🎥 در سالیان گذشته، خیلی کم پیش آمده فیلم کمدی خوبی تولید شده باشد پس بهتر است به سراغ فیلمهای کمدی قدیمیتر رفت. "کوبیدن بر در بهشت" از آن آثار کمدی است که ارزش چندین و چند بار دیدن را دارد.
داستان فیلم درمورد دو مرد است که به بیماری لاعلاجی مبتلا شدهاند اما تصمیم میگیرند از بیمارستان فرار کنند. طی این فرار اتفاقات جالبی برای آنها رخ میدهد که هم خندهدار است، هم غمانگیز و هم آموزنده. "کوبیدن بر در بهشت" فیلمی است مهجور در سینمای آلمان و حتی در جهان نیز آنقدر مورد توجه نبوده و نیست.
فیلم، داستان سادهای دارد اما فوقالعاده جذاب است. دو بازیگر نقش اصلی درخشیدهاند و دو کاراکتر عجیب و غریب را خلق کردهاند. فیلم اصلا و ابدا شعاری نیست و به دنبال پیچیدگی نیست بلکه فوقالعاده ساده مفاهیم مهم را انتقال میدهد. مهم نیست چقدر زمان دارید، زندگی کنید و به دنبال رویاها و آرزوهای خود بروید حتی اگر آرزوهایتان کم ارزش باشند. دیدن این فیلم خالی از لطف نیست و قطعا بیننده را راضی خواهد کرد.
📽️ Knockin' On Heaven's Door 1997
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
داستان فیلم درمورد دو مرد است که به بیماری لاعلاجی مبتلا شدهاند اما تصمیم میگیرند از بیمارستان فرار کنند. طی این فرار اتفاقات جالبی برای آنها رخ میدهد که هم خندهدار است، هم غمانگیز و هم آموزنده. "کوبیدن بر در بهشت" فیلمی است مهجور در سینمای آلمان و حتی در جهان نیز آنقدر مورد توجه نبوده و نیست.
فیلم، داستان سادهای دارد اما فوقالعاده جذاب است. دو بازیگر نقش اصلی درخشیدهاند و دو کاراکتر عجیب و غریب را خلق کردهاند. فیلم اصلا و ابدا شعاری نیست و به دنبال پیچیدگی نیست بلکه فوقالعاده ساده مفاهیم مهم را انتقال میدهد. مهم نیست چقدر زمان دارید، زندگی کنید و به دنبال رویاها و آرزوهای خود بروید حتی اگر آرزوهایتان کم ارزش باشند. دیدن این فیلم خالی از لطف نیست و قطعا بیننده را راضی خواهد کرد.
📽️ Knockin' On Heaven's Door 1997
✍ امیررضا محمدخانلو
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 بهترین فیلمهای "رزمند پایک" براساس امتیازات وبسایت Rotten Tomatoes:
🔥 An Education (2009)
🔥 The World’s End (2013)
🔥 A Private War (2018)
🔥 Gone Girl (2014)
🔥 Pride & Prejudice (2005)
🔥 A United Kingdom (2016)
🔥 Beirut (2018)
🔥 Made in Dagenham (2010)
🔥 I Care a Lot (2020)
🔥 Barney's Version (2010)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔥 An Education (2009)
🔥 The World’s End (2013)
🔥 A Private War (2018)
🔥 Gone Girl (2014)
🔥 Pride & Prejudice (2005)
🔥 A United Kingdom (2016)
🔥 Beirut (2018)
🔥 Made in Dagenham (2010)
🔥 I Care a Lot (2020)
🔥 Barney's Version (2010)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔰 در طول ساخت سریال "خرس" بازیگران تمام اعمال مربوط به آشپزی و آمادهسازی غذاها را انجام میدادند و از هیچ نیروی کمکی استفاده نشده است.
🎬 The Bear (2022 - )
#Fact
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎬 The Bear (2022 - )
#Fact
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 ده فیلم جذاب درباب نوشتن به انتخاب وبسایت Collider:
✍️ Mishima: A Life in Four Chapters (1985)
✍️ Sunset Boulevard (1950)
✍️ Adaptation (2002)
✍️ The Shining (1980)
✍️ Barton Fink (1991)
✍️ Naked Lunch (1991)
✍️ All the President's Men (1976)
✍️ Misery (1990)
✍️ Dead Poets Society (1989)
✍️ Spotlight (2015)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
✍️ Mishima: A Life in Four Chapters (1985)
✍️ Sunset Boulevard (1950)
✍️ Adaptation (2002)
✍️ The Shining (1980)
✍️ Barton Fink (1991)
✍️ Naked Lunch (1991)
✍️ All the President's Men (1976)
✍️ Misery (1990)
✍️ Dead Poets Society (1989)
✍️ Spotlight (2015)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 نمیتوان به سادگی احساسی که پس از دیدن این فیلم به جا میماند را توصیف کرد: آمیزهای از افتخار به انسانیت و غم مسئولیت پذیرش وظایف آن؛ درک اینکه چقدر میشود تنها و بدون پشتوانه شد و چه قدر نیازمند کمک و دلگرمی و حضور واقعی دیگران در زندگیمان هستیم.
نکتهی دردناک فیلم آنجاییست که قواعد از پیش تعیین شده جوامع و حکومتها بر فراز مناسبات و تعاملات مهربانانه و مراعاتگری افسار امور را به دست دارند و کمکها را کمرنگ، بیاثر یا در نظر عموم بیفایده و محو میکنند: دولت بیاعتنا و فضای زیست مکانیکی شده که بوروکراسی خفهاش کرده و فرایندهایی که قرار بوده کمک حال دوران سختیاش باشند، به مصنوعاتی وبال گردن بشر تبدیل شدهاند.
"کن لوچ"، فیلمساز اجتماعیای در سبک رئالیسم است که رویکرد سوسیالیستی و نسبتا چپگرایانه اش که از جریانهای طغیانگر دهه ۶۰ و ۷۰ به جا مانده، فیلمهایی ساخته که هر کدام اثر مستقل و باارزش در حوزه داستانهای فردی در بستر حلقه روابط کلانتری محصور شدهاند، به شمار میروند. در این رویکرد او هرگز به دام سانتیمانتالیسم و کلیشه نیفتاده و در ورطه اغراق و درشت گویی و بیظرافت غرق نشده است و حرمت انسان و حیاتش به شیوهای منطقی و قابل باور نگهداشته شده است.
"اینجانب، دنیل بلیک"، بیانیهای برای دفاع از شرافت انسان است؛ زمانیکه ما را مطیع و خوار سلطه مراتبی بیمعنا هستیم. میخواهد فریاد بزند من وجود دارم، باارزش هستم و حقوق من در جایگاهی فراتر از آنچه که دیده میشود، میبایست محترم شمرده و رعایت شود.
📽 I, Daniel Blake 2016
✍ ریحانه احمدی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
نکتهی دردناک فیلم آنجاییست که قواعد از پیش تعیین شده جوامع و حکومتها بر فراز مناسبات و تعاملات مهربانانه و مراعاتگری افسار امور را به دست دارند و کمکها را کمرنگ، بیاثر یا در نظر عموم بیفایده و محو میکنند: دولت بیاعتنا و فضای زیست مکانیکی شده که بوروکراسی خفهاش کرده و فرایندهایی که قرار بوده کمک حال دوران سختیاش باشند، به مصنوعاتی وبال گردن بشر تبدیل شدهاند.
"کن لوچ"، فیلمساز اجتماعیای در سبک رئالیسم است که رویکرد سوسیالیستی و نسبتا چپگرایانه اش که از جریانهای طغیانگر دهه ۶۰ و ۷۰ به جا مانده، فیلمهایی ساخته که هر کدام اثر مستقل و باارزش در حوزه داستانهای فردی در بستر حلقه روابط کلانتری محصور شدهاند، به شمار میروند. در این رویکرد او هرگز به دام سانتیمانتالیسم و کلیشه نیفتاده و در ورطه اغراق و درشت گویی و بیظرافت غرق نشده است و حرمت انسان و حیاتش به شیوهای منطقی و قابل باور نگهداشته شده است.
"اینجانب، دنیل بلیک"، بیانیهای برای دفاع از شرافت انسان است؛ زمانیکه ما را مطیع و خوار سلطه مراتبی بیمعنا هستیم. میخواهد فریاد بزند من وجود دارم، باارزش هستم و حقوق من در جایگاهی فراتر از آنچه که دیده میشود، میبایست محترم شمرده و رعایت شود.
📽 I, Daniel Blake 2016
✍ ریحانه احمدی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
راز شخصیتهای منفی "دیوید فینچر": تایلر داردن (قسمت دوم)!
با توجه به صحبتهایی که راجب راوی داشتیم و این شخصیترا کند و کاو کردیم، زمان آن رسیده که به یکی از بزرگترین دستاوردهای کارنامه "فینچر" را واکاوی کنیم.
تایلر داردن، در یک سوم ابتدایی فیلم معرفی میشود؛ اما قبلتر از معرفی رسمی او به مخاطب، ما شاهد حضور او در فیلم هستیم، اما کاملا به طور نامحسوس! دقیقا فینچر، در بخشهایی تک فریمهایی از تایلر را نشان میدهد که بیشتر مربوط به ارتباط شکل گرفته میان او و راوی و جهان فیلم دارد که اینجا جای بحثش نیست؛ ولی تک فریمهای تایلر در مواقعی ظاهر میشود که یکی از نقاط ضعف راوی عیان و آشکار می شود. و اما خود تایلر! سکانس معرفی او، شوکه کننده است. سکانسی که دارد راجب سقوط هواپیما و فلسفه ماسک اکسیژن و وجود اکسیژن صحبت میکند. در این بخش، ما شاهد دو فلسفه اصلی تایلر هستیم: اول اینکه او در واقع پیشآگاهی از مرگ است. توضیح درستش کار دشواریست اما به گونهای او میخواهد به راوی بفهماند که دنیا و همه تعلقاتش روزی به پایان میرسد و او چگونه خود را اسیر کرده و دومین مورد این است که او، نه یک اجتماع گریز، بلکه یک فراری از تلقین باورهای جامعه مدرنیزه شده و لیبرال است. این سکانس معرفی، یک کلاس آموزش فیلمسازی است. شما وقتی میخواهی شخصیتی را بسازی، ابتدا او و فلسفههایش را به طور خلاصه و به زبانی کاملا ساده به مخاطب خود نشان میدهی و به آنها دلیلی برای همراهی فیلم و شخصیت میدهی. اما چطور به این نتیجههای فلسفه تایلر میتوان رسید؟
اولین جملاتی که پس از ملاقاتش با راوی میگوید، راجب مرگ و سقوط هواپیماست. این اتفاق دقیقا زمانی رخ میدهد، که راوی ثانیهای قبلش سقوط هواپیما را برای خودش تصویر سازی کرد و کاملا از ترس رو به سکته رفت! دقیقا در این صحنه تایلر نمایان میشود و این ترس او را احمقانه جلوه میدهد و به او میفهماند که دیر یا زود این اتفاق برایش رخ میدهد. در قسمتی بعد، او به ماسک اکسیژن اشاره میکند. در دیالوگهایی که بین او و راوی رد و بدل میشود، کلمه مطیع برای کاربرد ماسک اکسیژن استفاده میشود. این خود به نوعی یک سرپیچی از قوانین مرسوم شده جهان مدرن امروزی است و نگاه پستمدرنیزه شده "فینچر" را که در سلولهای تایلر پنهان شده را آشکار میکند.
از این سکانس که میگذریم، راوی خانهاش را آتش زده! از اینجای داستان به بعد، راوی و تایلر در یک کالبد قرار میگیرند و یک نفر میشوند. او تصمیم گرفت خانهاش را آتش بزند؛ اما چرا؟ چون او با مرگ مواجه شد. با لحظاتی که در ذهنش رد و بدل شد و دیالوگهایی که مابین او و تایلر شکل گرفت( که در واقع، گونهای از یک کشمکش درونی به حساب میآید) به پوچی بیانتهای زندگی خودش پی برد. شاید تنها راه نجات خود از منجلاب زندگی سرشار از یکنواختی و مصرفگرایی را در چنین عمل افراطیای میدید. بیاید بیخود از تایلر و راوی قدیس سازی نکنیم؛ چرا این خانه آتش گرفت؟ چرا تایلر چنین عمل بیرحمانهای را انجام داد و چنین عمل در ظاهر اغراق شدهای را انجام داد؟ مگر این یک نمادسازی اغراق شده نیست؟ اما باید پاسخ دهم خیر! این یک نمادسازی است ولی اغراق شده نیست. در اینجا میرسیم به ماهیت وجودی تایلر و برای ادامه تحلیل، باید وجود او در جهان فیلم را ترسیم کنیم.
میدانیم که تایلر، یک انسان واقعی نیست. او صرفا تخیل راوی است؛ اما چیزی بیش از یک تریبون برای نقد جامعه مدرن و تبلیغ به زندگی کردن و راحت زیستن و زیبایی شناسی است. او، یک طغیانی است که در وجود تک تک ما وجود دارد. تایلر شمایل یک پسر کول و باحال و خفن و در عین حال بیبند و بار است که همه ما، در برههای از زندگی خود، آرزو داشتیم تایلر باشیم. فرض کنید که تایلر، کاملا درست کار بود. اولین اقدامش به جای آتش زدن خانه، دعوت راوی به تفکر درباره هستی و کائنات بود! یا بهجای راه اندازی باشگاه مشتزنی، راوی را راهی بیابانی میکرد تا درباره جهان هستی تفکر کند! این تایلر داردن، تبدیل به "شمس تبریزی" میشد! عرض کردم تایلر، یک طغیان و یک خشم درونی راوی است که بیدار شده و حالا قصد دارد همه چیز را بسوزاند. سراغ نمادسازیها به موقعش میروم ولی حقیقتا فاقد ارزش است. اما اینکه تایلر، در اولین اقدامش برای ثابت کردن وجود خود به راوی، دست بر آتش زدن خونه او میزند، علت وجود تایلر را در فیلم نشان میدهد: نافرمانی علیه دستورات جامعه مدرن و پاستوریزه!
بحثهای ما راجب تایلر هنوز ادامه دارد. متأسفانه گنجاندن این دستاورد شگفتانگیز فینچر در یک متن ممکن نیست اما تا به اینجا، متوجه مفهوم علت وجود تایلر در جهان فینچر شدیم که چیزی نیست جز قیام علیه تفکرات مدرنیزه و لیبرال!
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
با توجه به صحبتهایی که راجب راوی داشتیم و این شخصیترا کند و کاو کردیم، زمان آن رسیده که به یکی از بزرگترین دستاوردهای کارنامه "فینچر" را واکاوی کنیم.
تایلر داردن، در یک سوم ابتدایی فیلم معرفی میشود؛ اما قبلتر از معرفی رسمی او به مخاطب، ما شاهد حضور او در فیلم هستیم، اما کاملا به طور نامحسوس! دقیقا فینچر، در بخشهایی تک فریمهایی از تایلر را نشان میدهد که بیشتر مربوط به ارتباط شکل گرفته میان او و راوی و جهان فیلم دارد که اینجا جای بحثش نیست؛ ولی تک فریمهای تایلر در مواقعی ظاهر میشود که یکی از نقاط ضعف راوی عیان و آشکار می شود. و اما خود تایلر! سکانس معرفی او، شوکه کننده است. سکانسی که دارد راجب سقوط هواپیما و فلسفه ماسک اکسیژن و وجود اکسیژن صحبت میکند. در این بخش، ما شاهد دو فلسفه اصلی تایلر هستیم: اول اینکه او در واقع پیشآگاهی از مرگ است. توضیح درستش کار دشواریست اما به گونهای او میخواهد به راوی بفهماند که دنیا و همه تعلقاتش روزی به پایان میرسد و او چگونه خود را اسیر کرده و دومین مورد این است که او، نه یک اجتماع گریز، بلکه یک فراری از تلقین باورهای جامعه مدرنیزه شده و لیبرال است. این سکانس معرفی، یک کلاس آموزش فیلمسازی است. شما وقتی میخواهی شخصیتی را بسازی، ابتدا او و فلسفههایش را به طور خلاصه و به زبانی کاملا ساده به مخاطب خود نشان میدهی و به آنها دلیلی برای همراهی فیلم و شخصیت میدهی. اما چطور به این نتیجههای فلسفه تایلر میتوان رسید؟
اولین جملاتی که پس از ملاقاتش با راوی میگوید، راجب مرگ و سقوط هواپیماست. این اتفاق دقیقا زمانی رخ میدهد، که راوی ثانیهای قبلش سقوط هواپیما را برای خودش تصویر سازی کرد و کاملا از ترس رو به سکته رفت! دقیقا در این صحنه تایلر نمایان میشود و این ترس او را احمقانه جلوه میدهد و به او میفهماند که دیر یا زود این اتفاق برایش رخ میدهد. در قسمتی بعد، او به ماسک اکسیژن اشاره میکند. در دیالوگهایی که بین او و راوی رد و بدل میشود، کلمه مطیع برای کاربرد ماسک اکسیژن استفاده میشود. این خود به نوعی یک سرپیچی از قوانین مرسوم شده جهان مدرن امروزی است و نگاه پستمدرنیزه شده "فینچر" را که در سلولهای تایلر پنهان شده را آشکار میکند.
از این سکانس که میگذریم، راوی خانهاش را آتش زده! از اینجای داستان به بعد، راوی و تایلر در یک کالبد قرار میگیرند و یک نفر میشوند. او تصمیم گرفت خانهاش را آتش بزند؛ اما چرا؟ چون او با مرگ مواجه شد. با لحظاتی که در ذهنش رد و بدل شد و دیالوگهایی که مابین او و تایلر شکل گرفت( که در واقع، گونهای از یک کشمکش درونی به حساب میآید) به پوچی بیانتهای زندگی خودش پی برد. شاید تنها راه نجات خود از منجلاب زندگی سرشار از یکنواختی و مصرفگرایی را در چنین عمل افراطیای میدید. بیاید بیخود از تایلر و راوی قدیس سازی نکنیم؛ چرا این خانه آتش گرفت؟ چرا تایلر چنین عمل بیرحمانهای را انجام داد و چنین عمل در ظاهر اغراق شدهای را انجام داد؟ مگر این یک نمادسازی اغراق شده نیست؟ اما باید پاسخ دهم خیر! این یک نمادسازی است ولی اغراق شده نیست. در اینجا میرسیم به ماهیت وجودی تایلر و برای ادامه تحلیل، باید وجود او در جهان فیلم را ترسیم کنیم.
میدانیم که تایلر، یک انسان واقعی نیست. او صرفا تخیل راوی است؛ اما چیزی بیش از یک تریبون برای نقد جامعه مدرن و تبلیغ به زندگی کردن و راحت زیستن و زیبایی شناسی است. او، یک طغیانی است که در وجود تک تک ما وجود دارد. تایلر شمایل یک پسر کول و باحال و خفن و در عین حال بیبند و بار است که همه ما، در برههای از زندگی خود، آرزو داشتیم تایلر باشیم. فرض کنید که تایلر، کاملا درست کار بود. اولین اقدامش به جای آتش زدن خانه، دعوت راوی به تفکر درباره هستی و کائنات بود! یا بهجای راه اندازی باشگاه مشتزنی، راوی را راهی بیابانی میکرد تا درباره جهان هستی تفکر کند! این تایلر داردن، تبدیل به "شمس تبریزی" میشد! عرض کردم تایلر، یک طغیان و یک خشم درونی راوی است که بیدار شده و حالا قصد دارد همه چیز را بسوزاند. سراغ نمادسازیها به موقعش میروم ولی حقیقتا فاقد ارزش است. اما اینکه تایلر، در اولین اقدامش برای ثابت کردن وجود خود به راوی، دست بر آتش زدن خونه او میزند، علت وجود تایلر را در فیلم نشان میدهد: نافرمانی علیه دستورات جامعه مدرن و پاستوریزه!
بحثهای ما راجب تایلر هنوز ادامه دارد. متأسفانه گنجاندن این دستاورد شگفتانگیز فینچر در یک متن ممکن نیست اما تا به اینجا، متوجه مفهوم علت وجود تایلر در جهان فینچر شدیم که چیزی نیست جز قیام علیه تفکرات مدرنیزه و لیبرال!
✍️ عرفان دانش
#پرونده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 Zil.ink/Coofilm
🎥 بهترین فیلمهای گنگستری ده سال اخیر به انتخاب وبسایت Collider:
🔥 The Irishman (2019)
🔥 Black Mass (2015)
🔥 Sicario (2015)
🔥 A Most Violent Year (2014)
🔥 The Gangster, The Cop, The Devil (2019)
🔥 The Outfit (2022)
🔥 Legend (2015)
🔥 Wrath of Man (2021)
🔥 The Infiltrator (2016)
🔥 The Drop (2014)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🔥 The Irishman (2019)
🔥 Black Mass (2015)
🔥 Sicario (2015)
🔥 A Most Violent Year (2014)
🔥 The Gangster, The Cop, The Devil (2019)
🔥 The Outfit (2022)
🔥 Legend (2015)
🔥 Wrath of Man (2021)
🔥 The Infiltrator (2016)
🔥 The Drop (2014)
⚠️ برای دانلود عناوین از کوفیلم سرچ کنید.
#پیشنهاد_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
🎥 نیتن دریک که سالها پیش برادرش سم او را ترک کرده بود در یک بار مشغول به کار است تا اینکه ویکتور سالیوان، همکار سابق برادرش، به او پیشنهاد همکاری برای پیدا کردن گنجینه گمشده “فردیناند ماژلان”، نخستین کسی که به همراه ملوانانش کره زمین را دور زد، میدهد. اما این دو تنها کسانی نیستند که به دنبال این ثروت عظیم هستند، سانتیاگو مونکادا آخرین عضو خاندانش و مزدور تخت امرش برادوک هم در پی یافتن این گنجاند.
با شنیدن نام "آنچارتد" ابتدا سری بازیهای ویدئویی ساخت شرکت ناتیداگ به یاد همه میآید، این فیلم هم بر اساس همین بازیها تولید شده که با وفادار نبودن به آنها به عنوان شروعی محتمل بر یک فرنچایز نتوانست دل مخاطبان را به دست آورد. اولین اخبار در مورد تولید این فیلم در سال ۲۰۰۸ پخش شد که به علت پیچیدگی فرایند تولید تا سال ۲۰۱۷ به درازا کشید.
📽 Uncharted (2022)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm
با شنیدن نام "آنچارتد" ابتدا سری بازیهای ویدئویی ساخت شرکت ناتیداگ به یاد همه میآید، این فیلم هم بر اساس همین بازیها تولید شده که با وفادار نبودن به آنها به عنوان شروعی محتمل بر یک فرنچایز نتوانست دل مخاطبان را به دست آورد. اولین اخبار در مورد تولید این فیلم در سال ۲۰۰۸ پخش شد که به علت پیچیدگی فرایند تولید تا سال ۲۰۱۷ به درازا کشید.
📽 Uncharted (2022)
✍ ابوالفضل مدنی
#معرفی_فیلم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 zil.ink/CooFilm