مرا برای روز مبادا کنار بگذار !
مثل مسافر خانه ای متروکه ام در
جاده ای سوت و کور ؛
یک روز خسته از راه میرسی و جز آغوش
من برایت پناهی نیست 🫂🫀
مثل مسافر خانه ای متروکه ام در
جاده ای سوت و کور ؛
یک روز خسته از راه میرسی و جز آغوش
من برایت پناهی نیست 🫂🫀
در عشق دوچیز است که پایانش نیست
اول سرِ زلفِ یار و آخر شبِ ماست...
شب بخیر دلبــرم❣🌚✨
•| حزینلاهیجی |•
اول سرِ زلفِ یار و آخر شبِ ماست...
شب بخیر دلبــرم❣🌚✨
•| حزینلاهیجی |•
دلم یک صبح میخواهد به بوی زلفت آغشته
کند عطرش جهان مست و
مرا هم زندگی بخشد :)♥️
صبحت بخیر قشنگــم🌝✨🪴
|هماکشتگر|
کند عطرش جهان مست و
مرا هم زندگی بخشد :)♥️
صبحت بخیر قشنگــم🌝✨🪴
|هماکشتگر|
دختره دیوونه بود . . .!
وقتی سرما میخوردم یهو زنگ میزد میگفت :
من نمیدونما فردا رأس ساعت یازده توی میدون انقلاب جلوی سینما مرکزی منتظرتم !
جوری حرفشو قاطعانه میزد که جای بحث ؛
واسه هیچ بنی بشری نمیذاشت ! .
از دور دیدمش . . . اینقدر هول کرده بود که مقنعهاش دو تا خط داشت ! کولشو از رو دوشش جابه جاکرد پرواز کرد سمتم . . . دیگه نفهمیدم چیام کیام ؟! کجام ؟! دستامو باز کردم و غرقش کردم تو آغوشم . میتونستم با تمام وجودم تپش های قلبشو حس کنم :) . . .
از خودم جداش کردم زل زدم تو چشماش ، بوسه ای نثار پیشونیش کردم و زمزمه کردم :
به مولا میپرستمت :) جوری خندید که افتادیم تو چال لپش^^ . از تو کولهاش یه آبمیوه در آورد و چپوند تو دستم و یه اخم ساختگیم به خودش گرفت و گفت : اینو تا ته نخوری هیچ جا نمیریم خب ؟! . دستاشو از تو دستم کشید بیرون و گفت : ساعت چند قرصاتو خورده بودی ؛ نکنه از وقتش گذشته باشه ! ببین چقدر بی دقتی . . . ببین اصلا حواست به خودت نیست ! مگه میذاشت حرف بزنیم ! گفتم : خوردم دلبر تو نگران نباش . . .!
گفت : میشه میشه نگرانت نبود . . .؟!
راستش دروغ چرا !؟
ذوق کردم از این همه نگرانیش ...که هست :)
که دارمش برای خود خود خودم ! :)
نشستیم رو نیمکت . یهو عطسه کردم . میخواست شروع کنه گفتم : نه دلبر ، خوبم سردم نیست .چشماشو قفل کرد تو چشمام . یه دله سیر نگاشون کردم . . . یه دل سیر .!
یهو چشماش اشکی شد چونش لرزید . بگم اون موقع نمردم دروغ گفتم ! دستمو گذاشتم زیر چونش ، سرشو اوردم بالا ، اسمشو صدا زدم گفتم : دورت بگردم نگام کن !! با صدای پر از بغضش گفت : جونم که سهله ؛ حاضرم کل زندگیمو بدم تو هیچیت نشه ! گفتم : خوبم ، با تو خوبم چیزیم نیست که ؛ یه سرماخوردگیه عادیه ! گفت : شاید واسه تو یه سرما خوردگی عادی باشه ، ولی تا وقتی تو خوب بشی ؛ من صدبار جونمو از دست میدم :) . . .
گفتم : مگه جونت نقل و نباته که راه به راه ؛
داری خیراتش میکنی ! دفعه آخرته ها !
دست به سینه نشست و گفت :
اصلا منم باید سرما بخورم ؛ اینجوری نمیشه !
لجباز بود خیلی .
شاید تنها کسی بود که با لجبازی کردناشم ؛
عشق میکردم :) !
-ساره میرزایی
وقتی سرما میخوردم یهو زنگ میزد میگفت :
من نمیدونما فردا رأس ساعت یازده توی میدون انقلاب جلوی سینما مرکزی منتظرتم !
جوری حرفشو قاطعانه میزد که جای بحث ؛
واسه هیچ بنی بشری نمیذاشت ! .
از دور دیدمش . . . اینقدر هول کرده بود که مقنعهاش دو تا خط داشت ! کولشو از رو دوشش جابه جاکرد پرواز کرد سمتم . . . دیگه نفهمیدم چیام کیام ؟! کجام ؟! دستامو باز کردم و غرقش کردم تو آغوشم . میتونستم با تمام وجودم تپش های قلبشو حس کنم :) . . .
از خودم جداش کردم زل زدم تو چشماش ، بوسه ای نثار پیشونیش کردم و زمزمه کردم :
به مولا میپرستمت :) جوری خندید که افتادیم تو چال لپش^^ . از تو کولهاش یه آبمیوه در آورد و چپوند تو دستم و یه اخم ساختگیم به خودش گرفت و گفت : اینو تا ته نخوری هیچ جا نمیریم خب ؟! . دستاشو از تو دستم کشید بیرون و گفت : ساعت چند قرصاتو خورده بودی ؛ نکنه از وقتش گذشته باشه ! ببین چقدر بی دقتی . . . ببین اصلا حواست به خودت نیست ! مگه میذاشت حرف بزنیم ! گفتم : خوردم دلبر تو نگران نباش . . .!
گفت : میشه میشه نگرانت نبود . . .؟!
راستش دروغ چرا !؟
ذوق کردم از این همه نگرانیش ...که هست :)
که دارمش برای خود خود خودم ! :)
نشستیم رو نیمکت . یهو عطسه کردم . میخواست شروع کنه گفتم : نه دلبر ، خوبم سردم نیست .چشماشو قفل کرد تو چشمام . یه دله سیر نگاشون کردم . . . یه دل سیر .!
یهو چشماش اشکی شد چونش لرزید . بگم اون موقع نمردم دروغ گفتم ! دستمو گذاشتم زیر چونش ، سرشو اوردم بالا ، اسمشو صدا زدم گفتم : دورت بگردم نگام کن !! با صدای پر از بغضش گفت : جونم که سهله ؛ حاضرم کل زندگیمو بدم تو هیچیت نشه ! گفتم : خوبم ، با تو خوبم چیزیم نیست که ؛ یه سرماخوردگیه عادیه ! گفت : شاید واسه تو یه سرما خوردگی عادی باشه ، ولی تا وقتی تو خوب بشی ؛ من صدبار جونمو از دست میدم :) . . .
گفتم : مگه جونت نقل و نباته که راه به راه ؛
داری خیراتش میکنی ! دفعه آخرته ها !
دست به سینه نشست و گفت :
اصلا منم باید سرما بخورم ؛ اینجوری نمیشه !
لجباز بود خیلی .
شاید تنها کسی بود که با لجبازی کردناشم ؛
عشق میکردم :) !
-ساره میرزایی
‹ دلـبرانـہ ›
آرزوماینه،دیگهنباشیآرزوم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غروبِ غم هامی :)🌒🌱♥️
• میمسین
• میمسین
• فلتقع بالحب مع شخصا
يرى أن حزنك هو أكبر مصائبه
دلبستهی کسی شو که
غمگین شدن تو بزرگترین
دلنگرانیاش باشد :) ✨
#لاادری
يرى أن حزنك هو أكبر مصائبه
دلبستهی کسی شو که
غمگین شدن تو بزرگترین
دلنگرانیاش باشد :) ✨
#لاادری
SHAHAN-TANGMlSHEDELET
ᝰ@l0vely_musiic 𖦤
#New🔥♪
توام یڪ شب ڪہ بارون بیاد یجا تو تنهاییات تنگ میشہ دلت برامن🌧🌕
♥️⃝⃔🖇 www.tg-me.com/Delbarane_chnll
توام یڪ شب ڪہ بارون بیاد یجا تو تنهاییات تنگ میشہ دلت برامن🌧🌕
♥️⃝⃔🖇 www.tg-me.com/Delbarane_chnll
درین جادو شبِ پوشیده از برگِ گلِ کوکب
دلم "دیوانه" بودن با ترا میخواست :)
خوشا آن نازنین شبها
و آن شبگردی و شب زندهداریهای
دور از خستگی تا صبح
و آن شاباش
و گهگاهی نثارِ ابرهای عابرِ خاموش
و گلبارانِ کوکبها
و کوکبها و کوکبها ...
شبت بخیر دلبرقشنـگــــم🌚🌙☘
•مهدیاخوانثالث
دلم "دیوانه" بودن با ترا میخواست :)
خوشا آن نازنین شبها
و آن شبگردی و شب زندهداریهای
دور از خستگی تا صبح
و آن شاباش
و گهگاهی نثارِ ابرهای عابرِ خاموش
و گلبارانِ کوکبها
و کوکبها و کوکبها ...
شبت بخیر دلبرقشنـگــــم🌚🌙☘
•مهدیاخوانثالث
تنــها یک نگاه از تو کافیست
صبحم"به خیر" شود
همان نگاه را به من برسان
من به صبح نگاهت
محتاجم ....
صبحت بخیر دلبــــــر🌝☀️🪻♥️
•| مریمپورقلی |•
صبحم"به خیر" شود
همان نگاه را به من برسان
من به صبح نگاهت
محتاجم ....
صبحت بخیر دلبــــــر🌝☀️🪻♥️
•| مریمپورقلی |•