Telegram Web Link
شعر یعنی کِه؛
سَر صُبح کسی مثل شما !
باعث روشنی حضرت خورشید شود...

#صبح_بخیر_دلبـر 🌞🌻
تصادفی با یکی آشنا میشی ولی بعدش کارت به جایی میکشه که اگه تصادف میکردی دردش کمتر بود.
یکی رو داشته باشی که همه حس های خوب و باهاش تجربه کنی ((((((:
دل تنگم و دلتنگ نبودی که بدانی چه کشیدم
عاشق نشدی لنگ نبودی که بدانی
چه کشیدم
کو قطره اشکی که به پای تو بریزم که بمانی؟
بی اسحله در جنگ نبودی
که بدانی چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنی داغ ندیدی
دل بسته به یک سنگ نبودی که بدانی
چه کشیدم ❤️‍🩹 ‌.
‹ دلـبرانـہ ›
‹ غمت ؛ غروب همه ی آفتاب‌هاست! ›‌
- من گفتم دردت به جونم .
اما نه درد دوریت :)!
- حس میکنم از یه سنی به بعد دیگه حوصله گرفتن وایب منفی از آدمای دورتو نداری . .
دیگه به این فکر نمیکنی رفیقمه .
کلی خاطره داریم . .
یا حتی بهش احتیاج دارم فلان جا . .
انگاری ظرفیت ملاحظه کردنت پر شده .
بدون توضیح کنار میزاری و عموما میشی آدم بده . .
ولی اوکیه :)))!🔓'💭'🚶🏻‍♀
خدا برای آسمان قلبم ، ماهم را نگه دارد (:♥️||
#شبت_بخیر_ماه_من 🌙
• میم‌سین `°°
و ما زال يرتجف قلبي  حين اصادف
كشعور الكفيف الذي يقراء بأصابعه رسالة حب

و هنوز وقتی با او روبرو می شوم قلبم می لرزد
مثل احساس یک نابینا که با انگشتانش نامه عاشقانه می خواند(:


#صبح_بخیر_قشنگـــم♥️🌤
- خودتان را به زور در قلب هیچ آدمی جا ندید . .
جا نمیشوید ، مچاله میشوید .
در رگهایم این تو بودی که می دویدی ، ♥️'
هیچ وقت دوستم سجاد را از یاد نمی برم .
پسری بود مودب و البته کمی مذهبی. دوچرخه ای داشت بسیار زیبا و به قول معروف دنده کلاجی. 2 کمک فنره و چه و چه!
بسیار وابسته به دوچرخه مشکی رنگش...
تماما به او می گفتم حیف است... چفت و بندش کن. نا غافل دزد می زند و داغش به دلت می ماند!
او هم در جواب می گفت: قفل می خواهم که چه! روزی یک بار برایش آیت الکرسی میخوانم که نبرند! خدا پناهش است...
شش ماهی جواب داد اما امان از دزدی که نمی دانست این دوچرخه آیت الکرسی خوانده شده است. برد!
داغش ماند به دلش و یک عمر غلط کردم!
حالا شده داستان ما!
انگار آیت الکرسی خوانده ایم برای عشقمان و هر روز دوستت دارم های بی عمل!
می برند آقا! داغش به دلتان می ماند! عمل کنید . .
‹ دلـبرانـہ ›
- من گفتم دردت به جونم . اما نه درد دوریت :)!
این صمیم قلب که میگن کجا میشه؟!
دقیقا از همونجا میخوامت.
(:
بهم گفته بود باهم باشیم ، تهش تا کجا ؟
نمیدانست من تهش را در عمق چشمان سبزش میدیدم
مگر میشود مجنون باشد ، تا ته دنیا نرفت
مگر میشود در کنار تو بود ادامه نداد
ولی مجنون این قصه رفت
رفت ندید فرو ریختن روح و روان این لیلی جوان را
رفت نشنید صدای شکستن قلبش را
در جوابش گفتم : تا ته دنیا ، خندید
اری خندید ندانست قلبم چگونه خودش را به قفسه سینم می کوبید
نمیدانست لبم ماسید از طرز خندیدنش
خندیدم . این همان لبانی نبود که می‌گفت باید یکبار حسش کنم؟
کو پس مجنون این دل کجاست ؟
رفت ولی بهار و تابستان آمده است ؛ مهمان سبز پوش ما به رسم نبودنش ، به یاد چشمانت نیز سبز پوشیده است .
- الی / در اسفند 1401
برگرفته از شبی که برای اخرین بار بهت زنگ زدم .
« فتبارک الله احسن الخالقین »
یعنی اینکه خدا تورو گذاشت جلو راه زندگی من و قلبم یهو به تموم اعضای وجودم گفت که : بنگرید و ببینید که خدا بهترین آفرینندگان است ^^||°°
#شبت_بخیر_قلبــم 🌘🌙
• میم‌سین ``
2024/09/27 21:24:19
Back to Top
HTML Embed Code: