🎥 جاری کردن اشک از چشمان مخاطب، هنریست که کمتر فیلمی قادر به انجام آن است؛ اما "Lion" به شکلی ظریف و هنرمندانه قادر به انجام آن است. فیلم گهگاهی به دام شعارزدگی میافتد و در نهایت کار هم به سختی میتواند مفهوم مد نظرش را برساند. با این وجود کماکان تماشای آن به واسطه ساخت شخصیتهایی دوست داشتنی و روایتی نسبتا شیرین، بسیار دلنشین است.
📽 Lion (2016)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Lion (2016)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎞 شاتی خلاقانه از "دوست پسران و دوست دخترانِ" "اریک رومر". دو دوست در پسزمینه در حال ترک تصویر، و دو دوست دیگر که همدیگر را در آغوش میکشند.
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 ربکا: هرچی بیشتر به آدما بگی نمیتونی یک چیزی رو داشته باشی، بیشتر به سمتش کشش پیدا میکنن، به هر قیمتی که شده....
📽 The Originals 2013 - 2018
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 The Originals 2013 - 2018
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
حادثه آکو، یک رویداد واقعی در دوران فئودالی ژاپن که داستان ۴۷ رونین از آن نشأت میگیرد. در این واقعه، ارباب آسانو ناگانوری، حاکم منصف قلمرو خود، طی توطئهای از طرف یوشیناکا کیرا، ارباب دیگری قرار میگیرد. کیرا به دلیل ترس از محبوبیت آسانو نزد شوگون ژاپن، نقشهای برای نابودی او میکشد که در نهایت به سپوکو آسانو منجر میشود. پس از این حادثه، ۴۷ سامورایی وفادار به آسانو تصمیم میگیرند انتقام خون ارباب خود را از یوشیناکا کیرا بگیرند.
اولین ایده برای ساخت "۴۷ رونین" در سال ۲۰۰۸ مطرح شد و قرار شد فیلمی با الهام گرفتن از "ارباب حلقهها" و "گلادیاتور" باشد، پس از اینکه "کارل رینش" در سال ۲۰۰۹ برای کارگردانی برگزیده شد و بازیگران در سال ۲۰۱۰ انتخاب شدند فیلمبرداری اولیه به زبان ژاپنی در سال ۲۰۱۱ و فیلمبرداری بعدی به زبان انگلیسی در سال ۲۰۱۲ در لندن انجام شد که به خاطر برگزاری بازیهای المپیک کمی به تأخیر افتاد و در آخر فیلم در سال ۲۰۱۳ ابتدا در ژاپن و کمی بعد در ایالات متحده اکران شد. این فیلم در پایان اکران خود با فروشی به مراتب کمتر از بودجهاش به یک شکست تجاری تبدیل شد.
📽 47 Ronin (2013)
✍️ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
اولین ایده برای ساخت "۴۷ رونین" در سال ۲۰۰۸ مطرح شد و قرار شد فیلمی با الهام گرفتن از "ارباب حلقهها" و "گلادیاتور" باشد، پس از اینکه "کارل رینش" در سال ۲۰۰۹ برای کارگردانی برگزیده شد و بازیگران در سال ۲۰۱۰ انتخاب شدند فیلمبرداری اولیه به زبان ژاپنی در سال ۲۰۱۱ و فیلمبرداری بعدی به زبان انگلیسی در سال ۲۰۱۲ در لندن انجام شد که به خاطر برگزاری بازیهای المپیک کمی به تأخیر افتاد و در آخر فیلم در سال ۲۰۱۳ ابتدا در ژاپن و کمی بعد در ایالات متحده اکران شد. این فیلم در پایان اکران خود با فروشی به مراتب کمتر از بودجهاش به یک شکست تجاری تبدیل شد.
📽 47 Ronin (2013)
✍️ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰 نگاهی بر "مردی که آنجا نبود"
⚠️ هشدار اسپویل
🎥 "مردی که آنجا نبود" تنها اثر سیاه و سفید "کوئن"ها است. فیلمی که در آن تمام افراد تاوانهای وحشتناکی دادند. به زعم من اد که شخصیت اصلی باشد، بیشتر از هرکس دیگری تاوان داد. درست مثل جری در "فارگو" و بارتون فینک در "بارتون فینک" یک طمع و تلاش برای فرار از زندگی روزمره. این بار نه از یک مسئولفروش ("فارگو") بلکه از طرف یک آرایشگر. از طرفی همچون "بیگ لباوسکی" که با لقب "بیگ" صدا زده میشد، در این فیلم هم دیو لقب مشابهی دارد. و از قضا اینبار در اوایل داستان او دارای ضعف نیست بلکه بر اد که شخصیت اصلی باشد چیره است. چرا که با زن اد رابطهای مخفیانه دارد. اما با گذشت فیلم دقیقا همین امر تبدیل به نقطه ضعفی بسیار اساسی برای دیو شده و باعث مرگ او میشود. از طرفی به وارد بازی شدن زن هم میرسیم، و اما تاوان اصلی را اد میدهد. اد هم مثل دیو میمیرد اما مرگی متفاوت دارد. یک اعدام. و پیش از اعدام، زندگیای پر از رنج را میگذارند. زندگیای که مثل دیگر شخصیتهای اصلی "کوئن"ها با پای خودش وارد یک بازی میشود و بازی به مخمصه تبدیل میشود، اندکی بعد دیگر کنترل وقایع دست او نیست و تلاشهای عبث شروع میشوند. اما در این فیلم و "بیگ لباوسکی" یک ابزورد دیده میشود. البته ابزوردی فلسفی. چرا که شخصیتهای اصلی هرچند اندک تلاشی میکنند اما این تلاش واقعا برای حل مسئله نیست. بلکه گویی جنبهای آیرونیک در عملهایشان است. آنها وارد مخمصه شدهاند و خود به عبث بودن تلاشهاشان آگاهاند اما از آن دست نمیکشند. شاید برای خوشگذرانی و گذران زندگی. البته این موضوع در "بیگ لباوسکی" مطرحتر است. در "مردی که آنجا نبود" وجه نهیلیستیک ماجرا پررنگتر بود و دیگر طنز جای زیادی در شخصیت اصلی اشغال نکرده بود. همانطور که در "فارگو" دیدیم عشق میان زن و شوهرِ قربانی از دست رفته بود، و البته گویی همین باعث فنای آنان شده بود، در این فیلم هم عشق جایی نداشت. عملا رابطهی اد و همسرش به تاریکی رسیده بود، هرچند اد خود اشاره میکند که از ابتدا هم چندان رنگ روشنی بدان ندیده است. فیلم راوی دارد پس تا حدودی با نریشن هم سر و کار دارد. البته شاید نتوان گفت شخصیتها به دنیای بیرون از داستان آگاهاند، اما وجود راوی، وجود نریشن را تا حدی تثبیت میکند. از طرفی راوی اینبار کمی متفاوتتر است. راوی کاملا هم جهت با داستان پیش میرود. همانطور که اد میرفت. این بدان معناست که گویی ما فیلم را نه تنها از زبان اد میشنویم بلکه از زاویه دید او آن را میبینیم و اصلا درون ذهن او هستیم. میخواهم یک اشارهی دیگر به وجه نهیلیستیک فیلم داشته باشم: هنگام تصادف و مواجهه با مرگ، اد به هیچ فکر نکرد، جز فکری عبث، کوچک، بیاهمیت و بسیار جزئی. فکر در مورد اینکه بعد از مرگ مو رشد میکند. پس تمام اهمیت زندگی برای او از دست رفته است، و همچون یک نهیلیست به زندگی مینگرد. از طرفی یک هجو میبینم. هجو به زندگی. "کوئن"ها اد را در مواجهه با مرگ بیاهمیت جلوه دادند، و تازه در بیمارستان او به قتل متهم میشود. در واقع همان دو ماموری که صرفا اطلاعدهندهی اخبار بودند باز هم به سراغش آمدند. بار اول، وقتی فکر میکرد دستگیر خواهد شد، خبر دستگیری همسرش را به او دادند، و بار بعد در بیمارستان وقتی که انتظارش را نداشت متهم به قتل میشود. و این شیوهی بسیار جالبی برای دادن چنین خبریست. مامورها میخواهند او سریعتر خبر را بشنود و طنز رقم میخورد. نکتهی هجوآمیزتر آنجاست که اد برای کاری که نکرده محکوم شده و نه برای کاری که کرده. او متهم به قتل کسی میشود که پولش را بالا کشیدند، اما در واقع دیو را کشته است. و البته نتیجه یکی است.
📽 The Man Who Wasn't There (2001)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
⚠️ هشدار اسپویل
🎥 "مردی که آنجا نبود" تنها اثر سیاه و سفید "کوئن"ها است. فیلمی که در آن تمام افراد تاوانهای وحشتناکی دادند. به زعم من اد که شخصیت اصلی باشد، بیشتر از هرکس دیگری تاوان داد. درست مثل جری در "فارگو" و بارتون فینک در "بارتون فینک" یک طمع و تلاش برای فرار از زندگی روزمره. این بار نه از یک مسئولفروش ("فارگو") بلکه از طرف یک آرایشگر. از طرفی همچون "بیگ لباوسکی" که با لقب "بیگ" صدا زده میشد، در این فیلم هم دیو لقب مشابهی دارد. و از قضا اینبار در اوایل داستان او دارای ضعف نیست بلکه بر اد که شخصیت اصلی باشد چیره است. چرا که با زن اد رابطهای مخفیانه دارد. اما با گذشت فیلم دقیقا همین امر تبدیل به نقطه ضعفی بسیار اساسی برای دیو شده و باعث مرگ او میشود. از طرفی به وارد بازی شدن زن هم میرسیم، و اما تاوان اصلی را اد میدهد. اد هم مثل دیو میمیرد اما مرگی متفاوت دارد. یک اعدام. و پیش از اعدام، زندگیای پر از رنج را میگذارند. زندگیای که مثل دیگر شخصیتهای اصلی "کوئن"ها با پای خودش وارد یک بازی میشود و بازی به مخمصه تبدیل میشود، اندکی بعد دیگر کنترل وقایع دست او نیست و تلاشهای عبث شروع میشوند. اما در این فیلم و "بیگ لباوسکی" یک ابزورد دیده میشود. البته ابزوردی فلسفی. چرا که شخصیتهای اصلی هرچند اندک تلاشی میکنند اما این تلاش واقعا برای حل مسئله نیست. بلکه گویی جنبهای آیرونیک در عملهایشان است. آنها وارد مخمصه شدهاند و خود به عبث بودن تلاشهاشان آگاهاند اما از آن دست نمیکشند. شاید برای خوشگذرانی و گذران زندگی. البته این موضوع در "بیگ لباوسکی" مطرحتر است. در "مردی که آنجا نبود" وجه نهیلیستیک ماجرا پررنگتر بود و دیگر طنز جای زیادی در شخصیت اصلی اشغال نکرده بود. همانطور که در "فارگو" دیدیم عشق میان زن و شوهرِ قربانی از دست رفته بود، و البته گویی همین باعث فنای آنان شده بود، در این فیلم هم عشق جایی نداشت. عملا رابطهی اد و همسرش به تاریکی رسیده بود، هرچند اد خود اشاره میکند که از ابتدا هم چندان رنگ روشنی بدان ندیده است. فیلم راوی دارد پس تا حدودی با نریشن هم سر و کار دارد. البته شاید نتوان گفت شخصیتها به دنیای بیرون از داستان آگاهاند، اما وجود راوی، وجود نریشن را تا حدی تثبیت میکند. از طرفی راوی اینبار کمی متفاوتتر است. راوی کاملا هم جهت با داستان پیش میرود. همانطور که اد میرفت. این بدان معناست که گویی ما فیلم را نه تنها از زبان اد میشنویم بلکه از زاویه دید او آن را میبینیم و اصلا درون ذهن او هستیم. میخواهم یک اشارهی دیگر به وجه نهیلیستیک فیلم داشته باشم: هنگام تصادف و مواجهه با مرگ، اد به هیچ فکر نکرد، جز فکری عبث، کوچک، بیاهمیت و بسیار جزئی. فکر در مورد اینکه بعد از مرگ مو رشد میکند. پس تمام اهمیت زندگی برای او از دست رفته است، و همچون یک نهیلیست به زندگی