Telegram Web Link
بهم گفته بود باهم باشیم ، تهش تا کجا ؟
نمیدانست من تهش را در عمق چشمان سبزش میدیدم
مگر میشود مجنون باشد ، تا ته دنیا نرفت
مگر میشود در کنار تو بود ادامه نداد
ولی مجنون این قصه رفت
رفت ندید فرو ریختن روح و روان این لیلی جوان را
رفت نشنید صدای شکستن قلبش را
در جوابش گفتم : تا ته دنیا ، خندید
اری خندید ندانست قلبم چگونه خودش را به قفسه سینم می کوبید
نمیدانست لبم ماسید از طرز خندیدنش
خندیدم . این همان لبانی نبود که می‌گفت باید یکبار حسش کنم؟
کو پس مجنون این دل کجاست ؟
رفت ولی بهار و تابستان آمده است ؛ مهمان سبز پوش ما به رسم نبودنش ، به یاد چشمانت نیز سبز پوشیده است .
- الی / در اسفند 1401
برگرفته از شبی که برای اخرین بار بهت زنگ زدم .
« فتبارک الله احسن الخالقین »
یعنی اینکه خدا تورو گذاشت جلو راه زندگی من و قلبم یهو به تموم اعضای وجودم گفت که : بنگرید و ببینید که خدا بهترین آفرینندگان است ^^||°°
#شبت_بخیر_قلبــم 🌘🌙
• میم‌سین ``
تراپیستم امروز گفت:
تو اومدی از آتیش مراقبت کنی و سوختی، معلومه که درد داره..!
جای خالی را با آغوش مناسب پر کنید (: 🫂♥️
بعد از مدت ها در جنگ و جدال بین مغز و قلبم ؛ تصمیمی با جسم و روحِ زخمی ام گرفتم که بروم و حقیقتی را اِفشا کنم
_ دوست دارم .
بعد گفتنش چشم هایم تمایل شدیدی به خواب داشتند ، قلبم با تمام توان خود را به قفسه های سنگی این سینه می کوباند . .
خون در رگ هایم سرد بود گویی زمستان
در رگ هایم جریان داشت .

دست هایم چو مقوایی چروک شده به اطلاق به تنم آویخته شده بود
به یک باره تمام درد و رنج های دنیا به تیری زهرآهگین به قلبم فرود امد . .
ترس را میدیدم در چشم هایم که چگونه سیاهی مردمک را می بلعید پاهایم لغزید و تحمل ایستادن را نداشتن ، به ارامی روی خاک سرد به زانو در امدم و لبخندی مملو از رنج و درد بر چهره ام نقش بست . .
صدای پشیمانی در تنِ رنجورم چو اتشی
در وجودم زبانه کشید
امید هایم برای زندگی در زندانِ جمجمه بال به پرواز دادند و رفتند تنها دارایی هایم از این دنیا امید و  دوست داشتنِ او بود!
این شب تابستانی سرد بود برایم
تابستانی که از رود های یخ زده سرچشمه میگرفت و مرا کشت .
و اما تو سنگدل تر از ان بودی تمام دارایی هایم را به باد دادی با یک کلام ،که گوش
هایم را عاجز کرد کلامی که در سرم غوغایی به پاکرد و سلاحی شد
برای شلیک به منه تنهایِ دلباخته .
بعداز مدت ها  دیگر مهم نیست کجایی
دگر مهم نیست باشی یا نباشی
دلت با من هست یا نه
دگر مهم نیست زدی زیر هر انچه قول دادی
دگر مهم نیست برای کی می‌خوانی
من بعد مدت هاساعت فراموش کردم درست زمانی که باران شست گرد غبار این ده را فراموشت کردم
درست زمانی که زمستان اخرین ریتم خود را میزند فراموشت کردم
دادم هر انچه را با تو داشتم در این سینه به دست باران
که بشورد دگر  خاطرات مجنون را
که ببارد بر روی اتش این دل
گفته بودم بر گرد ولی دیگر نه
دیگر نه دیوانه ای منتظر مجنون است نه لیلی ان دخترک سابق . .
-
بهمن 1401 / در یک شب بارانی
شب یعنی که تو باشی و دل و گوشه ی دنجی باشد(:
#شبت_بخیر_دلبرم 🌙🌑
میم‌سین ``
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#لانگ_دیسنس فقط یعنی فاصلهٔ بین من و من قبلی :))``
تو دقیقا همون ادمی که دعا میکنم
هیچوقت خدا از من نگیرتت. :))``
بمب گذاری  میشود گاهی شهر دل هر انسانی ،
همیشه ویرانی ها از رفتن ها نیست گاهی از جا گذاشتن هاست
از حواس پرتی ها از دیر بغل گرفتن ها ،
از هوای دل هم را نداشتن ها
از امروز فردا گفتن ها ...
از لج کردن ها
می آید ...
تا بمب ها منفجر نشده
تا دیر نشد ِ و آبادی احساستان
ویرانه نشده است ....
دوستت دارم هایی که میشنوید را قاب بگیرید،
دستهایی که به طرفتان دراز میشود را سفت بچسبید ،
و تا دیر نشده بفهمید
همیشه قرار نیست زندگی رویایی باشد
اما باید همیشه زندگی در جریان  باشد !

کسی آخرین سیم بمب  را میتواند قطع کند و وضعیت را به حالت سفید در بیاورد که ماندن را بلد باشد
که جواب های را با هوی ندهد ...
که با بد و خوب
طرفش بسازد ...
وگرنه هر لحظه ممکن است منفجر شود
کاشانه ی دنج احساس .
- شهرزاد ``
‹ دلـبرانـہ ›
قصدِمن‌ازحیات ، تماشای‌چشمِ‌توست.
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ ایم ..
• سعدی
کسی چه میداند شاید کسی
گوشه ای از شهر  متروکه ی این  روزهای ما ،
کلی آغوش و خنده و دل نترس احتکار و انبار کرده باشد ؛
کاش دستش زودتر رو شود
کاش دوباره به پخش  بازار برسد
◞این دارایی محروم شده از ما به ما . :)'◟
- یادداشت یک دیوانه
به قولِ محمود درویش :
- مرا برگردان به حالی که قبل تو بودم
و بعد برم گردان . .
#شبت_بخیر_زیباترین 🌙🌑🌱
« أنتَ‌ حلٌ‌ بِهذا البَلد وَ أشارَت‌ اِلی‌قلبِها . . »
2024/09/27 21:35:09
Back to Top
HTML Embed Code: