🎥 بهترین فیلمهای فانتزی تمام ادوار به انتخاب وبسایت IndieWire:
🔥 The Seventh Seal (1957)
🔥 Spirited Away (2001)
🔥 The Wizard of Oz (1939)
🔥 Being John Malkovich (1999)
🔥 Ugetsu (1953)
🔥 Beauty and the Beast (1946)
🔥 Pan’s Labyrinth (2006)
🔥 Uncle Boonmee Who Can Recall His Past Lives (2010)
🔥 The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (2001)
🔥 Wings of Desire (1987)
🔥 Groundhog Day (1993)
🔥 It's a Wonderful Life (1946)
🔥 My Neighbor Totoro (1988)
🔥 Crouching Tiger, Hidden Dragon (2000)
🔥 Who Framed Roger Rabbit (1988)
🔥 Edward Scissorhands (1990)
🔥 Orpheus (1950)
🔥 The Red Shoes (1948)
🔥 Big (1988)
🔥 A Little Princess (1995)
🔥 King Kong (1933)
🔥 The Green Knight (2021)
🔥 The Holy Mountain (1973)
🔥 The Princess Bride (1987)
🔥 Fantasia (1940)
🔥 The Thief of Bagdad (1940)
🔥 Kwaidan (1964)
🔥 The City of Lost Children (1995)
🔥 A Matter of Life and Death (1946)
🔥 Mary Poppins (1964)
🔥 A Christmas Carol (1951)
🔥 Princess Mononoke (1997)
🔥 The NeverEnding Story (1984)
🔥 The Lord of the Rings: The Two Towers (2002)
🔥 The Dark Crystal (1982)
🔥 Aladdin (1992)
🔥 Excalibur (1982)
🔥 Scott Pilgrim vs. the World (2010)
🔥 Jumanji (1995)
🔥 Coraline (2009)
🔥 The Purple Rose of Cairo (1985)
🔥 Harry Potter and the Prisoner of Azkaban (2004)
🔥 A Ghost Story (2017)
🔥 Enter the Void (2009)
🔥 Barbie (2023)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔥 The Seventh Seal (1957)
🔥 Spirited Away (2001)
🔥 The Wizard of Oz (1939)
🔥 Being John Malkovich (1999)
🔥 Ugetsu (1953)
🔥 Beauty and the Beast (1946)
🔥 Pan’s Labyrinth (2006)
🔥 Uncle Boonmee Who Can Recall His Past Lives (2010)
🔥 The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (2001)
🔥 Wings of Desire (1987)
🔥 Groundhog Day (1993)
🔥 It's a Wonderful Life (1946)
🔥 My Neighbor Totoro (1988)
🔥 Crouching Tiger, Hidden Dragon (2000)
🔥 Who Framed Roger Rabbit (1988)
🔥 Edward Scissorhands (1990)
🔥 Orpheus (1950)
🔥 The Red Shoes (1948)
🔥 Big (1988)
🔥 A Little Princess (1995)
🔥 King Kong (1933)
🔥 The Green Knight (2021)
🔥 The Holy Mountain (1973)
🔥 The Princess Bride (1987)
🔥 Fantasia (1940)
🔥 The Thief of Bagdad (1940)
🔥 Kwaidan (1964)
🔥 The City of Lost Children (1995)
🔥 A Matter of Life and Death (1946)
🔥 Mary Poppins (1964)
🔥 A Christmas Carol (1951)
🔥 Princess Mononoke (1997)
🔥 The NeverEnding Story (1984)
🔥 The Lord of the Rings: The Two Towers (2002)
🔥 The Dark Crystal (1982)
🔥 Aladdin (1992)
🔥 Excalibur (1982)
🔥 Scott Pilgrim vs. the World (2010)
🔥 Jumanji (1995)
🔥 Coraline (2009)
🔥 The Purple Rose of Cairo (1985)
🔥 Harry Potter and the Prisoner of Azkaban (2004)
🔥 A Ghost Story (2017)
🔥 Enter the Void (2009)
🔥 Barbie (2023)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 “جان اف. کندی”، سی و پنجمین و جوانترین رئیسجمهور ایالات متحده که از سال ۱۹۶۱ تا زمان ترورش در دالاس تگزاس در سال ۱۹۶۳ عهدهدار این مسئولیت بود. پس از ترور وی “لی هاروی اسوالد” به عنوان قاتل معرفی شد که او هم توسط شخص دیگری به نام “جک روبی” کشته شد و جا برای گمانهزنی را باز کرد اما تنها کسی که در مورد ترور او دست به تحقیقات و تشکیل دادگاه زد دادستان نیواورلئان، “جیم گریسون”، بود. این فیلم در مورد این تلاش این مرد در پی فهمیدن حقایق است.
“کوین کاستنر” که نقش اول این فیلم را بر عهده داشت و پیشتر برنده اسکار هم شده بود نامزد جایزه گلدنگلوب شد و خود فیلم هم نامزد هشت اسکار شد که در رشتههای تدوین و فیلمبرداری جایزه را به دست آورد. پس از انتشار این فیلم کنگره آمریکا بسیاری از اسناد را در رابطه با ترور “کندی” پخش کرد.
📽 JFK (1991)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
“کوین کاستنر” که نقش اول این فیلم را بر عهده داشت و پیشتر برنده اسکار هم شده بود نامزد جایزه گلدنگلوب شد و خود فیلم هم نامزد هشت اسکار شد که در رشتههای تدوین و فیلمبرداری جایزه را به دست آورد. پس از انتشار این فیلم کنگره آمریکا بسیاری از اسناد را در رابطه با ترور “کندی” پخش کرد.
📽 JFK (1991)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
با وجود تمام انتقاداتی که به تغییر سبک فیلمسازی "دارن آرنوفسکی" دارم، اما نمیتوان این موضوع را پنهان کرد که او خالق یکی از بزرگترین حماسههای تاریخ سینما است! "قوی سیاه" دقیقا مانند یک شعر بسیار هیجانانگیز، ترسناک و دلچسب میماند که از خواندن آن خسته نمیشوید؛ شعری که هم آوای دلنشینی دارد، هم قافیهبندیهای درجه یکی دارد و هم در از نظر محتوایی غنی و عظیم است. "آرنوفسکی"، زمانی آشپز قهاری بود که دقیقا میدانست چقدر باید به غذایش نمک بزند! آنقدر "قوی سیاه" یک طعم لذیذ و خوش نمکیست که امکان ندارد با افزودن یا کم کردن ذرهای نمک، بتوانید طعم آنرا لذیذتر از این کنید. فیلمی که با قدرت تمام مهارت "آرنوفسکی" قدیم را در داستانگویی به رخ میکشد. فیلم داستانی را روایت میکند که اصلا و ابدا روایت تمیز و اصولی آن کار هرکسی نیست اما خب، "آرنوفسکی" هم هرکسی نیست. یکی از معدود نقش آفرینیهای حیرتآور "ناتالی پورتمن"، درکنار بازی معرکه و کمتر دیده شده "وینسن کسل" کاراکترهای مرموز و همراهی برانگیز را با کمک فیلمنامه کم نقص اثر خلق میکند تا هرگز نتوانیم تا آخرین لحظه چشم از تماشای فیلم برداریم!
"قوی سیاه" روایتگر ماجرای زندگی نینا سیرز دختریست که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین ممتد رقص باله گذرانیده است. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف "دریاچه قو" اثر "چایکوفسکی" است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد تواناییهای نینا برای بازی همزمان در دو نقش قوی سفید معصوم و قوی سیاه اغواگر مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سؤال میبرد.
Black Sawn (2010)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
"قوی سیاه" روایتگر ماجرای زندگی نینا سیرز دختریست که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین ممتد رقص باله گذرانیده است. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف "دریاچه قو" اثر "چایکوفسکی" است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد تواناییهای نینا برای بازی همزمان در دو نقش قوی سفید معصوم و قوی سیاه اغواگر مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سؤال میبرد.
Black Sawn (2010)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 رمان "بیگانه" اثر "آلبر کامو" یک شاهکار کامل است. کتابی فوقالعاده تکاندهنده و تاثیرگذار که بر روح خواننده خود نفوذ میکند. "لوکینو ویسکونتی" دست بر روی یک اثر عظیم گذاشته و فیلمی خوب و خوشساخت را تحویل میدهد.
"بیگانه" اقتباس خوب و زیبایی است و بر کتاب وفادار است. "مارچلو ماسترویانی" یک ایفای نقش فوقالعاده دارد. او توانسته شمایل "مورسو" رو کامل و واضح ترسیم کند. صورتی آرام و زیبا که به موقع میتواند مضطرب شود و میتواند خشمگین باشد. بی شک یکی از نقاط قوت فیلم اکت زیبای "ماسترویانی" است.
همانطور که گفته شد، فیلم وفاداری خوبی به کتاب دارد. درمورد وفاداری به کتاب میتوان نقش مهم نور آفتاب در قتل را مثال زد که چقدر درست ساخته شده. بهطور که میتوان گفت "بیگانه" "ویسکونتی" شاید در حد و اندازه رمان نباشد اما اثری است زیبا و دیدنی که ارزش چندین بار دیدن را دارد.
📽️ Stranger 1967
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
"بیگانه" اقتباس خوب و زیبایی است و بر کتاب وفادار است. "مارچلو ماسترویانی" یک ایفای نقش فوقالعاده دارد. او توانسته شمایل "مورسو" رو کامل و واضح ترسیم کند. صورتی آرام و زیبا که به موقع میتواند مضطرب شود و میتواند خشمگین باشد. بی شک یکی از نقاط قوت فیلم اکت زیبای "ماسترویانی" است.
همانطور که گفته شد، فیلم وفاداری خوبی به کتاب دارد. درمورد وفاداری به کتاب میتوان نقش مهم نور آفتاب در قتل را مثال زد که چقدر درست ساخته شده. بهطور که میتوان گفت "بیگانه" "ویسکونتی" شاید در حد و اندازه رمان نباشد اما اثری است زیبا و دیدنی که ارزش چندین بار دیدن را دارد.
📽️ Stranger 1967
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
بعد از پاول دورف، ایلان ماسک هم گفت واتساپ ناامنه و هر شب اطلاعات گوشی کاربرا رو استخراج میکنه.
🔰 نگاهی به فیلم "شیطان وجود ندارد"
🎥 فیلم دربارهی طبیعت و طبیعت گرایی است، طبیعتی که اگر با آن دوست باشید و مهربان باشید هوایتان را دارد و اجازه میدهد در آغوشش زیست کنید، اما اگر بخواهید آن را تهدید یا نابود کنید بهِتان صدمه میزند، مانند آسیبی که به دست آن خانمی میزند که قرار است در آنجا کمپ راه بیندازند.
فیلم به آرامی آغاز میشود و به آرامی هم مخاطب را جذب خود میکند، اگر به طبیعت علاقهمند باشید سکانسهای این فیلم آرامشی عمیق به شما میدهد و شما را با آنان که مخالف نابودی طبیعت و ساخت کمپ برای گردشگران است همسو میکند.
شاید تنها مشکل فیلم این باشد که اواسطش تمرکزش را از موضوعش از دست میدهد و فرعیات اضافیای وارد داستان میکند، مانند مکالمهی آن زن و مرد داخل ماشین که در حال رفتن به جنگل هستند تا افراد بومی را راضی به احداث کمپ کنند، مکالمهی آنها در ماشین هیچ کمکی به داستان و فیلم نمیکند و مسیر فیلم را کمی دچار سراشیبی میکند. اما فارغ از این سکانس و چند سکانسِ بیهودهی دیگر فیلم ابتدا و انتهایش را به خوبی به هم وصل میکند و پایان بندی خوبی دارد، پایان بندیای که اهمیت طبیعت نزدِ کسی که تمام زندگی و متعلقاتش در آنجا است را نشانمان میدهد و اینکه حاضر است بخاطر حفظ آن محیط هر کاری انجام بدهد.
در کل فیلم "شیطان وجود ندارد" یک اثر هنری است که به غیر از چند سکانسِ اضافی و بدون کارکرد، کلیت خوبی دارد و فیلمِ معنادار و قابل قبولی است.
📽️ Evil Does not Exist (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 فیلم دربارهی طبیعت و طبیعت گرایی است، طبیعتی که اگر با آن دوست باشید و مهربان باشید هوایتان را دارد و اجازه میدهد در آغوشش زیست کنید، اما اگر بخواهید آن را تهدید یا نابود کنید بهِتان صدمه میزند، مانند آسیبی که به دست آن خانمی میزند که قرار است در آنجا کمپ راه بیندازند.
فیلم به آرامی آغاز میشود و به آرامی هم مخاطب را جذب خود میکند، اگر به طبیعت علاقهمند باشید سکانسهای این فیلم آرامشی عمیق به شما میدهد و شما را با آنان که مخالف نابودی طبیعت و ساخت کمپ برای گردشگران است همسو میکند.
شاید تنها مشکل فیلم این باشد که اواسطش تمرکزش را از موضوعش از دست میدهد و فرعیات اضافیای وارد داستان میکند، مانند مکالمهی آن زن و مرد داخل ماشین که در حال رفتن به جنگل هستند تا افراد بومی را راضی به احداث کمپ کنند، مکالمهی آنها در ماشین هیچ کمکی به داستان و فیلم نمیکند و مسیر فیلم را کمی دچار سراشیبی میکند. اما فارغ از این سکانس و چند سکانسِ بیهودهی دیگر فیلم ابتدا و انتهایش را به خوبی به هم وصل میکند و پایان بندی خوبی دارد، پایان بندیای که اهمیت طبیعت نزدِ کسی که تمام زندگی و متعلقاتش در آنجا است را نشانمان میدهد و اینکه حاضر است بخاطر حفظ آن محیط هر کاری انجام بدهد.
در کل فیلم "شیطان وجود ندارد" یک اثر هنری است که به غیر از چند سکانسِ اضافی و بدون کارکرد، کلیت خوبی دارد و فیلمِ معنادار و قابل قبولی است.
📽️ Evil Does not Exist (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 نظام بردهداری در ایالات متحده توسط “آبراهام لینکلن” ملغی شد اما او تنها کسی نبود که برای رسیدن به این هدف تلاش کرد، مردان و زنان زیادی با او هدف مشترکی داشتند و آنها هم سهم خود را ادا کردند، “جان براون” یکی از کسانی بود که در این زمینه پیشتاز بود و در این راه فداکاری زیادی کرد تا جایی که پسرانش را از دست داد. داستان سریال از جایی شروع میشود که “جان براون” یک بردۀ سیاهپوست را آزاد میکند و این برده در ادامه داستان تبدیل به دستیارش میشود. خیلی از مورخین معتقدند اقدامات او پیشزمینهای بر وقوع جنگ داخلی آمریکا است.
سریال از روی کتابی با نام مشابه نوشته “جیمز مک براید” در سال ۲۰۱۳ اقتباس شده که جایزه ملی کتاب داستانی را به دست آورد و به خاطر تشابهش با "جانگوی رها شده" “کوئنتین تارانتینو” بازخوردهای مثبتی دریافت کرد و سریال هم نامزد یک جایزه گلدنگلوب و یکی امی شد که امی را از آن خود کرد.
📽 The Good Lord Bird (2020)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_سریال
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
سریال از روی کتابی با نام مشابه نوشته “جیمز مک براید” در سال ۲۰۱۳ اقتباس شده که جایزه ملی کتاب داستانی را به دست آورد و به خاطر تشابهش با "جانگوی رها شده" “کوئنتین تارانتینو” بازخوردهای مثبتی دریافت کرد و سریال هم نامزد یک جایزه گلدنگلوب و یکی امی شد که امی را از آن خود کرد.
📽 The Good Lord Bird (2020)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_سریال
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
نقد فیلم "Godzilla:Minus One"؛ هدف از ساخت این فیلم؟!
این چندساله، گودزیلا به یک دایناسور اتمی تبدیل شده که فقط شهرها را ویران میکند و عدهای هم تلاش میکنند تا جلوی او را بگیرند. فیلمهای آمریکایی تا حد بسیار زیادی جایگاه اساطیری گودزیلا، در فرهنگ ژاپن را پایین آوردهاند و آن را صرفا به مانند یک غول بی شاخ و دم نشان دادهاند. امتیازهای بالای "Minus One" نوید گودزیلایی را میداد که این هیولای اتمی را به جایگاه پر از ابهت خودش در فرهنگ ژاپن باز گرداند؛ نتیجه کار، ورژن ماست و خمیر شده گودزیلای آمریکایی بود!
همه ما میدانیم که گودزیلا، یک غرش مردم ژاپن، علیه ظلمی است که در جنگ جهانی در برابر آنان شد. یک نوعی از فوران خشم بر علیه ظلم و ستم آمریکایی ها؛ گودزیلایی که این روزها میبینیم، حتی ذرهای شباهت با ذات حقیقی این هیولا ندارد. "Minus One" هم تیر خلاصی بر پیکر گودزیلا بود!
هدف از ساخت این اثر اصلا چه بود؟ که یک نسخه بسیار آبکیتر و بیمصرفتر از ورژن آمریکایی آن بسازند؟ یا اینکه مثلا بخواهند با نوستالژی بازی ذهن مخاطبان سینما را قلقلک دهند؟ هیچ هدفی پشت این اثر نبوده و نیست! در سرتاسر فیلم، شاهد درامهای درجه سهای هستیم که شاید برای یک فیلم اکشن کافی باشد، اما نه برای فیلمی که دو سومش را با سکانسهای درام پر کرده و عملا بیشتر سکههایش را خرج شخصیتسازی و داستانگویی میکند تا اکشن سازی. دقیقا موضوع کلی داستان اثر، همان اکشنهای دهه ۸۰ هالیوود است. شخصیتها همگی در کاغذیترین حالت ممکن هستند که باز هم تکرار میکنم؛ اینها برای یک فیلم اکشن، کاملا قابل قبول است اما مشکل کار اینجاست که گودزیلا بهای بیش از اندازه به سکانسهای انسانیاش میدهد. اتفاقات داستانی فیلم بسیار سریع جلو میرود. نه عشق پنهانی میسازد و نه عشق مادر دختری و پدر و دختری. نه رفاقتی میسازد و نه حتی حس میهنپرستی! تمام این حسها به شکل کاملا ناقص در طول فیلم صرفا مطرح میشوند و در ادامه به طور کامل فراموش میشوند. فیلم روی موضوعات بسیار متنوعی دست میگذارد که از پس هیچکدامشان هم برنمیآید. بخش داستانی این فیلم، با وجود آنکه از نسخههای هالیوودی، پرمایهتر است؛ در عین حال بسیار هم آزاردهندهتر است. چون در فیلمهای آمریکایی، کمتر از یک پنجم فیلم، مختص انسانهایش بود و اینجا، پایه و اساس فیلم شخصیت اصلی و پیچشها و تقابلهایش است نه گودزیلا!
برسیم به خود گودزیلا که نقطه ضعف اصلی فیلم است. گودزیلایی که حتی ظاهر ترسناکی هم ندارد! واقعا نوستالژی بازی به چه قیمتی؟ خب عزیزان دل! ۴۰ سال قبل که گودزیلا ساخته شد، تکنولوژی موجود نبود که این دوستمان همچین ظاهری داشت. اما امروزه با این حجم از تکنولوژی چرا واقعا؟ از ظاهر که بگذریم گودزیلا حتی هیچ حرکت گودزیلا واری انجام نمیدهد. مشکلی که دقیقا در فیلمهای هالیوودی هم هست. اینکه گودزیلا، دقیقا جاهایی را خراب میکند که شما انتظارش را دارید. اگر شخصیت اصلی در قسمتی از یک ساختمان حضور داشته باشد، کل ساختمان میریزد به جز بخشی که شخصیت اصلی در آن حاضر است. گودزیلای ما، در احمقانهترین سکانس ممکن، یک ناودان جنگی را مانند یک لیوان آب قورت میدهد اما از پس یک قایق چوبی برنمیآید! آیا او آنقدر کند است که حتی نمیتواند یک قایق را از پا در بیاورد؟ خیر! پس دلیلش چیست؟ زیرا شخصیت اصلی داستان سوار آن قایق است. در سکانسی که به شهر حمله میکند، کارگردان حتی زحمت به خود نمیدهد که خرابیهایی که گودزیلا به بار آورده را نشان دهد. مثلا این هیولای اتمی ما، یک شهر را منفجر کرده؛ اما کارگردان ما زحمت نشان دادن یک جنازه را هم به خود نمیدهد! و به در پایان هم واقعا در بدترین شکلش، میبینیم که دختر خانومی که فکر میکردیم کشته شدهاست، زنده مانده! خب دیگر از همین یک جنازه هم محروم ماندیم!
این گودزیلای ژاپنی، نهتنها هیچ تفاوتی با نسخههای آمریکایی ندارد، بلکه به مراتب عقبتر و ضعیفتر از آنان عمل میکند! حتی شاید با همین گودزیلایی که به تازگی اکران شده هم قابل قیاس نباشد!
Godzilla Minus One (2024)
✍️ عرفان دانش
#نقد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
این چندساله، گودزیلا به یک دایناسور اتمی تبدیل شده که فقط شهرها را ویران میکند و عدهای هم تلاش میکنند تا جلوی او را بگیرند. فیلمهای آمریکایی تا حد بسیار زیادی جایگاه اساطیری گودزیلا، در فرهنگ ژاپن را پایین آوردهاند و آن را صرفا به مانند یک غول بی شاخ و دم نشان دادهاند. امتیازهای بالای "Minus One" نوید گودزیلایی را میداد که این هیولای اتمی را به جایگاه پر از ابهت خودش در فرهنگ ژاپن باز گرداند؛ نتیجه کار، ورژن ماست و خمیر شده گودزیلای آمریکایی بود!
همه ما میدانیم که گودزیلا، یک غرش مردم ژاپن، علیه ظلمی است که در جنگ جهانی در برابر آنان شد. یک نوعی از فوران خشم بر علیه ظلم و ستم آمریکایی ها؛ گودزیلایی که این روزها میبینیم، حتی ذرهای شباهت با ذات حقیقی این هیولا ندارد. "Minus One" هم تیر خلاصی بر پیکر گودزیلا بود!
هدف از ساخت این اثر اصلا چه بود؟ که یک نسخه بسیار آبکیتر و بیمصرفتر از ورژن آمریکایی آن بسازند؟ یا اینکه مثلا بخواهند با نوستالژی بازی ذهن مخاطبان سینما را قلقلک دهند؟ هیچ هدفی پشت این اثر نبوده و نیست! در سرتاسر فیلم، شاهد درامهای درجه سهای هستیم که شاید برای یک فیلم اکشن کافی باشد، اما نه برای فیلمی که دو سومش را با سکانسهای درام پر کرده و عملا بیشتر سکههایش را خرج شخصیتسازی و داستانگویی میکند تا اکشن سازی. دقیقا موضوع کلی داستان اثر، همان اکشنهای دهه ۸۰ هالیوود است. شخصیتها همگی در کاغذیترین حالت ممکن هستند که باز هم تکرار میکنم؛ اینها برای یک فیلم اکشن، کاملا قابل قبول است اما مشکل کار اینجاست که گودزیلا بهای بیش از اندازه به سکانسهای انسانیاش میدهد. اتفاقات داستانی فیلم بسیار سریع جلو میرود. نه عشق پنهانی میسازد و نه عشق مادر دختری و پدر و دختری. نه رفاقتی میسازد و نه حتی حس میهنپرستی! تمام این حسها به شکل کاملا ناقص در طول فیلم صرفا مطرح میشوند و در ادامه به طور کامل فراموش میشوند. فیلم روی موضوعات بسیار متنوعی دست میگذارد که از پس هیچکدامشان هم برنمیآید. بخش داستانی این فیلم، با وجود آنکه از نسخههای هالیوودی، پرمایهتر است؛ در عین حال بسیار هم آزاردهندهتر است. چون در فیلمهای آمریکایی، کمتر از یک پنجم فیلم، مختص انسانهایش بود و اینجا، پایه و اساس فیلم شخصیت اصلی و پیچشها و تقابلهایش است نه گودزیلا!
برسیم به خود گودزیلا که نقطه ضعف اصلی فیلم است. گودزیلایی که حتی ظاهر ترسناکی هم ندارد! واقعا نوستالژی بازی به چه قیمتی؟ خب عزیزان دل! ۴۰ سال قبل که گودزیلا ساخته شد، تکنولوژی موجود نبود که این دوستمان همچین ظاهری داشت. اما امروزه با این حجم از تکنولوژی چرا واقعا؟ از ظاهر که بگذریم گودزیلا حتی هیچ حرکت گودزیلا واری انجام نمیدهد. مشکلی که دقیقا در فیلمهای هالیوودی هم هست. اینکه گودزیلا، دقیقا جاهایی را خراب میکند که شما انتظارش را دارید. اگر شخصیت اصلی در قسمتی از یک ساختمان حضور داشته باشد، کل ساختمان میریزد به جز بخشی که شخصیت اصلی در آن حاضر است. گودزیلای ما، در احمقانهترین سکانس ممکن، یک ناودان جنگی را مانند یک لیوان آب قورت میدهد اما از پس یک قایق چوبی برنمیآید! آیا او آنقدر کند است که حتی نمیتواند یک قایق را از پا در بیاورد؟ خیر! پس دلیلش چیست؟ زیرا شخصیت اصلی داستان سوار آن قایق است. در سکانسی که به شهر حمله میکند، کارگردان حتی زحمت به خود نمیدهد که خرابیهایی که گودزیلا به بار آورده را نشان دهد. مثلا این هیولای اتمی ما، یک شهر را منفجر کرده؛ اما کارگردان ما زحمت نشان دادن یک جنازه را هم به خود نمیدهد! و به در پایان هم واقعا در بدترین شکلش، میبینیم که دختر خانومی که فکر میکردیم کشته شدهاست، زنده مانده! خب دیگر از همین یک جنازه هم محروم ماندیم!
این گودزیلای ژاپنی، نهتنها هیچ تفاوتی با نسخههای آمریکایی ندارد، بلکه به مراتب عقبتر و ضعیفتر از آنان عمل میکند! حتی شاید با همین گودزیلایی که به تازگی اکران شده هم قابل قیاس نباشد!
Godzilla Minus One (2024)
✍️ عرفان دانش
#نقد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 فیلم یک داستان واقعی را روایت میکند. بریتانیا طی جنگ جهانی دوم تصمیم میگیرد گروهی از سربازان ماهر را مامور کند تا برخی از تجهیزات نازیهای آلمان را منهدم و نابود کنند. این گروه متشکل از افرادی است که عاشق کشتن نازیها هستند و از کشتن آنها لذت میبرند.
"گای ریچی" از آن دست فیلمسازانی است که سرگرمی را در اکثر آثارش در اولویت قرار میدهد و معمولا در سرگرم کردن مخاطب موفق است. در این فیلم نیز او توانسته بیننده را سرگرم کند و از عناصری مانند اکشن جذاب، قهرمان فوقالعاده و یک شرور قوی به خوبی استفاده کرده و اثری بسیار سرگرمکننده خلق کرده.
"هنری کویل" در این فیلم بسیار عالی است و علاوه بر بازی او، فیلمنامه نیز به خوبی توانسته کاراکتر بسازد. به طور کلی شخصیتهای فیلم خوب ساخته شدهاند. "وزارت جنگ ناجوانمردانه" یک فیلم خوب و سرگرمکننده است و با اکشن هیجانانگیز و کاراکترهای جذابش میتواند لحظات خوشی را برای بیننده رقم بزند.
📽️ The Ministry Of Ungentlemanly Warfare 2024
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
"گای ریچی" از آن دست فیلمسازانی است که سرگرمی را در اکثر آثارش در اولویت قرار میدهد و معمولا در سرگرم کردن مخاطب موفق است. در این فیلم نیز او توانسته بیننده را سرگرم کند و از عناصری مانند اکشن جذاب، قهرمان فوقالعاده و یک شرور قوی به خوبی استفاده کرده و اثری بسیار سرگرمکننده خلق کرده.
"هنری کویل" در این فیلم بسیار عالی است و علاوه بر بازی او، فیلمنامه نیز به خوبی توانسته کاراکتر بسازد. به طور کلی شخصیتهای فیلم خوب ساخته شدهاند. "وزارت جنگ ناجوانمردانه" یک فیلم خوب و سرگرمکننده است و با اکشن هیجانانگیز و کاراکترهای جذابش میتواند لحظات خوشی را برای بیننده رقم بزند.
📽️ The Ministry Of Ungentlemanly Warfare 2024
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 بعد از اکتشاف آمریکا مهاجران تبدیل به دشمن اصلی سرخپوستان شدند، به خاطر زمینهایشان، به مرور آنها را از اراضی خود دور کرده تا اینکه نهایتاً فقط در مناطق اختصاصی سکونت داشتند، اما همه درگیری سفیدپوستان و سرخپوستان منحصر به این نیست. در دهه ۱۹۲۰ هنگامی که نفت در اراضی قبیله اسیج در اکلاهاما کشف شد به همراه خودش ثروت کلانی برای بومیان به همراه داشت. اما مدت کمی نگذشت که همراه خود مرگ را هم آورد، قتلهای زنجیرهای که گریبان تعداد زیادی از اعضای قبیله را گرفت.
اسکورسیزی به خاطر روانتر کردن داستان در فیلمنامه تغیراتی ایجاد کرد که کمی با کتاب منبع اقتباس که در اصل مجموعه واقعهنگاری و جمعآوری مستندات از آن زمان است تفاوت دارد، اما هردو درباره حوادث واقعی تاریخ آمریکا هستند. که ابتدا در جشنواره کن منتشر و ۹ دقیقه تشویق شد و منتقدان هم دیدگاههای مثبتی دربارهاش ارائه کردند تبدیل به یک شکست تجاری شد و با اینکه نامزد ده اسکار شده بود در کورس جوایز با رقبایش، "بیچارگان" و "اوپنهایمر" هیچکدام را به دست نیاورد.
📽 Killers of the Flower Moon (2023)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
اسکورسیزی به خاطر روانتر کردن داستان در فیلمنامه تغیراتی ایجاد کرد که کمی با کتاب منبع اقتباس که در اصل مجموعه واقعهنگاری و جمعآوری مستندات از آن زمان است تفاوت دارد، اما هردو درباره حوادث واقعی تاریخ آمریکا هستند. که ابتدا در جشنواره کن منتشر و ۹ دقیقه تشویق شد و منتقدان هم دیدگاههای مثبتی دربارهاش ارائه کردند تبدیل به یک شکست تجاری شد و با اینکه نامزد ده اسکار شده بود در کورس جوایز با رقبایش، "بیچارگان" و "اوپنهایمر" هیچکدام را به دست نیاورد.
📽 Killers of the Flower Moon (2023)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔰 نگاهی به فیلم "کافهی کنار جاده"
🎥 فیلم بازسازی یک اثر قدیمی به همین نام است که آن هم خودش اثر موفقی نبود، در آن فیلم "پاتریک سوایزی" بازی میکرد و در این یکی "جیک جیلنهال"، با اینکه "جیلنهال" بازیگر بدی نیست اما به نظر من "تام هاردی" گزینهی مناسبتری برای این نقش بود.
"کافهی کنار جاده"، فیلمی اکشن ساختهی "داگ لیمان" (که در کارنامهاش "هویت بورن" جایگاه دیگری دارد)، صرفا یک فیلم اکشن است و دیگر هیچ، نه با داستانِ جانداری طرفیم و نه با شخصیت ماندگاری، فیلم هیچ اوج و فرودی ندارد و در آن آمدن و رفتنِ شخصیت اصلی به آن کافه هیچ حرفی و نکتهای نیست که بخواهیم لذت ببریم. روند فیلم بدون هیجان و حوصلهسربَر است و کشش و جذابیت ندارد، فیلم به گونهای است که کلیت داستانش را در تبلیغ دو دقیقهایاش هم میتوان حدس زد، چیزی بیشتر از تبلیغاش ندارد.
الان و در زمانهی جدید که کشورهای مختلف در زمینهی سینما پیشرفت کردهاند و آثاری خوب و با داستانهایی متنوع از کشورهای کره جنوبی، هند، فرانسه و غیره شاهدیم هالیوود باید فکری به حال آثار کلیشهایاش بکند و فیلمسازان را تشویق کند که از این فضاها و از ساخت آثاری اینچنینی و ضعیف دوری کنند، آثاری که مانند همین "کافهی کنار جاده" وقتی نزدیک به بیست دقیقه از شروعش میگذرد پایانش قابل حدس میشود و کلیشهای.
در کل فیلم اثری است ضعیف و فاقد جذابیت که در کارنامهی بازیگر و کارگردانش جایی ندارد و به زودی فراموش میشود.
📽️ Road House (2024)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 فیلم بازسازی یک اثر قدیمی به همین نام است که آن هم خودش اثر موفقی نبود، در آن فیلم "پاتریک سوایزی" بازی میکرد و در این یکی "جیک جیلنهال"، با اینکه "جیلنهال" بازیگر بدی نیست اما به نظر من "تام هاردی" گزینهی مناسبتری برای این نقش بود.
"کافهی کنار جاده"، فیلمی اکشن ساختهی "داگ لیمان" (که در کارنامهاش "هویت بورن" جایگاه دیگری دارد)، صرفا یک فیلم اکشن است و دیگر هیچ، نه با داستانِ جانداری طرفیم و نه با شخصیت ماندگاری، فیلم هیچ اوج و فرودی ندارد و در آن آمدن و رفتنِ شخصیت اصلی به آن کافه هیچ حرفی و نکتهای نیست که بخواهیم لذت ببریم. روند فیلم بدون هیجان و حوصلهسربَر است و کشش و جذابیت ندارد، فیلم به گونهای است که کلیت داستانش را در تبلیغ دو دقیقهایاش هم میتوان حدس زد، چیزی بیشتر از تبلیغاش ندارد.
الان و در زمانهی جدید که کشورهای مختلف در زمینهی سینما پیشرفت کردهاند و آثاری خوب و با داستانهایی متنوع از کشورهای کره جنوبی، هند، فرانسه و غیره شاهدیم هالیوود باید فکری به حال آثار کلیشهایاش بکند و فیلمسازان را تشویق کند که از این فضاها و از ساخت آثاری اینچنینی و ضعیف دوری کنند، آثاری که مانند همین "کافهی کنار جاده" وقتی نزدیک به بیست دقیقه از شروعش میگذرد پایانش قابل حدس میشود و کلیشهای.
در کل فیلم اثری است ضعیف و فاقد جذابیت که در کارنامهی بازیگر و کارگردانش جایی ندارد و به زودی فراموش میشود.
📽️ Road House (2024)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
راز شخصیتهای منفی "دیوید فینچر": تایلر داردن (قسمت سوم)!
داستان تازه دارد به قسمتهای زیبایش نزدیک میشود! بعد از آتش زدن خانه، از سکانس مهم مشت زدن در خیابان را داریم. به سراغ نماد و مفاهیم این صحنه نمیرویم چون بارها تأکید داشتهام که بیاهمیت است. نکته مهم این سکانس جرقهای است که باعث شروع شدن آن میشود. تایلر راوی را هل میدهد و سعی میکند برای اولین بار خشم او را برانگیخته کند. چیزی که اینجا "فینچر" قصد دارد آن را برساند، یکی دیگر از مضرات دنیای مدرن است و آن سرکوب خشم است! برمیگردیم به سکانس ابتدایی فیلم؛ یک انسان کت شلواری در کنار چند انسان کت و شلواری دیگر. این جامعه از مشتی انسان متشخص نما تشکیل شده است که شخصیتشان را زیر کت و شلوارها و ظاهر شیکشان پنهان کردهاند و دقیقا لحظه دعوای راوی و تایلر، فوران خشم سرکوب شدهای است که راوی قصه، در تمام این سالها با خود حمل کرده. البته دعوت به خشونت و فوران خشمی در کار نیست که در جایش به آن هم خواهیم رسید. اینجا بود که باشگاه مشت زنی تشکیل میشود!
فلسفه باشگاه مشت زنی چیست؟ چندین انسان افسرده که هیچ هدفی ندارند عضو آن میشوند تا تحت یک سازمان منظم و هدفمند، به زندگی خودشان نور امید ببخشند. خب درواقع قرار بود همچین فلسفهای داشته باشد که در نهایت به یک طغیان کنترل نشده خشم سرکوب شده دنیای امروز بود. آتشی بود که سالها سرمایه داران سعی در خاموش کردن آن داشتند اما ناگهان گر گرفت و همه آنها را به آتش کشید. تک تک اتفاقاتی که در باشگاه مشتزنی میافتد نشان دهنده همین خشونت افسار گسیختهای است که نتیجه سرکوب تمام احساسات به قیمت حفظ کردن ظاهر است. باز هم برمیگردیم به سکانسهای ابتدایی: چرا راوی با رفتن به جلسات سرطانیها و گریه کردن در آنجا آرام میشد؟ چون بلأخره بستری امن را پیدا کرد تا بتواند آنجا احساساتش را تخلیه کند اما از جایی به بعد، این تخلیه احساسات برای او کافی نبود. او احساس خشم میکرد و برای همین باشگاه مشتزنی را ابداع کرد! بخشی از این خشم هم برمیگشت به شخصیت مارلا.
برگردیم به داستان اصلی؛ از کجا میدانیم که این خشم راوی برخواسته از نفرتش به نظام سرمایهداری است؟ ارجاعتان میدهم به سکانس مکالمه سخت و سنگین راوی و رئیسش(با بازی حیرتانگیز "ادوارد نورتون"). آنجا مشاهده میکنیم که رفتار راوی، نشأت گرفته از تمام زورگوییهایی است که در تمام این سالها از طرف رئیسش به او شده و میبینیم که چطور در یک لحظه فوران میکند. فلسفه باشگاه مشتزنی هم دقیقا چنین چیزی است.
اما چگونه میشود که راوی متوجه میشود که برای بروز احساساتش، باید یک تعادل ایجاد کند و باشگاه مشتزنی را برای همیشه منحل میکند؟ اینجاست که باید به مفهوم عشق (که شاهد شکل بسیار پیچیدهای از آن در این فیلم هستیم) اشاره کنیم که خود احتیاج به موشکافی قطره به قطره داستان بیکران فیلم دارد.
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
داستان تازه دارد به قسمتهای زیبایش نزدیک میشود! بعد از آتش زدن خانه، از سکانس مهم مشت زدن در خیابان را داریم. به سراغ نماد و مفاهیم این صحنه نمیرویم چون بارها تأکید داشتهام که بیاهمیت است. نکته مهم این سکانس جرقهای است که باعث شروع شدن آن میشود. تایلر راوی را هل میدهد و سعی میکند برای اولین بار خشم او را برانگیخته کند. چیزی که اینجا "فینچر" قصد دارد آن را برساند، یکی دیگر از مضرات دنیای مدرن است و آن سرکوب خشم است! برمیگردیم به سکانس ابتدایی فیلم؛ یک انسان کت شلواری در کنار چند انسان کت و شلواری دیگر. این جامعه از مشتی انسان متشخص نما تشکیل شده است که شخصیتشان را زیر کت و شلوارها و ظاهر شیکشان پنهان کردهاند و دقیقا لحظه دعوای راوی و تایلر، فوران خشم سرکوب شدهای است که راوی قصه، در تمام این سالها با خود حمل کرده. البته دعوت به خشونت و فوران خشمی در کار نیست که در جایش به آن هم خواهیم رسید. اینجا بود که باشگاه مشت زنی تشکیل میشود!
فلسفه باشگاه مشت زنی چیست؟ چندین انسان افسرده که هیچ هدفی ندارند عضو آن میشوند تا تحت یک سازمان منظم و هدفمند، به زندگی خودشان نور امید ببخشند. خب درواقع قرار بود همچین فلسفهای داشته باشد که در نهایت به یک طغیان کنترل نشده خشم سرکوب شده دنیای امروز بود. آتشی بود که سالها سرمایه داران سعی در خاموش کردن آن داشتند اما ناگهان گر گرفت و همه آنها را به آتش کشید. تک تک اتفاقاتی که در باشگاه مشتزنی میافتد نشان دهنده همین خشونت افسار گسیختهای است که نتیجه سرکوب تمام احساسات به قیمت حفظ کردن ظاهر است. باز هم برمیگردیم به سکانسهای ابتدایی: چرا راوی با رفتن به جلسات سرطانیها و گریه کردن در آنجا آرام میشد؟ چون بلأخره بستری امن را پیدا کرد تا بتواند آنجا احساساتش را تخلیه کند اما از جایی به بعد، این تخلیه احساسات برای او کافی نبود. او احساس خشم میکرد و برای همین باشگاه مشتزنی را ابداع کرد! بخشی از این خشم هم برمیگشت به شخصیت مارلا.
برگردیم به داستان اصلی؛ از کجا میدانیم که این خشم راوی برخواسته از نفرتش به نظام سرمایهداری است؟ ارجاعتان میدهم به سکانس مکالمه سخت و سنگین راوی و رئیسش(با بازی حیرتانگیز "ادوارد نورتون"). آنجا مشاهده میکنیم که رفتار راوی، نشأت گرفته از تمام زورگوییهایی است که در تمام این سالها از طرف رئیسش به او شده و میبینیم که چطور در یک لحظه فوران میکند. فلسفه باشگاه مشتزنی هم دقیقا چنین چیزی است.
اما چگونه میشود که راوی متوجه میشود که برای بروز احساساتش، باید یک تعادل ایجاد کند و باشگاه مشتزنی را برای همیشه منحل میکند؟ اینجاست که باید به مفهوم عشق (که شاهد شکل بسیار پیچیدهای از آن در این فیلم هستیم) اشاره کنیم که خود احتیاج به موشکافی قطره به قطره داستان بیکران فیلم دارد.
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm