🔰 نگاهی به فیلم "شهر آسفالت"
🎥 بخش اعظمی از فیلم شاهد تلاش امدادگران برای نجات جان بیماران هستیم و در این میان فیلمساز تلاش نمیکند داستان تعریف کند یا انرژی و حس به فیلمش تزریق کند، گویا فیلم ساخته شده برای تشکر از گروه امداد آمریکا و نمایش سختیهای شغل آنها.
فیلمساز با انتخاب "شان پن" در پی دیدهشدن اثرش است و حتی در این راه هم موفق نشده، فیلم بهقدری ضعیف و بیهویت است که از دست "پن" هم کاری ساخته نیست، ضعفها و خنثی بودن فیلم بالاتر و قویتر از قدرت بازیگرانش است.
اغراق فیلمساز در نمایش سختی کار امدادگران تا مرحلهٔ تقدس آنان پیش میرود، برای مثال توجه کنید به طرح بالِ پشت لباس امدادگر جوان که انگار فرشتهای است که شبها با بالهای خسته و افتان به خانه میرود، تاکید فیلمساز روی این مسئله با دو تصویر پررنگ میشود، یکی دوربینی که از پشت به خانه رفتنِ امدادگرِ جوان را نشان میدهد و دوم تابلوی فرشتهٔ داخل خانهٔ او.
فیلمساز اواخر فیلم عذاب وجدان را هم به امدادگران اضافه میکند تا نمایش ویژگیهای مثبت امدادگرانش را تکمیل کند، عذاب وجدانی که باعث تصمیمات مهم و تغییر زندگی کاراکترها میشود.
فیلم فاقد داستان و شخصیتپردازی درست است، کاراکترها به مخاطب داده نمیشوند و فیلمساز نمیتواند آنها را به ما بشناساند، داستانی هم در کار نیست و فیلمساز میتوانست از ایدهاش یک مستند بسازد، مستندی که بهخوبی میتوانست در راستای اهداف فیلمساز حرکت کند و تلاش امدادگران را نمایش دهد اما حالا با اثری طرفیم که بین فیلم و مستند در حرکت است و بهخاطر همین نه داستان داریم و نه کاراکتر، در نهایت آنچه میماند اثری است ضعیف و خنثی و کسلکننده.
📽️ Asphalt City (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 بخش اعظمی از فیلم شاهد تلاش امدادگران برای نجات جان بیماران هستیم و در این میان فیلمساز تلاش نمیکند داستان تعریف کند یا انرژی و حس به فیلمش تزریق کند، گویا فیلم ساخته شده برای تشکر از گروه امداد آمریکا و نمایش سختیهای شغل آنها.
فیلمساز با انتخاب "شان پن" در پی دیدهشدن اثرش است و حتی در این راه هم موفق نشده، فیلم بهقدری ضعیف و بیهویت است که از دست "پن" هم کاری ساخته نیست، ضعفها و خنثی بودن فیلم بالاتر و قویتر از قدرت بازیگرانش است.
اغراق فیلمساز در نمایش سختی کار امدادگران تا مرحلهٔ تقدس آنان پیش میرود، برای مثال توجه کنید به طرح بالِ پشت لباس امدادگر جوان که انگار فرشتهای است که شبها با بالهای خسته و افتان به خانه میرود، تاکید فیلمساز روی این مسئله با دو تصویر پررنگ میشود، یکی دوربینی که از پشت به خانه رفتنِ امدادگرِ جوان را نشان میدهد و دوم تابلوی فرشتهٔ داخل خانهٔ او.
فیلمساز اواخر فیلم عذاب وجدان را هم به امدادگران اضافه میکند تا نمایش ویژگیهای مثبت امدادگرانش را تکمیل کند، عذاب وجدانی که باعث تصمیمات مهم و تغییر زندگی کاراکترها میشود.
فیلم فاقد داستان و شخصیتپردازی درست است، کاراکترها به مخاطب داده نمیشوند و فیلمساز نمیتواند آنها را به ما بشناساند، داستانی هم در کار نیست و فیلمساز میتوانست از ایدهاش یک مستند بسازد، مستندی که بهخوبی میتوانست در راستای اهداف فیلمساز حرکت کند و تلاش امدادگران را نمایش دهد اما حالا با اثری طرفیم که بین فیلم و مستند در حرکت است و بهخاطر همین نه داستان داریم و نه کاراکتر، در نهایت آنچه میماند اثری است ضعیف و خنثی و کسلکننده.
📽️ Asphalt City (2023)
✍️ محمد زندی
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🔰نگاهی به فیلم "توپاز"
🎥 "توپاز"، محصول ۱۹۶۹، یکی از آثار کمتر شناختهشده "هیچکاک" میباشد که ارتباط موضوعی قابلتوجهی با یکی از آثار پیشین او یعنی "بدنام" دارد. هر دو فیلم به موضوع جاسوسی در بستر رویدادهای جهانی میپردازند؛ "بدنام" در دوران پس از جنگ جهانی دوم و "توپاز" در دوران جنگ سرد. در هر دو اثر، استاد سینما تلاش میکند تا دنیای پیچیدهٔ جاسوسی و تبعات آن بر روابط بینالمللی و انسانی را به تصویر بکشد. بااینحال، "توپاز" به دلیل رویکرد گستردهتر و ورود به جزئیات سیاسی، نتوانسته همان انسجام و جذابیتی را که "بدنام" با تمرکز بر یک داستان عاشقانه در بستر جاسوسی ایجاد کرده بود، ارائه دهد.
از نکات قابلتوجه فیلم میتوان به حضور "ساموئل تیلور" در قامت فیلمنامهنویس اشاره کرد. او پیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس در "سرگیجه" نیز حضور داشت؛ با این تفاوت که در آنجا بهعنوان یکی از سه فیلمنامهنویس اصلی فعالیت میکرد و نقش اصلیاش عمق بخشیدن به زوایای عاطفی داستان بود ولی در "توپاز"، او تنها فیلمنامهنویس است. این نکته در کنار فراز عاطفی فیلم و فرود سیاسی آن به ما ثابت میکند "تیلور" صرفا میتواند یک فیلمنامه رمانتیک خوب بنویسد یا به جنبههای عاطفی یک فیلمنامه پروبال بدهد و بس.
یکی از بزرگترین چالشهای "توپاز"، طولانیبودن زمان فیلم و پیچیدگی روایی آن است. فیلم بهجای تمرکز بر یک خط داستانی محوری، به چندین داستان و شخصیت پرداخته است که این موضوع باعث شده روایت فیلم پراکنده و گاه گیجکننده به نظر برسد. این پراکندگی در روایت، تأثیرگذاری فیلم را بهویژه در میان مخاطبانی که به آثار منسجمتر "هیچکاک" عادت دارند، کاهش داده. درحالیکه "بدنام" با داستانی فشردهتر و تمرکز بر یک رابطه پیچیده و مخاطرهآمیز، مخاطب را از ابتدا تا انتها با خود همراه میکند، "توپاز" به دلیل همین پراکندگی نمیتواند همان سطح از تعلیق و درگیری احساسی را ایجاد کند.
از دیگر نقاط ضعف "توپاز"، پایانبندی آن است. برخلاف "بدنام" که با یک پایانبندی قدرتمند و بهیادماندنی، تأثیر خود را در ذهن مخاطب تثبیت میکند، "توپاز" به دلیل پایانبندی نامطلوب و پراکنده، از ایجاد یک جمعبندی رضایتبخش عاجز است. این پایانبندی ضعیف بهنوعی تاثیر کلی فیلم را کاهش داده و باعث شده تا "توپاز" هرگز نتواند بهعنوان یکی از آثار برجسته "هیچکاک" شناخته شود.
"توپاز" در کنار آثاری از هیچکاک قرار میگیرد که امروزه هیچ نامی از آنها باقی نمانده و صرفا به درد منتقدان سینما و هیچکاکشناسان میخورد. حتی بهمانند "جنون" از حداقل جذابیتها نیز برخوردار نیست که بتوان تماشای آن را بهعنوان یکی از واپسین آثار "هیچکاک" که نمادی از دگرگونی کاری او در سالهای آخر فعالیتش هستند توصیه کرد. این مطلب نیز بههیچوجه قصد توصیه به تماشای فیلم را برای مخاطبان عام سینما ندارد و صرفا جنبه تحلیلی دارد.
📽 Topaz (1969)
✍️ امیرحسین صدر
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "توپاز"، محصول ۱۹۶۹، یکی از آثار کمتر شناختهشده "هیچکاک" میباشد که ارتباط موضوعی قابلتوجهی با یکی از آثار پیشین او یعنی "بدنام" دارد. هر دو فیلم به موضوع جاسوسی در بستر رویدادهای جهانی میپردازند؛ "بدنام" در دوران پس از جنگ جهانی دوم و "توپاز" در دوران جنگ سرد. در هر دو اثر، استاد سینما تلاش میکند تا دنیای پیچیدهٔ جاسوسی و تبعات آن بر روابط بینالمللی و انسانی را به تصویر بکشد. بااینحال، "توپاز" به دلیل رویکرد گستردهتر و ورود به جزئیات سیاسی، نتوانسته همان انسجام و جذابیتی را که "بدنام" با تمرکز بر یک داستان عاشقانه در بستر جاسوسی ایجاد کرده بود، ارائه دهد.
از نکات قابلتوجه فیلم میتوان به حضور "ساموئل تیلور" در قامت فیلمنامهنویس اشاره کرد. او پیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس در "سرگیجه" نیز حضور داشت؛ با این تفاوت که در آنجا بهعنوان یکی از سه فیلمنامهنویس اصلی فعالیت میکرد و نقش اصلیاش عمق بخشیدن به زوایای عاطفی داستان بود ولی در "توپاز"، او تنها فیلمنامهنویس است. این نکته در کنار فراز عاطفی فیلم و فرود سیاسی آن به ما ثابت میکند "تیلور" صرفا میتواند یک فیلمنامه رمانتیک خوب بنویسد یا به جنبههای عاطفی یک فیلمنامه پروبال بدهد و بس.
یکی از بزرگترین چالشهای "توپاز"، طولانیبودن زمان فیلم و پیچیدگی روایی آن است. فیلم بهجای تمرکز بر یک خط داستانی محوری، به چندین داستان و شخصیت پرداخته است که این موضوع باعث شده روایت فیلم پراکنده و گاه گیجکننده به نظر برسد. این پراکندگی در روایت، تأثیرگذاری فیلم را بهویژه در میان مخاطبانی که به آثار منسجمتر "هیچکاک" عادت دارند، کاهش داده. درحالیکه "بدنام" با داستانی فشردهتر و تمرکز بر یک رابطه پیچیده و مخاطرهآمیز، مخاطب را از ابتدا تا انتها با خود همراه میکند، "توپاز" به دلیل همین پراکندگی نمیتواند همان سطح از تعلیق و درگیری احساسی را ایجاد کند.
از دیگر نقاط ضعف "توپاز"، پایانبندی آن است. برخلاف "بدنام" که با یک پایانبندی قدرتمند و بهیادماندنی، تأثیر خود را در ذهن مخاطب تثبیت میکند، "توپاز" به دلیل پایانبندی نامطلوب و پراکنده، از ایجاد یک جمعبندی رضایتبخش عاجز است. این پایانبندی ضعیف بهنوعی تاثیر کلی فیلم را کاهش داده و باعث شده تا "توپاز" هرگز نتواند بهعنوان یکی از آثار برجسته "هیچکاک" شناخته شود.
"توپاز" در کنار آثاری از هیچکاک قرار میگیرد که امروزه هیچ نامی از آنها باقی نمانده و صرفا به درد منتقدان سینما و هیچکاکشناسان میخورد. حتی بهمانند "جنون" از حداقل جذابیتها نیز برخوردار نیست که بتوان تماشای آن را بهعنوان یکی از واپسین آثار "هیچکاک" که نمادی از دگرگونی کاری او در سالهای آخر فعالیتش هستند توصیه کرد. این مطلب نیز بههیچوجه قصد توصیه به تماشای فیلم را برای مخاطبان عام سینما ندارد و صرفا جنبه تحلیلی دارد.
📽 Topaz (1969)
✍️ امیرحسین صدر
#Review
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 فرانک کاستلو: وقتی همسن تو بودم بهم میگفتن ما میتونیم پلیس یا مجرم بشیم؛ چیزی که من الان بهت میگم اینه، وقتی یه اسلحه پر رو به صورتت باشه، چه فرقی میکنه کدوم باشی؟
📽 The Departed 2006
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 The Departed 2006
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 انیمیشن "کلاوس" محصول کشور اسپانیا به نویسندگی و کارگردانی "سرجیو پابلوس" است. داستان این انیمیشن درمورد یک پستچی است که به شهری پر از هرج و مرج تبعید میشود و رفتهرفته میخواهد آن شهر را تغییر دهد.
"کلاوس" درمورد گسترش خوبیها و زدودن بدیها است. یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب و لذتبخش در حال و هوای کریسمس و بابانوئل که تجربهای دلچسب را برای مخاطبش رقم میزند. این انیمیشن در ساخت درام فوقالعاده عمل کرده و به خوبی روابط را ساخته. "کلاوس" نگاهی خوشبینانه به دنیا دارد و به نوعی نشان میدهد که دنیا قابل تغییر است.
📽️ Klaus (2019)
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
"کلاوس" درمورد گسترش خوبیها و زدودن بدیها است. یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب و لذتبخش در حال و هوای کریسمس و بابانوئل که تجربهای دلچسب را برای مخاطبش رقم میزند. این انیمیشن در ساخت درام فوقالعاده عمل کرده و به خوبی روابط را ساخته. "کلاوس" نگاهی خوشبینانه به دنیا دارد و به نوعی نشان میدهد که دنیا قابل تغییر است.
📽️ Klaus (2019)
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
🎥 "زمزمهی قلب" اثر "تاتسویوکی ناگای" انیمهای است که عناصر خیالپردازی و فانتزی را با مفاهیم روانشناختی ترکیب میکند. در مورد اختلالاتی چون اضطراب اجتماعی، موتیسم، طرحواره رهاشدگی و نقص و شرم رو در قالب یک داستان شکل گرفته از نمایش و کار گروهی و ارتباط برقرارکردن مطرح کرده است. پایانبندی آن مانند انتهای یک جلسه درمانی، با تخلیه هیجانی و روانی و گرهگشایی صورت میپذیرد و با پرده آخر داستان تلاقی مییابد.
📽 Anthem of Heart (2015)
✍️ ریحانه احمدی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Anthem of Heart (2015)
✍️ ریحانه احمدی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📝 ایکابد: شرارت نقاب های زیادی داره، اما هیچکدوم به خطرناکی نقاب تقوا نیست..
📽 Sleepy Hollow 1999
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم
📽 Sleepy Hollow 1999
#دیالوگ_ماندگار
➖➖➖➖➖➖➖➖
zil.ink/CooFilm | کوفیلم