Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (داریوش میرزاخانی)
کوروش بزرگ(شماره ۳)
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
اداره شاهنشاهی جدید
گذشته از گزارش های مورخان یونانی و به ویژه هرودوت درباره فتوحاتی که سیاه ماد و لیدی را مغلوب ساخت، تنها تصرف بابل را می توان به کمک اسناد میخی با جزئیات بازسازی نمود. استوانه کوروش تمایل فاتحان به همکاری با نخبگان بابل را تأیید می کند: کوروش آشکارا خود را کسی معرفی می کند که به مالیات گیری های نبونه ئید از مکانهای مقدس بابل پایان داده و قدرت مالی و اقتصادی کامل این پرستشگاه ها را به آنها باز گردانده است. در همین زمان بود که تصمیم گرفته شد به جمعیت یهود، که از زمان فرمانروایی نبوکدنزار دوم به بابل تبعید شده بودند، اجازه داده شود تا به اورشلیم باز گردند و پرستشگاه خود را دوباره در آنجا بسازند. در استوانه به این موضوع اشاره ای نشده است. این اطلاعات از خود بهودی ها به ویژه از کتاب های عِزرا و نحميا به دست آمده است. کتاب عِزرا متن فرمان کوروش را به این شکل نقل می کند:
یک گزارش: در نخستین سال فرمانروایی کوروش شاه، کوروش فرمانی صادر کرد: درباره خانه خدا در اورشلیم، اجازه دهید خانه از نو ساخته شود، مکانی که قربانی ها پیشکش می شود و سوزانده میشود [...] آورده میشود. هزینه را دربار شاه پرداخت می کند.
اگر این متن جای بحث داشته باشد، خود واقعه انکارناپذیر است. با وجود این، یهودیه به حالت یک شاهنشاهی برنگشت. به احتمال زیاد یهودیه به یک ایالت (مدینه) تبدیل شد که حاکمی (پِها) از سوی قدرت مرکزی بر آن حکمرانی می کرد. چند سال بعد، در ۵۳۳ پیش از میلاد، یهودیه و سرزمین های مجاور آن در محدوده یک حکومت ایالتی بزرگ (ساتراپی) قرار گرفتند که بابل و کشورهای آن سوی فرات (ابيرناری) را نیز دربرداشت. این مثال ساده نشان می دهد که اشتباه است اگر کوروش را تنها یک فاتح بدانیم که اندیشه ای درباره سازماندهی قلمرو شاهنشاهی خود نداشته است، این مثال همچنین به روشنی نشان می دهد که ساتراپی ها پیش از داریوش وجود داشته اند. ما از سارد و داسکیلیون در آسیای صغیر اطلاع داریم و بقیه نیز در سرزمین های فلات ایران و آسیای مرکزی (یعنی آراخوزیا و باكتریا) شناخته شده اند. ساتراپ ها نماینده شاه بزرگ بودند، فرمان می دادند و به جمع آوری مالیات و منابع انسانی می پرداختند. حضور گئوبروه در بابل گستره اداره سلطنتی در زمان کوروش را نشان می دهد. از میان این کارگزاران، خزانه داران نقش مهمی داشتند، زیرا حاکمان محلی هر سال باید مالیات ها را برای حکومت مرکزی می فرستادند. در بابل سازمان اداری مسئول رسیدگی به مکان های مقدس همچون پرستشگاه اِئانا در اوروک بود. این مکانهای مقدس کارکنان زیادی داشتند و زمین های زیادی را اداره می کردند. از این زمان به بعد، کارگزارانی که به طور مستقیم توسط حکومت مرکزی منصوب می شدند، در اداره پرستشگاه موقعیت برجسته ای یافتند. این پرستشگاهها وظیفه داشتند به طور منظم پیشکش های ویژه مهمی را به حکومت مرکزی بدهند. این پیشکش ها شامل کارگرهایی برای پروژه های ساختمان های سلطنتی (مانند کندن کانال ها) بود و نیز محصولاتی که باید به شاه و دربارش هنگام اقامت در بابل داده می شد. گذشته از این، ساتراپ باید گناهکاران از جمله مجرمینی که از نخبگان جامعه بودند را دستگیر کرده و تحت تعقیب قانونی قرار می دادند. برای نمونه، گیمبلو مرد غیر روحانی که مسئول در آمدهای مربوط به احشام پرستگاه اِئانا بود، به دزدی از احشام محکوم شد و محاکمه او چندین سال طول کشید. همچنین در زمان کوروش بود که نظام هترو در بابل وجود داشت. این اصطلاح به اجتماعی اشاره دارد که در برابر خدمات نظامی به آنها زمین های زراعی داده می شد. این زمینها نامهای مختلفی داشته اند، مانند املاک کمان (بیت قسطی) یا املاک ارابه (بیت نركبتی) و غیره. درباره این نظام به ویژه در نیمه دوم سده پنجم پیش از میلاد، مدارک کافی وجود دارد، اما هیچ تردیدی نیست که این نظام در دوران کوروش و بر اساس ساختارهای نوبابلی از پیش موجود، گسترش یافته است.(ص ۱۵_۱۶)
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
اداره شاهنشاهی جدید
گذشته از گزارش های مورخان یونانی و به ویژه هرودوت درباره فتوحاتی که سیاه ماد و لیدی را مغلوب ساخت، تنها تصرف بابل را می توان به کمک اسناد میخی با جزئیات بازسازی نمود. استوانه کوروش تمایل فاتحان به همکاری با نخبگان بابل را تأیید می کند: کوروش آشکارا خود را کسی معرفی می کند که به مالیات گیری های نبونه ئید از مکانهای مقدس بابل پایان داده و قدرت مالی و اقتصادی کامل این پرستشگاه ها را به آنها باز گردانده است. در همین زمان بود که تصمیم گرفته شد به جمعیت یهود، که از زمان فرمانروایی نبوکدنزار دوم به بابل تبعید شده بودند، اجازه داده شود تا به اورشلیم باز گردند و پرستشگاه خود را دوباره در آنجا بسازند. در استوانه به این موضوع اشاره ای نشده است. این اطلاعات از خود بهودی ها به ویژه از کتاب های عِزرا و نحميا به دست آمده است. کتاب عِزرا متن فرمان کوروش را به این شکل نقل می کند:
یک گزارش: در نخستین سال فرمانروایی کوروش شاه، کوروش فرمانی صادر کرد: درباره خانه خدا در اورشلیم، اجازه دهید خانه از نو ساخته شود، مکانی که قربانی ها پیشکش می شود و سوزانده میشود [...] آورده میشود. هزینه را دربار شاه پرداخت می کند.
اگر این متن جای بحث داشته باشد، خود واقعه انکارناپذیر است. با وجود این، یهودیه به حالت یک شاهنشاهی برنگشت. به احتمال زیاد یهودیه به یک ایالت (مدینه) تبدیل شد که حاکمی (پِها) از سوی قدرت مرکزی بر آن حکمرانی می کرد. چند سال بعد، در ۵۳۳ پیش از میلاد، یهودیه و سرزمین های مجاور آن در محدوده یک حکومت ایالتی بزرگ (ساتراپی) قرار گرفتند که بابل و کشورهای آن سوی فرات (ابيرناری) را نیز دربرداشت. این مثال ساده نشان می دهد که اشتباه است اگر کوروش را تنها یک فاتح بدانیم که اندیشه ای درباره سازماندهی قلمرو شاهنشاهی خود نداشته است، این مثال همچنین به روشنی نشان می دهد که ساتراپی ها پیش از داریوش وجود داشته اند. ما از سارد و داسکیلیون در آسیای صغیر اطلاع داریم و بقیه نیز در سرزمین های فلات ایران و آسیای مرکزی (یعنی آراخوزیا و باكتریا) شناخته شده اند. ساتراپ ها نماینده شاه بزرگ بودند، فرمان می دادند و به جمع آوری مالیات و منابع انسانی می پرداختند. حضور گئوبروه در بابل گستره اداره سلطنتی در زمان کوروش را نشان می دهد. از میان این کارگزاران، خزانه داران نقش مهمی داشتند، زیرا حاکمان محلی هر سال باید مالیات ها را برای حکومت مرکزی می فرستادند. در بابل سازمان اداری مسئول رسیدگی به مکان های مقدس همچون پرستشگاه اِئانا در اوروک بود. این مکانهای مقدس کارکنان زیادی داشتند و زمین های زیادی را اداره می کردند. از این زمان به بعد، کارگزارانی که به طور مستقیم توسط حکومت مرکزی منصوب می شدند، در اداره پرستشگاه موقعیت برجسته ای یافتند. این پرستشگاهها وظیفه داشتند به طور منظم پیشکش های ویژه مهمی را به حکومت مرکزی بدهند. این پیشکش ها شامل کارگرهایی برای پروژه های ساختمان های سلطنتی (مانند کندن کانال ها) بود و نیز محصولاتی که باید به شاه و دربارش هنگام اقامت در بابل داده می شد. گذشته از این، ساتراپ باید گناهکاران از جمله مجرمینی که از نخبگان جامعه بودند را دستگیر کرده و تحت تعقیب قانونی قرار می دادند. برای نمونه، گیمبلو مرد غیر روحانی که مسئول در آمدهای مربوط به احشام پرستگاه اِئانا بود، به دزدی از احشام محکوم شد و محاکمه او چندین سال طول کشید. همچنین در زمان کوروش بود که نظام هترو در بابل وجود داشت. این اصطلاح به اجتماعی اشاره دارد که در برابر خدمات نظامی به آنها زمین های زراعی داده می شد. این زمینها نامهای مختلفی داشته اند، مانند املاک کمان (بیت قسطی) یا املاک ارابه (بیت نركبتی) و غیره. درباره این نظام به ویژه در نیمه دوم سده پنجم پیش از میلاد، مدارک کافی وجود دارد، اما هیچ تردیدی نیست که این نظام در دوران کوروش و بر اساس ساختارهای نوبابلی از پیش موجود، گسترش یافته است.(ص ۱۵_۱۶)
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
Forwarded from اهل تمیز
🌸هفتم آبان ماه یادروزِ کوروش بزرگ گرامی باد🌸
پدر سیاست مدرن، نیکولو ماکیاوللی، در باب اهمیت کوروش می نویسد:
«خردمند آن کسی است که به راه بزرگان رود و شیوهی مردان بزرگ را در پی گیرد تا اگر در هنر به پایهی ایشان نرسد، در کار وی رنگ و بویی از کار ایشان باشد...؛ در میان آنان که با تکیه بر هنر خویش به شهریاری رسیدهاند نه به یاری بخت، بلند-پایهترینشان، به گمان من، موسی و کوروش و رومولوس و تسئوس، و مانند ایشاناند. اگرچه در باب موسی سخنی نمیتوان گفت، چرا که وی را کاری جز به جای آوردن فرمانهای خداوند نبود...؛ اما اگر در کار کوروش بنگریم و کسانی چون او، که کشورها گشودهاند و پادشاهیها را بنیاد نهادهاند، همه را در خور ستایش خواهیم یافت.»
شهریار، نیکولو ماکیاوللی، ترجمهی داریوش آشوری، تهران، آگه، چ۹، ص ۸۰-۷۹
@ahle_tamyz
پدر سیاست مدرن، نیکولو ماکیاوللی، در باب اهمیت کوروش می نویسد:
«خردمند آن کسی است که به راه بزرگان رود و شیوهی مردان بزرگ را در پی گیرد تا اگر در هنر به پایهی ایشان نرسد، در کار وی رنگ و بویی از کار ایشان باشد...؛ در میان آنان که با تکیه بر هنر خویش به شهریاری رسیدهاند نه به یاری بخت، بلند-پایهترینشان، به گمان من، موسی و کوروش و رومولوس و تسئوس، و مانند ایشاناند. اگرچه در باب موسی سخنی نمیتوان گفت، چرا که وی را کاری جز به جای آوردن فرمانهای خداوند نبود...؛ اما اگر در کار کوروش بنگریم و کسانی چون او، که کشورها گشودهاند و پادشاهیها را بنیاد نهادهاند، همه را در خور ستایش خواهیم یافت.»
شهریار، نیکولو ماکیاوللی، ترجمهی داریوش آشوری، تهران، آگه، چ۹، ص ۸۰-۷۹
@ahle_tamyz
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (داریوش میرزاخانی)
کوروش بزرگ(شماره ۴)
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
از کوروش تا اسکندر(شماره ۱)
اعتبار کوروش در میان پارسی ها در دوره هخامنشیان همچنان حفظ شد. درست است که داریوش در تبارنامه ای که در کتیبه بیستون آمده است در میان نیاکان خود نامی از کوروش نمی برد، اما این موضوع به معنای آن نیست که او کوشش کرده است تصویر کوروش را از خاطره سلطنتی پاک کند. احتمال دارد که کتیبه های پاسارگاد که در آنها کوروش خود را یک «هخامنشی» میخواند در دوره فرمانروایی داریوش نوشته شده باشند، تا بدین وسیله ریشه این سلسله را به کوروش برساند، سلسله ای که شاه جدید در ۵۲۲ پیش از میلاد پس از مرگ کمبوجیه و حذف بردیا پسر دوم کوروش بنیانگذاری کرد. داریوش همچنین با دو دختر کوروش (آتوسا و آرتیستونه) و نیز با یکی از دختران بردیا (پرمیس) ازدواج کرد. نام این شاهدخت ها در الواح تخت جمشید که به دوران فرمانروایی داریوش برمیگردد آمده است. همچنین پیداست که نام کوروش که داریوش دوم به یکی از پسرانش داده بود، اعتبار ویژه ای به او بخشیده بود که متن های یونانی هم توجه زیادی به آن داشتند. سرانجام توسط اسکندر بزرگ، چهره کوروش دوباره نمایان شد. گزارشهایی که از همراهان اسکندر به جای مانده است فاتح مقدونی را «دوستدار کوروش» معرفی میکند اصطلاحاتی که برای ورود او به بابل در سال ۳۳۱ پیش از میلاد به کار رفته بود، دقیقاً همانند اصطلاحات کوروش در دو سده پیش در سال ۵۳۹ پیش از میلاد بود گذشته از این اسکندر دوباره پاسارگاد رفت نخست بین ژانویه و مه ۳۳۰ پیش از میلاد، یعنی بین تصرف و سوزاندن کاخ های تخت جمشید سپس در ۳۲۵ پیش از میلاد در بازگشت از هند و پیش از رفتن به تخت جمشید و شوش. کوروش پاسارگاد را قلب پارس / فارس ساخت. یک دژ بزرگ و نیرومند در این مکان مشرف بود و چندین کاخ در آنجا وجود داشت که مزین به باغهای های بودند که با کانال های آبیاری می شدند. بلند آوازه ترین و سالم ترین بنای تاریخی پاسارگاد آرامگاه کوروش است که اسکندر توجه ویژه ای به آن داشت. چندین توصیف عینی به یونانی از این بنا موجود است که در جزئیات با هم اختلاف دارند. آریستوبولوس به نقل از آریان می گوید که این آرامگاه در«یک باغ سلطنتی (پردیس) که گونههای مختلفی از درختان مقدس (آلسوس) در آن بود» ساخته شد. گذشتند از اختلافهای موجود در متون گوناگون، در سال ۱۸۱۱ م. جیمز موریه انگلیسی توانست به کمک داده های باستانی آرامگاه را شناسایی کند. نخستین بار در ۱۶۳۹ م. یک جهانگرد جوان آلمانی به نام یوهان آلبریخت فون ماندسلو از آرامگاه بازدید کرد و آن را ترسیم نمود. پژوهش های باستان شناختی در این مکان نشانه های باغ ها و کانال های آبیاری را آشکار ساخته است.(ص ۱۶ _ ۱۸)
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
از کوروش تا اسکندر(شماره ۱)
اعتبار کوروش در میان پارسی ها در دوره هخامنشیان همچنان حفظ شد. درست است که داریوش در تبارنامه ای که در کتیبه بیستون آمده است در میان نیاکان خود نامی از کوروش نمی برد، اما این موضوع به معنای آن نیست که او کوشش کرده است تصویر کوروش را از خاطره سلطنتی پاک کند. احتمال دارد که کتیبه های پاسارگاد که در آنها کوروش خود را یک «هخامنشی» میخواند در دوره فرمانروایی داریوش نوشته شده باشند، تا بدین وسیله ریشه این سلسله را به کوروش برساند، سلسله ای که شاه جدید در ۵۲۲ پیش از میلاد پس از مرگ کمبوجیه و حذف بردیا پسر دوم کوروش بنیانگذاری کرد. داریوش همچنین با دو دختر کوروش (آتوسا و آرتیستونه) و نیز با یکی از دختران بردیا (پرمیس) ازدواج کرد. نام این شاهدخت ها در الواح تخت جمشید که به دوران فرمانروایی داریوش برمیگردد آمده است. همچنین پیداست که نام کوروش که داریوش دوم به یکی از پسرانش داده بود، اعتبار ویژه ای به او بخشیده بود که متن های یونانی هم توجه زیادی به آن داشتند. سرانجام توسط اسکندر بزرگ، چهره کوروش دوباره نمایان شد. گزارشهایی که از همراهان اسکندر به جای مانده است فاتح مقدونی را «دوستدار کوروش» معرفی میکند اصطلاحاتی که برای ورود او به بابل در سال ۳۳۱ پیش از میلاد به کار رفته بود، دقیقاً همانند اصطلاحات کوروش در دو سده پیش در سال ۵۳۹ پیش از میلاد بود گذشته از این اسکندر دوباره پاسارگاد رفت نخست بین ژانویه و مه ۳۳۰ پیش از میلاد، یعنی بین تصرف و سوزاندن کاخ های تخت جمشید سپس در ۳۲۵ پیش از میلاد در بازگشت از هند و پیش از رفتن به تخت جمشید و شوش. کوروش پاسارگاد را قلب پارس / فارس ساخت. یک دژ بزرگ و نیرومند در این مکان مشرف بود و چندین کاخ در آنجا وجود داشت که مزین به باغهای های بودند که با کانال های آبیاری می شدند. بلند آوازه ترین و سالم ترین بنای تاریخی پاسارگاد آرامگاه کوروش است که اسکندر توجه ویژه ای به آن داشت. چندین توصیف عینی به یونانی از این بنا موجود است که در جزئیات با هم اختلاف دارند. آریستوبولوس به نقل از آریان می گوید که این آرامگاه در«یک باغ سلطنتی (پردیس) که گونههای مختلفی از درختان مقدس (آلسوس) در آن بود» ساخته شد. گذشتند از اختلافهای موجود در متون گوناگون، در سال ۱۸۱۱ م. جیمز موریه انگلیسی توانست به کمک داده های باستانی آرامگاه را شناسایی کند. نخستین بار در ۱۶۳۹ م. یک جهانگرد جوان آلمانی به نام یوهان آلبریخت فون ماندسلو از آرامگاه بازدید کرد و آن را ترسیم نمود. پژوهش های باستان شناختی در این مکان نشانه های باغ ها و کانال های آبیاری را آشکار ساخته است.(ص ۱۶ _ ۱۸)
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (داریوش میرزاخانی)
کوروش بزرگ(شماره ۵)
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
از کوروش تا اسکندر(شماره ۲)
اسکندر در بازگشت از هند در سال ۳۲۵ پیش از میلاد، هنگامی که پی برد آرامگاه کوروش تاراج شده و مورد بی احترامی قرار گرفته است به شدت عصبانی شد:
اسکندر دید که همه چیز را برداشته اند به جز تابوت سنگی و چهار پایه. غارتگران حتی به پیکر کوروش بی احترامی کرده بودند زیرا در تابوت را برداشته بودند و پیکر او را بیرون انداخته بودند؛ آنها سعی کرده بودند تابوت را به شکل قابل حملی در آورند تا بتوانند آن را با خود ببرند؛ بخش هایی از آن را قطعه قطعه کرده و بخش های دیگر را شکسته بودند. با وجود این آنها در این کار موفق نشدند و تابوت را به شکلی که بود رها ساخته و فرار کردند.(۱)
اسکندر «مغی را که مسئول حفاظت از آرامگاه بود» دستگیر کرد، اما چون در زیر شکنجه به چیزی اعتراف نکرد او را آزاد ساخت. اشاره به این مغ باعث شد آریان اطلاعات تکمیلی جالبی را درباره ماموریت آنها به دست دهد:
در این محدوده و نزدیک خود آرامگاه ساختمان کوچکی برای مغها ساخته شده بود. [...] از طرف شاه هر روز به آنها یک گوسفند، جيره غذا و شراب و هر ماه نیز یک اسب داده می شد تا برای کوروش قربانی کنند.
در الواح تخت جمشید (که تاریخ آن به ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد بر می گردد) می توان به درک بهتری از این اطلاعات دست یافت؛ در این لوحه ها آمده است که حکومت سلطنتی محصولات کشاورزی و حیواناتی را می داد تا قربانی کنند و قربانی هایی که نزدیک آرامگاه های (شومَر) شخصیت های عالی رتبه خاندان سلطنتی انجام می شد نیز از آن جمله بود. گزارش های همراهان اسکندر نیز گواه چنین مراسمی برای شاه در گذشته است. جالب است بدانیم چنین مراسمی که از ۵۳۰ پیش از میلاد شکل گرفته بود تا دو سده پس از آن به احترام کوروش برگزار می شد. سپس اسکندر مأموریت زیر را به آریستوبولوس سپرد:
آرامگاه را دوباره به شکل مناسبی در آورید، دوباره پیکر او را در تابوت گذاشته و در تابوت را بر روی آن قرار دهید، جاهایی که خراب شده بود تعمیر کنید، و تخت را با استفاده از پوشش های تزئینی بپوشانید و هر چیز دیگری که در آنجا وجود داشته درست مانند شکل اصلی شان برگردانید و بیارایید، درها را با دیوارهای سنگی مسدود کنید و بر آن لایه ای از خاک رس بکشید، و سپس بر روی خاک رس مُهر سلطنتی بزنید (۳). اسکندر نابود کننده آئین نیاکانی پارسی ها نبود، بلکه می خواست احترام فراوان خود را به یاد و خاطره کسی که دو سده پیش شاهنشاهی پارسی را بنیان گذاری کرده بود، نشان دهد؛ شاهنشاهی ای که اسکندر فقط بر آن غلبه کرده بود. حتی امروز آرامگاه کوروش در پاسارگاد مكان برجسته ای است که یادآور خاطره هخامنشیان می باشد و به خاطر ماهیت کم نظیرش تأثیر گذارتر از آرامگاه های صخره ای جانشینانش در نقش رستم و تخت جمشید است.(ص ۱۸ _ ۱۹)
۱)Arrianus, anabolic. VI. 29. 9
۲)VI. 29. 7
۳)VI. 29. 10
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
از کوروش تا اسکندر(شماره ۲)
اسکندر در بازگشت از هند در سال ۳۲۵ پیش از میلاد، هنگامی که پی برد آرامگاه کوروش تاراج شده و مورد بی احترامی قرار گرفته است به شدت عصبانی شد:
اسکندر دید که همه چیز را برداشته اند به جز تابوت سنگی و چهار پایه. غارتگران حتی به پیکر کوروش بی احترامی کرده بودند زیرا در تابوت را برداشته بودند و پیکر او را بیرون انداخته بودند؛ آنها سعی کرده بودند تابوت را به شکل قابل حملی در آورند تا بتوانند آن را با خود ببرند؛ بخش هایی از آن را قطعه قطعه کرده و بخش های دیگر را شکسته بودند. با وجود این آنها در این کار موفق نشدند و تابوت را به شکلی که بود رها ساخته و فرار کردند.(۱)
اسکندر «مغی را که مسئول حفاظت از آرامگاه بود» دستگیر کرد، اما چون در زیر شکنجه به چیزی اعتراف نکرد او را آزاد ساخت. اشاره به این مغ باعث شد آریان اطلاعات تکمیلی جالبی را درباره ماموریت آنها به دست دهد:
در این محدوده و نزدیک خود آرامگاه ساختمان کوچکی برای مغها ساخته شده بود. [...] از طرف شاه هر روز به آنها یک گوسفند، جيره غذا و شراب و هر ماه نیز یک اسب داده می شد تا برای کوروش قربانی کنند.
در الواح تخت جمشید (که تاریخ آن به ۴۹۲ تا ۴۵۸ پیش از میلاد بر می گردد) می توان به درک بهتری از این اطلاعات دست یافت؛ در این لوحه ها آمده است که حکومت سلطنتی محصولات کشاورزی و حیواناتی را می داد تا قربانی کنند و قربانی هایی که نزدیک آرامگاه های (شومَر) شخصیت های عالی رتبه خاندان سلطنتی انجام می شد نیز از آن جمله بود. گزارش های همراهان اسکندر نیز گواه چنین مراسمی برای شاه در گذشته است. جالب است بدانیم چنین مراسمی که از ۵۳۰ پیش از میلاد شکل گرفته بود تا دو سده پس از آن به احترام کوروش برگزار می شد. سپس اسکندر مأموریت زیر را به آریستوبولوس سپرد:
آرامگاه را دوباره به شکل مناسبی در آورید، دوباره پیکر او را در تابوت گذاشته و در تابوت را بر روی آن قرار دهید، جاهایی که خراب شده بود تعمیر کنید، و تخت را با استفاده از پوشش های تزئینی بپوشانید و هر چیز دیگری که در آنجا وجود داشته درست مانند شکل اصلی شان برگردانید و بیارایید، درها را با دیوارهای سنگی مسدود کنید و بر آن لایه ای از خاک رس بکشید، و سپس بر روی خاک رس مُهر سلطنتی بزنید (۳). اسکندر نابود کننده آئین نیاکانی پارسی ها نبود، بلکه می خواست احترام فراوان خود را به یاد و خاطره کسی که دو سده پیش شاهنشاهی پارسی را بنیان گذاری کرده بود، نشان دهد؛ شاهنشاهی ای که اسکندر فقط بر آن غلبه کرده بود. حتی امروز آرامگاه کوروش در پاسارگاد مكان برجسته ای است که یادآور خاطره هخامنشیان می باشد و به خاطر ماهیت کم نظیرش تأثیر گذارتر از آرامگاه های صخره ای جانشینانش در نقش رستم و تخت جمشید است.(ص ۱۸ _ ۱۹)
۱)Arrianus, anabolic. VI. 29. 9
۲)VI. 29. 7
۳)VI. 29. 10
مأخذ: دریایی، تورج. کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. فصل یکم: مقاله کوروش بزرگ، نوشته: پی یر بریان، ترجمه: آذردخت جلیلیان. انتشارات توس. بهار ۱۳۹۳
@atorabanorg
Forwarded from اتچ بات
🔷 هفتم آبانماه، روز کورش بزرگ، فرمانروای دادگستر.
دکتر علیرضا قیامتی:
🔶کوروش بزرگ پیام آور صلح و دوستی ، پرچمدار سترگ آزادی و آزاداندیشی است . اندیشه های کوروش چکیده فرهنگ ایرانی و بازتاب دهنده خردورزی و مهربانی است.
والاترین منشور فرمانروایی جهان از آن این شهریار نیک کردار ایرانی است ، کوروش الگوی حکمرانی دادگرانه و انسان دوستانه ایران را به جهانیان عرضه کرد.
اندیشه هایی چنین ، اوج ارجمندی انسانی و بزرگ منشی او را واگویه می کند.
کوروش بزرگ می بایست مهمترین عامل پیوند ،همدلی وهمگرایی ایرانیان و حوزه تمدنی ایران بزرگ فرهنگی باشد ، افزون بر این، ازادمنشی ، دادگری و نیک اندیشی او مرز نمی شناسد و او را افتخار جهانیان ومیراث مشترک همه جوامع انسانی قرار داده است!
دکتر ژاله آموزگار:
🔶کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستودهاند و منشور او را میتوان کهنترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده میشود، به ویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشاییهای خود سخن میگویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن میگوید.
دکتر عبدالحسین زرین کوب:
🔶روزی که بیانیۀ کورش بزرگ در بابل به اطلاع عامه رسید بیشک دورۀ تازهای در تاریخ جهان آغاز شد. با این بیانیه دورۀ باستانی شرق که در آن قدرت و غلبۀ پادشاهان آشور و بابل تمام آنچه را که تعلق به اقوام مغلوب داشت عرضۀ نابودی میکرد جای خود را به دورۀ تازهای داد که در طی آن شاهنشاهان پارس محبت نسبت به اقوام تابع و تسامح در مورد عقاید آنها را به عنوان اصل کشورداری تلقی کردند و نوعی سیاست همزیستی پیش گرفتند که در سایۀ آن بی آنکه هیچگونه مجاهدۀ خشونتآمیزی برای در هم آمیختن عناصر و اقوام نامتجانس حوزۀ امپراتوری خویش به عمل آورند، از هر قوم و نژاد آنچه را آموختنی و نگهداشتنی بود در مجموعۀ فرهنگ ترکیبی خویش وارد کردند.
دنیایی که با بیانیۀ کورش بزرگ تولد یافت در عین آنکه البته نمیتوانست با آن همواره هماهنگ بماند و ناچار گهگاه به اقتضای احوال از آن انحراف میجست، بهکلی با دنیای بیرحم، خشن و تنگحوصلۀ امپراتوریهای قدیم شرق تفاوت داشت. برخلاف آشور و بابل که شهرهای دشمن را با تمام مردم و معابدشان عرضۀ هلاک و فنا میکردند، فرمانروایی هخامنشیان حتی در سختترین انقلابها اقوام و ملتها را طعمۀ خشم بیلگام نساخت. در تمام این دوره نه تمدنی بر دست شاهنشاهان ایران از بین رفت، نه قوم و ملتی نابود شد.
تسامح کورشی که در تمام دوران هخامنشی بیش و کم برقرار بود، وحدت امپراتوری هخامنشی را تضمین میکرد و در عین حال قلمرو شاهنشاهان را به منزلۀ پلی میکرد که بین شرق و غرب، بین کهنه و نو، بین دنیای مادی و دنیای معنوی کشیده شده بود، و از اینهمه یک فرهنگ ترکیبی میساخت که تمام قوای نامتجانس حوزۀ شاهنشاهی را تا حدّ ممکن در آن شریک و بدان علاقهمند میساخت. نهفقط در آنچه با عقاید و آداب ارتباط دارد این تسامح کورشی موجب آمیزگاری عقاید دینی و در عین حال مایۀ حفظ احترام متقابل ادیان و عقاید شد، بلکه حتی در آنچه به بازرگانی و صنعت نیز مربوط بود موجب توسعۀ همکاریهای بین اقوام شد.
🔷نقل از کانال های تلگرام بنیاد موقوفات دکتر محمود اقشار و باشگاه شاهنامه پژوهان.
https://www.tg-me.com/eshtadan
دکتر علیرضا قیامتی:
🔶کوروش بزرگ پیام آور صلح و دوستی ، پرچمدار سترگ آزادی و آزاداندیشی است . اندیشه های کوروش چکیده فرهنگ ایرانی و بازتاب دهنده خردورزی و مهربانی است.
والاترین منشور فرمانروایی جهان از آن این شهریار نیک کردار ایرانی است ، کوروش الگوی حکمرانی دادگرانه و انسان دوستانه ایران را به جهانیان عرضه کرد.
اندیشه هایی چنین ، اوج ارجمندی انسانی و بزرگ منشی او را واگویه می کند.
کوروش بزرگ می بایست مهمترین عامل پیوند ،همدلی وهمگرایی ایرانیان و حوزه تمدنی ایران بزرگ فرهنگی باشد ، افزون بر این، ازادمنشی ، دادگری و نیک اندیشی او مرز نمی شناسد و او را افتخار جهانیان ومیراث مشترک همه جوامع انسانی قرار داده است!
دکتر ژاله آموزگار:
🔶کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستودهاند و منشور او را میتوان کهنترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده میشود، به ویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشاییهای خود سخن میگویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن میگوید.
دکتر عبدالحسین زرین کوب:
🔶روزی که بیانیۀ کورش بزرگ در بابل به اطلاع عامه رسید بیشک دورۀ تازهای در تاریخ جهان آغاز شد. با این بیانیه دورۀ باستانی شرق که در آن قدرت و غلبۀ پادشاهان آشور و بابل تمام آنچه را که تعلق به اقوام مغلوب داشت عرضۀ نابودی میکرد جای خود را به دورۀ تازهای داد که در طی آن شاهنشاهان پارس محبت نسبت به اقوام تابع و تسامح در مورد عقاید آنها را به عنوان اصل کشورداری تلقی کردند و نوعی سیاست همزیستی پیش گرفتند که در سایۀ آن بی آنکه هیچگونه مجاهدۀ خشونتآمیزی برای در هم آمیختن عناصر و اقوام نامتجانس حوزۀ امپراتوری خویش به عمل آورند، از هر قوم و نژاد آنچه را آموختنی و نگهداشتنی بود در مجموعۀ فرهنگ ترکیبی خویش وارد کردند.
دنیایی که با بیانیۀ کورش بزرگ تولد یافت در عین آنکه البته نمیتوانست با آن همواره هماهنگ بماند و ناچار گهگاه به اقتضای احوال از آن انحراف میجست، بهکلی با دنیای بیرحم، خشن و تنگحوصلۀ امپراتوریهای قدیم شرق تفاوت داشت. برخلاف آشور و بابل که شهرهای دشمن را با تمام مردم و معابدشان عرضۀ هلاک و فنا میکردند، فرمانروایی هخامنشیان حتی در سختترین انقلابها اقوام و ملتها را طعمۀ خشم بیلگام نساخت. در تمام این دوره نه تمدنی بر دست شاهنشاهان ایران از بین رفت، نه قوم و ملتی نابود شد.
تسامح کورشی که در تمام دوران هخامنشی بیش و کم برقرار بود، وحدت امپراتوری هخامنشی را تضمین میکرد و در عین حال قلمرو شاهنشاهان را به منزلۀ پلی میکرد که بین شرق و غرب، بین کهنه و نو، بین دنیای مادی و دنیای معنوی کشیده شده بود، و از اینهمه یک فرهنگ ترکیبی میساخت که تمام قوای نامتجانس حوزۀ شاهنشاهی را تا حدّ ممکن در آن شریک و بدان علاقهمند میساخت. نهفقط در آنچه با عقاید و آداب ارتباط دارد این تسامح کورشی موجب آمیزگاری عقاید دینی و در عین حال مایۀ حفظ احترام متقابل ادیان و عقاید شد، بلکه حتی در آنچه به بازرگانی و صنعت نیز مربوط بود موجب توسعۀ همکاریهای بین اقوام شد.
🔷نقل از کانال های تلگرام بنیاد موقوفات دکتر محمود اقشار و باشگاه شاهنامه پژوهان.
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
attach 📎
Forwarded from دکتر محمد دهقانی
🍁 هفتهی پیش برای گردش با خانواده رفته بودیم کنار بهاصطلاح دریاچهی خلیج فارس در غرب تهران. دیدم آنجا هم (مثل بعضی جاهای دیگر شهر) مجسمهای از قیصر علم کردهاند. زیرش هم این توضیحات را نوشتهاند. بگذریم از این که قیصر در سال ۱۳۸۶ درگذشت و در همایش چهرههای ماندگار ۱۳۸۷ حضور نداشت. آنچه توجه مرا جلب کرد تاریخ ولادت قیصر بود. بر اساس آنچه در این لوح میبینیم قیصر در اواسط قرن سیزدهم خورشیدی به دنیا آمده و در اواخر قرن چهاردهم وفات کرده است، یعنی دقیقاً ۱۴۸ سال مهمان این جهان خاکی بوده است که راستی حد نصاب مهمی در تاریخ عمرهای طولانی است. این شاهکار شهرداری تهران بهانهای بود تا یاد آن دوست نازنین را گرامی بدارم.
🍁 #انتقاد
🍁 #یادداشت
💠 @dmdehghani
🍁 #انتقاد
🍁 #یادداشت
💠 @dmdehghani
Forwarded from آموزش خط و زبان پهلوى
به شهادت رویدادنامه بابلی نبونید (ستون سوم، سطر ۱۵ تا ۲۰)، ۲۵۶۲ سال پیش در چنین روزی (روز سوم از ماه ارخسمنه در هفدهمین سال سلطنت واپسین شاه بابل، نبونید) کوروش در صلح و آشتی به بابل قدم نهاد و «احتمالا» با عبور از این خیابان باشکوه و گذر از دروازه عظیم ایشتار، و پس از انجام آئینی در پیشگاهش، برای مردم بابل سراسر به درود سخن گفت. مردمی که بدون نبرد، از هفده روز پیشتر (روز شانزدهم از ماه تشریتو) حضور سپاهیان ایران را پذیرفته بودند.
رویدادنامه نبونید:
https://www.livius.org/sources/content/mesopotamian-chronicles-content/abc-7-nabonidus-chronicle/
https://www.britishmuseum.org/collection/object/W_Sp-II-964
تصویر:
دروازه ایشتار، موزه پرگامون، برلین.
@frataak
رویدادنامه نبونید:
https://www.livius.org/sources/content/mesopotamian-chronicles-content/abc-7-nabonidus-chronicle/
https://www.britishmuseum.org/collection/object/W_Sp-II-964
تصویر:
دروازه ایشتار، موزه پرگامون، برلین.
@frataak
Forwarded from کانال تبادلات مهربانان
گزیدهای از برترین کانالهای تاریخی و فرهنگی و هنری
〰️〰️〰️
♥️ پاتوق نویسندگان برتر دنیا
♣️ @nevisandbdonya
♥️ رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
♣️ @ShahnamehToosi
♥️ کتابخانۀ طبی، درمان با داروهای خانگی
♣️ @danyalshafa
♥️ فلسفۀ سیاسی
♣️ @taraneh_t66
♥️ پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
♣️ @farzandan_parsi
♥️ بازخوانی تاریخ ایران و اسلام
♣️ @Khonjibook
♥️ کارگروه پژوهشی ایرانبان کُرد
♣️ @iranban_kord
♥️ حکومتهای اساطیری ایران
♣️ @iran_sarzamin_tamadon
♥️ پذیرش و شناخت کودک درون
♣️ @tabnahayteshgh
♥️ تاریخ و فرهنگ ملل جهان
♣️ @tarikhe_melal
♥️ وهومن امشاسپند
♣️ @khashatra
♥️ مطالعه و خرد، الفبای توسعه
♣️ @Alefbaietousee
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
♣️ @ArsacidEmpire
♥️ تاریخ و فرهنگ بلوچستان
♣️ @balochs_history
♥️ نیکولا تسلا
♣️ @nikolatsla
♥️ آموزشگاه طبی سید
♣️ @samsadeghitebeslami
♥️ آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
♣️ @Marzupan
♥️ ترانههای زیرخاکی کمتر شنیده شده
♣️ @nuostalzhi
♥️ نسخههای طلایی سنتی گیاهی
♣️ @kalemnab
♥️ مجلۀ پژوهشی گردآفرید
♣️ @Gord_Afarid
♥️ زیباترین اشعار کوتاه و ناب
♣️ @zaboreshgh
♥️ دین زرتشت و پادشاهی کورش
♣️ @AshemVohu2581
♥️ اشتادان
♣️ @eshtadan
♥️ آهنگهای شاد و اشعار جانفزای پارسی
♣️ @BazmeParviz
♥️ خسروی آواز ایران استاد شجریان
♣️ @stad_shajariyan
♥️ نسکخانۀ روزگاران
♣️ @nask_ruzegaran
♥️ رقصهای دیدنی و کمیاب
♣️ @sonatimahalli
♥️ برخی متون ادب پارسی (باکیفیت و کمحجم)
♣️ @ShahdeParsi
♥️ تاریخ زبان فارسی در آسیای صغیر
♣️ @DorreShahvar
♥️ دنیای آرامش
♣️ @donyayeaaramesh
♥️ ایرانگردی در ایرانشهرِ ساسانی
♣️ @Iranshahrgardi
♥️ هر سخن کز دل برآید.
♣️ @sheare_etefaghi
♥️ آثار و مقالات مرتضی ثاقبفر
♣️ @Morteza_Saghebfar
♥️ تاریخ به روایت میم و طنز
♣️ @NeoSafavism
♥️ فیلمها و انیمیشنهای خاص تاریخ سینما
♣️ @kateb_bashimovie
♥️ بازخوانی تاریخ افشاریه (نادرشاه افشار)
♣️ @Afsharids
♥️ بازخوانی تاریخ بایندریه (ایران عصر آققویونلو)
♣️ @Bayandurids
♥️ تَهمخسرو: مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @TahmKhosrow
♥️ منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
♣️ @ModernIranBooks
♥️ باغبون خودت باش
♣️ @Maryamgarden
♥️ ایرانبوم (همهچیز از تاریخ ایران)
♣️ @iranbum1
♥️ انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
♣️ @PardanShah
♥️ کوتاه و گذرا در باستانشناسی و تاریخ
♣️ @ruzegaran
♥️ منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
♣️ @TheMedes
♥️ کلبۀ عشق و آرامش و انگیزه
♣️ @sohhbe
♥️ تاریخ ایران از زبان حکیم فردوسی
♣️ @iransarbazshahnameh
♥️ دنیای پادکست
♣️ @OneThousandandOnePodcast
♥️ اینفوگرافیهای تاریخی و سیاسی
♣️ @Histopersian
♥️ ایرانپرستان کرد
♣️ @Kurdpatriott
♥️ انجمن ملیفرهنگی ایرانبان
♣️ @anjoman_iranban
♥️ جذب انرژیهای مثبت از طبیعت
♣️ @afarinshokoh
♥️ تصاویر و پیکرههای تاریخی
♣️ @AntiqPic
♥️ متافیزیک عرفان قانون جذب
♣️ @MetaphysicalDargon0000
♥️ روزتو اینجا بساز
♣️ @romanceword
♥️ پژوهشی در فرهنگ زردشتی
♣️ @atorshiz
♥️ افشای پانیسم و مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @Panturkzionist
♥️ مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
♣️ @DosuyeCaspian
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
♣️ @Sasanian_Sources
♥️ دلواژههای تنهایی
♣️ @Gandomzaran
♥️ کتب صوتی نایاب، زندگینامۀ مشاهیر
♣️ @feqdanedel
♥️ درمان با گیاهان سنتی، روانکاوی
♣️ @teb_sinawi
♥️ مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
♣️ @SafavidStudies
〰️〰️〰️
@tab_mehrbanan
〰️〰️〰️
♥️ پاتوق نویسندگان برتر دنیا
♣️ @nevisandbdonya
♥️ رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
♣️ @ShahnamehToosi
♥️ کتابخانۀ طبی، درمان با داروهای خانگی
♣️ @danyalshafa
♥️ فلسفۀ سیاسی
♣️ @taraneh_t66
♥️ پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
♣️ @farzandan_parsi
♥️ بازخوانی تاریخ ایران و اسلام
♣️ @Khonjibook
♥️ کارگروه پژوهشی ایرانبان کُرد
♣️ @iranban_kord
♥️ حکومتهای اساطیری ایران
♣️ @iran_sarzamin_tamadon
♥️ پذیرش و شناخت کودک درون
♣️ @tabnahayteshgh
♥️ تاریخ و فرهنگ ملل جهان
♣️ @tarikhe_melal
♥️ وهومن امشاسپند
♣️ @khashatra
♥️ مطالعه و خرد، الفبای توسعه
♣️ @Alefbaietousee
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی اشکانی
♣️ @ArsacidEmpire
♥️ تاریخ و فرهنگ بلوچستان
♣️ @balochs_history
♥️ نیکولا تسلا
♣️ @nikolatsla
♥️ آموزشگاه طبی سید
♣️ @samsadeghitebeslami
♥️ آلبوم جنگاوران تاریخ (میلیتاریسم تاریخی)
♣️ @Marzupan
♥️ ترانههای زیرخاکی کمتر شنیده شده
♣️ @nuostalzhi
♥️ نسخههای طلایی سنتی گیاهی
♣️ @kalemnab
♥️ مجلۀ پژوهشی گردآفرید
♣️ @Gord_Afarid
♥️ زیباترین اشعار کوتاه و ناب
♣️ @zaboreshgh
♥️ دین زرتشت و پادشاهی کورش
♣️ @AshemVohu2581
♥️ اشتادان
♣️ @eshtadan
♥️ آهنگهای شاد و اشعار جانفزای پارسی
♣️ @BazmeParviz
♥️ خسروی آواز ایران استاد شجریان
♣️ @stad_shajariyan
♥️ نسکخانۀ روزگاران
♣️ @nask_ruzegaran
♥️ رقصهای دیدنی و کمیاب
♣️ @sonatimahalli
♥️ برخی متون ادب پارسی (باکیفیت و کمحجم)
♣️ @ShahdeParsi
♥️ تاریخ زبان فارسی در آسیای صغیر
♣️ @DorreShahvar
♥️ دنیای آرامش
♣️ @donyayeaaramesh
♥️ ایرانگردی در ایرانشهرِ ساسانی
♣️ @Iranshahrgardi
♥️ هر سخن کز دل برآید.
♣️ @sheare_etefaghi
♥️ آثار و مقالات مرتضی ثاقبفر
♣️ @Morteza_Saghebfar
♥️ تاریخ به روایت میم و طنز
♣️ @NeoSafavism
♥️ فیلمها و انیمیشنهای خاص تاریخ سینما
♣️ @kateb_bashimovie
♥️ بازخوانی تاریخ افشاریه (نادرشاه افشار)
♣️ @Afsharids
♥️ بازخوانی تاریخ بایندریه (ایران عصر آققویونلو)
♣️ @Bayandurids
♥️ تَهمخسرو: مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @TahmKhosrow
♥️ منابع و مآخذ پژوهشی تاریخ ایران مدرن
♣️ @ModernIranBooks
♥️ باغبون خودت باش
♣️ @Maryamgarden
♥️ ایرانبوم (همهچیز از تاریخ ایران)
♣️ @iranbum1
♥️ انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
♣️ @PardanShah
♥️ کوتاه و گذرا در باستانشناسی و تاریخ
♣️ @ruzegaran
♥️ منابع و مآخذ تاریخ پادشاهی ماد
♣️ @TheMedes
♥️ کلبۀ عشق و آرامش و انگیزه
♣️ @sohhbe
♥️ تاریخ ایران از زبان حکیم فردوسی
♣️ @iransarbazshahnameh
♥️ دنیای پادکست
♣️ @OneThousandandOnePodcast
♥️ اینفوگرافیهای تاریخی و سیاسی
♣️ @Histopersian
♥️ ایرانپرستان کرد
♣️ @Kurdpatriott
♥️ انجمن ملیفرهنگی ایرانبان
♣️ @anjoman_iranban
♥️ جذب انرژیهای مثبت از طبیعت
♣️ @afarinshokoh
♥️ تصاویر و پیکرههای تاریخی
♣️ @AntiqPic
♥️ متافیزیک عرفان قانون جذب
♣️ @MetaphysicalDargon0000
♥️ روزتو اینجا بساز
♣️ @romanceword
♥️ پژوهشی در فرهنگ زردشتی
♣️ @atorshiz
♥️ افشای پانیسم و مبارزه با ایرانستیزان
♣️ @Panturkzionist
♥️ مطالعات ایران در قفقاز و آسیای مرکزی
♣️ @DosuyeCaspian
♥️ منابع و مآخذ تاریخ شاهنشاهی ساسانی
♣️ @Sasanian_Sources
♥️ دلواژههای تنهایی
♣️ @Gandomzaran
♥️ کتب صوتی نایاب، زندگینامۀ مشاهیر
♣️ @feqdanedel
♥️ درمان با گیاهان سنتی، روانکاوی
♣️ @teb_sinawi
♥️ مطالعات تخصصی تاریخ صفویه
♣️ @SafavidStudies
〰️〰️〰️
@tab_mehrbanan
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مُظاهر مصفّا، شاعر، محقق، مصحح متون کهن و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
مه و سالها هرچه بر ما گذشت
طربکاه و اندوهافزا گذشت
شب و روزها از پی یکدگر
امیدافکن و عمرفرسا گذشت
مه و سال با ای فسوسا رسید
شب و روز با ای دریغا گذشت
غمِ هستی من که جز غم نداشت
شتابان رسید و شکیبا گذشت
اگر بود شادی که هرگز نبود
چو برق آمد و برقآسا گذشت
رسید از غم و درد جانم به لب
به من لحظه و ساعتی تا گذشت
نداند کسی جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروزِ من
که این هردو در فکرِ فردا گذشت
به شبهای عمرم که از دیرباز
به یادِ تو ای ماهسیما گذشت
ز خود پرسم آیا سپیده دمید؟
شب هجر باقی بوَد یا گذشت؟
به خود گویم ازبهرِ تسکین درد
اگرچند درد از مداوا گذشت،
مخور غم که گویا سپیده دمید
شبِ تیرۀ هجر گویا گذشت
مخور غم که این زندگی هرچه بود
بد و خوب یا زشت و زیبا گذشت
بلی عمر من روز و شب، سال و ماه
بسی سخت بگذشت، امّا گذشت
گذشتم ز هستی که در روزگار
توان رَستن از هر غمی با گذشت
ز مهر تن توبهسوز تو نیز
گذشتیم و شوق تمنّا گذشت
تواند کشد دست از ناکسی
کسی کز سرِ جمله دنیا گذشت
ستم هرچه کردی و خواهی بکن
ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت
ولی از تو میپرسم ای سنگدل
که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟
مُظاهر مصفا
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
مه و سالها هرچه بر ما گذشت
طربکاه و اندوهافزا گذشت
شب و روزها از پی یکدگر
امیدافکن و عمرفرسا گذشت
مه و سال با ای فسوسا رسید
شب و روز با ای دریغا گذشت
غمِ هستی من که جز غم نداشت
شتابان رسید و شکیبا گذشت
اگر بود شادی که هرگز نبود
چو برق آمد و برقآسا گذشت
رسید از غم و درد جانم به لب
به من لحظه و ساعتی تا گذشت
نداند کسی جز من و روز و شب
که بر من چه روز و چه شبها گذشت
چه حاصل ز دیروز و امروزِ من
که این هردو در فکرِ فردا گذشت
به شبهای عمرم که از دیرباز
به یادِ تو ای ماهسیما گذشت
ز خود پرسم آیا سپیده دمید؟
شب هجر باقی بوَد یا گذشت؟
به خود گویم ازبهرِ تسکین درد
اگرچند درد از مداوا گذشت،
مخور غم که گویا سپیده دمید
شبِ تیرۀ هجر گویا گذشت
مخور غم که این زندگی هرچه بود
بد و خوب یا زشت و زیبا گذشت
بلی عمر من روز و شب، سال و ماه
بسی سخت بگذشت، امّا گذشت
گذشتم ز هستی که در روزگار
توان رَستن از هر غمی با گذشت
ز مهر تن توبهسوز تو نیز
گذشتیم و شوق تمنّا گذشت
تواند کشد دست از ناکسی
کسی کز سرِ جمله دنیا گذشت
ستم هرچه کردی و خواهی بکن
ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت
ولی از تو میپرسم ای سنگدل
که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟
مُظاهر مصفا
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران بوم
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مظاهر مصفا
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Forwarded from آژفنداک هوخشَتَره (باستانشناسی، فرهنگ و زبانهایباستانی، تاریخایران،ادب پارسی) (کوروش👑)
سه لخت (=بیت) نویافته از رودکی:
به تازگی در پایگاه تارنمای کتابخانه، دیرینسرای مرکز اسناد مجلس ، نوشته ای چاپ شده است از حسن انصاری با نام«فارسیّات ابوسعدسمّان و قطعه شعری نویافته از رودکی» که امالی ابو سعد سمّان، سه لخت(= بیت ) از رودکی آن گونه که در دستنویس آمده است،آوردهاند:
برگ 170 ب: " وبه قال حدّثنا أبو بکر محمد بن الحسین الشعیری بقرائتی علیه بقزوین قال سمعت محمد بن عبد الله بن عبد العزیز المذکّر الرازی یقول أنشدنی الروذکی:
ایا گیتی افسوس افسوسی براستی
شاییت* بندگیست فزونیت کاستی
بر بچّه گان خویش همه ترک خواستی
خوذ بُن کنی همان را کجوز (؟) نشاستی
هر که تو را نخواست مرو را بخواستی
هر که تو را نهخواست** بذو دادی استی (؟)
*شاهیت
** باید (بخواست) بوده باشد و رونوشت بردار دستنویس در نوشتن کژ رفته باشد.
اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
به تازگی در پایگاه تارنمای کتابخانه، دیرینسرای مرکز اسناد مجلس ، نوشته ای چاپ شده است از حسن انصاری با نام«فارسیّات ابوسعدسمّان و قطعه شعری نویافته از رودکی» که امالی ابو سعد سمّان، سه لخت(
برگ 170 ب: " وبه قال حدّثنا أبو بکر محمد بن الحسین الشعیری بقرائتی علیه بقزوین قال سمعت محمد بن عبد الله بن عبد العزیز المذکّر الرازی یقول أنشدنی الروذکی:
ایا گیتی افسوس افسوسی براستی
شاییت* بندگیست فزونیت کاستی
بر بچّه گان خویش همه ترک خواستی
خوذ بُن کنی همان را کجوز (؟) نشاستی
هر که تو را نخواست مرو را بخواستی
هر که تو را نهخواست** بذو دادی استی (؟)
*شاهیت
** باید (بخواست) بوده باشد و رونوشت بردار دستنویس در نوشتن کژ رفته باشد.
اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
Forwarded from ادب و فرهنگ📖📖📗📗📒📒
در دیوان مجد همگر شیرازی (607-686ق) یک رباعی آمده (ص 738) که حکایت از حضور احتمالی مجد همگر بر سر قبر فردوسی دارد. به نظر میرسد این دومین متن و منبع پس از چهار مقاله نظامی عروضی باشد که در آن از حضور یک شاعر بر سر قبر فردوسی در شهر طوس یاد شده.
رباعی این است
در طوس شدم ز خاک فردوسی شاد
کردیم بسی حدیث فردوسی یاد
داد سخنانِ نغز، فردوسی داد
صد رحمت بر روان فردوسی باد
* به نظر میرسد ترتیب ابیات در نسخه چاپی به هم خورده در اینجا اصلاح شدهء آن گذاشته شد.
@aaadab1397farhang
رباعی این است
در طوس شدم ز خاک فردوسی شاد
کردیم بسی حدیث فردوسی یاد
داد سخنانِ نغز، فردوسی داد
صد رحمت بر روان فردوسی باد
* به نظر میرسد ترتیب ابیات در نسخه چاپی به هم خورده در اینجا اصلاح شدهء آن گذاشته شد.
@aaadab1397farhang
Forwarded from ایران بوم
💧جشن آبانگان، روز ملی پاسداشت آب💧
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب بشاهى رسيد و مردمانرا بحفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و بسلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
Forwarded from دکتر اسلامی نُدوشن
.
بازگشت به ایران
«به ایران بیندیشیم» و «ایران را از یاد نبریم»
پیکر دکتر اسلامی نُدوشن به خاکِ پاکِ ایران بازخواهد گشت.
پیکر به امانت سپردهشده فرزند اصیل ایران دکتر اسلامی ندوشن که پس از جاودانگی روح بلندش، در کانادا به امانت بود بنا به وصیت وی بهزودی در آغوش خاک پاک ایران آرام خواهد گرفت.
دکتر اسلامی ندوشن در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تورنتو (کانادا) درگذشت و به صورت امانی در آنجا در آرامگاهی موقت سپرده شد.
بنا به وصیت او و پیگیری علاقمندان، پیکر او در اواخر آبانماه، جهت خاکسپاری در آرامگاه ابدی به ایران باز خواهد گشت.
جزئیات این مراسم توسط همین کانال بهزودی اطلاعرسانی میشود.👇👇👇
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
بازگشت به ایران
«به ایران بیندیشیم» و «ایران را از یاد نبریم»
پیکر دکتر اسلامی نُدوشن به خاکِ پاکِ ایران بازخواهد گشت.
پیکر به امانت سپردهشده فرزند اصیل ایران دکتر اسلامی ندوشن که پس از جاودانگی روح بلندش، در کانادا به امانت بود بنا به وصیت وی بهزودی در آغوش خاک پاک ایران آرام خواهد گرفت.
دکتر اسلامی ندوشن در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در تورنتو (کانادا) درگذشت و به صورت امانی در آنجا در آرامگاهی موقت سپرده شد.
بنا به وصیت او و پیگیری علاقمندان، پیکر او در اواخر آبانماه، جهت خاکسپاری در آرامگاه ابدی به ایران باز خواهد گشت.
جزئیات این مراسم توسط همین کانال بهزودی اطلاعرسانی میشود.👇👇👇
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
دوازدهم آبانماه سالروز درگذشت احمد بهمنیار
احمد بهمنیار، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران که از بزرگان ادب زمان ما بود، پس از هفتاد و چهار سال زندگانی در دوازدهم آبانماه ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۳۰۵ به خدمت وزارت معارف درآمد و مأمور تبریز گردید. در آنجا ریاست دارالمعلّمین را به عهدۀ او گذاشتند. چون در سال ۱۳۰۶ به تهران آمد به دعوت وزارت عدلیه شغل قضاوت اختیار کرد و مدت دو سال در قزوین و همدان و مشهد در مقام قضاوت خدمت کرد. اما چون روح بلند و دانشجوی او قبول دروغ و ستیز حاکم و محکوم را نداشت، مجدداً به خدمت وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۱۰ به تدریس زبان و ادبیات عربی در دارالمعلّمین عالی پرداخت. ضمناً در مدرسۀ عالی سپهسالار نیز سمت تدریس یافت.
بهمنیار پس از تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ به استادی زبان و ادبیات عربی برگزیده شد و طبق قانون رسالهای برای گذرانیدن درجۀ اجتهاد (دکتری) نوشت. موضوع این رساله سرگذشت صاحب بن عباد، وزیر نامدار ایرانی، بود. زندگی آرام و یکنواخت بهمنیار از زمان خدمت در دانشگاه آغاز شد. پس از مدت بیست سال پایان عمر را یکسره در محیط دانش و ادب به سر آورد. شبانهروز با کتاب بود و کتاب میخواند و کتاب مینوشت و آنچه میدانست به دیگران میآموخت. بهمنیار در زبان عربی و دقایق آن زبان استادی کمنظیر بود. در فارسی نوشتن چیرهدست و درستنویس بود.
خصوصیت دیگری که از او دانشمندی برگزیده ساخت تسلطی بود که در پیدا کردن لغات فارسی در برابر لغات عربی داشت. اگرچه در این زمینه اثری از او به جای نمانده است، شاگردان و دوستانش شواهدی از چابکدستی و تندذهنی او در این کار به یاد دارند.
خداوند او را بیامرزد و روانش را که از دانشمندان بزرگ این زمان بود همواره شاد کند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
احمد بهمنیار، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران که از بزرگان ادب زمان ما بود، پس از هفتاد و چهار سال زندگانی در دوازدهم آبانماه ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۳۰۵ به خدمت وزارت معارف درآمد و مأمور تبریز گردید. در آنجا ریاست دارالمعلّمین را به عهدۀ او گذاشتند. چون در سال ۱۳۰۶ به تهران آمد به دعوت وزارت عدلیه شغل قضاوت اختیار کرد و مدت دو سال در قزوین و همدان و مشهد در مقام قضاوت خدمت کرد. اما چون روح بلند و دانشجوی او قبول دروغ و ستیز حاکم و محکوم را نداشت، مجدداً به خدمت وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۱۰ به تدریس زبان و ادبیات عربی در دارالمعلّمین عالی پرداخت. ضمناً در مدرسۀ عالی سپهسالار نیز سمت تدریس یافت.
بهمنیار پس از تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ به استادی زبان و ادبیات عربی برگزیده شد و طبق قانون رسالهای برای گذرانیدن درجۀ اجتهاد (دکتری) نوشت. موضوع این رساله سرگذشت صاحب بن عباد، وزیر نامدار ایرانی، بود. زندگی آرام و یکنواخت بهمنیار از زمان خدمت در دانشگاه آغاز شد. پس از مدت بیست سال پایان عمر را یکسره در محیط دانش و ادب به سر آورد. شبانهروز با کتاب بود و کتاب میخواند و کتاب مینوشت و آنچه میدانست به دیگران میآموخت. بهمنیار در زبان عربی و دقایق آن زبان استادی کمنظیر بود. در فارسی نوشتن چیرهدست و درستنویس بود.
خصوصیت دیگری که از او دانشمندی برگزیده ساخت تسلطی بود که در پیدا کردن لغات فارسی در برابر لغات عربی داشت. اگرچه در این زمینه اثری از او به جای نمانده است، شاگردان و دوستانش شواهدی از چابکدستی و تندذهنی او در این کار به یاد دارند.
خداوند او را بیامرزد و روانش را که از دانشمندان بزرگ این زمان بود همواره شاد کند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران بوم
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39484
یادش گرامی باد.
دکتر احمد بهمنیار عضویت هیأت علمی دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی فعلی)، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشپژوه، معلم و ادیب، روزنامه نگار، شاعر، محقق ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران است.
تأسیس مدرسه «اسلامیّه» در بم، تأسیس «روزنامه دهقان»، انتشار روزنامه «فکر آزاد» (میتوان از عنوان آن، پی به مواضع و خط مشی آن برد)، اداره مدرسه ابراهیمیّه را که بعداً با نظام و برنامه جدید وزارت معارف، «علمیّه» و «سعادت» نامیده شد، همکاری در تصحیح قوانین و تجدید تشکیلاتِ عدلیّه، تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی از مهمترین مشاغل و فعالیتهای علمی دکتر بهمنیار به شمار میآید.
بهمنیار علاوه بر مقالاتی که در جراید نگاشته، رسالات آموزشی متعددی را منتشر کردهاست. گفتنی است که از سال ۱۳۱۸ با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم لغتنامه همکاری داشتهاست. حاصل پنجاه و دو سال کار مداوم در عمر هفتاد و چهارساله احمد بهمنیار، آثار و تألیفاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تصحیح اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید
تصحیح التوسل الی الترسل
تصحیح تاریخ بیهق
ترجمه زیدةالتواریخ در تاریخ آل سلجوق
شرح حال صاحب بن عباد
تصحیح الأبنیه عن الحقایق الادویه
مجمعالامثال فارس - داستاننامه بهمنیاری
تاریخ ادبیات عربی در سه جلد و…
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39484
Telegram
ایران بوم
احمد بهمنیار (احمد دهقان) ( ۹ بهمن ۱۲۶۲ - ۱۲ آبان ۱۳۳۴) ادیب، روزنامهنگار، شاعر، محقق و مصحح ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان ایران بود.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
Forwarded from ادبسار
زمانی بیاید کزان سان شود
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