گل چو خندید محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق بسامان نشود ...
- صائب تبریزی
سر چو آشفته شد از عشق بسامان نشود ...
- صائب تبریزی
تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد
من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری ...
- سعدی
من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری ...
- سعدی