مینگرد. از طرفی یک هجو میبینم. هجو به زندگی. "کوئن"ها اد را در مواجهه با مرگ بیاهمیت جلوه دادند، و تازه در بیمارستان او به قتل متهم میشود. در واقع همان دو ماموری که صرفا اطلاعدهندهی اخبار بودند باز هم به سراغش آمدند. بار اول، وقتی فکر میکرد دستگیر خواهد شد، خبر دستگیری همسرش را به او دادند، و بار بعد در بیمارستان وقتی که انتظارش را نداشت متهم به قتل میشود. و این شیوهی بسیار جالبی برای دادن چنین خبریست. مامورها میخواهند او سریعتر خبر را بشنود و طنز رقم میخورد. نکتهی هجوآمیزتر آنجاست که اد برای کاری که نکرده محکوم شده و نه برای کاری که کرده. او متهم به قتل کسی میشود که پولش را بالا کشیدند، اما در واقع دیو را کشته است. و البته نتیجه یکی است.
📽 The Man Who Wasn't There (2001)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎞 پشت صحنهی فیلم "آکاتونه" اولین فیلم "پازولینی". روایتی ابزوردیک از سرگردانی مردی تنها. کسی که پس از تماشای فیلم هم او را مقصر مینامیم و هم نه.
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 ویلیام: هر انسانی میمیره، ولی همه انسانها واقعا زندگی میکنن؟
📽 Braveheart 1995
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Braveheart 1995
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 فیلم "Edge of tomorrow" الگویی برای باقی فیلمهای پر خرج و کلیشهای ژانر خود.
این فیلم روایت حمله موجودات بیگانه، به زمین است که قصد نابودی زمین را دارند و حال گروهی نظامی تحت عنوان "نیروی دفاع متحد" وظیفه مقابله با این موجودات را دارند.
"داگ لیمان" برعکس برخی از آثار، از شخصیت اصلی خود یک قهرمان شکست ناپذیر نساخته است. ویلیام کیج در ابتدای فیلم یک شخصیت ترسو و بزدل است که ترجیح میدهد جنگ را از داخل خانهاش دنبال کند اما در ادامه فیلم شاهد تغییر چشمگیری در او میشویم.
نمیتوان تدوین عالی این فیلم را نیز نادیده گرفت.
فیلمنامه نیز بسیار خوب است اما نباید از بعضی ایرادات چشم پوشی کرد. صحنههای پایانی فیلم اگرچه بسیار جالب و جذاباند اما درگیریهایی که اتفاق میافتد منطق حاکم بر فیلم را تا حدی زیر سوال میبرد.
در انتها، این فیلم یکی از بهترین آثار ژانر خود در دهه اخیر است و قطعا دیدنش میتواند بسیار لذت بخش باشد.
📽 Edge of tomorrow (2014)
✍️ بهراد
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
این فیلم روایت حمله موجودات بیگانه، به زمین است که قصد نابودی زمین را دارند و حال گروهی نظامی تحت عنوان "نیروی دفاع متحد" وظیفه مقابله با این موجودات را دارند.
"داگ لیمان" برعکس برخی از آثار، از شخصیت اصلی خود یک قهرمان شکست ناپذیر نساخته است. ویلیام کیج در ابتدای فیلم یک شخصیت ترسو و بزدل است که ترجیح میدهد جنگ را از داخل خانهاش دنبال کند اما در ادامه فیلم شاهد تغییر چشمگیری در او میشویم.
نمیتوان تدوین عالی این فیلم را نیز نادیده گرفت.
فیلمنامه نیز بسیار خوب است اما نباید از بعضی ایرادات چشم پوشی کرد. صحنههای پایانی فیلم اگرچه بسیار جالب و جذاباند اما درگیریهایی که اتفاق میافتد منطق حاکم بر فیلم را تا حدی زیر سوال میبرد.
در انتها، این فیلم یکی از بهترین آثار ژانر خود در دهه اخیر است و قطعا دیدنش میتواند بسیار لذت بخش باشد.
📽 Edge of tomorrow (2014)
✍️ بهراد
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 شاید واقعگرایانهترین انجیل و روایت از عیسی مسیح را بتوان "انجیل به روایت متیِ" "پازولینی" پنداشت. اثری از کارگردانی ملحد که فیلم را نه بهخاطر این که از انجیل و دین تنفر داشت ساخت، بلکه این مارکسیست، که به گمان برخی کمترین وجوه مارکسیستی را داشت، دین را یک تجلی بزرگ از ذهن، دیدگاه و نیاز انسان میدانست. پس به همین جهت به روی انجیلی دست گذاشت که خود با آن متولد شده بود و بعدها سعی کرد از آن نه به طرزی آکادمیک و حزبی که درست برعکس، بسیار انسانی و با مراجعه به دل و ذهن خود بدان بپردازد.
📽 The Gospel According to St. Matthew (1964)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 The Gospel According to St. Matthew (1964)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎞 صحنه پایانی فیلم "سفر به ایتالیا" از "روسلینی". کاری پر فراز و نشیب، که بدون هیچ اغراقی واقعیات زندگی را به روی پرده متجلی میسازد.
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 کلارنس: زندگی هر انسانی، زندگی های بقیه رو تحت تاثیر قرار میده؛ وقتی اون نباشه، یک خلأ بزرگ به جا میگذاره، اینطور نیستش؟؟
📽 It's a Wonderful Life 1946
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 It's a Wonderful Life 1946
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "استیون هاوکینگ" جزو بزرگترین شخصیتهای معاصر است. شخصی که زندگی او را میتوان به چندین بخش تقسیم کرد که یکی از دیگری جذابتر است. کاری که "نظریه همهچیز" اما قصد در انجامش دارد، پرداخت به موضوعات عاطفی این دانشمند بزرگ است. این موضوع به نقطه قوت فیلم تبدیل میشود و باعث میشود با اثری طرف باشیم که دقیقا همان چیزی را بیان میکند که توان پرداختش را دارد. از طرفی دیگر هم شخصیت "هاوکینگ" را در حد یک جوان دلباخته عاشق پیشه پایین میآورد. اگر میخواهید با دیدن این اثر، اطلاعات جالبی از این شخصیت ماندگار در تاریخ علم به دست آورید ابدا فیلم برای شما ساخته نشده است. اما اگر در جست و جوی یک درام دو ساعته توانمند در سرگرم کردن مخاطب خود هستید، انتخاب به نسبت جالب و جذابی است و در لحظاتی میتواند احساساتتان را برانگیخته کند.
📽 The Theory of Everything (2014)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 The Theory of Everything (2014)
✍️ عرفان دانش
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 یک اثر پر از تعلیق، شگفتی و دوئل. کاری از "ملویل". فیلمی که "بلموندو"، "رجیانی" و "پیکولی" در آن میدرخشند. کارگردان فقط در پایان شگفتی رقم نمیزند تا مخاطب را شگفتزده و متحیر کند، بلکه او از ابتدا تا انتها، میزانسن، فرم و نحوهی نمایش سکانسها را بهطرزی شگفتانگیز طراحی میکند. فیلمنامه را در هم مینویسد و از لحاظ محتوا پویا و فعال است. همین است که چنین فیلم بزرکی میسازد. این شیوه فیلمسازی نه تنها شخصیتهای فیلم را هر لحظه دچار ترس از خیانت میکند، بل به مخاطب هم رحم نمیکند و عملا از او یک انسان پارانویید میسازد. در این فیلم هم مثل باقی فیلمهای او از لانگتیکها و سکوتهای طولانی در سکانسها بهره برده میشود. نماهایی پر از دود سیگار، اتاقهایی دنج و دور افتاده، آدمهای خشن و بیاحساس و البته حرفهای، همگی در فیلم میدرخشند.
📽 Le Doulos (1962)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Le Doulos (1962)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎞 صحنهی پیش از رسیدن سگ، و در واقع پیش از ویرانی. "چشمههای عشق" اثری از "کاساوتیس" با درخشش خودش و ستارهی همیشگی فیلمهایش، یعنی همسرش "جنا رولندز". اثری که روان و زندگی آدمی را تا عمق میکاود.
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 والتر: در دنیای کوچیک خودت زندگی نکن، چون هدف زندگی کاوش کردن و کسب تجربه هستش...
📽 The Secret Life of Walter Mitty 2013
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 The Secret Life of Walter Mitty 2013
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰 نگاهی به فیلم "ماهاراجا"
🎥 چند سالی است که در جنوب هندوستان که با نام تامیل شناخته میشود آثار سینماییای تولید میشود که برخی از آنان مخاطبان فیلمبین در سراسر جهان را میخکوب میکند و از لحاظ محتوا و داستان شوکه کننده هستند.
فیلم "ماهاراجا" که تولیدِ تامیل است یکی از همان آثاری است که غافلگیرتان میکند و باورتان نمیشود که در جغرافیایی که مانند کشورهای اروپایی و کشورهای صاحب سینما شناخته شده نیست اینچنین فیلم عالی و قویای تولید شده باشد.
یک جملهی معروف است که میگوید در سینما همهی داستانها و موضوعات جهان گفته شده و نویسنده و کارگردانی موفق است که موضوعات تکراری را به شیوهای متفاوت و خلاقانه مطرح کند، دقیقا همان کاری که کارگردان فیلم "ماهاراجا" انجام داده است.
"نیتیلان سوامیناتان" که تا الان دو فیلم در کارنامهی خود دارد در فیلم "ماهاراجا" موضوع انتقام را به شیوهای متفاوت مطرح میکند، فیلمنامهی فیلم داستان را به شیوهی غیرخطی و جذاب جلو میبرد و همین باعث جذب مخاطب میشود، داستانکهای فرعی و بازی با زمان گیرایی و جذابیت فیلم را دوچندان کرده و تا لحظهی آخر و پلان انتهایی نمیتوانید چشم از فیلم بردارید و انتهای ماجرا را حدس بزنید.
فیلمنامه هیچ چیز اضافیای ندارد و تمام لحظات و ابهامات فیلم در خدمت اثر هستند، از شروع فیلم و آن اتفاقِ ابتدایی کارگردان اثرش را بالا میبرد و تا انتها هم به سمت بالا حرکت میکند و لحظهای افت نمیکند، تمامی کاراکترها و فرعیات فیلم در خدمت اثر هستند و فیلم از مسیر خود خارج نمیشود.
در کل فیلم "ماهاراجا" با اینکه عوامل شناخته شدهای ندارد و کمپانی معروفی هم پشت آن نیست اثری است جذاب و گیرا که تماشایش برای هر سینما دوستی واجب است.
📽️ Maharaja (2024)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 چند سالی است که در جنوب هندوستان که با نام تامیل شناخته میشود آثار سینماییای تولید میشود که برخی از آنان مخاطبان فیلمبین در سراسر جهان را میخکوب میکند و از لحاظ محتوا و داستان شوکه کننده هستند.
فیلم "ماهاراجا" که تولیدِ تامیل است یکی از همان آثاری است که غافلگیرتان میکند و باورتان نمیشود که در جغرافیایی که مانند کشورهای اروپایی و کشورهای صاحب سینما شناخته شده نیست اینچنین فیلم عالی و قویای تولید شده باشد.
یک جملهی معروف است که میگوید در سینما همهی داستانها و موضوعات جهان گفته شده و نویسنده و کارگردانی موفق است که موضوعات تکراری را به شیوهای متفاوت و خلاقانه مطرح کند، دقیقا همان کاری که کارگردان فیلم "ماهاراجا" انجام داده است.
"نیتیلان سوامیناتان" که تا الان دو فیلم در کارنامهی خود دارد در فیلم "ماهاراجا" موضوع انتقام را به شیوهای متفاوت مطرح میکند، فیلمنامهی فیلم داستان را به شیوهی غیرخطی و جذاب جلو میبرد و همین باعث جذب مخاطب میشود، داستانکهای فرعی و بازی با زمان گیرایی و جذابیت فیلم را دوچندان کرده و تا لحظهی آخر و پلان انتهایی نمیتوانید چشم از فیلم بردارید و انتهای ماجرا را حدس بزنید.
فیلمنامه هیچ چیز اضافیای ندارد و تمام لحظات و ابهامات فیلم در خدمت اثر هستند، از شروع فیلم و آن اتفاقِ ابتدایی کارگردان اثرش را بالا میبرد و تا انتها هم به سمت بالا حرکت میکند و لحظهای افت نمیکند، تمامی کاراکترها و فرعیات فیلم در خدمت اثر هستند و فیلم از مسیر خود خارج نمیشود.
در کل فیلم "ماهاراجا" با اینکه عوامل شناخته شدهای ندارد و کمپانی معروفی هم پشت آن نیست اثری است جذاب و گیرا که تماشایش برای هر سینما دوستی واجب است.
📽️ Maharaja (2024)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎞 سایهی نیاکان فراموششده، فیلمی پر از آداب و رسوم شیرین و تلخ، و سنت و کار. و البته عشقی ابدی میان دو جوان که در مقابل با موارد ذکر شده قرار میگیرد. فیلمی شاعرانه و زیبا از "پاراجانف".
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
#Cinema_Gallery
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 تدی: کدومش بدتره؟ زندگی کردن به عنوان یک هیولا، یا مُردن مثله یک مرد خوب؟
📽 Shutter Island 2010
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Shutter Island 2010
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 شاید خیلی از ما "کریستوفر نولان" را از "شوالیهی تاریکی" و "میان ستارهای" و "تلقین" ویا فیلمهای با پیچیدگیهای زمان و مکان بهیاد بیاوریم، اما این کارگردان اثرهای متنوعی را در کارنامهاش دارد.
یکی از همین فیلمها "بیخوابی" ست. فیلمی با بازی بینظیر "آلپاچینو" و "رابین ویلیامز" که میتواند هر بینندهای را در طول داستان با خود همراه کند.
داستان در مورد ویل دومر، یک افسر پلیس با لکهای بزرگ در سابقهاش است که به تازگی مسئول حل معمای قتل یک دختر جوان شدهاست. دختری اهل شهری در آلاسکا، جایی که ۶ ماه از سال روز است و ۶ ماه شب. معضلات دومر وقتی شروع میشود که میفهمد در ۶ ماهی که هوا روشن است، نمیتواند بهراحتی بخوابد و....
این فیلم بخاطر داشتن صحنه های اکشن و تنش های روانی برچسب ردهسنی R را دریافت کرده.
📽 Insomnia (2002)
✍️ هما ابوالقاسمی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
یکی از همین فیلمها "بیخوابی" ست. فیلمی با بازی بینظیر "آلپاچینو" و "رابین ویلیامز" که میتواند هر بینندهای را در طول داستان با خود همراه کند.
داستان در مورد ویل دومر، یک افسر پلیس با لکهای بزرگ در سابقهاش است که به تازگی مسئول حل معمای قتل یک دختر جوان شدهاست. دختری اهل شهری در آلاسکا، جایی که ۶ ماه از سال روز است و ۶ ماه شب. معضلات دومر وقتی شروع میشود که میفهمد در ۶ ماهی که هوا روشن است، نمیتواند بهراحتی بخوابد و....
این فیلم بخاطر داشتن صحنه های اکشن و تنش های روانی برچسب ردهسنی R را دریافت کرده.
📽 Insomnia (2002)
✍️ هما ابوالقاسمی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم