برای مرگ یک اجنبی تروریست سه روز عزای عمومی اعلام میکنند اما برای چند ده معدنکار شریف و سختکوش طبس هیچ!
این رژیم هیچ نسبتی با رنج و درد مردم ایران ندارد!
▪️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
این رژیم هیچ نسبتی با رنج و درد مردم ایران ندارد!
▪️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚜️ از آنجا که شرط اساسی برای تامین آزادی این است که حکومت به طور کلی با مردم منافع و علائق مشترکی داشته باشد، پس، این هم از اهمیتی اساسی برخوردار است که ببینیم شاخهای از آن که مورد ملاحظه ماست بیگفتگو تابع مردم هست یا نه؛ و همدلی ای صمیمانه میان وی و مردم…
📜دموکراسی به معنای حاکمیت قانون است. اگر چنین نباشد صاحب منصبان به مستبدانی خودسر و غیرپاسخگو، و دادرسان به قضاتی بیثبات و دمدمی مزاج بدل میشوند.
🔺 دو رکن حکومت دموکراتیک عبارت است از اولویت قانون و بودجه. (این تعریف حکومت دموکراتیک نیست، بلکه توصیف فن اداره حکومتهای دموکراتیک است. تعریف حکومت دموکراتیک چنین است: نوعی نظام حکومتی که در آن حکومتشوندگان میتوانند به طور مستقیم از طریق همهپُرسی یا به طور غیر مستقیم از طریق انتخابات، اِعمال قوای اجرایی و تقنینی و نیز گزینش بالاترین نمایندگان قوه مجریه را تعیین کنند.)
🔹اولویت داشتن قانون یعنی هیچ قاضی یا صاحب منصبی حق ندارد در امور و مناسبات زندگی فردی مداخله کند، مگر اینکه قانونی چنین چیزی را از او خواسته یا به او چنین اختیاری داده باشد. جزایی نیست، مگر به حکم قانونی.
📚📖 بوروکراسی، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
🔺 دو رکن حکومت دموکراتیک عبارت است از اولویت قانون و بودجه. (این تعریف حکومت دموکراتیک نیست، بلکه توصیف فن اداره حکومتهای دموکراتیک است. تعریف حکومت دموکراتیک چنین است: نوعی نظام حکومتی که در آن حکومتشوندگان میتوانند به طور مستقیم از طریق همهپُرسی یا به طور غیر مستقیم از طریق انتخابات، اِعمال قوای اجرایی و تقنینی و نیز گزینش بالاترین نمایندگان قوه مجریه را تعیین کنند.)
🔹اولویت داشتن قانون یعنی هیچ قاضی یا صاحب منصبی حق ندارد در امور و مناسبات زندگی فردی مداخله کند، مگر اینکه قانونی چنین چیزی را از او خواسته یا به او چنین اختیاری داده باشد. جزایی نیست، مگر به حکم قانونی.
📚📖 بوروکراسی، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
💢 آیا مردان با زنان همچون دارایی خودشان رفتار میکردند؟
وقتی میشنویم مردان با زنان مثل دارایی خود رفتار میکنند، به ندرت به این میاندیشیم که از مردان انتظار میرود برای جلوگیری از آسیب رسیدن به «دارایی» خود کشته شوند - یعنی، جان مردان باید در خدمت داراییشان قرار گیرد. حتی در آمریکای سده نوزدهم هم قوانین فدرال میگفتند اگر زنی جرمی مرتکب شود، شوهرش را به دادگاه میکشانند و اگر محکوم شود، شوهرش باید به زندان برود. به همین ترتیب، اگر خانواده بدهکار شود، این مرد است که به زندان میرود.
🔺در کل تاریخ، هر دو جنس به شیوههایی مختلف دارایی دیگران بودهاند؛ پسرهای مایایی میبایست برای پدر زن خود بیگاری کنند؛ در عهد عتیق، یعقوب برای عمویش لابان بیگاری کرد؛ در آمریکا، جانی برای عمو سام بیگاری کرد ... تقریبا در هر جامعهای که مجبور بود از سرزمینش دفاع کند، پسرها در دفاع از سرزمین جان دادند و حتی پیش از آنکه دست چپ و راست خود را بشناسند به آنها یاد دادند تا به مُردن افتخار کنند. در آمریکا، دهها هزار مهاجر به عنوان خدمتکاران بیمزد اجازه ورود به آمریکا گرفتند. بیش از 90 درصد خدمتکاران بیمزد مرد بودند. مردان برای هفت سال نخست ورود به آمریکا وضعیتی همچون بردگان داشتند. برخی از آنها مردان مجردی بودند که امید داشتند این قدر پول دربیاورند که بتوانند ازدواج کنند. عده دیگری از افراد، زن و فرزند را در اروپا رها کرده بودند. فکر کنید چه وضعیتی حاکم بوده است. مگر نمایش عشق برتر از این میشود که مردی خودش را برای همسرش که برای او نمیپزد و نمیشوید و حتی کنار او نیست برده کند؟ بسیاری از این مردان نه فقط در روز مادر برای همسرشان فداکاری میکردند، بلکه هفت سال تمام زندگی خودشان را بردگی میکردند. فقط مردان - «جنس بیاحساس» - حاضر شدند این کار را به صورت یک جانبه برای همسرانشان انجام دهند اما ...
بسیاری از مردانی که بیگاری میکردند حاضر شدند به جای هفت سال، چهارده سال بیگاری کنند تا خانوادهشان هم بتوانند به آمریکا بیایند. این مردان عملا برده بودند. در اروپا، در فاصله دوره امپراتوری روم تا سده های میانه، معمول بود که مردان به محافظت مالی نیاز پیدا میکردند و بنابراین خودشان را به اربابان میفروختند. مراسمی برگزار میشد و نوکر اعلام نوکری میکرد و ارباب اعلام میکرد که این مرد مال او خواهد بود و هر دو برای رسمیت این پیمان همدیگر را میبوسیدند. البته نوکر باید برای اربابش کاری میکرد زنان به ندرت برای شوهرانشان انجام میدهند : نوکر باید مرگ برای محافظت از ارباب را افتخار خودش میدید.
▫️اگر مردان قدرت نداشتند، پس چرا حقوق مالکیتی خانواده به مردان میرسید؟ چون مردان مسئول فراهم آوردن دارایی بودند. مرد باید دارایی فراهم میکرد تا شایستگی همسرش را داشته باشد، درست همانطور که زن باید باروری و توانایی پرورش فرزند میداشت تا شایسته شوهرش باشد. فشار اجتماعی مرد را وادار میکرد تا هرچقدر میتواند برای زنش دارایی فراهم کند و تابوی طلاق باعث میشد دارایی مرد تا پیش از مرگش در اختیار زن باشد. پس، زنان هم به لحاظ دارایی با مردان برابر بودند و هم از برخی لحاظ نسبت به مردان موقعیت برتر و «فرادست» را داشتند.
📚📖 افسانه قدرت مردانه؛ چرا مردان جنس دور ریختنی هستند؟، وارِن فارِل ترجمه احسان شاهقاسمی
@cafe_andishe95
وقتی میشنویم مردان با زنان مثل دارایی خود رفتار میکنند، به ندرت به این میاندیشیم که از مردان انتظار میرود برای جلوگیری از آسیب رسیدن به «دارایی» خود کشته شوند - یعنی، جان مردان باید در خدمت داراییشان قرار گیرد. حتی در آمریکای سده نوزدهم هم قوانین فدرال میگفتند اگر زنی جرمی مرتکب شود، شوهرش را به دادگاه میکشانند و اگر محکوم شود، شوهرش باید به زندان برود. به همین ترتیب، اگر خانواده بدهکار شود، این مرد است که به زندان میرود.
🔺در کل تاریخ، هر دو جنس به شیوههایی مختلف دارایی دیگران بودهاند؛ پسرهای مایایی میبایست برای پدر زن خود بیگاری کنند؛ در عهد عتیق، یعقوب برای عمویش لابان بیگاری کرد؛ در آمریکا، جانی برای عمو سام بیگاری کرد ... تقریبا در هر جامعهای که مجبور بود از سرزمینش دفاع کند، پسرها در دفاع از سرزمین جان دادند و حتی پیش از آنکه دست چپ و راست خود را بشناسند به آنها یاد دادند تا به مُردن افتخار کنند. در آمریکا، دهها هزار مهاجر به عنوان خدمتکاران بیمزد اجازه ورود به آمریکا گرفتند. بیش از 90 درصد خدمتکاران بیمزد مرد بودند. مردان برای هفت سال نخست ورود به آمریکا وضعیتی همچون بردگان داشتند. برخی از آنها مردان مجردی بودند که امید داشتند این قدر پول دربیاورند که بتوانند ازدواج کنند. عده دیگری از افراد، زن و فرزند را در اروپا رها کرده بودند. فکر کنید چه وضعیتی حاکم بوده است. مگر نمایش عشق برتر از این میشود که مردی خودش را برای همسرش که برای او نمیپزد و نمیشوید و حتی کنار او نیست برده کند؟ بسیاری از این مردان نه فقط در روز مادر برای همسرشان فداکاری میکردند، بلکه هفت سال تمام زندگی خودشان را بردگی میکردند. فقط مردان - «جنس بیاحساس» - حاضر شدند این کار را به صورت یک جانبه برای همسرانشان انجام دهند اما ...
بسیاری از مردانی که بیگاری میکردند حاضر شدند به جای هفت سال، چهارده سال بیگاری کنند تا خانوادهشان هم بتوانند به آمریکا بیایند. این مردان عملا برده بودند. در اروپا، در فاصله دوره امپراتوری روم تا سده های میانه، معمول بود که مردان به محافظت مالی نیاز پیدا میکردند و بنابراین خودشان را به اربابان میفروختند. مراسمی برگزار میشد و نوکر اعلام نوکری میکرد و ارباب اعلام میکرد که این مرد مال او خواهد بود و هر دو برای رسمیت این پیمان همدیگر را میبوسیدند. البته نوکر باید برای اربابش کاری میکرد زنان به ندرت برای شوهرانشان انجام میدهند : نوکر باید مرگ برای محافظت از ارباب را افتخار خودش میدید.
▫️اگر مردان قدرت نداشتند، پس چرا حقوق مالکیتی خانواده به مردان میرسید؟ چون مردان مسئول فراهم آوردن دارایی بودند. مرد باید دارایی فراهم میکرد تا شایستگی همسرش را داشته باشد، درست همانطور که زن باید باروری و توانایی پرورش فرزند میداشت تا شایسته شوهرش باشد. فشار اجتماعی مرد را وادار میکرد تا هرچقدر میتواند برای زنش دارایی فراهم کند و تابوی طلاق باعث میشد دارایی مرد تا پیش از مرگش در اختیار زن باشد. پس، زنان هم به لحاظ دارایی با مردان برابر بودند و هم از برخی لحاظ نسبت به مردان موقعیت برتر و «فرادست» را داشتند.
📚📖 افسانه قدرت مردانه؛ چرا مردان جنس دور ریختنی هستند؟، وارِن فارِل ترجمه احسان شاهقاسمی
@cafe_andishe95
✂️کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم قرار ملاقات می گذارند در زمان مشخص، هم کاپیتالیسم می رسد و هم کمونیسم ولی سوسیالیسم دیر می کند.
پس از مدتی طولانی سر و کله سوسیالیسم هم پیدا می شود و می گوید: سلام ببخشید در صف گوشت بودم،
کاپیتالیسم می پرسد : صف دیگر چیست؟
و کمونیسم می پرسد: گوشت دیگر چیست؟
📖به آن می خندم، ص ۶۲
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
@cafe_andishe95
پس از مدتی طولانی سر و کله سوسیالیسم هم پیدا می شود و می گوید: سلام ببخشید در صف گوشت بودم،
کاپیتالیسم می پرسد : صف دیگر چیست؟
و کمونیسم می پرسد: گوشت دیگر چیست؟
📖به آن می خندم، ص ۶۲
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
@cafe_andishe95
📜«باستانشناسیِ کاپیتالیسم»
مدتها پیش شبی از شبها که در اینستاگرام طبق معمول منبری مجازی رفته بودم، تصویری را در یک استوری نمایش دادم: عکسی از کاوش در یک محوطۀ باستانی بود. به گواه تصویر، پس از چند متر حفاری و خاکبرداری، در آن کف، زیر چند هِزاره خاک و خاشاک موزاییک رنگارنگی نمایان شده بود؛ پُرترههای زیبا و نقش و نگاری چشمنوازی بر موزاییک نقش بسته بود...
در توضیح عکس نوشته بودم شناخت لیبرالیسم و کاپیتالیسم نیز برای ما مانند حفاریهای باستانشناسی است. چنان در طول دهههای متمادی جریانهای ضدلیبرال مختلف از هر سو خاک و لجن بر «لیبرالیسم» و «کاپیتالیسم» ریختهاند که باید در ذهن خود حفاریهای عمیقی انجام دهیم تا در نهایت به موزاییک زیبایی مانند این برسیم؛ از نفرت ایدئولوژیک و شناخت سوگیرانه تا انگارههای اخلاقی و عواملِ بسیار مؤثر روانشناختی. برداشتن این تلِ ذهنی کار آسانی نیست ــ گرچه تازیانۀ روزگار و تاوانهای سخت، هر تنآسایی را وادار به خودکاوی میکند. این استعارۀ باستانشناسانه را داشته باشید تا به جای دیگری برویم...
مشغول مطالعه و ترجمۀ مقالهای از لوئیس مورتن هَکِر (۱۸۹۹ــ۱۹۸۷) بودم؛ استاد تاریخنگار و اقتصاددان آمریکایی که کتاب مهمی با عنوان «پیروزی کاپیتالیسم آمریکایی» نگاشته است. هکر در این مقاله دربارۀ سوگیریهای ضدکاپیتالیستی در تاریخنگاری آمریکایی توضیح میداد و در اوج مقالهاش برای فهماندن مقصودش از همان «استعارۀ حفاری باستانشناسانه» استفاده کرده بود؛ با همان لحن و حتی کموبیش با همان تعابیری که من در آن مطلبم به کار برده بودم. هکر در دفاع از کاپیتالیسم نوشته بود:
📌«کاپیتالیسم» تعبیر مهمی است که هم باید آن را حفظ کرد و هم باید از آن دفاع کرد. باید آوارِ خاک و آجرپاره را که از زمان نوشتههای مارکس، انگلس و زومبارت بر این دژ باستانی تلنبار شده است، پاکسازی کنیم. درست مانند حفاریهایی که به یافتن [شهر باستانی] تروآ منجر شد، در اینجا هم فقط با صبوری و وقف کردن خود میتوان در پایان به پیروزی رسید. اما حجم این آوار هم بسیار است: [مفاهیمی چون] انقلاب دیالکتیکی، روح عقلگرایانه، بهرهکشی از انسان، آزمندی شخصی ــ همۀ لفاظی، خشم و احساسات گمراهشدۀ یک صد سال اخیر! این حفاری ارزش تلاشهای ما را دارد، زیرا آنچه در آن عمق خواهیم یافت نوعی نظام و مجموعه رویکردهایی است که پیشرفت مادی و تسکین آلام انسانی را امکانپذیر کرده است.
اگر یک تاریخنگار آمریکایی فکر میکند ذهن شهروند آمریکایی به چنین حفاری عمیق و طاقتفرسایی نیاز دارد، پس ما چه بگوییم؟ البته ما نیازی به گفتن نداریم و کافی است مروری بر سرنوشتمان کنیم تا بدانیم لیبرالیسمستیزی و کاپیتالیسمستیزی چه بر سر ما آورد. ما خودمان هم شانهبهشانۀ کاپیتالیسم دفن شدیم و این آواربرداری در واقع توأمان آواربرداری از خویش است. در این نوشته قصد ندارم به بلایی برسم که این ضدیتِ مطلقاً ایدئولوژیک و عمدتاً وارداتی سر ما آورد، اما همیشه در سادهترین صورتبندی گفتهام: مصرفکنندهستیزی فرجام ناگزیر کاپیتالیسمستیزی است و همین یک فقره کافی است تا هر عقل سلیمی سر در گریبان تأمل فرو برد و در خلوت پنجۀ حبوبغض را از گلوی حقیقت بردارد... شاید از این رهگذر دیگر اجازه ندهد او را به گاریهای ایدئولوژیک ببندند و سیاهیلشکر سپاهیان زندگیستیزی کنند.
این چند سطر در خوشبینانهترین حالت میتواند پاراگرافهای آغازین کتابی باشد و آن کتاب هم یکی از مجلدهای پرشماری که در شرح و بسط این مسئله باید نوشت. پس گمان نکردهام ــ شما هم نکنید ــ تا اینجا چیزی را اثبات کردهام. مجموع کاری که امثال من در طول عمر انجام میدهیم، روی هم اثبات میکند آنچه گفتم استعاره نیست، بلکه عین واقعیت است. برای واکاویِ این اَبَردروغِ عصر جدید ــ همانا این یاوه که کاپیتالیسم به زیان بشر بوده است ــ ما باید عمرمان را بگذاریم و طبعاً خواننده هم باید صبور باشد و مبحث به مبحث پابهپای ما بیاید.
شاید ریشۀ مسائل در «قدرت نفرت» باشد. فهم، سختترین کار این جهان است و نفرت چونان جادو راهحلهای آسان پیش ذهنِ ضعیف مینهد. کاستیهای جهان حتماً مقصری دارد و چه مقصری دمدستتر از «کاپیتالیسم»؟ ظواهر امر هم به این داوری آسان بسیار کمک میکند. چنین است که بشر در عصر جدید هوسِ «زئوسکُشی» کرد؛ هوس کرد کاپیتالیسم، این قدرتمندترین نیروی پیشران جهان نو را بکشد. به سان انقلابیان سرمستی که گردن شاه را زیر گیوتین گذاشتند و گرفتار روبِسپیرها شدند.
البته این زئوس بر مردمانش خشم نگرفت! وگرنه اگر به تلافیِ این طغیان فقط یک آفریدهاش را از مردم پس میگرفت، ممکن بود مثلاً لولۀ آهنی ناگهان از جهان محو شود و در نتیجه فاضلاب چنان در آب شُرب بیامیزد که جای آب از شیر خانهها کثافت بالا بیاید.
✍️مهدی تدینی
@cafe_andishe95
مدتها پیش شبی از شبها که در اینستاگرام طبق معمول منبری مجازی رفته بودم، تصویری را در یک استوری نمایش دادم: عکسی از کاوش در یک محوطۀ باستانی بود. به گواه تصویر، پس از چند متر حفاری و خاکبرداری، در آن کف، زیر چند هِزاره خاک و خاشاک موزاییک رنگارنگی نمایان شده بود؛ پُرترههای زیبا و نقش و نگاری چشمنوازی بر موزاییک نقش بسته بود...
در توضیح عکس نوشته بودم شناخت لیبرالیسم و کاپیتالیسم نیز برای ما مانند حفاریهای باستانشناسی است. چنان در طول دهههای متمادی جریانهای ضدلیبرال مختلف از هر سو خاک و لجن بر «لیبرالیسم» و «کاپیتالیسم» ریختهاند که باید در ذهن خود حفاریهای عمیقی انجام دهیم تا در نهایت به موزاییک زیبایی مانند این برسیم؛ از نفرت ایدئولوژیک و شناخت سوگیرانه تا انگارههای اخلاقی و عواملِ بسیار مؤثر روانشناختی. برداشتن این تلِ ذهنی کار آسانی نیست ــ گرچه تازیانۀ روزگار و تاوانهای سخت، هر تنآسایی را وادار به خودکاوی میکند. این استعارۀ باستانشناسانه را داشته باشید تا به جای دیگری برویم...
مشغول مطالعه و ترجمۀ مقالهای از لوئیس مورتن هَکِر (۱۸۹۹ــ۱۹۸۷) بودم؛ استاد تاریخنگار و اقتصاددان آمریکایی که کتاب مهمی با عنوان «پیروزی کاپیتالیسم آمریکایی» نگاشته است. هکر در این مقاله دربارۀ سوگیریهای ضدکاپیتالیستی در تاریخنگاری آمریکایی توضیح میداد و در اوج مقالهاش برای فهماندن مقصودش از همان «استعارۀ حفاری باستانشناسانه» استفاده کرده بود؛ با همان لحن و حتی کموبیش با همان تعابیری که من در آن مطلبم به کار برده بودم. هکر در دفاع از کاپیتالیسم نوشته بود:
📌«کاپیتالیسم» تعبیر مهمی است که هم باید آن را حفظ کرد و هم باید از آن دفاع کرد. باید آوارِ خاک و آجرپاره را که از زمان نوشتههای مارکس، انگلس و زومبارت بر این دژ باستانی تلنبار شده است، پاکسازی کنیم. درست مانند حفاریهایی که به یافتن [شهر باستانی] تروآ منجر شد، در اینجا هم فقط با صبوری و وقف کردن خود میتوان در پایان به پیروزی رسید. اما حجم این آوار هم بسیار است: [مفاهیمی چون] انقلاب دیالکتیکی، روح عقلگرایانه، بهرهکشی از انسان، آزمندی شخصی ــ همۀ لفاظی، خشم و احساسات گمراهشدۀ یک صد سال اخیر! این حفاری ارزش تلاشهای ما را دارد، زیرا آنچه در آن عمق خواهیم یافت نوعی نظام و مجموعه رویکردهایی است که پیشرفت مادی و تسکین آلام انسانی را امکانپذیر کرده است.
اگر یک تاریخنگار آمریکایی فکر میکند ذهن شهروند آمریکایی به چنین حفاری عمیق و طاقتفرسایی نیاز دارد، پس ما چه بگوییم؟ البته ما نیازی به گفتن نداریم و کافی است مروری بر سرنوشتمان کنیم تا بدانیم لیبرالیسمستیزی و کاپیتالیسمستیزی چه بر سر ما آورد. ما خودمان هم شانهبهشانۀ کاپیتالیسم دفن شدیم و این آواربرداری در واقع توأمان آواربرداری از خویش است. در این نوشته قصد ندارم به بلایی برسم که این ضدیتِ مطلقاً ایدئولوژیک و عمدتاً وارداتی سر ما آورد، اما همیشه در سادهترین صورتبندی گفتهام: مصرفکنندهستیزی فرجام ناگزیر کاپیتالیسمستیزی است و همین یک فقره کافی است تا هر عقل سلیمی سر در گریبان تأمل فرو برد و در خلوت پنجۀ حبوبغض را از گلوی حقیقت بردارد... شاید از این رهگذر دیگر اجازه ندهد او را به گاریهای ایدئولوژیک ببندند و سیاهیلشکر سپاهیان زندگیستیزی کنند.
این چند سطر در خوشبینانهترین حالت میتواند پاراگرافهای آغازین کتابی باشد و آن کتاب هم یکی از مجلدهای پرشماری که در شرح و بسط این مسئله باید نوشت. پس گمان نکردهام ــ شما هم نکنید ــ تا اینجا چیزی را اثبات کردهام. مجموع کاری که امثال من در طول عمر انجام میدهیم، روی هم اثبات میکند آنچه گفتم استعاره نیست، بلکه عین واقعیت است. برای واکاویِ این اَبَردروغِ عصر جدید ــ همانا این یاوه که کاپیتالیسم به زیان بشر بوده است ــ ما باید عمرمان را بگذاریم و طبعاً خواننده هم باید صبور باشد و مبحث به مبحث پابهپای ما بیاید.
شاید ریشۀ مسائل در «قدرت نفرت» باشد. فهم، سختترین کار این جهان است و نفرت چونان جادو راهحلهای آسان پیش ذهنِ ضعیف مینهد. کاستیهای جهان حتماً مقصری دارد و چه مقصری دمدستتر از «کاپیتالیسم»؟ ظواهر امر هم به این داوری آسان بسیار کمک میکند. چنین است که بشر در عصر جدید هوسِ «زئوسکُشی» کرد؛ هوس کرد کاپیتالیسم، این قدرتمندترین نیروی پیشران جهان نو را بکشد. به سان انقلابیان سرمستی که گردن شاه را زیر گیوتین گذاشتند و گرفتار روبِسپیرها شدند.
البته این زئوس بر مردمانش خشم نگرفت! وگرنه اگر به تلافیِ این طغیان فقط یک آفریدهاش را از مردم پس میگرفت، ممکن بود مثلاً لولۀ آهنی ناگهان از جهان محو شود و در نتیجه فاضلاب چنان در آب شُرب بیامیزد که جای آب از شیر خانهها کثافت بالا بیاید.
✍️مهدی تدینی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔰برای اکثر مردم این واقعیت که آزادی اقتصادی به تساوی و برابری اجتماعی میانجامد، عجیب است. چون به اکثر مردم اینطور تلقین شده است که سرمایهداری و بازار آزاد روش و آیین ثروتمندان است. در حالی که حقیقت کاملا بر خلاف این است. در یک کشور با اقتصاد بسته و انبوه…
🔹اقتصاددانان حفظ حقوق مالکیت را برای این موارد ضروری میبینند (1) نگه داشتن تصمیمگیری های اقتصادی در دستان افراد حقیقی یعنی بیرون از دستان سیاستمداران و حقوقیها (2) حفظ انگیزهی بخش خصوصی برای سرمایهگذاری زمان، استعداد و منابع برای بهرهمند شدن و حفظ کردن پاداش تلاشهایشان.
کسانی که نسبت به حقوق مالکیت بیاعتنایی میکنند نه تنها دیدگاه خودشان را ارتقا نمیدهند بلکه اغلب دیدگاههای مخالف را هم فیلتر میکنند یا آن را فقط به عنوان دفاعی از تضمین ثروت جلوه میدهند، بنابراین بیشتر جامعه حتی متوجه نمیشوند که موضوع چیست و این شیوهی برخورد، پرسش را در مورد چگونگی حل موضوع بی مورد میسازد. وقتی با بهره بردن از مهارت کلامی حقوق مالکیت به یک منفعت خاص برای تعداد کمی از ثروتمندان تبدیل میشود، اهمیت خود را در برابر منافع جامعه از دست میدهد. در نتیجه حقوق مالکیت اغلب نزاعها با سایر حقوق در مرتبهی پایینتری قرار میگیرد.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
کسانی که نسبت به حقوق مالکیت بیاعتنایی میکنند نه تنها دیدگاه خودشان را ارتقا نمیدهند بلکه اغلب دیدگاههای مخالف را هم فیلتر میکنند یا آن را فقط به عنوان دفاعی از تضمین ثروت جلوه میدهند، بنابراین بیشتر جامعه حتی متوجه نمیشوند که موضوع چیست و این شیوهی برخورد، پرسش را در مورد چگونگی حل موضوع بی مورد میسازد. وقتی با بهره بردن از مهارت کلامی حقوق مالکیت به یک منفعت خاص برای تعداد کمی از ثروتمندان تبدیل میشود، اهمیت خود را در برابر منافع جامعه از دست میدهد. در نتیجه حقوق مالکیت اغلب نزاعها با سایر حقوق در مرتبهی پایینتری قرار میگیرد.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚜️حقیقت به پروپاگاندا نیاز ندارد، بلکه خود پشتوانه خود است. مشخصه حقیقت این است که بازنمایی درستی از واقعیت است؛ یعنی بازنماییِ وضع امور، آن سان که این وضع هست و عمل میکند _ چه کسی آن را بپذیرد یا نپذیرد. نفس شناخت و ابراز حقیقت نفی هر نوع ناراستی است. 🔖…
✔️ زیرا اگر حقیقت را برای یک بار هم که شده به حال خود واگذاریم بهتر میتواند خود را بنمایاند. حقیقت به ندرت توانسته است، و من بیم آن دارم که هرگز نتواند از قدرت مردان بزرگی که آن را به دشواری دریافتهاند و کمتر عزیز و محترم داشتهاند، چندان یاری بگیرد. حقیقت را نمیتوان به وسیلهی قوانین به مردم آموخت و نیازی نیست آن را به قهر در اذهان آدمیان فرو کرد. در واقع کژیها و ناراستیها با نیروی بیگانه و به عاریت گرفته، رواج مییابند. اما اگر حقیقت نتواند به نیروی خود راهش را در اذهان مردم بگشاید و برای این کار به نیروی زور و اجبار تمسک جوید، دیگر قدرت و اعتباری نخواهد داشت.
💠 جان لاک
📚📖 مدارا، بیژن شاهین ترجمه محمد ماشینچیان
@cafe_andishe95
💠 جان لاک
📚📖 مدارا، بیژن شاهین ترجمه محمد ماشینچیان
@cafe_andishe95
🗽آزادی هر فردی محدود به شرایطی است که به موجب آن، بتواند طبق قوانین عمومی با آزادی افراد دیگر سازگار باشد.
📚📖کانت
دین در محدوده عقل تنها، ص ۱۴۴
@cafe_andishe95
📚📖کانت
دین در محدوده عقل تنها، ص ۱۴۴
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏫
تاریخچه تاسیس مدارس دخترانه در ایران
🎥
📝تاریخ نشان داده به حال خود رها کردن و خودجوشی و عدم مداخله دولت در جوامع توسعه نیافته به مدرنیزاسیون منجر نمی شود
و نیازمند اصلاحات از بالا و حمایت دولت نیز هست
@cafe_andishe95
تاریخچه تاسیس مدارس دخترانه در ایران
🎥
📝تاریخ نشان داده به حال خود رها کردن و خودجوشی و عدم مداخله دولت در جوامع توسعه نیافته به مدرنیزاسیون منجر نمی شود
و نیازمند اصلاحات از بالا و حمایت دولت نیز هست
@cafe_andishe95
حادثه اخیر ایجاب میکنه که دوباره این سطور درخشان پست بشن.
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین اقدام جهادی، توجیهی است در جاگذاری بمب و موشک و لانچر در مناطق مسکونی لبنان و غزه، تا اینکه هدف وسیله را توجیه نموده و دسته دسته مردم بیگناه لت و پار بشوند، اینطوری با یک تیر دو نشان هم میزنند حضرات.
چنین جانورانی با چنین مسلکی واقعن باعث بهت و حیرتند.
پ.ن۱: تحریم مگر نعمت نبود؟ کشتار کارگران نتیجه تحریم شد؟
پ.ن۲: هرکجا اقدام جهادی کردند، عده زیادی را بیچاره و بدبخت کردند.
#بدون_سانسور
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین اقدام جهادی، توجیهی است در جاگذاری بمب و موشک و لانچر در مناطق مسکونی لبنان و غزه، تا اینکه هدف وسیله را توجیه نموده و دسته دسته مردم بیگناه لت و پار بشوند، اینطوری با یک تیر دو نشان هم میزنند حضرات.
چنین جانورانی با چنین مسلکی واقعن باعث بهت و حیرتند.
پ.ن۱: تحریم مگر نعمت نبود؟ کشتار کارگران نتیجه تحریم شد؟
پ.ن۲: هرکجا اقدام جهادی کردند، عده زیادی را بیچاره و بدبخت کردند.
#بدون_سانسور
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نسخه کامل و با زیرنویس فارسیِ سخنرانی در «کنفرانس ایران» به میزبانی سازمان نوفدی
پنجشنبه ٢۶ سپتامبر ٢٠٢۴ (۵ مهر ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
با کیفیت بهتر در یوتیوب:
https://youtu.be/W0aVv88eCXk
@OfficialRezaPahlavi
پنجشنبه ٢۶ سپتامبر ٢٠٢۴ (۵ مهر ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
با کیفیت بهتر در یوتیوب:
https://youtu.be/W0aVv88eCXk
@OfficialRezaPahlavi
📎_فرق بین ریاضیات و کمونیسم علمی چیست؟
در ریاضیات داده ای ارائه می شود و اثبات آن خواسته می شود، ولی در کمونیسمِ علمی همه چیز اثبات شده بدون این که داده ای ارائه شود.
_ساده ترین روش توضیح کمونیسم چیست؟
مشت
_فرق مارمولک و کروکودیل در چیست؟
مارمولک همان کروکودیلی است که توانسته تا دوران کمونیسم دوام بیاورد.
- قزل آلا چیست؟ نهنگی است که تا فرارسیدن کمونیسم دوام آورده است.
_کمونیسم چیست؟
مکافات انقلاب سوسیالیستی،
_آیا در دوران کمونیسم کا.گ.ب و پلیس وجود خواهند داشت؟
خیر در آن زمان همه مردم یاد می گیرند که چگونه خودشان را دستگیر کنند.
📖📚به آن می خندم، ص ۶۳
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
😀
@cafe_andishe95
در ریاضیات داده ای ارائه می شود و اثبات آن خواسته می شود، ولی در کمونیسمِ علمی همه چیز اثبات شده بدون این که داده ای ارائه شود.
_ساده ترین روش توضیح کمونیسم چیست؟
مشت
_فرق مارمولک و کروکودیل در چیست؟
مارمولک همان کروکودیلی است که توانسته تا دوران کمونیسم دوام بیاورد.
- قزل آلا چیست؟ نهنگی است که تا فرارسیدن کمونیسم دوام آورده است.
_کمونیسم چیست؟
مکافات انقلاب سوسیالیستی،
_آیا در دوران کمونیسم کا.گ.ب و پلیس وجود خواهند داشت؟
خیر در آن زمان همه مردم یاد می گیرند که چگونه خودشان را دستگیر کنند.
📖📚به آن می خندم، ص ۶۳
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
😀
@cafe_andishe95
Forwarded from Tarikh dar Tasvir - تاریخ در تصویر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو از جشن و شادی مردمیست که برای کشته شدن حسن نصرالله در خیابانهای سوریه و لبنان بیرون آمدهاند. بله سوریه و لبنان! این فقط ما مردم ایران نیستیم که این اخبار ما را شاد میکند. این چهره واقعی مردمیست که در دست حاکمان خود گروگان هستند.
کسانی که برای ایدئولوژیهای تروریستی خود زندگی میلیونها انسان و چندین نسل را تباه کردهاند و جز درد و رنج برای انسانها چیزی نداشتهاند. اگر مردم از مرگ اینها خوشحالی نکنند جای تعجب و سوال دارد.
#لبنان
@TarikhDarTasvir
کسانی که برای ایدئولوژیهای تروریستی خود زندگی میلیونها انسان و چندین نسل را تباه کردهاند و جز درد و رنج برای انسانها چیزی نداشتهاند. اگر مردم از مرگ اینها خوشحالی نکنند جای تعجب و سوال دارد.
#لبنان
@TarikhDarTasvir
لطفن در مورد عملیات دولت اسرائیل خزعبل سر هم نکنید، مرحوم آسید حسن (ره)، با همین منطق، رفته بود زیر خونههای مردم بیگناه پناه گرفته بود.
در هر حال طبق همین منطق، اون مردم هم شهید حساب شده و در آن دنیا نزد پروردگارشون روزی خواهند خورد.
علی برکتالله.
https://www.tg-me.com/cafe_andishe95/17386
در هر حال طبق همین منطق، اون مردم هم شهید حساب شده و در آن دنیا نزد پروردگارشون روزی خواهند خورد.
علی برکتالله.
https://www.tg-me.com/cafe_andishe95/17386
Telegram
لیبراسیون/لیبرالیسم
حادثه اخیر ایجاب میکنه که دوباره این سطور درخشان پست بشن.
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین…
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین…
💎میراث کانت🎚
کانت درباره زندگی اخلاقی نکات مهمی را گوشزد کرده است آموزه های او نه تنها امروز همچنان معتبرند. بلکه به شکل گیری آگاهی اخلاقی امروزی کمک کرده اند. البته می بینیم کانت در بیان برخی این نکات راه افراط رفته و آنها را به معنای کل زندگی اخلاقی در نظر گرفته است، حال آنکه آنها تنها بخشی از این ماجراهستند.
🧲ستودنی بودن عمل بنا بر وظیفه:
با وجود نقدهای اخیر بر کانت درباره این مسئله، فکر می کنم باید با او موافق باشیم که افرادی که کار درست را، حتی هنگامی که دوست ندارند بنابر وظیفه انجام می دهند. قابل ستایش اند. انجام عمل اخلاقی گاه، به یک نبرد تبدیل می شود و کسانی که شجاعت فراتر رفتن از منافع شخصی و انجام کار درست را فقط به خاطر انجام دادن کار درست دارند شایسته ستایش ما هستند. راس کاری درست انجام داد نه به دلیل اینکه به نفعش بود یا اینکه جانسون یا سیاست هایش را دوست داشت، بلکه تنها انگیزه اش این بود که کاری درست انجام دهد. او حتی می دانست رأی ندادن به بی کفایتی جانسون برایش عواقبی ناگوار خواهد داشت اما این کار را انجام داد. این ستودنی است.
تساوی در اخلاق: عنصر دوم در زندگی اخلاقی که کانت بی شک در مورد آن نظر درستی داشت مساوی بودن همۀ افراد از نظر وظیفه اخلاقی است یعنی از نظر اخلاقی همۀ ما مساوی هستیم این مسئله را به بهترین صورت می توانیم به شکل یک دستور سلبی خطاب به خودمان بیان کنیم مجاز نیستیم به دلیل منافع شخصی یا منافع بستگان مان، خود را از قانون های اخلاقی مستثنا کنیم نکته اساسی در این معیار اخلاق آن است که به شکل مساوی درباره همه افراد صدق می کند.
احترام به دیگران: بی شک یکی از آموزه های کلیدی کانت درباره زندگی اخلاقی تأکید بر این نکته است که باید با افراد به مثابه هدف فی نفسه رفتار کنیم، یعنی به مثابه موجودات خود مختاری که توانایی تعقل و انتخاب را بر اساس نتایج تعقل دارند به نظرم این یکی از مهمترین نکات در اخلاق است و تأثیر آن بر درک ما از زندگی اخلاقی بسیار عمیق بوده است، به دلیل نظرات كانت است که امروز به خوبی میدانیم افراد به دلیل حق تفکر و عمل فی نفسه شایسته احترام اند.
رویکردی کثرات گرایانه به اخلاق، ص ۳۸۱
لارنس هینمن-ارسین
@cafe_andishe95
کانت درباره زندگی اخلاقی نکات مهمی را گوشزد کرده است آموزه های او نه تنها امروز همچنان معتبرند. بلکه به شکل گیری آگاهی اخلاقی امروزی کمک کرده اند. البته می بینیم کانت در بیان برخی این نکات راه افراط رفته و آنها را به معنای کل زندگی اخلاقی در نظر گرفته است، حال آنکه آنها تنها بخشی از این ماجراهستند.
🧲ستودنی بودن عمل بنا بر وظیفه:
با وجود نقدهای اخیر بر کانت درباره این مسئله، فکر می کنم باید با او موافق باشیم که افرادی که کار درست را، حتی هنگامی که دوست ندارند بنابر وظیفه انجام می دهند. قابل ستایش اند. انجام عمل اخلاقی گاه، به یک نبرد تبدیل می شود و کسانی که شجاعت فراتر رفتن از منافع شخصی و انجام کار درست را فقط به خاطر انجام دادن کار درست دارند شایسته ستایش ما هستند. راس کاری درست انجام داد نه به دلیل اینکه به نفعش بود یا اینکه جانسون یا سیاست هایش را دوست داشت، بلکه تنها انگیزه اش این بود که کاری درست انجام دهد. او حتی می دانست رأی ندادن به بی کفایتی جانسون برایش عواقبی ناگوار خواهد داشت اما این کار را انجام داد. این ستودنی است.
تساوی در اخلاق: عنصر دوم در زندگی اخلاقی که کانت بی شک در مورد آن نظر درستی داشت مساوی بودن همۀ افراد از نظر وظیفه اخلاقی است یعنی از نظر اخلاقی همۀ ما مساوی هستیم این مسئله را به بهترین صورت می توانیم به شکل یک دستور سلبی خطاب به خودمان بیان کنیم مجاز نیستیم به دلیل منافع شخصی یا منافع بستگان مان، خود را از قانون های اخلاقی مستثنا کنیم نکته اساسی در این معیار اخلاق آن است که به شکل مساوی درباره همه افراد صدق می کند.
احترام به دیگران: بی شک یکی از آموزه های کلیدی کانت درباره زندگی اخلاقی تأکید بر این نکته است که باید با افراد به مثابه هدف فی نفسه رفتار کنیم، یعنی به مثابه موجودات خود مختاری که توانایی تعقل و انتخاب را بر اساس نتایج تعقل دارند به نظرم این یکی از مهمترین نکات در اخلاق است و تأثیر آن بر درک ما از زندگی اخلاقی بسیار عمیق بوده است، به دلیل نظرات كانت است که امروز به خوبی میدانیم افراد به دلیل حق تفکر و عمل فی نفسه شایسته احترام اند.
رویکردی کثرات گرایانه به اخلاق، ص ۳۸۱
لارنس هینمن-ارسین
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
جمعه خونین زاهدان از حافظه تاریخ ایران پاک نخواهد شد و یاد جانباختگان جاویدنام آن روز همچون آتشی است که هرگز خاموش نمیشود. ملت ایران بیتردید در دادگاهی ملی و عادلانه، بدکاران ستمگری را که آمر و عامل آن جنایت بودند، به محاکمه خواهد کشاند. روز حساب فرا خواهد رسید و دادخواهان پیروز خواهند شد. مردم شریف و رنجدیده زاهدان بدانند که من در کنارشان ایستادهام.
@OfficialRezaPahlavi
@OfficialRezaPahlavi