Forwarded from آموزش خط و زبان پهلوى
به شهادت رویدادنامه بابلی نبونید (ستون سوم، سطر ۱۵ تا ۲۰)، ۲۵۶۲ سال پیش در چنین روزی (روز سوم از ماه ارخسمنه در هفدهمین سال سلطنت واپسین شاه بابل، نبونید) کوروش در صلح و آشتی به بابل قدم نهاد و «احتمالا» با عبور از این خیابان باشکوه و گذر از دروازه عظیم ایشتار، و پس از انجام آئینی در پیشگاهش، برای مردم بابل سراسر به درود سخن گفت. مردمی که بدون نبرد، از هفده روز پیشتر (روز شانزدهم از ماه تشریتو) حضور سپاهیان ایران را پذیرفته بودند.
رویدادنامه نبونید:
https://www.livius.org/sources/content/mesopotamian-chronicles-content/abc-7-nabonidus-chronicle/
https://www.britishmuseum.org/collection/object/W_Sp-II-964
تصویر:
دروازه ایشتار، موزه پرگامون، برلین.
@frataak
رویدادنامه نبونید:
https://www.livius.org/sources/content/mesopotamian-chronicles-content/abc-7-nabonidus-chronicle/
https://www.britishmuseum.org/collection/object/W_Sp-II-964
تصویر:
دروازه ایشتار، موزه پرگامون، برلین.
@frataak
Forwarded from کانال تبادلات مهربانان
گزیدهای از برترین کانالهای تاریخی و فرهنگی و هنری
〰️〰️〰️
♥️ پاتوق نویسندگان برتر دنیا
♣️ @nevisandbdonya
♥️ رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
♣️ @ShahnamehToosi
♥️ کتابخانۀ طبی، درمان با داروهای خانگی
♣️ @danyalshafa
♥️ فلسفۀ سیاسی
♣️ @taraneh_t66
♥️ پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
♣️ @farzandan_parsi
♥️ بازخوانی تاریخ ایران و اسلام
♣️ @Khonjibook
♥️ کارگروه پژوهشی ایرانبان کُرد
♣️ @iranban_kord
♥️ حکومتهای اساطیری ایران
♣️ @iran_sarzamin_tamadon
♥️ پذیرش و شناخت کودک درون
♣️ @tabnahayteshgh
♥️ تاریخ و فرهنگ ملل جهان
♣️ @tarikhe_melal
♥️ وهومن امشاسپند
♣️ @khashatra
♥️ مطالعه و خرد، الفبای توسعه
♣️ @Alefbaietousee
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
♣️ @ArsacidEmpire
♥️ تاریخ و فرهنگ بلوچستان
♣️ @balochs_history
♥️ نیکولا تسلا
♣️ @nikolatsla
♥️ آموزشگاه طبی سید
♣️ @samsadeghitebeslami
♥️ آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
♣️ @Marzupan
♥️ ترانههای زیرخاکی کمتر شنیده شده
♣️ @nuostalzhi
♥️ نسخههای طلایی سنتی گیاهی
♣️ @kalemnab
♥️ مجلۀ پژوهشی گردآفرید
♣️ @Gord_Afarid
♥️ زیباترین اشعار کوتاه و ناب
♣️ @zaboreshgh
♥️ دین زرتشت و پادشاهی کورش
♣️ @AshemVohu2581
♥️ اشتادان
♣️ @eshtadan
♥️ آهنگهای شاد و اشعار جانفزای پارسی
♣️ @BazmeParviz
♥️ خسروی آواز ایران استاد شجریان
♣️ @stad_shajariyan
♥️ نسکخانۀ روزگاران
♣️ @nask_ruzegaran
♥️ رقصهای دیدنی و کمیاب
♣️ @sonatimahalli
♥️ برخی متون ادب پارسی (باکیفیت و کمحجم)
♣️ @ShahdeParsi
♥️ تاریخ زبان فارسی در آسیای صغیر
♣️ @DorreShahvar
♥️ دنیای آرامش
♣️ @donyayeaaramesh
♥️ ایرانگردی در ایرانشهرِ ساسانی
♣️ @Iranshahrgardi
♥️ هر سخن کز دل برآید.
♣️ @sheare_etefaghi
♥️ آثار و مقالات مرتضی ثاقبفر
♣️ @Morteza_Saghebfar
♥️ تاریخ به روایت میم و طنز
♣️ @NeoSafavism
♥️ فیلمها و انیمیشنهای خاص تاریخ سینما
♣️ @kateb_bashimovie
♥️ بازخوانی تاریخ افشاریه (نادرشاه افشار)
♣️ @Afsharids
♥️ بازخوانی تاریخ بایندریه (ایران عصر آققویونلو)
♣️ @Bayandurids
♥️ تَهمخسرو: مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @TahmKhosrow
♥️ منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
♣️ @ModernIranBooks
♥️ باغبون خودت باش
♣️ @Maryamgarden
♥️ ایرانبوم (همهچیز از تاریخ ایران)
♣️ @iranbum1
♥️ انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
♣️ @PardanShah
♥️ کوتاه و گذرا در باستانشناسی و تاریخ
♣️ @ruzegaran
♥️ منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
♣️ @TheMedes
♥️ کلبۀ عشق و آرامش و انگیزه
♣️ @sohhbe
♥️ تاریخ ایران از زبان حکیم فردوسی
♣️ @iransarbazshahnameh
♥️ دنیای پادکست
♣️ @OneThousandandOnePodcast
♥️ اینفوگرافیهای تاریخی و سیاسی
♣️ @Histopersian
♥️ ایرانپرستان کرد
♣️ @Kurdpatriott
♥️ انجمن ملیفرهنگی ایرانبان
♣️ @anjoman_iranban
♥️ جذب انرژیهای مثبت از طبیعت
♣️ @afarinshokoh
♥️ تصاویر و پیکرههای تاریخی
♣️ @AntiqPic
♥️ متافیزیک عرفان قانون جذب
♣️ @MetaphysicalDargon0000
♥️ روزتو اینجا بساز
♣️ @romanceword
♥️ پژوهشی در فرهنگ زردشتی
♣️ @atorshiz
♥️ افشای پانیسم و مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @Panturkzionist
♥️ مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
♣️ @DosuyeCaspian
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
♣️ @Sasanian_Sources
♥️ دلواژههای تنهایی
♣️ @Gandomzaran
♥️ کتب صوتی نایاب، زندگینامۀ مشاهیر
♣️ @feqdanedel
♥️ درمان با گیاهان سنتی، روانکاوی
♣️ @teb_sinawi
♥️ مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
♣️ @SafavidStudies
〰️〰️〰️
@tab_mehrbanan
〰️〰️〰️
♥️ پاتوق نویسندگان برتر دنیا
♣️ @nevisandbdonya
♥️ رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
♣️ @ShahnamehToosi
♥️ کتابخانۀ طبی، درمان با داروهای خانگی
♣️ @danyalshafa
♥️ فلسفۀ سیاسی
♣️ @taraneh_t66
♥️ پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
♣️ @farzandan_parsi
♥️ بازخوانی تاریخ ایران و اسلام
♣️ @Khonjibook
♥️ کارگروه پژوهشی ایرانبان کُرد
♣️ @iranban_kord
♥️ حکومتهای اساطیری ایران
♣️ @iran_sarzamin_tamadon
♥️ پذیرش و شناخت کودک درون
♣️ @tabnahayteshgh
♥️ تاریخ و فرهنگ ملل جهان
♣️ @tarikhe_melal
♥️ وهومن امشاسپند
♣️ @khashatra
♥️ مطالعه و خرد، الفبای توسعه
♣️ @Alefbaietousee
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
♣️ @ArsacidEmpire
♥️ تاریخ و فرهنگ بلوچستان
♣️ @balochs_history
♥️ نیکولا تسلا
♣️ @nikolatsla
♥️ آموزشگاه طبی سید
♣️ @samsadeghitebeslami
♥️ آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
♣️ @Marzupan
♥️ ترانههای زیرخاکی کمتر شنیده شده
♣️ @nuostalzhi
♥️ نسخههای طلایی سنتی گیاهی
♣️ @kalemnab
♥️ مجلۀ پژوهشی گردآفرید
♣️ @Gord_Afarid
♥️ زیباترین اشعار کوتاه و ناب
♣️ @zaboreshgh
♥️ دین زرتشت و پادشاهی کورش
♣️ @AshemVohu2581
♥️ اشتادان
♣️ @eshtadan
♥️ آهنگهای شاد و اشعار جانفزای پارسی
♣️ @BazmeParviz
♥️ خسروی آواز ایران استاد شجریان
♣️ @stad_shajariyan
♥️ نسکخانۀ روزگاران
♣️ @nask_ruzegaran
♥️ رقصهای دیدنی و کمیاب
♣️ @sonatimahalli
♥️ برخی متون ادب پارسی (باکیفیت و کمحجم)
♣️ @ShahdeParsi
♥️ تاریخ زبان فارسی در آسیای صغیر
♣️ @DorreShahvar
♥️ دنیای آرامش
♣️ @donyayeaaramesh
♥️ ایرانگردی در ایرانشهرِ ساسانی
♣️ @Iranshahrgardi
♥️ هر سخن کز دل برآید.
♣️ @sheare_etefaghi
♥️ آثار و مقالات مرتضی ثاقبفر
♣️ @Morteza_Saghebfar
♥️ تاریخ به روایت میم و طنز
♣️ @NeoSafavism
♥️ فیلمها و انیمیشنهای خاص تاریخ سینما
♣️ @kateb_bashimovie
♥️ بازخوانی تاریخ افشاریه (نادرشاه افشار)
♣️ @Afsharids
♥️ بازخوانی تاریخ بایندریه (ایران عصر آققویونلو)
♣️ @Bayandurids
♥️ تَهمخسرو: مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @TahmKhosrow
♥️ منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
♣️ @ModernIranBooks
♥️ باغبون خودت باش
♣️ @Maryamgarden
♥️ ایرانبوم (همهچیز از تاریخ ایران)
♣️ @iranbum1
♥️ انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
♣️ @PardanShah
♥️ کوتاه و گذرا در باستانشناسی و تاریخ
♣️ @ruzegaran
♥️ منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
♣️ @TheMedes
♥️ کلبۀ عشق و آرامش و انگیزه
♣️ @sohhbe
♥️ تاریخ ایران از زبان حکیم فردوسی
♣️ @iransarbazshahnameh
♥️ دنیای پادکست
♣️ @OneThousandandOnePodcast
♥️ اینفوگرافیهای تاریخی و سیاسی
♣️ @Histopersian
♥️ ایرانپرستان کرد
♣️ @Kurdpatriott
♥️ انجمن ملیفرهنگی ایرانبان
♣️ @anjoman_iranban
♥️ جذب انرژیهای مثبت از طبیعت
♣️ @afarinshokoh
♥️ تصاویر و پیکرههای تاریخی
♣️ @AntiqPic
♥️ متافیزیک عرفان قانون جذب
♣️ @MetaphysicalDargon0000
♥️ روزتو اینجا بساز
♣️ @romanceword
♥️ پژوهشی در فرهنگ زردشتی
♣️ @atorshiz
♥️ افشای پانیسم و مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @Panturkzionist
♥️ مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
♣️ @DosuyeCaspian
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
♣️ @Sasanian_Sources
♥️ دلواژههای تنهایی
♣️ @Gandomzaran
♥️ کتب صوتی نایاب، زندگینامۀ مشاهیر
♣️ @feqdanedel
♥️ درمان با گیاهان سنتی، روانکاوی
♣️ @teb_sinawi
♥️ مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
♣️ @SafavidStudies
〰️〰️〰️
@tab_mehrbanan
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مُظاهر مصفّا، شاعر، محقق، مصحح متون کهن و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
مه و سالها هرچه بر ما گذشت
طربکاه و اندوهافزا گذشت
شب و روزها از پی یکدگر
امیدافکن و عمرفرسا گذشت
مه و سال با ای فسوسا رسید
شب و روز با ای دریغا گذشت
غمِ هستی من که جز غم نداشت
شتابان رسید و شکیبا گذشت
اگر بود شادی که هرگز نبود
چو برق آمد و برقآسا گذشت
رسید از غم و درد جانم به لب
به من لحظه و ساعتی تا گذشت
نداند کسی جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروزِ من
که این هردو در فکرِ فردا گذشت
به شبهای عمرم که از دیرباز
به یادِ تو ای ماهسیما گذشت
ز خود پرسم آیا سپیده دمید؟
شب هجر باقی بوَد یا گذشت؟
به خود گویم ازبهرِ تسکین درد
اگرچند درد از مداوا گذشت،
مخور غم که گویا سپیده دمید
شبِ تیرۀ هجر گویا گذشت
مخور غم که این زندگی هرچه بود
بد و خوب یا زشت و زیبا گذشت
بلی عمر من روز و شب، سال و ماه
بسی سخت بگذشت، امّا گذشت
گذشتم ز هستی که در روزگار
توان رَستن از هر غمی با گذشت
ز مهر تن توبهسوز تو نیز
گذشتیم و شوق تمنّا گذشت
تواند کشد دست از ناکسی
کسی کز سرِ جمله دنیا گذشت
ستم هرچه کردی و خواهی بکن
ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت
ولی از تو میپرسم ای سنگدل
که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟
مُظاهر مصفا
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
مه و سالها هرچه بر ما گذشت
طربکاه و اندوهافزا گذشت
شب و روزها از پی یکدگر
امیدافکن و عمرفرسا گذشت
مه و سال با ای فسوسا رسید
شب و روز با ای دریغا گذشت
غمِ هستی من که جز غم نداشت
شتابان رسید و شکیبا گذشت
اگر بود شادی که هرگز نبود
چو برق آمد و برقآسا گذشت
رسید از غم و درد جانم به لب
به من لحظه و ساعتی تا گذشت
نداند کسی جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروزِ من
که این هردو در فکرِ فردا گذشت
به شبهای عمرم که از دیرباز
به یادِ تو ای ماهسیما گذشت
ز خود پرسم آیا سپیده دمید؟
شب هجر باقی بوَد یا گذشت؟
به خود گویم ازبهرِ تسکین درد
اگرچند درد از مداوا گذشت،
مخور غم که گویا سپیده دمید
شبِ تیرۀ هجر گویا گذشت
مخور غم که این زندگی هرچه بود
بد و خوب یا زشت و زیبا گذشت
بلی عمر من روز و شب، سال و ماه
بسی سخت بگذشت، امّا گذشت
گذشتم ز هستی که در روزگار
توان رَستن از هر غمی با گذشت
ز مهر تن توبهسوز تو نیز
گذشتیم و شوق تمنّا گذشت
تواند کشد دست از ناکسی
کسی کز سرِ جمله دنیا گذشت
ستم هرچه کردی و خواهی بکن
ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت
ولی از تو میپرسم ای سنگدل
که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟
مُظاهر مصفا
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران بوم
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مظاهر مصفا
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from آژفنداک هوخشَتَره (باستانشناسی، فرهنگ و زبانهایباستانی، تاریخایران،ادب پارسی) (کوروش👑)
سه لخت (=بیت) نویافته از رودکی:
به تازگی در پایگاه تارنمای کتابخانه، دیرینسرای مرکز اسناد مجلس ، نوشته ای چاپ شده است از حسن انصاری با نام«فارسیّات ابوسعدسمّان و قطعه شعری نویافته از رودکی» که امالی ابو سعد سمّان، سه لخت(= بیت ) از رودکی آن گونه که در دستنویس آمده است،آوردهاند:
برگ 170 ب: " وبه قال حدّثنا أبو بکر محمد بن الحسین الشعیری بقرائتی علیه بقزوین قال سمعت محمد بن عبد الله بن عبد العزیز المذکّر الرازی یقول أنشدنی الروذکی:
ایا گیتی افسوس افسوسی براستی
شاییت* بندگیست فزونیت کاستی
بر بچّه گان خویش همه ترک خواستی
خوذ بُن کنی همان را کجوز (؟) نشاستی
هر که تو را نخواست مرو را بخواستی
هر که تو را نهخواست** بذو دادی استی (؟)
*شاهیت
** باید (بخواست) بوده باشد و رونوشت بردار دستنویس در نوشتن کژ رفته باشد.
اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
به تازگی در پایگاه تارنمای کتابخانه، دیرینسرای مرکز اسناد مجلس ، نوشته ای چاپ شده است از حسن انصاری با نام«فارسیّات ابوسعدسمّان و قطعه شعری نویافته از رودکی» که امالی ابو سعد سمّان، سه لخت(
برگ 170 ب: " وبه قال حدّثنا أبو بکر محمد بن الحسین الشعیری بقرائتی علیه بقزوین قال سمعت محمد بن عبد الله بن عبد العزیز المذکّر الرازی یقول أنشدنی الروذکی:
ایا گیتی افسوس افسوسی براستی
شاییت* بندگیست فزونیت کاستی
بر بچّه گان خویش همه ترک خواستی
خوذ بُن کنی همان را کجوز (؟) نشاستی
هر که تو را نخواست مرو را بخواستی
هر که تو را نهخواست** بذو دادی استی (؟)
*شاهیت
** باید (بخواست) بوده باشد و رونوشت بردار دستنویس در نوشتن کژ رفته باشد.
اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
Forwarded from ادب و فرهنگ📖📖📗📗📒📒
در دیوان مجد همگر شیرازی (607-686ق) یک رباعی آمده (ص 738) که حکایت از حضور احتمالی مجد همگر بر سر قبر فردوسی دارد. به نظر میرسد این دومین متن و منبع پس از چهار مقاله نظامی عروضی باشد که در آن از حضور یک شاعر بر سر قبر فردوسی در شهر طوس یاد شده.
رباعی این است
در طوس شدم ز خاک فردوسی شاد
کردیم بسی حدیث فردوسی یاد
داد سخنانِ نغز، فردوسی داد
صد رحمت بر روان فردوسی باد
* به نظر میرسد ترتیب ابیات در نسخه چاپی به هم خورده در اینجا اصلاح شدهء آن گذاشته شد.
@aaadab1397farhang
رباعی این است
در طوس شدم ز خاک فردوسی شاد
کردیم بسی حدیث فردوسی یاد
داد سخنانِ نغز، فردوسی داد
صد رحمت بر روان فردوسی باد
* به نظر میرسد ترتیب ابیات در نسخه چاپی به هم خورده در اینجا اصلاح شدهء آن گذاشته شد.
@aaadab1397farhang
Forwarded from ایران بوم
💧جشن آبانگان، روز ملی پاسداشت آب💧
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
Forwarded from دکتر اسلامی نُدوشن
.
بازگشت به ایران
«به ایران بیندیشیم» و «ایران را از یاد نبریم»
پیکر دکتر اسلامی نُدوشن به خاکِ پاکِ ایران بازخواهد گشت.
پیکر به امانت سپردهشده فرزند اصیل ایران دکتر اسلامی ندوشن که پس از جاودانگی روح بلندش، در کانادا به امانت بود بنا به وصیت وی بهزودی در آغوش خاک پاک ایران آرام خواهد گرفت.
دکتر اسلامی ندوشن در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تورنتو (کانادا) درگذشت و به صورت امانی در آنجا در آرامگاهی موقت سپرده شد.
بنا به وصیت او و پیگیری علاقمندان، پیکر او در اواخر آبانماه، جهت خاکسپاری در آرامگاه ابدی به ایران باز خواهد گشت.
جزئیات این مراسم توسط همین کانال بهزودی اطلاعرسانی میشود.👇👇👇
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
بازگشت به ایران
«به ایران بیندیشیم» و «ایران را از یاد نبریم»
پیکر دکتر اسلامی نُدوشن به خاکِ پاکِ ایران بازخواهد گشت.
پیکر به امانت سپردهشده فرزند اصیل ایران دکتر اسلامی ندوشن که پس از جاودانگی روح بلندش، در کانادا به امانت بود بنا به وصیت وی بهزودی در آغوش خاک پاک ایران آرام خواهد گرفت.
دکتر اسلامی ندوشن در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تورنتو (کانادا) درگذشت و به صورت امانی در آنجا در آرامگاهی موقت سپرده شد.
بنا به وصیت او و پیگیری علاقمندان، پیکر او در اواخر آبانماه، جهت خاکسپاری در آرامگاه ابدی به ایران باز خواهد گشت.
جزئیات این مراسم توسط همین کانال بهزودی اطلاعرسانی میشود.👇👇👇
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
دوازدهم آبانماه سالروز درگذشت احمد بهمنیار
احمد بهمنیار، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران که از بزرگان ادب زمان ما بود، پس از هفتاد و چهار سال زندگانی در دوازدهم آبانماه ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۳۰۵ به خدمت وزارت معارف درآمد و مأمور تبریز گردید. در آنجا ریاست دارالمعلّمین را به عهدۀ او گذاشتند. چون در سال ۱۳۰۶ به تهران آمد به دعوت وزارت عدلیه شغل قضاوت اختیار کرد و مدت دو سال در قزوین و همدان و مشهد در مقام قضاوت خدمت کرد. اما چون روح بلند و دانشجوی او قبول دروغ و ستیز حاکم و محکوم را نداشت، مجدداً به خدمت وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۱۰ به تدریس زبان و ادبیات عربی در دارالمعلّمین عالی پرداخت. ضمناً در مدرسۀ عالی سپهسالار نیز سمت تدریس یافت.
بهمنیار پس از تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ به استادی زبان و ادبیات عربی برگزیده شد و طبق قانون رسالهای برای گذرانیدن درجۀ اجتهاد (دکتری) نوشت. موضوع این رساله سرگذشت صاحب بن عباد، وزیر نامدار ایرانی، بود. زندگی آرام و یکنواخت بهمنیار از زمان خدمت در دانشگاه آغاز شد. پس از مدت بیست سال پایان عمر را یکسره در محیط دانش و ادب به سر آورد. شبانهروز با کتاب بود و کتاب میخواند و کتاب مینوشت و آنچه میدانست به دیگران میآموخت. بهمنیار در زبان عربی و دقایق آن زبان استادی کمنظیر بود. در فارسی نوشتن چیرهدست و درستنویس بود.
خصوصیت دیگری که از او دانشمندی برگزیده ساخت تسلطی بود که در پیدا کردن لغات فارسی در برابر لغات عربی داشت. اگرچه در این زمینه اثری از او به جای نمانده است، شاگردان و دوستانش شواهدی از چابکدستی و تندذهنی او در این کار به یاد دارند.
خداوند او را بیامرزد و روانش را که از دانشمندان بزرگ این زمان بود همواره شاد کند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
احمد بهمنیار، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران که از بزرگان ادب زمان ما بود، پس از هفتاد و چهار سال زندگانی در دوازدهم آبانماه ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۳۰۵ به خدمت وزارت معارف درآمد و مأمور تبریز گردید. در آنجا ریاست دارالمعلّمین را به عهدۀ او گذاشتند. چون در سال ۱۳۰۶ به تهران آمد به دعوت وزارت عدلیه شغل قضاوت اختیار کرد و مدت دو سال در قزوین و همدان و مشهد در مقام قضاوت خدمت کرد. اما چون روح بلند و دانشجوی او قبول دروغ و ستیز حاکم و محکوم را نداشت، مجدداً به خدمت وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۱۰ به تدریس زبان و ادبیات عربی در دارالمعلّمین عالی پرداخت. ضمناً در مدرسۀ عالی سپهسالار نیز سمت تدریس یافت.
بهمنیار پس از تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ به استادی زبان و ادبیات عربی برگزیده شد و طبق قانون رسالهای برای گذرانیدن درجۀ اجتهاد (دکتری) نوشت. موضوع این رساله سرگذشت صاحب بن عباد، وزیر نامدار ایرانی، بود. زندگی آرام و یکنواخت بهمنیار از زمان خدمت در دانشگاه آغاز شد. پس از مدت بیست سال پایان عمر را یکسره در محیط دانش و ادب به سر آورد. شبانهروز با کتاب بود و کتاب میخواند و کتاب مینوشت و آنچه میدانست به دیگران میآموخت. بهمنیار در زبان عربی و دقایق آن زبان استادی کمنظیر بود. در فارسی نوشتن چیرهدست و درستنویس بود.
خصوصیت دیگری که از او دانشمندی برگزیده ساخت تسلطی بود که در پیدا کردن لغات فارسی در برابر لغات عربی داشت. اگرچه در این زمینه اثری از او به جای نمانده است، شاگردان و دوستانش شواهدی از چابکدستی و تندذهنی او در این کار به یاد دارند.
خداوند او را بیامرزد و روانش را که از دانشمندان بزرگ این زمان بود همواره شاد کند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران بوم
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39484
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39484
Telegram
ایران بوم
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
Forwarded from ادبسار
زمانی بیاید کزان سان شود
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است، در آن دو نیروی خوبی و بدی با هم رودر رو میگردند، ونبرد سرانجام به سود نیکی خاتمه مییابد. شاهنامه کتاب محبوب مردم ایران در عین حال در معرض تخطئه نیز بوده، زیرا کتاب سیاسی است.مشی برای ایران تعیین میکندو کسانی که مشی دیگری را به سود خود ببینند، با آن سرسنگین میشوند.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن :
او در مایِ امروزی هم هست. هرگاه سر خود را از زندگی روزانه بلند کنیم، نخستین ایرانی که در برابر ما قرار می گیرد، فردوسی است. ولو او را نبینیم، او در کُنه ضمیر ما، وجدان نا آگاه ما، لحظه های سرشارتر زندگی ما حضور دارد. فردوسی بزرگ ترین کتاب زبان پارسی را پدید آورد، بدانگونه که پس از آن هیچ اثر مهمی از نظم و نثر، در این زبان نوشته نشد مگر آنکه تاثیری از شاهنامه در خود داشته باشد. پس از کتاب او اندیشه ایرانی، چه در عزت و چه در ذلت، هرگز شرف تاریخی خود را از یاد نبرد؛ منشور{خرداد و داد} را رقم زد، که از این حیث کم کتابی با آن برابری می کند؛ آن هم با بیانی که به قول نظامی عروضی، (( سخن را به آسمان علیین بالا برد)).
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
چراغ ایران در شاهنامه هرگز خاموش نمی شود
همهی افسانههایی که دربارهی فردوسی آورده شدهاند کنایهی خاص خود را دارند. افسانهپردازان میخواستند او را به عنوان مرد نمونهی خود بیرون آورند. نماد مقاومت، مظلومیّت، آزادگی، خروشندگی، تنهائی، و کامروا در ناکامی. کسی که در کشمکش میان دو تیرهی فکر، پیروزی نهایی با اوست، و چراغ ایران در درون کتاب او هرگز خاموش نمیشود. اکنون بیایم به این فرض که اگر شاهنامه نمیبود. اگر شاهنامه نیامده بود، این کشور به صورت همین آب و خاک و همین سرزمین بر جای میماند، ولی متفاوت با آنچه که اکنون هست، به احتمال زیاد یک کشور بریده شده، از اصل خود جدا مانده، بیافق و بییاد…
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن :
ایران بیش از یک راه در پیش ندارد
من تا کنون به هیچ گرایش و گروهی بستگی نداشتهام و مستقیم به ایران وصل بودهام. برای من تنها مبانی فرهنگی مطرح بودهاست نه سیاست روز. آرزویم این بودهاست که این دو، یعنی ایران و مبانی فرهنگی، روزی به هم برسند، زیرا تا بنیادها در متن توجه قرار نگیرند، کشور سامان نخواهد گرفت.همواره بدنهٔ اصلی کشور را جوانانش شناختهام. خواه ناخواه آیندهٔ این کشور را باید جوانان امروز تشکیل دهند و چگونگی این آینده بستگی به کفایت و هوشمندی آنان دارد. ایران بیش از یک راه در پیش ندارد و آن این است که به «محوریّت» خود بازگردد.
@shahnamehpajohan
https://www.tg-me.com/eshtadan
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است
شاهنامه کتاب سرنوشت انسان است، در آن دو نیروی خوبی و بدی با هم رودر رو میگردند، ونبرد سرانجام به سود نیکی خاتمه مییابد. شاهنامه کتاب محبوب مردم ایران در عین حال در معرض تخطئه نیز بوده، زیرا کتاب سیاسی است.مشی برای ایران تعیین میکندو کسانی که مشی دیگری را به سود خود ببینند، با آن سرسنگین میشوند.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن :
او در مایِ امروزی هم هست. هرگاه سر خود را از زندگی روزانه بلند کنیم، نخستین ایرانی که در برابر ما قرار می گیرد، فردوسی است. ولو او را نبینیم، او در کُنه ضمیر ما، وجدان نا آگاه ما، لحظه های سرشارتر زندگی ما حضور دارد. فردوسی بزرگ ترین کتاب زبان پارسی را پدید آورد، بدانگونه که پس از آن هیچ اثر مهمی از نظم و نثر، در این زبان نوشته نشد مگر آنکه تاثیری از شاهنامه در خود داشته باشد. پس از کتاب او اندیشه ایرانی، چه در عزت و چه در ذلت، هرگز شرف تاریخی خود را از یاد نبرد؛ منشور{خرداد و داد} را رقم زد، که از این حیث کم کتابی با آن برابری می کند؛ آن هم با بیانی که به قول نظامی عروضی، (( سخن را به آسمان علیین بالا برد)).
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
چراغ ایران در شاهنامه هرگز خاموش نمی شود
همهی افسانههایی که دربارهی فردوسی آورده شدهاند کنایهی خاص خود را دارند. افسانهپردازان میخواستند او را به عنوان مرد نمونهی خود بیرون آورند. نماد مقاومت، مظلومیّت، آزادگی، خروشندگی، تنهائی، و کامروا در ناکامی. کسی که در کشمکش میان دو تیرهی فکر، پیروزی نهایی با اوست، و چراغ ایران در درون کتاب او هرگز خاموش نمیشود. اکنون بیایم به این فرض که اگر شاهنامه نمیبود. اگر شاهنامه نیامده بود، این کشور به صورت همین آب و خاک و همین سرزمین بر جای میماند، ولی متفاوت با آنچه که اکنون هست، به احتمال زیاد یک کشور بریده شده، از اصل خود جدا مانده، بیافق و بییاد…
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن :
ایران بیش از یک راه در پیش ندارد
من تا کنون به هیچ گرایش و گروهی بستگی نداشتهام و مستقیم به ایران وصل بودهام. برای من تنها مبانی فرهنگی مطرح بودهاست نه سیاست روز. آرزویم این بودهاست که این دو، یعنی ایران و مبانی فرهنگی، روزی به هم برسند، زیرا تا بنیادها در متن توجه قرار نگیرند، کشور سامان نخواهد گرفت.همواره بدنهٔ اصلی کشور را جوانانش شناختهام. خواه ناخواه آیندهٔ این کشور را باید جوانان امروز تشکیل دهند و چگونگی این آینده بستگی به کفایت و هوشمندی آنان دارد. ایران بیش از یک راه در پیش ندارد و آن این است که به «محوریّت» خود بازگردد.
@shahnamehpajohan
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با درج شناسه اشتادان در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
@Tabaa24
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آواز گلپا در فیلم «مده آ» اثر پییر پائولو پازولینی 1970
▪︎آواز: روانشاد:اکبر گلپایگانی
▪︎دستگاه: سهگاه(گوشه درآمد)
▪︎تارِ: نورعلی خان برومند
▪︎شعر: سعدی
https://www.tg-me.com/eshtadan
▪︎آواز: روانشاد:اکبر گلپایگانی
▪︎دستگاه: سهگاه(گوشه درآمد)
▪︎تارِ: نورعلی خان برومند
▪︎شعر: سعدی
https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
در باره استاد اکبر گلپایگانی
۱۴ آبان ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چیزی که داغ وفات استاد گلپا را اندوهناکتر میکند آن است که ایشان و همانندان ایشان در همین سرزمین بودند، روزگاری را تاب آورده بودند که با همه ما درشتی کرده و با آنان افزون بر درشتی، بیمهریها هم کرده بود. اما بودند.
این بزرگان در دامان سنت و فرهنگ ایرانی، و هم با فرهنگ دینی بالیده بودند. هنر در نزد اینان ارجی و قداستی داشت و خود را نگهبان آن قداست میدانستند. اینان کسانی بودند که برای آواز خواندن یا ساز زدن وضو میگرفتند و شاگردان دبستان هنر خود را چون گل میپروردند.
شاید وقتش گذشته باشد، اما بد نیست که همچنان این پرسش در میان ما بگردد که چرا قلههای هنر ایرانی چنین خانهنشین شدند؟
از راندهشدن این بزرگان به گوشههای خموشی بود که نوجوان و جوان ایرانی به دامان شبه هنرمندان بیگانه پناه برد، و در داخل ایران هم شبه هنری سر برآورد، بیارج.
اینان به خانه رانده شدند، بنیادهای فرهنگ چند هزار ساله این مملکت ریشخند شد، و دین هم بازیچه و ابزار کسب دارایی یا مقام شد. همه این بنیادها با هم فروریخت تا ایران و ایرانی اینی شود که شده.
اینک دیگر چه جای سخن از کژتابیها با فرهنگ و فرهنگمداران راستین، که گذشته گذشته، و آن را نتوان دیگر کرد. تنها باید یادآور شد که هنر و نگهبانان هنر ناب ایرانی در این خانه و در این سرزمین ماندهاند، هستند.
آنان که هستند دم و بازدمشان فرخ.
و آنان که گذشته شدند نامشان متبرک.
نام استاد اکبر گلپایگانی متبرک.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
در باره استاد اکبر گلپایگانی
۱۴ آبان ۱۴۰۲
#محمود_فاضلی_بیرجندی
چیزی که داغ وفات استاد گلپا را اندوهناکتر میکند آن است که ایشان و همانندان ایشان در همین سرزمین بودند، روزگاری را تاب آورده بودند که با همه ما درشتی کرده و با آنان افزون بر درشتی، بیمهریها هم کرده بود. اما بودند.
این بزرگان در دامان سنت و فرهنگ ایرانی، و هم با فرهنگ دینی بالیده بودند. هنر در نزد اینان ارجی و قداستی داشت و خود را نگهبان آن قداست میدانستند. اینان کسانی بودند که برای آواز خواندن یا ساز زدن وضو میگرفتند و شاگردان دبستان هنر خود را چون گل میپروردند.
شاید وقتش گذشته باشد، اما بد نیست که همچنان این پرسش در میان ما بگردد که چرا قلههای هنر ایرانی چنین خانهنشین شدند؟
از راندهشدن این بزرگان به گوشههای خموشی بود که نوجوان و جوان ایرانی به دامان شبه هنرمندان بیگانه پناه برد، و در داخل ایران هم شبه هنری سر برآورد، بیارج.
اینان به خانه رانده شدند، بنیادهای فرهنگ چند هزار ساله این مملکت ریشخند شد، و دین هم بازیچه و ابزار کسب دارایی یا مقام شد. همه این بنیادها با هم فروریخت تا ایران و ایرانی اینی شود که شده.
اینک دیگر چه جای سخن از کژتابیها با فرهنگ و فرهنگمداران راستین، که گذشته گذشته، و آن را نتوان دیگر کرد. تنها باید یادآور شد که هنر و نگهبانان هنر ناب ایرانی در این خانه و در این سرزمین ماندهاند، هستند.
آنان که هستند دم و بازدمشان فرخ.
و آنان که گذشته شدند نامشان متبرک.
نام استاد اکبر گلپایگانی متبرک.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
🔸 پانزدهم آبان ۱۳۰۱
📌متن «یکی بود یکی نبود» جمالزاده در تهران به چاپ رسید و با اعتراض شدید ملاهای تهران روبهرو شد. روحانیون در مسجد جامع بست نشستند و جمالزاده را مهدورالدم اعلام کردند چون در داستانی به نام «بیله دیگ بیله چغندر» از حقوق زنان در بافتی مدرن دفاع کرده بود.
🔹 «رام» را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
@ReadAllAboutMemorie
#بخوانیم_بدانیم_همرسانی کنید.
📌متن «یکی بود یکی نبود» جمالزاده در تهران به چاپ رسید و با اعتراض شدید ملاهای تهران روبهرو شد. روحانیون در مسجد جامع بست نشستند و جمالزاده را مهدورالدم اعلام کردند چون در داستانی به نام «بیله دیگ بیله چغندر» از حقوق زنان در بافتی مدرن دفاع کرده بود.
🔹 «رام» را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
@ReadAllAboutMemorie
#بخوانیم_بدانیم_همرسانی کنید.
X (formerly Twitter)
RaamCalendar (@RaamCalendar) on X
رام (روزشمار ایرانی معنادار)
طرح رام کوششی است برای معنادار کردن تقویم سالانهی ایرانیان.
نویسنده و طراح رام: دکتر شروین وکیلی
https://t.co/ZgS8pkefg9
طرح رام کوششی است برای معنادار کردن تقویم سالانهی ایرانیان.
نویسنده و طراح رام: دکتر شروین وکیلی
https://t.co/ZgS8pkefg9
Forwarded from ایران بوم
۱۷ آبان سالروز درگذشت پدر داستان نویسی نوین ایران
محمد علی جمالزاده با انتشار اولین مجموعه داستان کوتاهش، یعنی《یکی بود یکی نبود》به شهرت رسید
@iranboom_ir
محمد علی جمالزاده با انتشار اولین مجموعه داستان کوتاهش، یعنی《یکی بود یکی نبود》به شهرت رسید
@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
دارالمجانین - 1 - سید محمد علی جمالزاده
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4383-darolmajanin-1-jamalzadeh.html
تولد من در سال وبائی اخیر بوده که از قرار معلوم ثلث جمعیت ایران را برده مادرم در همان موقع زایمان وبا گرفته، آمدن من همان بود و رفتن او همان همه گفتند قدم بچه نحس بود و حالا که خودمانیم چندان بی حق هم نبودند. خوشبختانه پدر مهربانی داشتم که از مستوفیان بنام بود و چون دستش بدهنش می رسید هرطور بود مرا بزرگ کرد و در آموزش و پرورشم کوتاهی ننمود و چون می ترسید که اگر مرا به مدرسه بگذارد با معاشرت اطفال بی پدر و مادر اخلاقم خراب شود دو معلم سرخانه برایم آورد. یکی صبح می آمد برای عربی و فارسی و دیگری بعدازظهر برای فرانسه و علوم جدید. یکی از اطاقهای بیرونی که معروف به اطاق زاویه بود درست دانشکدﮤ معقول و منقول گردید و سالهای دراز روی قالی چهار فصلی که گل و بته و اسلیمی و نقاشیش هنوز در مخیله ام منقوش است با این دو نفر معلم ایام شیرین طفولیت را با کاغذ و قلم و کتاب و دفتر بسر رساندم. بعدها در موقع دفن یکی از این دو یار عزیز شخصاً حاضر بودم و دیگری نیز سالهای دراز است که گوئی یکباره بدون صدا و ندا از صفحه زمین معدوم گردیده است.
به خوبی در خاطر دارم که شبها ساعتهای دراز پهلوی مادر بزرگم که پس ازمرگ دختر ناکامش تمام علاقـﮥ خود را به من بسته بود نشسته و در زیر شعاع لامپهای نفتی درسهایم را روان و تکلیفهایم را حاضر می کردم. وقتی که نوبت به درس جغرافی می رسید مادربزرگم می گفت عزیزم به تو چه که آن طرف دنیا کجاست و اسم اینهمه کوهها و دریاها چیست تو همان راه بهشت را یاد بگیر اینها همه پیشکشت. با حساب و ریاضیات هم میانه ای نداشت و می گفت چرا سرنازنین خودت را اینقدر با هزار و کرور به درد می آوری اگر خدا خواست و دارائیت به آنجاها رسید یک نفر میرزا می گیری و حساب و کتابت را می دهی دست او و اگر به آن پایه و مایه نرسیدی که دیگر این خون جگرها برای چه. خدا بیامرزدش که او اکنون هفت کفن پوسانیده است.
پدرم وقتی که میزان تحصیلاتم به حد دورﮤ دوم متوسطه رسید به مدرسـﮥ متوسطه ام فرستاد و پس از اتمام آن مدرسه به تحصیل علم طب مشغول گردیدم خودم بیشتر به ادبیات رغبت داشتم و از همان وقت سرم برای شعر و عرفان درد می کرد و حتی جسته جسته اشعاری هم گفته بودم. ولی پدرم عقیده داشت که انسان ولو شاعر و ادیب هم باشد باید شغلی داشته باشد که نان از آن درآید و خلاصه آنکه خواهی نخواهی به مدرسـﮥ طب وارد گردیدم و خیال پدرم از بایت من قدری آسوده شد.
برای اینکه پدرم را بهتر بشناسید دلم می خواهد ولو خارج از موضوع هم باشد لامحاله شرحی در باب عیش و عبادت او برایتان حکایت کنم.
پدرم عوالم مخصوصی داشت و می توان در وصف او گفت که متدین معصیت کار و فاسق خداپرستی بود. نه عیشش عیش رندان بی باک و قلندران سینه چاک بود و نه عبادتش عبادت مؤمنین حسابی و زهاد تمام عیار. از آنجایی که شغلش استیفای دیوان بود. باستثنای ایام جمعه که صرف رفتن حمام و دید و بازدید دوستان و اقربا می شد. روزهای دیگر از منزل می گذرانید ولی شبها را بدن استثناء نیم ساعتی از شب گذشته به منزل برمی گشت.
منزل ما عبارت بود از عمارت بزرگ و باغچـﮥ باصفایی که پشت اندر پشت به پدرم رسیده بود و با وجود تعمیرات مکرری که در آن شده بود باز رویهمرفته به همان صورت قدیمی خود باقی مانده بود و با ارسیها و شاه نشینها و شیروانیها و حوضخانه و سفره خانه و صندوقخانه هایش حسن و لطفی داشت که تا عمر دارم فراموش نخواهم کرد. زمستان را به کنار می گذارم ولی به محض اینکه تک سرما می شکست و درختها و بته ها جوانه می زدند بایستی هر روز پیش از مراجعت پدرم تمام صحن باغچه آب و جاروب شده باشد و دریای حوض و کنار تپه های گل نمد آبداری انداخته و احرامی روی آن کشیده و دوشکچه ای در بالا پهن کرده دو عدد متکائی که مخصوص پدرم بود در پشت آن نهاده باشند و قدح چینی مرغی آب یخ هم با آن پارچـﮥ کتانی که روی آن می کشیدند حاضر باشد.
پدرم به محض ورود کفش و جوراب را می کند و گیوه های آباده ای خود را می پوشید و عرقچین به سر و قیچی باغبانی به دست به نور دو فانوسی که در دو طرف حوض نصب شده بود می افتاد به جان گلها و علفها و مدتی خود را با باغبانی سرگرم می داشت. پس از آن دولابی را که اختصاص به خودش داشت باز می کرد و لباس روز را کنده در آنجا می گذاشت و لباسی را که اختصاص به نماز و عبادت داشت
دارالمجانین - 2
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4385-daromajanin-2-jamalzade.html
دارالمجانین - 3
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4745-darolmajanin-3-jamalzade.html
دارالمجانین - 4
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4748-darolmajanin-4.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4383-darolmajanin-1-jamalzadeh.html
تولد من در سال وبائی اخیر بوده که از قرار معلوم ثلث جمعیت ایران را برده مادرم در همان موقع زایمان وبا گرفته، آمدن من همان بود و رفتن او همان همه گفتند قدم بچه نحس بود و حالا که خودمانیم چندان بی حق هم نبودند. خوشبختانه پدر مهربانی داشتم که از مستوفیان بنام بود و چون دستش بدهنش می رسید هرطور بود مرا بزرگ کرد و در آموزش و پرورشم کوتاهی ننمود و چون می ترسید که اگر مرا به مدرسه بگذارد با معاشرت اطفال بی پدر و مادر اخلاقم خراب شود دو معلم سرخانه برایم آورد. یکی صبح می آمد برای عربی و فارسی و دیگری بعدازظهر برای فرانسه و علوم جدید. یکی از اطاقهای بیرونی که معروف به اطاق زاویه بود درست دانشکدﮤ معقول و منقول گردید و سالهای دراز روی قالی چهار فصلی که گل و بته و اسلیمی و نقاشیش هنوز در مخیله ام منقوش است با این دو نفر معلم ایام شیرین طفولیت را با کاغذ و قلم و کتاب و دفتر بسر رساندم. بعدها در موقع دفن یکی از این دو یار عزیز شخصاً حاضر بودم و دیگری نیز سالهای دراز است که گوئی یکباره بدون صدا و ندا از صفحه زمین معدوم گردیده است.
به خوبی در خاطر دارم که شبها ساعتهای دراز پهلوی مادر بزرگم که پس ازمرگ دختر ناکامش تمام علاقـﮥ خود را به من بسته بود نشسته و در زیر شعاع لامپهای نفتی درسهایم را روان و تکلیفهایم را حاضر می کردم. وقتی که نوبت به درس جغرافی می رسید مادربزرگم می گفت عزیزم به تو چه که آن طرف دنیا کجاست و اسم اینهمه کوهها و دریاها چیست تو همان راه بهشت را یاد بگیر اینها همه پیشکشت. با حساب و ریاضیات هم میانه ای نداشت و می گفت چرا سرنازنین خودت را اینقدر با هزار و کرور به درد می آوری اگر خدا خواست و دارائیت به آنجاها رسید یک نفر میرزا می گیری و حساب و کتابت را می دهی دست او و اگر به آن پایه و مایه نرسیدی که دیگر این خون جگرها برای چه. خدا بیامرزدش که او اکنون هفت کفن پوسانیده است.
پدرم وقتی که میزان تحصیلاتم به حد دورﮤ دوم متوسطه رسید به مدرسـﮥ متوسطه ام فرستاد و پس از اتمام آن مدرسه به تحصیل علم طب مشغول گردیدم خودم بیشتر به ادبیات رغبت داشتم و از همان وقت سرم برای شعر و عرفان درد می کرد و حتی جسته جسته اشعاری هم گفته بودم. ولی پدرم عقیده داشت که انسان ولو شاعر و ادیب هم باشد باید شغلی داشته باشد که نان از آن درآید و خلاصه آنکه خواهی نخواهی به مدرسـﮥ طب وارد گردیدم و خیال پدرم از بایت من قدری آسوده شد.
برای اینکه پدرم را بهتر بشناسید دلم می خواهد ولو خارج از موضوع هم باشد لامحاله شرحی در باب عیش و عبادت او برایتان حکایت کنم.
پدرم عوالم مخصوصی داشت و می توان در وصف او گفت که متدین معصیت کار و فاسق خداپرستی بود. نه عیشش عیش رندان بی باک و قلندران سینه چاک بود و نه عبادتش عبادت مؤمنین حسابی و زهاد تمام عیار. از آنجایی که شغلش استیفای دیوان بود. باستثنای ایام جمعه که صرف رفتن حمام و دید و بازدید دوستان و اقربا می شد. روزهای دیگر از منزل می گذرانید ولی شبها را بدن استثناء نیم ساعتی از شب گذشته به منزل برمی گشت.
منزل ما عبارت بود از عمارت بزرگ و باغچـﮥ باصفایی که پشت اندر پشت به پدرم رسیده بود و با وجود تعمیرات مکرری که در آن شده بود باز رویهمرفته به همان صورت قدیمی خود باقی مانده بود و با ارسیها و شاه نشینها و شیروانیها و حوضخانه و سفره خانه و صندوقخانه هایش حسن و لطفی داشت که تا عمر دارم فراموش نخواهم کرد. زمستان را به کنار می گذارم ولی به محض اینکه تک سرما می شکست و درختها و بته ها جوانه می زدند بایستی هر روز پیش از مراجعت پدرم تمام صحن باغچه آب و جاروب شده باشد و دریای حوض و کنار تپه های گل نمد آبداری انداخته و احرامی روی آن کشیده و دوشکچه ای در بالا پهن کرده دو عدد متکائی که مخصوص پدرم بود در پشت آن نهاده باشند و قدح چینی مرغی آب یخ هم با آن پارچـﮥ کتانی که روی آن می کشیدند حاضر باشد.
پدرم به محض ورود کفش و جوراب را می کند و گیوه های آباده ای خود را می پوشید و عرقچین به سر و قیچی باغبانی به دست به نور دو فانوسی که در دو طرف حوض نصب شده بود می افتاد به جان گلها و علفها و مدتی خود را با باغبانی سرگرم می داشت. پس از آن دولابی را که اختصاص به خودش داشت باز می کرد و لباس روز را کنده در آنجا می گذاشت و لباسی را که اختصاص به نماز و عبادت داشت
دارالمجانین - 2
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4385-daromajanin-2-jamalzade.html
دارالمجانین - 3
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4745-darolmajanin-3-jamalzade.html
دارالمجانین - 4
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/4748-darolmajanin-4.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from عکس نگار
#زادروز_پشوتن_جی_دوسابایی_مارکار
۱۸ آبان ماه خورشیدی زادروز پشوتن جی دوسابایی مارکار خجسته باد.
@khashatra
(زاده ی ۱۸ آبان ۱۲۵۰ بمبئی -- درگذشته ی ۱۸ مهر ۱۳۴۴ بمبئی) بازرگان نیکوکار پارسی هند.
او به علت علاقه به ایران، زبان فارسی آموخت و زبان انگلیسی را هم به خوبی میدانست ولی به زبان گجراتی سخن میگفت.
وی پس از پایان تحصیلات به بازرگانی روی آورد و صاحب ثروت بسیاری شد. در آغاز سفیر انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی در ایران بود و مسئولیت داشت تا به امور زرتشتیان ایران رسیدگی کند و در سال ۱۳۰۴ نایب رئیس انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی شد و در سال ۱۳۱۷ به مقام ریاست این انجمن رسید.
او با ساختن دبستان دخترانه و پسرانه مارکار در بهمن ۱۳۰۶ نخستین گام را برای با سواد کردن کودکان یزدی برداشت و دبیرستان دخترانه و پسرانه مارکار را هم در شهریور ۱۳۱۲ تأسیس کرد.
وی با ساخت پرورشگاه، برج ساعت فردوسی یزد و مجسمه ی فردوسی تهران در سال ۱۳۱۳ توانست علاقهاش را با گسترش فرهنگ در ایران نشان دهد. پرورشگاه مجموعه مارکار یزد برخلاف اذهان عموم، خوابگاهی شبانهروزی برای اسکان دانش آموزان بیبضاعت اطراف شهر با همه ی امکانات، بدون پرداخت شهریه بوده است.
استفاده ازاین امکانات مخصوص زرتشتیان نبود و بسیاری از ایرانیان زرتشتی و غیر زرتشتی از امکانات این مراکز استفاده کردهاند.
از دیگر موقوفات او :
بنگاه ورزشی پشوتن جی دوسابایی مارکار در بمبئی،
اختصاص سرمایه برای ادامه تحصیل شاگردان زرتشتی برتر مدارس مارکار در دانشگاه تهران،
اختصاص سرمایه برای انتشارات دینی تحت سرپرستی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی، که از جمله آن کتابهای ترجمه گاتها و یشت ها توسط ابراهیم پورداود است.
بخشش سرمایه برای انتشار نوشتهها و متن سخنرانیهای سودمند.
ساخت آموزشگاه پسرانه و دخترانه در وسو هندوستان.
خرید و آبادسازی زمینهای تهران پارس تهران.
اهدای زمین پارک مارکار در یزد.
و ساخت همایشگاه مارکار در تهران
است.
او سه بار در سالهای ۱۳۰۳، ۱۳۱۳ و ۱۳۲۸ خورشیدی برای سرکشی و مشاهده پیشرفت و بررسی وضعیت مؤسسات خیریه با حمایت خویش، به ایران مسافرت کرد. در سال ۱۳۱۳ خورشیدی در دومین سفرش به یزد از سوی وزارت فرهنگ به دریافت نشان درجه اول علمی سرافراز شد.
در سال ۱۳۲۶ خورشیدی نیز نشان همایونی را دریافت کرد و در واپسین سفر خویش به ایران در سال ۱۳۲۸ به دریافت نشان درجه اول سپاس ملی سرافراز شد، و به دیدار با شاهنشاه ایران دعوت شد.
پس از درگذشتش، سروش لهراسب سرپرستی این مدارس و موسسات را تا مدتها به عهده داشت و پس از چندی برابر یک آییننامه اجرایی وکالت تملک تمام مایملک و موسسات مارکار را به انجمن زرتشتیان تهران واگذار کرد.
این آییننامه با امضای سروش لهراسب و به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۵۳ خورشیدی است.
پرورشگاه مارکار، اکنون پردیس دانش مارکار نام گرفته و تا حدودی به فعالیت خود ادامه میدهد.
در زیر زمین این پرورشگاه موزهای به نام موزه تاریخ و فرهنگ زرتشتیان برای آشنایی بازدید کنندگان با آداب و رسوم زرتشتیان ایجاد شده است.
نقل است که پشوتن جی دوسابایی مارکار به جای استفاده از مترو برای رفت و آمد های شهری پیاده میرفت و میگفت میخواهد تا با پولش به دانشآموزان عزیز ایرانی کمک کند.
روانش شاد یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
@khashatra
۱۸ آبان ماه خورشیدی زادروز پشوتن جی دوسابایی مارکار خجسته باد.
@khashatra
(زاده ی ۱۸ آبان ۱۲۵۰ بمبئی -- درگذشته ی ۱۸ مهر ۱۳۴۴ بمبئی) بازرگان نیکوکار پارسی هند.
او به علت علاقه به ایران، زبان فارسی آموخت و زبان انگلیسی را هم به خوبی میدانست ولی به زبان گجراتی سخن میگفت.
وی پس از پایان تحصیلات به بازرگانی روی آورد و صاحب ثروت بسیاری شد. در آغاز سفیر انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی در ایران بود و مسئولیت داشت تا به امور زرتشتیان ایران رسیدگی کند و در سال ۱۳۰۴ نایب رئیس انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی شد و در سال ۱۳۱۷ به مقام ریاست این انجمن رسید.
او با ساختن دبستان دخترانه و پسرانه مارکار در بهمن ۱۳۰۶ نخستین گام را برای با سواد کردن کودکان یزدی برداشت و دبیرستان دخترانه و پسرانه مارکار را هم در شهریور ۱۳۱۲ تأسیس کرد.
وی با ساخت پرورشگاه، برج ساعت فردوسی یزد و مجسمه ی فردوسی تهران در سال ۱۳۱۳ توانست علاقهاش را با گسترش فرهنگ در ایران نشان دهد. پرورشگاه مجموعه مارکار یزد برخلاف اذهان عموم، خوابگاهی شبانهروزی برای اسکان دانش آموزان بیبضاعت اطراف شهر با همه ی امکانات، بدون پرداخت شهریه بوده است.
استفاده ازاین امکانات مخصوص زرتشتیان نبود و بسیاری از ایرانیان زرتشتی و غیر زرتشتی از امکانات این مراکز استفاده کردهاند.
از دیگر موقوفات او :
بنگاه ورزشی پشوتن جی دوسابایی مارکار در بمبئی،
اختصاص سرمایه برای ادامه تحصیل شاگردان زرتشتی برتر مدارس مارکار در دانشگاه تهران،
اختصاص سرمایه برای انتشارات دینی تحت سرپرستی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی، که از جمله آن کتابهای ترجمه گاتها و یشت ها توسط ابراهیم پورداود است.
بخشش سرمایه برای انتشار نوشتهها و متن سخنرانیهای سودمند.
ساخت آموزشگاه پسرانه و دخترانه در وسو هندوستان.
خرید و آبادسازی زمینهای تهران پارس تهران.
اهدای زمین پارک مارکار در یزد.
و ساخت همایشگاه مارکار در تهران
است.
او سه بار در سالهای ۱۳۰۳، ۱۳۱۳ و ۱۳۲۸ خورشیدی برای سرکشی و مشاهده پیشرفت و بررسی وضعیت مؤسسات خیریه با حمایت خویش، به ایران مسافرت کرد. در سال ۱۳۱۳ خورشیدی در دومین سفرش به یزد از سوی وزارت فرهنگ به دریافت نشان درجه اول علمی سرافراز شد.
در سال ۱۳۲۶ خورشیدی نیز نشان همایونی را دریافت کرد و در واپسین سفر خویش به ایران در سال ۱۳۲۸ به دریافت نشان درجه اول سپاس ملی سرافراز شد، و به دیدار با شاهنشاه ایران دعوت شد.
پس از درگذشتش، سروش لهراسب سرپرستی این مدارس و موسسات را تا مدتها به عهده داشت و پس از چندی برابر یک آییننامه اجرایی وکالت تملک تمام مایملک و موسسات مارکار را به انجمن زرتشتیان تهران واگذار کرد.
این آییننامه با امضای سروش لهراسب و به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۵۳ خورشیدی است.
پرورشگاه مارکار، اکنون پردیس دانش مارکار نام گرفته و تا حدودی به فعالیت خود ادامه میدهد.
در زیر زمین این پرورشگاه موزهای به نام موزه تاریخ و فرهنگ زرتشتیان برای آشنایی بازدید کنندگان با آداب و رسوم زرتشتیان ایجاد شده است.
نقل است که پشوتن جی دوسابایی مارکار به جای استفاده از مترو برای رفت و آمد های شهری پیاده میرفت و میگفت میخواهد تا با پولش به دانشآموزان عزیز ایرانی کمک کند.
روانش شاد یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
@khashatra
Forwarded from دکتر اسلامی نُدوشن
🟢زبان فارسی، زبان عشق
در دوران بعد از اسلام با تغییر وضع،ایرانی از پای در نیامد،بلکه سیادت سیاسی را تبدیل به سیادت فرهنگی کرد.در این زمان یکپارچگی کشور از دست رفته است.نیرویی در کار نیست که از مرزها در برابر هجوم بیگانه دفاع کند.از این رو روشی دیگر در کار میآید،یعنی دفاع از ایرانیت جای دفاع از خاک ایران را میگیرد.دفاع از ایرانیت موضوع مبهمی است،ولی هست،و آن عبارت است از پایبندماندن به بعضی از بنیادها.
.
.
.
از قرن سوم هجری که زبان فارسی دری در عهد سامانیان، شروع به بالیدن کرد، سرنوشت این بخش از خاک به نحو دیگری رقم خورد. روز بزرگی بود روزی که يعقوبلیث به محمد وصیف گفت: «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟»، یعنی عربی(تاریخ سیستان).
فارسی از آن پس چنان به سرعت رشد یافت که یک چنین شتابی در جهان بینظیر بوده است. گواهش خیل شاعران عصر سامانیاند که طی پنجاه سال این زبان را چه از لحاظ کمی، چه از لحاظ کیفی، به پایهای رساندند که در کشور دیگری چند قرن زمان میگرفته. تنها رودکی یک رقم افسانهای از شعر به او نسبت دادهاند، و عجیب است که همین تعداد اندک شعر باقی مانده از این دوره در پختگی و رسایی و عمق معنا، با سرشارترین دوران شعر فارسی که قرن هفتم و هشتم باشد، برابری میکند، و میتوان گفت که تعدادی از مفاهیم اصلیای را که بعدها در هزاران بیت از شاهکارهای فارسی پراکنده شدند، در بردارد.
زبان فارسی در اندک مدتی میرود تا بانفوذترین و گستردهترین زبان در نیمی از آسیا گردد. علت این نفوذ وسیع و شتابان برای آن است که از عمیق ترین لایه ضمیر انسانی خبر باز میآورد، و پیش از آنکه زبان امر و نهی باشد، زبان جوشش و رویش است. در حالی که لسان عربی معطوف به فرائض دینی و کتابهای جدی است، فارسی زبان عشق میشود؛ این است که از دروازه چین تا آسیای صغیر و از آسیای میانه تا بخشی از شبه قاره هند را در حیطه نفوذ خود میگیرد. درها به رویش باز است، برای آنکه به نهانیترین سوال های درونی انسان پاسخ می دهد.
📚 یگانگی در چندگانگی_صص۲۷،۲۶
✅کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
در دوران بعد از اسلام با تغییر وضع،ایرانی از پای در نیامد،بلکه سیادت سیاسی را تبدیل به سیادت فرهنگی کرد.در این زمان یکپارچگی کشور از دست رفته است.نیرویی در کار نیست که از مرزها در برابر هجوم بیگانه دفاع کند.از این رو روشی دیگر در کار میآید،یعنی دفاع از ایرانیت جای دفاع از خاک ایران را میگیرد.دفاع از ایرانیت موضوع مبهمی است،ولی هست،و آن عبارت است از پایبندماندن به بعضی از بنیادها.
.
.
.
از قرن سوم هجری که زبان فارسی دری در عهد سامانیان، شروع به بالیدن کرد، سرنوشت این بخش از خاک به نحو دیگری رقم خورد. روز بزرگی بود روزی که يعقوبلیث به محمد وصیف گفت: «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟»، یعنی عربی(تاریخ سیستان).
فارسی از آن پس چنان به سرعت رشد یافت که یک چنین شتابی در جهان بینظیر بوده است. گواهش خیل شاعران عصر سامانیاند که طی پنجاه سال این زبان را چه از لحاظ کمی، چه از لحاظ کیفی، به پایهای رساندند که در کشور دیگری چند قرن زمان میگرفته. تنها رودکی یک رقم افسانهای از شعر به او نسبت دادهاند، و عجیب است که همین تعداد اندک شعر باقی مانده از این دوره در پختگی و رسایی و عمق معنا، با سرشارترین دوران شعر فارسی که قرن هفتم و هشتم باشد، برابری میکند، و میتوان گفت که تعدادی از مفاهیم اصلیای را که بعدها در هزاران بیت از شاهکارهای فارسی پراکنده شدند، در بردارد.
زبان فارسی در اندک مدتی میرود تا بانفوذترین و گستردهترین زبان در نیمی از آسیا گردد. علت این نفوذ وسیع و شتابان برای آن است که از عمیق ترین لایه ضمیر انسانی خبر باز میآورد، و پیش از آنکه زبان امر و نهی باشد، زبان جوشش و رویش است. در حالی که لسان عربی معطوف به فرائض دینی و کتابهای جدی است، فارسی زبان عشق میشود؛ این است که از دروازه چین تا آسیای صغیر و از آسیای میانه تا بخشی از شبه قاره هند را در حیطه نفوذ خود میگیرد. درها به رویش باز است، برای آنکه به نهانیترین سوال های درونی انسان پاسخ می دهد.
📚 یگانگی در چندگانگی_صص۲۷،۲۶
✅کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan