#idiom
🔺kid oneself
🔰خود را گول زدن
📗 to fail to admit the truth to oneself : to deceive oneself
✅ If you think he'll help us, you're just kidding yourself.
🔸اگه فک میکنی اون به ما کمک میکنه، فقط داری خودتون گول میزنی.
🆔 @Englishgrammar606
🔺kid oneself
🔰خود را گول زدن
📗 to fail to admit the truth to oneself : to deceive oneself
✅ If you think he'll help us, you're just kidding yourself.
🔸اگه فک میکنی اون به ما کمک میکنه، فقط داری خودتون گول میزنی.
🆔 @Englishgrammar606
کلا غلط برداشت کردی
Anonymous Quiz
24%
You've got that wrong
15%
You missed the boat
57%
You've got it all wrong
5%
That's not true
🔺ریزش کردن مو به زبان انگلیسی:
✅ The medicine made my hair fall out after some time.
🔸اون دارو باعث شد که موهام بعد از مدتی ریزش پیدا کنه.
✅ My hair is falling out. I think it’s because of chronic stress.
🔸موهام داره میریزه. فکر می کنم به خاطر استرس مزمن باشه.
@Englishgrammar606
✅ The medicine made my hair fall out after some time.
🔸اون دارو باعث شد که موهام بعد از مدتی ریزش پیدا کنه.
✅ My hair is falling out. I think it’s because of chronic stress.
🔸موهام داره میریزه. فکر می کنم به خاطر استرس مزمن باشه.
@Englishgrammar606
🔺 big cheese
/bɪg ʧiz/
📗 کله گنده، فرد مهم و بانفوذ
✅ He is one of the big cheese of the city council.
🔸 او از کله گنده های شورای شهر است.
🆔 @Englishgrammar606
/bɪg ʧiz/
📗 کله گنده، فرد مهم و بانفوذ
✅ He is one of the big cheese of the city council.
🔸 او از کله گنده های شورای شهر است.
🆔 @Englishgrammar606
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺آموزش زبان کاربردی
✅ Handle something
🔸چیزی را مدیریت یا رسیدگی کردن بهش
✅ Interested in
🔸به چیزی علاقه داشتن
✅ Stand firm
🔸محکم سر حرف ایستادن ، مصمم بودن
✅ Lend
🔸قرض دادن
🆔 @Englishgrammar606
✅ Handle something
🔸چیزی را مدیریت یا رسیدگی کردن بهش
✅ Interested in
🔸به چیزی علاقه داشتن
✅ Stand firm
🔸محکم سر حرف ایستادن ، مصمم بودن
✅ Lend
🔸قرض دادن
🆔 @Englishgrammar606
دستمو ول کن
Anonymous Quiz
12%
Let up my hand
58%
Let off my hand
5%
Let in my hand
25%
Let down my hand
اجازه نده خبر به جایی درز پیدا کنه
Anonymous Quiz
15%
Don't let an news get out
11%
Don't let the news keep up
67%
Don't let the news get out
7%
Don't lie the news out
به انگلیسی بگو "من دارم گیج میشم"
Anonymous Quiz
64%
I'm becoming confused
17%
I'm in coming to confused
19%
I'm become to confused
به انگلیسی بگو "من در آپارتمانی در طبقه سوم زندگی می کنم"
Anonymous Quiz
89%
I live in an apartment on the third floor
11%
I live in an apartment for three floor
#اصطلاح_کاربردی
🔺 wasted
🔸 خیلی مست
🔺 Lighten up
🔸 آروم باش
🔺 Rip- off
🔸 خیلی گرونه،سرگردنه
🆔 @Englishgrammar606
🔺 wasted
🔸 خیلی مست
🔺 Lighten up
🔸 آروم باش
🔺 Rip- off
🔸 خیلی گرونه،سرگردنه
🆔 @Englishgrammar606
#اصطلاح_کاربردی
🔺 Turn out to be
📗 مشخص شدن، معلوم شدن
✅ He turned out to be married.
🔸معلوم شد او متأهله.
✅ He turned out to be a liar.
🔸معلوم شد او یک دروغگو است.
✅ He turned out to be an economist.
🔸 معلوم شد اون یک اقتصاددان است.
🆔 @Englishgrammar606
🔺 Turn out to be
📗 مشخص شدن، معلوم شدن
✅ He turned out to be married.
🔸معلوم شد او متأهله.
✅ He turned out to be a liar.
🔸معلوم شد او یک دروغگو است.
✅ He turned out to be an economist.
🔸 معلوم شد اون یک اقتصاددان است.
🆔 @Englishgrammar606
این (موضوع) به هیچ وجه تقصیر تو نیست.
Anonymous Quiz
33%
This is in no wire to your fault.
55%
This is in no way your fault.
12%
This is in no place your fault.
🔺کاربرد و معنی deal in چیست؟
🔰به طور خلاصه ترجمه deal in در فارسی به معانی زیر است:
در کار چیزی بودن؛
پرداختن به؛
کسی را وارد بازی کردن؛
و غیره
✅ My uncle is a stockbroker. He deals in stocks and bonds.
🔸عموی من دلال بورس است. او در کار سهام و اوراق قرضه است . (او تو خرید و فروش سهام و اوراق قرضه است ).
✅ They mainly dealt in rare books.
🔸آنها عمدتا در معامله کتابهای کمیاب بودند .
✅ This book deals in idioms.
🔸این کتاب به اصطلاحات میپردازد . (این کتاب با اصطلاحات سرو کار دارد ).
✅ My aunt deals in antiques.
🔸خاله من تو کار عتیقهفروشی است . (خاله من معامله عتیقه میکند ).
✅ Jim deals in generalities
🔸جیم به کلیات میپردازد.
✅ I hope they'll deal me in on this new enterprise.
🔸امیدوارم مرا هم وارد این شرکت جدید بکنند .
🆔 @Englishgrammar606
🔰به طور خلاصه ترجمه deal in در فارسی به معانی زیر است:
در کار چیزی بودن؛
پرداختن به؛
کسی را وارد بازی کردن؛
و غیره
✅ My uncle is a stockbroker. He deals in stocks and bonds.
🔸عموی من دلال بورس است. او در کار سهام و اوراق قرضه است . (او تو خرید و فروش سهام و اوراق قرضه است ).
✅ They mainly dealt in rare books.
🔸آنها عمدتا در معامله کتابهای کمیاب بودند .
✅ This book deals in idioms.
🔸این کتاب به اصطلاحات میپردازد . (این کتاب با اصطلاحات سرو کار دارد ).
✅ My aunt deals in antiques.
🔸خاله من تو کار عتیقهفروشی است . (خاله من معامله عتیقه میکند ).
✅ Jim deals in generalities
🔸جیم به کلیات میپردازد.
✅ I hope they'll deal me in on this new enterprise.
🔸امیدوارم مرا هم وارد این شرکت جدید بکنند .
🆔 @Englishgrammar606