد) برای خیرِ دنیا بهتر بوده است، ولی من خود زود در این خوشبینی تجدید نظر کردم. مگر نه آن است که همهی سیاستها، چه مخرّب و چه آباد کننده (از ماکیاول تا هیتلر و حتّی چنگیز) توجیه و فلسفهای با خود داشتهاند؟ و میتوان گفت که بیشترین تعدادِ خون در دنیا، در پناهِ توجیهِ اعتقادی ریخته شده است.
در هر حال تلقّیِ حکیمانه در سیاست نیز، مانند هر اصل و فلسفهای در روزگار ما، متزلزل شده است. سرعتِ برخوردِ عملها و عکسالعملها به حدّی رسیده است که ما گاهی با چشمهای گِرد شده از تعجّب، ناظرِ فرو ریختنِ مَشیْها، نه تنها در شیوهی زندگی، بلکه در سیاست نیز هستیم. فوستر دالس توی گور میلرزید اگر این عکس را مشاهده میکرد که نیکسون (رئيس جمهور آمریکا) كُتِ چوئنلای را نگاه داشته تا او آن را بپوشد، و لنین از آنسوی دنیای خاموشان چه میگفت اگر میدید که بِرِژنف (رئیس حزب کمونیست شوروی) با ولعِ تمام در حالِ تحویل گرفتنِ اتومبیلِ برّاقِ هدیه از نیکسون و ویلی برانت است! در حالی که خود اتومبیل در تمدّنِ مغربزمین، پیش از آنکه وسیلهی کار باشد، بزرگترین نمودارِ بوروژوا مآبی و هوسبازیِ تولید و مصرف شده است.
دگرگونیِ اصلها به صورتی درآمد که نیکسون، قهرمانِ دوستی با دنیای کمونیست گردید، و بازیگریِ سرنوشت به جایی رسید که هنگامی که او در مخمصهی «واترگیت» بیپناه مانده بود و حتّی دوستانِ حزبیاَش از او بریده بودند، و مانند جذامیها همه از او میپرهیزیدند (و حتّی همین آقای کیسینجر که همه چیزش را از او داشت، حسابش را از حساب او جدا میکرد) در چنین حالتی میبایست تنها هواداران و مدافعانش را در «مسکو» و «پکن» بجوید، و همین آقای نیکسون کسی بوده است که چنانکه همه میدانند، زمانی همدست و مدّاحِ "مککارتیِ" مرحوم بوده و همانگونه که محمود غزنوی «انگشت در کرده بود و قرمطی میجست»، او کمونیست میجست، و نه کمتر از فوستر دالس، هرگونه سر و کار داشتن با «سرخها» را «ضدّ اخلاق» میشناخت!
چرا چنین تغییر در عرض چند سال؟
جواب میتواند این باشد: امور دنیا از تشکّلِ اصلیِ خود بیرون آمده و حالتِ «سیّالیّت» به خود گرفته بود. نیکسون این واقعیّتِ تازه را خوب دریافت، و در واقع منتخب و حمایت شدهی آن دسته از سرمایهداران و منتقدینی قرار گرفت که آنان نیز به چنین دریافتی رسیده بودند.
#آزادی_مجسمه
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
[بخشی از خاطرات استاد اسلامی ندوشن در دیدار با کیسینجر (دیپلمات و سیاستمدار کهنهکار آمریکا، که چند روز پیش در سنّ صد سالگی درگذشت)]
🌲🌲🌲
...هنگامی که من نخستین بار پروفسور هنری کیسینجر را در یکی از اتاقهای دانشگاه هاروارد دیدم، به خاطرم خطور نمیکرد _یعنی به خاطر احدی خطور نمیکرد_ که او چند سال بعد یکی از معروفترین و مؤثّرترین مردانِ دنیا بشود...
پس از آنکه جلسههای متعدّد دور هم نشستیم، چنین به نظرم آمد که همه چیز در نزد او، حتّی آرمان و اخلاق (اگر آرمان و اخلاق در نظرِ کردارگرایان میتوانست مفهومِ عقلی و روشنی داشته باشد) خاصیّتِ خود را ممکن و مفید و محسوس، توجیه میکرد. کیسینجر به نظر من چنین آمد که ذهنی هندسی دارد، و کوششِ او بر آن است که در سیاست و حقوق نیز ضوابط و قواعدِ مسلّمی بیابد. آنگونه که یک مسئلهی ریاضی پس از تعدادی معادلهبندی و ضرب و تقسیم، به نتیجهی ثابتِ پیشبینیپذیری میرسد، سیاست نیز میبایست چنین خاصیّتی به خود گیرد. اکنون که به خاطرهها و یادداشتهای آن سال باز میگردم، عقایدِ او در نظرم چنین خلاصه میشود که همان گونه که عالَمِ کَوْن از ذرّات تشکیل شده است، زمان نیز مرکّب از لحظههاست که هر لحظه برای خود بار و خاصیّتی دارد که باید شکافت و به خاصیّتش پی برد و از آن بهره گرفت.
آقای کیسینجر در نخستین جلسه به عنوان مقدّمه به ما گفت که در سیاستِ بینالمللی دو تلقّی وجود دارد: یکی تلقّی سیاستمدارانه و دیگری تلقّی حکیمانه.
تلقّیِ اوّل، جنبهی موضعی و محلّی به «سیاستگری» میدهد و کارگزارانِ سیاسی را مسئولِ توفیق و شکستِ آن میشناسد، در حالی که تلقّیِ دوّم، ارزشهایی را که میدانِ عملیِ جهانی دارند، مؤثّر در سیاست میبیند. به نظر میرسد که خودِ او به عنوانِ «استاد حقوق سیاسی» و سپس به عنوان سیاستمدارِ عامل، کوشیده است تا دو تلقّی را باهم تلفیق کند.
نخست چنین مینماید که برخوردِ حکیمانه با سیاست (به سبب ظاهرِ آراستهای که اسمش دارد) برای خیرِ دنیا بهتر بوده است، ولی من خود زود در این خوشبینی تجدید نظر کردم. مگر نه آن است که همهی سیاستها، چه مخرّب و چه آباد کننده (از ماکیاول تا هیتلر و حتّی چنگیز) توجیه و فلسفهای با خود داشتهاند؟ و میتوان گفت که بیشترین تعدادِ خون در دنیا، در پناهِ توجیهِ اعتقادی ریخته شده است.
در هر حال تلقّیِ حکیمانه در سیاست نیز، مانند هر اصل و فلسفهای در روزگار ما، متزلزل شده است. سرعتِ برخوردِ عملها و عکسالعملها به حدّی رسیده است که ما گاهی با چشمهای گِرد شده از تعجّب، ناظرِ فرو ریختنِ مَشیْها، نه تنها در شیوهی زندگی، بلکه در سیاست نیز هستیم. فوستر دالس توی گور میلرزید اگر این عکس را مشاهده میکرد که نیکسون (رئيس جمهور آمریکا) كُتِ چوئنلای را نگاه داشته تا او آن را بپوشد، و لنین از آنسوی دنیای خاموشان چه میگفت اگر میدید که بِرِژنف (رئیس حزب کمونیست شوروی) با ولعِ تمام در حالِ تحویل گرفتنِ اتومبیلِ برّاقِ هدیه از نیکسون و ویلی برانت است! در حالی که خود اتومبیل در تمدّنِ مغربزمین، پیش از آنکه وسیلهی کار باشد، بزرگترین نمودارِ بوروژوا مآبی و هوسبازیِ تولید و مصرف شده است.
دگرگونیِ اصلها به صورتی درآمد که نیکسون، قهرمانِ دوستی با دنیای کمونیست گردید، و بازیگریِ سرنوشت به جایی رسید که هنگامی که او در مخمصهی «واترگیت» بیپناه مانده بود و حتّی دوستانِ حزبیاَش از او بریده بودند، و مانند جذامیها همه از او میپرهیزیدند (و حتّی همین آقای کیسینجر که همه چیزش را از او داشت، حسابش را از حساب او جدا میکرد) در چنین حالتی میبایست تنها هواداران و مدافعانش را در «مسکو» و «پکن» بجوید، و همین آقای نیکسون کسی بوده است که چنانکه همه میدانند، زمانی همدست و مدّاحِ "مککارتیِ" مرحوم بوده و همانگونه که محمود غزنوی «انگشت در کرده بود و قرمطی میجست»، او کمونیست میجست، و نه کمتر از فوستر دالس، هرگونه سر و کار داشتن با «سرخها» را «ضدّ اخلاق» میشناخت!
چرا چنین تغییر در عرض چند سال؟
جواب میتواند این باشد: امور دنیا از تشکّلِ اصلیِ خود بیرون آمده و حالتِ «سیّالیّت» به خود گرفته بود. نیکسون این واقعیّتِ تازه را خوب دریافت، و در واقع منتخب و حمایت شدهی آن دسته از سرمایهداران و منتقدینی قرار گرفت که آنان نیز به چنین دریافتی رسیده بودند.
#آزادی_مجسمه
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
#میرجلال_الدین_کزازی :
🔸دشمنان میانگاشتند بر ما ستم روا میداشتهاند، اما نمیدانستند که یار و یاور ما بودند در پیشرفت و بهترشدن. تازشها، نیروهای نهفته و خفته در ما ایرانیان را شکوفانیده است.
🔸خجسته باد بر ما تازشها، دشمن کامیها و ستیزههایی که با ایران و ایرانی میشود، چرا که ما را بیش از پیش به هم میپیوندد و از واگرایی به همگرایی میکشاند و باکمان نیست.
🔸ایران بهترین سرزمین جهان و به ناچار ایرانی بهترین باشنده جهان است، زیرا که در این سرزمین می زیید
🔸بهترین سرزمین(ایران) نمیتواند مردمانی بد، تیره دل، دشمن کام، مردم ستیز و بدخواه دیگران داشته باشد.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق:
هرکشتی نیاز به ساحل و لنگردارد وگرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تاسرانجام به دست توفانی نابودشود.دیرزمانی است که تنها ساحل هویت ملت ایران،زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
@shahnamehpajohan
#ژان_ژاک_آمپر:
شاهنامه یکی از بزرگترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است
ترجمهی شاهنامه در تاریخ ادبی فرانسه پدیدهای باارزش است، چه شاهنامه یکی از بزرگترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است. یگانگی شاهنامه یگانگی ملت ایران و یگانگی تمدن ایران است. تمدنی که شاهان و سرداران بزرگ در گذشتههای دور پاسدار آن بودند، تمدنی که جمشید آن را بنیاد نهاد، زردشت آن را برپا داشت، اسکندر آن را گرامی شمرد و ساسانیان آن را گسترش دادند.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔸دشمنان میانگاشتند بر ما ستم روا میداشتهاند، اما نمیدانستند که یار و یاور ما بودند در پیشرفت و بهترشدن. تازشها، نیروهای نهفته و خفته در ما ایرانیان را شکوفانیده است.
🔸خجسته باد بر ما تازشها، دشمن کامیها و ستیزههایی که با ایران و ایرانی میشود، چرا که ما را بیش از پیش به هم میپیوندد و از واگرایی به همگرایی میکشاند و باکمان نیست.
🔸ایران بهترین سرزمین جهان و به ناچار ایرانی بهترین باشنده جهان است، زیرا که در این سرزمین می زیید
🔸بهترین سرزمین(ایران) نمیتواند مردمانی بد، تیره دل، دشمن کام، مردم ستیز و بدخواه دیگران داشته باشد.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق:
هرکشتی نیاز به ساحل و لنگردارد وگرنه در اقیانوس مدتی سرگردان می راند تاسرانجام به دست توفانی نابودشود.دیرزمانی است که تنها ساحل هویت ملت ایران،زبان و ادب فارسی و لنگر او شاهنامه است.
@shahnamehpajohan
#ژان_ژاک_آمپر:
شاهنامه یکی از بزرگترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است
ترجمهی شاهنامه در تاریخ ادبی فرانسه پدیدهای باارزش است، چه شاهنامه یکی از بزرگترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است. یگانگی شاهنامه یگانگی ملت ایران و یگانگی تمدن ایران است. تمدنی که شاهان و سرداران بزرگ در گذشتههای دور پاسدار آن بودند، تمدنی که جمشید آن را بنیاد نهاد، زردشت آن را برپا داشت، اسکندر آن را گرامی شمرد و ساسانیان آن را گسترش دادند.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from نور سیاه
ژاله آموزگار
که آموزگارت مسیحای تست
دم پاکش افسون احیای تست
معروف است که اسمها از آسمان فرومیآیند. استاد ژاله آموزگار گواه راستین این سخن است.
در فرهنگهای کهن نوشتهاند که ژاله «قطرهای باشد که از سردی بر برگ نشیند». پس ژاله محصول سردی روزگار دمسرد است. ژاله به دو شکل بر برگ مینشیند: یکی تگرگ. به تگرگ سنگک و یخچه هم میگفتند. قطرۀ فسردۀ سنگشده که موجب ویرانی کشت و باغ است. همچنین شبنم و بارانک ملایم بامدادی را نیز ژاله مینامیدند. اشک چشمان نجیب عاشقان و مظلومان به ژاله تشبیه شده است.
ژاله آموزگار خواست و توانست که در سردترین شبهای ظلمانی تگرگ نباشد شبنم باشد. باران باشد. بر گل و برگ و درخت بنشیند و ببارد تا باغها زنده و زاینده و تر و باطراوت بماند. هرچه روزگار سردتر شد آموزگار شبنم تر شد باران تر شد. روان تر شد. دلش از مهر سرد نشد. یخ نبست. خورشید شد. گرما بخشید. نور پاشاند. آموزگار ماند. مسیحا ماند. احیا کرد. گریه را فروخورد. خشم را فروخورد. خندید. امید داد. تشویق کرد. آموخت. آموزاند. نوشت. برای همه نوشت. عُجب دانشگاهی را یکسو نهاد و با زبانی که همه بدانند و بخوانند نوشت. از ایران گفت. از زبان فارسی گفت. از یکپارچگی ایران گفت. از یاد پدر اندر پدر اندر پدر گفت. گفت که ما نیز مردمی هستیم. بر استمرار دیرینۀ تاریخ و تمدن ایران پایافشرد. آموزگار ما از ایران باستان برای نفی بخش دیگر تاریخ ایران حربه نساخت. فقط به سهم خود نگذاشت خامان و بدرَگان تاریخ و تمدن ما را انکار کنند و از یادها بزدایند.
استاد ژاله آموزگار هشتادساله شد. سال هشتاد و یکم بر تو مبارک بادا.
پنجاه سال کِشتی «بانوی» اوستاد
پنجاه سال باش که از کِشته بدروی
https://www.tg-me.com/n00re30yah
که آموزگارت مسیحای تست
دم پاکش افسون احیای تست
معروف است که اسمها از آسمان فرومیآیند. استاد ژاله آموزگار گواه راستین این سخن است.
در فرهنگهای کهن نوشتهاند که ژاله «قطرهای باشد که از سردی بر برگ نشیند». پس ژاله محصول سردی روزگار دمسرد است. ژاله به دو شکل بر برگ مینشیند: یکی تگرگ. به تگرگ سنگک و یخچه هم میگفتند. قطرۀ فسردۀ سنگشده که موجب ویرانی کشت و باغ است. همچنین شبنم و بارانک ملایم بامدادی را نیز ژاله مینامیدند. اشک چشمان نجیب عاشقان و مظلومان به ژاله تشبیه شده است.
ژاله آموزگار خواست و توانست که در سردترین شبهای ظلمانی تگرگ نباشد شبنم باشد. باران باشد. بر گل و برگ و درخت بنشیند و ببارد تا باغها زنده و زاینده و تر و باطراوت بماند. هرچه روزگار سردتر شد آموزگار شبنم تر شد باران تر شد. روان تر شد. دلش از مهر سرد نشد. یخ نبست. خورشید شد. گرما بخشید. نور پاشاند. آموزگار ماند. مسیحا ماند. احیا کرد. گریه را فروخورد. خشم را فروخورد. خندید. امید داد. تشویق کرد. آموخت. آموزاند. نوشت. برای همه نوشت. عُجب دانشگاهی را یکسو نهاد و با زبانی که همه بدانند و بخوانند نوشت. از ایران گفت. از زبان فارسی گفت. از یکپارچگی ایران گفت. از یاد پدر اندر پدر اندر پدر گفت. گفت که ما نیز مردمی هستیم. بر استمرار دیرینۀ تاریخ و تمدن ایران پایافشرد. آموزگار ما از ایران باستان برای نفی بخش دیگر تاریخ ایران حربه نساخت. فقط به سهم خود نگذاشت خامان و بدرَگان تاریخ و تمدن ما را انکار کنند و از یادها بزدایند.
استاد ژاله آموزگار هشتادساله شد. سال هشتاد و یکم بر تو مبارک بادا.
پنجاه سال کِشتی «بانوی» اوستاد
پنجاه سال باش که از کِشته بدروی
https://www.tg-me.com/n00re30yah
Telegram
نور سیاه
یادداشتهای ایرانشناسی میلاد عظیمی
@MilaadAzimi
@MilaadAzimi
🌼 ۱۲ آذر زادروز استاد بلند جایگاه دانشگاه تهران ، اسطوره شناس نامدار و پژوهنده برجسته فرهنگ و زبان های باستانی بانوی فرزانه دکتر ژاله آموزگار خویی گرامی باد
https://www.tg-me.com/eshtadan
https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from | پنجهنامه: تاریخ و خاطره |
▫️ «من رسالهام را که با پروفسور دومناش [در دانشگاه سوربن] گرفتم. خاطرهایی که از ایشان دارم، این است که به من گفت برو روی رسالهات کار کن، بعد کمی که کار کردی، اول سال تحصیلی، یعنی ماه اکتبر بيا مرا ببين. بعد من بیرون آمدم و از ابتدای آفرینش که زردشت چه کسی بود، کجا به دنیا آمد زبانها و ... شروع کردم (در ایران این جوری است که از ازل شروع میکنید تا یک مسئله کوچک را بگویید و مثلاً اگر میخواهید درباره منوچهری کار کنید از اول ادبیات شروع میکنید یعنی از سبک خراسانی تا به منوچهری برسید). بعد با افتخار بلند شدم وقت ملاقات گرفتم و نزد دومناش رفتم. با خودم فکر کردم که میگوید به به، چقدر عالی است! از بس دومناش نجیب بود، قشنگ همه مطالبم را نگاه کرد و بعد گفت: « حتمأ تو بعدها از اینها استفاده خواهی کرد و میتواند تبدیل به یک مقالهٔ خوب بشود؛ اما حتی یک صفحهاش هم به درد کار تو نمیخورد و باید در چارچوب کار کنی. رساله تو ادبیات زردشتی به زبان فارسی است و ربطی ندارد که زردشت کی به دنیا آمده و .... تو باید بگویی ادبیات زردشتی به زبان فارسی یعنی چه چه ویژگیهایی دارد و بعد وارد بحث شوی».
بنابراین این مسئله، اولین درس استاد دومناش بود من همیشه به دانشجویانم میگویم ممکن است بهطور مستقیم به آدم درس خاصی نداده باشند، ولی امثال این موارد، میتوانست اولین درس باشد. من فهمیدم که نباید زیادی و بیجا حرف بزنم و فقط باید راجع به موضوع حرف بزنم. مطالبی که آن موقع نوشتم، پنجاه صفحه است و به درد هم نمیخورد، ولی دلم نمیآید که آنها را دور بریزم و میخواهم به عنوان یک یادگار از ندانمکاری برایم بماند. البته این قضیه قدم خوبی بود و برایم خاطره خوبی شد».
📚 فانوس تابان: مصاحبه تاریخ شفاهی با ژاله آموزگار یگانه، ص ۴۷.
•••
* امروز مقالهای علمی [پژوهشی] درباره فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی زنان را میخواندم که چکیدهاش با این جمله آغاز شده بود: «از آغاز زندگی جمعی بشر، زنان در کنار مردان برای امرار معاش کار میکردند»!
@HistoryandMemory
بنابراین این مسئله، اولین درس استاد دومناش بود من همیشه به دانشجویانم میگویم ممکن است بهطور مستقیم به آدم درس خاصی نداده باشند، ولی امثال این موارد، میتوانست اولین درس باشد. من فهمیدم که نباید زیادی و بیجا حرف بزنم و فقط باید راجع به موضوع حرف بزنم. مطالبی که آن موقع نوشتم، پنجاه صفحه است و به درد هم نمیخورد، ولی دلم نمیآید که آنها را دور بریزم و میخواهم به عنوان یک یادگار از ندانمکاری برایم بماند. البته این قضیه قدم خوبی بود و برایم خاطره خوبی شد».
📚 فانوس تابان: مصاحبه تاریخ شفاهی با ژاله آموزگار یگانه، ص ۴۷.
•••
* امروز مقالهای علمی [پژوهشی] درباره فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی زنان را میخواندم که چکیدهاش با این جمله آغاز شده بود: «از آغاز زندگی جمعی بشر، زنان در کنار مردان برای امرار معاش کار میکردند»!
@HistoryandMemory
Forwarded from آژفنداک هوخشَتَره (باستانشناسی، فرهنگ و زبانهایباستانی، تاریخایران،ادب پارسی) (Bor Zo)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ژاله_آموزگار
فردوسی پیر شد .پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران ،درسایه آن از گزند زمان در امان بماند .
@shahnamehpajohan
#ژاله_آموزگار
ما همگی مانای فردوسی را در خود داریم این مانا در دست من و شما میگردد .آرش داستانی, نمادیست از من و شما, فردوسی آرش است . او همچون آرش همه وجودش را در شاهنامه می ریزد پرتابش می کند تا سایه بان من و شما شود که در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم . ما همه آرشیم .حافظ آرش است او تفکر عمیق ایرانی را در لابلای سروده های آسمانی اش جای می دهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بودیم . سعدی آرش است جهان را در می نوردد توشه بر میچیند یاد میگیرد, داستانهایش مثل میشود تا همه بدانند که جوانمردی را نباید کشت . بیهقی آرش است او وجودش را در داستان حسنک می ریزد تا ما بخوانیم و بدانیم و عبرت بگیریم . ما مانای ایرانی را دست به دست می کنیم به هم می دهیم تا ایران ما همیشه سرفراز بماند .ما فره ایرانی را با چنگ و دندان حفظ میکنیم همچون برزایزد به آب میزنیم از آتش روسفید سر بر می آوریم اما نمی گذاریم فره ایرانی به دست انیران بیفتد .
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
فردوسی پیر شد .پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران ،درسایه آن از گزند زمان در امان بماند .
@shahnamehpajohan
#ژاله_آموزگار
ما همگی مانای فردوسی را در خود داریم این مانا در دست من و شما میگردد .آرش داستانی, نمادیست از من و شما, فردوسی آرش است . او همچون آرش همه وجودش را در شاهنامه می ریزد پرتابش می کند تا سایه بان من و شما شود که در زیر آن هویتمان را فراموش نکنیم . ما همه آرشیم .حافظ آرش است او تفکر عمیق ایرانی را در لابلای سروده های آسمانی اش جای می دهد تا همه بدانند ما اهل تفکر بودیم . سعدی آرش است جهان را در می نوردد توشه بر میچیند یاد میگیرد, داستانهایش مثل میشود تا همه بدانند که جوانمردی را نباید کشت . بیهقی آرش است او وجودش را در داستان حسنک می ریزد تا ما بخوانیم و بدانیم و عبرت بگیریم . ما مانای ایرانی را دست به دست می کنیم به هم می دهیم تا ایران ما همیشه سرفراز بماند .ما فره ایرانی را با چنگ و دندان حفظ میکنیم همچون برزایزد به آب میزنیم از آتش روسفید سر بر می آوریم اما نمی گذاریم فره ایرانی به دست انیران بیفتد .
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
چهاردهم آذرماه سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی، ادیب، پژوهشگر، مترجم، استاد دانشگاه و منتخب دومین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
در نظر هر ایرانی آگاهی که وطن خود را میشناسد و دوست میدارد، در کشاکش مسائل گوناگونی که امروز جهان با آن روبهرو است، مؤثرترین وسیلهای که میتواند جوانان ما را از حیرتها و گمراهیها برهاند آشنا ساختن آنان است با معارف ایران تا در برابر سیل خروشان افکار و فرهنگهای مختلف، مستقل و باشخصیت بار آیند و در عین بهرهوری از دانش و تمدن قرن بیستم، فکر و روح و جوهر ایرانی خویش را حفظ کنند. بهخصوص که فرهنگ ما از جنبۀ مردمی و انسانیت و فضائل بشری نیز درخششی بسزا دارد که مغتنم است و شناختنی.
کسی که ملت و مملکت خود را بهحقیقت بشناسد آن را آگاهانه دوست خواهد داشت و هیچ انگیزهای موجب نخواهد شد این پیوند در وجود او سستی گیرد. برعکس آنکه با مردم این مرز و بوم و روح و فکر آنها و فرهنگ ایران آشنا و بدان دلبسته نیست به اندک چیزی فریفته میشود و از ملّت و وطن خود میگسلد. نمونۀ آن را در برخی از جوانان ما میتوان یافت که خود را بدان راضی کردهاند که در کشوری دیگر شغلی دارند و خانهای و اتومبیلی و همسری غالباً بیگانه، غافل از آنکه اگر تا پایان عمر هم در آن سرزمین خدمت کنند مردم آن دیار هرگز آنان را در خود جذب نخواهند کرد و از خودشان نخواهند شمرد. نتیجه آنکه از خانه ماندهاند و از بیگانه رانده.
در تربیت فرزندان ایران، زبان فارسی که مفتاح تفکر ایرانی است اهمّیتی خاص پیدا میکند؛ موضوع بسیار مهمی که اگرچه از آن فراوان سخن میرود هنوز حساس بودن مسئله را چنانکه باید درنیافتهایم و بدان نپرداختهایم.
ممکن است کسانی بگویند تنها از راه آموختن زبان فارسی نمیتوان با دانش قرن بیستم همگام شد. جواب آن است که دانستن زبان فارسی و شناختن فرهنگ ایران و ایرانی اندیشیدن مستلزم بیخبری از معارف جهان نیست بلکه سخن بر سر این است که اوّل باید ایرانی بود، بعد تمدّن جدید را شناخت و چنانکه مقتضی است از آن سود جست.
غلامحسین یوسفی
[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۱، ص ۴۹۸-۴۹۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
در نظر هر ایرانی آگاهی که وطن خود را میشناسد و دوست میدارد، در کشاکش مسائل گوناگونی که امروز جهان با آن روبهرو است، مؤثرترین وسیلهای که میتواند جوانان ما را از حیرتها و گمراهیها برهاند آشنا ساختن آنان است با معارف ایران تا در برابر سیل خروشان افکار و فرهنگهای مختلف، مستقل و باشخصیت بار آیند و در عین بهرهوری از دانش و تمدن قرن بیستم، فکر و روح و جوهر ایرانی خویش را حفظ کنند. بهخصوص که فرهنگ ما از جنبۀ مردمی و انسانیت و فضائل بشری نیز درخششی بسزا دارد که مغتنم است و شناختنی.
کسی که ملت و مملکت خود را بهحقیقت بشناسد آن را آگاهانه دوست خواهد داشت و هیچ انگیزهای موجب نخواهد شد این پیوند در وجود او سستی گیرد. برعکس آنکه با مردم این مرز و بوم و روح و فکر آنها و فرهنگ ایران آشنا و بدان دلبسته نیست به اندک چیزی فریفته میشود و از ملّت و وطن خود میگسلد. نمونۀ آن را در برخی از جوانان ما میتوان یافت که خود را بدان راضی کردهاند که در کشوری دیگر شغلی دارند و خانهای و اتومبیلی و همسری غالباً بیگانه، غافل از آنکه اگر تا پایان عمر هم در آن سرزمین خدمت کنند مردم آن دیار هرگز آنان را در خود جذب نخواهند کرد و از خودشان نخواهند شمرد. نتیجه آنکه از خانه ماندهاند و از بیگانه رانده.
در تربیت فرزندان ایران، زبان فارسی که مفتاح تفکر ایرانی است اهمّیتی خاص پیدا میکند؛ موضوع بسیار مهمی که اگرچه از آن فراوان سخن میرود هنوز حساس بودن مسئله را چنانکه باید درنیافتهایم و بدان نپرداختهایم.
ممکن است کسانی بگویند تنها از راه آموختن زبان فارسی نمیتوان با دانش قرن بیستم همگام شد. جواب آن است که دانستن زبان فارسی و شناختن فرهنگ ایران و ایرانی اندیشیدن مستلزم بیخبری از معارف جهان نیست بلکه سخن بر سر این است که اوّل باید ایرانی بود، بعد تمدّن جدید را شناخت و چنانکه مقتضی است از آن سود جست.
غلامحسین یوسفی
[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۱، ص ۴۹۸-۴۹۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Forwarded from اهل قلم و فرهنگ
🔸جشن سده امروز چهارشنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۲ در سومین روز از هجدهمین نشست کمیته بین الدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در سازمان یونسکو، ثبت جهانی شد.
جشن سده با مشارکت کشور تاجیکستان تهیه و تدوین شده است.
🔸جشن سده، جشنی ایرانی است که در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن برگزار میشود. این جشن بیش از هزاران سال قدمت دارد (از زمان پیدایش آتش) و از کهنترین جشنهای ایرانی بهشمار میرود. «سده» بهعنوان یک میراث ایرانی است و اعضای جوامع را بدون توجه به سن، جنسیت و موقعیت اجتماعی گرد هم میآورد.
🔸این جشن با برگزاری مراسم روشن کردن آتش و حلقه زدن به دور آن، برگزاری مراسم مذهبی، قصه خوانی، شاهنامه خوانی، آواز و موسیقی، میزبانی و پذیرایی از میهمانان با غذاها و نان های خاص و آیینی، شیرینی و میوه و تنقلات همراه است.
🔸از ایران ۳ پرونده برای ثبت جهانی در هجدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس بررسی میشود که شامل افطاری و هنر تذهیب (مشترک با آذربایجان، تاجیکستان، ترکیه و ازبکستان) و جشن سده (مشترک با تاجیکستان) است.
👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
جشن سده با مشارکت کشور تاجیکستان تهیه و تدوین شده است.
🔸جشن سده، جشنی ایرانی است که در آغاز شامگاه ۱۰ بهمن برگزار میشود. این جشن بیش از هزاران سال قدمت دارد (از زمان پیدایش آتش) و از کهنترین جشنهای ایرانی بهشمار میرود. «سده» بهعنوان یک میراث ایرانی است و اعضای جوامع را بدون توجه به سن، جنسیت و موقعیت اجتماعی گرد هم میآورد.
🔸این جشن با برگزاری مراسم روشن کردن آتش و حلقه زدن به دور آن، برگزاری مراسم مذهبی، قصه خوانی، شاهنامه خوانی، آواز و موسیقی، میزبانی و پذیرایی از میهمانان با غذاها و نان های خاص و آیینی، شیرینی و میوه و تنقلات همراه است.
🔸از ایران ۳ پرونده برای ثبت جهانی در هجدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس بررسی میشود که شامل افطاری و هنر تذهیب (مشترک با آذربایجان، تاجیکستان، ترکیه و ازبکستان) و جشن سده (مشترک با تاجیکستان) است.
👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
Forwarded from آژفنداک هوخشَتَره (باستانشناسی، فرهنگ و زبانهایباستانی، تاریخایران،ادب پارسی) (کوروش👑)
امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان به گردانندگان فرهنگی این کشور فرمان داده که شاهنامه فردوسی بزرگ را به دبیره(=خط) سیریلیک زیر چاپ ببرند، و در همه خانوادههای سراسر کشور پخش کنند. و دست آورد این کار را «آگاهی هرچه بیشتر مردم از تاریخ و فرهنگ و نیاکانی» خوانده است.
🔥 اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
🔥 اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
#آموزگار بزرگخرد و دانایی
🗓 ۱۶ آذرماه زادروز #احمد_تفضلی گرامی باد
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
🗓 ۱۶ آذرماه زادروز #احمد_تفضلی گرامی باد
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
Forwarded from باشگاه کتاب شاهنامه
احمد تفضلی.pdf
83.4 KB
📜 احمد تفضلی
📝نویسنده : ژاله آموزگار
چکیده: دانشمندان بسیاری زاده شده اند، عمری سپری کرده و درگذشته اند، انسان های واقعی و ارزنده ای نیز بوده اند که بخشی از عمر جهان را به خود اختصاص داده اند. اما کم بوده اند آنهایی که هم دانشمند بودند و هم انسان. احمد تفضلی یکی از این نوادر بود با علمی سرشار و وجدانی آگاه...
📚منبع: نامه انسان شناسی 1382 شماره 4
#باشگاه_کتاب_شاهنامه
@ketabshahnameh
📝نویسنده : ژاله آموزگار
چکیده: دانشمندان بسیاری زاده شده اند، عمری سپری کرده و درگذشته اند، انسان های واقعی و ارزنده ای نیز بوده اند که بخشی از عمر جهان را به خود اختصاص داده اند. اما کم بوده اند آنهایی که هم دانشمند بودند و هم انسان. احمد تفضلی یکی از این نوادر بود با علمی سرشار و وجدانی آگاه...
📚منبع: نامه انسان شناسی 1382 شماره 4
#باشگاه_کتاب_شاهنامه
@ketabshahnameh
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
معرفی کتاب:
سیر اندیشههای دینی در ایران
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۱۷ آذر ۱۴۰۲
یکی از راههای شناختن تاریخ باستان ایران، آشنایی با دینهای ایرانی است که در آن روزگاران کهن در میان باشندگان پشته ایران روایی داشته است.
تازگی کتابی از زندهیاد دکتر محمدجواد مشکور تجدید چاپ شده با عنوان
«سیر اندیشههای دینی در ایران».
دکتر مشکور از دانشمندانی بود که پا بر دانش قدیم داشت. تاریخ در نزد ایشان و همانندان اندک ایشان ابزار معرفت و راهی به شناخت انسان و جهان بود.
او در این کتاب دینهای ایرانی را در دو فصل شناسانده.
در فصل نخست دینهای باستانی ایرانی را شناسانده.
از عصر ودایی، عصر اوستایی و آیین اوستا آغاز کرده است. افسانه آفرینش ایرانی و آغاز و انجام جهان را بازگفته و اوستا را شاسانده است.
سپس به سر دینهای زروانی و مهرپرستی رفته. آیین مهر آیینی ایرانی بود که در دنیا فراگیر شد و جایی بلند در تاریخ اندیشه ایران و هم دنیا دارد.
از پس آن دو دین مانی و مزدک را بررسیده است که در عصر ساسانی روایی یافته بود. آیین مانی هم آیینی بود که از ایران بیرون رفت و در بسی از سرزمینهای دیگر گسترد.
در فصل دوم اندیشههای دینی پس از حملههای تازیان به ایران را بررسیده است. در این فصل سخن از آیین اسلام رانده و سپس فرقههای اسلامی را شناسانده که از دل اسلام نخستین روییدند. اما از دیگر دینها که همزمان با انتشار آیین عرب در ایران روایی داشت سخنی نگفته. نمونه آن آیینهای زرتشتی و زروانی و مهری است که همچنان در ایران پا داشتند.
در این کتاب سخن از آیینهای یهودی و ترسایی نیامده که از روزگار باستان در ایران روایی داشت. البته این کوتاهی نویسنده گرامی نیست. زیرا موضوع سخن، سیری در اندیشههای دینی ایرانی است، نه انیرانی.
در این زمانه که نوجوان و جوان ایرانی به دینهای غیر ایرانی گرایش زیاد پیدا کرده این کتاب راهی است تا آنان را به دینهایی گرانمایه آشنا کند که از سرزمین خودمان برخاسته و نماینده اندیشه ایرانی است، و بهترین پاسخگوی نیازهای فکری و اندیشگی هر ایرانی دینخواه.
سیر اندیشههای دینی در ایران
دکتر محمدجواد مشکور
تهران. سنگلج.
چاپ نخست: ۱۴۰۲.
۹۰ صفحه. قطع پالتویی.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
معرفی کتاب:
سیر اندیشههای دینی در ایران
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۱۷ آذر ۱۴۰۲
یکی از راههای شناختن تاریخ باستان ایران، آشنایی با دینهای ایرانی است که در آن روزگاران کهن در میان باشندگان پشته ایران روایی داشته است.
تازگی کتابی از زندهیاد دکتر محمدجواد مشکور تجدید چاپ شده با عنوان
«سیر اندیشههای دینی در ایران».
دکتر مشکور از دانشمندانی بود که پا بر دانش قدیم داشت. تاریخ در نزد ایشان و همانندان اندک ایشان ابزار معرفت و راهی به شناخت انسان و جهان بود.
او در این کتاب دینهای ایرانی را در دو فصل شناسانده.
در فصل نخست دینهای باستانی ایرانی را شناسانده.
از عصر ودایی، عصر اوستایی و آیین اوستا آغاز کرده است. افسانه آفرینش ایرانی و آغاز و انجام جهان را بازگفته و اوستا را شاسانده است.
سپس به سر دینهای زروانی و مهرپرستی رفته. آیین مهر آیینی ایرانی بود که در دنیا فراگیر شد و جایی بلند در تاریخ اندیشه ایران و هم دنیا دارد.
از پس آن دو دین مانی و مزدک را بررسیده است که در عصر ساسانی روایی یافته بود. آیین مانی هم آیینی بود که از ایران بیرون رفت و در بسی از سرزمینهای دیگر گسترد.
در فصل دوم اندیشههای دینی پس از حملههای تازیان به ایران را بررسیده است. در این فصل سخن از آیین اسلام رانده و سپس فرقههای اسلامی را شناسانده که از دل اسلام نخستین روییدند. اما از دیگر دینها که همزمان با انتشار آیین عرب در ایران روایی داشت سخنی نگفته. نمونه آن آیینهای زرتشتی و زروانی و مهری است که همچنان در ایران پا داشتند.
در این کتاب سخن از آیینهای یهودی و ترسایی نیامده که از روزگار باستان در ایران روایی داشت. البته این کوتاهی نویسنده گرامی نیست. زیرا موضوع سخن، سیری در اندیشههای دینی ایرانی است، نه انیرانی.
در این زمانه که نوجوان و جوان ایرانی به دینهای غیر ایرانی گرایش زیاد پیدا کرده این کتاب راهی است تا آنان را به دینهایی گرانمایه آشنا کند که از سرزمین خودمان برخاسته و نماینده اندیشه ایرانی است، و بهترین پاسخگوی نیازهای فکری و اندیشگی هر ایرانی دینخواه.
سیر اندیشههای دینی در ایران
دکتر محمدجواد مشکور
تهران. سنگلج.
چاپ نخست: ۱۴۰۲.
۹۰ صفحه. قطع پالتویی.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
#قدمعلی_سرامی:
شاهنامه كتاب همه اضداد و از آن ميان مهر و كين است كه اگر مهر نباشد كينه هم نخواهد بود و اگر كين نباشد مهر نيز معنايی نخواهد داشت. نگاه فردوسي و شاهنامه به انسان اين است كه انسان بعد از خدا همه كاره جهان هستی است و تمام شاهنامه هيچ نيست جز بازگفت تعاملات انسان و خدا. رويدادهای شاهنامه در حقيقت مشاركت تدبير و تقدير در تحقق پديدارهای جهان است.در نگاه شاهنامه انسان تنها آفريدهای است كه به نمايندگی خدا ميتواند در همه جهان هستی مداخله كند همانگونه كه حاصل همه آفرينشهای قبل از خويش است. توصيه فردوسی آن است كه ما با چنين شأن و شوكتی كه داريم خود را بايد جدی بگيريم و بدانيم بزرگترين گناه ما اهمال در از قوه به فعل درآوردن همه استعداها و امكانات خدادادمان است.
@shahnamehpajohan
#قدمعلی_سرامی:
مخاطب فردوسی تنها ما ایرانیان نیستیم
مخاطب فردوسی در این اثر سترگ تنها ما ایرانیان نیستیم؛ او از نکات و مسائل بسیار ارزندهای گفته که خطاب به همه انسانهای کره زمین است. نهتنها به جغرافیای خاصی محدود نمیشود بلکه حتی دربرگیرنده زمان مشخصی هم نیست و همه میتوانند از این اثر ادبی به فراخور نیاز خود بهره بگیرند.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
شاهنامه كتاب همه اضداد و از آن ميان مهر و كين است كه اگر مهر نباشد كينه هم نخواهد بود و اگر كين نباشد مهر نيز معنايی نخواهد داشت. نگاه فردوسي و شاهنامه به انسان اين است كه انسان بعد از خدا همه كاره جهان هستی است و تمام شاهنامه هيچ نيست جز بازگفت تعاملات انسان و خدا. رويدادهای شاهنامه در حقيقت مشاركت تدبير و تقدير در تحقق پديدارهای جهان است.در نگاه شاهنامه انسان تنها آفريدهای است كه به نمايندگی خدا ميتواند در همه جهان هستی مداخله كند همانگونه كه حاصل همه آفرينشهای قبل از خويش است. توصيه فردوسی آن است كه ما با چنين شأن و شوكتی كه داريم خود را بايد جدی بگيريم و بدانيم بزرگترين گناه ما اهمال در از قوه به فعل درآوردن همه استعداها و امكانات خدادادمان است.
@shahnamehpajohan
#قدمعلی_سرامی:
مخاطب فردوسی تنها ما ایرانیان نیستیم
مخاطب فردوسی در این اثر سترگ تنها ما ایرانیان نیستیم؛ او از نکات و مسائل بسیار ارزندهای گفته که خطاب به همه انسانهای کره زمین است. نهتنها به جغرافیای خاصی محدود نمیشود بلکه حتی دربرگیرنده زمان مشخصی هم نیست و همه میتوانند از این اثر ادبی به فراخور نیاز خود بهره بگیرند.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
هجدهم آذرماه زادروز دکتر فتحالله مجتبایی، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و عضو هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
گفتاری دربارۀ تغییر «پرشن» و «پرسان» به «فارسی»
در چندین دهۀ اخیر غالباً در برخی جراید و نشریات انگلیسیزبان و نیز در پارهای مکاتبات رسمی دولتی دیده میشود که نام و عنوان زبان فارسی را که از آغاز آشنایی غرب با ایران همواره به صورتهایی از شکل یونانی «پرسیس» (Persis) و پرسیکوس (Persicus) بوده است تغییر داده به جای «پرشن» (Persian) و «پرشن لنگویج» (Language Persian)، صورت رایج آن در ایران، یعنی «فارسی لنگویج» را به کار میبرند. حال آنکه به باور نویسنده لفظ «پرشن» و «پرشیا» و اَشکال دیگر آن بهنوعی با سوابق هویت تاریخی مردم ایران مربوط میگردد و تغییر «پرشن» و اَشکال تلفظی دیگر آن به «فارسی» در زبانهای غربی این ارتباط را قطع یا دستِکم کمرنگ میکند. این تغییر شاید در ظاهر چندان مهم و قابل اعتناء نباشد، اما از لحاظ تاریخی و تاریخ فرهنگ و ادب و ملیت ما در سطح جهانی و بینالمللی شاید چندان ساده و بیاهمیت نباشد و به نوعی با تداوم هویت تاریخی مردم این سرزمین ارتباط پیدا کند.
دیدهایم که در این دوران چگونه سرزمینهای آسیای میانه و بخشهای وسیعی از خراسان بزرگ را پارهپاره کردند و با نامگذاریهای غیرتاریخی و تعیین مرزهای جدید نامعقول و تغییر خط و کتابت و حتی زبان و فرهنگ در آن سرزمینها کوشیدند تا پیوندهای مردم آن را با پیشینهها و گذشتههای قومیشان قطع کنند و با ایجاد دگرگونی در هویت تاریخی و فرهنگی آنان را از حرکت و پیشرفت بازدارند و قدرت دفاع و مقاومت را از جامعه بگیرند.
ما این کوشش شوم و شیطانی را امروز به شکل دیگر و در بخش دیگری از سرزمینهای ایرانی، در جنوب کشور و در خوزستان و در خلیج فارس بهروشنی میبینیم. باید توجه داشت که این جریان سرچشمههای دیگر دارد و تحریکات و توطئههای قدرتهای نفتخوار به مراتب بیش از تمایلات قومی چند گروه یا کشور قبیلهای عرب در آن دخالت دارد. مقصود من از بیان این مطلب در اینجا یادآوری نکاتی بود که غفلت از آنها خسارت و ندامتی بزرگ و ناچیز شمردنشان زیانهای جبرانناپذیر در پی تواند داشت. تغییر یک نام در ظاهر و احوال و شرایط دور از اغراض و مطامع صاحبان قدرت شاید چنانکه گفته شد امری عادی و طبیعی به نظر آید، ولی در اوضاع کنونی جهان، ترفندهای قدرتهای تجاوزگر به گونهای است که حتی در برابر هر گونه تغییر نام و نامگذاری جدید باید حساس و بیدار و هشیار بود و نگذاشت که حیثیت تاریخی و منافع ملی در معرض اینگونه اغراض شوم و شیطانی قرار گیرد.
فتحالله مجتبایی
اطلاعات حکمت و معرفت، مهر ۱۳۹۵، سال یازدهم، شمارۀ ۷، ص ۴۰-۴۱
فتحالله مجتبایی تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک لیسانس به دانشگاه هاروارد رفت و موفق به دریافت مدرک فوقلیسانس تاریخ تطبیقی ادیان و سپس دکتری تاریخ ادیان و فلسفههای ایران و هند شد.
دکتر مجتبایی همکاری با مجلۀ سخن و مؤسسۀ فرانکلین و مدیریت خانههای فرهنگی ایران در لاهور و رایزنی فرهنگی ایران در هند و تدریس در دانشگاه تهران و چندین سمت علمی و فرهنگی دیگر را در کارنامۀ غنی خویش دارد.
از جمله آثار او میتوان به ترجمههایی چون شعر جدید فارسی، بوطیقا: هنر شاعری، تاریخ ادبیات ایران: از فردوسی تا سعدی و تصحیح چند متن کهن فارسی مانند لغت فرس اسدی طوسی (با همکاری دکتر علیاشرف صادقی)، طوطینامه و روضةالعقول اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
گفتاری دربارۀ تغییر «پرشن» و «پرسان» به «فارسی»
در چندین دهۀ اخیر غالباً در برخی جراید و نشریات انگلیسیزبان و نیز در پارهای مکاتبات رسمی دولتی دیده میشود که نام و عنوان زبان فارسی را که از آغاز آشنایی غرب با ایران همواره به صورتهایی از شکل یونانی «پرسیس» (Persis) و پرسیکوس (Persicus) بوده است تغییر داده به جای «پرشن» (Persian) و «پرشن لنگویج» (Language Persian)، صورت رایج آن در ایران، یعنی «فارسی لنگویج» را به کار میبرند. حال آنکه به باور نویسنده لفظ «پرشن» و «پرشیا» و اَشکال دیگر آن بهنوعی با سوابق هویت تاریخی مردم ایران مربوط میگردد و تغییر «پرشن» و اَشکال تلفظی دیگر آن به «فارسی» در زبانهای غربی این ارتباط را قطع یا دستِکم کمرنگ میکند. این تغییر شاید در ظاهر چندان مهم و قابل اعتناء نباشد، اما از لحاظ تاریخی و تاریخ فرهنگ و ادب و ملیت ما در سطح جهانی و بینالمللی شاید چندان ساده و بیاهمیت نباشد و به نوعی با تداوم هویت تاریخی مردم این سرزمین ارتباط پیدا کند.
دیدهایم که در این دوران چگونه سرزمینهای آسیای میانه و بخشهای وسیعی از خراسان بزرگ را پارهپاره کردند و با نامگذاریهای غیرتاریخی و تعیین مرزهای جدید نامعقول و تغییر خط و کتابت و حتی زبان و فرهنگ در آن سرزمینها کوشیدند تا پیوندهای مردم آن را با پیشینهها و گذشتههای قومیشان قطع کنند و با ایجاد دگرگونی در هویت تاریخی و فرهنگی آنان را از حرکت و پیشرفت بازدارند و قدرت دفاع و مقاومت را از جامعه بگیرند.
ما این کوشش شوم و شیطانی را امروز به شکل دیگر و در بخش دیگری از سرزمینهای ایرانی، در جنوب کشور و در خوزستان و در خلیج فارس بهروشنی میبینیم. باید توجه داشت که این جریان سرچشمههای دیگر دارد و تحریکات و توطئههای قدرتهای نفتخوار به مراتب بیش از تمایلات قومی چند گروه یا کشور قبیلهای عرب در آن دخالت دارد. مقصود من از بیان این مطلب در اینجا یادآوری نکاتی بود که غفلت از آنها خسارت و ندامتی بزرگ و ناچیز شمردنشان زیانهای جبرانناپذیر در پی تواند داشت. تغییر یک نام در ظاهر و احوال و شرایط دور از اغراض و مطامع صاحبان قدرت شاید چنانکه گفته شد امری عادی و طبیعی به نظر آید، ولی در اوضاع کنونی جهان، ترفندهای قدرتهای تجاوزگر به گونهای است که حتی در برابر هر گونه تغییر نام و نامگذاری جدید باید حساس و بیدار و هشیار بود و نگذاشت که حیثیت تاریخی و منافع ملی در معرض اینگونه اغراض شوم و شیطانی قرار گیرد.
فتحالله مجتبایی
اطلاعات حکمت و معرفت، مهر ۱۳۹۵، سال یازدهم، شمارۀ ۷، ص ۴۰-۴۱
فتحالله مجتبایی تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک لیسانس به دانشگاه هاروارد رفت و موفق به دریافت مدرک فوقلیسانس تاریخ تطبیقی ادیان و سپس دکتری تاریخ ادیان و فلسفههای ایران و هند شد.
دکتر مجتبایی همکاری با مجلۀ سخن و مؤسسۀ فرانکلین و مدیریت خانههای فرهنگی ایران در لاهور و رایزنی فرهنگی ایران در هند و تدریس در دانشگاه تهران و چندین سمت علمی و فرهنگی دیگر را در کارنامۀ غنی خویش دارد.
از جمله آثار او میتوان به ترجمههایی چون شعر جدید فارسی، بوطیقا: هنر شاعری، تاریخ ادبیات ایران: از فردوسی تا سعدی و تصحیح چند متن کهن فارسی مانند لغت فرس اسدی طوسی (با همکاری دکتر علیاشرف صادقی)، طوطینامه و روضةالعقول اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔰اطلس زبانی شمیرانات رونمایی شد؛
مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی از اهداف مهم این پژوهشکده است
🔸مژگان اسماعیلی، رئیس پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون پژوهش و مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی را از اهداف مهم این پژوهشکده خواند و ابراز امیدواری کرد: در تکمیل طرحهای کلان نهادها و موسسات مرتبط پیش قدم شوند.
🔸سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست تخصصی «شمیرانات: مناطق روستایی، جغرافیای گویشی به همراه رونمایی از اطلس زبانی شمیرانات» به عنوان نخستین نشست از هفته پژوهش و فناوری ۱۴۰۲ به همت پژوهشکده زبانشناسی، کتیبههاومتون پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مجموعه فرهنگی نیاوران برگزار شد. بیژن مقدم، مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در این نشست با تبریک به مناسبت فرارسیدن هفته پژوهش و عرض خیرمقدم به حاضران از زحمات پژوهشگاه قدردانی و تصریح کرد:توجه به امرپژوهش به خصوص برای افرادی که وظایف اجرایی وعملیاتی دارند بسیار حیاتی است ونقش نورافکنی را دارد که ضمن روشن کردن مسیرحرکت، جلوی خطاهای احتمالی راخواهدگرفت.
🔻مشروح نشست:
ibna.ir/x6h9s
@ibna_official
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی از اهداف مهم این پژوهشکده است
🔸مژگان اسماعیلی، رئیس پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون پژوهش و مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی را از اهداف مهم این پژوهشکده خواند و ابراز امیدواری کرد: در تکمیل طرحهای کلان نهادها و موسسات مرتبط پیش قدم شوند.
🔸سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست تخصصی «شمیرانات: مناطق روستایی، جغرافیای گویشی به همراه رونمایی از اطلس زبانی شمیرانات» به عنوان نخستین نشست از هفته پژوهش و فناوری ۱۴۰۲ به همت پژوهشکده زبانشناسی، کتیبههاومتون پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در مجموعه فرهنگی نیاوران برگزار شد. بیژن مقدم، مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در این نشست با تبریک به مناسبت فرارسیدن هفته پژوهش و عرض خیرمقدم به حاضران از زحمات پژوهشگاه قدردانی و تصریح کرد:توجه به امرپژوهش به خصوص برای افرادی که وظایف اجرایی وعملیاتی دارند بسیار حیاتی است ونقش نورافکنی را دارد که ضمن روشن کردن مسیرحرکت، جلوی خطاهای احتمالی راخواهدگرفت.
🔻مشروح نشست:
ibna.ir/x6h9s
@ibna_official
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
ایبنا
مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی از اهداف مهم این پژوهشکده است
مژگان اسماعیلی، رئیس پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون پژوهش و مستندنگاری آثار کتیبهدار باستانی و اسلامی را از اهداف مهم این پژوهشکده خواند و ابراز امیدواری کرد: در تکمیل طرحهای کلان نهادها و موسسات مرتبط پیش قدم شوند.
Forwarded from عکس نگار
🔸هجدهم آذر زاد روز زنده یاد
محمّدتقی بهار [ ملکالشعرای بهار ]
🔸شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار
🔸در سر راه دید مزرعهای
که در آن بود مردم بسیار
🔸دانهٔ جوز در زمین میکاشت
که به فصل بهار سبز شود
🔸گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص میزنی چندین؟
🔸تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟»
🔸مرد دهقان به شاه کسری گفت:
« مردم از کاشتن زیان نبرند
🔸دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند»
https://www.tg-me.com/eshtadan
https://www.tg-me.com/eshtadan
محمّدتقی بهار [ ملکالشعرای بهار ]
🔸شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار
🔸در سر راه دید مزرعهای
که در آن بود مردم بسیار
🔸دانهٔ جوز در زمین میکاشت
که به فصل بهار سبز شود
🔸گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص میزنی چندین؟
🔸تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟»
🔸مرد دهقان به شاه کسری گفت:
« مردم از کاشتن زیان نبرند
🔸دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند»
https://www.tg-me.com/eshtadan
https://www.tg-me.com/eshtadan