Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️پدرشان پاکبان شهرداری است. فرزندان هم با شهرداری منطقه، هماهنگ کردند که در روز پدر، فیلم تبریک شان به خاطر روز پدر از بیلبورد خیابان منتشر شود آن هم زمانی که پدرشان مشغول کار است تا او را سوپرایز کنند.

☑️⭕️تجویز راهبردی: اگر دانشمندان حوزه خوشبختی و شادی را نصفه شب بیدار کنید و از آن‌ها بخواهید به شما خیلی سریع بگویند چه چیزی بیشترین رضایت و شادی را ایجاد می کند، جواب مشابهی خواهید شنید: ارتباطات با کیفیت با خانواده و جامعه. (بخش های از کتاب خلاصه خوشبختی لینک کتاب) ما اخلاقا موظفیم برای بهزیستی جمعی (توسعه) تلاش کنیم اما نباید شادکامی خود را به آن گره بزنیم. شاید بتوانیم دست کم برای اعضای خانواده، دو سه همسایه و هفت هشت همکار خود شادکامی بیشتری ایجاد کنیم.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
🔳⭕️ محل دقیق تولد پدرخوانده؛ آشپزخانه دوزخ
یادداشت دکتر مجتبی لشکربلوکی منتشر شده در کافه هنر برای سه گانه پدرخوانده


حتما می دانید سه گانه پدرخوانده بر اساس واقعیت ساخته شده و صرفا حاصل تخیل نویسنده اش نیست. بسیاری از کاراکترهای فیلم کاملا اشاره به یک فرد مشخص بیرونی دارد. سوال اینجاست که چگونه و کجا پدرخوانده متولد ‌شد؟ چگونه دون کورلئونه به پدرخواندگی می‌رسد و چرا مایکل، جزو معدود کاراکترهای تحصیل کرده، آرام و اتوکشیده خانواده به خونخوارگی کشیده ‌شد؟

☑️⭕️فساد و هر گونه رفتار غیرقانونی ریشه در پنج پارامتر دارد:
◾️ امکان: یعنی آنکه عملا امکان یک رفتار دیگر غیر از رفتار قانونی وجود داشته باشد؟ مثلا شما نمی توانید به یک دستگاه خودپرداز رشوه بدهید و از او بخواهید که به جای ۲۰۰ هزار تومان، ۳۰۰ هزار تومان پول بدهد. ماشین است و نفهم و غیرقابل مذاکره. پس شما عملا امکان خلاف ندارید.

◾️ وسوسه: فکری موذی و اغواکننده که ما را به کاری یا استفاده از موقعیتی دعوت می کند. وقتی می بینید که با استفاده از ارز دولتی می توانید یک ماهه، معادل ۳۰ سال حقوق کارمندی تان درآمد داشته باشید، حداقل یک بار وسوسه نمی شوید؟ وسوسه با پیشنهادهای اغواکننده تحریک جدی می شود این جمله طلایی فیلم را به خاطر بیاورید: I'm gonna make him an offer he can't refuse

◾️ فشار: فرض کنید کالای شما پشت گمرک گیر کرده و اگر تا هفته بعد ترخیص نشود ده میلیارد ضرر می کنید. تحت فشار هستید. کسی به شما پیشنهاد رشوه می کند! فشار فضا را مساعد می کند برای پذیرش رشوه، تبانی، تقلب، رابطه غیراخلاقی و .... فشار ریشه در نیاز ارضا نشده دارد. نویسنده کتاب دام های اجتماعی و مسئله اعتماد معتقد است مافیا جایگزین نهادهای رسمی است که قادر نیستند امنیت، عدالت و کارآیی را برای مردم فراهم کنند.

◾️ توجیه: یعنی اینکه وجدان خود را با یک سری دلایل قانع کنیم و به عبارت دیگر شستشوی اخلاقی دهیم. همه تقلب می کنند من چرا نکنم؟ همه رشوه می دهند حالا من که بچه پیغمبر نیستم. بابا همه دارند می خورند و می برند، فقط سر ما بی کلاه مونده.

◾️ خالص منفعت مورد انتظار مثبت: یعنی اینکه هر کاری می کنیم، در ذهن مان و به صورت ناخودآگاه منافع و هزینه‌های احتمالی را در نظر می گیریم و ضرب در احتمال وقوع منافع و هزینه ها می کنیم و اگر جمع جبری منافع احتمالی و هزینه های احتمالی مثبت بود آنگاه اقدام می کنیم.

سه پارامتر از این ۵ مورد، کاملا تحت تاثیر ترتیبات نهادی (قواعد جمعی پذیرفته شده) هستند.

برگردیم به پدرخوانده: دولت آمریکا ۱۹۲۰ فروش مشروبات الکلی را ممنوع اعلام کرد. بسیاری برای تصویب این قانون لحظه شماری می‌کردند و بعد از تصویب به سرعت وارد عمل شدند و با توجه به مرزهای گسترده (۱۸۷۰۰ مایل) و بی در و پیکر آمریکا قاچاق مشروبات الکلی به صورت غیرقابل مهار آغاز شد. مافیا به ثروت و سپس قدرت رسید. پنج خانواده اصلی که در پدرخوانده به وضوح از آنها نام برده شده دقیقا در همین ایام شکل گرفتند.
مافیــا با کسب ثروت توانست مردان سیاست را بخرد و قمارخانه‌ها، مسابقات اسب‌دوانی، خانه‌های فحشا، کازینوها و کلوب‌ها و هتلها را یکی پس از دیگری فتح کند. مافيا براي پاک کردن منشا پول‌ها اقدام به راه اندازی کسب وکارهای معمولی نیز کرد از جمله خشکشويي و گونه ای حساب‌سازی می‌کردند که انگار تمام پول‌ها از این کسب وکارها بدست آمده و حتي مالياتش‌ را نيز مي‌پرداختند و پول‌هایشان را تطهير (پول شویی) مي‌کردند.

کانون مافیای جدید آمریکا سیسیلی ها بودند که از ایتالیا می آمدند با فرهنگ و تاریخ خاص خود. با آمدن حکومت موسوليني عرضه بر مافيا تنگ شد و بسياري از آن ها به آمريکا (نيويورک) مهاجرت کردند. سیسیلی های فقیر یک نسخه جدید از مافیای سیسیلی مدرن در آمریکا تاسیس کردند.

پدرخوانده کجا متولد شد؟ جایی که وسوسه و امکان فساد وجود داشت (=فرصت قاچاق مشروبات الکلی از مرزهای بی در و پیکر آمریکا)، توجیه و فشار وجود داشت (=رهایی از شرایط دشوار معیشتی) و خالص منفعت مورد انتظار نیز مثبت بود (درآمد سرشار از قاچاق، پول شویی و حتی دادن مالیات و خرید پلیس و سیستم قضايی به گونه ای که در مجموع منافع این کار بیشتر از هزینه‌ها، مخاطرات و تبعات آن بود).
شخصیت پدرخوانده حوالی ۱۹۲۰ در محله ای به نام آشپزخانه دوزخ Hell’s Kitchen نیویورک شکل گرفت. اسم با مسمایی است! آشپرخانه دوزخ موقعیتی است که به خاطر ترتیبات نهادی، خالص منفعت مورد انتظار «فساد سازمان یافته» مثبت است. توصیه می کنم برای آشنایی با نهادها به زبان ساده جلد پنجم کتاب چرا ایران عقب ماند (لینک دانلود) را بخوانید. خواهید دید این نهادها هستند که آشپزخانه فسادند و محل تولد پدرخوانده ها و سلطان های اقتصادی!

کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی بازنشر از کافه هنر
@Dr_Lashkarbolouki
💎طراحی سبد سرمایه گذاری در ۸ کلاس مختلف دارایی

احتمالا شما هم درگیر این مساله هستید که چه مقدار از سرمایه تان را کجا سرمایه گذاری کنید؟
تیم مدیریت سرمایه دایموند یک سبد کاملا ویژه سازی شده برای شما پیشنهاد می کند که مشخص می کند چند درصد از سرمایه تان را به این هشت کلاس مختلف دارایی (طلا، ارز، رمزارز، سهام، اوراق، سپرده بانکی، مستغلات و دارایی هایی آلترناتیو) تخصیص دهید.

تیم دایموند، استراتژی سرمایه گذاری شما را در بازارهای مختلف طراحی می کند و همچنین می تواند کنار شما باشد تا به شکل مستمر سبد سرمایه گذاری تان را با توجه به آخرین تغییرات بازارها به روز کنيد.

اگر شما شخص یا شرکتی با وجوه قابل سرمایه گذاری «بالاتر از ده میلیارد تومان» هستید می توانید مدیریت دارایی خود را به تیم دایموند بسپارید.
یادآوری: دایموند آموزش یا مشاوره نمی دهد بلکه دارایی شما را به نیابت از شما به صورت حرفه ای مدیریت می کند

مدیریت سرمایه دایموند
آینده مطمئن سرمایه شما

شماره تماس: 02126231577
وبسایت شرکت: DiamondCMG.com
ارسال درخواست در تلگرام: @DiamondCMG1
🔳⭕️سه تفاوت ایران و سوئیس
دکتر مجتبی لشکربلوکی

زمانی در میدان مخبرالدوله دو تا ساعت بود که شهرداری نصب کرده بود، یکی رو به جنوب و یکی روبه شمال. این دو ساعت هیچ وقت نبود که با هم مطابق باشند، اغلب یکی دو دقیقه و گاهی یکی دو ساعت با هم تفاوت داشتند. خدا رحمت کند محمد مسعود را، در روزنامه مرد امروز نوشته بود: هر وقت این دو ساعت با هم میزان بشوند، کار مملکت هم میزان خواهد شد.

این نکته آن قدر ظریف بود که دهان به دهان می گشت و شهرداری چون دید که واقعا نمیتواند این نقص را رفع کند، برای رهایی از شماتت مردم، آن ساعت ها و ستون ساعت را از میدان برداشت.

به عقیده من معجزه کشور سوئیس در بانکداری و ثبات اقتصادی آن نیست، در این که تورم در آن جا از همه کشورها کمتر است هم نیست، در بی طرفی نیست، در عدم شرکت در جنگ نیست، در عدم قبول عضویت در اتحادیه اروپا هم نیست، در آب و هوا و نظافت و لطافت و ادب مردم آن نیست، معجزه سوئیس در این است که بیش از پنجاه ساعت، با شکل و شمایل مختلف فقط و فقط در سالن فرودگاه آن است، و هیچ کدام از این ساعت ها حتی یک ثانیه با هم تفاوت ندارند. توفیق سوئیس در همین امر جزئی ما را آگاه می کند چنین ملت هایی می‌توانند معجزه سیاسی و اقتصادی هم داشته باشند.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه خواندیم نوشته استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخ پژوه و ادیب معاصر است. هر چند بدیهی است که منظورشان این نبوده که اگر روزی روزگاری تمام ساعت های ایران دقیق باشند و یک عدد را نشان بدهند، همه مشکلات ما برطرف می شود. اما به نکته ظریفی اشاره کرده و روی مساله مهمی انگشت گذاشته.
ما در ایران اکنون با یک نسل توسعه خواه روبرو هستیم که حسرت و آرزوی توسعه را دارد. اما باید از نسل توسعه خواه عبور کنیم به نسل توسعه آگاه (۲۵٪ جامعه ایران) و نسل توسعه آفرین (۳٪ جامعه).
۵ ویژگی برای نسل توسعه آگاه/آفرین وجود دارد که یکی از این پنج ویژگی انضباط (دیسیپلین) است. (باقی ویژگی ها در اینجا تشریح شده) احتمالا همه ما کلمه دیسیپلین را شنیده ایم. اما به چه جامعه ای با دیسیپلین می گوییم؟ جامعه ای که به این مثلث طلایی احترام بگذارد: زمان-قاعده-برنامه.

▫️زمان محترم باشد. تفاوت هفت و هفت و پنج دقیقه کاملا درک شود و بدانیم که یک اختلاف ۳۰۰ ثانیه ای بین همین دو وجود دارد.
▫️قاعده محترم شمرده شود. یعنی آنکه تصمیمات و اقدامات ما بر اساس یک مبنای مشخص، معقول و مقبول باشد و سلیقه و هیجان، فامیل/قوم سالاری، پارتی بازی، هم حزبی گری، بر شئونات جمعی ما تاثیر نگذارد. قاعده سالاری یعنی پیش بینی پذیری آینده و یعنی کاهش هزینه های تعاملاتی.
▫️برنامه محترم شمرده شود. برای امور مهم، جدولی وجود داشته باشد که بگوید دقیقا چه کسی؟ چه کاری؟ را چه زمانی؟ انجام می دهد و منجر به تولید چه چیزی؟ (اقلام قابل تحویل) می شود؟ کلمه برنامه را به لجن نکشیم و به هر ایده خامِ شفاهیِ تست نشده ای، برنامه نگوییم!
احترام به مثلث طلایی «زمان، قاعده و برنامه» باعث می شود که در گذار زمان به این ویژگی ها آراسته شویم:
◾️تعهد به چرخه
• ارایه برنامه مشخص مکتوب (و نه حرف های پراکنده شفاهی مبهم)
• اجرای مبتنی بر برنامه (و نه هر روز هر کاری به ذهن مون رسید انجام دهیم)
• پایش سیستماتیک و یادگیری (سنجش انحراف بین برنامه مکتوب و نتایج اجرا و تحلیل انحراف ها)
◾️گذار از فرهنگ شفاهی به مکتوب (فرهنگ شفاهی بسیار مستعد سه چیز است: فراموشی، ابهام و زیرتعهدات زدن)
◾️تبدیل وعده ها به تعهد
آیا تربیت نسل توسعه آگاه /آفرین، تنها مسیر و سریع ترین مسیر توسعه است؟ جواب هر دو قطعا خیر است. اما به دلایلی که قبلا گفته شده، برخی مسیرهای توسعه در ایران محدود و مسدودند بنابراین باید از روزنه هایی که باقی مانده استفاده کرد. نیلوفرآبی، نتوکراسی، مشق شب و تربیت نسل آتی چهار استراتژی توسعه ایران هستند (اینجا بیشتر بخوانید) که در این نوشته به یک مورد از آنها اشاره شد.

می توانیم این نوشته را بخوانیم و فراموش کنیم، یا تصمیم بگیریم که؛
◾️ خودمان از این به بعد در زندگی شخصی و از آن مهم تر در تعاملات جمعی مان به مثلث طلایی زمان-قاعده-برنامه احترام بگذاریم.
◾️ تا آنجا که می توانیم این مثلث طلایی را به دیگر منتقل کنیم و ترویج دهیم. مثلا به جای وعده های هوایی-شفاهی، تعهدات عملی-مکتوب بدهیم.
◾️ نخواهیم یک شبه کل کشور را توسعه بدهیم، ولی هدف گذاری کنیم که یک جامعه کوچک (مثلا مدرسه، خانواده، اداره، دپارتمان، گروه) را با این سه اصل اداره کنیم.
◾️نخواهیم همه به این سه اصل احترام بگذارند، خودمان را متعهد کنیم که علی رغم فشارهای هنجاری جامعه به این سه متعهد باشیم و تا آنجا که می توانیم نسل بعدی را با این سه اصل پرورش دهیم.
ملتی که به این مثلث طلایی بی احترامی کند، به آینده خودش بی توجهی کرده است.


@Dr_Lashkarbolouki
🔳⭕️پشت دریاها شهری است، قایقی باید ساخت ...

من در کانال شخصی خودم بیشتر از استراتژی، سرمایه گذاری و توسعه حرف می زنم. هر سه در یک چیز مشترکند، زندگی بهتر این جهانی (ترکیبی از دستیابی و شادکامی یا همان موفقیت و رضایت)

برای سبک زندگی متعادل، باید ابعاد دیگری از زندگی را مدنظر قرار داد و آن جنبه رستگاری است. من در این حوزه حرفی برای گفتن ندارم. اما به نظرم رسید مجموعه کتاب هایی را معرفی کنم که در مورد زندگینامه رستگاران نوشته شده است. آن هایی که در قله های معنویت و رستگاری هستند.
کتاب هایی که آتش به جان تان می زند: شیدا، عطش، آسمانی، سری از عشق و ...
کتاب های پرفروش و خوش خوان که برخی شان بیش از ۲۰ بار تجدید چاپ شده اند.

در روزگاری که همه (از جمله خودم) در مورد پول، خانه، ماشین، کسب وکار، ارز و دلار حرف می زنند. هستند کسانی که فراتر از این زمین و این زمان، زندگی می کنند. پایشان در زمین است و جان شان در آسمان. قدی بلند دارند و افق دیدشان با ما متفاوت است. حیف است این زندگی را به پایان ببریم در حالی که درک مان از هستی محدود باشد. باور کنیم پشت دریاها شهری است.

اگر خواستید در مورد این کتاب ها بیشتر بدانید و همچنین کلی کلیپ و متن خوب بخوانید این کانال را معرفی می کنم:
شمس الشموس (یعنی خورشیدی که بر تمام خورشیدهای دیگر می تابد)


انتشارات شمس الشموس
https://www.tg-me.com/Shams_publication

صفحه اینستاگرام :
https://instagram.com/shams_publication?utm_medium=copy_link

با احترام مجتبی لشکربلوکی
▪️دستمال کاغذی یا کاغذ بانک مرکزی؟

جمله جالبی از لارنس اچ وایت هست که می گوید: نرخ بهرهء حقیقی منفی، یعنی سرمایه‌گذاری در کاغذ توالت بازدهء بیشتری خواهد داشت تا سرمایه‌گذاری در کاغذ خزانه‌داری(اسکناس).

معنی این جمله چیست؟ زمانی که نرخ تورم از نرخ سود بانکی بیشتر است، یعنی به جای آنکه بانک به شما بهره بدهد، شما دارید به بانک بهره می‌دهید. مثلا اگر نرخ تورم 38 درصد است و نرخ سود بانکی 20 درصد باشد، نرخ بهره واقعی شما چقدر است؟ منفی 18 درصد. یعنی بانک پول شما را بیشتر که نمی کند هیچ، بلکه از آن 18 درصد هم کم می کند!

حالا دو گزینه را با هم مقایسه کنید:
گزینه اول: اگر سرمایه‌تان را در دستمال کاغذی سرمایه‌گذاری کنید، چقدر بهره خواهید برد؟ احتمالا و حدودا به اندازه تورم! (البته مشروط به عدم سرکوب قیمتی)
گزینه دوم: اگر سرمایه‌تان را در کاغذهای بانک مرکزی (اسکناس، پول یا سپرده بانکی) سرمایه‌گذاری کنید، چقدر بهره خواهید برد؟ بیست درصد (اسمی ) و منفی هجده درصد (واقعی).

دقت کنید که دستمال کاغذی یک استعاره است. منظور این است که پول تان را در چیزی سرمایه‌گذاری کنید که حداقل به اندازه تورم افرایش پیدا کند.

نکته پایانی:
در زمان تورم، نگهداری سهم بالایی از سرمایه در بانک، حتی برای محافظه کاران کار اشتباهی است. گزینه‌های متعددی برای سرمایه‌گذاری وجود دارد که به اندازه تورم یا بیش از آن به شما بازده می دهد.

مدیریت سرمایه دایموند
آینده مطمئن سرمایه شما

www.DiamondCMG.com
@DiamondCMG
توسعه ازچرایی منفی تاچگونگی مثبت.pdf
361.1 KB
🔳⭕️متن کامل سخنرانی اندیشه توسعه در ایران از چرایی منفی تا چگونگی مثبت دکتر مجتبی لشکربلوکی

منتشر شده در نشریه سپهر اقتصاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔳⭕️همین یک «کلمه» را بگو و برو
او آن یک «کلمه» را نگفت و ماند! ماند برای همیشه تاریخ!! و به همه آموخت خدا، انسان و «کلمه» حرمت دارند!


پی نوشت؛ اگر به آينده، بهبود، توسعه و رستگاری، کشور و مردم می اندیشيم، یادمان باشد «کلمه»ها حرمت دارند و سرنوشت سازند.
.
شش فراز تکان‌دهنده حادثه کربلا.pdf
229.7 KB
🔲⭕️شش فراز کلیدی در حادثه کربلا وجود دارد که بسیار بسیار مهم است و طلایی. شاید برخی شان به خاطر تکرار شدن برای ما کم‌رنگ شده اند. اما چرا می گویم طلایی؟ چون تراز و معیار هستند. معیار انسان بودن و تراز زنده بودن. می شود خود را با این جملات اندازه گرفت، الهام گرفت و جان خود را تازه کرد....
با هم این شش فراز تکان دهنده را بخوانیم. شاید دریچه ای جدید گشوده شود.
.
🔲⭕️شما هم حاکایی شوید!
دکتر محمد فاضلی و دکتر امیر ناظمی

جامعه ایرانی در 150 سال گذشته همیشه هزینه داده است بابت فناوری‌گریزی و فناوری‌هراسی. هم هزینه‌های بالای اقتصادی مانند عدم شکل‌گیری شرکت های موفق و پیشرو هم هزینه های اجتماعی مانند فاصله افتادن بین واقعیات زندگی و جریان‌های پیشرو و کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی.

ما فکر می کنیم نخبگان کارآفرین و صاحبان اندیشه‌های نوآورانه به امیدواری و دلگرمی سخت نیازمندند، و آفرینش اعتماد و سرمایه اجتماعی به شدت ضروری است. جامعه ما نیازمند نیلوفر آبی است (اینجا بیشتر بخوانید) یا نیازمند پازل های توسعه است (اینجا بیشتر بخوانید).
جامعه ایرانی به حمایت مسئولانه از فناوری و نوآوری نیازمند است. حمایت مسئولانه از فناوری و نوآوری بالاخص در زمانه‌ای که مشکلات اقتصادی گریبان جامعه ایرانی را گرفته است می‌تواند یک اقدام اخلاقی و سازنده باشد و ما به همین دلیل ابتکار حاکا (ابتکار حمایت اجتماعی از کسب‌وکارهای اینترنتی ایران) را ارائه می‌کنیم.

ابتکار حاکا چیست؟
ما (محمد فاضلی و امیر ناظمی) بر اساس باور به «مسئولیت اجتماعی» تصمیم گرفته‌ایم تا در حد توان از توسعه فناوری و نوآوری در قالب کسب‌وکارهای اینترنتی حمایت کرده و در نظر داریم با ابتکار #حاکا (ابتکار حمایت اجتماعی از کسب‌وکارهای اینترنتی ایران) اهداف زیر را دنبال کنیم:

آشکارسازی نوآوری‌ها و منافع آن برای جامعه (تا تصمیم‌گیری برای پذیرش آن تسهیل شود)
تقویت نوآورانی که اقدام به معرفی فناوری جدید کرده‌اند تا بتوانند از این طریق کاربران بیشتری را جذب خود نمایند.

ما در این ابتکار، نوآوری‌هایی را که معیارهای مشخصی را دارا باشند، در کانال‌های تلگرامی «دغدغه ایران» (@fazeli_mohammad)، «آینده مشترک» (@sharenovate) و «موفقیت‌های کوچک ایرانیان» (@Ir_s_s) معرفی می‌کنیم. هم‌چنین برترین موارد در «#پادکست_دغدغه_ایران» (@dirancast_official در تلگرام؛ و با شناسه dirancast در اپلیکیشن‌های پادگیر) معرفی می‌شوند.


هر پیشنهاد توسط تیمی از متخصصان کسب‌وکار اینترنتی داوطلبانه بررسی می‌شود و نهایتاً در صورتی که ترکیب مناسبی از ویژگی‌های مطلوب برای معرفی (تأثیر بر بهبود کیفیت زندگی مردم، کاهش شکاف‌های اجتماعی، توانمندسازی مردم، مراقبت از محیط زیست پایدار) را داشته باشد؛ در نوبت معرفی قرار گرفته و به رایگان در کانال‌ها و رسانه‌های اعلام‌شده معرفی می‌شود.

🔴 شرایط استارت آپ ها و کسب‌وکارهای اینترنتی متقاضی استفاده از ابتکار حاکا را از اینجا بخوانید.

دعوت از دیگران
ما بقیه صاحبان کانال‌های پرمخاطب تلگرامی، صفحات اینستاگرام و پادکست‌ها را نیز به مشارکت در ابتکار حاکا و حمایت اجتماعی از کسب‌وکارهای اینترنتی ایران و نیلوفران آبی و پازل های توسعه ایران دعوت می‌کنیم.

اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.
@fazeli_mohammad
@Sharenovate
🔲⭕️در ایران دانشگاه ها دقیقا به چه دردی می خورند؟
مجتبی لشکربلوکی

فکرش را بکنید شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست) یکی از سه دانشگاه برتر جهان باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر می‌‌کند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار می‌کنند. اگر به مطالعه‌ای نیاز باشد به اینترنت مراجعه می‌کنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما به‌زودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.

در بیست سال گذشته ده‌ها نمونه از این گونه‌ موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزه‌های کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژه‌ها کار می‌کنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکت‌ها اغلب حامیان مالی این پروژه‌ها هستند.

شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همین‌طور». دانشکده‌ الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام می‌کند و نه تعداد آثار چاپ‌ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. (برگرفته از هفته نامه وزین تجارت فردا)

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:

۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!

۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟

۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم می‌شود جور دیگری هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم. می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی یا فنی (Certificate) دریافت می کنم. مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی پروفسور مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی (بدون استاد مشخص) در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند. لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.

این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشته ها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاه ها هیچ فایده ای نداشته اند؟ قطعا فایده داشته اند.

دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.

کانال مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
🔲⭕️از هوش استراتژی تا رقص استراتژی با تدریس دکتر مجتبی لشکربلوکی
دوره تفکر استراتژیک کاربردی (هوش استراتژی)
دوره مدیریت تحولات استراتژیک
دوره رقص استراتژی (برنامه ریزی استراتژیک پیشرفته)
تخفیف ۲۸٪


اطلاعات بیشتر و آشنایی با دوره اینجا را کلیک کنید
🔲⭕️بوسه ای که زندگی من را عوض کرد!
دکتر مجتبی لشکربلوکی

اولین بار که پایم به مدرسه باز شد، کمتر از شش سال سن داشتم و جثه ام کوچک بود. آن وقتها مهد کودک و پیش دبستانی در روستا نبود و دانش آموزان غیررسمی به نام "مستمع آزاد" در کلاس اول می نشستند. جایم آخر کلاس و هم نیمکتی ام سکینه؛ جثه ای درشت و حرکاتی کند داشت. مبتلا به فلج مغزی بود. هیچ کدام از ما توسط معلم و سایر دانش آموزان به حساب نمی آمدیم. کار من این بود که دست سکینه را بگیرم تا بتواند حروف را به سختی بر کاغذ بنویسد. پائیز به آخر نرسیده؛ سکینه خزان شد. کالبد بی جانش را پیچیده در پتو بر تخته گذاشتند. سکینه که رفت من هم دل و دماغی برایم نماند؛ مدرسه را رها کردم. سال بعد که به سن مدرسه رسیدم، هنوز جثه ام ریز بود. با این تصور که هنوز مستمع آزادم، من را بر روی نیمکت آخر کلاس نشاندند.
معلم ما خانم معلمی بود تازه کار که از دانشسرای عشایری آمده بود. نامش ثریا در لباس های رنگین عشایری همچون طاووس بود و صورت شادابش در میانه شبستان چارقد و لچک و طرّه زلفهای سیاهش چون خوشه پروین می درخشید. دبستانهای ما هنوز زیر سایه تعلیمات عشایری بودند و خود، از عشایر و دست پرورده آن عشایر زاده دانشمند (قاسم صادقی)که دلبسته طبیعت بود و عاشق زندگی، به شاگردانش گفته بود که با لباس خودشان بر سر کلاس بروند. لباسی پر نقش و نگار با الهام از طبیعت همان منطقه.
پائیز و زمستان گذشت و بهار از راه رسید. من دانش آموز رسمی بودم نشسته بر آخرین نیمکت، خاموش و منتظر که نام"مستمع آزاد" را یدک می کشیدم. تعطیلات نوروز که تمام شد معلم شروع به پرسیدن کرد. اما همه درسها در چهارده روز تعطیلی از کله ها پریده بود.
کسی جواب نداد. دوباره پرسید. با ترس دست بلند کردم و گفتم:
- خانم اجازه!
-مگر بلدی؟
-خانم اجازه بله
-بفرما
برای نخستین مواجهه رسمی با تخته سیاه به پیش تاختم. قامتم به تخته سیاه نمی رسید. با بزرگواری و مهربانی یا شاید ترحم، چهار پایه ای زیر پایم گذاشت و من مسلط، سراسر میدان فراخ تخته سیاه را یک تنه، با سلاح گچ سفید و رگبار کلمات فتح کردم. معلم جیغی کشید و سرخ شد. از خوشحالی بود یا نمی دانم چه، هر چه بود خم شد، مرا بغل کرد و بوسید.
مهربانی او در میان امواج عطرآگین گردن آویز میخک دوچندان بر من نشست. مرا بر نیمکت اول نشاند و دفتری از وسایل شخصی خود به من هدیه داد. همان سال شاگرد اول شدم و سالهای دیگر هم(منسوب به دکتر سهراب صادقی فوق تخصص مغز و اعصاب)

☑️⭕️تجویز راهبردی:
هوارد گاردنر، استاد دانشگاه هاروارد و روانشناس معروف و معاصر، نظریه ای دارد به نام هوش های چندگانه. او می گوید هوش صرفاً هوش ریاضی یا همان IQ نیست. او اول هشت هوش و در نهایت ده هوش را شناسایی کرد: هوش های موسیقایی، تصویری_فضایی، کلامی_زبانی، جسمی_حرکتی، منطقی_ریاضی، درون فردی، برون فردی، طبیعت‌گرا، اخلاقی و بالاخره هوش وجودی

آنچه زندگی را هیجان‌انگیز می‌کند در واقع این است که افراد مختلف ترکیبی ویژه از هوش ها و استعدادها هستند و از ترکیب یکسانی تشکیل نشده‌اند. همه انسان‌ها باهوش‌اند فقط شکل های متفاوتی از هوش نسبت به هم دارند. همین نکته ساده را اگر بپذیریم سه کار باید بکنیم:
1-موفقیت را فقط یک بعدی تعریف نکنیم. اگر بچه ما در ریاضی ضعیف است، ایرادی ندارد. شاید او نویسنده بزرگ جهانی باشد. مگر نویسندگان، ریاضیات خوبی داشته اند؟
2-هر فردی را به مثابه یک گلوله استعداد (بسته استعداد کشف نشده) نگاه کنیم. همان بچه کم‌حرف خجالتی بدلباس شاید بزرگ ترین مجسمه ساز قرن باشد.
3-موفقیت های کوچک دیگران -می تواند یک کودک باشد یا کارمند تازه وارد، یک کارآفرین جوان باشد یا یک برنامه نویس 16 ساله- را جدی بگیریم. فراموش نکنیم یک بوسه چه تاثیری می تواند در سرنوشت آدمی بگذارد.

یکی از تعاریف توسعه این است: افزایش گستره انتخاب افراد از طریق قابلیت ها و محیط توانمندساز. نهادها (به ویژه نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی) را به گونه ای طراحی کنیم که امکان تست و کشف و پرورش استعدادهای متفاوت وجود داشته باشد و نه اینکه همه را یک شکل، یک سان و یک گونه پرورش دهیم. نهادها باید آزادی و گستره انتخاب را افزایش دهند و نه آن که انسان هایی با هوش و استعدادهای مختلف را محدود، محصور و مجبور کنند. مثلا همین که آزادی تغییر رشته وجود داشته باشد کمک می کند فرد بتواند مسیر خودش را در زندگی دوباره پیدا کند نه اینکه گرفتار تصمیمات اشتباه قبلی خود باقی بماند.
شاید من و شما نتوانیم کشورمان را تغییر دهیم، اما می توانیم کمک کنیم ده استعداد کشف نشده، راهشان را در زندگی و کسب وکار پیدا کنند و انتخاب هایشان گسترده تر شود. اینگونه همه ما می توانیم یک کنشگر توسعه باشیم. از منظر توسعه، هیچکس مستمع آزاد نیست!

کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
💎تفاوت بزرگ بین پیش‌بینی و واقعیت.

به طور میانگین افرادی که در نظر سنجی ما برای پیش بینی بازده تابستان ١٤٠٠ شرکت کرده بودند(بیش از سه هزار نفر)، متصور بودند که در تابستان ١٤٠٠ سرمایه گذاری در یک دارایی کم ریسک مثل اوراق با درآمد ثابت و سپرده بانکی بهترین تصمیم است چون احتمالا به دلیل فضای حاکم بر بازارهای سرمایه گذاری در فصل بهار ١٤٠٠، تفکر غالب این بوده که بازارهای پر ریسک مثل بازار سهام و بازار رمزارز بازده مناسبی نخواهند داشت.
بررسی بازده واقعی بازارها در تابستان ١٤٠٠ نمایانگر یک نتیجه جالب و آموزنده است. دقیقا پر ریسک ترین بازارها در این فصل بیشترین بازدهی را برای سرمایه گذاران به ارمغان آورده اند. بازار رمزارز ٤٨ درصد و بازار سهام ٢٩ درصد بازدهی عاید سرمایه گذاران کرده در حالیکه نهایت بازده سرمایه گذاری‌های کم ریسک مانند اوراق با درآمد ثابت و سپرده بانکی حدود ٥ درصد بوده است.

مدیریت سرمایه دایموند؛
آینده مطمئن سرمایه شما

@DiamondCMG
💎دور سوم پیش بینی فصلی ۸ بازار سرمایه گذاری،پاییز ۱۴۰۰.
از اول تا پایان پاییز امسال، کدام بازار بیشترین بازده را خواهد داشت؟
پایان فصل پیش بینی جمعی را با واقعیت مقایسه خواهیم کرد. مدیریت سرمایه دایموند
Anonymous Poll
21%
سهام (بورس تهران)
28%
ارز دیجیتال (بیت‌کوین)
6%
املاک و مستغلات
7%
طلا و سکه
7%
دلار و سایر ارزها
3%
خودرو
2%
اوراق با درآمد ثابت
2%
سپرده بانکی
1%
سایر بازارها و حوزه‌های سرمایه
22%
نمی‌دانم و فقط مشاهده نتایج
🔲⭕️روایتی از مساله توسعه نیافتگی ایران
سخنران: دکتر مجتبی لشکربلوکی
نشست آنلاین با هماهنگی دانشگاه مازندران
شرکت برای عموم آزاد است.
زمان برگزاری: پنجشنبه این هفته ۲۲ مهر ماه ساعت ۶ بعدازظهر
لینک ورود به نشست در نرم افزار آدوب کانکت
http://webinar.umz.ac.ir/eco
در زمان ورود گزینه میهمان (Guest) را انتخاب کنید. توصیه می شود اگر تا کنون از این نرم افزار استفاده نکرده اید قبل از نشست آن را تست کنید.
شماره تماس برای دریافت اطلاعات بیشتر یا در صورتی که برای اتصال مشکل داشتید
09117918562
🔲⭕️کتاب خلاصه خوشبختی، ۱۵ تکنیک از ۱۲ کتاب منتشر شد.
به قلم دکتر مجتبی لشکربلوکی
بسیار مناسب برای هدایای شخصی یا سازمانی

برخی تکنیک های اشاره شده در این کتاب:
ایکیگای
دایره زورو
حالت غرقگی
بی خیالی استراتژیک؛ آستانه بی خیالی
تمرین تهیدستی رنج داوطلبانه
خاموش کردن ماشین تولید حسرت
تجسم منفی
تردمیل خوشبختی
آهستگی
تمرکز بر مخرج کسر
تعلیق/دستکاری زمانی/ اوج پایان

⭕️تمام عواید این کتاب صرف امور فرهنگی یا عام المنفعه خواهد شد

راه‌های تهیه کتاب
📌تماس با شماره 09101932114
📌ثبت سفارش از طریق تلگرام
@nashrshams
📌سفارش از طریق دایرکت اینستاگرام
https://b2n.ir/w58405
📌سفارش مستقیم کتاب از وبسایت انتشارات
https://b2n.ir/n19821
📌 نسخه الکترونیک کتاب را از اپلیکشن طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/98870/
🔳 اگر بیست سال پیش در یکی از این حوزه ها (مسكن، بورس، بانک،ارز ، طلا و خودرو) یک میلیون تومان سرمایه گذاری کرده بودید، اکنون پول شما چند برابر شده بود؟

توضیح١: ممکن است برخی از این اعداد با ذهنیت و حافظه کوتاه مدت شما همخوانی نداشته باشد و عجیب باشد.

توضيح ٢:به زودی گزارش کامل و تحلیلی اين اطلاعات در کانال تلگرامي شرکت مدیریت سرمایه دایموند منتشر خواهد شد.

مديريت سرمايه دايموند
آينده مطمئن سرمايه شما

@DiamondCMG
🔲⭕️آفتابه لگن؛ هفت دست! استراتژی؛ هیچی!
دکتر مجتبی لشکربلوکی

یک واقعیت غم انگیز؛ ایران جزو با سابقه ترین کشورهای دنیا در زمینه برنامه توسعه است. شاید هیچ کشوری به اندازه ایران برنامه توسعه ننوشته است. ما از سال ۱۳۲۸ تا کنون ۱۱ برنامه توسعه (پیش و پس از انقلاب) نوشته ایم و داریم می رویم برای دوازدهمینش.
در شرکت ها هم وضعیت همین است. میلیاردها تومان و هزاران ساعت صرف برنامه ریزی استراتژیک می شود اما وقتی با خودمان خلوت می کنیم احساس می کنیم بی فایده بوده است. چرا؟

امروزه همه سازمان ها بیانیه های زیبا دارند و اسناد راهبردی. فرآیندهای عریض و طویل و جلسات طولانی اما ته قضيه چیزی در نمی آید. میان این همه سند و نوشته و گزارش، یک چیز مفقود است: استراتژی.
مفهوم استراتژی زاييده رقابت و محدوديت است. ما (انسان ها و کسب وکارها و ملت ها) در جهانی پر از رقابت و محـدوديت زنـدگی می‌کنیم. زمان محدودی داریم. توان محدودی داریم. پول محدودی هم داریم. اعتبارمان هم محدود است. نمی‌توانیم در همه حوزه‌ها ورود کنیم. نمی‌توانیم در همه عرصه ها عالی باشیم. نمی توانیم به همه موضوعات توجه کنیم. صرف منابع محدود در انبوهی از موضوعات (مهم و غيرمهم) جریمه‌اش واگذاری بازی به کسانی است كه منابع محدود خـود را بر موضوعات مهم و درست متمركز كرده اند.

مثلا در کسب و کار: شرکت بهار روی مشتریان هدف (مناطق شهری، طبقه متوسط دارای تحصیلات دانشگاهی و کارمند) تمرکز می کند ولی شرکت پاییز مشتری هدف خود را مشخص نمی کند و توان محدود خود را به صورت پراکنده و تصادفی به هر مشتری ای که در سازمان را بکوبد تخصیص می دهد. کدام موفق خواهند بود؟

یا مثلا احمد در شبانه روز زمانش را به یادگیری زبان فرانسه، بیگ دیتا و هوش مصنوعی تخصیص می دهد چون تشخیص داده است جهان آینده، دنیای دیتا، رباتیک، ماشین های هوشمند و روابط بین الملل است. محمود همان زمان را دارد اما وقتش را به هر چه پیش آید تخصیص می دهد. چون نقطه تمرکزی ندارد. چون مساله ای ندارد!

ماهیت استراتژی، تشخیص مسایل و موضوعات اصلی و تمركز منابع (زمان و توان و سرمایه و ارتباطات) در جهت تحقـق منـافع نهفتـه در آنهاسـت. فلسـفه استراتژی ساده است: مهم ترین مسایل‌ات را بشناس، روی آن ها تمرکز کن. برای آن ها جواب پیدا کن و دو دستی بچسب به عملی کردن آن پاسخ ها و منابع‌ محدودت را به آن ها تخصیص بده تا دستيابی به موفقیت تمرکزت را از دست نده. بـدون شناخت و شکار سوالات استراتژیک و تمرکز توان و زمان و تخصیص منابع به آن سوالات، به موفقیت استراتژیك نمی‌رسیم. فرمول خلاصه استراتژی: تشخیص + تدبیر + تخصیص.

افراد و کسب وکارها و ملت ها نه‌تنها باید هوشمندانه برای مسائل چاره‌جویی کنند بلکه مهم‌تر از آن، باید هوشمندانه مسائل را انتخاب کنند. یکی از عوامل مهم موفقیت کشورها و سازمان‌های موفق، دقت فراوان آن‌ها در انتخاب صورت‌مساله‌ای است که باید برای آن‌وقت بگذارند. بسیارند سازمان‌هایی که وقت و توان زیادی را صرف موضوعات و مسائلی می‌کنند که به فرض حل شدن، کمک چندانی به تحقق هدف نهایی آنها نمی‌کند. حکمرانانی که نتوانند مسایل اصلی عصر و زمان خود را بشناسند و جواب های درست برای آن مسایل طراحی و اجرا کنند. زندگی شهروندان هم نسل خود و احتمالا نسل بعدی را تباه می کنند.

⭕️☑️تجویز راهبردی:
بگذارید با سه سوال این مطلب را به پایان ببریم:
• مهم ترین مساله‌ای که من در زندگی شخصی ام یا در کسب وکارم یا در کشور در سه سال آینده (یا تا ده سال آینده) باید به آن توجه کنم چیست؟ (تشخیص یا مساله یابی استراتژیک)
• پاسخ من، انتخاب من، جواب من، اقدامات من، طراحی من در قبال سوالات استراتژیکی که تشخیص داده ام چیست؟ آیا جواب من یک پاسخ و انتخاب مشخص است یا کلی گویی؟ از کجا می توانم از درستی پاسخ خودم اطمینان حاصل کنم؟ (تدبیر یا پاسخ یابی استراتژیک)
• آیا زمان و توانی که روی مسایل و پاسخ های استراتژیک می گذارم با بقیه مسایل و موضوعات زندگی یا کسب کارم یا کشورم یکی است؟ آیا به عوامل و منابع لازم برای پاسخدهی به سوالات استراتژیک دستیابی دارم؟ (تخصیص و/یا دستیابی استراتژیک)

این سوالات ارزش آن را دارند که بارها و بارها به آن فکر کنیم.
استراتژی انشا نویسی نیست. مشتی جملات زیبا و باکلاس نیست. استراتژی آرزو نیست. استراتژی یعنی چند انتخاب دردناک سرنوشت ساز. تفاوت آدم ها، کسب وکارها و کشورهای موفق در فکر کردن به همین سه سوال نهفته است. این فرمول ساده را بخاطر بسپارید: تشخیص، تدبیر، تخصیص!

کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
2024/09/29 22:28:45
Back to Top
HTML Embed Code: