یه دیالوگی بود تو سریال زخم کاری میگفت:
بعضی چیزا آخرش شاید خوب نباشه،
ولی قشنگه...
و چه آدمایی که میدونستیم رابطه با اونا آخرش خوب نیست، ولی حفظش کردیم
چون روز و شبمون با اونا قشنگ بود :)
یه دیالوگی بود تو سریال زخم کاری میگفت:
بعضی چیزا آخرش شاید خوب نباشه،
ولی قشنگه...
و چه آدمایی که میدونستیم رابطه با اونا آخرش خوب نیست، ولی حفظش کردیم
چون روز و شبمون با اونا قشنگ بود :)
‹ دلـبرانـہ ›
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم.
چرا صدایم کردی؟
چرا؟
- حسین پناهی
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم.
چرا صدایم کردی؟
چرا؟
- حسین پناهی
أنت مشمس
يشرق كل صباح
على نافذة عيني
• تو آفتابۍ
• هر صبح نوࢪمیپاشۍ
• بر پنجره؎چشمانم:) 👁🌤🌿ִֶָ
#صبح_بخیر ♥️
يشرق كل صباح
على نافذة عيني
• تو آفتابۍ
• هر صبح نوࢪمیپاشۍ
• بر پنجره؎چشمانم:) 👁🌤🌿ִֶָ
#صبح_بخیر ♥️
گر ز آزردن من هست غرضِ مردن من؛
مُردم! آزار مکش از پی آزردن من :)
- شعرِ ٬ وحشی بافقی .
مُردم! آزار مکش از پی آزردن من :)
- شعرِ ٬ وحشی بافقی .
جک دوست داشت زندگی کنه ولی رُز
دوست داشت بمیره!
_ بعد غرق شدن کشتی ، جک برای
رز میمیره و رُز هم برای جک زندگی میکنه .
دوست داشت بمیره!
_ بعد غرق شدن کشتی ، جک برای
رز میمیره و رُز هم برای جک زندگی میکنه .
میگم که دوست دارم ، مثلِ محمد شیرین
زاد که میگه :
در آغوشات غربتام را ،از یاد بردم
و تو را چون وطنی که
از من دور بود دوست داشتم .
یا مثلِ جناب سعدی ، که میگه
چنانت دوست می دارم . .
که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
و الانم مثلِ طالب املی ام که میگه :
اشفته ام ز بی سر و سامانی حال .
زاد که میگه :
در آغوشات غربتام را ،از یاد بردم
و تو را چون وطنی که
از من دور بود دوست داشتم .
یا مثلِ جناب سعدی ، که میگه
چنانت دوست می دارم . .
که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
و الانم مثلِ طالب املی ام که میگه :
اشفته ام ز بی سر و سامانی حال .
‹ دلـبرانـہ ›
ما همه چیز را نقض کردیم!
بالاتر از سیاهی رنگی نبود اما؛ ما فراتر از سیاهی را هم دیدیم. برای ما، به مو رسید پاره هم شد ، ولی با این حال جنگیدیم
طرد شدیم و دوام آوردیم، رمقی در جان نداشتیم، با دستان خود آرزوهایمان را زیر خروارها خاک دفن کردیم و با حسرتی بر دل نشسته، دیگر رنگِ رویا به خود ندیدیم، به صبح فردا امیدی نداشتیم، صبرمان کفاف رنجمان را نمیداد اما؛
دوام آوردیم ما دوام آوردیم و نقض کردیم؛
انچه را که انسان وضع کرده بود .
- به قلم: مریم عباسی 🔐'🧡 .
بالاتر از سیاهی رنگی نبود اما؛ ما فراتر از سیاهی را هم دیدیم. برای ما، به مو رسید پاره هم شد ، ولی با این حال جنگیدیم
طرد شدیم و دوام آوردیم، رمقی در جان نداشتیم، با دستان خود آرزوهایمان را زیر خروارها خاک دفن کردیم و با حسرتی بر دل نشسته، دیگر رنگِ رویا به خود ندیدیم، به صبح فردا امیدی نداشتیم، صبرمان کفاف رنجمان را نمیداد اما؛
دوام آوردیم ما دوام آوردیم و نقض کردیم؛
انچه را که انسان وضع کرده بود .
- به قلم: مریم عباسی 🔐'🧡 .
EbiAali/ZarabaneGhalb
ᝰ@l0vely_musiic 𖦤
#New🔥♪
🎙 ابی عالی
🎼ضربان قلبم
#مازندرانی
♥️⃝⃔🖇 www.tg-me.com/Delbarane_chnll ⎙
🎙 ابی عالی
🎼ضربان قلبم
#مازندرانی
♥️⃝⃔🖇 www.tg-me.com/Delbarane_chnll ⎙
-الذي يحب هل يعود ؟
+الذي يحب لا يرحل ياعزيزي.
-كسی كه عاشق باشه برمیگرده؟
+كسی كه «عاشق» باشه نميره عزيزم . :)))
#صبح_بخیر🌈🩵
+الذي يحب لا يرحل ياعزيزي.
-كسی كه عاشق باشه برمیگرده؟
+كسی كه «عاشق» باشه نميره عزيزم . :)))
#صبح_بخیر🌈🩵
جدا مشو دمی از پیش دیدهام ای اشک!
که یادگار من از یار بیوفای منی
-شعرِ ٬ابوتراب جلی .
که یادگار من از یار بیوفای منی
-شعرِ ٬ابوتراب جلی .
نیاز مندم به تو، به تو احتیاج دارم شدید .
مثلِ وابستگیِ ماهی به آب
میخواهمت عجیب . .
مثلِ نشستنِ اولین برفِ روی زمین!
مثلِ تشنگیِ کویرِخشک و خالی برای باران
و من اینجا برای تو دلتنگم عمیق
دلتنگ مثلِ مادری که بعدِ چند سالِ
دوری ؛ فرزندش را به آغوش کشیده باشد .
مثلِ دخترِ چند ساله ای که گم کرده
باشد عروسکش را . .
شیرینِ همیشگی من دلبر نازنین من .
توی دنیایی که خدا دستِ آدمهارا از دو گوشه ی شهر میگیرد و وصلِ هم میکند ؛
توی دنیایی که تورا برای آشفته بازارِ روز
هایم کنار گذاشت، من اما به تو من نیازمندم عجیب، مثلِ نیاز آدم به هوا
مثل نیاز آدم به حوا :))'
مثلِ وابستگیِ ماهی به آب
میخواهمت عجیب . .
مثلِ نشستنِ اولین برفِ روی زمین!
مثلِ تشنگیِ کویرِخشک و خالی برای باران
و من اینجا برای تو دلتنگم عمیق
دلتنگ مثلِ مادری که بعدِ چند سالِ
دوری ؛ فرزندش را به آغوش کشیده باشد .
مثلِ دخترِ چند ساله ای که گم کرده
باشد عروسکش را . .
شیرینِ همیشگی من دلبر نازنین من .
توی دنیایی که خدا دستِ آدمهارا از دو گوشه ی شهر میگیرد و وصلِ هم میکند ؛
توی دنیایی که تورا برای آشفته بازارِ روز
هایم کنار گذاشت، من اما به تو من نیازمندم عجیب، مثلِ نیاز آدم به هوا
مثل نیاز آدم به حوا :))'
‹ دلـبرانـہ ›