📝 سرسی لنیستر: هرچه تعداد آدمایی که دوست داری بیشتر باشه، ضعیفتری؛ کارایی واسشون میکنی که میدونی نباید بکنی؛ نقش یک احمق رو واسشون بازی بازی میکنی تا اونارو خوشحال کنی، تا اونارو امن نگه داری...
📽 Game Of Thrones 2011 - 2019
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Game Of Thrones 2011 - 2019
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "ابراهیم حاتمی کیا" جزو توانمندترین فیلمسازان سینمای ایران است. شخصی که بینهایت در خلق شخصیت و بهخصوص موقعیتهای دراماتیک و تعلیقزا توانمند است. گل سرسبد آثار او "ارتفاع پست" است. فیلمی که درصد زیادی از آن در فضای تنگ یک هواپیما جریان دارد؛ اما به لطف توانایی بسیار زیاد کارگردانش در خلق تنش فوقالعاده جذاب و تماشایی است. شخصیتپردازی این فیلم، بهمانند باقی آثار فیلمساز، فارغ از هرگونه شعارزدگی است و کارگردان هرگز نگاه بالا به پایینی به کاراکترهایش ندارد و این موضوع، آنها را بسیار همراهی برانگیز میکند.
📽 به رنگ ارغوان(۱۳۸۰)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 به رنگ ارغوان(۱۳۸۰)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "ترس" ساختهٔ "روسلینی" بزرگ فیلمی است با محوریت موضوع خیانت. حال و هوای فیلم ما را به یاد فیلم دیگر "روسلینی" با همین تم میاندازد: "سفر به ایتالیا"، "journey to Italy". جالب آنکه هر دو فیلم در ۱۹۵۴ ساخته شدند. تمهای اصلی "ترس" شامل خیانت، حسرت، و اضطراب است. اگر خلاصهای مختصر ارائه کنیم باید بگوییم: فیلم نمایشی است از زندگی یک خانوادهٔ مفرح و ثروتمند که شامل یک زن خیانتکار و شوهری است مسنتر از او که همچنان عاشق اوست. زن اما با وجود فرزندان دست از خیانت نمیکشد، مگر از برای ترس و اضطراب خود. فیلم روایتی است از آگاه شدن انسانها از اشتباههایشان و سیرکردن آنها در گذشتهای که بسیار زیبا بود، اما با غفلتها و ندیدنها از دست رفت. همچنین تلنگری است به مخاطب تا دچار وضعیت این خانواده نشود. نقش اصلی فیلم "اینگرید برگمان" همسر "روسلینی"ست که بازی درخشانی را به همراه این کارگردانی خوب ارائه کرده است.
📽 Fear (1954)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Fear (1954)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 آریا استارک: همه کسانی که دوستانه باهات صحبت می کنن واقعا دوست تو نبودن...
📽 Game Of Thrones 2011 - 2019
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Game Of Thrones 2011 - 2019
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
Forwarded from کوفیلم | CooFilm
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔰 نگاهی به فیلم "شهر آسفالت"
🎥 بخش اعظمی از فیلم شاهد تلاش امدادگران برای نجات جان بیماران هستیم و در این میان فیلمساز تلاش نمیکند داستان تعریف کند یا انرژی و حس به فیلمش تزریق کند، گویا فیلم ساخته شده برای تشکر از گروه امداد آمریکا و نمایش سختیهای شغل آنها.
فیلمساز با انتخاب "شان پن" در پی دیدهشدن اثرش است و حتی در این راه هم موفق نشده، فیلم بهقدری ضعیف و بیهویت است که از دست "پن" هم کاری ساخته نیست، ضعفها و خنثی بودن فیلم بالاتر و قویتر از قدرت بازیگرانش است.
اغراق فیلمساز در نمایش سختی کار امدادگران تا مرحلهٔ تقدس آنان پیش میرود، برای مثال توجه کنید به طرح بالِ پشت لباس امدادگر جوان که انگار فرشتهای است که شبها با بالهای خسته و افتان به خانه میرود، تاکید فیلمساز روی این مسئله با دو تصویر پررنگ میشود، یکی دوربینی که از پشت به خانه رفتنِ امدادگرِ جوان را نشان میدهد و دوم تابلوی فرشتهٔ داخل خانهٔ او.
فیلمساز اواخر فیلم عذاب وجدان را هم به امدادگران اضافه میکند تا نمایش ویژگیهای مثبت امدادگرانش را تکمیل کند، عذاب وجدانی که باعث تصمیمات مهم و تغییر زندگی کاراکترها میشود.
فیلم فاقد داستان و شخصیتپردازی درست است، کاراکترها به مخاطب داده نمیشوند و فیلمساز نمیتواند آنها را به ما بشناساند، داستانی هم در کار نیست و فیلمساز میتوانست از ایدهاش یک مستند بسازد، مستندی که بهخوبی میتوانست در راستای اهداف فیلمساز حرکت کند و تلاش امدادگران را نمایش دهد اما حالا با اثری طرفیم که بین فیلم و مستند در حرکت است و بهخاطر همین نه داستان داریم و نه کاراکتر، در نهایت آنچه میماند اثری است ضعیف و خنثی و کسلکننده.
📽️ Asphalt City (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 بخش اعظمی از فیلم شاهد تلاش امدادگران برای نجات جان بیماران هستیم و در این میان فیلمساز تلاش نمیکند داستان تعریف کند یا انرژی و حس به فیلمش تزریق کند، گویا فیلم ساخته شده برای تشکر از گروه امداد آمریکا و نمایش سختیهای شغل آنها.
فیلمساز با انتخاب "شان پن" در پی دیدهشدن اثرش است و حتی در این راه هم موفق نشده، فیلم بهقدری ضعیف و بیهویت است که از دست "پن" هم کاری ساخته نیست، ضعفها و خنثی بودن فیلم بالاتر و قویتر از قدرت بازیگرانش است.
اغراق فیلمساز در نمایش سختی کار امدادگران تا مرحلهٔ تقدس آنان پیش میرود، برای مثال توجه کنید به طرح بالِ پشت لباس امدادگر جوان که انگار فرشتهای است که شبها با بالهای خسته و افتان به خانه میرود، تاکید فیلمساز روی این مسئله با دو تصویر پررنگ میشود، یکی دوربینی که از پشت به خانه رفتنِ امدادگرِ جوان را نشان میدهد و دوم تابلوی فرشتهٔ داخل خانهٔ او.
فیلمساز اواخر فیلم عذاب وجدان را هم به امدادگران اضافه میکند تا نمایش ویژگیهای مثبت امدادگرانش را تکمیل کند، عذاب وجدانی که باعث تصمیمات مهم و تغییر زندگی کاراکترها میشود.
فیلم فاقد داستان و شخصیتپردازی درست است، کاراکترها به مخاطب داده نمیشوند و فیلمساز نمیتواند آنها را به ما بشناساند، داستانی هم در کار نیست و فیلمساز میتوانست از ایدهاش یک مستند بسازد، مستندی که بهخوبی میتوانست در راستای اهداف فیلمساز حرکت کند و تلاش امدادگران را نمایش دهد اما حالا با اثری طرفیم که بین فیلم و مستند در حرکت است و بهخاطر همین نه داستان داریم و نه کاراکتر، در نهایت آنچه میماند اثری است ضعیف و خنثی و کسلکننده.
📽️ Asphalt City (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰نگاهی به فیلم "توپاز"
🎥 "توپاز"، محصول ۱۹۶۹، یکی از آثار کمتر شناختهشده "هیچکاک" میباشد که ارتباط موضوعی قابلتوجهی با یکی از آثار پیشین او یعنی "بدنام" دارد. هر دو فیلم به موضوع جاسوسی در بستر رویدادهای جهانی میپردازند؛ "بدنام" در دوران پس از جنگ جهانی دوم و "توپاز" در دوران جنگ سرد. در هر دو اثر، استاد سینما تلاش میکند تا دنیای پیچیدهٔ جاسوسی و تبعات آن بر روابط بینالمللی و انسانی را به تصویر بکشد. بااینحال، "توپاز" به دلیل رویکرد گستردهتر و ورود به جزئیات سیاسی، نتوانسته همان انسجام و جذابیتی را که "بدنام" با تمرکز بر یک داستان عاشقانه در بستر جاسوسی ایجاد کرده بود، ارائه دهد.
از نکات قابلتوجه فیلم میتوان به حضور "ساموئل تیلور" در قامت فیلمنامهنویس اشاره کرد. او پیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس در "سرگیجه" نیز حضور داشت؛ با این تفاوت که در آنجا بهعنوان یکی از سه فیلمنامهنویس اصلی فعالیت میکرد و نقش اصلیاش عمق بخشیدن به زوایای عاطفی داستان بود ولی در "توپاز"، او تنها فیلمنامهنویس است. این نکته در کنار فراز عاطفی فیلم و فرود سیاسی آن به ما ثابت میکند "تیلور" صرفا میتواند یک فیلمنامه رمانتیک خوب بنویسد یا به جنبههای عاطفی یک فیلمنامه پروبال بدهد و بس.
یکی از بزرگترین چالشهای "توپاز"، طولانیبودن زمان فیلم و پیچیدگی روایی آن است. فیلم بهجای تمرکز بر یک خط داستانی محوری، به چندین داستان و شخصیت پرداخته است که این موضوع باعث شده روایت فیلم پراکنده و گاه گیجکننده به نظر برسد. این پراکندگی در روایت، تأثیرگذاری فیلم را بهویژه در میان مخاطبانی که به آثار منسجمتر "هیچکاک" عادت دارند، کاهش داده. درحالیکه "بدنام" با داستانی فشردهتر و تمرکز بر یک رابطه پیچیده و مخاطرهآمیز، مخاطب را از ابتدا تا انتها با خود همراه میکند، "توپاز" به دلیل همین پراکندگی نمیتواند همان سطح از تعلیق و درگیری احساسی را ایجاد کند.
از دیگر نقاط ضعف "توپاز"، پایانبندی آن است. برخلاف "بدنام" که با یک پایانبندی قدرتمند و بهیادماندنی، تأثیر خود را در ذهن مخاطب تثبیت میکند، "توپاز" به دلیل پایانبندی نامطلوب و پراکنده، از ایجاد یک جمعبندی رضایتبخش عاجز است. این پایانبندی ضعیف بهنوعی تاثیر کلی فیلم را کاهش داده و باعث شده تا "توپاز" هرگز نتواند بهعنوان یکی از آثار برجسته "هیچکاک" شناخته شود.
"توپاز" در کنار آثاری از هیچکاک قرار میگیرد که امروزه هیچ نامی از آنها باقی نمانده و صرفا به درد منتقدان سینما و هیچکاکشناسان میخورد. حتی بهمانند "جنون" از حداقل جذابیتها نیز برخوردار نیست که بتوان تماشای آن را بهعنوان یکی از واپسین آثار "هیچکاک" که نمادی از دگرگونی کاری او در سالهای آخر فعالیتش هستند توصیه کرد. این مطلب نیز بههیچوجه قصد توصیه به تماشای فیلم را برای مخاطبان عام سینما ندارد و صرفا جنبه تحلیلی دارد.
📽 Topaz (1969)
✍️ امیرحسین صدر
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "توپاز"، محصول ۱۹۶۹، یکی از آثار کمتر شناختهشده "هیچکاک" میباشد که ارتباط موضوعی قابلتوجهی با یکی از آثار پیشین او یعنی "بدنام" دارد. هر دو فیلم به موضوع جاسوسی در بستر رویدادهای جهانی میپردازند؛ "بدنام" در دوران پس از جنگ جهانی دوم و "توپاز" در دوران جنگ سرد. در هر دو اثر، استاد سینما تلاش میکند تا دنیای پیچیدهٔ جاسوسی و تبعات آن بر روابط بینالمللی و انسانی را به تصویر بکشد. بااینحال، "توپاز" به دلیل رویکرد گستردهتر و ورود به جزئیات سیاسی، نتوانسته همان انسجام و جذابیتی را که "بدنام" با تمرکز بر یک داستان عاشقانه در بستر جاسوسی ایجاد کرده بود، ارائه دهد.
از نکات قابلتوجه فیلم میتوان به حضور "ساموئل تیلور" در قامت فیلمنامهنویس اشاره کرد. او پیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس در "سرگیجه" نیز حضور داشت؛ با این تفاوت که در آنجا بهعنوان یکی از سه فیلمنامهنویس اصلی فعالیت میکرد و نقش اصلیاش عمق بخشیدن به زوایای عاطفی داستان بود ولی در "توپاز"، او تنها فیلمنامهنویس است. این نکته در کنار فراز عاطفی فیلم و فرود سیاسی آن به ما ثابت میکند "تیلور" صرفا میتواند یک فیلمنامه رمانتیک خوب بنویسد یا به جنبههای عاطفی یک فیلمنامه پروبال بدهد و بس.
یکی از بزرگترین چالشهای "توپاز"، طولانیبودن زمان فیلم و پیچیدگی روایی آن است. فیلم بهجای تمرکز بر یک خط داستانی محوری، به چندین داستان و شخصیت پرداخته است که این موضوع باعث شده روایت فیلم پراکنده و گاه گیجکننده به نظر برسد. این پراکندگی در روایت، تأثیرگذاری فیلم را بهویژه در میان مخاطبانی که به آثار منسجمتر "هیچکاک" عادت دارند، کاهش داده. درحالیکه "بدنام" با داستانی فشردهتر و تمرکز بر یک رابطه پیچیده و مخاطرهآمیز، مخاطب را از ابتدا تا انتها با خود همراه میکند، "توپاز" به دلیل همین پراکندگی نمیتواند همان سطح از تعلیق و درگیری احساسی را ایجاد کند.
از دیگر نقاط ضعف "توپاز"، پایانبندی آن است. برخلاف "بدنام" که با یک پایانبندی قدرتمند و بهیادماندنی، تأثیر خود را در ذهن مخاطب تثبیت میکند، "توپاز" به دلیل پایانبندی نامطلوب و پراکنده، از ایجاد یک جمعبندی رضایتبخش عاجز است. این پایانبندی ضعیف بهنوعی تاثیر کلی فیلم را کاهش داده و باعث شده تا "توپاز" هرگز نتواند بهعنوان یکی از آثار برجسته "هیچکاک" شناخته شود.
"توپاز" در کنار آثاری از هیچکاک قرار میگیرد که امروزه هیچ نامی از آنها باقی نمانده و صرفا به درد منتقدان سینما و هیچکاکشناسان میخورد. حتی بهمانند "جنون" از حداقل جذابیتها نیز برخوردار نیست که بتوان تماشای آن را بهعنوان یکی از واپسین آثار "هیچکاک" که نمادی از دگرگونی کاری او در سالهای آخر فعالیتش هستند توصیه کرد. این مطلب نیز بههیچوجه قصد توصیه به تماشای فیلم را برای مخاطبان عام سینما ندارد و صرفا جنبه تحلیلی دارد.
📽 Topaz (1969)
✍️ امیرحسین صدر
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم