🎥 فیلمِ شاید کمتر دیده شده کارنامه "آلپاچینو"، از واقعگراترین آثاری است که تاکنون در ژانر جنایی ساخته شده (در مقایسه با دیگر آثار). فیلم زمانی ساخته میشود که دیگر خبری از سانسور در هالیوود نیست، به همین سبب برخلاف فیلمهای نوآر ساخته شده در دهه ۵۰ که یا فساد در جامعه در فرامتن داستان بود، یا اگر هم در متن بود واکنش جدی معترضانه به خود نمیدید، این فیلم آشکارا به فساد در یکی از سیستمهای وابسته به حکومت حملهور میشود. نویسنده داستان به خوبی میدانسته که اگر بخواهد در لفافه سخن بگوید یا بیش از حد درگیر نمایشدادن فساد شود تا نقد آن، اثر او نیز مانند بسیاری از آثار این سبک به فراموشی سپرده خواهد شد. بدین ترتیب با خلق و پررنگ کردن شخصیت فرانک سرپیکو، که او را با بازی خیرهکننده "آلپاچینو" میبینیم، زبان اعتراض میگشاید. هر چند امروزه وجود فساد در هر سیستمی به آسانی پذیرفته میشود، با این حال فیلم با گذشت بیش از ۴۵ سال هنوز اثر خود را بر مخاطب میگذارد. در این بین دوربین "سیدنی لومت" نیز به ما در شناخت بیشتر "سرپیکو" کمک میکند.
📽 Serpico (1973)
✍️ امیرحسین صدر
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Serpico (1973)
✍️ امیرحسین صدر
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 اُلاف: بعضی از آدما ارزش آب شدن دارن...
📽 Frozen 2013
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Frozen 2013
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 شاه آرتور، پادشاه و رهبر افسانهای بریتانیایی که برخواسته از روایات و قصههای عامیانه محلی بود و در طی تاریخ دستمایه داستانهای بیشتری هم شده است، این بار آرتور شاهزادهای است که پس از مرگ پدرش عمویش تاج و تخت او را غصب میکند، آرتور که از اصل و نسب خود بیخبر است پس از برخورد با یک شمشیر جادویی با میراث خانوادگی خود آشنا میشود.
پس از فیلم "شاه آرتور" که در سال ۲۰۰۴ ساخته شد برادران وارنر ابتدا قصد ساخت یک فرنچایز شامل شش فیلم بر اساس افسانه آرتورین را داشت، اما وقتی این فیلم در مقابل بودجه ۱۷۵ میلیون دلاری فقط نزدیک به ۱۴۹ میلیون دلار فروش داشت و تبدیل به یک شکست تجاری شد و کسب نظرات و نمرات متوسط از این کار صرف نظر کرد.
📽 King Arthur: Legend of the Sword (2017)
✍️ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
پس از فیلم "شاه آرتور" که در سال ۲۰۰۴ ساخته شد برادران وارنر ابتدا قصد ساخت یک فرنچایز شامل شش فیلم بر اساس افسانه آرتورین را داشت، اما وقتی این فیلم در مقابل بودجه ۱۷۵ میلیون دلاری فقط نزدیک به ۱۴۹ میلیون دلار فروش داشت و تبدیل به یک شکست تجاری شد و کسب نظرات و نمرات متوسط از این کار صرف نظر کرد.
📽 King Arthur: Legend of the Sword (2017)
✍️ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🪄 هر چقدر از هنر این مرد بگیم کم گفتیم🙋🏻♂️🛠
📷 اینستاگرام کوفیلم
#mix
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📷 اینستاگرام کوفیلم
#mix
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰 نگاهی بر "شبهای روشنِ" "فرزاد موتمن"
🎥 "شبهای روشن" فیلمیست که بدون اغراق میتوانیم آن را میان ۱۰ فیلم برتر هزارهی جدید در ایران معرفی کنیم. اقتباسیست از اثر "داستایفسکی" به همین نام و با ارجاعاتی به فیلم "ویسکونتی" با همین نام. اگر نمونهای از آن را بیان کنم باید به خانهی مرد، بالای میز او اشاره کنم که پوستری از فیلم "ویسکونتی" به دیوار چسبانده شده است. فیلم را شاید نتوانیم شاعرانه به آن معنا خطاب کنیم که برای سینمای "پاراجانف" یا "تارکوفسکی" به کار میبریم. برای مثال پالت رنگ فیلم مثل "استاکر" یا "رنگ انار" نبود (آثاری که به عنوان مصادیق سینمای شاعرانه به کار میروند). مثال دیگر آنکه لانگشات ندیدیم. اما نقش شعر در فیلم بسیار اساسی و تعیینکننده است. شاعرانگی فیلم در سکوت بازیگرها نهفته و آشکار است. عنصر دیگر فیلم تنهاییست که خود شاعرانه است. "موتمن" به خوبی شخصیتها را تنها نشان میدهد. گویی خود بازیگرها این تنهایی را با پوست و استخوان چشیدهاند. یکی از فقدان عشق و دیگری از فراق عشق. هر دو تنها شدهاند صرف نظر از دلیل تنهاییشان. پس با شعر و کتابهاشان به خود و یکدیگر تسلی میبخشند. حتی نقشهای فرعی: کتابفروش و مادر استاد دانشگاه به خوبی طراحی شدهاند. آنها خود تنها هستند. اما مسئلهی مهمتر و اصلا ضرورت نشان دادهشدنشان در فیلم، تشدید تنهایی بازیگر مرد است.
از طرف دیگر دوری دختر از مادربزرگش خود مبیّن تنهایی وسیع آدمهای فیلم است. چه آنها که میشناسیم و چه آنکه حتی نمیبینیمشان. "موتمن" به خوبی کتاب را درک کرده است و به ضعفهای کار "ویسکونتی" آگاه است. از همین رو عناصر مختلف را با اضافه کردن موتیفهای مختلف –آنچنان که اشاره شد– در فیلم گنجاند و زیادهروی هم نکرد.
📽 شبهای روشن (۱۳۸۱)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "شبهای روشن" فیلمیست که بدون اغراق میتوانیم آن را میان ۱۰ فیلم برتر هزارهی جدید در ایران معرفی کنیم. اقتباسیست از اثر "داستایفسکی" به همین نام و با ارجاعاتی به فیلم "ویسکونتی" با همین نام. اگر نمونهای از آن را بیان کنم باید به خانهی مرد، بالای میز او اشاره کنم که پوستری از فیلم "ویسکونتی" به دیوار چسبانده شده است. فیلم را شاید نتوانیم شاعرانه به آن معنا خطاب کنیم که برای سینمای "پاراجانف" یا "تارکوفسکی" به کار میبریم. برای مثال پالت رنگ فیلم مثل "استاکر" یا "رنگ انار" نبود (آثاری که به عنوان مصادیق سینمای شاعرانه به کار میروند). مثال دیگر آنکه لانگشات ندیدیم. اما نقش شعر در فیلم بسیار اساسی و تعیینکننده است. شاعرانگی فیلم در سکوت بازیگرها نهفته و آشکار است. عنصر دیگر فیلم تنهاییست که خود شاعرانه است. "موتمن" به خوبی شخصیتها را تنها نشان میدهد. گویی خود بازیگرها این تنهایی را با پوست و استخوان چشیدهاند. یکی از فقدان عشق و دیگری از فراق عشق. هر دو تنها شدهاند صرف نظر از دلیل تنهاییشان. پس با شعر و کتابهاشان به خود و یکدیگر تسلی میبخشند. حتی نقشهای فرعی: کتابفروش و مادر استاد دانشگاه به خوبی طراحی شدهاند. آنها خود تنها هستند. اما مسئلهی مهمتر و اصلا ضرورت نشان دادهشدنشان در فیلم، تشدید تنهایی بازیگر مرد است.
از طرف دیگر دوری دختر از مادربزرگش خود مبیّن تنهایی وسیع آدمهای فیلم است. چه آنها که میشناسیم و چه آنکه حتی نمیبینیمشان. "موتمن" به خوبی کتاب را درک کرده است و به ضعفهای کار "ویسکونتی" آگاه است. از همین رو عناصر مختلف را با اضافه کردن موتیفهای مختلف –آنچنان که اشاره شد– در فیلم گنجاند و زیادهروی هم نکرد.
📽 شبهای روشن (۱۳۸۱)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 استاد اوگوای: دیروز تاریخ هستش، فردا راز هستش و امروز هدیه ای است که به اون حال میگن...
📽 Kung Fu Panda 2008
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Kung Fu Panda 2008
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 قسمت دوم سهگانهی غیررسمی "عصر یخبندان" اثر "هانکه"، "ویدیوی بنی" نام دارد. همچون فیلمهای پیش و پس از خود روایتگر زندگی انسان در دنیای مدرن است. "عصر یخبندان" داستان انسان است بیارتباط با اطراف خود. محیطی سرد و بیروح و هستندهای فلاکتزده و خشک که با محیط و حتی دیگر انسانها بیگانه است. "ویدیوی بنی" به خشنترین نحو به بیان این از خودبیگانگی و دور شدن انسان از خودش میپردازد. میگوید حقیقت انسان مدرن چیزی لطیف نیست و رسانه خداوندگار انسان شده است. خشونت فیلم مثل باقی کارهای "هانکه" و برخلاف خشونت "تارانتینو" بسیار درونیست، و در این فیلم جز معدود صحنههای خشونتآمیز چیز بیشتری نمیبینیم. موسیقی "هوی متال" مثل برخی آثار دیگر وی در فیلم قد علم میکند و فضای فیلم را تیره و خفهتر میکند. "هانکه" با این فیلم ما را یک آزار واقعی میدهد!
📽 Benny's Video (1992)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Benny's Video (1992)
✍️ امیرحسین یاسینی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰 نگاهی به فیلم "چهرهها"
🎥 "کاساوتیس" یک واقعگرای مستقل است. در آمریکا فیلم میساخت اما درگیر هالیوود نشد. "پولانسکی" را شناخت و در "بچه رزماری" نقشآفرینی کرد. این همکاری خیزی بود به سمت کارهای عظیم او، که میتوان آغاز آن را با "چهرهها" دانست. فیلم مخاطب را به وحشت میاندازد، حتی تا مرز جنون پیش میبرد. سیاه و سفید بودن فیلم به کمبود بودجه ربطی ندارد. کارگردان به خوبی تشخیص داده است فضای فیلم باید فضایی سرد و خشک باشد همانطور که روابط آن هستند. دو رابطه را به نمایش میگذارد و حین این نمایش به روابط دیگر میپردازد و همزمان چندتا را پیش میبرد. البته از هدف خود منحرف نمیشود. از لحاظ بصری، کلوزآپهای فراوان در مواقع عادی و در مواقع خاصتر مثل وقتی شخصیتها مضطرباند اکستریم کلوزآپها به ترس و اضطراب مخاطب میافزایند. از کادرهای کج و نامتقارن استفاده میشود تا پیشبینی سختتر بشود. و پایانی آرام اما غیرمنتظره، عاری از هرگونه هیجان کاذبی ما را بهتزده رها میکند. اما بعد از تماشای فیلم تازه پی میبریم که فیلم چه نکتهها داشته و از دید ما پنهان مانده است. پیام فیلم شاید دوری از دگماتیسم (سختگیریها)، کنار آمدن با یکدیگر و در نهایت دوست داشتن همدیگر باشد. به گمانم این شروعیست برای ایدهی زندگی در لحظهی کارگردان که در فیلمهای پس از آن مثل "مینی و موسکویتز" که دو سال بعد ساخته شد آشکارتر میشود. در فرم هم این موضوع صدق میکند: بداههپردازی شخصیتها. چه در تصمیمها و زندگیشان و که در دیالوگها.
فیلم را میتوان آزاردهنده نامید از آن جهت که "کاساوتیس" به ذات و درون انسان میپردازد و حقایق شومی را در این باره فاش میکند.
📽 Faces (1968)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "کاساوتیس" یک واقعگرای مستقل است. در آمریکا فیلم میساخت اما درگیر هالیوود نشد. "پولانسکی" را شناخت و در "بچه رزماری" نقشآفرینی کرد. این همکاری خیزی بود به سمت کارهای عظیم او، که میتوان آغاز آن را با "چهرهها" دانست. فیلم مخاطب را به وحشت میاندازد، حتی تا مرز جنون پیش میبرد. سیاه و سفید بودن فیلم به کمبود بودجه ربطی ندارد. کارگردان به خوبی تشخیص داده است فضای فیلم باید فضایی سرد و خشک باشد همانطور که روابط آن هستند. دو رابطه را به نمایش میگذارد و حین این نمایش به روابط دیگر میپردازد و همزمان چندتا را پیش میبرد. البته از هدف خود منحرف نمیشود. از لحاظ بصری، کلوزآپهای فراوان در مواقع عادی و در مواقع خاصتر مثل وقتی شخصیتها مضطرباند اکستریم کلوزآپها به ترس و اضطراب مخاطب میافزایند. از کادرهای کج و نامتقارن استفاده میشود تا پیشبینی سختتر بشود. و پایانی آرام اما غیرمنتظره، عاری از هرگونه هیجان کاذبی ما را بهتزده رها میکند. اما بعد از تماشای فیلم تازه پی میبریم که فیلم چه نکتهها داشته و از دید ما پنهان مانده است. پیام فیلم شاید دوری از دگماتیسم (سختگیریها)، کنار آمدن با یکدیگر و در نهایت دوست داشتن همدیگر باشد. به گمانم این شروعیست برای ایدهی زندگی در لحظهی کارگردان که در فیلمهای پس از آن مثل "مینی و موسکویتز" که دو سال بعد ساخته شد آشکارتر میشود. در فرم هم این موضوع صدق میکند: بداههپردازی شخصیتها. چه در تصمیمها و زندگیشان و که در دیالوگها.
فیلم را میتوان آزاردهنده نامید از آن جهت که "کاساوتیس" به ذات و درون انسان میپردازد و حقایق شومی را در این باره فاش میکند.
📽 Faces (1968)
✍️ امیرحسین یاسینی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم